ورود

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : بحث دلایل تعارض جوان با خانواده چیست ؟ راهکار کدام است



ساناز فرهیدوش
30th June 2010, 11:56 PM
چه دلایلی سبب می شود جوان با خانواده ی خود دچار تعارض شدید شود ، تا جایی که منجر به تنفر وی از اعضای خانواده اش گردد ؟

راهکار مقابله با چنین عواطفی چیست ؟
ایا فرد با مستقل شدن همه جانبه به ارامش دست می یابد یا تلاطم درونی وی مسبب مشکلات اوست ؟

moji5
1st July 2010, 12:15 AM
چه دلایلی سبب می شود جوان با خانواده ی خود دچار تعارض شدید شود ، تا جایی که منجر به تنفر وی از اعضای خانواده اش گردد ؟
به نظر من اینکه جوون فقط خودش رو میبینه میتونه عامل این برخورد باشه
که به دلیل کمبود های درونی این احاسات بروز میکنه

راهکار مقابله با چنین عواطفی چیست ؟
بهترین کار پیشگیریه
چون درمانش خیلی سخته
نمیشه رشد تکنولوژی رو نادیده گرفت
و اتفاده نادرست از این امکانات هم به نوعی باعث تشدید این قضیه شده
به نظرم اگه کمی جوون ها به دوران قبل برگردن یعنی دوباره سنت ها ارزشمند بشن و احترام ها برگرده میشه جلوی بروز این مشکلات رو گرفت
ایا فرد با مستقل شدن همه جانبه به ارامش دست می یابد یا تلاطم درونی وی مسبب مشکلات اوست ؟
فکر نکنم به ارامش برسه چون مطمئنن چیزی که بهش میرسه اونی که تو ذهنش بوده نیست
مگر اینکه با رضایت والدین باشه

AvAstiN
1st July 2010, 09:28 AM
چه دلایلی سبب می شود جوان با خانواده ی خود دچار تعارض شدید شود ، تا جایی که منجر به تنفر وی از اعضای خانواده اش گردد ؟

راهکار مقابله با چنین عواطفی چیست ؟
ایا فرد با مستقل شدن همه جانبه به ارامش دست می یابد یا تلاطم درونی وی مسبب مشکلات اوست ؟

ممنون از بحث خوبت http://www.moppo.net/anisigns/signer/smoke/smoke.gif

به نظرمن چند تا دلیل می تونه داشته باشه

1- احساس محرومیت (این یه اصلاحه ، یعنی فرد یه سری انتظارات داره تو ذهنش و معمولا هم رویایه بعد بهشون نمی رسه . احساس محرومیت در مقابل "محرومیته " کسی که از یه امکاناتی برخوردار بوده بعد اونو از دست می ده ، احساس خلا کمتری نسبتا به کسی که فقط در آرزوش اینو دیده داره ، چون کسی که از یه امکاناتی برخوردار بوده ، مزایا و معایبشو می دونه ولی کسی که فقط تو رویاش دیده ، مزایای اون امکانات رو اونم به شکل کاملا اغراق شده می بینه )
احساس محرومیت باعث می شه فرد بسیار سرخورده بشه و در بسیاری از موارد خانوادشو مقصر بدونه

2- همون تلاطم درونی (وضعیت هورمونهای بدن و شرایط فیزیولوژیکی )

3- شرایط تربیت خانوادگی و رفتار اعضای خانواده باهم مخصوصا پدر و مادر ، که می تونه در آینده رو رفتار بچه ها تاپیر داشته باشه

راهکاری که به نظر من می رسه اینه که باید یه همکاری متقابل بین خانواده و فرد صورت بگیره
هم دیگر رو درک کنن
خانواده شرایط ، احساسات ، آرمانهای فرزندشون رو درک کنه و فرزند هم شرایط خانواده رو
و نکته مهمتر اینکه هر دو گروه بخوان که این تعارضات رو حل کنن
اغلب جوونها می گن ما کوتاه نمیام ، خانواده باید کوتاه بیاد ! اونا مشکل دارن با این اخلاق من و از این جور حرفا
در این شرایط مسلما امکان اصلاح این وضعیت بسیار مشکل و گاهی غیر ممکن می شه

اینکه با مستقل شدن ، احساس ارامش می کنه به نظرم به شرایط اون فرد بستگی داره ولی به طور کلی نه ، چون به هر حال اون فرد با محیط اجتماع در ارتباطه وقتی تو یه اجتماع کوچیک نتونسته مشکلشو حل کنه مسلما در اجتماع بزرگتر به مشکلات بیشتری بر می خوره

ساناز فرهیدوش
1st July 2010, 12:05 PM
اگر فرد در خانواده ی متزلزلی پرورش پیدا کرده باشد و طبق گفته ی دوست خوبمون در نهایت برای برقراری ارتباط با دیگران نیز دچار مشکل شود ، در این صورت فرد برای تطابق با محیط پیرامون خود با توجه به مهارتهای منفی اکتسابی و مهارتهای مطلوب کسب نشده چه کند تا مورد پذیرش قرار گیرد ؟

AvAstiN
1st July 2010, 01:53 PM
اگر فرد در خانواده ی متزلزلی پرورش پیدا کرده باشد و طبق گفته ی دوست خوبمون در نهایت برای برقراری ارتباط با دیگران نیز دچار مشکل شود ، در این صورت فرد برای تطابق با محیط پیرامون خود با توجه به مهارتهای منفی اکتسابی و مهارتهای مطلوب کسب نشده چه کند تا مورد پذیرش قرار گیرد ؟

بهتره اول سعی کنه مشکلشو با اعضای خانواده و جامعه کوچیکتر حل کنه

امير آشنا
5th July 2010, 03:18 AM
چه دلایلی سبب می شود جوان با خانواده ی خود دچار تعارض شدید شود ، تا جایی که منجر به تنفر وی از اعضای خانواده اش گردد ؟

راهکار مقابله با چنین عواطفی چیست ؟
ایا فرد با مستقل شدن همه جانبه به ارامش دست می یابد یا تلاطم درونی وی مسبب مشکلات اوست ؟

سلام دوست من[shaad][golrooz]

البته دوستان نظرات کاملی مطرح کردند ولی اگه اجازه بدید نکات مختصری رو هم بنده مطرح کنم :

1 . تو رابطه من با شما دو بخش تاثیرگذار هستند طرف بنده و طرف شما . هر کدوم از ما اگه تا حد امکان خواسته ها و نیازهای طرف مقابلمون رو درنظربگیریم و به اونها احترام بذاریم می تونیم تا حد زیادی از این تعارض دور باشیم

2. در نظر داشته باشیم که هیچ مخلوقی تو دنیا آدم رو به اندازه خونواده و افرادی که همخون ما هستند دوست نداره ( بخش عمده این خصلت به مسایل ژنتیکی مربوط میشه ) . دعواها و بگومگوهای هر روزه ( که البته باید با توجه به راهکار بالا سعی در به حداقل رسوندن اونها داشته باشیم ) رو اصلا ملاک علاقه و بی علاقگی قرار ندیم . یه لحظه چشممون رو ببندیم و تصور کنیم از امروز اون فردی که تو خونواده دائما در حال کلنجار رفتن با هم بودیم رو از دست دادیم ... اون فرد رو با همه غرغرها و احیانا کج خلقی ها و ... . چه احساسی بهمون دست میده ...؟ این احساس دقیقا احساسیه که در درون ما نسبت به اون فرد وجود داره و چه بسا اگه همین حالا محبت خالصانه درونی ما بهش ابراز بشه در رفتار و عکس العمل های او هم بی تاثیر نباشه

3. استقلال ویژگی و نیاز هر فرد به خصوص با گذر از دوره نوجوانیه ... ولی این استقلال از خانواده زمانی انسان رو تو مسیر صحیح رشد قرار میده که وابستگی ها رو کاهش داده باشه نه دلبستگی ها

[golrooz]

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد