اسپانيا يا بارسا ؟

[touraj atef]

سالها است كه رقابتهاي بزرگ بين المللي را دانشگاهي براي يافتن علل و دانش و تجزيه و تحليل دانسته اند و از اين رو است كه در هنگامه بازيهاي مهم جهاني تحليل ها بر روي علل موفقيت و يا شكست تيمها مي تواند گره گشا مشتاقان و دست اندركاران فوتبالمان باشد و تحليل و يافتن علل موفقيت تيمها مي تواند راه پيروزي را نشان دهد . گفته مي شود كه پيروزي اسپانيا را پيروزي بارسلوني ها ناميده اند و در اين ميان حتي از زبان بزرگاني چون حجازي و برخي از تحليل گران شنيده ايم كه اين پيروزي به تيم بارسا تعلق دارد و تيم اسپانيا پيروز نشده است قصد ندارم وارد مباحث سياسي و قومي اسپانيا شوم اما معتقدم اين نگاه جدا افكني موفقيتهاي اسپانيا و بارسا نگاهي است كه براي فوتبال نيز مي تواند مشكل ساز باشد زيرا موفقيت يك تيم بر اساس قابليتهاي تمامي اعضاي يك تيم شكل مي گيرد كما اينكه رئال مادريد و بارسلونا و حتي آتلتيكو و ويا رئال و والنسيا سالها در فوتبال باشگاهي موفق بودند پس چرا در سالهاي اخير اسپانيا موفق شده است ؟ همگان مي دانند كه موفقيت باشگاههاي اسپانيا در سال جديد تنها مربوط به تيم آتلتيكو مادريد بوده كه صاحب قهرماني جاي يوفا شده است و رئال مادريد و بارسا در اروپا شكست خورده اند اما موفقيت اسپانيا را به بارسا نسبت دادند همان نگاه ستاره محوري بجاي تيم محوري است كه سالها است فوتبال ما را رنجانده است و از اين رو بد نيست نگاهي دقيق تر به تيم اسپانيا كرده و با نظريه " تيم محوري " اين تيم را موفق دانست و از اين رو به عوامل موفقيت اسپانيا از بعد تيمي مي نگريم
1/ سر مربي تيم اسپانيا
او يك رئال مادريدي قديمي است مردي كه در رده هاي پايين تر رئال هم مربيگري كرده است اما او نگاه تيم محور داشته است او با شجاعت استخوان بندي تيمش را بر اساس ياران بارسا تشكيل داده است و اين اتفاقي است كه سالها فوتبال ما با آن مشكل داشته است و بخاطر داريم در هنگام سر مربيگري مايلي كهن در تيم ملي و يا پورحيدري در همان تيم رنگ تيم ملي مبدل به قرمز و آبي مي شد آيا بايد نقش دلبوسكه را در اسپانيا فراموش كرد؟
2/ كاسياس
همه مي دانند كه يك تيم بزرگ بدون دروازه بان بزرگ شكست مي خورد اين مسئله را اروگوئه و انگلستان و ايتاليا ... در اين جام و برزيل 1982 ثابت كرده اند اگر كاسياس در دروازه اسپانيا نبود شايد اين تيم در برابر پاراگوئه حذف مي شد و اين خيلي بي انصافي است كه موفقيت اسپانيا را به كاسياس ديگر رئال مادريدي اين تيم ربط نداد
3/ كاپتويا و راموس
در خط دفاعي اسپانيا دو بارسائي به نامهاي پيكه و پويول بودند و شايد اگر روبن دقيقتر بود امروز اين دو مقصز اول ناكامي تيم اسپانيا شمرده مي شدند پويول زننده گل به آلمان بود اما همه مي دانند او در پاره اي از مواقع بسيار كند بود و در مورد پيكه هم بايد گفت او يكي از مهمترين عوامل باخت اسپانيا به سوئيس بود در كنار اين دو كاپتويا از ويا رئال و راموس از رئال مادريد بهترين بودند آيا مي توان اسپانيا را بدون اين دو مدافع كناري بسيار خوب موفق تصور كرد؟
3/ خط مياني
اين واقعيت است كه مثلث بارسلونائي ژاوي و اينيستا و بوسكتس كه با حضور پدرو گاهي به مربع تبديل مي شد نقش غير قابل انكاري در موفقيتهاي اسپانيا داشتند اما هيچ كس نمي تواند درخشش آلونسو را در اين خط ناديده گيرد و همه ديدند آسيب ديدگي او در برخورد با ديونگ چه مشكلاتي براي اسپانيا در نيمه دوم فينال بوجود آورد عدم حضور آلونسو مادريدي در اين بازيها مي توانست اسپانيا را موفق نمايد؟
ضمن اين كه ناواز از سويا و فابر گاس از آرسنال در فينال كفه ترازو را به سمت اسپانيا چرخاند ند
4/ خط حمله
امروز ويا يك بارسلونائي است اما همه مي دانند او با سابقه والنسيا در اين بازيها شركت كرده است شايد تورس را يكي از بدترين ها اسپانيا بدانند اما پاس گل او به اينيستا در فينال عامل قهرماني ماتادورها شد
القصه حكايت اين مقاله در كوچك شمردن نقش غير قابل انكار مردان كاتالان در تيم اسپانيا نيست اما اسپانيا به واقع يك تيم بود تيمي كه از بارسا و ويا رئال و رئال مادريد و آرسنال و ليورپول و سويا و والنسيا بازيكن گرفته بود و تيم محوري اين تيم توانست اين تيم را قهرمان كند آري تيم محوري بجاي ستاره محوري رمز موفقيت و درس بزرگ اسپانيا در اين جام بود و همه مي دانند نه اسپانيا بدون بازيكنان بارسا و نه بازيكنان بارسا بدون ديگر بازيكنان و سر مربي چون دل بوسكه مي توانستند موفق شوند و اين اتحاد تيمي بايد سر لوحه تيمهاي ما قرار گيرد كه همواره در عطش كمبود آن مي سوزند
تورج عاطف
www.tourajateef.blogfa.com/tourajatef@hotmail.com (http://www.tourajateef.blogfa.com/tourajatef@hotmail.com)