B a R a N
1st July 2010, 03:45 PM
در جهان امروز ، انرژی از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده و تحقیقات روز افزون نیز درزمینه ذخایر، منابع و روشهای بهره برداری منطقی از ان بعمل می آید.
به نظر می رسد وقتی در رابطه با انرژی بحث می گردد نظرها بلافاصله به منابع نفت و گاز ، انرژی اتمی، و یا اینكه به منابع دیگر نظیر انرژی خورشیدی ، باد ، امواج و غیره ... معطوف می گردد.
انرژی بیكران موجود در جامعه علیرغم فوق العاده با ارزش بودن آن شاید به علت نامرئی بودن نتوانسته است بنحوچشم گیری مطرح گردد كه نگارنده یك چنین نظریه فرهنگ یك چنین انرژی را تحت عنوان فرهنگ عمومی یا مبنی از انرژی و سینرژی مطرح می نمایم .
با بودن توان انجام كار موجودیت انرژی نیز مفهوم پیدا می كند و طبیعی است كه سوخت های راكتورها، و سایر منابع انرژی به علت قابل تبدیل بودن انواع انرژی به یكدیگر درزندگی روزمره چگونگی بهره برداری از منابع را نیز برای انسان ملموس و قابل درك می سازند.
در رابطه با انرژی مهمترین مسئله فناپذیری و غیر قابل برگشت بودن اكثر آنهااست كه احتیاط در مصرف را از هر نظر واجب و اجتناب ناپذیر می نماید. ولی آنچه مسلم است اكثر مواد انرژی زا و ارزان امروز شاید روزی تنها در قفسه های موزه ها قابل دسترس باشد كه آن نیز خود نیاز به پژوهش در رابطه با انرژی های فنا پذیر را بیشتر مورد توجه قرار می دهد.
در رابطه با انرژی های از جمله انرژی خورشیدی ، باد ، امواج و غیره كه حداقل به مدت نامحدود فنا ناپذیر یه نظر می رسند بایستی فرهنگ عمومی را نیز به عنوان منبعی از انرژی و سینرژی مطرح نمود.
به نظر می رسد جا افتادن نظریه ای احتیاج به تجزیه و تحلیل داشته و بدون تفسیر نظریه ، احتمال نتیجه گیری از آن مشكل باشد لذا ضمن ارج نهادن به نظریات اهل فن در این زمینه لازم می بینم از ابعاد مختلف بطور خلاصه یك چنین نگرشی بسط داده شود ، تا در صورت مقبول افتادن ان بشود چگونگی بهره برداری از این اقیانوس بیكران را نیز بررسی نمود.
۲) انسان و انرژی
جای تعجب دارد كه اكثراً وقتی از منابع انرژی بحث می گردد انسان منابع مورد نظر را در خارج از محدوده وجودی خودجستجو كرده و به قول معروف ازخویشتن غافل می ماند در حالی كه انسان را به صورت منبعی از انرژی بیكران بایستی تصور نمود.برای روشن شدن مطلب به چند نوع توان در انسان اشاره می گردد.
۱ـ۲) توان فیزیكی
انسان به صورت یك موجود زنده از توان خود استفاده كرده و تغییرات شگرفی ر ادر محیط زندگی خود و طبیعت بوجود می آورد . این توان ها از توان فیزیكی ساده تا توان بكارگیری تكنولوژی پیشرفته را شامل می گردد .
راندمان كاری انسان پیجیده ترین مسئله ای است كه بایستی به دقت در رابطه با آن برخورد نموده و آنراتجزیه و تحلیل نمود.
ماشین كه مصنوع دست بشر است با وجود تمام پیچیدگی های منظور شده در آن نمی توان راندمان كاری را غیر از آنچه محاسبه گردیده به نمایش گذارد و باصطلاح یك سری از واقعیت های طراحی شده را به صورت توان از انسان از توان موجود در حد مینیمم و یا ماكزیمم استفاده كرده و راندمان كاری را نیز به دلخواه با توجه به شرایط محیطی میتواند قابل پذیرش منعكس سازد كه تنها با كند و كاو در مسائل روان شناختی و بررسیهای تخصصی می توان از كیفیت عملكردها و بطور نسبی به نتایج در حد انتظار رسید .
پس میتوان نتیجه گرفت كه نحوه استفاده از توان فیزیكی انسانها علیرغم ساده جلوه كردن ان مسئله ای پیچیده بوده كه در رابطه با نظریه فرهنگ عمومی یا منبعی از انرژی و سینرژی در این رابطه بیشتر می تواند مورد بحث قرار گیرد.
۲ـ۲) توان تغییر پذیری
در مقایسه با منابع دیگر انرژی انسان در رابطه با محیط زیست تغییر پذیر بوده و سریعاً با شرایط موجود هماهنگ می گردد و یا با صطلاح انسان انرژی و توان فیزیكی خود را هر چند هم كه در مقیاس كوچه مطرح باشد نسبت به نیاز تغییر داده و در نسبتهای مشخص و معین قابل بهره برداری می سازد و یا اینكه در صورت عدم نیاز به نحو مطلوب ذخیره نموده واستفاده از آنرا در زمان و مكان مطلوب مورد بهره برداری قرار می دهد و مسلم است كه یك چنین انرژی در صورت بودن برنامه ریزی اصولی بهترین راندمان را نیز در پیامد می تواند داشته باشد .
۳ـ۲) توان فكری
كار مغز انسان بهترین بهره برداری از انرژی موجود در انسان را به نمایش می گذارد . زیرا شناخت سایر انرژیها و كاربرد آنها نیز در طبیعت ماحصل توان فكری انسانها بوده و از فعالیت آن مفهوم پیدا كرده و به منظور پیدا كرده و به ظهور رسیده اند.
در انسان به عنوان منبعی از انرژی ، سهم توان فكری در رابطه با تاثیر گذاری در محیط ، از مجموعه انرژی های شناخته شده بایستی بیشتر تصور گردد و می توان پذیرفت كه شناختد انرژیهای موود و مهار كردن آنها با استفاده از توان فكری انسان وانرژی ناچیز ان در مقایسه با سایر منابع صورت گرفته و با گذشت زمان این تاثیر پذیری در مقیاس های بزرگتر نیز خود نمایی خواهد كرد.
انسان به عنوان شاهكار آفرینش با داشتن قدرت تجزیه ئ تحلیل و تفكر نمونه ای از تبدیل انرژی درمقیاس كوچك به انرژی در حد كلان و بی انتها را به نمایش می گذارد و كشفیات موجود دلیل قاطعی براین ادعا می تواند باشد .
با مروری برانچه بطور خلاصه در رابطه با منبع انرژی بودن انسان مطرح گردید و پرداختن به مواردی از توانمندی این این موجود پیچیده با چگونگی امكان بهره برداری از چنین توانها دو انرژی می رسیم كه آن نیز جنبه های انگیزشی ارتباط پیدا می كند كه ارتباط مستقیم با مورد تحت مطالعه با فرهنگ عمومی دارد .
۳) فرهنگ عمومی
اعتقادات و باورها در فرهنگ عمومی از نقشی حساس و فوق العاده برخوردار هستند . جامعه ای كه در آن بی تفاوتی و خنثی بودن حكم فرما باشد بیشتر موجودی پر انرژی و توان موجود در عمل استفاده نگردد. و چه بسا كه جامعه نیز از داشتن چنین قدرتی خود نیز در آگاهی كامل بسر نبرده و یا كار بردن آن به صورت منبعی از انرژی مفهوم پیدا نكند .
به نظر نگارنده اعتقادات وباورهای مشترك در فرهنگ عمومی زمینه را در جهت شناخت عوامل انگیزشی در جهت شكل گیری این منبع بیكران انرژی همواره كرده ودر تجزیه و تحلیل بیشتر آن به مفهوم سینرژی بودن آن نیز می توان رسید كه با تجزیه و تحلیل نظریه، علل پیدایش آن نیز مورد بررسی قرار می گیرد.
۴) علل پیدایش نظریه :
با تجزیه و تحلیل منابع دیگر انرژی وموارد مصرف آنها آنچه كه بیشتر جلب توجه مب كند هزینه هایی است كه اكثر در حد قابلتوجه در جهت در دسترس قرار گرفتن این منابع لازم است صرف گردد و با صطلاح در مقابل بهای پرداخته شده امكان استفاده از انرژی پایان پذیر با بهره برداری از آن از نظر كمیت به تریج به تحلیل رفته و نابود می شوند.
با پذیرفتن انسان به عنوان منبعی از انرژی بیكران به چگونگی استفاده به عنوان منبعی از انرژی بیكران به چگونگی استفاده از این منبع باید دقیق شد كه با مطرح كردن نظریه فرهنگ عمومی یا منبع انرژی و سینرژی استفاده بدون هزینه و با كمك گرفتن از عوامل انگیزشی ، روش بهره برداری از آن نیز مفهوم پیدا می كند .
نویسنده : دكتر عظم ساحتی مهر
منبع (http://www.aftab.ir/articles/art_culture/culture/c5c1178028285_culture_p1.php)
به نظر می رسد وقتی در رابطه با انرژی بحث می گردد نظرها بلافاصله به منابع نفت و گاز ، انرژی اتمی، و یا اینكه به منابع دیگر نظیر انرژی خورشیدی ، باد ، امواج و غیره ... معطوف می گردد.
انرژی بیكران موجود در جامعه علیرغم فوق العاده با ارزش بودن آن شاید به علت نامرئی بودن نتوانسته است بنحوچشم گیری مطرح گردد كه نگارنده یك چنین نظریه فرهنگ یك چنین انرژی را تحت عنوان فرهنگ عمومی یا مبنی از انرژی و سینرژی مطرح می نمایم .
با بودن توان انجام كار موجودیت انرژی نیز مفهوم پیدا می كند و طبیعی است كه سوخت های راكتورها، و سایر منابع انرژی به علت قابل تبدیل بودن انواع انرژی به یكدیگر درزندگی روزمره چگونگی بهره برداری از منابع را نیز برای انسان ملموس و قابل درك می سازند.
در رابطه با انرژی مهمترین مسئله فناپذیری و غیر قابل برگشت بودن اكثر آنهااست كه احتیاط در مصرف را از هر نظر واجب و اجتناب ناپذیر می نماید. ولی آنچه مسلم است اكثر مواد انرژی زا و ارزان امروز شاید روزی تنها در قفسه های موزه ها قابل دسترس باشد كه آن نیز خود نیاز به پژوهش در رابطه با انرژی های فنا پذیر را بیشتر مورد توجه قرار می دهد.
در رابطه با انرژی های از جمله انرژی خورشیدی ، باد ، امواج و غیره كه حداقل به مدت نامحدود فنا ناپذیر یه نظر می رسند بایستی فرهنگ عمومی را نیز به عنوان منبعی از انرژی و سینرژی مطرح نمود.
به نظر می رسد جا افتادن نظریه ای احتیاج به تجزیه و تحلیل داشته و بدون تفسیر نظریه ، احتمال نتیجه گیری از آن مشكل باشد لذا ضمن ارج نهادن به نظریات اهل فن در این زمینه لازم می بینم از ابعاد مختلف بطور خلاصه یك چنین نگرشی بسط داده شود ، تا در صورت مقبول افتادن ان بشود چگونگی بهره برداری از این اقیانوس بیكران را نیز بررسی نمود.
۲) انسان و انرژی
جای تعجب دارد كه اكثراً وقتی از منابع انرژی بحث می گردد انسان منابع مورد نظر را در خارج از محدوده وجودی خودجستجو كرده و به قول معروف ازخویشتن غافل می ماند در حالی كه انسان را به صورت منبعی از انرژی بیكران بایستی تصور نمود.برای روشن شدن مطلب به چند نوع توان در انسان اشاره می گردد.
۱ـ۲) توان فیزیكی
انسان به صورت یك موجود زنده از توان خود استفاده كرده و تغییرات شگرفی ر ادر محیط زندگی خود و طبیعت بوجود می آورد . این توان ها از توان فیزیكی ساده تا توان بكارگیری تكنولوژی پیشرفته را شامل می گردد .
راندمان كاری انسان پیجیده ترین مسئله ای است كه بایستی به دقت در رابطه با آن برخورد نموده و آنراتجزیه و تحلیل نمود.
ماشین كه مصنوع دست بشر است با وجود تمام پیچیدگی های منظور شده در آن نمی توان راندمان كاری را غیر از آنچه محاسبه گردیده به نمایش گذارد و باصطلاح یك سری از واقعیت های طراحی شده را به صورت توان از انسان از توان موجود در حد مینیمم و یا ماكزیمم استفاده كرده و راندمان كاری را نیز به دلخواه با توجه به شرایط محیطی میتواند قابل پذیرش منعكس سازد كه تنها با كند و كاو در مسائل روان شناختی و بررسیهای تخصصی می توان از كیفیت عملكردها و بطور نسبی به نتایج در حد انتظار رسید .
پس میتوان نتیجه گرفت كه نحوه استفاده از توان فیزیكی انسانها علیرغم ساده جلوه كردن ان مسئله ای پیچیده بوده كه در رابطه با نظریه فرهنگ عمومی یا منبعی از انرژی و سینرژی در این رابطه بیشتر می تواند مورد بحث قرار گیرد.
۲ـ۲) توان تغییر پذیری
در مقایسه با منابع دیگر انرژی انسان در رابطه با محیط زیست تغییر پذیر بوده و سریعاً با شرایط موجود هماهنگ می گردد و یا با صطلاح انسان انرژی و توان فیزیكی خود را هر چند هم كه در مقیاس كوچه مطرح باشد نسبت به نیاز تغییر داده و در نسبتهای مشخص و معین قابل بهره برداری می سازد و یا اینكه در صورت عدم نیاز به نحو مطلوب ذخیره نموده واستفاده از آنرا در زمان و مكان مطلوب مورد بهره برداری قرار می دهد و مسلم است كه یك چنین انرژی در صورت بودن برنامه ریزی اصولی بهترین راندمان را نیز در پیامد می تواند داشته باشد .
۳ـ۲) توان فكری
كار مغز انسان بهترین بهره برداری از انرژی موجود در انسان را به نمایش می گذارد . زیرا شناخت سایر انرژیها و كاربرد آنها نیز در طبیعت ماحصل توان فكری انسانها بوده و از فعالیت آن مفهوم پیدا كرده و به منظور پیدا كرده و به ظهور رسیده اند.
در انسان به عنوان منبعی از انرژی ، سهم توان فكری در رابطه با تاثیر گذاری در محیط ، از مجموعه انرژی های شناخته شده بایستی بیشتر تصور گردد و می توان پذیرفت كه شناختد انرژیهای موود و مهار كردن آنها با استفاده از توان فكری انسان وانرژی ناچیز ان در مقایسه با سایر منابع صورت گرفته و با گذشت زمان این تاثیر پذیری در مقیاس های بزرگتر نیز خود نمایی خواهد كرد.
انسان به عنوان شاهكار آفرینش با داشتن قدرت تجزیه ئ تحلیل و تفكر نمونه ای از تبدیل انرژی درمقیاس كوچك به انرژی در حد كلان و بی انتها را به نمایش می گذارد و كشفیات موجود دلیل قاطعی براین ادعا می تواند باشد .
با مروری برانچه بطور خلاصه در رابطه با منبع انرژی بودن انسان مطرح گردید و پرداختن به مواردی از توانمندی این این موجود پیچیده با چگونگی امكان بهره برداری از چنین توانها دو انرژی می رسیم كه آن نیز جنبه های انگیزشی ارتباط پیدا می كند كه ارتباط مستقیم با مورد تحت مطالعه با فرهنگ عمومی دارد .
۳) فرهنگ عمومی
اعتقادات و باورها در فرهنگ عمومی از نقشی حساس و فوق العاده برخوردار هستند . جامعه ای كه در آن بی تفاوتی و خنثی بودن حكم فرما باشد بیشتر موجودی پر انرژی و توان موجود در عمل استفاده نگردد. و چه بسا كه جامعه نیز از داشتن چنین قدرتی خود نیز در آگاهی كامل بسر نبرده و یا كار بردن آن به صورت منبعی از انرژی مفهوم پیدا نكند .
به نظر نگارنده اعتقادات وباورهای مشترك در فرهنگ عمومی زمینه را در جهت شناخت عوامل انگیزشی در جهت شكل گیری این منبع بیكران انرژی همواره كرده ودر تجزیه و تحلیل بیشتر آن به مفهوم سینرژی بودن آن نیز می توان رسید كه با تجزیه و تحلیل نظریه، علل پیدایش آن نیز مورد بررسی قرار می گیرد.
۴) علل پیدایش نظریه :
با تجزیه و تحلیل منابع دیگر انرژی وموارد مصرف آنها آنچه كه بیشتر جلب توجه مب كند هزینه هایی است كه اكثر در حد قابلتوجه در جهت در دسترس قرار گرفتن این منابع لازم است صرف گردد و با صطلاح در مقابل بهای پرداخته شده امكان استفاده از انرژی پایان پذیر با بهره برداری از آن از نظر كمیت به تریج به تحلیل رفته و نابود می شوند.
با پذیرفتن انسان به عنوان منبعی از انرژی بیكران به چگونگی استفاده به عنوان منبعی از انرژی بیكران به چگونگی استفاده از این منبع باید دقیق شد كه با مطرح كردن نظریه فرهنگ عمومی یا منبع انرژی و سینرژی استفاده بدون هزینه و با كمك گرفتن از عوامل انگیزشی ، روش بهره برداری از آن نیز مفهوم پیدا می كند .
نویسنده : دكتر عظم ساحتی مهر
منبع (http://www.aftab.ir/articles/art_culture/culture/c5c1178028285_culture_p1.php)