PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مقاله سيستم توليد به موقع ( Just In Time )



AreZoO
26th July 2010, 02:00 PM
سيستم توليد به موقع ( Just In Time )





مقدمه






سيستم توليد به موقع ( Just In Time ) يكي از پيشرفته ترين سيستمهايبرنامه ريزي است كه در صدر هرم سيستمهاي نوين برنامه ريزي و كنترل توليد قرار گرفتهاست .






امروزه به لحاظ محدوديتهاي اقتصادي و توسعه و پيچيدگي بازارها ،استفاده بهينه از منابع در دسترس و شناخت و پاسخگويي به موقع به خواسته هاي مشتريدر بخش هاي مختلف بازار به امري اجتناب ناپذير تبديل گرديده و سازمانها را بر آنداشته تا با حذف ساختارها و روشهاي كار سنتي ، سهم خود را در بازار حفظ نمايند . سيستم توليد به موقع كه نخستين بار توسط تانيچي اونو در شركت تويوتا به كار گرفتهشد يكي از همين سيستمها است كه به سرعت مورد توجه ساير شركتهاي ژاپني قرار گرفت وبا توجه به يكسان بودن فرهنگ خاص مورد نياز اين سيستم در اكثر شركتهاي ژاپني اجراگرديده و توسعه يافت . اما با گذشت حدود سه دهه از معرفي اين نظام و عليرغم تلاشيكه اكثر سازمانهاي غير ژاپني در جهت بكارگيري اصول اين نظام صرف كردند ، به دلايليكه درباره ي ايران هم صادق است ، يعني برداشت و تعاريف پراكنده اصول و نظريات اينسيستم ، توسعه و اشاعه آن از رشد قابل ملاحظه اي برخوردار نبوده و اكثر افراد آنراتنها برنامه اي براي كنترل موجودي تلقي مي نمايند .در حالي كه حذف موجودي اضافيانبارها تنها يكي از اصول مورد اشاره و توجه اين نظام مي باشد .






از ديگر فوايد اين سيستم مي توان به كاهش قابل توجه كار درجريانساخت ، زمان تحويل محصول به مشتري ، فضاي مورد نياز ، ضايعات ، ضايعات دورريز ودوباره كاري ، افزايش در بهره وري ، بهبود روابط با عرضه كنندگاني كه بهتر و موفقتر هستند و نيروي كار داراي انگيزه ، راضي و با نشاط تر اشاره كرد .







تاريخچه ي توليد به موقع






توليد به موقع يك فلسفه ي مديريت ژاپني است كه از اوايل دهه ي 1970در بسياري از مؤسسات توليدي ژاپن مورد استفاده قرار گرفت . اين فلسفه نخستين بارتوسط تائيچي اونو در شركت تويوتا به عنوان ابزاري براي بر آورده ساختن خواسته يمشتري با حداقل تاخير معرفي و به كار گرفته شد . به همين دليل ، تائيچي اونو اغلبپدر سيستم توليد بهنگام ناميده مي شود .






كارخانجات توليد تويوتا اولين محلي بودند كه نظام توليد بهنگام درآنها مطرح گرديد . اين سيستم در طول بحران نفتي سال 1973 مورد حمايت وسيعي قرارگرفت و پس از آن توسط بسياري از سازمانهاي ديگر انتخاب گرديد .






شوك نفتي و كاهش فزاينده ي ساير منابع طبيعي ، محرك اصلي انتخابسراسري سيستم توليد بموقع بود . تويوتا توانست از طريق يك روش مديريتي متفاوت باآنچه كه در زمان خود مرسوم بود چالشهاي روز افزون براي بقا را پشت سر بگذارد . اينروش بر روي افراد ، كارخانجات و سيستمها متمركز بود . تويوتا فهميده بود كه سيستمتوليد بموقع تنها زماني موفق خواهد شد كه هر فرد در سازمان در اجراي آن مشاركتداشته باشد و كارخانه و فرايندها براي حداكثر ستانده و بهره وري سازماندهي شوند وبرنامه هاي كيفيت توليد براي برآورده ساختن تقاضاي واقعي زمان بندي گردند .






اگرچه در آغاز كار اين سيستم به عنوان روشي براي كاهش سطوح موجوديانبارهاي ژاپني مطرح بود ولي امروزه به يك فلسفه ي مديريتي شامل مجموعه اي از علومو در اختيار گرفتن يك سري جامع از اصول و تكنيكهاي توليد گسترش يافته است .







عناصر توليد به موقع






توليد به موقع شامل اجزايي است كه بايد با هم ادغام شوند تا به صورتهماهنگ جهت دستيابي به اهداف JIT عمل نمايند .






اين اجزا در اصل شامل منابع انساني ، خريد ، فرايند توليد ، برنامهريزي و وظايف هماهنگي در يك سازمان مي گردند .






1- مشاركت كاركنان : جلب حمايت و موافقت تمامي كاركناني كه دردستيابي به اهداف سازماني نقش دارند يك اصل كاملاً ضروري در موفقيت Just In Time است . حمايت و توافق مي تواند از طريق سهامداران و مالكين شركت ، مديريت ، دولت وسازمانهاي كارگري و … جلب شود .






2- كارخانجات : براي ملحق شدن به سيستم توليد به موقع بايد تغييراتبسياري در كارخانجات ايجاد گردد . اين تغييرات شامل تغييرات در جانمايي كارخانه ،سيستم كشش تقاضا ، كارگران چند مهارته ، كانبان ، خودكنترلي ، برنامه ريزي موادمورد نياز و بهبود مستمر و … هستند .






3- سيستمها : سيستمهاي درون يك سازمان به تكنولوژي و فراينهاي مورداستفاده براي ارتباط ، برنامه ريزي و هماهنگي فعاليتها و مواد اوليه مورد استفادهدر توليد اطلاق مي شود .






دو نمونه از اين سيستمها برنامه ريزي مواد مورد نياز و برنامه ريزيمنابع ساخت هستند .






در سيستم توليد به موقع ، كيفيت از اهميت فزاينده اي برخوردار است وبه همين دليل بكارگيري كنترل كيفيت فراگير يك جزء اضافه شده به Just In Time است . كيفيت فراگير به معني تاكيد بر اين نكته است كه محصول را بايد از همان آغاز به طورسالم توليد نمود و اين با روش سنتي بعد از وقوع ، تضاد قابل توجهي دارد .








اهداف اصلي توليد به موقع






براي توليد به موقع سه هدف اصلي وجود دارد كه اين اهداف در ماهيتعمومي متجانس هستند و مي توان آنها را در سازمانها و صنايع مختلف كه با يكديگرتفاوت زيادي دارند انتخاب و به كار گرفت .

افزايش ميزان بهره وري در فرايند توليد






افزايش توانايي سازمان براي رقابت با شركتهاي رقيب و حفظ قابليت رقابت دربلندمدت

كاهش سطح مواد ، زمان و كار در فرايند توليد






سه هدف عمومي بالا براي هر شركتي قابل اجرا هستند : ولي به هر حال ،چندين هدف ديگر نيز وجود دارند كه ممكن است مختص هر سازمان باشند . اهداف براي هرسازمان در اولويت و اهميت آنها مختصر مي شوند .اين اهداف داراي طيف زماني بلند وكوتاه مدت هستند و شامل موارد زير مي شوند :






شناسايي و پاسخگويي به نيازهاي مشتري






تطبيق منطق كاري ژاپني با هدف گذاري بهبود مستمر






طراحي كارخانه براي حداكثر بهره وري و سهولت توليد






هدف گذاري براي ارتباط هزينه كيفيت بهينه






كاهش اتلاف هاي غير ضروري






هدف گذاري براي ايجاد اعتماد در بين عرضه كنندگان







محدوديتهاي سيستم توليد به موقع






اگرچه مزاياي استفاده از سيستم توليد بموقع بسيار زياد هستند و دراكثر مواقع جاي هر محدوديت ممكن را مي گيرند ، چند نقيصه ي اين سيستم به طور خلاصهدر زير مي آيد .






حذف ذخيره هاي احتياطي كه در روش سنتي نقش يك موجودي ايمني را براي شركتها ايفامي كردند .






سطح مشاركت تعيين شده در سازمانهاي ژاپني كه نظام توليد به موقع را اجرا كردهاند با ميزان مشاركت مورد نياز براي ارضاي كارگران در غرب سازگار نيست و اين ايجادمشكل مي كند .






كاهش استقلال افراد يكي ديگر از محدوديتهاي اين سيستم است كه بيشتر به محدودشدن زمان چرخه ي توليد يا زمان بين فعاليتهاي تكراري نسبت داده شده است .

مقاومت در برابر تغيير ممكن است در دو سطح مقاومت منطقي و مقاومت احساسي صورتگيرد .






[مغايرتهاي فرهنگي و … ..

AreZoO
26th July 2010, 02:13 PM
پيش نيازهاي يك برنامه JIT






پيش نيازها براي يك برنامه JIT در برگيرنده ي تمامي فعاليتها وآماده سازي مورد نياز يك سازمان قبل از مبادرت به اجراي برنامه ي JIT مي باشد . اينموارد نوعاً شامل ارزيابي كارخانه ، نفوذ مديريت ، فعاليتهاي بهسازي محيط كار وانعطاف پذيري سازماني مي شوند .







برنامه ريزي سيستم توليد به موقع






درصد زيادي از عدم موفقيتهاي مربوط به سيستم توليد به موقع به دليلعدم اجراي آن بر اساس يك برنامه ي كامل مشخص مي باشد . بنابراين مي بايست ساختار يكبرنامه را جهت اجراي سيستم توليد بموقع همانند الگوي زير تعريف و ايجاد نمود ،سازماندهي برنامه متشكل از :






الف : آگاهي و مطالعه پيرامون سيستم توليد به موقع






ب : تشكيل كميته راهبري






ج : تشكيل گروه ارزيابي






د : برنامه ي مشاركت كاركنان






ه : در اين مرحله ارزيابي استراتژيك سازمان مي بايست صورت پذيرفته وفرصتهاي به وجود آمده تعيين گردد . پس از اين طراحي فعاليتها و اقدامات اصلاحي بهشكل كامل براي پروژه بهبود در شركت شكل خواهند گرفت .










رويكردها و اصول سيستم توليدي JIT






هنگامي كه اصطلاح Just In Time براي اولين بار در فرهنگ مديريتاستفاده شد، مي توانست معاني مختلفي براي افراد مختلف داشته باشد. سيستم توليدي JIT ازنظر اينكه درجهت كاهش ضايعات گام برمي دارد يك رويكرد مديريت عملياتي و ازاين نظركه يكي از اهداف آن بهبود كارايي و كيفيت است ، يك رويكرد مديريت تكنيكي به شمار ميرود. ازطرفي بعضي ها آن را به دليل اينكه سيستم توليدي J IT يك مفهوم توليد جامعاست رويكرد استراتژيك ناميده اند. درعمل سيستم توليدي JIT قبل از آنكه رويكردعملياتي ، تكنيكي و يا استراتژيك باشد يك راهكار براي تسهيل عمليات است .






هدف اصلي سيستم توليدي JIT مي تواند حاوي يك سري اصول شناخته شدهموردنياز براي موفقيتهاي عملياتي شركتهايي باشد كه داراي رقباي زيادي هستند. ايناصول از ژاپن شروع شد و بعدها در ايالات متحده درجهت مديريت موجوديها رشد پيداكرد. اين اصول بعدها در ساير جنبه هاي مديريت مثل مديريت توليد و مديريت كيفيت بهكارگرفته شد. همان طور كه موفقيت سيستم JIT به عوامل داخلي سازمان بستگي دارد بهمشاركت عوامل خارج از سازمان مثل فروشندگان و عرضه كنندگان مواد نيز نيازمنداست . در طول دهه 1980 تاكيد اساسي بيشتر بر روي منابع انساني سيستم J IT وهمچنين محيطيبود كه عوامل انساني در آن كار مي كنند. لذا در اين زمان Just In Time بر رويكاركرد خدماتي و اداري توسعه پيدا كرد.










رويكرد مديريت توليدي JIT

ازنظر رويكرد مديريت توليدسيستم توليدي JIT ، اصطلاح JUST IN TIME معمولا به اين معني است كه خريد مواد خام وساير قطعات توليد فقط در زمان مصرف اين مواد قطعات در فرايند توليد، از فروشندگانتحويل شوند. و ازطرفي توليد زماني انجام خواهدشد كه سفارش از مشتري گرفته شود بههمين خاطر اين سيستم توليد رااصطلاحا سيستم كشش توليد "تقاضا" نيز ناميده اند، زيراتا مشتري تقاضا نكند توليدي انجام نمي شود و لذا عكس سيستم توليدي سنتي است كه درآن مواد تاحد ممكن به فرايند توليد تزريق مي شود و فرايند نيز تاحد ممكن توليد ميكند.






رويكرد مديريت توليد سيستم JIT داراي اصول متعددي است . اگر شركتيبخواهداين رويكرد را در فرايند توليد خود به كار اندازد بايستي تمام اين اصول را تاحد امكان پياده كند:






تهيه فهرست و جدول توليد روزانه ;






تهيه يك جدول توليدي كه از قابليت انعطاف برخوردار باشد;






به كارانداختن سيستم كشش توليد "تقاضا" و حذف ضايعات ;






بهبود و توسعه ميزان انعطاف تغييرات انواع محصولات ;






بهبود و توسعه ارتباطات فكري كاركنان توليد;






كاهش هزينه هاي راه اندازي توليدي ;






دادن اختيارات به كارگران توليد، درجهت تعيين جريان توليد;






تهيه جدولي براي مواقعي كه توليد در كمتر از ظرفيت كامل است ;






افزايش استانداردهاي پردازش و توليد محصول ;






شناسايي مداوم و اصلاح همه مشكلات مديريتي توليد.










رويكرد مديريت موجودي هاي JIT






مديريت موجودي ها در سيستم JIT براين اساس استوار گرديده است كهميزان موجودي ها اعم از مواد، كار در جريان ساخت و كالاي ساخته شده تاحد ممكن درسطح بسيار پايين "حتي درحد صفر" نگه داشته شود. مواد فقط زماني كه به آن نياز استازفروشندگان مواد دريافت شود. ميزان اقدام به توليد به نحوي انتخاب شود كه از بهوجودآمدن كار در جريان ساخت جلوگيري كنند "كه بستگي به سرعت توليد دارد كه درقسمتبعدي توضيح داده مي شود" و نهايتا اگر توليد براساس تقاضاي مشتريان باشد"مديريتتوليد" هرگز موجودي كالاي ساخته شده نخواهيم داشت .






فلسفه مديريت موجودي ها: در سيستم توليدي JIT بر اين اساس بوده كهدر توليد يك محصول يكسري فعاليتهايي وجود دارد كه هيچ گونه ارزشي به محصول توليدشدهنمي دهند بلكه فقط هزينه هاي آن را بالا مي برند و ازطرفي بعضي فعاليتها هستند كهازابتدا تا انتها درجهت افزايش ارزش محصول هستند، فعاليتهاي غيرارزشي مثل هزينه هايانبارداري ، هزينه هاي راه اندازي دستگاهها و ماشين آلات ، فعاليتهاي مربوط بهبازرسي مواد و كنترل كيفيت محصول ، زماني كه كارگران و ماشين آلات بيكار هستند وفعاليتهاي ارزشي همان فعاليتهايي است كه مستقيما بر روي محصول و درجهت پردازش وتكميل آن انجام مي شود. اين فعاليتها اگر انجام نشود محصول نيز به وجود نخواهد آمددرصورتي كه درخصوص فعاليتهاي نوع اول "غيرارزشي " وجود يا حذف آن اثري بربه وجودآمدن يا نيامدن محصول ندارد.






حال باتوجه به اين توضيحات ، مديريت موجودي ها قصد دارد با حذفموجودي ها ، هزينه هاي بالاي انبارداري را به كلي حذف كند و اين خود ميسر مي شودزماني كه اصول زير در مديريت موجودي ها رعايت شود:






تمركز بر روي موجودي صفر;






يافتن عرضه كنندگان قابل اطمينان ;






كاهش در حجم سفارش مواد و افزايش تكرار سفارش مواد;






بهبود راههاي به كارگيري موجودي ها;






كاهش زمان تحويل سفارش مواد;






قابليت انعطاف سفارشات مواد.







همان طور كه پيداست حائزاهميت است كه با فروشندگان مورداعتمادبراي رسيدن به كيفيت بالا "مديريت كيفيت " و تحويل به موقع مواد و به مقدار مورددرخواست ما،ارتباط برقرار كنيم .

AreZoO
26th July 2010, 02:17 PM
رويكرد مديريت كيفيت سيستم jit






اين رويكرد بر اين مهم اشاره دارد كه سيستم توليدي jit صرفنظر ازساير رويكردهايش گامي اثربخش در كنترل هزينه هاي محصول هستند. بدون اينكه از كيفيتمحصول كاسته شود، اين امر تاحدي ازطريق ارتباط دائمي با تعدادي محدود ازفروشندگانمنتخب ميسر مي شود. اين ارتباط از اين جهت مهم است كه براي رسيدن به كيفيت بالا وبلندمدت ، لازم است مواد با كيفيت و بدون نقص دريافت شود حتي اگرقيمت خريد اين موادحداقل ترين نباشد. بنابراين اگر كيفيت مطرح است هزينه موادخام نبايد فاكتور مهم وتعيين كننده اي در انتخاب فروشندگان مواد اوليه باشد. درحقيقت قيمتهاي خريد بالاتر،در بلندمدت باعث بهبود كيفيت و صرفه جويي در هزينه ها مي شود.براي نمونه اگر يكفروشنده مواد اوليه توانايي تحويل مواد با كيفيت را به طور دائمي تضمين كند از اينبابت توليدكننده مي تواند زمان صرف شده و به تناسب آن هزينه هايش در بازرسي وآزمايش مواد را كم كند.
ازطرفي بالابردن كيفيت علاوه بر برقراري ارتباط بافروشندگان ، با عامل مهمتري همچون استقرار موفق سيستم jit نيز بستگي دارد. برايرسيدن به هدف حداقل ضايعات و نقايص ، كيفيت بايستي در طول طراحي توليد مطرح باشد ونه اينكه توليدكنيم و سپس دنبال كشف نقايص و ضايعات باشيم . موفق بودن j it بستگيزيادي به ميزان ضايعات ايجادشده طي فرايند توليد دارد. اگر در هر مرحله از توليدضايعاتي رخ دهد فرايندهاي بعدي با مشكل روبرو خواهندشد و كل سيستم دچار اختلالخواهدشد،لذا لازمه اين سيستم اين است كه خود كارگران اصلاح كننده سيستم باشند وضايعات رادرحين توليد كشف كرده و نسبت به اصلاح سيستم "چه مربوط به ماشين آلات باشدوچه مربوط به كارگران " اقدام كنند.






تاكيد اصلي اين رويكرد بر روي حذف زيانهاي توليد ناشي از ضايعات ونقايص است به طوري كه در سيستم هاي سنتي توليد در بعضي موارد ضايعات ايجادشدهدرمرحله اي ممكن است در چندين مرحله بعد توليد، كشف شود و تمام وقت آن مراحل ،صرفكشف و شناسايي ضايعات و نقايص مراحل قبل شود.






باتوجه به اهداف اين رويكرد لذا لازم است كه در خصوص رسيدن به اينهدف اصول زير رعايت شود:






تعهدات بلندمدت به داشتن سعي و تلاش درجهت كنترل كيفيت و داشتنمسئوليت هر شخص در برابر كيفيت ;






داشتن فرايند كنترل پي درپي طي فرايند توليد محصول ;






استفاده از روشهاي كنترل كيفيت آماري براي به تصوير كشيدن كيفيتمحصول ;






الزام در خود اصلاح كردن نقايص به وسيله خود كارگران ;






قدرتمندكردن كارگران ازطريق تسهيم اختيارات كنترل كيفيت محصول ;






ملزم كردن كارگران براي انجام يكنواخت تعميرات و خرابي دستگاهها وماشين آلات;






بالابودن ديد مديريت سطوح بالا به عامل كيفيت ;






ارتباط محكم و پايدار با فروشندگان محدود براي تحويل مواد با كيفيت .







عامل زمان و سرعت در jit






سرعت توليد يك عامل بسيار مهم در سيستم توليد jit است كه هم از لحاظرويكرد موجودي ها و هم از لحاظ رويكرد كيفيت حائزاهميت است به عبارتي هميشه اقدامبه توليد زياد و وجود داشتن تعدادي زياد محصول طي فرايند توليد باعث مي شود كهقسمتي از محصول تكميل و قسمتي به عنوان كار و جريان ساخت باقي بماند "رويكردموجوديها" ازطرفي اقدام به توليد زياد و به جريان انداختن محصولات زياد باعث مي شود كهاگر يك نقص در فرايند ابتداي توليد وجود داشته باشد و اين نقايص درمراحل بعد كشفشوند، مقادير زيادي از محصولات ما مشمول اين نقص خواهندشد"مديريت كيفيت " و زيانهايغيرقابل جبراني به ما خواهند زد. لذا سيستم توليد jit پيشنهاد كرده كه اگر ما نرختوليد را ثابت نگه داريم و تعداد اقدام شده به نصف تقليل پيداكند، سرعت توليددوبرابر مي شود.






كاهش زمان موردنياز به برآورد و پاسخگويي به سفارشات توليد "رويكردمديريت توليد";
كاهش ميزان كار و جريان ساخت تاحد ممكن "رويكرد موجودي ها";






كاهش نقايص توليد چون اگر نقصي در واحدها، شروع شده باشد و بعداشناسايي شود، باعث مي شود تعداد واحدهاي كمتري شامل نقص فوق شوند.
باتوجه بهتوضيحات فوق مشاهده مي شود كه با افزايش سرعت توليد، زمان عبوركالا از فرايند توليدكم مي شود. به عبارت ديگر افزايش سرعت توليد رابطه عكس با زمان لازم براي تكميل يكواحد دارد.








مديريت كارخانه براي توليد بموقع






اجراي يك سيستم توليد بموقع نيازمند آن است كه جانمايي كارخانه برايتسهيل در انعطاف پذيري و تماس كارگر تغيير داده شود . جانمايي كارخانه به صورتگسترده دربرگيرنده ي ماشين آلات و تجهيزات و به مفهوم تخصصي نمودن فعاليتها وسازمان به وسيله فرايندها و محصولات است .






در كارخانه اي كه جا نمايي توليد بموقع اجرا شده باشد ماشين آلات براساس جريان محصولات تنظيم خواهد شد . هر محصول در تعدادي از مراحل توليدي توليد ميشود كه در آن تناوب فرايندي مورد نياز انجام مي شود . قطعاتي كه توسط عرضه كنندگانتامين مي شوند وارد فرايند توليد مي گردند و به قطعات يدكي در فرايند بموقع تبديلمي شوند . سپس قطعات يدكي براي توليد محصول نهايي به هم مونتاژ مي گردند تا محصولنهايي براي مشتري حمل شود . هدف اوليه از توليد بموقع دستيابي به استاندارد بالا دربهره وري توليد است . بهره وري شامل توليد يك محصول بهتر با زمان ، ضايعات و تلاشكمتر است . كاهش زمانهاي انجام توليد و فضاي مورد نياز براي موجودي و عمليات ، دوقدم اصلي برداشته شده براي انجام توليد بموقع است . كاهش زمان و فضا در توليد ميتواند به طور مؤثري از طريق بكارگيري توليد سلولي انجام شود . توليد سلولي مي تواندبه بهترين شكل و به عنوان ارتباط بين عمليات بر اساس وابستگي هاي مختلف قطعات ، وشباهت فرايند توليدي ، در مقابل گروه بندي سنتي ماشين آلات ، بر اساس توانايي وظيفهاي همانند درل ها در يك دپارتمان و ماشينهاي تراش در قسمت ديگر انجام شود .






اندازه گيري كارايي در jit






همان طور كه قبلا گفته شد زمان ، عامل بسيار مهم در سيستم j it است . بنابراين اندازه گيري زمان مي تواند راهنمايي درجهت اطمينان از انجام وظايف و عدموجود موانع بر سر راه توليد باشد.






مدت زماني كه لازم است يك محصول فرايند توليد را طي كند تا به محصولنهايي تبديل شود، سيكل زماني توليد ناميده مي شود. اين سيكل زماني شامل چهار عنصرجداگانه است :






زمان پردازش و توليد محصول ;






زمان انبارداري و نگه داشته شدن محصولات پشت ماشين آلات ;






زمان حركت و نقل و انتقالات توليدات بين واحدهاي توليدي ;






زمان بازرسي و كنترل كيفيت .






ازميان اين چهار زمان فقط زمان پردازش و توليد براي محصول ارزشايجاد مي كند وساير عناصر نه تنها هيچ ارزشي به محصول نمي دهند بلكه هزينه زا نيزهستند.







براي اندازه گيري كارايي سيستم توليد jit از نسبتي به نام نسبتكارايي توليد استفاده مي شود. اين نسبت زمان صرف شده در فعاليت هايي كه افزايش ارزشايجاد مي كنند رابه طور درصدي از كل سيكل زماني بيان مي كند به شرح زير است :
نسبت كارآيي=زمان پردازش و توليد/سيكل زماني*100






هدف از نسبت كارايي يك زنگ خطر است براي مواقعي كه زمانهايغيرافزاينده ارزش زياد هستند. بهبود اين نسبت مطمئنا روي هزينه ها اثر مي گذارد.








نتيجه گيري






باتوجه به مطالب ارائه شده به نظر مي رسد اصول ومباني ارائه شده در هر سه رويكرد سيستم توليد به موقع ، آن قدر براي هر رويكرداساسي هستند كه در صورتي كه يك اصل از اين اصول چشم پوشي شود، اهداف آن رويكرد حاصلنخواهد شد. درعمل براي پياده كردن يك سيستم توليدي به موقع ، از هر رويكردي كهباشد، شايد عمل كردن به بسياري از اين اصول مقدور نباشد. ولي هر چقدر از اين اصولرعايت نشود سيستم توليد به موقع از كارايي لازم برخوردار نخواهدبود. متاسفانه دركشور ما، اجراي بعضي ازاين اصول باتوجه به شرايط اقتصادي و سياسي غيرممكن است . البته به اين معني نيست كه چون نمي توانيم بعضي از اين اصول را اجرا كنيم پس از كلسيستم ت و ليد به موقع چشم پوشي شود بلكه بايد با اجراي همان چند اصول ممكن نيز،بعضي از مزاياي اين سيستم رااستفاده كنيم

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد