PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : معرفی فیلد مارشال اروین یوهانسن اوگن رومل ( روباه صحرا )



Isengard
23rd July 2010, 04:39 PM
فیلد مارشال اروین یوهانسن اوگن رومل ( روباه صحرا )
----------------------------------------------------------









http://www.feldgrau.com/rommel.jpg




رومل در 15 نوامبر سال 1891 پا به عرصه گیتی نهاد. پدر او در ابتدا افسر توپخانه بود ولی پس از مدتی مانند پدرش ( پدر بزرگ اروین ) به شغل معلمی روی آورد. مادر اروین از خانواده های صاحب منصب بود. آن طور که از شواهد معلوم است رومل در ریاضیات و حتی علوم مهندسی دارای تبحر بود ولی با تشویق پدرش وارد ارتش شد ( در آن زمان داشتن شغل نظامی در آلمان یک شغل ایده ال برای جوانان بود )
رومل در سال 1910 به عنوان داشجوی دانشکده افسری به هنگ 124 وتمبرگ پیوست.
در طی جنگ اول جهانی رومل شجاعت های فراوانی از خود نشان داد و این شجاعت باعث شد به مدالهای صلیب آهنین مفتخر گردد. یکی از خصوصیات بارز رومل که بسیار ایده ال است این بود که او همواره دنبال پست های عملیاتی بود و هیچ گاه به پست های فرماندهی ستاد و از این قبیل پست ها رغبت نشان نمی داد. ایشان در سال 1937 کتابی با عنوان Infanterie Greiftan ( عنوان به زبان آلمانی می باشد ) نوشت که شامل تجارب جنگ اول جهانی و بحثهای آکادمیک نظامی بود.در زمان هیتلر که اتریش به آلمان الحاق شد رومل درجه سرهنگی داشت. اروین در زمان جنگ دوم جهانی به عنوان فرماندهی محافظان هیتلر منصوب شد ولی همان طور که قبلا اشاره شد رومل به کارهای عملیاتی بیشتر علاقه داشت برای همین خاطر چندان به این سمت علاقه نشان نمی داد و از آن راضی نبود با اینکه سمت فرماندهی نیروهای محافظ پیشوا در آن زمان پست مهمی به شمار می رفت.
اروین در سال 1940 به فرماندهی لشکر هفتم زرهی منصوب شد و به آرزوی خود یعنی سمت عملیاتی دست یافت. قدرت فرماندهی و نبوغ سرشار رومل در جنگ ها باعث پیشرفت سریع او و مورد توجه قرار گرفتن وی شد. ( حمله به سواحل کانال انگلیس عملیات ضربه داس / عبور از مرز بلژیک و منطقه جنگلی آردن / قطع ارتباط خطوط مقدم و پشت جبهه فرانسه و زمین گیر کردن نیروهای فرانسوی که در آن زمان از نیرومند ترین ارتش ها بودند )
در سال 1941 رومل به عنوان فرماندهی نیروهای آلمانی مستقر در آفریقا منصوب شد و جبهه آفریقا را به جهنمی برای نیروهای انگلیسی تبدیل کرد. اروین در آفریقا چنان شهرتی داشت که نیروهای انگلیسی سعی میکردند که با نیروهای آلمانی تحت امر رومل درگیر نشوند و همچینین مردم منطقه به رومل به چشم یک قهرمان نگاه میکردند در آلمان نیز به او لقب سردار شکست ناپذیر داده بودند. رومل چندین مدال افتخار که به دست آوردن آنها بسیار سخت بود را به دست آورد ( صلیب آهنین مزین به برگ بلوط / صلیب آهنین مزین به الماس و شمشیر و... )



http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/c/c0/Rommel_at_a_staff_conference_in_the_Western_Desert .jpg/250px-Rommel_at_a_staff_conference_in_the_Western_Desert .jpg


