PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ايزاك نيوتن



alireza_riazi
4th September 2010, 05:59 PM
آیزاک نیوتن در نیمه شب عید سال نو ۱۶۴۲ (میلادی) (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B6%DB%B4%DB%B2_(%D9%85%DB%8C%D9%84%D8%A7 %D8%AF%DB%8C)) به دنیا آمد. او کودک زودرسی بود که پزشک به زنده‌ماندن او امید چندانی نداشت. پدر و که کشاورزی مرفه بود سه ماه پیش از تولد او از دنیا رفته بود و هانا مادر آیزاک مجبور بود این کودک رنجور را به تنهایی بزرگ کند. خانهٔ مادری او در وول اِستروپ (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%88%D9%88%D9%84_%D8%A7%D8%B3%D8 %AA%D8%B1%D9%88%D9%BE&action=edit&redlink=1) بزرگ و راحت بود.آنها فقیر نبودند، اما بزرگ کردن آیزاک که کودکی رنجور و نحیف بود برای مادری تنها آسان نبود.
در سال تولد آیزاک نیوتن، جنگ‌های داخلی انگلستان (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%AC%D9%86%DA%AF_%D8%AF%D8%A7%D8 %AE%D9%84%DB%8C_%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%D8%B3%D8% AA%D8%A7%D9%86&action=edit&redlink=1) آغاز شد. نبردهای خونینی میان گارد سلطنتی وطرفداران مجلس در گرفت. زمانی که جنگ تمام شد، نیوتن شش ساله بود. تجزیه کشور که از رویدادهای مهم تاریخ آن محسوب می‌شد این کشور را به سخنگوی قدرتمند پرتستانها تبدیل کرد. اکثر اهالی محل زندگی نیوتن (لینکین‌شایر (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%84%DB%8C%D9%86%DA%A9%DB%8C%D9% 86%E2%80%8C%D8%B4%D8%A7%DB%8C%D8%B1&action=edit&redlink=1)) حامی مجلس بودند ولی خانودهٔ اوطرفدار پادشاه بودند. این مشکلات سیاسی بر زندگی او تاثیرات فراوانی داشت. در این هنگام بود که مادر او قصد ازدواج مجدد کرد و به محل زندگی ناپدریش رفت و او را نزد مادربزرگش نهاد. او هیچگاه با مادربزرگش صمیمی نبود و همیشه از ناپدریش متنفر بود. در خانهٔ مادربزرگش اکثر ساعات روز را به ساخت الگوهای مکانیکی می‌پرداخت. او علاقهٔ زیادی به این کار داشت.
نیوتن در ده سالگی شاهد مرگ ناپدری‌اش بود. با مرگ ناپدری نیوتن مادرش به وولزثروپ بازگشت. دو سال بعد نیوتن وارد دبیرستان گرانثام (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%AF%D8%A8%DB%8C%D8%B1%D8%B3%D8% AA%D8%A7%D9%86_%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%AB%D8%A 7%D9%85&action=edit&redlink=1) شد. حال او با عمویش در شهر زندگی می‌کرد. نیوتن بسیار ضعیف بود و نمی‌توانست در بازی‌های خشن شرکت کند. در چهارده سالگی او یک روز با یکی از بچه‌های قلدر مدرسه گلاویز شد و در آخر موفق شد بینی حریف خود را بشکند. این اتفاق اورا به یک قهرمان تبدیل کرد و باعث تشویق و تحسین دیگر بچه‌ها و دلگرمی او شد.
آیزاک جوان در سال ۱۶۶۱، در هجده سالگی وارد دانشگاه کمبریج شد اما مادر او نمی‌توانست مخارج دانشگاه را بپردازد از این رو وی به گروه «سابسایزرها» پیوست. سابسایزرها دانشجوهایی بودند که بجای پرداخت شهریه، اتاق‌ها را نظافت می‌کردند یا در سالن غذاخوری به عنوان پیشخدمت کارمی کردند.
در یک روز یکشنبه در اواخر بهار۱۶۶۴ آیزاک و دوستش، جان ویکنز به سیرکی که به تازگی درکمبریج دایر شده بود رفتند. در این سیرک آیزاک به طور تصادفی متوجه چیزی شد که به طرز خیره کنندهٔای می‌درخشید. آن چیز حیرت آور یک منشور (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D9%86%D8%B4%D9%88%D8%B1) بود. آیزاک متوجه شد که با استفاده از آن منشور می‌تواند آزمایش‌های مفیدی انجام دهد. از این رو فوراً آن را خرید. مردم آن زمان فکر می‌کردند که اثر رنگین کمان از خواص منشور است و تابش نور بر منشور این خاصیت را از درون منشور آزاد می‌کند. نیوتن دست به چندین آزمایش زد و از چند منشور استفاده کرد. نتایج او امروزه به عنوان جزئی از قوانین فیزیک محسوب می‌شوند. او کشف کرد که «تصاویری که ما از اجسام می‌بینیم، بازتاب نور از سطح آن اجسام است».
نیوتن پس از این موفقیت‌های علمی در سال ۱۶۶۵ مدرک لیسانس علوم انسانی خود را گرفت. حال او می‌توانست چهار سال دیگر در کالج ترینیتی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%DA%A9%D8%A7%D9%84%D8%AC_%D8%AA%D8 %B1%DB%8C%D9%86%DB%8C%D8%AA%DB%8C&action=edit&redlink=1) تحصیل کند. او مایل بود از این پس به مسالهٔ جاذبه بپردازد. اما در این سال طاعون در انگلیس شایع شد و شعله‌های مرگبار آن از هر سوی این کشور زبانه می‌کشید. به همین دلیل دانشگاه تعطیل شد و نیوتن به لینکین‌شایر بازگشت تا سیب معروف او افتخار برخورد با سر این نابغهٔ بزرگ را کسب کند.
نیوتن در این فکر بود که چگونه سیارات بر مدار خود پیرامون خورشید قرار می‌گیرند بی آنکه نیرویی ناشناخته دست اندرکار باشد. او هنگامی که در باغ خانهٔ مادری خود در حال تفکر به این مؤضوع بود، سیبی از روی درخت برسرش افتاد و او را متوجه کردکه علت افتادن سیب همان دلیل گردش سیارات به دور خورشید است. خورشید نیروی کششی به سیارات وارد می‌کند و عین همان نیرو را زمین به ماه. اما سوالی دیگر برای وی پیش آمد: «چرا سیارات به روی خورشید سقوط نمی‌کنند؟» او چندین روز به این مساله فکر کرد اما جوابی نیافت. درست همان زمان که او بار و بنهٔ خود را برای بازگشت به دانشگاه کمبریج (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87_%DA%A9% D9%85%D8%A8%D8%B1%DB%8C%D8%AC) می‌بست، حقیقت پرده از چهره برگرفت. در یک لحظه او نوعی بازی را که بچه‌ها در مدرسه انجام می‌دادند بخاطر آورد. قاعدهٔ بازی این بود که باید بازیکن سطل آبی را در هوا می‌چرخاند. برندهٔ این بازی کسی بود که سطل را بدون اینکه آب از آن بریزد در هوا بچرخاند. اکنون نیوتن دلیل چرخش سیارات بدور خورشید ، بدون آنکه در خورشید سقوط کنند را دریافته بود. این پدیده که نیازمند سرعت جانبی است همان قانون اول نیوتن یعنی نیروی گریز از مرکز است. او پس از چند آزمایش کشف کرد که نیروی جاذبه از قانون عکس مجذور نیز پیروی می‌کند.
برخلاف تصور عموم ، تلسکوپ را گالیله اختراع نکرد، بلکه به آن جنبهٔ همگانی بخشید. در زمان گالیله فقط تلسکوپ انکساری وجود داشت، اما بزرگنمایی و وضوح آن کمتر از بزرگنمایی و وضوح تلسکوپ‌های انعکاسی بود. نیوتن با استفاده از نبوغ و تجربه‌اش در ساخت مدل‌های مکانیکی توانست تلسکوپ انعکاسی را که انقلابی در علم محسوب می‌شد اختراع کند. نیوتن به دلیل اختراع تازه اش بسیار مشهور شد و پس از چندی به انجمن سلطنتی پیوست. او در اولین سخنرانی‌اش با دانشمند بزرگ هم عصرش یعنی رابرت هوک (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D8%AA_%D9%87%D9%88%DA%A9) ملاقات کرد و میان این دو مشاجره در گرفت. هوک خود را خبرهٔ پژوهش دربارهٔ نور می‌دانست و نظرات نیوتن را رد می‌کرد.
پس از مدتی ، نیوتن فیزیک را رها کرد و به پژوهش در مورد کیمیاگری (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%DB%8C%D9%85%DB%8C%D8%A7%DA%AF%D8%B1%DB%8C) (پایهٔ شیمی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B4%DB%8C%D9%85%DB%8C) امروز) پرداخت. اما در این بین هانا، مادر او درگذشت. این مساله او را تا مدتی از کسب دانش بازداشت.
در ۲۸ آوریل (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B2%DB%B8_%D8%A2%D9%88%D8%B1%DB%8C%D9%84) ۱۶۸۶ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B6%DB%B8%DB%B6_(%D9%85%DB%8C%D9%84%D8%A7 %D8%AF%DB%8C)) نیوتن کتاب اصول ریاضی فلسفهٔ طبیعی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84_%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%B6% DB%8C_%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%87_%D8%B7%D8%A8% DB%8C%D8%B9%DB%8C) را چاپ کرد و نسخهٔ اول آن را به انجمن سلطنتی داد. اما در نیمه شب همان روز هوک مدعی شد که قوانین نیوتن را قبلاً کشف کرده‌است. در سال ۱۶۹۶ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B6%DB%B9%DB%B6_(%D9%85%DB%8C%D9%84%D8%A7 %D8%AF%DB%8C)) نیوتن رییس ضرابخانهٔ سلطنتی شد و همچنین در چند سال بعد او سرپرست انجمن سلطنتی نیز شد. در این مدت او متقاعد شد که اکتشافات خود در زمینهٔ نور را با عنوان «نورشناخت» منتشر کند. یک سال بعد، ملکه آن (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D9%84%DA%A9%D9%87_%D8%A2%D9%86) به او لقب شوالیه (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%84%D9%82%D8%A8_%D8%B4%D9%88%D8%A7%D9%84%DB%8C% D9%87) (سِر) داد.

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد