PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : نگاهی به نمایش ”نورا” اقتباسی از ”خانه عروسک” ایبسن و کارگردانی ”علیرضا کوشک جلالی”



LaDy Ds DeMoNa
6th July 2010, 08:21 PM
تنهایی انسان‌های قدرتمند

نگاهی به نمایش ”نورا” اقتباسی از ”خانه عروسک” ایبسن و کارگردانی ”علیرضا کوشک جلالی”


http://theater.ir/data/uploads/news/img/tb/30046_Y_nurra06Jul10111033am.jpg (http://theater.ir/data/uploads/news/img/30046_Y_nurra06Jul10111033am.jpg)
فروغ سجادی: «تنهاترین انسانها، پر قدرت‌ترین انسانها هستند» شاید این جمله معروف هنریک ایبسن نمایشنامه‌نویس و شاعرنروژی در برگیرنده اصلی تم نمایشنامه معروفش «خانه عروسک» است.

اثری که اواخر قرن نوزدهم از عصیان زنی صحبت می‌کند که در اوج عشق به تنهایی عمیق و پوچ انسانی می‌رسد و برای رهایی و بیرون آمدن از اسارات درون خود طغیان می‌کند.
ایبسن «خانه عروسک » را در سال1879 نوشت، زمانی که دیگر جامعه اروپا با مقوله انسانی آزادی و برابری حقوق اجتماعی و زنان عجین شده بود. نمایشنامه‌ای که هرچند با نگاهی فراتر از جنسیت و کاملا انسانی به بررسی نادیده گرفتن حقوق انسانی در جامعه در حال گذر اروپا می‌پردازد و با آفریدن نورا (شخصیت) نمایش در درون ویترین‌های شیک خانواده بورژوایی، نظام‌های جنسیت‌پرست یک جامعه در حال مدرن شدن را به چالش می‌کشد.
از زمان نوشته شدن این نمایشنامه تاکنون اجراها و اقتباس‌های مختلف و متفاوتی از خانه عروسک در سراسر جهان شده است. برداشت‌هایی که حتی موجب ساخت فیلم‌هایی بزررگ هم شد؛ اما در این میان اجراهایی که به واقعیت درونی اثر نزدیک باشند، بسیار انگشت‌شمارند. در حالی آن چه این شاهکار ایبسن را در تمام طول این قرن‌ها از دیگر آثار این چنینی متمایز کرد، همین نگاه انسانی و فراجنسیتی او بود.
ایبسن از نادیده گرفته شدن وجه انسانی زنان به عنوان واقعیت‌های موجود در یک جامعه صحبت می‌کند که با داشتن خصوصیات متفاوت، در مقابل مردان نیستند، بلکه در کنار آنان و به عنوان قطعه‌ای تکمیل کننده از یک پازل به نام انسان قرار می‌گیرند. موجوداتی که در کنار مردان حضور واقعی دارند و به نوعی تکمیل‌کننده پیکره بزرگ بشری هستند.
نورا شخصیت اصلی نمایشنامه ایبسن با تمام ویژگی‌های بیرونی و ظاهری زنانه‌اش در این نمایشنامه به عنوان انسانی مطرح می‌شود که با پیدا کردن جایگاه انسانی خود به رهایی می‌رسد و به دنبال شناخت واقعی زندگی تمام حصارهای شکل گرفته در اثر ناآگاهیش را می‌شکند و با ترک خانواده‌اش (شکستن تابوها و قراردادهای اجتماعی) قدم در راه کشف خود و جامعه اطرافش می‌گذارد. او مصداق انسان تنهای جامعه بشری امروز است که وقتی با تعلقات و مفاهیم تصنعی درون خود وداع می‌کند و خود را می‌شناسد، به شکلی قدرتمند زندگی را کشف می‌کند.
نورا پرنده کوچکی است که خودش را در قفسی از ادراکات نادرست از مفاهیم انسانی عشق، فداکاری و صداقت محصور کرده و با رسیدن به درک صحیح از این مفاهیم به قهرمانی بزرگ در مقابل ضد قهرمان (همسرش) مبدل می‌شود و با یافتن جایگاه انسانی خود در برابر تفکر غالب، عصیان می‌کند تا این جمله معروف نویسنده‌اش «تنهاترین انسان‌ها، پر قدرت‌ترین انسان‌ها هستند» را عینیت بخشد. این عصیان انسانی در نتیجه رسیدن به آگاهی درونی، بحثی فراتر از جنسیت زن و مرد است و برای هر انسانی می‌تواند رخ دهد.
نورا هرچند زن است؛ اما نمونه‌ای از انسان جامعه امروز است که با گذشتن از دغدغه‌های روزمره جامعه به تفکر و شناخت از زندگی می‌رسد، درحالی که شوهرش و دیگر انسان‌های کنار او هنوز درگیر ساده‌ترین خواسته‌های بشری و خصوصیات انسانی هستند، پس مانند عامه مردم در نقطه همیشگی خود می‌مانند و نمی‌توانند با گذر از قراردادهای اجتماعی و اخلاقی به جایگاه انسانی او دست یابند.
"خانه عروسک" ایبسن تنها نقد نظام نادرست خانواده‌ای بورژا با تفکر مرد سالارانه نیست. این اثر از خانه‌ای بزرگ‌تر در قرنی فراتر از قرن‌های گذشته به نام جامعه انسانی در حال پیشرفت صحبت می‌کند که انسان‌ها در اثر جاه طلبی‌ها و خودخواهی‌های خود، از درک مفاهیم درست اصول انسانی چون عشق، فداکاری و صداقت باز مانده‌اند.کسانی که همه مفاهیم و روابط انسانی را به فراخور جامعه بوروکراسی‌گرای خود مصرف می‌کنند. همین نگاه ایبسن به جهان بشری است که اثرش را جهانی و بدون تاریخ مصرف می‌کند و موجب شده تا امروزه هنوز هم با گذشت بیش از یک قرن از این نمایشنامه، اثرش اجرا شود و مخاطب داشته باشد و نام و آوازه ایبسن را از نروژ قرن بیستم فراتر ببرد.
پس هرچند نورا یا خانه عروسک ایبسن هنوز هم از سوی فعالان و علاقمندان جریان‌های فمینیستی به عنوان یک اثر پیشگام و جریان‌ساز مورد بهره‌برداری ایدولوژیکی قرار می‌گیرد و در سال‌های متمادی پس از نگارشش به عنوان یکی از موثرترین آثار در جنبش‌های فمینیستی اروپا شناخته شده، اما ماهیتی فراتر از این دارد، ماهیتی که به آن نگاه انسان‌گرایانه و فرا جنسیتی می‌دهد. آن وجهی که توسط بسیاری از کارگردانان به ویژه در ایران کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد و به اشتباه با بزرگ‌نمایی کردن وجه فمینیستی و جنسیت‌گرایانه از ارزش آن می‌‌کاهند.
بر همین مبنا «خانه عروسک» که علیرضا کوشک جلالی این روزها در ایران به صحنه برده است، بیشتر ازآن که اجرایی واقعی در جهت بیان فلسفه انسان‌گرایانه ایبسن باشد، اثری اقتباسی از نگاه یک کارگردان برای اجرا در دوره مشخصی از جامعه ایران است. دوره‌ای که به اعتقاد نگارنده تاریخ آن، سال‌هاست در بیشتر کشورهای جهان سوم سپری شده، دوره گذر از مدرنیته و مبارزه های داغ فمینیست‌ها در برابر نظام‌های مردسالاری؛ واقعیتی که هر چند هنوز در جامعه‌های رو به پیشرفت مانند ایران دغدغه محسوب می‌شود و ریشه در تفکر گذشته جامعه دارد، اما در مقایسه با دغدغه‌های روانشناختی و آسیب‌های اجتماعی دیگر و موضوعات بشری رایج در این نوع جامعه کم‌رنگ‌تر به نظر می‌رسد.
هرچند تحولات و اتفاقات و روابط حاکم بر جامعه کنونی ایران که تاره به مرحله گذر از مدرنیته رسیده، تجربه‌ای مانند جامعه اروپایی قرن 19و 20 است، اما نمی‌تواند دلیلی برای جذب مخاطب برای تماشای اجرای اثری یک‌سویه با نگاهی کاملاً فمینیستی باشد. کوشک جلالی به زعم خود سعی کرده خانه عروسکی متناسب جامعه در حال گذر ایران و با نگاهی یک سویه و اغراق آمیز، به وضعیت و جایگاه زن در نظام‌های خانوادگی این نوع جوامع، اجرایی فمینیستی از اثر ایبسن ارائه کند. در حالی که در واقعیت، جامعه ایران سال‌هاست که در مواجه با این جنبش یک قرن پیش جهان، به عصیانی آشکار رسیده است.
هرچند هنوز در قوانین و چارچوب‌های ظاهری جامعه، جنسیت‌گرایی غالب است؛ اما در واقعیت باید گفت دغدغه جنسیتی در ذهن تماشاگر تئاتر به عنوان نمایندگان اقشار مختلف مردم دیگر رنگ و بویی ندارد تا این شکل اجرا و نگاه به اثر ایبسن بتواند تحولی در فکر و درون مخاطب ایرانی ایجاد کند.
اصرار کارگردان به ارائه بازی اغراق آمیز توسط بازیگرانش نیز در همین راستا به غیر قابل باور بودن آن کمک کرده است. در واقع آثار ایبسن موضوعات بزرگ و دغدغه‌های جهانی بشر در ساختار و چارچوبی بسیار ساده را نشان می‌دهند و برای درک مفاهیم آثار نیازی به استفاده از پیرایه و ترفند نمایشی خاصی نیست و تنها کافی است کارگردان به یک تحلیل روانشناختی و جامعه شناختی درست در این آثار برسد و آن را به بازیگرانش منتقل کند و با هدایت آنان در بستری مناسب با ذهنیت روز جامعه، اثر تأثیرگذاری به صحنه آورد که این در خانه عروسک کوشک جلالی قابل مشاهده نیست و جنس‌ بازی‌های متفاوت بازیگران در حین اجرا بیانگر نداشتن تحلیل یک دست و صحیح گروه اجرایی از اثر ایبسن است. تحلیلی که ما تنها در بخشی از بازی پانته‌آ بهرام بازیگر نقش اصلی (نورا) می‌توانیم آن را ببینیم. بازی دقیق و راحت این بازیگر که در مقابل بازی اغراق آمیز برخی از بازیگران این نمایش آن را دیدنی‌تر هم می‌کند. اما وقتی به مجموعه بازی‌های بازیگران نمایش که همه از ستاره‌های تئاتر هم هستند، نگاه می‌کنیم به نظر می‌رسد کارگردان وقت زیادی برای پرداختن و جان دادن به بازی آنان صرف نکرده و بیشتر از آن که برای ارائه یک تحلیل دقیق برای بیرون کشیدن لایه‌های درونی اثر وقت صرف کند، سعی در اغراق نمایشی کرده که جز دور شدن از نقش برای بازیگر ثمر دیگری ندارد.
هرچند این نوع نگاه و بهره‌گیری از نشانه‌های اکسپرسیونیستی به عنوان یک شیوه کارگردانی در همه آثار کوشک جلالی قابل توجه و حتی قابل تحسین است، اما برای این اثر ایبسن نمی‌تواند جوابگو باشد. همچنین با توجه به اجراهای قبلی این کارگردان در ایران و نگاه موشکافانه‌ای که او در اجراهای سال‌های اخیرش به آثار مطرح نمایشی مانند «موسیو ابراهیم و گل‌های قرآن» و یا "خدای کشتار" اثر یاسمینا رضا داشت، به نظر می‌رسد، کوشک جلالی در این اجرا فرصت و شرایط مناسبی نداشته و تلاش‌های او در برخی موارد هم که سعی در بروز خلاقیت‌هایی تازه داشته، ناقص مانده است.
بردن فضای نمایشنامه به سوی طنز و اصرار به تماشاگرپسند کردن این نمایشنامه نیز کمی جای بررسی داشته و با ساختار کلی اثر تناقض دارد و به نظر می‌رسد کارگردان صرفاً برای جذب مخاطب و بدون داشتن دلیل قانع کننده‌ای سعی کرده از نشانه‌‌ها و صحنه‌های طنز آمیز در این اجرا استفاده کند و همین موجب سردرگمی بازیگرانش و کاستن از عمق مفهوم نمایشنامه شده است.
ایران تئاتر

wild_man
15th March 2011, 11:31 AM
این نمایشامه اگر بهترین نمایشنامه دنیا نباشه(که نیست) یکی از بهترین هاست!!!!
ولی حتما بهترین نمایشنامه ایبسن هست....
یه نمایشنامه که از نظر من بینهایت عالی شخصیت پردازی شده - خوب و روان داستانگویی میکنه و با اینکه یه داستان خارق العاده نداره ولی اجازه نمیده که تمومش نکنی!!!!!
زود باهات مانوس میشه - محیط رو خوب میبینی و شخصیت ها رو درک می کنی ....
یه نگاه فمینیستی عالی داره - خوب هم شخصیت عروسک(doll) رو به تصویر میکشه.... جالب اینجاست که به دخترهای جوان-خوشگل و احمق در زبان انگلیسی doll اطلاق میشه!!!!
به تمام جوانان دختر و پسر پیشنهاد می کنم این نمایشنامه رو بخونن و اصلا سعی نکنن به دنبال اجراش باشن --- چون تا حالا کسی نتونسته این نمایشنامه رو تو ایران خوب اجرا کنه!!!!!!!
Who's your daddy? [cheshmak]

بهترین نمایشنامه ها : دوزخ(سارتر)- مگس ها (سارتر)- خانه عروسک(ایبسن)- گوشه گیران آلتونا(سارتر)
و دیگر هیچ...

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد