...:: دردسرهای یک زیست شناس::...

[AvAstiN]

روزها انتظار برای ملاقات شکارچی خونخوار زیست شناسان برای مطالعه بر روی گونه های جانوری به ویژه گونه های در حال انقراض باید دردسرهای زیادی را تحمل کنند که تنها در صورت علاقه شدید به کار قادر به دوام آوردن در آن خواهند بود.



یکی از این دردسرها انتظار کشیدن برای عبور اتفاقی جانداری در حال انقراض از یک منطقه دور افتاده است. انتظاری که شاید روزها ادامه پیدا کند. اما اگر این انتظار درون آب و برای دیدن یک کوسه عظیم الجثه خونخوار و خشن باشد شرایط کمی دشوارتر خواهد شد.



عکاس زیست شناس "برایان شری" برای عکاسی از یکی از کمیاب ترین گونه های در حال انقراض از کوسه ها به نام کوسه های "Oceanic White Tip " روزها انتظار کشید تا در نهایت توانست به مدت دو ساعت از این جاندار بزرگ دریایی عکاسی کند.



"شری" به همراه همکار زیست شناس خود "وس پرات" با غواصی در "Out Island" در "باهاماس" توانستند این کوسه 3 متری و شکارچی را ملاقات کرده و بر روی او مطالعه کنند.


http://www.konjkav.com/Tir89/14.4/kose1.jpg

http://www.konjkav.com/Tir89/14.4/kose2.jpg

http://www.konjkav.com/Tir89/14.4/kose3.jpg

منبع : کنجکاو

[AvAstiN]

به نظرم یکی از دردسر های زیست شناس البته بیشتر جانور شناس اینه که با حیوان کار می کنه ممکنه حیوان آزمایشگاهی n جور مشکل واسش پیدا بشه
یکی دیگه از مشکلات مربوط به میکروبیولوژیسته ، با آلودگی های زیادی سر و کار داره و ممکنه خودش آلوده بشه

[bacteria]

هر کاری سختیهای خودش رو داره که فقط علاقه باعث میشه که سختیهاش رو به جون بخرن.[esteghbal]
به نظر من اگه کسی عاشق کارش یا حرفه اش باشه براش سختی ای وجود نداره یا بهتر بگم سختیها رو نمیبینه و همش جذابیت های کارشه که میبینه.
از سختیهای یک پژوهشگر که توی آزمایشگاه دنبال اثبات موضوعی هست میتونه این باشه که بارها و بارها شکست بخوره و شاید هم ناامید بشه, که ناامیدی سمه. پس یک پژوهشگر باید اعتماد به نفس بالایی داشته باشه.

[AvAstiN]

هر کاری سختیهای خودش رو داره که فقط علاقه باعث میشه که سختیهاش رو به جون بخرن.[esteghbal]
به نظر من اگه کسی عاشق کارش یا حرفه اش باشه براش سختی ای وجود نداره یا بهتر بگم سختیها رو نمیبینه و همش جذابیت های کارشه که میبینه.
از سختیهای یک پژوهشگر که توی آزمایشگاه دنبال اثبات موضوعی هست میتونه این باشه که بارها و بارها شکست بخوره و شاید هم ناامید بشه, که ناامیدی سمه. پس یک پژوهشگر باید اعتماد به نفس بالایی داشته باشه.


درست می فرمایین ولی خب می شه تجربیات رو در اختیار هم گذاشت که دیگران اشتباهاتی رو که ما انجام دادیم نکنن
موافقید؟ [labkhand]