پیمان
29th November 2008, 12:56 PM
فعال ساختن قدرت مشیت الهی مستلزم برقراری ارتباط با ماهیت واقعی خود و رها کردن معیارهایی است که منیت با انها هویت انسان را تعیین می کند.انجام این کار در چهار مرحله صورت می گیرد.
1-نظم، نخستین مرحله است.یادگیری یک وظیفه جدید مستلزم این است که جسم خود را برای اجرای کارهایی که افکار و اندیشه هایتان به انها تمایل دارند پرورش دهید.بنابراین از بین بردن معیارهای تعیین هویت منیت به این معنی نیست که روابط خود را با جسمتان قطع کنید بلکه به این معنی است که جسمتان را پرورش دهید تا خواسته های تان را فعال کند.
2-خرد، در مرحله دوم قرار دارد.خرد به همراه نظم توانایی شما را برای متمرکز شدن و صبور بودن به هنگامی که سعی دارید افکار، عقل و احساسات خود را با عملکرد جسم تان هماهنگ کنید افزایش می دهد.ما فرزندان مان را به مدرسه می فرستیم و به انها می گوییم منظم باش و از مغزت استفاده کن)، و چنین کاری را تحصیلات می نامیم اما فقط با انجام این کارها نمی توان مهارت کسب کرد.
3-عشق، در مرحله سوم قرار دارد.پس از اینکه جسم تان را با عقل و خرد نظم بخشیدید و نسبت به وظیفه خود اگاهی پیدا کردید این مرحله از دستیابی به مهارت مستلزم این است که به انچه انجام می دهید عشق بورزید و انچه را که دوست دارید انجام دهید.وقتی کالایی را در معرض فروش قرار می دهید به ان عشق بورزید در این صورت عشق و یا اشتیاق خود را به مشتریان توانا می فروشید.
4-رهاسازی، در مرحله چهارم قرار دارد.این مرحله در حقیقت جایگاه مشیت الهی است.در این مرحله جسم و ذهن تان به خودنمایی و فعالیت نمی پردازد بلکه توسط مشیت الهی به حرکت در می ایید.کارلوس کاستاندا این حالت را چنین توصیف می کند نیرویی بیکران و وصف ناپذیر در جهان وجود دارد که افراد ازموده،ان را مشیت الهی می نامند و هر چیزی که در کل جهان وجود دارد با حلقه رابط به ان اراده متصل است.)
وقتی خودتان را رها می کنید،سبک می شوید و می توانید با روح لایتناهی خود مشورت کنید.سپس قدرت مشیت الهی در دسترس تان قرار می گیرد تا شما را به جایی که مقدر
شده،ببرد.
دکتر وین دایر
1-نظم، نخستین مرحله است.یادگیری یک وظیفه جدید مستلزم این است که جسم خود را برای اجرای کارهایی که افکار و اندیشه هایتان به انها تمایل دارند پرورش دهید.بنابراین از بین بردن معیارهای تعیین هویت منیت به این معنی نیست که روابط خود را با جسمتان قطع کنید بلکه به این معنی است که جسمتان را پرورش دهید تا خواسته های تان را فعال کند.
2-خرد، در مرحله دوم قرار دارد.خرد به همراه نظم توانایی شما را برای متمرکز شدن و صبور بودن به هنگامی که سعی دارید افکار، عقل و احساسات خود را با عملکرد جسم تان هماهنگ کنید افزایش می دهد.ما فرزندان مان را به مدرسه می فرستیم و به انها می گوییم منظم باش و از مغزت استفاده کن)، و چنین کاری را تحصیلات می نامیم اما فقط با انجام این کارها نمی توان مهارت کسب کرد.
3-عشق، در مرحله سوم قرار دارد.پس از اینکه جسم تان را با عقل و خرد نظم بخشیدید و نسبت به وظیفه خود اگاهی پیدا کردید این مرحله از دستیابی به مهارت مستلزم این است که به انچه انجام می دهید عشق بورزید و انچه را که دوست دارید انجام دهید.وقتی کالایی را در معرض فروش قرار می دهید به ان عشق بورزید در این صورت عشق و یا اشتیاق خود را به مشتریان توانا می فروشید.
4-رهاسازی، در مرحله چهارم قرار دارد.این مرحله در حقیقت جایگاه مشیت الهی است.در این مرحله جسم و ذهن تان به خودنمایی و فعالیت نمی پردازد بلکه توسط مشیت الهی به حرکت در می ایید.کارلوس کاستاندا این حالت را چنین توصیف می کند نیرویی بیکران و وصف ناپذیر در جهان وجود دارد که افراد ازموده،ان را مشیت الهی می نامند و هر چیزی که در کل جهان وجود دارد با حلقه رابط به ان اراده متصل است.)
وقتی خودتان را رها می کنید،سبک می شوید و می توانید با روح لایتناهی خود مشورت کنید.سپس قدرت مشیت الهی در دسترس تان قرار می گیرد تا شما را به جایی که مقدر
شده،ببرد.
دکتر وین دایر