ساناز فرهیدوش
15th July 2010, 10:19 AM
دوران شیرین مدرسه اوایل مهر ماه زنگ انشا . اوقات فراغت خود را چگونه سپری کرده اید ؟
نود روز شیرین که برای ثانیه ایش چه نقشه کشیده بودیم اما مثل برق و باد سر کلاس های مختلف گذشت . زبان ، ریاضی ، مدرسه ی تابستانی .و...
سا لها گذشته و باز هم تابستان است . ای کاش کوچک تر بودم و حسرت لحظه لحظه های بغل کردن بالشم را تا ساعت 11 می خوردم .
الان تمام لحظه های من فراغت اس تو در این فکرم که اگر روزی معلم شدم بگویم در اوقات همیشگی خود اگر وقتی و جایی برای کار کردن آن هم به صورت کاملا رایگان پیدا کردید چه می کنید ؟
اگر بعد از چند سال مجانی کار کردن باز هم شما را نمیخ واهند ان وقت چه احساسی دارید ؟
وقتی همه کارتان را کرده اید تا برای همیشه بروید نگاه مادر چه قدرتی دارد که شما را میخکوب و زمین کوب می کند ؟
نود روز شیرین که برای ثانیه ایش چه نقشه کشیده بودیم اما مثل برق و باد سر کلاس های مختلف گذشت . زبان ، ریاضی ، مدرسه ی تابستانی .و...
سا لها گذشته و باز هم تابستان است . ای کاش کوچک تر بودم و حسرت لحظه لحظه های بغل کردن بالشم را تا ساعت 11 می خوردم .
الان تمام لحظه های من فراغت اس تو در این فکرم که اگر روزی معلم شدم بگویم در اوقات همیشگی خود اگر وقتی و جایی برای کار کردن آن هم به صورت کاملا رایگان پیدا کردید چه می کنید ؟
اگر بعد از چند سال مجانی کار کردن باز هم شما را نمیخ واهند ان وقت چه احساسی دارید ؟
وقتی همه کارتان را کرده اید تا برای همیشه بروید نگاه مادر چه قدرتی دارد که شما را میخکوب و زمین کوب می کند ؟