ساقي کویر
1st August 2010, 05:48 PM
تعريف تناقض:
تناقض ناسازگاری منطقی بین دو گزاره است. هرگاه قضیهای صادق و درست باشد، نقیض آن کاذب و نادرست خواهد بود و برعکس.
تناقض یکی از اقسام تقابل است که بین سلب و ایجاب واقع میشود و دو نوع دارد:
الف) تناقض در مفردات: مثل تناقض بین "انسان و لا انسان" که همان تناقض بین وجود و عدم شیء است.
ب) تناقض در قضایا: که عبارت است از اختلاف دو قضیه، در سلب و ایجاب، به صورتی که اقتضای ذاتی آنها این است که یکی صادق باشد و دیگری کاذب. مثل دو گزاره "انسان موجود است" و "انسان موجود نیست". (محل بحث)
ولی علامه طباطبائی برخلاف این نظر میفرماید؛ چون عقل، در وهله اول، مفهوم وجود را به صورت معنای ربطی و حرفی در قضایا درمییابد و سپس معنای اسمی و مستقل مفردات را از آن اخذ میکند، پس اصالت در سلب و ایجاب با قضایا است. و مفرد است که به قضیه بازگشت دارد مثلاً "انسان ولاانسان" به دو قضیه هلیه بسیطه "انسان موجود است" و "انسان موجود نیست" منحل میشود.
تحقق تناقض در قضایا
در تناقض هشت وحدت شرط دارد:
تناقض در قضایای طبیعیه و شخصیه، مشروط به وجود نه جهت وحدت است؛ وحدت در موضوع، محمول، زمان، مکان، قوه و فعل، اضافه، کل و جزء، و شرط؛ و وحدت حمل که ملاصدرا به این امور اضافه کرده است.
ویژگیهای تناقض
1) بین نفی و اثبات، هیچ واسطهای وجود ندارد و هر شییء در یکی از طرفین آن قرار دارد، چون ارتفاع نقیضین محال است و یک شیء نمیتواند در هیچ کدام از اطراف تناقض نباشد.
قاعده تناقض، قضیه بدیهی اولی است که صدق هر قضیه ضروری و نظری دیگر، متوقف به آن است و به همین علت است که به امتناع اجتماع و ارتفاع نقیضین، كه هر دو لازمه اين قاعدهاند "اولی الاوائل" (بدیهیترین قضیه) میگویند و شک در این قضیه موجب شک در هر علم و قضیهای است.[golrooz][golrooz]
تناقض ناسازگاری منطقی بین دو گزاره است. هرگاه قضیهای صادق و درست باشد، نقیض آن کاذب و نادرست خواهد بود و برعکس.
تناقض یکی از اقسام تقابل است که بین سلب و ایجاب واقع میشود و دو نوع دارد:
الف) تناقض در مفردات: مثل تناقض بین "انسان و لا انسان" که همان تناقض بین وجود و عدم شیء است.
ب) تناقض در قضایا: که عبارت است از اختلاف دو قضیه، در سلب و ایجاب، به صورتی که اقتضای ذاتی آنها این است که یکی صادق باشد و دیگری کاذب. مثل دو گزاره "انسان موجود است" و "انسان موجود نیست". (محل بحث)
ولی علامه طباطبائی برخلاف این نظر میفرماید؛ چون عقل، در وهله اول، مفهوم وجود را به صورت معنای ربطی و حرفی در قضایا درمییابد و سپس معنای اسمی و مستقل مفردات را از آن اخذ میکند، پس اصالت در سلب و ایجاب با قضایا است. و مفرد است که به قضیه بازگشت دارد مثلاً "انسان ولاانسان" به دو قضیه هلیه بسیطه "انسان موجود است" و "انسان موجود نیست" منحل میشود.
تحقق تناقض در قضایا
در تناقض هشت وحدت شرط دارد:
تناقض در قضایای طبیعیه و شخصیه، مشروط به وجود نه جهت وحدت است؛ وحدت در موضوع، محمول، زمان، مکان، قوه و فعل، اضافه، کل و جزء، و شرط؛ و وحدت حمل که ملاصدرا به این امور اضافه کرده است.
ویژگیهای تناقض
1) بین نفی و اثبات، هیچ واسطهای وجود ندارد و هر شییء در یکی از طرفین آن قرار دارد، چون ارتفاع نقیضین محال است و یک شیء نمیتواند در هیچ کدام از اطراف تناقض نباشد.
قاعده تناقض، قضیه بدیهی اولی است که صدق هر قضیه ضروری و نظری دیگر، متوقف به آن است و به همین علت است که به امتناع اجتماع و ارتفاع نقیضین، كه هر دو لازمه اين قاعدهاند "اولی الاوائل" (بدیهیترین قضیه) میگویند و شک در این قضیه موجب شک در هر علم و قضیهای است.[golrooz][golrooz]