PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : خانه ای برای خدا



draz
24th August 2010, 05:20 PM
اگه شما بخواید برا ی خودتان وخدایتان خانه ای طراحی کنید چه چیزهایی می خواهید دراون فضا باشد یا به عبارت دیگه چه انتظاری از این مکان دارید یعنی این فضا چه طور باشه که شما جز خود وخدایتان را نبینید

*مینا*
24th August 2010, 06:15 PM
فقط بچه های معماری جواب بدن ؟ [taane]

ЛίL∞F∆R
24th August 2010, 06:29 PM
فقط بچه های معماری جواب بدن ؟ [taane]

نه گلم فكر كنم drazجان با همه ي بچه ها هستن چه معماري چه غير معماري...

ЛίL∞F∆R
24th August 2010, 06:30 PM
drazجان شما چه خونه اي طراحي مي كني؟؟؟؟؟؟؟؟؟

Memar Bashy
24th August 2010, 08:49 PM
خونه برای خودم و خودش؟؟؟؟؟؟
باید فک کنم......[tafakor]

ساناز فرهیدوش
24th August 2010, 11:42 PM
یه خونه با تمام امکانات .منها در آرایش اون از گل ها و درختا و استفاده میکنم .توی این خونهی ویلایی در بخشی از اون حیوانات مختلف نگهداری میشن .این خونه خیلی بزرگه پس بخشی از اون رو به آدم های بی خانمان می دم . بازم فکر می کنم تا از نعمت های دیگش استفاده کنم اونها جلو ی چشم بیارم ......

draz
25th August 2010, 01:36 PM
سلام به همه که
معمار کوچلو درست میگن من از تمامی افراد سایت می خوام این سوالو جواب بدن ربطی به معماری یا عیر معماری نداره نمی خوام نقشه (اصول فنی نقشه کشی)اونو بگید شما می خواید خانه ای برای خودتان وخدایتان طراحی کنید شما این خونه را چطور طراحی میکنید در ذهنتان چه ایده هایی دارید چه انتظاراتی دارید که شما در اونجا احساس ارامش کنید اینا رو باهم انالیز کنیم تا سوال بعدی را یا شما می پرسید یا من

eli20
25th August 2010, 03:24 PM
راستش من فکر میکنم خودش که باشه بسه آروم آرومم فقط با چشم دلم نگاهش میکنمو کیف میکنم باهاش حرف میزنمو آروم میشم دیگه وقتی اون پیشمه همه چی جلو چشام رنگ میبازه اصلا دیده نمیشن اشکال زندگی ماهم همینجاست که نمیشیم خودمونو خدای خودمون که اگه بشیم همه چی داریم.

گفت طلب کن ز دوست آنچه تو را آرزوست
گفتمش ای دوست دوست

داداشی
25th August 2010, 03:35 PM
من اگه از نظر غم هام صحبت كنم فقط يه يه خونه ي كوچيك تمام سفيد با يه گليم نرم زير پام.
خودم لباس مشكي
چون بعد عيد سياه پوش شدم و تا آخر عمر هم سياه ميمونم
تا آخر عمرم مناجات كنم و گريه
كه چرا اين اتفاق بايد براي من بيفته.
اصلا بيفته چرا اينجوري چرا اينجوري كه نابود شم؟
چرا اينجوري كه از تو بپوسم به معناي واقعي؟
اين سوال رو از خدا دارم واقعا تحملش رو داشتم ؟
دستام داره ميلرزه.
ببخشيد سرتونو درد آوردم امروز خيلي دلم پره.

draz
28th August 2010, 11:08 PM
سلام دوست عزیزeli20

خدا به اندازه دعای شما میشه برای گدایی غذای شب میشه برای بیماری شفا میشه برای عاشقی معشوق میشه... خدا از انسان خارج نیست بلکه خدا خود ماییم ماییم که باید خدا باشیم به فرموده امام علی که میگه اگه خودتو شناختی خدارو هم میشناسی
ایاشما تو صحبتاتون زمان را داخل می کنید یانه؟ایا براتون شب وروز فرق داره یانه یا اینکه توی چه فضایی باشید یعنی فرقی نداره کنار ی چشمه ای ارومی که از کنار درختانی سر به فلک کشیده باشه یا اینکه در دریایی طوفانی که هر لحظه شاهد غرق شدنتون باشید انسان زمانی با خدای خودش حال میکنه یا به تعریف بهتر زمانی عاشقانه حرف میزنه که امکانش ایجاد بشه اگه خودش بخواد فضا وزمان جور باشه اتفاق میفته صحبت من اینجاست فضای ملاقات شما با رب را توصیف کنید دوست دارید چه زمانی وچگونه مکانی با خودتون وخدایتون حرف بزنید

draz
28th August 2010, 11:09 PM
سلام دادشی عزیزم
تمثیل جالبی بکار بردید وخیلی زیباست ولی طرز فکرتون اشتباست
هر طوری نگاه کنید همان گونه برای شما اتفاق می افتد وقتی شما ناراحتید ویا غمگینید به دلیل محکمی که دارید احساس می کنید خدا با شما بد کرده در صورتی که این گونه نیست، زمانی باید در تضاد اون چیزی که فکر می کنیم باید فکر کنیم چون دنیا بر پایه تضاد شکل گرفته است شب وروز ،زن ومرد، روشنی وتاریکی ،فقر وقنا،... هیچ وقت خدا با انسان بد نمیکنه یا مشگلی برای انسان پیش نمیاره که اونو ازمایش کنه اگه این طوری بود هیچ وقت خدا دستور نمی داد فرشتگانی که سالها عبادت خدارا می کردند در برابر چیز نوی که هیچ کار مفید نکرده بود سجده کنن بلکه ما خودمونیم که به خود ضرر می زنیم ببنید کجای زندگیتان سنگی در مقابل اتومبیل پر سرعتتون گذاشتید اینا رو گفتم که بگم انسان تک بعدی نیست که فقط غم را بحث کند شما فراتر از اون چیزی هستید که فکرش را می کنید شما چنان اراده بزرگی دارید که لغ لغه زبان فرشتگان است چرا خونه خودتون وخداتونو اینقده تاریک میبینید از تمامی دوستان خواهش می کنم فضا وزمان خونه خودشون که دوست دارن را برای دیگران به تصور بکشند وبرای تمامی نظرات قابل احترامه وهیچ وقت به خودم یا به دیگران اجازه توهین یا تمسخر دیگران را نمی دم ونظرات محترم می باشد

داداشی
29th August 2010, 12:19 AM
من اون فضا برام بسه
در ضمن صحبت من با رب خودم همه جا. جا و مكان نداره در همه حال وجودش حس ميشه
ولي من الان يه شرايطي رو دارم تجربه ميكنم كه نتونستم با هاش كنار بيام
دارم تو منجلابي دست و پا ميزنم كه معلوم نيست چي ميشه
جدي ميگم از حال خودم بيخبرم
گفتي طرز فكرم اشتباه هست از مشكل من كه با خبر نيستي
حرفت رو قبول دارم ولي كنار نميتونم بيام با خودم حالا اينجا جاش نيست خاستيد خصوصي ميتونيم بحث كنيم.
با تشكر

*مینا*
29th August 2010, 01:57 PM
من اگه بخوام یه خونه داشته باشم که مال خودم و خدام باشه ...
*دوست دارم بزرگ باشه خیلی ،وسطش یه چشمه باشه ، از رودی که آب چشمه ازش می ره بیرون از خونه دور و برش گل و گیاه باشه ، نه هر گلی ! نه اون قدر بزرگ و قد کشیده که آب جاری دیده نشه
*سقف نداشته باشه ، بارون باریدنی ، توش نباره !
*یه گوشه ی خونه که به خدا نزدیک تره ، یه پله از همه جاش بلند تر باشه ، تو این قسمت یه باخچه ی کوچیک از گلای رز پر باشه ، اون قــــدر که خاک باخچه دیده نشه ، بارون باریدنی ، تو این قسمت خونه هم بباره ، اما فقط تو این قسمت . وقتی این جام دوستدارم آسمون و ببینم ، پرنده ها رو ابرا رو .چشمه ی خونه هم از زیر این قسمت جاری می شه .
یه قسمتش به اندازه یه جا نماز کمی بزرگ تر نیم متری زیر زمین باشه .

* یه کتاب خونه بزرگ داشته باشه ، با وجود این که قفسه هاش خیلی بزرگن ، اما بشه خیلی راحت کتاب مورد نظرت و پیدا کنی ، یه کاشی متحرک با یه سیستم پیشرفته ی کامپیوتر که روشه (با خاصیت قالیچه ی سلیمان ) ؛ سوارش بشم ، موضوع کتابم و بنوسم ، کاشی سلیمان بره به سمتی که اون جور کتابا هستن ، کتابم و وردارم و برم وسط کتاب خونه بشینم بخونمش ، توی کتاب خونه نسیم بوزه ، اما خبری از بارون و صدای جیک جیک پرنده ها نباشه ، سمت راست میز مطالعم یه میز آزمایش باشه ، یه چیزی مثل آزمایشگاه شیمی [nishkhand] منتها پیشرفته تر
*پذیرایی خونه ، خیلی بزرگ باشه و جای نشستن مهمونا ، مبل هایی ساخته شده از پر ، تا مهمونا راحت بشینن روشون ، چشمه ی خونه به پذیرایی هم راه داشته باشه ، نسیم بوزه ، صدای پرنده ها هم شنیده بشه .
*بیرون خونه تو حیاط ، یه گوشش ، جایی باشه برای بچه ها تا از سر سره برن بالا ، تاب بازی کنن ، با شنای توی گود قلعه بسازن و و و ...
*اون طرف حیاط وسطش یه آلا چیق داشته باشم ، بیشتر از یکی دو نفر ظرفیتش نباشه


[nadanestan]

draz
29th August 2010, 05:48 PM
من اگه بخوام یه خونه داشته باشم که مال خودم و خدام باشه ...
*دوست دارم بزرگ باشه خیلی ،وسطش یه چشمه باشه ، از رودی که آب چشمه ازش می ره بیرون از خونه دور و برش گل و گیاه باشه ، نه هر گلی ! نه اون قدر بزرگ و قد کشیده که آب جاری دیده نشه
*سقف نداشته باشه ، بارون باریدنی ، توش نباره !
*یه گوشه ی خونه که به خدا نزدیک تره ، یه پله از همه جاش بلند تر باشه ، تو این قسمت یه باخچه ی کوچیک از گلای رز پر باشه ، اون قــــدر که خاک باخچه دیده نشه ، بارون باریدنی ، تو این قسمت خونه هم بباره ، اما فقط تو این قسمت . وقتی این جام دوستدارم آسمون و ببینم ، پرنده ها رو ابرا رو .چشمه ی خونه هم از زیر این قسمت جاری می شه .
یه قسمتش به اندازه یه جا نماز کمی بزرگ تر نیم متری زیر زمین باشه .

* یه کتاب خونه بزرگ داشته باشه ، با وجود این که قفسه هاش خیلی بزرگن ، اما بشه خیلی راحت کتاب مورد نظرت و پیدا کنی ، یه کاشی متحرک با یه سیستم پیشرفته ی کامپیوتر که روشه (با خاصیت قالیچه ی سلیمان ) ؛ سوارش بشم ، موضوع کتابم و بنوسم ، کاشی سلیمان بره به سمتی که اون جور کتابا هستن ، کتابم و وردارم و برم وسط کتاب خونه بشینم بخونمش ، توی کتاب خونه نسیم بوزه ، اما خبری از بارون و صدای جیک جیک پرنده ها نباشه ، سمت راست میز مطالعم یه میز آزمایش باشه ، یه چیزی مثل آزمایشگاه شیمی [nishkhand] منتها پیشرفته تر
*پذیرایی خونه ، خیلی بزرگ باشه و جای نشستن مهمونا ، مبل هایی ساخته شده از پر ، تا مهمونا راحت بشینن روشون ، چشمه ی خونه به پذیرایی هم راه داشته باشه ، نسیم بوزه ، صدای پرنده ها هم شنیده بشه .
*بیرون خونه تو حیاط ، یه گوشش ، جایی باشه برای بچه ها تا از سر سره برن بالا ، تاب بازی کنن ، با شنای توی گود قلعه بسازن و و و ...
*اون طرف حیاط وسطش یه آلا چیق داشته باشم ، بیشتر از یکی دو نفر ظرفیتش نباشه


[nadanestan]


توصیفات بسیار جالبی از فضای مورد علاقتون گفتید که از حرفاتون خیلی استفاده کردم ولی ی مقدار جملاتتون گنگ بود تصور کردنش ی مقدار برام مشگله اینگاری(طرز فکر منه)توی فضای شما قرار نمی گیرم بازم ممنون از توصیف زیبایتان
[golrooz]

draz
29th August 2010, 05:50 PM
من اون فضا برام بسه
در ضمن صحبت من با رب خودم همه جا. جا و مكان نداره در همه حال وجودش حس ميشه
ولي من الان يه شرايطي رو دارم تجربه ميكنم كه نتونستم با هاش كنار بيام
دارم تو منجلابي دست و پا ميزنم كه معلوم نيست چي ميشه
جدي ميگم از حال خودم بيخبرم
گفتي طرز فكرم اشتباه هست از مشكل من كه با خبر نيستي
حرفت رو قبول دارم ولي كنار نميتونم بيام با خودم حالا اينجا جاش نيست خاستيد خصوصي ميتونيم بحث كنيم.
با تشكر



فضایی که فکر می کنید بسته است چنین نیست بلکه برخلاف فکر شماست چون شما از ی چیز نامحدود خلق شدید وباید به نامحدود برسید وبا محدودیت های زندگی خود را محصور نمی شید مثلا" وقتی از چیزی لذت می برید باز به دنبال لذت بالاترید
خدا در فضای بسته یا تاریک جا نمیشه چون خدا نور است مثل اینکه بگیم ی دریا را داخل ی لیوان جا بدیم
شرایطی در زندگی پیش میاد که انسان خودشو شکسته حس میکنه بلکه وقتی با ی مشورت کردن ودردو دل کردن می تونه عزمشو جزم کنه وشکستها را شکست داد بابا خدا به شما افتخار میکنه چرا به خودت نمی بالی چرا خودتو به خودت نمی شناسونی چرال بسته شدی بیا ی یاعلی بگو از اول شروع کن حالا هم دیر نشده
گفتي از حال خودت بيخبری ولی من می گم این طور نیست تا حالا شده با خودت خلوت کنی وراه چاره زندگیتو پیدا کنی یا اینکه وقتی فکر می کنی به بنبست می خوری
از مشگلت خبر ندارم ولی شاید بتونم حس کنم مشگل شما که از ابلیس بزرگتر که نیست حتی اونم روز قیامت طمع بخشش میکنه بابا شما خیلی بزرگتر از اونید که فکر می کنید
حرفام زیاده ولی این تایپ موضوعش چیز دیگیست ببخشید حرافی کردم از دوستان می خوام از دیگر بچه های سایت بخوان در این تایپ شرکت کنن
[golrooz]

پارمیدا72
31st August 2010, 05:12 PM
خونه ای میسازم که فقط چیزهایی که اونو یادم بندازه توش باشه

draz
31st August 2010, 06:55 PM
خونه ای میسازم که فقط چیزهایی که اونو یادم بندازه توش باشه
می تونید بیشتر فضای دلنیشین وعرفانیتونو بحث کنید وتوضیح بدید که ما هم از اطلاعات مفیدتون بهره مند بشیم

A.L.I
2nd September 2010, 07:21 PM
Draz جان تاپیک قشنگی زدی
نظر بچه ها رو هم خوندم همشون هم قشنگ و زیبا و بامعنی نوشته اند. اما من جواب متفاوتی دارم :
ببینید دوستان ما هرچی هم خلق کنیم باز مال خداست باز اثری از تجلی الهی اوست باز میشه کار او باز اثر وجودی حق تعالی. ماها که مخلوقیم چون اسیر در دایره زمان و مکان هستیم ( یعنی محورهای x , y , z و time ) باز نمیتونیم خونه ای بسازیم که هم خودمون خوشمون بیاد هم خدا خوشش بیاد . چرا ؟ ماها که هرکار بکنیم چون ذاتاً تنوع طلب و زیاده خواه هستیم باز فرداش یک چیز دیگه میخواهیم این خونه فرضی هم دلمونو خواهد زد در اینش شکی نداشته باشید. خدا که جای حق نشسته هر کار ما بکنیم او بهترشو درست میکنه چون او ورای زمان و مکانه یک چیزهایی درست میکنه بچه ها اصلاً به عقلتون هم نمیرسه و هرگز هم نخواهد رسید. یک مثال میزنم : میدونید رویای صادقه یک نمونه ای کوچک از نعمتهای خداوندی است که خدا از طریق اون به ما هشدار یا پیامی میده. من یادمه یک بار رویایی در چند سال قبل دیدم خودمو بر فراز زیباترین و باشکوه ترین خانه های جهان در حال پرواز هستم. بی نظیرترین تجربه ای بود که توی تمام عمرم دیده بودم و لمسش کرده بودم. اصلاً نمیتونم با کلمات اون تصاویر رو براتون بیان کنم واقعاً عاجزم. بی رحمانه زیبا و شگفت انگیز بود...
طوری که وقتی بیدار شدم میخواستم فریاد بکشم از ته دل گریه کنم که خدایا چرا منو بیدار کردی ؟! ای کاش همون حال می مردم و زنده نمی شدم...!
پس هرکار بکنیم باز پیش خدا کم میاریم. این از این
اما برای اینکه جواب سوال دوست عزیزم رو داده باشم میگم اگه به من باشه و خداوند این توفیق رو عنایت کنه ( چون واقعاً او باید اجازه بدهد ) من کل کره زمین رو یک خونه برای نه فقط خودم بلکه برای بشریت میدونم و آرزو دارم که این خونه دارای بهترین و بی نظیرترین امکانات باشه . هر آنچه که برای تعالی روحی و جسمی انسانها لازم و مفیده در آن قرار میدم. جنگ و دعوا رو با گنجاندن منشور جهانی حقوق بشر مطلقاً ممنوع خواهم کرد. با گسترش هرچه تمامتر بهداشت و فرهنگ سلامتی و تغذیه درست بین تمامی ملت ها بیماری و رنج و درد را ریشه کن خواهم کرد.وسائل رشد آگاهی ملت ها را گسترده تر و سهل تر خواهم کرد. زیباترین معماری های شهری و روستایی، بهترین و کاملترین دانشگاه ها، جامعترین بازارها با باکیفیت ترین محصولات. پیشرفته ترین تکنولوژی ها و هزاران چیز دیگر که همگی از سر لطف الهی به ما بخشیده شده است.
بچه ها ! خداوند از ما چه میخواهد؟ خدا میخواد ما برای او وسیله ای باشیم جهت اجرای اوامر و دستوراتش و پیاده کردن خلاقیت الهی اش. آنچه که او خشنود میشود رشد و کمال انسانیت است و بس.
پس چه بهتر که خانه ای که می سازیم چنین خصوصیتی را دارا باشد.

شاد باشید [cheshmak]

omega
2nd September 2010, 07:46 PM
من اگه بخوام يه خونه داشته باشم که واسه خودمو خدام باشه....
ميخوام خدا خودش واسم طراحي کنه.