نبرد در آفریقا و رد درخواستهای او از طرف هیتلر برای عقب نشینی و استراحت قوای آلمانی و عدم وجود امکانات در سال 1942 با اینکه رومل خسارت های سنگینی به نیروهای متفق وارد کرده بود ( نفرات درگیر در جنگها هیچگاه اعتدال نداشت و همراه رومل با دو یا سه برابر نیروی متفق نسبت به نیروهای خود وارد جنگ می شد ) در نبرد العامین شکست خورد و عقب نشینی کرد.
در سال 1943 هیتلر دستور بازگشت رومل به آلمان را صادر کرد و او را مامور کرد تا از سواحل نرماندی در مقابل نیروهای متفق دفاع کند. اروین با توجه به نبوغ سرشار خود موانع و استحکامات ابتکاری ساخت و باعث شد نیروهای خودی کمترین تلفات را بدهند. اما با وجود توصیه های اروین و طرح دفاعی او کسی به توصیه های وی گوش نکرد و بعد از جنگ درست بودن سخنان رومل بر همگان آَشکار شد ، اورین حتی محل حمله نیروهای مهاجم را پیش بینی کرده بود.
اروین جندین بار سعی کرد تا هیتلر را متقاعد کند که کنترل جنگ از دست خارج شده و بهتر است با متفقین به مذاکره بنشیند.
در سال 1944 نقشه ترور رومل از طرف سرویس ویژه انگلیس طرح ریزی شد زیرا آنها میدانستند اگر فرماندهی ساحل نرماندی با رومل باشد تسخیر آن محال است یا حداقل تلفات سنگین خواهد بود. در همین راستا دو جنگنده سرویس ویژه انگلیس به خودروی حامل رومل حمله کرد و خودرو به خارج از جاده منحرف شد در این حادثه جمجمه رومل به شدت آسیب دید ولی به شکل معجزه آسایی نجات یافت.
پس از مرخصی از بیمارستان به خانه منتقل شد تا دوران نقاهت را سپری کند.


http://www.od43.com/Rommel_signature_1.jpg




همان طور که قبلا هم عرض شد رومل متقاعد شده بود که آلمان جنگ را واگذار کرده است و چندین بار سعی کرده بود تا هیتلر را متقاعد کند که با سران متفق سازش به عمل آورد. در آن زمان نهضتی پنهانی با عنوان نهضت براندازی هیتلر وجود داشت. با توجه به نظر رومل درباره پایان جنگ اعضای این نهضت خود را به رومل نزدیک کردند و از وی خواستند که به آنها بپیوندد ، آنها میگفتند که بعد از برکنار شدن هیتلر رومل شخص مناسبی برای جانشینی خواهد بود. رومل پذیرفت ولی او هیچگاه از چگونگی برکنار شدن هیتلر اطلاع نداشت او نمیدانست که اعضای نهضت نقشه ترور هیتلر را کشیده اند. بعد از سوء قصد نافرجام به شخص پیشوا پلیس مخفی آلمان تحقیقات گسترده ای برای یافتن عاملان ترتیب داد و در طی این تحقیقات و بازجویی ها ارتباط رومل و قضیه جانشینی آشکار شد. در اینجا بود که پیشوا باید تصمیم سختی می گرفت. باید به زندگی سردار شکست ناپذیر خودپایان میداد. از آنجایی که هیتلر دوست نداشت ژنرال او به عنوان دشمن در محاکمه حاضر شود ، دو ژنرال را به محل سکونت رومل فرستاد تا پیام هیتلر را به او برسانند. پیام پیشوا چنین بود : می توانی خود را مسموم کنی و در عوض اعتبار و شرافتت لکه دار نشود و خانوده ات در امان باشد. در 14 اکتبر 1944 رومل با سمی که فرستادگان هیتلر برایش آورده بودند خود را مسموم ساخت و دلیل مرگ وی نیز حمله قلبی اعلام شد. این چنین زند گی یک استاد بزرگ جنگ به پایان رسید و طی مراسم ویژه ای به خاک سپرده شد.
رومل همواره به علت روحیه فرماندهی و نحوه برخودش با زیر دستان و اسرا مورد احترام بود حتی دشمنانش به او احترام می گذاشتند.




انسانها روزی خواهند مرد ولی تنها چیزی که نمی میرد نام آنهاست.[golrooz]

Himmler
23rd July 2010, 05:55 PM
مارشال رومل در اکثر نبردهای جدی افریقایی خود نیرویی به مراتب کمتر از رقیب انگلیسی خود داشت و اهمیت نبوغ فرماندهی او از آنجاست که وی نه با نیروهای آلمانی بلکه بیشتر با نیروهای بی لیاقت ایتالیایی سرو کار داشته و با آنها انگلیسی ها را پس زده است.
او شش روز پس از انتصاب به فرماندهی DAK وارد تریپولی شد اما اوضاعی که ژنرال آلمانی با آن روبرو گشت هر فرمانده دیگری جز او را نا امید می کرد!

بنغازی به دست وی ول افتاده بود! آخرین لشگر زرهی ایتالیایی در بدافوم تار و مار شده بود، انگلیسیها به پیشروی سریع خود در طول جاده کناره ادامه می دادند و اکثر افسران ایتالیایی بار سفر را برای خروج از افریقا بسته بودند!

در اینچنین شرایطی و با ابزار به جا مانده از لشگرهای تارومار شده ایتالیایی که اساسا کارایی چندانی هم نداشتند وی توانست به سرعت و با نبوغ شخصی و اراده سربازان آلمانی اندک خود تا اسکندریه مصر پیشروی کند و کار را به جایی رساند که دستور مستقیمی از انگلستان مبنی بر شکست ناپذیر بودن وی صادر شد، این دستور مجازات سنگینی برای سربازان انگلیسی که نام او را یا افسانه نزدیک به حقیقت شکست ناپذیر بودن وی را بر زبان می آوردند در نظر گرفته بود!

در واپسین روزهای جنگ افریقا گرچه رومل سعی کرد تا مانع پیشروی انگلیسیها شود اما از نظر امکانات و ادوات در مقابل دشمن به شدت کمبود داشت:

در اواسط اکتبر 1942 ارتش بریتانیا و مونتگومری 150000 نفر نیرو فقط در خط مقدم جبهه داشتند!
ارتش او از سپاه دهم زرهی به فرماندهی ژنرال هربرت لامسدون مرکب از دو لشگر زرهی و لشگرهای اول و دهم و تیپ بیست و چهارم زرهی، سپاه سی ام به فرماندهی ژنرال ایلوی یرلیس و متشکل از لشگرهای معروف نهم استرالیایی و دوم زلاند نویی و اول افریقای جنوبی و چهارم هندی و همچنین تیپ نهم زرهی و لشگر پنجاه و یکم هایلند بود!

سپاه سیزدهم به فرماندهی ژنرال هاراکس و متشکل از لشگر معروف و قدیمی هفتم زرهی و لشگرهای چهل و چهارم و پنجاهم انگلیسی و تیپ چهارم زرهی و تیپ اول فرانسوی بود.

باید اضافه نمود که ارتش هشتم دارای 1114 تانک آماده به کار (128 دستگاه گرانت، 267 شرمن و 105 دستگاه تانک سنگین و مابغی تانکهای عادی) بود. این ارتش همچنین 2182 ارابه توپ که 832 ارابه آن دارای کالیبر بالای 30mm و 858 ارابه توپ ضد تانک و مابقی توپهای معمولی داشت. نکته حائز اهمیت موجودی مهمات ارتش انگلیسی بود:


تمام نشدنی!!!!!


همچنین ارتش هشتم دارای نیروی هوایی نیرومند شامل:

500 فروند شکاری و 200 فروند بمب افکن بود!!اختصاص دادن این مقدار جنگنده برای این میدان کوچک نبرد بسیار بسیار اسراف گونه به نظر میرسید!
اما مارشال رومل در آفریکا کورپس لشگر پانزدهم زرهی دارای 3940 نفر، لشگر بیست و یکم زرهی دارای 3972 نفر و لشگرهای نودم سبک و صد و شصت و چهارم سبک دارای مجموعا 9170 نفر و تیپ هوایی به فرماندهی ژنرال رامکه دارای 3376 چتر باز و توپخانه ارتش دارای 2331 نفر و لشگر ضد هوایی دارای 4384 نفر را در اختیار داشت!

آفریکا کورپس فقط 230 تانک در اختیار داشت!!

نیروهای ایتالیایی او هم شامل سپاه دهم و سپاه بیست و یکم و سپاه بیستم و یک لشگر چتر باز بود و کاملا با نیروهای آلمانی مخلوط شده بود.

هنگام شروع نبرد نابرابر رومل به شدت بیمار و در آلمان بود و فرماندهی را بهژنرال اشتوم واگذار کرد.
بر اثر حضور 19 ماهه در افریقا او به یک نزله معده و روده و یک دیفتری بینی و نیز اختلال در گردش خون شده بود و گاه گرفتار بی هوشی می شد!
نه رومل و نه آفریکا کورپس توان مواجهه با این ارتش نیرومند را نداشتند. جالب اینجا بود که از 15000 نیروی جنگی رومل فقط برای 5000 نیرو مهمات وجود داشت و نکته جالبتر این بود که رومل سوخت و کامیونهای لازم برای انتقال همین مقدار مهمات را از طبرق و بنغازی به خط مقدم نداشت!

در مورد مرگ این ژنرال همین بس که پس از دستگیری عاملین ترور هیتلر و پس از شکنجه در آخرین لحضات یکی از آنان قبل از مرگ نام رومل را بر زبان آورد و همین برای افرادی که منتظر تسفیه حساب شخصی با او بودند کافی بود! اطرافیان هیتلر به حدی او را در این ماجرا مقصر قلمداد کردند که هیتلر ناگذیر به حذف او شد. گرچه خود هیتلر هم در آخرین سالهای عمرش نه حالت عادی داشت و نه دیگر به کسی اعتماد!

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد