touraj atef
1st August 2010, 11:33 AM
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه / چون نديدند حقيقت ره افسانه زدند
حكايت اين شعر حافظ به نوعي سخت قصه فوتبال ما است فوتبالي كه عواملش ره افسانه به تعبير حافظ و مسير حاشيه به بيان امروزي ها مي زنند و چنين است كه در هر گوشه اين فوتبال به جاي اتحاد و دوستي و شادماني و احترام به فرهنگ و اخلاق جنگ و دشمني مي بينيم به چند نمونه از اين ره به حاشيه ها زدن مي افكنيم
1/ آپارتايد ورزشي
حكايت آپارتايد سالها است كه تمام شده است در منطقه اي كه روزگاري آپارتايد و نژاد پرستي در بالاترين حد خود بود جام جهاني برگزار شد كه شعار اولش ” نه به نژادپرستي ” بود اما گويا اين واژه ننگين همچنان در محافل ما قرار است استفاده شود پس از اعتراض تماشاچيان تراكتور سازي به توهين هاي نژاد پرستانه از سوي طرفداران پرسپوليس اين بار نوبت جناب ساكت مدير عامل تيم سپاهان بود كه از واژه عجيب “آپارتايد ورزشي ” استفاده كند ايشان در اظهار نظر اخير خود معتقدند توجه به استقلال و پرسپوليس به نوعي آپارتايد ورزشي است !! نمي دانم مناديان و مدافعين منشور اخلاقي توجهي به اين واژه هاي غير منشوري جناب مدير كرده اند و يا اين كه طبق معمول هرچه سنگ است مال پاي لنگ است اما بايد به مدير سپاهان عرض كنيم حكايت سپاهان و تفاوتهائي كه اين تيم با ديگر تيمها ما دارد سالها است كه در فوتبال ما شناخته شده است تيم سپاهان از بودجه صنعت ملي فولاد ارتزاق مي كند بودجه اي كه ماحصل ثروت ملي ملت ايران است همان ثروتي كه بايد صرف هزينه كردن براي جوانان اين ديار شود بودجه اي كه بجاي پرورش استعدادها صرف خريد بازيكناني چون مولائي و عنايتي و كاظميان و جان واريو و موجيري و توره و عماد رضا .. شده است و هيچ دستگاهي در اين ديار نمي پرسد به چه دليل بودجه ملي اين كشور بايد صرف يك تيم شود از بعد مسائل داوري سالها است كه سپاهان در معرض سوظن است دو قهرماني سپاهان در جام حذفي به گواه كارشناسان محصول اشتباهات فاحش داوري بوده است در سال گذشته نيز قصه داوري هاي بسيار پر قصه براي سپاهان در اوج بوده و با اين همه جناب مدير براحتي از واژه آپارتايد ورزشي براي تيمهاي استقلال و پرسپوليس و به طبع آن براي سيل طرفداران اين تيم استفاده مي كند ايشان از ياد برده اند كه در اسپانيا هيچگاه توجهي كه به رئال مادريد در سال گذشته شد به آتلتيكو قهرمان جام يوفا و جام جذفي اسپانيا نشد قهرماني ها سويا و يا والنسيا در سالهاي نه چندان دور هيچگاه باعث نشد از بارسا و رئال مادريد كمتر سخن گفته شود ايشان پس از سالها هنوز متوجه نشده اند كه قطب شدن در يك كشور و حتي منطقه و جهان نياز مند سالها قدمت است و مهم ترين نكته اي كه ايشان از ياد برده اند اين است كه قدمت سپاهان اصفهان به شاهين اصفهان بر مي گردد كه خود نوعي وابستگي به پرسپوليس دارد اما بحث اين نيست كه از سپاهان سخن گفته نشود بلكه سپاهان براي محبوبيت نياز به استفاده واژگاني چون “آپارتايد ورزشي ” ندارد و اين خود نوعي ره افسانه زدن است
2/همين قصه يعني ره به حاشيه بردنها از سوي افشين قطبي نيز اعمال مي شود ايشان مي فرمايند كه ” اين كه چه تيمي به عنوان حريف تداركاتي تيم ملي انتخاب مي شود در حوزه كاري من نيست ” از آقاي سر مربي كه در مورد رسانه ها اظهار نظر مي كنند و آنها را لايق خواندن نمي دانند و البته با آنها مصاحبه مي كنند از ايشان كه داعيه كارهاي نو گرايانه و تازه در تيم ملي هستند و به تبع آن بازيكنان را در روزهاي آخر آماده سازي در باشگاههايشان محروم با خود به سيزده بدر تابستاني مي برند از امپراتوري كه گل زدن بازيكناني چون غلامرضا رضائي و زنيد پور و ميداوودي در روز اول را به خاطر حضور در تيم ملي مي داند و گل خوردن رحمتي و خط دفاعي سپاهان كه همان خط دفاع تيم ملي است از راه آهن و دريبل خوردن نصرتي در محوطه هيجده قدم را به گردن نمي گيرد ,مي پرسيم انتخاب حريف تداركاتي در حوزه كاري چه كسي بجز سر مربي تيم مي توان باشد ؟ايشان كه همه تقصيرهاي شكست را به ديگران و بردها را به خود نسبت مي دهند مي پرسيم چرا در مورد حوزه كاري خود اظهار نظر نمي كنيد و ره افسانه مي زنيد
و اين قصه ها همچنان ادامه دارد ….
تورج عاطف
/WWW.tourajateef.blogfa.com
/ tourajatef@hotmail.com
http://yaddashthayenakhoda.files.wordpress.com/2010/08/made-in-iran.jpg?w=300&h=300 (http://yaddashthayenakhoda.files.wordpress.com/2010/08/made-in-iran.jpg)
حكايت اين شعر حافظ به نوعي سخت قصه فوتبال ما است فوتبالي كه عواملش ره افسانه به تعبير حافظ و مسير حاشيه به بيان امروزي ها مي زنند و چنين است كه در هر گوشه اين فوتبال به جاي اتحاد و دوستي و شادماني و احترام به فرهنگ و اخلاق جنگ و دشمني مي بينيم به چند نمونه از اين ره به حاشيه ها زدن مي افكنيم
1/ آپارتايد ورزشي
حكايت آپارتايد سالها است كه تمام شده است در منطقه اي كه روزگاري آپارتايد و نژاد پرستي در بالاترين حد خود بود جام جهاني برگزار شد كه شعار اولش ” نه به نژادپرستي ” بود اما گويا اين واژه ننگين همچنان در محافل ما قرار است استفاده شود پس از اعتراض تماشاچيان تراكتور سازي به توهين هاي نژاد پرستانه از سوي طرفداران پرسپوليس اين بار نوبت جناب ساكت مدير عامل تيم سپاهان بود كه از واژه عجيب “آپارتايد ورزشي ” استفاده كند ايشان در اظهار نظر اخير خود معتقدند توجه به استقلال و پرسپوليس به نوعي آپارتايد ورزشي است !! نمي دانم مناديان و مدافعين منشور اخلاقي توجهي به اين واژه هاي غير منشوري جناب مدير كرده اند و يا اين كه طبق معمول هرچه سنگ است مال پاي لنگ است اما بايد به مدير سپاهان عرض كنيم حكايت سپاهان و تفاوتهائي كه اين تيم با ديگر تيمها ما دارد سالها است كه در فوتبال ما شناخته شده است تيم سپاهان از بودجه صنعت ملي فولاد ارتزاق مي كند بودجه اي كه ماحصل ثروت ملي ملت ايران است همان ثروتي كه بايد صرف هزينه كردن براي جوانان اين ديار شود بودجه اي كه بجاي پرورش استعدادها صرف خريد بازيكناني چون مولائي و عنايتي و كاظميان و جان واريو و موجيري و توره و عماد رضا .. شده است و هيچ دستگاهي در اين ديار نمي پرسد به چه دليل بودجه ملي اين كشور بايد صرف يك تيم شود از بعد مسائل داوري سالها است كه سپاهان در معرض سوظن است دو قهرماني سپاهان در جام حذفي به گواه كارشناسان محصول اشتباهات فاحش داوري بوده است در سال گذشته نيز قصه داوري هاي بسيار پر قصه براي سپاهان در اوج بوده و با اين همه جناب مدير براحتي از واژه آپارتايد ورزشي براي تيمهاي استقلال و پرسپوليس و به طبع آن براي سيل طرفداران اين تيم استفاده مي كند ايشان از ياد برده اند كه در اسپانيا هيچگاه توجهي كه به رئال مادريد در سال گذشته شد به آتلتيكو قهرمان جام يوفا و جام جذفي اسپانيا نشد قهرماني ها سويا و يا والنسيا در سالهاي نه چندان دور هيچگاه باعث نشد از بارسا و رئال مادريد كمتر سخن گفته شود ايشان پس از سالها هنوز متوجه نشده اند كه قطب شدن در يك كشور و حتي منطقه و جهان نياز مند سالها قدمت است و مهم ترين نكته اي كه ايشان از ياد برده اند اين است كه قدمت سپاهان اصفهان به شاهين اصفهان بر مي گردد كه خود نوعي وابستگي به پرسپوليس دارد اما بحث اين نيست كه از سپاهان سخن گفته نشود بلكه سپاهان براي محبوبيت نياز به استفاده واژگاني چون “آپارتايد ورزشي ” ندارد و اين خود نوعي ره افسانه زدن است
2/همين قصه يعني ره به حاشيه بردنها از سوي افشين قطبي نيز اعمال مي شود ايشان مي فرمايند كه ” اين كه چه تيمي به عنوان حريف تداركاتي تيم ملي انتخاب مي شود در حوزه كاري من نيست ” از آقاي سر مربي كه در مورد رسانه ها اظهار نظر مي كنند و آنها را لايق خواندن نمي دانند و البته با آنها مصاحبه مي كنند از ايشان كه داعيه كارهاي نو گرايانه و تازه در تيم ملي هستند و به تبع آن بازيكنان را در روزهاي آخر آماده سازي در باشگاههايشان محروم با خود به سيزده بدر تابستاني مي برند از امپراتوري كه گل زدن بازيكناني چون غلامرضا رضائي و زنيد پور و ميداوودي در روز اول را به خاطر حضور در تيم ملي مي داند و گل خوردن رحمتي و خط دفاعي سپاهان كه همان خط دفاع تيم ملي است از راه آهن و دريبل خوردن نصرتي در محوطه هيجده قدم را به گردن نمي گيرد ,مي پرسيم انتخاب حريف تداركاتي در حوزه كاري چه كسي بجز سر مربي تيم مي توان باشد ؟ايشان كه همه تقصيرهاي شكست را به ديگران و بردها را به خود نسبت مي دهند مي پرسيم چرا در مورد حوزه كاري خود اظهار نظر نمي كنيد و ره افسانه مي زنيد
و اين قصه ها همچنان ادامه دارد ….
تورج عاطف
/WWW.tourajateef.blogfa.com
/ tourajatef@hotmail.com
http://yaddashthayenakhoda.files.wordpress.com/2010/08/made-in-iran.jpg?w=300&h=300 (http://yaddashthayenakhoda.files.wordpress.com/2010/08/made-in-iran.jpg)