PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : نقد و بررسي red dead redemption



PiXiE
10th July 2010, 10:53 PM
(http://njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww2.bazinama.com% 2Fmessage%2Fthread50270.html)
http://www.battlemouth.com/wp-content/uploads/2010/04/Red_Dead_Redemption2.jpg

نام : Red Dead Redemption

سازنده : Rokstar Sandiego

ناشر : Rokstar

موتور : RAGE & Euphoria

پلتفرم : XB 360 & PS3

تاريخ انتشار : 21 مي 2010
سبك : Open-World Action Advanture

بازيكن : Multi & Single Player
رده سني : M

رسانه : DVD & Blu Ray
ورودي : Game pad


پيروزي گاهي اوقات ممكن است به اندازه اي بزرگ شوند كه باعث شوند همواره به خاطر آنان بار سنگيني بر دوش فرد بيافتد.زماني كه خالقان سري GTA يك پديده ي اجتماعي را توانستد به صورت يك بازي در آوردند پس بايد براي ساخت بازي جديد شان Red Dead Redemption بسيار بيشتر و سخت تر تلاش مي كردند تا خود را به خوبي نشان دهد و ثابت كند RockStar در هر زمان و هر مقطعي مي تواند بهترين را ارائه كند و نه يك Grand Theft Equine معمولي را.هنگامي كه شما Sand Box را به عنوان بهترين ژانر دهه مي شناسيد پس ساخت يك بازي Sand Box جديد با خارج شدن از الگو هاي پيش فرضي كه شركت هاي موفق براي آن تعيين كرده اند يك حماقت بزرگ به حساب مي آيد. اما RDR اين كار ار كرد و پيروزي هم دست يافت . RDR از دنياي تخيلي و بي قانون ساير Sand Box ها فاصله گرفت و براي جان مارستن محدوديت هايي ايجاد كرد تا به ما Open-World ي تا حدوددي قانون مدار به نشان دهد.به لحاظ واقع گرايانه RDR فيت بهتري براي Open – World Violence هاي RockStar به شمار مي آيد تا سري هاي GTA زيرا در اين بازي شما نمي توانيد هر موقع كه خواستيد اسلحه را بيرون بكشيد و چند نفر از شهروندان را بكشيد و بعد هم راحت در خيابان ها راه برويد.به بياني ديگر دنياي جان مارستن بيشتر شبيه به دنياي ماست تا دنياي نيكو بليك.در حدود 6 سال طول كشيد تا Rockstar San Diego دنباله ي Red Dead Revolver را باز سازي كند. بازي اي كه در كمپاني كپكم (capcom) متولد شده بود و سر انجام بازي اي معرفي شد كه ساختي نه چندان استادانه اي در آن ديده مي شد و نام هاي بزرگي چون GTA سايشان روي اين بازي سنگيني مي كرد. RockStar تصميم گرفت تا همه ي فاكتور هاي قبلي بازي را دور بريزد و بازي اي را ارائه كند كه از آن فقط عنوان Red Dead و سبك technical sharpshooting باقي مانده باشد .راك استار اين بار سبكي را انتخاب كرد كه به سختي ده بازي خوب از آن پيدا مي شد كه همه آن ها هم داراي سبكي مشابه و داستاني تقريبا يكسان بودند: جنگيدن براي يافتن گنجي كه سال ها پنهان شده بود .همه ي اين بازي ها شما را سوار اسبي مي كردند و چند اسلحه هم مي دادند دستتان تا چند ساعتي ترق تروق بكنيد و از آن ها لذت ببريد.( البته من منكر بي بدير بودن بازي هايي چون GUN و Call Of Juarez نيستم ولي به نظرم در حدي نبودند كه ما را از اتش وسترن عالي سيراب كنند.)اما اين بار هم راك استار صنعت سبكي ديگر ار متحول كرد . راك استار به بازيكن اجازه داد تا با گشتن در دنياي غرب وحشي با فرهنگ آن دوره و پديده هاي اجتماعي آن زمان هم آشنا شود. راك استار دنيايي را به ما سپرد كه هيچ گاه در آن آزاد نبوديم ، دنيايي كه هيچ گاه در آن نمي توانستيم با دست خود اسب اهلي كنيم ، هيچ گاه نمي توانستيم نبوديم در آن گراز شكار كنيم و پوست آن را بفروشيم ، هيچ گاه نمي توانستيم ... .راك استار RED DEAD REDEMPTION را به دست ما سپرد.


داستان


http://www2.bazinama.com/message/picture.php?albumid=2419&pictureid=26469 Spoiler Warning

در سال 1911 همسر( Abigail ) و كودك( Jack) جان مارستن ، عضو اسبق يك گنگ كه رهبري ان را Dutch van der Linde داشت، به وسيله ي يك مامور دولتي ربوده مي شوند. مامور به جان مي گويد خانوده ات به سلامت به تو باز گردانده خواهند شد اگر اعضاي باقي مانده ي گنگ قبلي خود را به قتل برساني.هيچ انتخابي براي جان مارستن باقي نمي ماند ، پس به Austin (نام آباده اي در Texas ) سفر مي كند تا يكي از دوستان قديمي خود Bill Wiliamson كسي كه حا از گنگ قبلي خود خارج شده و به دژ Mercer پناه برده را به قتل برساند . جان با Wiliamson در دژ رو در رو مي شوند اما Wiliamson به او شليك كرده و رها مي كند تا همان جا جان دهد. اما چند لحظه بعد يك زن چوپان به نام Bonnie Mac farlane او را زخمي پيدا مي كند و پيش يك دكتر برده تا او را درمان كند.بعد از بهبود جان او براي تلافي كمكي كه بوني در حق او كرد در كار هاي مزرعه و ... به او كمك مي كند. او همزمان شروع به ريختن طرح و نقشه اي براي حمله دژ مرسر مي كند در اين كار او از مارشال آمريكايي لي جانسن ، يك كلاهبردار به اسم نيگل وست ديگنز (Nigel west Dickens ) ، يك گوركن به اسم Seth و يك فرد ايرلندي دائم الخمر كه در دزدين اسلحه و مهمات مهارت دارد كمك مي گيرد.او با استفاده از گاري وست ديكنز و كمي هم نيرنگ به دژ نفوذ مي كند اما تنها چيزي كه عايدش مي شود اين است كه وليامسون به مكزيك فرار كرده تا از فردي به نام خاوير اسكوئلا (Javier Escuela ) يكي ديگر از افراد قديمي گنگ جان كمك بگيرد. مرد ايرلندي جان را با يك قايق پس از كمي سر و كله زدن با ياغي ها به مكزيك مي رساند.در مكزيك جان مجبور به كار كردن با يگان مكزيك و كلنل اگستين (Agustin Allende ) و كاپيتان ونسنتي (Vincente de santa ) مي شود. در همان زمان شورشيان منطقه به وسيله ي فردي به اسم آبراهام ريز (Abraham Reyes ) رهبري مي شوند( بر پايه شورش هاي مكزيك ، فرانسيسكو آي مادرو).آلند به جان قول مي دهد ويليامسون و اسكوئلا را به جان تحويل دهد . اما ديري نمي پايد كه ونسنتي به دستو كلنل اگستين تصميم به اعدام جان به خاطر همكاري با شورشگران و كشتن افراد آلند مي گيرند،اما جان با كمك افراد ريز از اين محلكه جان سالم به در مي برد.جان به شورشگران مي پيوندد و با همكاري آنان د سانتا را مي كشند. پس از كوشش بسيار جان به اسكوئلا مي رسد و او را به قتل مي رساند . پس از آن جان به ريز كمك مي كند تا آلند را بكشد و كنترل شهر را به دست بگيرد.پس از اتمام كار جان در مكزيك ، به Blackwater مي رود تا با رابط اصلي خود ادگر راس (Edgar Ross ) ملاقات كند.

