PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : بیکاری تحصیل کردگان !



ساناز فرهیدوش
12th July 2010, 05:18 PM
از اولش هم بی خودی رفتی دنبال درس .می رفتی پی شغل پدرت درس نون آب نداره !
اول اخرش که که باید ازدواج کنی . بازم درس می خونی که چی ؟

مقابله با کم لطفی های دیگران ، نداشتن سابقه ی کار ، نداشتن بند پ ، پیدا شدن شغل هایی که با حقوقشان هزینه ی ایاب و ذهاب را کفاف نمی دهد .چاره چیست ؟اشکال کار کجاست ؟

1- عدم تناسب بین نیروی تربیت شده در نظام اموزش عالی با نیاز در جامعه
2- دست یافتن به مهارت های کافی در دوران مدرسه مثل یک مهارت خوب برای کسب درآمد
3- تبدیل شدن کسب تحصیلات اکادمیک به مد که اگر به این ارزش ایجاد شده بها داده نشود فرد مورد نکوهش قرار می گیرد .
4- آرمان گرایی جوانان که می خواهند تلافی تمامی زحمات خود را اعم از مالی و مادی و.. طی چندی جبران کنند . اما با مشاغلی که پیدا می کنید حتی از خودتان خجالت می کشید چرا که هزینه ی ایاب و ذهابتان را کفاف نمی دهد .
5- سابقه ی کار نیز به مثابه پتکی بر سر شما و مدرکتان توسط اطرافیان فرود می آید که شما جوان ها که کار بلد نیستید .
اگر تمام دانشجویان را مانند دانشجویان علوم پزشکی به گذراندن چندی تعامل با ارباب رجوع رشته شان مشغول بسازند به همه ثابت می شود که جوان های ما همه لیاقت کسب تجربه ی بیشتر را دارند .
6-جامعه به تمام مشاغل نیاز دارد اگر تمام افراد تحصیلات عالی را بگذرانند کسی برای انجام کارهای به نظر معمولی و حیاتی تن در نمیدهد .
کسب دانش ، معلومات و مهارت های زندگی بایستی عمومی شود و سطح سواد جامعه را بالاتر برد .این مهارت ها و این تغییر نگرش افراد سبب بهبود زندگی افراد می شود و افراد فقط سواد و اموزش را در دانشگاه جستجو نمی کنند.
6- علم در کتاب ها نیست . از کجا درست است تمام این نظریه هاو تئوری ها!
در تحصیلات دانشگاهی دانش مولد نیست. تکرار مکررات به چیزی نمی اموزد .در برهه عمل کاش کسی ما را به سخره نگیرد و وادارمان نکند مثل اساتیدمان یک مرجع سیار باشیم.
این چندی از مشکلات در کشور های در حال توسعه به چشم می خورد . اما افرادی سرسخت خود را از اکثریت جدا می کنند و اگر راهی نیست برای خود راهی می سازند . نظر شما چیست ؟

منبع : رکسانا نخبگان نیوز

AvAstiN
12th July 2010, 09:24 PM
به نظر من چند تا مساله هست
اولا یه هدف مشخص نداریم واسه تحصیلمون
یه جور تکلیف می دونیم تحصیل رو مثل غذا خوردن که تکلیف می دونیم

دوما خودباوری نداریم ، که به دانسته های خودمون اعتماد کنیم

سوما اهداف مون بلند نیست به این فکر می کنیم که بیایم کتاب ترجمه بخونیم به جای جزوه ، ماکسمیم بیایم یه کتاب رفرنس ترجمه کنیم (اگه خیلی فعال باشیم تازه ) ولی کمتر به این فکر افتادیم که بیایم خودمون علم رو تولید کنیم ، علم بومی ،

از طرفی تو مدارس ما ذهن بچه ها رو باز نمی کنن بهشون فکر کردن رو خوب یاد نمی دن ، اگه ما خوب فکر کردن رو یاد بگیریم ، می تونیم راه درست رو انتخاب کنیم
حالا واسه یکی راه درست یعنی اینکه دانشگاه نره ، واسه یکی یه چیزه دیگه است

ساناز فرهیدوش
12th July 2010, 09:48 PM
به نظر من چند تا مساله هست
اولا یه هدف مشخص نداریم واسه تحصیلمون
یه جور تکلیف می دونیم تحصیل رو مثل غذا خوردن که تکلیف می دونیم

دوما خودباوری نداریم ، که به دانسته های خودمون اعتماد کنیم


موافقم چرا که در نظام اموزشی کشور های در حال توسعه هموارا چگونگی عمل دیکته نمی شود . و در صورتی که کسی راه خلاقیت و راه دیگری را در پیش گیرد با شماتت با او برخورد می شود .
و در نظام اموزشی که تنبیه بر تشویق مقدم باشد با چنین مسائلی روبه هستیم.

سوما اهداف مون بلند نیست به این فکر می کنیم که بیایم کتاب ترجمه بخونیم به جای جزوه ، ماکسمیم بیایم یه کتاب رفرنس ترجمه کنیم (اگه خیلی فعال باشیم تازه ) ولی کمتر به این فکر افتادیم که بیایم خودمون علم رو تولید کنیم ، علم بومی ،


بامسائلی که دوستمون مطرح کردند من کاملا موافقم و مربوط می شود به کسب مهارت های زندگی که فرد می بایست در خانواده و مدرسه بیاموزد . مدرسه به مثابه مدلی از جامعه می باید باشد تا فرد بتواند به عنوان فردی مفید وارد جامعه شود چه با تحصیلات اکادمیک چه بدون ان.

در مدارس بیشتر بر دانلود کتاب ها و اطلاعات تکیه می شود نه واقعا مواردی که هر فرد در زندگی واقعا نیاز دارد .
از طرفی تو مدارس ما ذهن بچه ها رو باز نمی کنن بهشون فکر کردن رو خوب یاد نمی دن ، اگه ما خوب فکر کردن رو یاد بگیریم ، می تونیم راه درست رو انتخاب کنیم
حالا واسه یکی راه درست یعنی اینکه دانشگاه نره ، واسه یکی یه چیزه دیگه است


روش حل مسئله که جان دیوئی . و آموختن چگونگی حل مسئله و شرکت فعال دانش آموزان در امر یادگیری بدان تکیه دارد .

Helix
12th July 2010, 09:55 PM
يه مشكل ديگه اينه كه هدف دانش آموزان و دانشجويان ما شده نمره گرفتن و پاس كردن درسها!
كه اين باعث شده طرز درس خوندن عوض بشه و از درس خوندن بيشتر جنبه ي حفظ كردنش مدنظر قرار گرفته.
واسه همين سواد دانشجويان هم اونقدرها نيست !!!

Amir
12th July 2010, 10:33 PM
ميشه يه مثنوي نوشت .. ولي كو گوش شنوا .. مديريت در بهره گيري از نيروها نيست از اونور مثل اينكه ادرس اشتباهي داده شده خود تحصيلات و مدرك كه هدف نيست ..وقتي اون اطلاعات و علم بياد تو زندگي و همه جانبه به ما كمك كنه ارزش پيدا ميكنه .. واقعان تاسف باره سه شبكه بكوب در مورد كنكور برنامه ميذارن و انچنان مردم رو به اين سمت سوق ميدن كه اين سوال پيش مياد كه واقعان اينهمه تبليغات براي چيه .. سالها پشت كنكور و اينهمه انرژي و پول و وقت اگه اين تو مسير درست هدايت ميشد واقعان چه تحولي ميشد ايجاد كرد نه اينكه نيروهاي جوان مملكت رو حروم كنيم .. مسلمه كه روشي كه تو دانشگاهاي هست همون روش بخون و پاس كن هستش والا چهار سال و بعضا شش سال و هشت سال تحصيل علم اونم برا اينهمه نفر ادم ساعت چقد ميتونست باعث پيشرفت بشه .. اما .. پرت منابع انساني ..مديريت نادرست و شايد واقف نبودن به مسئله كلان نيروهاي تحصيلكرده .. از بين بردن خلاقيت در دانشگاها.. و چشم و دست تحصيلكردگان به دولت و مشاغل دولتي ... و هر ساله هم به حجم بيكاري افزوده ميشه

ساناز فرهیدوش
12th July 2010, 10:57 PM
يه مشكل ديگه اينه كه هدف دانش آموزان و دانشجويان ما شده نمره گرفتن و پاس كردن درسها!

شاید شرایط ایجاب می کند که اجازه ی عطسه کردن یز نموط به شاگرد ممتاز بودن است !


كه اين باعث شده طرز درس خوندن عوض بشه و از درس خوندن بيشتر جنبه ي حفظ كردنش مدنظر قرار گرفته.
واسه همين سواد دانشجويان هم اونقدرها نيست !!!


در ضمن اگر به جای امتحان های بی مزه ی تئوری امتحان ها عملی و به صورت پروزه باشد و استاد تلاش دانشجو را در عمل و در طی ترم مشاهده کند اوضاع به نحو دیگری پیش می رود.

حفظ کردن و جواب دادن- آموختن و به کار بستن مسئله این است !
مسئله این است که من لیسانس مدیریت گرفتم ولی تا زمانیکه سر کار نرفته بودم به عمق مطالب دست نیافته بودم .
چه قدر لذت بخش است که بدانی و کار بندی .در جستجوی فرصت ها باشید هر چند اندک .
سواد دانشجویان ایرانی در رده ی عالی ایست بهتر است بگوییم توان به کار گیری آن راهی بسی ناهموار دارد . مدیریت این این ناهمواری ها با شماست در عرصه ی زندگی !

سفیر 1389
12th July 2010, 10:58 PM
اصولا همه جا پارتی بازیه فقط باید اسما تحصیل کرده باشی وگرنه کاری به تخصص ندارن ولی زمونش این شده البته ببخشیدهااااااا در ضمن خلاقیت کجا از بس که فرد کار داره وقت خلق کردن و ابتکار چیزی رو پیدا نمیکنه ولی کاشکی هر چه سریعتر این مشکل حل شه

نازخاتون
13th July 2010, 11:28 AM
اي كاش هر كسي سر جاي خودش نشسته بود...[dooa][dooa]

Big-brother
14th July 2010, 12:05 AM
1-جمعیت زیاد و تمرکز جمعیت:
خیلی از مشکلات ایران در حال حاظر فقط جمعیت و تمرکز اون تو چند شهر هست
والبته دلیل تمرکز جمعیت فقر شهر های کوچک هم هست

2-مشاغل کاذب:
چیزی که عینا میشه تو جامعه دید
-----------------------------
از نظر تحصیل دانشگاهی به نظرم ایران به نسبت کشورهای مشابه باسواد ترین دانشجوها رو داره(خصوصا مهندسی) تنها مشکل هم نبود امکانات اموزشی هست
و البته نبود کار خیلی ها رو از انگیزه میندازه وقتی بدونن فارغ التحصیل میشن و بیکاری
----------------------------
البته تاکید کنم بازهم مشکل جمعیت هست
که اکثرا هم بین سال های 60-68 که جنگ بود وبرای دولت رشد جمعیت مهم نبود متولد شدن

ساناز فرهیدوش
14th July 2010, 07:38 AM
برخورداری تمام شهر ها ار تمام منابع و امکانات ( درست مثل پایتخت) آمایش سرزمین نام برده می شود.
اگر استعداد شهر ها شناسایی شوند.
هر شهر امکانات تحصیلی و شغلی لازم را داشته باشد هیچ کس دوست ندارد زادبوم خود را به مقصد مهاجرت داخلی یا خارجی ترک نماید .

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد