هدفتان را به واقعیت تبدیل کنید

[پیمان]

هر کسی به صورت یک نابغه متولد می شود اما روند زندگی نبوغ انسانها را از بین می برد.

-باک مینستر فولر

در بخش زیر برنامه نه مرحله ای برای اینکه بتوانید هدفتان را به واقعیت تبدیل کنید پیشنهاد میشود.

گام اول-به خودتان اعلام کنید که نابغه هستید.
نیازی نیست تا این جمله را در یک گروه اعلام کنیدبلکه یک جمله ساده که فقط بین شما و خالق تان رد و بدل میشود کافی است.مجبور نیستید ثابت کنید که یک نابغه هستید همچنین نیازی نیست که موفقیت های خود را با موفقیت های دیگران مقایسه کنید.

گام دوم-تصمیم بگیرید تا با دقت بیشتری به الهامات قلبی خود گوش بسپارید.مهم نیست که در گذشته انها را بی اهمیت و کوچک می دانستید.
افکاری که شما انها را بی ارزش می دانیدحلقه ارتباط خصوصی شما با میدان مشیت هستند.افکار و اندیشه هایی که تداوم می یابندبه خصوص اگر به فعالیت ها و ماجرا های جدید مربوط شوند به صورت تصادفی و اتفاقی در ذهن تان به وجود نمی ایند.انها در حقیقت همان مشیت هستندکه با شما صحبت می کنند و می گویندچرا از استعداد و نبوغت غفلت می کنی و به میزان اندکی از ان اکتفا می نمایی.

گام سوم-در جهت به کارگیری الهامات قلبی خود اقدامی سازنده انجام دهید.
هر گامی که در جهت متجلی کردن انگیزه های خلاق خود بر می دارید در حقیقت گامی است که در جهت واقعیت بخشیدن به نبوغ و استعداد نهفته در وجودتان بر می دارید.به عنوان مثال شعر یا ترانه هایی را که خودتان ساخته اید می خوانید و انها را ضبط می کنید.

گام چهارم-بدانید همه افکار و اندیشه هایی که درباره مهارت ها -علاقه ها و گرایش های خود دارید موثر و ارزشمند هستند.
برای تقویت تاثیر و ارزش افکارتان انها را محرمانه و خصوصی نگه دارید.به خودتان بگویید که افکارتان فقط بین شما و خداوند هستند.اگر افکارتان را در قلمروی معنوی حفظ کنید مجبور نیستید انها را به منیت خود معرفی نمایید ویا انها را به منیت انسانهای پیرامون تان تحمیل کنید.این نکته نشان می دهد که هرگز نباید با توضیح وتوجیح افکارتان در نزد دیگران انها را در معرض بد گمانی قرار دهید.

گام پنجم-تواضع و فروتنی را به شیوه ای اساسی تمرین کنید.
استعداد ها-توانایی های ذهنی-تیز هوشی و یا مهارت های خود را مایه مباهات و فخر فروشی قرار ندهید.پیوسته در حالتی سرشار از هیبت و احترام باقی بمانید.تواضع و فروتنی را به شیوه ای اساسی تمرین کنید و به هر جایی به استثنای منیت تان ارزش و اعتبار ببخشید.

گام ششم-برای واقعیت بخشیدن به نبوغ و استعدادتان هر گونه مقاومتی را از بین ببرید.
مقاومت همیشه به صورت اندیشه ظاهر می شود.به افکاری که ناتوانی شما را برای تصور خودتان به صورت یک نابغه نشان می دهند...افکاری سرشار از شک وتردید درباره توانایی های تان...یا افکاری که بر فقدان استعداد یا تیز هوشی شما تاکید می کنند توجه کنید.همه این افکار ناهماهنگ هستند و اجازه نمی دهند که از نظر ارتعاشی با میدان خلاق و جهانی مشیت الهی هماهنگ شوید.

گام هفتم-در وجود دیگران نیز استعداد و نبوغ را جستجو کنید.
با دیگران درباره نبوغ و استعدادشان صحبت کنید.تا انجا که می توانید مکمل دیگران و قابل اعتماد باشید.با انجام این کار خلاقیت-عشق و مهربان بودن را باز می تابانید.در جهانی که بر اساس قانون جذب کار می کند پی می برید که چیز های مشابهی به سمت شما باز خواهد گشت.

گام هشتم-زندگی خود را ساده کنید.
هر گونه پیچیدگی-باید و نباید-اجبار-تحمیل و نظایر اینها را از زندگی خود دور کنید.با ساده کردن زندگی و از بین بردن سرگرمی های بی اهمیتی که بیشتر زندگی شما را اشغال می کند مجرایی را باز کنید تا نبوغ و استعداد تان اشکار شود.

گام نهم-در حالی که پیوسته شکرگزار هستید متواضع و فروتن باقی بمانید.
نبوغ و استعداد تان در مجموع هیچ ربطی به ذهن منیتی شما ندارد.پیوسته شکرگزار سرچشمه مشیت باشیدکه شما را با نیروی زندگی مجهز ساخت تا استعداد و نبوغی که در وجودتان نهفته است اشکار شود.افرادی که الهام بخشی و موفقیت خود را به منیت شان نسبت می دهند خیلی زود استعدادشان را از دست خواهند داد و یا اجازه می دهند که تایید و توجه دیگران نابودشان کند.

نبوغ یعنی اعتقاد داشتن به افکارتان-اعتقاد داشتن به این نکته که هر انچه را در قلبتان درست و معتبر می دانید برای همه بشریت درست و معتبر است.

دکتر وین دبلیو. دایر