امین_بد
2nd September 2010, 07:55 PM
واااااای چی میشد. اون موقع من یه محراب میذاشتم توی اون خونه که خدام بره اونجا نماز بخونه منم پشت سرش بخونم.(البته میدونم خدا نماز نمی خونه ولی ....) بعدش ازش می پرسیدم اون بالا چه خبره و ازش در مورد یه چیزی گله می کردم.

draz
4th September 2010, 06:36 PM
draz جان تاپیک قشنگی زدی
نظر بچه ها رو هم خوندم همشون هم قشنگ و زیبا و بامعنی نوشته اند. اما من جواب متفاوتی دارم :
ببینید دوستان ما هرچی هم خلق کنیم باز مال خداست باز اثری از تجلی الهی اوست باز میشه کار او باز اثر وجودی حق تعالی. ماها که مخلوقیم چون اسیر در دایره زمان و مکان هستیم ( یعنی محورهای x , y , z و time ) باز نمیتونیم خونه ای بسازیم که هم خودمون خوشمون بیاد هم خدا خوشش بیاد . چرا ؟ ماها که هرکار بکنیم چون ذاتاً تنوع طلب و زیاده خواه هستیم باز فرداش یک چیز دیگه میخواهیم این خونه فرضی هم دلمونو خواهد زد در اینش شکی نداشته باشید. خدا که جای حق نشسته هر کار ما بکنیم او بهترشو درست میکنه چون او ورای زمان و مکانه یک چیزهایی درست میکنه بچه ها اصلاً به عقلتون هم نمیرسه و هرگز هم نخواهد رسید. یک مثال میزنم : میدونید رویای صادقه یک نمونه ای کوچک از نعمتهای خداوندی است که خدا از طریق اون به ما هشدار یا پیامی میده. من یادمه یک بار رویایی در چند سال قبل دیدم خودمو بر فراز زیباترین و باشکوه ترین خانه های جهان در حال پرواز هستم. بی نظیرترین تجربه ای بود که توی تمام عمرم دیده بودم و لمسش کرده بودم. اصلاً نمیتونم با کلمات اون تصاویر رو براتون بیان کنم واقعاً عاجزم. بی رحمانه زیبا و شگفت انگیز بود...
طوری که وقتی بیدار شدم میخواستم فریاد بکشم از ته دل گریه کنم که خدایا چرا منو بیدار کردی ؟! ای کاش همون حال می مردم و زنده نمی شدم...!
پس هرکار بکنیم باز پیش خدا کم میاریم. این از این
اما برای اینکه جواب سوال دوست عزیزم رو داده باشم میگم اگه به من باشه و خداوند این توفیق رو عنایت کنه ( چون واقعاً او باید اجازه بدهد ) من کل کره زمین رو یک خونه برای نه فقط خودم بلکه برای بشریت میدونم و آرزو دارم که این خونه دارای بهترین و بی نظیرترین امکانات باشه . هر آنچه که برای تعالی روحی و جسمی انسانها لازم و مفیده در آن قرار میدم. جنگ و دعوا رو با گنجاندن منشور جهانی حقوق بشر مطلقاً ممنوع خواهم کرد. با گسترش هرچه تمامتر بهداشت و فرهنگ سلامتی و تغذیه درست بین تمامی ملت ها بیماری و رنج و درد را ریشه کن خواهم کرد.وسائل رشد آگاهی ملت ها را گسترده تر و سهل تر خواهم کرد. زیباترین معماری های شهری و روستایی، بهترین و کاملترین دانشگاه ها، جامعترین بازارها با باکیفیت ترین محصولات. پیشرفته ترین تکنولوژی ها و هزاران چیز دیگر که همگی از سر لطف الهی به ما بخشیده شده است.
بچه ها ! خداوند از ما چه میخواهد؟ خدا میخواد ما برای او وسیله ای باشیم جهت اجرای اوامر و دستوراتش و پیاده کردن خلاقیت الهی اش. آنچه که او خشنود میشود رشد و کمال انسانیت است و بس.
پس چه بهتر که خانه ای که می سازیم چنین خصوصیتی را دارا باشد.

شاد باشید [cheshmak]

سلام علی اقا زحمت کشید ومنت گذاشتید سرمون وامدید
جوابتونوخط به خط می خونم وجواب میدم حرف شما کاملا" صحیحه اما اگه اینجوری فکر کنیم ما باید بشنیم خونه وهیچ کاری نکنیم وپیش خودمون بگیم چیزی که درست می کنیم مال خداست وارزشی ندارد بلکه بر عکس حرف شماست بزار با ی مثال توضیح بدم وقتی شما چیزی خلق می کنید مثل ربات اگه اون ربات چیزی را بسازه نتیجه اش میشه اون چیزی که شما ساختید ولی وقتی اون ربات حرکت میکنه شما ذوق می کنید بزار ی مثال معماری بزنم وقتی ی برنامه نویس برنامه مکسو مینویسه وشما ی دکوراسیون جالبی با اون می کشید ما باید بگیم که اون برنامه نویس این دکور را به وجود اورده وکار شما ارزشی ندارد
قبل از دکارت هیچ کس خود را اسیر زمان ومکان نمی دانست اما بعدکه دکارت به تمامی مسائل به دیده شک نگاه کرد وبه گفته خودش که علم ریاضی غیر شک است این موضوع مطرح شداما به نظر من هیچ کس اسیر ومحبوس نیست اگه به زندگی عرفا نگاه کنید می بینید که جسمشان در یمکان وروحشان در مکان دیگر است نکته بعدی اینکه بر خلاف نظر شما من فکر می کنم اگه ما خوشمون بیاد خدا هم خوشش میاد نا سلامتی ما خلیفه حقیم واینکه خدا ماورای همه چیزه حرفی نیست انسان کامل نیست بلکه تدریجی من می خوام خونه طرح بشه که در کفه ترازوی عقل من بسنجه نه اینکه در وجود حف ما خالقمونو در حد خودمون در ک می کنیم مثل ی قطره در برابر دریا واینکه می گید رویای صادقه ،رویای صادقه رویایی است که بعدا" در زندگی انسان عینا" ایجاد میشه ایا رویای شما اینگون بود؟
نظر شما واقا" بزرگه ومطمئنا"روح بلندی دارید که کره زمین را خونه خود ومردم قرار دادید اما حتی خدا خونه خودشو در وسعت کوچک قرار داده من می خوام خونهای باشه که خلوتگر رازه خلوتگر غمها وشادیهاست وبه تمامی وجود مکان معراج شما باشه

draz
4th September 2010, 06:39 PM
من اگه بخوام يه خونه داشته باشم که واسه خودمو خدام باشه....
ميخوام خدا خودش واسم طراحي کنه.


سلام دوست خوبم
هر انسانی حق دارد خونشو به هرصورتی می خواد تصور کنه این خوبه که خدا خونتو طراحی کنه ولی همین خدا خونشو ی انسان طراحی کرده وساخته که این تایپ جا داشت از نظر فلسفی ،معماری،...برات بحث می کردم ولی بازم خیلی زیباست که خدا طرحشو بکشه

draz
4th September 2010, 06:43 PM
واااااای چی میشد. اون موقع من یه محراب میذاشتم توی اون خونه که خدام بره اونجا نماز بخونه منم پشت سرش بخونم.(البته میدونم خدا نماز نمی خونه ولی ....) بعدش ازش می پرسیدم اون بالا چه خبره و ازش در مورد یه چیزی گله می کردم.


سلام دوست خوبم
ممنون که نظرتونو دادید فکر وتصور عالی دارید اما ی مقدار بچه گانه است هدف محراب در مساجد نشان دهنده هدف است نشان میده که ما همه مسلمونا باید به سمت یکتا معبود حق بریم در کل محراب فلسفه خودشو داره که نمی خوام بحث کنم هرانسانی در تصورات خودش خونشو ی جور میکشه اما به نظر شما حیف چنین خدایی نیست که انسانی که در اون زمان هیچ عبادتی نکرده بود خدا دستور داد به فرشتگانش که سجده کنند در برابر انسانی که ساخته حالا با این اصاف از این خدایی به این نازنینی گله بشه

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد