PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مقاله اسطوره‏هاي ايراني ( قسمت اول )



AreZoO
10th September 2010, 02:43 AM
اسطوره‏هاي ايراني

قسمت اول:

http://img.tebyan.net/big/1388/03/239795139234229189631671393424733324661.jpg
آنچه امروز سرزمين ايران مي ناميم تنها بخش مرکزي سرزمين بزرگ ايران است که حدود 6000 سال تمدن شناخته شده‏اش آن‏را به مهد تمدن بشري تبديل کرده است.
ويژگي‏هاي منحصر به فرد اين سرزمين عظيم از جمله درياهاي خروشان خزر، سياه، آرال و عمان و خليج فارس؛ کوه‏هاي سر به فلک کشيده و در هم تنيده سلسله جبال البرز زاگرس و دامنه‏هاي آلپ از غرب و هيماليا از شرق و فلات‏ها و جنگل‏هاي انبوه در کنار کوير‏ها و دشت‏هاي وسيع آن‏ را به جايگاهي مناسب براي شکل گيري افسانه‏ها و اساطير بشري تبديل کرده است.
هزاره دوم پيش از ميلاد شايد براي ارائه تحقيقات موثق دوره‏‏اي مناسب‏تر از 4000 سال قبل از آن باشد. چرا که در اين دوره مهاجرت مشهور آريايي‏ها اتفاق افتاده است و هر چند ما هنوز از چند وچون دقيق آن اطلاع نداريم اما شواهد باستان شناسي بسياري در دست داريم که ويژگي‏هاي آن تمدن را براساس باورهاي اساطيري آرياييان تبيين و توجيه مي‏کند آنچه در مجموعه مقالات«اسطوره‏هاي ايراني» مي‏خوانيد همين دستاوردهاست که طي دو هزار سال قبل از ميلاد مسيح در ايران نضج گرفته و کم‏کم در کالبد فرهنگ ايراني ماندگار شده است.
هزاره دوم پيش از ميلاد شايد براي ارائه تحقيقات موثق دوره‏‏اي مناسب‏تر از 4000 سال قبل از آن باشد. چرا که در اين دوره مهاجرت مشهور آريايي‏ها اتفاق افتاده است...

بيشتر اطلاعات ما از تصورات و پندارهاي ايران باستان، خدايان و اهريمنان و طبقات روحاني در متون مذهبي زردتشتيان ثبت شده است.
زردتشت پيامبر کيش زردتشي خود شخصيتي اسطوره‏اي است و آنچه درباره او به احتمال مي‏توان گفت اين نکات است:

1- در اوستا نام او «زرثوشتر» و در پهلوي «زردشت» يا «زرتشت» است .
2- از خاندان « پسيتمان » بوده و نام پدرش «پوروشسب» و نام مادرش «دغدو » روايت شده.
3- احتمالاً اهل خوارزم يا آسياي ميانه يا کمي‏دورتر بوده است.
4- در باره معناي نام او مقدمه‏اي کوتاه لازم است و آن اينکه در عهد باستان سه حيوان بين ايرانيان بسيار ارزش‏مند بوده‏اند و علت آن هم‏ راهوار بودن و مفيد بودن آنهاست يعني: اسب، گاو و شتر و براساس رسمي که در جامعه بوده است و درک آن براي مردم معنا‏ گرايي امروز کمي سخت شده است، اهل آن زمان نام مردمان را براساس ويژگي‏هاي اين سه حيوان برمي‏گزيدند و نام‏هاي خود را با پسوند يا پيشوندهايي که به نام اين سه حيوان مرتبط بوده انتخاب مي کردند براي مثال معناي نام پدر زردتشت به معناي دارنده اسب سياه و سفيد يا خاکستري است و معناي نام مادر زردتشت به معناي دوشنده شير گاو مي‏باشد.
http://img.tebyan.net/big/1388/03/87242237186129351791811822502032347117534183.jpg
جالب است بدانيد که ريشه کلمه «دوشيزه» نيز همان مادر زردشت يا «دغدو» ذکر شده است. براساس لغت‏شناسي پهلوي و اوستايي نام خود زرتشت به معناي «دارنده شتر زرگون» است که البته کساني آنرا به اين صراحت نپذيرفته‏‏اند اما بي‏شک از ميان احتمالات ياد شده همين معني موثق‏تر است.
5- دوره زندگي زردتشت نيز مانند ديگر ويژگي‏ها حتمي‏ نيست اما نزديک‏ترين احتمال بين سال‏هاي 1400 تا 1700 پيش از ميلاد آمده که با اين حساب وي بين دو پيامبر بزرگ الهي يعني حضرت موسي و حضرت عيسي عليهماالسلام مي‏زيسته است و شايد شباهت‏هاي موجود بين بعضي از متون زردشتي و مباني عرفاني يهود بي‏حساب نباشد!
6- بنابر روايات گوناگوني که در شاهنامه فردوسي هم ذکر شده زرتشت را در بلخ به قتل رساندند.

کتابي که از وي بين ما به جاي مانده است. «اوستا» است که مهمترين نکات درباره آن ازين قرار است:
1- اين کتاب به دست موبدان حفظ شده است و البته مهم است بدانيد که اين حفظ شدن در مدت زماني به روش سينه به سينه بوده و نوشتاري در کار نبوده است.
2- اولين سند درباره نوشته شدن اوستا از نوشته شدن آن با طلا بر روي پوست گاو حکايت مي‏کند که اين نسخه مهم به دست اسکندر به آتش کشيده شده است. پس از آن بخش‏هايي در دوره پارتيان تا قرن اول و دوم ميلادي بازنويسي شد اما نهايتاً اولين نسخه کامل اوستا در قرن ششم ميلادي يعني دوره ساسانيان تدوين شد و اين حدود 15 قرن بعد از حيات زردتشت است.
3- متاسفانه نسخه ساساني ياد شده هم به دست ما نرسيده اوستاي کنوني متعلق به قرن 13 يا 14 بعد از ميلاد است زماني که کتاب‏هاي مقدس تورات، انجيل و قرآن نيز در نسخه‏هاي متعدد نزد مردم حاضر بوده است.
4- اوستاي کنوني که بعضي آنرا تنها بخشي از کتاب اصلي اوستا مي‏دانند به بخش‏هاي زير تقسيم مي‏شود:

الف: يسنا: مجموعه‏اي از ادعيه است.
ب: گات‏ها: سرودهاي زردتشت پيامبر.
ج- ويسپرد؛ د: ونديداد: مجموعه قوانيني عليه «ديوان»
خرده اوستا : يشت‏ها يا سرودها که بسياري از اسطورهاي کفر کيشي ما قبل زردتشت در آن توصيف شده‏اند.
آنچه در اينجا منبع ماست و با اين مقدمه مطول بيان شده آن‏دسته از اسطوره‏هاي بخش «يشت» هاست که متعلق به دوران ماقبل زرتشت است و در آن خدايان و ديوان و قهرمانان اساطيري معرفي مي‏شوند و همين‏طور به کردارهاي قهرمانانه خدايان و نيروهاي خير عليه ديوان و نيروهاي شر پرداخته مي‏شود.
http://img.tebyan.net/big/1388/03/142149212630222173482236019153160191.jpg
از آنجا که سنت اصلي روايت در ايران باستان بر مدار گفتن و شنيدن بوده و نه بر مبناي نوشتن بسياري از داستان‏ها و اساطير هر چند در دوره عباسيان نيز به عربي در آمده بودند اما هم روايت فارسي و هم عربي آنها مخدوش شده و ما براي صحه گذاشتن بر اطلاعات اساطيري ايران «تمام قد» مديون «فردوسی» هستيم که باقي ماندن بسياري از آن داستان‏ها را براي ما تضمين کرد و شاهنامه او در طي قروني که شايد خود اوستا به عنوان سندي ايراني مهجور بود فرهنگ ايران را با ملاحت و تقدس اخلاقي و ديني خود فردوسي در خانواده‏هاي ايراني استوار ساخت.
در ادامه اين مقاله با معرفي خدايان باستاني ايران بشر درباره اساطير اين فلات سر بلند خواهيد خواند.

AreZoO
10th September 2010, 03:05 AM
«خدایان ایران باستان»


(http://www.tebyan.net/literarygenres/epic_literature/2009/7/26/93118.html)
اسطوره‏های ایرانی (قسمت دوم)

http://img.tebyan.net/big/1388/03/532061329315311211541681652341402104127236.jpg
اسطوره‏شناسان
برای مطالعه این موضوع به این منابع قدیمی مراجعه می‏کرده‏اند:1- اوستا
2- بندهش به معنای آفرینش آغازین که کتابی است شامل ترجمه پهلوی (فارسی میانه) از بخش‏هایی از اوستا که دیگر وجود ندارد.
3- تفسیر اوستا و بندهش که «زند» خوانده می‏شود.
4- دینکرد که آن نیز خلاصه‏ای از اوستا است.

در اوستا داستان خدایان و موجودات افسانه‏ای غالباً «یشت‏»‏ها آمده است در یشت‏ها اسطوره‏هایی که منشاء ما قبل زردتشی دارند و نوعی ایدئولوژی کافرانه را منعکس می‏کنند در غالب سرودهای گوناگون آمده. مثلاً یشت 5 (آبان یشت) به ایزدبانو «آناهیتا» اختصاص دارد و یشت 10 (مهر یشت) به میترا. از کفرکیشی و تاریخ آن در یشت‏ها که بیرون بیاییم در نیایش‏های زردتشت می‏رسیم که باورهای اولیه ی زردتشت است و در آنها نیز اشاره‏‏های جالبی به خلقت اولیه و یا عناصر سازنده ی هستی بر مبنایی کاملاً اسطوره‏ای دیده می‏شود در وندیداد نیز نهایتاً اصل دیدگاه مزدا علیه اهریمن «زردتشتی بازشناسانده می‏شود.» براساس این منابع خدایان ذکر شده در اساطیر ایرانی ازین قرارند.

1- اهوره مزدا وانگره مینو
2- اردوی سور اناهیتا
3- ور ثرغنه
4- میترا
5- ویو
6- تیشتویه [تیشتر، تشتر]
7- آتر
8- هومه (هوم)
در اوستا داستان خدایان و موجودات افسانه‏ای غالباً «یشت‏»‏ها آمده است در یشت‏ها اسطوره‏هایی که منشاء ما قبل زردتشی دارند و نوعی ایدئولوژی کافرانه را منعکس می‏کنند در غالب سرودهای گوناگون آمده.

1- اهوره مزدا وانگره مینیو
http://img.tebyan.net/big/1388/03/67140148367266924696217215213222444898.jpg
اهوره مزدا، اهورمزد، اهورامزدا، اورمزدا، اورمزد هرمزد، هرمز، هورمزد، هورمز، ارمس، هرمس، هرمست. تلفظ‏های گوناگون نام خدای بزرگ زردتشیان در زبان‏ها و دوره‏های متفاوت است. معنای اصطلاحی این نام شامل؛ سروردانا، خدای غایی، خیرمطلق، خرد و معرفت آفریننده ی خورشید و ستارگان، روشنایی و تاریکی، انسان‏ها و حیوان‏ها تمام فعالیت‏های فکری و جسمی است. معنای تحت اللفظی نام او ازین قرار است:
بخش اول «اهور» از ریشه «اه» که بن هستی و هستن است و بخش دوم «مزدا» که از «من + ز+ دا» به معنای «فکردهنده» می‏باشد و ترجمه ی آن در شاهنامه‏ همان «خداوند جان و خرد» می‏باشد.
معنای دیگر نیز حاکی ازین است که اهورا به معنای «سر، سرور، بزرگ و مولا» است و «مزدا» به معنای به یاد سپردن و به خاطر داشتن بنابراین «سروردانا» ترجمه اهورا مزدا خواهد بود.
دشمن خونی اهورا مزدا، انگره مینو یا انگره مینیو است. انگره مینو در حقیقت نام اوستایی همان «اهریمن» یا «اهرمن» در پهلوی (فارسی) میانه است. نامش به معنای «مینوی ستیزگر و دشمن» آمده از ویژگی‏های او که نماد شر مطلق و برهم زننده نظم و ذاتاً دشمن خوبی‏هاست یکی داشتن سری بزرگ و زشت است که این ویژگی در شاهنامه (http://www.tebyan.net/Celebrated_Authors/2009/5/14/91727.html)هم به تمام دیوان و غولان نسبت داده شده.
اهورا مزدا و اهریمن از ازل تا ابد باهم در جنگ بوده‏اند و زندگی در این جهان بازتابی از مبارزه کیهانی این دو است محل زندگی اهریمن شمال زمین است جایی که تمام دیوان «زیید و اصلاح» از پشت کوه آمدن نیز ریشه‏ای اسطوره‏ای دارد که در آن تلویحاً فرد پشت کوهی یعنی «دیوسیرت» که کم کم معنای «نادان» به خود گرفته است. اهریمن به 3 شکل غیر از شمایل خودش ظاهر می‏شود. 1- چلپاسه (مارمولک) 2- مار 3- جوان
انگره مینیو خود خالق دیوان دیگر نیز هست مثلاً (ایشمه و دیو خشم) یا اژی دها که همان ضحاک شاهنامه باشد. وی گر چه در شاهنامه پادشاهی ماد دوش توصیف شده اما در اوستا دیوی است سه سر، شش چشم و سه پوزه که بدنش پر از چلپاسه و عقرب است.
به هر حال آنچه براساس متون زردتشی بر می‏آید در آخرالزمان نهایتاً این اهورامزدا است که بر اهریمن غلبه می‏کند و او را برای همیشه از بین می‏برد و پس از آن تنها خیر و نیکی و نور و سلامتی در جهان باقی خواهد ماند.
معنای اصطلاحی این نام شامل؛ سروردانا، خدای غایی، خیرمطلق، خرد و معرفت آفریننده ی خورشید و ستارگان، روشنایی و تاریکی، انسان‏ها و حیوان‏ها تمام فعالیت‏های فکری و جسمی است.

2- اردوی سور آناهیتا:
این عنوان اوستایی ایزد بانویی است که ما با نام آناهیت، آناهیتا و ناهید در پهلوی می‏شناسیم آناهیت که تلفظ صحیح آن اناهیت است از دو بخش تشکیل شده است» «اَ» که ادات نفی است و آهیت یعنی آلوده و پلید و بنابراین اناهیت به معنای به دور از/پلیدی/ است. چون اَ به آهیت رسیده و تلفظ آن را مشکل کرده است یک «ن» به آن میان اضافه شده که در کلمه «انایران» یعنی مملکت خارجی و غیر ایرانی نیز دیده می‏شود و یا «انیران» که تلفظی آسانتر از همین واژه است.آناهیتا ایزدبانوی همه آب‏های روی زمین است و سرچشمه اقیانوس کیهانی او برگردونه‏ای سوار است که 4 اسب او را می‏کشند: باد، باران، ابر و تگرگ او را پاک کننده تمام صلب‏ها و رحم‏ها می‏دانند و تصفیه کننده شیر در سینه مادران از آنجا که با زندگی در رابطه‏ای مستقیم است جنگجویان هنگام نبرد به او متوسل می‏شده‏اند و پیروزی را از او طلب می‏کردند.
http://img.tebyan.net/big/1388/03/49238191435284825331181246251155112170159.jpg
آبان یشت درباره اوست و هنگامی که زردتشت از او می‏پرسد چگونه او را می‏پرستند پاسخ می‏دهد:
- از هنگام برآمدن خورشید تا به وقت فرو رفتن خورشید از این «زور» [نوعی آب مقدس] من تو توانی نوشید (ونیر) آتربانانی [آتش‏بان] که از پرسش و پاسخ آگاهند و خردمند آزموده‏ای که کلام مقدس در او حلول کرده باشد.
همین جمله کوتاه درباره این دوشیزه زیبای تاج بر سر که در آسمان است و بر تاجش صد ستاره دارد و در گوشش گوشواره چهار گوش، نشانه‏هایی از تفکرات مسیحی و بودایی را درباره نوشندگی و حلول کلام مقدس در بدن موبد و ... نیز نشان می‏دهد و خدا می‏داند که کدام مقدم بوده‏اند.

AreZoO
10th September 2010, 03:08 AM
تيشتر

قسمت سوم از مجموعه اساطير ايراني (خدايان ايران باستان)

تيشتر ايزد باران

http://img.tebyan.net/big/1388/04/179129143212881994175162124168162174130.jpg
تيشتر خداي باران در قالب ستاره شعراي يماني ياکلب اکبر تجسم پيدا مي‏کند. چهارمين ماه تقويم ايراني به نام خداي تيشتر، تير ناميده مي‏شود و جشن تيرگان در گراميداشت باران گرفته مي‏شود.
يشت هشتم از اوستا از آن تيشتر است. بنابر اين يشت، تيشتر ستاره‏اي است سپيد درخشنده و دور پيدا. او سرشت آب دارد و سرور ستاره‏هاست. همانند هرمزد بايد او را ستود و گرنه ديو خشکسالي «اپوشه» زمين را فرا خواهد گرفت و اگر مردم او را ستايش کنند هيچ دشمني سرزمين آريايي‏ها را تهديد نخواهد کرد.
در يشت هشتم همچنين آمده است طلوع او همزمان با جوشيدن چشمه‏هاي آب است و براي برآمدنش مردم بايد گوسفندي يک رنگ را قرباني کنند و پس از بريان شدن بره ، او طلوع خواهد کرد. بعد از طلوع به مدت ده شب به پيکر مردي جوان و پانزده ساله نمايان خواهد شد و خواهد درخشيد در ده شب دوم به پيکر گاوي زرين شاخ خواهد درخشيد و در ده شب سوم در پيکر اسپي سپيد با گوش‏ها لگامي زرين خواهد درخشيد. و آنگاه به درياي فراخکرد خواهد رفت با اپوش ديو خواهد جنگيد و نخست شکست خواهد خورد در اين هنگام تيشتر از درياي فراخکرت يا فراخکرد مي‏گريزد و از اينکه مردم به درستي او را ستايش نمي‏کنند زبان به شکوه مي‏گشايد که:


«اگر مردم در نماز از من نامبرده بستايند، چنان که از ايزدان ديگر نام برده مي‏ستايند، (اين چنين) من قوت ده اسب، قوت ده شتر، قوت ده گاو، قوت ده کوه، قوت ده آب قابل کشتيراني خواهم گرفت (يشت 8، 24)

در اساطيرآمده است که اول بار خود زرتشت براي تيشتر قرباني کرد و او دوباره به صورت اسب سپيدي در آمد و به دريا بازگشت و ديو خشکسالي را شکست داد.
http://img.tebyan.net/big/1388/02/1348818915710616723526229157212352177237143.jpg
او موفق مي‏شود دشت‏هاي سراسر جهان را سيراب کند و بخاري که از دريا برمي‏خيزد ابر مي‏شود و به سراسر عالم مي‏رود و مي‏بارد. در اين اسطوره علت جوشش درياها و بخار شدن آب و تشکيل ابر و بارش باران همه به خاطر نبرد است و پيروزي «تيشتر» آغاز بارش خواهد بود. اما در ايران فصل آغاز باران ابتداي پاييز است در حالي که «تيرماه» اولين ماه تابستان است. اين موضوع را اسطوره شناسان اين‏گونه توجيه مي‏کنند که احتمالاً ريشه اين داستان از هند آغاز شده است و وارد اساطير ايراني شده چرا که طلوع ستاره شعراي يماني و بارش باران در هند مصادف با آغاز تابستان است. در مورد تغيير پيکرهاي اين ستاره به سه شکل جوان 15 ساله، گاو زرين شاخ و اسب زرين گوش و زرين لگام نيز اين گونه توجيه مي‏کنند که به احتمال قوي اين امر بايد با حرکت سيارات، در منطقه البروج مربوط باشد و ذکر خانه‏هايي که در ارتباط با نجوم بين‏النهرين نبوده‏اند البته اين توجيه در صورتي صحيح خواهد بود که ما ايزد باران يا تيشتر را با سياره بهرام يکي بدانيم نه شعراي يماني. به هر حال اختلاط در داستان‏هاي اسطوره به علت عدم صحت و حفظ امانت در نقل متون و نسخه‏برداري از متون مقدس زردتشتي بسيار اتفاق افتاده است و همين طور امتزاج اساطير ايراني با اساطير هندي و بابلي در دوره‏هاي حکومت بيگانگان بر ايران بر وسعت اين اختلاط‏ها افزوده است.
جشن تيرگان

http://img.tebyan.net/big/1387/08/65221219342472194722113312117056127678621.jpg
اين جشن پيوند ژرفي با تقدس آب در فرهنگ ايران زمين دارد و آيين ويژه "ايزد باران" به شمار مي‌آيد. در اين روز تيشتر، ايزد باران بر اپوشه (ديو خشکسالي) غلبه کرد، باران باريد و زمين بار ديگر سبز شد. در اين روز زردشتيان جشن مي گيرند لباس نو مي پوشندو در کنار آبها همراه با مراسمي وابسته به آب و آب پاشي و آرزوي بارش باران درسال پيش رو به هم آب و گلاب مي پاشند، اين مراسم همراه با تعارف گل و سبزه و نقل و شيريني است . براساس گاهشماري باستاني جشن تيرگان سيزدهم تير است که امروزه طبق تقويم فعلي ايراني با اختلاف سه روز، دهم تير در شهرهاي مختلف ايران برگزارمي شود. دراين جشن مردم گندم پخته و ميوه مي خورند و آبتني کرده، لباس نومي پوشند. سيزدهم تير در فرهنگ زردشتي همچنين روز گراميداشت آرش کمانگير و ديگر شهيدان وطن است. بنا به برخي روايات آرش در اين روز بود که جان بر سر پرتاب آن تير گذاشت تا مرزهاي ايران زمين تا دوردست ترين گستره قلمرو آرياييان گسترش يابد. در اين روز مردم از آرش ياد مي کردند و به روان همه جانباختگان وطن درود مي‌فرستادند.

AreZoO
10th September 2010, 03:14 AM
میترا زنی با گرز

قسمت چهارم از اساطیر ایرانی :درباره میترا

http://img.tebyan.net/big/1388/04/1546424625221314625118548281582724635128.jpg
شاید گسترش میترائسیم در امپراتوری روم باعث شهرت بیش‏‏ ‏از پیش«متیرا» - الهه پیمان و قراردادها شد. نام این الهه ایرانی که غالباً در حال کشتن یک گاو (1)ترسیم می‏شود از واژه اوستایی "میژه"، به معنای پیمان قرارداد، قول و قرار، گرفته شده است. البته به مرور زمان ویژگی‏‏های اساطیری میترا گسترش یافت.
و در متون مذهبی زردتشی هم عملکردهای متفاوتی به او نسبت داده شد از آن جمله در یشت10 از مهر یشت او را ناظر بر انسان‏ها و اعمال، توافق‏ها و قراردادهای آنان معرفی می‏کند و کسی که انسان‏ها را به «اشه» یا همان «راه راست» هدایت می‏کند و از حمله در امان می‏دارد. از دیگر خصوصیات «میترا» مقام نظارت و کنترل او بر نظم کیهان است او نظم شب و روز و تغییر فصول را بر عهده دارد و با آب و آتش در ارتباط است. اما از همه مهمتر نسبت میترا- خدای مهر- با خورشید است.
گاوی که به دست میترا کشته می شود به عقیده اکثر اسطوره پژوهان همان برج بره است که خورشید در ماه فروردین وارد آن می‏شود و بدین ترتیب فصل درخشندگی خورشید و باروری طبیعت و تجدید سلطنت خدای مهر یا میترا آغاز می‏شود.
از آنجا که میترا خدایی قدیمی‏تر از آموزه‏های زردتشی است و وجودش در سایه دین زردتشتی شکل کامل‏تری به خود گرفته، درباره او در «ریگ ودا» - کهن‏ترین کتاب ودائی- که متعلق به هندو ایرانیان است آمده که گردآورنده مردم است و کشتکاران را با چشم‏هایی که بر هم نهاده نمی‏شود می‏پاید و پنج قبیله مردمان (کنایه از همه مردم) فرمانبرداری او را می‏کنند.
http://img.tebyan.net/big/1388/04/173197115372723280186146111246228181711522.jpg
از مهر یشت بر می‏آید که مهر یا میترا نه تنها وظایفی در زمینه برکت بخشی بر عهده دارد بلکه ایزدی جنگاور و نیز حامی پیمانها و داور است و بدین گونه مهر وظیفه جنگاوری و موبدی هر دو را بر عهده دارد. او رابطی بین خدایان و انسان‏هاست و توانمندی‏های او در زمینه وضع و حمایت از قانون از او موجودی می‏سازد که حافظ اقبال پادشاهان است. «فره ایزدی» یا همان تایید آسمانی برای شاهان ایرانی به وسیله میترا و با همکاری «اپام نپات» - خدای آب- حفاظت می‏شود و مادامی که آن پادشاه از راه راست منحرف نشده است این دو ایزد او را پیروز می‏گردانند و چنانچه مانند جمشید(2) از راه راست منحرف شوند آنگاه «فره ایزدی» هم از آنان رخت بر می‏بندد و شکست و ناکامی و ذلت به سوی آنان می‏آید.
جشن «میترا کانا» یا مهرگان جدید به منظور بزرگداشت اعتدلال پاییزی هنوز هم در میان زردتشتیان برگزار می‏شود و هنوز هم موبدان زردتشتی «گرز میترا» را در دست می‏گیرند تا در مبارزه با شر یار آنها باشد. در مهر یشت گرز میترا این‏گونه توصیف شده:


- گرزی با صدگره و صد تیغه به دست گرفته (آن را) حواله کنان مردان را بر افکند (این گرز) از فلز زرد ریخته شده و از زر سخت ساخته شده است محکم‏ترین سلاحی است، پیروزمندترین سلاحی است، اهریمن تبه کار در مقابل او به هراس افتد؛ (دیو) خشم مکار به کنش در مقابل او به هراس افتد...»

جالب اینجاست که این گرز نمادین در دست موبدان زردتشی شباهت زیادی به گرزی که بعضی اسقف های مسیحی در دست می‏گیرند دارد که با توجه به نفوذ میترائیسم در روم و تاثیر مستقیم این ایین بر سلوک رفتاری مسیحیت این مصداق نیز چندان عجیب نیست . (3)

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد