Machthaber
27th July 2010, 05:58 PM
بسم الله الرحمن الرحیم
صاحب کتاب «معدن الاسرار»ملّا علی قزوینی از استاد خود نقل نموده است که او گفت: در عصر ما در زمانی که در نجف اشرف بودیم،طالب علمی حکایت کرد که رفیقی داشت که با او نزدیک استاد در کربلای معلّا درس می آموخت.پس از مدتی آن رفیق، بیمار شد و من با استاد خود، او را در حال بیماری سختی دیدیم و روانه ی زیارت علی بن ابی طالب(ع) شدیم. وقتی که به حرم آن حضرت رسیدیم، پس از زیارت به منزل خود رفته و خوابیدیم. در عالم رؤیا دیدم که آن رفیق من نیز به صحرای نجف آمده است. گفتم:ما تو را در حالت بیماری سختی گذاشتیم. تو چگونه آمدی و در چه وقتی رسیدی؟ گفت: من روز پیش و یک روز بعد از شما به اینجا آمدم و چگونگی آمدنم چنین است که:همان روزی که شما رفتید، در فردای آن روز من وفات نمودم. مرا بردند و دفن کردند. پس دیدم که صدای مهیبی از گوشه ی قبرم ظاهر شد مثل صدای کلنگ که بر زمین زنند.پس دیدم که قبرم شکافته شد و دو نفر آمدند و از من از عقایدم سؤال کردند. من نیز از هیبت و شکوه آن ها هراسان و ترسان شدم و یاری جواب گفتن نداشتم و زبانم بسته شد و اصلا قادر بر سخن گفتن نبودم. ناگهان در طرفی از قبرم سوراخی به قدر سوراخ موشی بود که من از کثرت وحشت می خواستم از آن سوراخ فرار نمایم که ناگهان دیدم شخص بزرگواری در میان قبرم پیدا شد و به آن دو نفر فرمود: آیا من به شما نگفتم که به طالبان علم کاری نداشته باشید؟آن دو که این سخن را شنیدند، در پی کار خود رفتند. پس من عرض کردم: فدایت شوم،تو کیستی که مرا از دست آن دو خلاص کردی؟ فرمود: منم علی بن ابی طالب(ع).ای جوان! آیا در همین کربلا در جوار فرزندم حسین(ع) می مانی یا با من به نجف می آیی؟ من از ترس خود عرض کردم: من در خدمت شما به نجف اشرف می آیم. پس با آن حضرت به این سو آمدم.
آن طالب علم می گوید:چون به کربلا برگشتم، دانستم که در همان وقت که آن رفیق گفته بود، در خواب و در همان وقت هم از دنیا رفته بود.
«پروردگارا ما را روزی ده از شفاعت چهارده معصوم(ع)»
پایان
__________________________________________________ ________________
منبع:کتاب قبرها و قبرستان ها
-----------------------------------------------------------------------------------------------------
شیر حقّم نیستم شیر هوا
فعل من بر دین من باشد گوا
http://njavan.com/forum/imagehosting/thum_682434c4ee4208feee.jpg (http://njavan.com/forum/vbimghost.php?do=displayimg&imgid=808)
صاحب کتاب «معدن الاسرار»ملّا علی قزوینی از استاد خود نقل نموده است که او گفت: در عصر ما در زمانی که در نجف اشرف بودیم،طالب علمی حکایت کرد که رفیقی داشت که با او نزدیک استاد در کربلای معلّا درس می آموخت.پس از مدتی آن رفیق، بیمار شد و من با استاد خود، او را در حال بیماری سختی دیدیم و روانه ی زیارت علی بن ابی طالب(ع) شدیم. وقتی که به حرم آن حضرت رسیدیم، پس از زیارت به منزل خود رفته و خوابیدیم. در عالم رؤیا دیدم که آن رفیق من نیز به صحرای نجف آمده است. گفتم:ما تو را در حالت بیماری سختی گذاشتیم. تو چگونه آمدی و در چه وقتی رسیدی؟ گفت: من روز پیش و یک روز بعد از شما به اینجا آمدم و چگونگی آمدنم چنین است که:همان روزی که شما رفتید، در فردای آن روز من وفات نمودم. مرا بردند و دفن کردند. پس دیدم که صدای مهیبی از گوشه ی قبرم ظاهر شد مثل صدای کلنگ که بر زمین زنند.پس دیدم که قبرم شکافته شد و دو نفر آمدند و از من از عقایدم سؤال کردند. من نیز از هیبت و شکوه آن ها هراسان و ترسان شدم و یاری جواب گفتن نداشتم و زبانم بسته شد و اصلا قادر بر سخن گفتن نبودم. ناگهان در طرفی از قبرم سوراخی به قدر سوراخ موشی بود که من از کثرت وحشت می خواستم از آن سوراخ فرار نمایم که ناگهان دیدم شخص بزرگواری در میان قبرم پیدا شد و به آن دو نفر فرمود: آیا من به شما نگفتم که به طالبان علم کاری نداشته باشید؟آن دو که این سخن را شنیدند، در پی کار خود رفتند. پس من عرض کردم: فدایت شوم،تو کیستی که مرا از دست آن دو خلاص کردی؟ فرمود: منم علی بن ابی طالب(ع).ای جوان! آیا در همین کربلا در جوار فرزندم حسین(ع) می مانی یا با من به نجف می آیی؟ من از ترس خود عرض کردم: من در خدمت شما به نجف اشرف می آیم. پس با آن حضرت به این سو آمدم.
آن طالب علم می گوید:چون به کربلا برگشتم، دانستم که در همان وقت که آن رفیق گفته بود، در خواب و در همان وقت هم از دنیا رفته بود.
«پروردگارا ما را روزی ده از شفاعت چهارده معصوم(ع)»
پایان
__________________________________________________ ________________
منبع:کتاب قبرها و قبرستان ها
-----------------------------------------------------------------------------------------------------
شیر حقّم نیستم شیر هوا
فعل من بر دین من باشد گوا
http://njavan.com/forum/imagehosting/thum_682434c4ee4208feee.jpg (http://njavan.com/forum/vbimghost.php?do=displayimg&imgid=808)