http://www2.bazinama.com/message/picture.php?albumid=2419&pictureid=26472

جان پيش راس مي رود تا به او بگويد كه خانواده اش كجاست اما راس زير بار نمي رود و مي گويد تا وقتي داچ زنده است به او اجازه نمي دهد به ملاقات خانواده اش برود.جان چندين بار به مخفيگاه هاي داچ حمله مي كند اما هر بار داچ موفق به فرار مي شود ، سر انجام جان با گروهي از سربازان راس به يكي از پناه گاه هاي داچ حمله مي كند و موفق به ديدن او در بالاي يك پرتگاه مي شود ، داچ هيچ راهي برايش نمي ماند به جز اين كه تسيم مرگ شود و خود را از پرتگاه به پايين پرت مي كند ، اما قبل از آن سعي مي كند تا به جان بفهماند كه كار كردن براي دولت بيهوده است و آن ها همواره كسي را براي انجام كارهاي شيطانيشان پيدا خواهند كرد.جان معامله را انجام داد پس راس هم به قولش عمل مي كند و محل زندگي همسر و بچه اش را به او مي گويد.جان مدتي با خانواده اش در آرامش زندگي مي كند اما اين پايان داستان نيست ، راس به او خيانت مي كند و با ارتشي عظيم به محل زندگي جان حمله مي كند ، جان با تمام قوا به مقابله با ارتش راس مي پردازد و در اين بين عموي خود را هم از دست مي دهد ولي در آخر موفق مي شود همسر و فرزندش را فراري دهد و خود مي ماند و ارتش عظيم راس. ارتش راس او را محاصره مي كنند و در آخر موفق به كشتن او مي شوند ، در همين حال ابيگل و جك صداي شليك گلوله را مي شنوند به دهكده باز مي گردند و هيچ چيز پيدا نمي كنند جز تن بي جان ، جان مارستن.ادامه ي بازي از سه سال بعد دنبال مي شود يعني سال 1914 يعني بعد از مرگ مادر جك ابيگل.حالا ديگر جك كمي سالخورده تر شده . جك را مي بينيم كه از سر قبر والدينش بلند مي شود و اسلحه خود را بر مي دارد تا انتقام پدرش را از ادگر ارس بازنشسته بگيرد.(كمي مبالغه!)پس از اينكه جك يك نامه محرمانه از مامور دولت دريافت مي كند موفق به يافتن راس در مكزيك مي شود . پس از اينكه جك بار ارس در بستر رودخانه رو در رو مي شود د انتخاب براي نابود كردن راس براي او مي ماند : يكي اينكه با راس دوئل كند و او را در دوئل به هلاكت براساند (راه جوان مردانه!) و راه ديگر اين كه ناگهان تفنگش را بيرون بكشد و يك گلوله خرج راس كند.بعد از اينكه جك راس را نابود مي كند روزنامه اي با موضوع كمك هاي انان دوستانه ي پدرش در سه سال پيش به دست او مي رسد. طبق خبر ها مرد ايرلندي در اسكله شهر تيوز به صورت ناگهاني به خود شليك مي كند و مي ميرد، لي جانسون از سرويس كناره گيري كرد و هيچ وقت به آرماديلو باز نگشت ، ريكيتز به خاطر سن بالا فوت كرد ، Seth بعد از پيدا كردن گنج پنهانش پولدار شد و آبراهام ريز هم به خاطر كار ها ي ظالمانه اش از دولت اخراج شد و نتوانست به رياست جمهوري دست يابد.داستان اصلي بازي اين بود اما ريزه كاري هاي بسياري در داستان بازي وجود داشت كه به آن ها خواهيم پرداخت.
گيم پلي

http://www2.bazinama.com/message/picture.php?albumid=2419&pictureid=26467

گيم پلي RDR خيلي شباهتي به ساير بازي هاي وسترن ندارد ، راك استار تغيرات بسيار چشم گيري در گان مود ايجاد كرده و اسلحه هاي بسيار جديد و جالبي را در بازي قرار داده . نشانه در بازي به صورت اتوماتيك روي هدف ها Lock مي شود . سيستم كاور گيري هم بسيار عالي و بي نقص طراحي شده . قابليت جالبي كه در بازي قرار داده شده حالتي است به اسم Dead Eye كه در طول بازي آپديت مي شود كه در ابتدا فقط به صورت Slow Motion است و بهترين حالتش هم زماني است كه مي توانيد خودتان محلي كه تير بايد برخورد كند را مشخص مي كنيد . دوئل هاي بازي هم بر اساس همين حالت Dead Eye طراحي شدند . البته لازم به ذكره كه دوئل ها به خوبي دوئل هاي Call Of Juarez طراحي نشده ، در طول Story Mood در حدود 2-3 تا دوئل بيشتر وجود ندارد كه خود يك ضعف به حساب مي آيد.( البته در سطح شهر كساني هستند كه مي توانيد به صورت آزاد با آن ها دوئل كنيد ، كه رفته رفته دوئل ها سخت تر مي شود.) اسب ها به عنوان وسيله اصلي حمل و نقل هستند ، به نظرم رفت و آمد با اسب ها خيلي جالب تر از استفاده از ماشين و تاكسي است ! سازندگان روي ساخت اسب ها خيلي تمركز كردند هم از نظر ظاهري هم از نظر فيزيكي. ميشه گفت سيستم اسب سواري AC در مقابل RDR واقعا كم مي آورد ( البته لازم به ذكره كه وسيله اصلي رفت و آمدي AC اسب ها نبودند.) شما چند راه براي به دست آوردن اسب ها داريد ، شما مي توانيد اسبي را از طبيعت رام كنيد ولي اگر مي خواهيد آن اسب به عنوان اسب اصلي شما انتخاب شود بايد آن را در اولين جايي كه مي بينيد Hitch كنيد. راه ديگر اين كه از General Store ها يكي براي خود خريداري كنيد( البته سرعت اين اسب بيشتر است) و راه آخر اين كه يكي بدزديد! همه ي اسب ها يك Vigor Bar دارند كه اگر شما زياد با سرعت بالا حركت كنيد تمام مي شود و در نتيجه شما را با يك جفتك نقش زمين مي كنند. البته سرعت تمام شدن Vigor Bar در اسب ها متفاوت است .(نكته مهم اين كه اسب هايي كه تازه شكار مي كنيد سرعت بالايي دارند ولي Vigor Bar آن ها كم است ، كه وقتي آن ها را Hitch مي كنيد سرعتشان كم مي شود ولي Vigor Bar آن ها به صورت نرمال در مي آيد.)شما مي توانيد حيوانات مختلفي مثل : خرس ، آهو ، گرگ ، لاشخور و حتي شير و ببر شكار كنيد و پوست و گوشت آن ها را بكنيد و بفروشيد. RDR پر است از كار هاي جديدي كه مي توانيد انجام دهيد و چيز هاي جالبي ( كه همگي مورد استفاده قرار مي گيرند) كه مي توانيد خريداري كنيد. لباس ها در بازي با انجام ماموريت ها آزاد مي شوند كه بعضي فقط براي زيبايي هستند ولي بعضي ها در Mini game هاي بازي مورد استفاده قرار مي گيرند ، مثلا يك لباس در بازي آزاد مي شود كه مي توانيد با آن در پوكر تقلب كنيد.مي توانيد در سطح شهر خانه بخريد تا در آن ها بازي را Save كرده يا در آن ها لباس خود را عوض كنيد .البته مي توانيد كمپ بخريد كه مهم ترين استفاده آن ها در فاصله هاي طولاني است كه بعد از رد كردن يك لودينگ به آن محل مي رسيد. در طول مسير ها هميشه اشخاصي هستند كه نياز به كمك دارند كه اين ها هم دو نوع هستند يك سري وسط راه در نقشه با يك دايره ي آبي مشخص مي شوند كه با كمك كردن به آن ها مقداري پول به دست مي آوريد . ولي عده ي ديگه اي هستند كه از قبل در نقشه با علامت سوال مشخص شدند كه با انجام كاري كه مي خواهند (معمولا سخت هستند) مقدار قابل قبولي به شما پول مي دهند. البته آزاد شدن تعدادي از لباس ها هم بسته به انجام اين ماموريت هاست. البته گفته شده تعدادي لباس هم در DLC هاي آينده بازي آزاد خواهند شد.طبق روال بازي هاي وسترن در RDR هم در برخي قسمت هاي شهر اعلاميه هايي مبني بر دستگيري Gang Member ها وجو دارد كه با دستگيري آن ها پول خوبي به دست مي آوريد.در سطح شهر هزاران چيز ديگر از store ها گرفته تا كلوب هاي شرط بندي وجود دارد كه همه و همه دست به دست هم دادند تا يك وسترن واقعي را تجربه كنيم و ساعت هاي لذت بخشي زيادي را در روز هاي آخر غرب وحشي سپري كنيم.


گرافيك

http://www2.bazinama.com/message/picture.php?albumid=2419&pictureid=26468

گرافيك بازي از همان لحظات ابتدايي بازي كه سوار قطار مي شويد خود نمايي مي كند مناظر و چشم انداز هاي بازي بسيار عالي و چشم نواز كار شده ، گرافيك حيوانات بازي فوق العاده كار شده تا به حال بازي اي نديده بودم كه انقدر با دقت روي ساختحيوانات كار كرده باشد . در بين حيوانات اسب ها كه ديگر جاي خود دارند اگر با اسبي زياد كار كنيد به مرور زمان عضلاني تر مي شوند.موتور گرافيكي بازي ، موتو انحصاري راك استار(RAGE ) است البته از اوفريا (به عنوان موتور كمكي يا ميان افزار) هم در بازي استفاده شده است. در ابزي چيزي به اسم دموي گرافيكي يا كات سين سينمايي وجود ندارد و دمو هاي بازي با همان موتور اصلي بازي ساخته شدند.سايه ها هم بسيار عالي و بي نقص كار شدند ؛ اما مشكل نسبتا آزار دهنده ي بازي وجود تعدادي باگ در بازي است كه البته مشكل اكثر بازي هاي Open-World است. گاهي اوقات ممكن در بين دو ساختمان گير كنيد يا اينكه محيط به صورت Unifilar در آيد كه البته اگر خيلي ماجراجو نباشيد برايتان مشكلي پيش نخواهد آمد .محيط ها خيلي عالي شبيه سازي شدند و هر منطقه آب هواي مختص خود را دارد و بنا به آب و هوا و پوشش گياهي نوع حيوانات منطقه هم شكل مي گيرند كه كاملا درست و به جا ايجاد شدند.


http://www2.bazinama.com/message/picture.php?albumid=2419&pictureid=26471

گاهي اوقات ممكن است به آسمان نگاه كنيد و چند دقيقه زا حركت باستيد تا ويوي زيباي طلوع يا غروب خورشيد يا ابر ها را نگاه كنيد.هوش مصنوعي npc ها هم عالي كار شده. دشمنان به موقع كاور مي گيرند و تير اندازي مي كنند .خون ريزي (Bleeding ) دشمنان هم خوب كار شده ولي اشكالي كه مي شه به اين قسمت از بازي گرفت اين است كه تاثير گلوله در همه جاي بدن دشمنان تقريبا يكسان كار شده.در كل مي توان گفت كه گرافيك بازي در سطح عالي كار شده توقعات را بر آورده مي كند.


صدا و موسيقي

http://www2.bazinama.com/message/picture.php?albumid=2419&pictureid=26474

صداي جان مارستن بي شك يكي از به ياد ماندني ترين صدا هاي تاريخ بازي خواهد به شخصه معتقدم صداي جان مارستن بعد از صداي اسنيك (David Hyster ) يكي از بهترين صدا هاي بازي هاست.صداي كاركتر ها يكي از عوامل تاثير گذار در بازي است و هر نژادي با صدايش كاملا عالي تطابق داده شده است. به نظرم يكي از صدا هاي تاثير گذار بازي صداي محزون و اما دل نشين داچ هست.صدا هاي NPC ها هم عالي كار شده ، ويژگي آزار دهنده اي كه در اكثر بازي وجود دارد اين است كه در برخورد با NPC ها همه معمولا جمله اي يكسان مي گويند اما در اين بازي تقريبا (نه كاملا) اين مشكل بر طرف شده.صدا ها تير اندازي ها در هنگام جنگ ها فوق العاده است ، كافي است بازي را با يكspeaker creative با كيفيت استريو انجام بديد تا اوج لذت را از كشتن دشمنانتان ببريد. موسيقي ها هم عالي كار شدند اما كاملا ارضا كننده نيستند ، تعداد موسيقي ها در بازي زياد نيست اما همان تعداد هم به خوبي مي توانند به ما حس غرب وحشي را القا كنند. در برخي موارد موسيقي ها به جا كار نشدند (مثلا صحنه ي مرگ جان) . در هر محيط كه وارد مي شويم موسيقي اي متناسب با آن پخش مي شد.در كل راك استار در اين بخش به حدي كار كرد كه بتواند رضايت بازيكن را جلب كند.


جان مارستن قهرماني به رنگ برف

http://www2.bazinama.com/message/picture.php?albumid=2419&pictureid=26470

Spoil Base

بالاتر در پايان بررسي داستان گفتم بعدا بيشتر به جزئيات داستان بازي و جان مارستن خواهيم پرداخت و فكر مي كنم حالا زمان مناسبي براي اين كار باشد.با كمي تفكر پيرامون داستان بازي به اين نتيجه مي رسيم كه داستان RDR داستان جديدي نيست ، داستان تكراري گروگان گرفتن خانواده ي قهرمان داستان و باز گرداندن آن ها به قهرمان داستان به ازاي كشته شدن عده اي توسط قهرمان كه گروگان گيران توانايي مقابله با آنان را ندارد . حال در اين بازي قهرمان جان مارستن بوده و گروگان گيران دولت و كساني كه بايد توسط قهرمان كشته شوند دار و دسته ي گنگ قبلي قهرمان يعني جان مارستن هستند. اگر بيشتر فكر كنيم در مي يابيم كه حتي نمي توان داستان را به يك دوره و زمان خاص ( يعني عصر وسترن ها) نسبت داد ، اين اتفاقات مي توانست در هر زماني رخ دهد.اما چه چيز است كه كه بين RDR و بازي هاي هم سبك و هم عصرش تفاوت ايجاد مي كند؟ به نظرم خود قهرمان داستان است كه تفاوت را ايجاد مي كند. جان مارستن نمونه ي بارز شخصي معتقد به خانواده و بنيان هاي خانواده است ، جان مارستن به قدري به اين امور معتقد است كه حاضر نيست حتي هنگامي كه از خانواده اش هيچ اطلاعي ندارد زني جز زن خود را به اسم صدا كند حتي اگر آن زن نجات دهنده ي جانش باشد .( منظورم صحنه اي است كه Bonnie Mac farlane از جان مي خواهد او را بوني صدا كند اما جان نمي پذيرد.) جان مارستني كه ما به دست گرفتيم شخصي كاملا رئوف و دل رحم است كه حاضر است به هر كسي در اعضاي هيچ چيز هم كمك كند . جان مارستن حاضر نيست فقط براي رسيدن به هدفش همه ي ارزش ها را زير پا بگذارد و هر جنايتي را ناديده بگيرد . آن صحنه كه جان مارستن ريز را با زني ديگر مي بيند به خاطر داريد ؟ در آن صحنه به راحتي مي توان فهميد كه جان ديگر حالش از ديدن ريز به هم مي خورد و فقط به خاطر اجبار و همچنين خود « لوسي » كارش را با ريز ادامه مي دهد . نكته ي ديگر بازي اين است كه بسيار سعي كردند كه در اين بازي با احساسات گيمر بازي شود تا با اين ترفند گيمر سال ها بازي را از ياد نبرد ، كه البته موفق هم شدند.اين را ما زماني بيشتر و بيشتر مي بينيم كه داچ وارد بازي مي شود . با بيان داستان چگونگي آشنا شدن جان با ابيگل خود داچ هم احساساتي مي شود( كه بيان داستان در اين جا نمي گنجد.) به نظرم داچ را نمي توان شخصيتي كاملا سياه خواند ، داچ شخصيتي خاكستري دارد( اگر انتخابي در كشتن داچ وجو داشت من او را نمي كشتم.) داچ در لحظه ي مرگش نصيحتي به جان مي كند كه اي كاش جان به داچ گوش مي داد.اما اوج داستان هنگامي است كه جان پس از مدت ها پيش خانواده اش باز مي گردد از اين جا هر ديالوگ روي گيمر تاثير مي گذارد از لحظه اي كه جان بار ديگر همسر و فرزندش را مي بيند گرفته تا لحظه اي كه مي ميرد. يكي از تاثير گذار ترين صحنه ها مربوط به زماني است كه ابيگل تلگراف بوني مك فارلن را ديافت مي كند . در حالي كه اعتماد كامل به جان دارد اما با لحني بلند از جان مي پرسد بوني مك فرلن كيست ؟ آيا بهتر از من را پيدا كردي؟ و پس از رد و بدل شدن چند ديالوگ جان مي پرسد : خوب در تلگراف چه نوشته شده بود؟ و ابيگل مي گويد : تو كه مي داني من سواد ندارم... اين صحنه را نمي توان با جملات توصيف كرد بايد بود و لحن ابيگل حالت چهره ي ابيگل را در هنگامي كه مي گويد من سواد ندارم ديد.( اين صحنه واقعا روي من تاثير گذاشت ، نمي توان فقط صحنه ي مرگ كاركتر ها را صحنه هاي تاثير گذار دانست )دقيقا در همان زمان كه گيمر شديدا درگير داستان و يا بهتر بگويم جان مارستن مي شود ، جان به شكلي تراژدي گونه به قتل مي رسد. كه البته نمي توان آن را ضعف دانست و بيشتر مي توان به عنوان نقطه قوت بازي در نظر گرفت.راك استار به خوبي توانست جان را در دل همه جا كند ، چون هنگامي كه جان به قتل مي رسد به احتمال بالا شما هم اين مرحله را بار ها و بار ها تكرار كرديد تا شايد بتوانيد همه را مارك كنيد و از مرگ جان جلوگيري كنيد ، اما نتوانستيد!!!!همه ي موارد بالا دست به دست هم مي دهند كه شما داستان بازي را جزو داستان ها تكراري قرار ندهيد و قهرمان بازي جان مارستن را هم هيچ گاه از ياد نبريد و يقين كنيد جان مارستن قهرماني سياخ و يا خاكستري نبود جان مارستن قهرماني به رنگ برف بود كه سخت بتوان مشابهش را پيدا كرد.



منبع : بازینما

Ezio Auditore
18th July 2010, 11:45 AM
بازی فوق العاده ای بود.بعد از تموم کردن بازی به قدری ماموریت های فرعی زیادن که حداقل 15 ساعت وقت برای تموم کردنشون لازمه.Rockstar با طراحی موتور Rage ثابت کرد که میشه حداکثر جزئیات رو با حداقل مشکلات رندر کرد.واقعا سطح Texture ها برای این سبک بازی (Open World ) بسیار بالاست.طبیعی ترین حرکات یه اسب رو میتونید تو RDR مشاهده کنید.شخصا از RDR به عنوان بهترین بازی وسترن عمرم بعد از GUN یاد میکنم ...

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد