ورود

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مشاعره با حروف انتخابي!



صفحه ها : 1 2 [3]

hossein24
1st January 2013, 09:03 PM
شیرینی زندگی ,ز شیزینی توست
تاریکی جان تو ,ز بی دینی توست
خوش زیستنت ز کثرت دولت نیست
این مساله زاده ی جهان بینی توست!

((ه))

*FATIMA*
2nd January 2013, 11:27 PM
هستی نفس ساعت سرگردانی ست
در ثانیه ها دلهره پنهانی ست
تسبیح قیامت است در دست زمان
هر دانه آن جمجمه انسانی ست
با حرف "ف"

hossein24
4th January 2013, 10:41 PM
فاش میگویم و از گفته ی خود دلشادم
بنده ی عشم و از هردو جهان آزادم
((ک))

...آلوین...
8th January 2013, 09:59 PM
کربلا به خون خود تپیده است

جرعه جرعه مرگ را چشیدن است
(((((ژ))))))

*FATIMA*
9th January 2013, 09:52 PM
ژاله از نرگس فرو بارید و گل را آب داد
وز تگرگ روح پرور مالش عناب داد

" ل "

hossein24
9th January 2013, 10:46 PM
لب وچشم و دهانت دلپذیر است
کجا اینسان ((مراعات نظیر است؟!))

((ق))

*FATIMA*
10th January 2013, 01:50 PM
قلب من
قالی خداست
تار و پودش از پر فرشته هاست
پهن کرده او دل مرا
در اتاق کوچکی در آسمان خراش آفتاب
برق می زند
قالی قشنگ و نو نوار من
از تلاش آفتاب
" ت "

.:Neda:.
10th January 2013, 01:56 PM
تو را چنان که تویی هر نظر کجا بیند؟ // به قدر دانش خود هرکسی کند اغراق

// خ //

*FATIMA*
10th January 2013, 02:56 PM
خیابان رو به خانه ام
شلوغ
با آسمان خاکستری
و قدم های آرام من
بر روی زمین سیاه ، داغ
" ش "

.:Neda:.
10th January 2013, 04:37 PM
شراب تلخ صوفی سوز بنیادم بخواهد برد // لبم بر لب نه ای ساقیّ و بستان جان شیرینم

//د//

*FATIMA*
10th January 2013, 06:14 PM
در صفحه شطرنج تو
مهره سربازم
دارغه ای
صندوقچه ی دل برده
همچنان
دربان قلعه ویران توام ...
" ص "

.:Neda:.
10th January 2013, 08:08 PM
صبحدم می آمد از عرش خروشی عقل گفت ، قدسیان گویی که شعر حافظ از بر میکنند

// آ //

*FATIMA*
10th January 2013, 11:27 PM
آهم که هزار شعله دربر دارد
صد سلسله کوه را ز جا بردارد
من رعدم و می ترسم اگر آه کشم
سرتاسر آسمان ترک بردارد
" ه "

.:Neda:.
14th January 2013, 07:38 PM
هر کسی با شمع رخسارت بوجهی عشق باخت // زان میــان پروانــه را در اضطراب انداختی
کنــج عشـــق خـــود نـــــهـادی در دل ویـــران مـــا // سایه ی دولت برین کُنج خراب انداختی

// ق //

*FATIMA*
14th January 2013, 08:25 PM
قوی دل لحظه ها را شمرده تا تو از شهر غربت بیایی
نبض آلاله ها را گرفتم تا که شاید بدانم کجایی
" و "

Arefe.B
22nd February 2013, 04:38 PM
واجبست از هزار دوست برید
تا یکی دشمنت نباید دید
"چ"

*FATIMA*
22nd February 2013, 09:45 PM
چون باد درآمد و ندانم چون شد
با آتشم آمیخت مرا در خون شد
طوفان غمی گشت به خاک دل من
آبی شد و از دو چشم من بیرون شد
"ط"

BaAaroOoN
22nd February 2013, 11:52 PM
طاعت آن نیست که بر خاک زنی پیشانی.......................صدق پیش آر که اخلاص به پیشانی نیست
ث[nishkhand][nadidan]

بهروز اوون
11th April 2013, 11:06 PM
طاعت آن نیست که بر خاک زنی پیشانی.......................صدق پیش آر که اخلاص به پیشانی نیست
ث[nishkhand][nadidan]

ثعلب چو به دیدار بز و میش بیاید/بر سرش زدن چوب همی بباید
در راه بز و میش که پاکند در عالم/فی الجمله در آغوش خطر شدن بشاید

*FATIMA*
19th April 2013, 02:55 AM
ثعلب چو به دیدار بز و میش بیاید/بر سرش زدن چوب همی بباید
در راه بز و میش که پاکند در عالم/فی الجمله در آغوش خطر شدن بشاید
چرا حرف رو انتخاب نکردی ؟![tafakor][taajob3]

مهندس نوجوان
2nd May 2013, 02:21 PM
من میگم با "خ" :

Sa.n
2nd May 2013, 06:16 PM
خدا آن ملت را سروری داد که تقدیرش به دست خویش نوشت
با حرف ژ

farshadghasemi
2nd May 2013, 07:13 PM
ژاله بر لاله فرود آمده هنگام سحر
راست بر عارض گلبوی عرق کرده یار
با حرف چ

مهندس نوجوان
4th May 2013, 06:12 PM
چو سهراب شیراوژن او را بدید
زباد جوانی دلش بردمید[golrooz]

با "ر"

*FATIMA*
21st May 2013, 12:42 AM
رسم عاشق نیست با یک دل دو دلبر داشتن

یا زجانان یا زجان باید که دل برداشتن
با جرف " ع "

parnian 80
21st May 2013, 07:59 AM
علی آن شیر خدا شاه عرب
الفتی داشته با این دل شب
با حرف ظ

*FATIMA*
23rd May 2013, 01:35 AM
طره ی شاهد دنیی همه بند است و فریب
عارفان بر سر این رشته نجویند نزاع

" ژ "

Sa.n
1st July 2013, 04:12 PM
ژغ ژغ دندان او دل می شکست
جان شیران جمله سیه می شد ز دست
با حرف ز

Capitan Totti
1st July 2013, 04:35 PM
ز چوگان اندیشه ، گوی سخن!!
به میدان فکندم بیا و بزن!
به گفتار ، بگذشته ات اعتبار!!
نباشد! بیا ! تازه داری بیار!!!
از عارف قزوینی
حرف ع !

Sa.n
1st July 2013, 04:39 PM
علی آن شیر خدا شاه عرب
الفتی داشته با این دل شب
با حرف (ب)

Capitan Totti
1st July 2013, 04:42 PM
بودن همه شب دیده به ره تا به سحرگاه!
ناگه چو پری خنده زنان آمدی از راه!
غم ها به سر آمد! رنج غم دوران!
از دل بزدودم! منتظرت بودم! منتظرت بودم!!

با حرف ث[nishkhand][nishkhand]

Sa.n
1st July 2013, 04:45 PM
ثانیه ها در پی هم می روند / کسیت که بس در پی آن ها رود
با حرف (ج)

Capitan Totti
1st July 2013, 05:12 PM
جفا ندیدم و دیدی ......وفا نکردم و کرد
ب (http://nime3.persianblog.ir/)ا خ

Sa.n
1st July 2013, 05:14 PM
خیزید و خز آرید که هنگام خزان است باد خنک از جانب خارزم وجان است [nishkhand] ( آخ آخ این شعر مورد علاقه منه )
با حرف پ

Capitan Totti
1st July 2013, 05:25 PM
پارسی گویان نیک و اندیش و نیک ایین را ... مژده ای دادیم ز بانکی پارسی![nishkhand] (ستاد تبلیغات بانک پاسارگاد[nishkhand]!!)
شوخیدم

پی افکندم از نظم کاخی بلند // که از باد و باران نیابد گزند

Sa.n
1st July 2013, 05:32 PM
الان من باید با چی بگم ؟
خب با د میگم که حرف آخر بود
دانی که چرا همی کند نوحه گری ؟ / هنگام سپیددم خروس سحری ؟
با حرف آ

Capitan Totti
1st July 2013, 05:45 PM
هل شدم!
آه چه دردیست که درمان ندارد !! فتادم به راهی که پایان ندارد!

Sa.n
1st July 2013, 05:50 PM
هل شدم!
آه چه دردیست که درمان ندارد !! فتادم به راهی که پایان ندارد!

الان من باید با چه حرفی شعر بگم ؟[nishkhand]

Capitan Totti
1st July 2013, 05:57 PM
خب بد کردم انتخابو گذاشتم به عهده خودت!!
میگن دموکراسی بده درد نمیخوره!

Sa.n
1st July 2013, 06:22 PM
[nadanestan] آخه مدل بازی جوریه که بازی کن قبلی باید بگه در هر صورت من میگم :
گویی که نمودند در آینه صبح / روزی گذشته است و تو بیخبری
با ( ن )

kavehsaeed
1st July 2013, 06:53 PM
نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار

چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم .


با حرف « ت »

Sa.n
1st July 2013, 07:07 PM
تو را دانش و دین رهاند درست / در رستگاری بباید جست
با حرف ( م )

Capitan Totti
1st July 2013, 07:31 PM
نی نی تو نه مشت روزگاری
ای دیو نی ام ز گفته خرسند

ط

kavehsaeed
1st July 2013, 07:31 PM
طاعت آن نیست که بر خاک نهی پیشانی

صدق پیش آر که اخلاص به پیشانی نیست


با حرف « س »

Sa.n
1st July 2013, 07:37 PM
سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد / هر چه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد
با حرف (پ)

kavehsaeed
1st July 2013, 07:41 PM
پسرکو ندارد نشان از پدر

تو بیگانه خوانش نخوانش پسر
با حرف « ظ »

Sa.n
1st July 2013, 07:43 PM
ظالم آن قومی که چشمان دوختند / زان سخن ها عالمی را سوختند
با حرف ( ح )

kavehsaeed
1st July 2013, 07:49 PM
حدیث عشق نداند کسی که همه عمر

به سر نکوفته باشد درسرایی را
با حرف « خ »

Sa.n
1st July 2013, 07:53 PM
خدا را ای نصیحت گو حدیث ساغر و می گو / که نقشی در خیال ما از این خوشتر نمی گیرد ( امضام [nishkhand])
با حرف (غ)

kavehsaeed
1st July 2013, 07:59 PM
غلام عشق شو کاندیشه این است

همه صاحبدلان را پیشه این است.
با حرف « ژ »

Sa.n
1st July 2013, 08:06 PM
ژولیده پسر به راه می رفت / موی و سر و وی به چاه می رفت
با (گ)

kavehsaeed
1st July 2013, 08:11 PM
گربه دولت برسی مست نگردی مردی

باده پر خوردن و هوشیار نشستن سهل است.
با حرف «‌ ک »

Sa.n
1st July 2013, 08:13 PM
کای فرازنده ی این چرخ بلند وی نوازنده دل های نژند / در دولت بر رخم بگشادی تاج عذت به سرم بنهادی
با حرف ث

kavehsaeed
1st July 2013, 08:15 PM
ثلث دين من ديده يار است
عاشقم من ، دين بسياراست.
با حرف « ذ »

Sa.n
1st July 2013, 08:24 PM
ذکر حق دل را تصلی می دهد / آه مجنون بوی لیل می دهد
با حرف ژ

parichehr
1st July 2013, 10:09 PM
ژاله از نرگس فرو بارید و گل را آب داد / وز تگرگ روح پرور مالش عناب داد

لطفا *خ*

Sa.n
1st July 2013, 10:16 PM
خیزید و خز آرید که هنگام خزان است / باد خنک از جانب خارزم وزان است
با ش

parichehr
1st July 2013, 10:18 PM
شهریارا گر آئین محبت باشد
جاودان زی که چه دنیای بهشت آئینی

*ه*

Sa.n
1st July 2013, 10:51 PM
هر جنس کند جفت و خود از جنف منزه / هر جفت کند جفت و خود از جفت مبرا
با حرف ق

parichehr
2nd July 2013, 03:08 PM
قایقی خواهم ساخت

خواهم انداخت به آب

*ط*

Sa.n
2nd July 2013, 07:06 PM
طبیب شعر که هردرد را دوایی می گفت / درد عشق را کس نداند چه دوایی می گفت
با حرف (ه)

kavehsaeed
2nd July 2013, 07:39 PM
هر که اول بنگرد پایان کار
اندرآخر او نگردد شرمسار
با حرف ( ظ )

Sa.n
2nd July 2013, 07:41 PM
ظالم آن قومی که چشمان دوختند / زان سخن ها عالمی را سوختند
با حرف (ج)

parichehr
3rd July 2013, 10:45 AM
جهان سر به سر حکمت و عبرت است
چرا بهره ما همه غفلت است

*س*

Sa.n
3rd July 2013, 03:45 PM
سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد / هر چه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد
با حرف ث

parichehr
3rd July 2013, 05:15 PM
ثوابت باشد ای دارای خرمن


اگر رحمی کنی بر خوشه چینی

*ح*

Capitan Totti
3rd July 2013, 05:33 PM
حاجی بی عقیده ، تاجر دزد!!
که ازین هر دو اجر خواهد و مزد!!
در همه عمر راه کج رفته!!!!!
از همان راه کج به حج رفته!!
خانه ی کعبه را زیارت کرد!
بعد مال یتیم را غارت کرد!
... از عارف قزوینی!

با چ

مهندس نوجوان
3rd July 2013, 08:34 PM
چو سهراب شیر اوژن او را بدید
ز باد جوانی دلش بر دمید[golrooz]

Sa.n
3rd July 2013, 09:23 PM
من با چی باید بگم ؟
خب با د میگم
دست در دامن مولا زد در/ که علی بگذر و از ما مگذرپ
با حرف ک

مهندس نوجوان
4th July 2013, 11:13 AM
ببخشید هواسم نبود[nishkhand]

کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ
کار ما این است که در اندوه گل سرخ شناور باشیم[golrooz]

با حرف "خ"

Sa.n
4th July 2013, 11:14 AM
خیزید و خز آرید که هنگام خزان است / باد خنک از جانب خوارزم وزان است
با حرف گ

مهندس نوجوان
4th July 2013, 11:17 AM
گفتم زمهر ورزان رسم وفا بیاموز
گفتا ز خوب رویان این کار کمتر آید

با "ز"

Sa.n
4th July 2013, 11:18 AM
ز دریای خرد گوهر توان جست / که دریایی به دان پهناوری نیست
(ل)

مجتبی خسروی
4th July 2013, 11:40 AM
لب بسته ای که زگفتن راز نهان رهی/غافل که از زبان تو گویاتر است اشک(ذ)

parichehr
4th July 2013, 02:49 PM
ذرات جهان ثنای حق می گویند

تسبیح کنان لقای او می جویند

*ث*

Sa.n
4th July 2013, 02:52 PM
ثلاثین و ثلاثین و ثلاثین / به حق سوره طی و یاسین
با حرف (ف)

parichehr
4th July 2013, 03:03 PM
فلک جز عشق محرابی ندارد

جهان بی خاک عشق ابی ندارد

*ظ*

Sa.n
4th July 2013, 03:25 PM
ظریفی کرد و بیرون از ظریی/شاید کرد با مستان حریفی
با حرف ح

parichehr
4th July 2013, 03:48 PM
حوالیِ خوابهای ما سالِ پربارانی بود
می‌دانم هميشه حياط آنجا پر از هوای تازه‌ی باز نيامدن است
...

*ن*

Sa.n
4th July 2013, 03:51 PM
نوجوانی به جوانی مغرور / رخش پندار همی راند ز دور
با خ

Capitan Totti
4th July 2013, 03:55 PM
خر گمشده ای بر او گذر کرد
وز گمشده ی خودش خبر کرد!
زد بانگ که کیست حاضر امروز!
بقیه اش به ذهنم میاد!

با حرف ل

Sa.n
4th July 2013, 03:57 PM
لذت اندر ترک لذت بود ای آزادگان / ما گدا بودیم و این لذت نمی دانستیم
(ع)

parichehr
4th July 2013, 04:02 PM
علی ای همای رحت تو چ ایتی خدا را که ب ما سوا فکندی همه سایه هما را

*ل*

Sa.n
4th July 2013, 04:04 PM
لیکن چه چاره با بخت بی راه / یا جام باده یا قصه کوتاه
با ض

parichehr
4th July 2013, 04:06 PM
ضیافت های عاشق را....
خوشا بخشش خوشا ایثار
خوشا پیدا شدن در عشق....
برای گمشدن در یار

*م*

Sa.n
4th July 2013, 04:07 PM
نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم / با جوانان ناز کن با ما چرا ؟
با حرف چ

Capitan Totti
4th July 2013, 04:08 PM
ضله شوی ای عرب گستاخ
تو را باید بسوزانیم با سیخ داغ
( از اشعار خودم)

با حرف د

parichehr
4th July 2013, 04:10 PM
دلا تا کی در این زندان فریب این وان بینی
یکی زین چاه ظلمانی برون شو تا جهان بینی

*و*

Sa.n
4th July 2013, 04:10 PM
دیشب تو را ز خوبی تشبیه به ماه کردم / تو بهتر از ماهی من اشتباه کردم
با حرف غ

parichehr
4th July 2013, 04:12 PM
غلام همت آن نازنینم
که کار خیر بی روی وریا کرد

*ج*

Capitan Totti
4th July 2013, 04:14 PM
غرق خون بود و دلش فریاد میکرد
اشک چشمانش مارا یاد میکرد!
شاعر مرحوم تیمسار توتی!

با حرف ذ

Sa.n
4th July 2013, 04:15 PM
جهان را نیست کاری جز دورنگی / گاه رو می نماید گاه زرنگی
با گ

parichehr
4th July 2013, 04:17 PM
گفتم غم تو دارم گفتا غمت سراید

گفتم که ماه من شو گفتا اگر براید

*ت*

Sa.n
4th July 2013, 04:19 PM
تا تو نگاه می کنی کار من آه کردن است /ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است
م

parichehr
4th July 2013, 04:21 PM
میان ماه من تا ماه گردون
تفاوت از زمین تا اسمان است

*ر*

Sa.n
4th July 2013, 04:22 PM
روزگاری ، روزگاری داشتم فارغ از رنج و عنای روزگار / روزگاران روزگارم تیره کرد تیره باد آن روز گار آن روزگار
با حرف ن

parichehr
4th July 2013, 04:27 PM
نکوهش مکن چرخ نیلوفری را
برون کن ز سر باد و خیره سری را

*ق*

kavehsaeed
4th July 2013, 06:00 PM
قسمت کعبه نشد تا که طوافت بکند
بر دل کعبه همین داغ فراوان کم نیست
با حرف « ف »

Sa.n
4th July 2013, 06:16 PM
فلک جز عشق محرابی ندارد / جهان بی خاک عشق آبی ندارد
با ظ

kavehsaeed
4th July 2013, 06:34 PM
ظلم ماریست که هر که پروردش

ازدهایی شد و فرو بردش
« ژ »

Sa.n
4th July 2013, 06:37 PM
ژغ ژغ دندان او دل می شکست / جان شیران جمله سیه می شد ز دست
با ص

kavehsaeed
4th July 2013, 06:47 PM
صبا وقت سحر بویی ز زلف یار می آرد
دل شوریده ی ما را ز نو در کار می آرد
« ذ »

مهندس نوجوان
12th August 2013, 07:40 PM
با "ذ" که نمیشه

من با "ز" میگم

ز بوی نافه ای کاخر صبا زان طره بگشـــــــــاید
زتاب جعد مشکینش چه خون افتاده در دل ها

با "و"

Capitan Totti
12th August 2013, 08:28 PM
وی توده ی ملت سپاهت باز آ
قربان کابینه ی سیاهت باز آ!!!


گ

vahid31
14th August 2013, 07:28 PM
گرم ترانه چنگ صبوح نیست چه باک
نوای من به سحر اه عذرخواه من است

- - - به روز رسانی شده - - -

حرف (و)

vahid31
14th August 2013, 07:37 PM
واعظ شحنه شناس این عظمت گو مفروش
زانکه منزلگه سلطان دل مسکین من است



- - - به روز رسانی شده - - -

با حرف د

vahid31
14th August 2013, 07:39 PM
جناب نیمسار فکر کنم نوبت شماست. come on

Capitan Totti
14th August 2013, 08:19 PM
دلت گرفته کوروش میدونم تابع احساسی //// مردم اشک ریختن سر قبر ناصر حجازی

از رپ خوشم نمیاد
ولی این بیت جالب بود!

غ

vahid31
14th August 2013, 11:44 PM
غیر از این نکته که حافظ ز تو ناخشنود است
در سراپای وجودت هنری نیست که نیست
حرف غ

nkhoshdel
15th August 2013, 01:03 AM
غمگین مکن اگرنکنی شاد خاطری گر مرهم دل نشوی نیشتر مباش حرف پ

مهندس نوجوان
15th August 2013, 08:25 PM
پرزنان در پرتو مطلوب شد
شمع قالب گشت و او مغلوب شد

با "غ"

vahid31
15th August 2013, 10:49 PM
غبار غم برود حال خوش شود حافظ
تو اب دیده از این رهگذر دریغ مدار

- - - به روز رسانی شده - - -

حرف ه

Sa.n
15th August 2013, 11:35 PM
هر جنس کند جفت و خود از جفت منزه
هر جفت کنید جنس و خود از جنس مبرا
با حرف م

solinaz
15th August 2013, 11:45 PM
منم چون شاخ تشنه در بهاران

تویی همچون هوای ابر و باران

با "گ"

parnian 80
16th August 2013, 09:38 AM
گفتم غم تو دارم
گفتا غمت سر آید
با ض

مهندس نوجوان
17th August 2013, 12:11 PM
با ض که نداریم
من با "ز" میگم :


زاغ میخواست که قار قار کند
تا که آوازش آشــــــــکار کند

parnian 80
17th August 2013, 12:16 PM
با ض که نداریم
من با "ز" میگم :


زاغ میخواست که قار قار کند
تا که آوازش آشــــــــکار کند
چرا داریم!
ضمیر هر درخت ای جان ز هر دانه که مینوشد
شود از شاخ و برگ او نتیجه شرب او پیدا

مهندس نوجوان
18th August 2013, 06:27 PM
چرا داریم!
ضمیر هر درخت ای جان ز هر دانه که مینوشد
شود از شاخ و برگ او نتیجه شرب او پیدا

حالا من با چی بگم ؟
نفر بعدی با ل بگه :

*FATIMA*
24th September 2013, 12:25 AM
لحظه ای چند که از دست طبیب ،
گرمی مهر به پیشانی بیمار رسد ؛
نوشداروی شفابخش تر از داروی اوست !

با حرف " ظ "

Sabo3eur
24th September 2013, 07:35 AM
ظالمی را خفته دیدم نیم روز
گفتم این فتنه است خوابش برده به
وآنکه خوابش بهتر از بیداری است
آن چنان بد زندگانی مرده به
"سعدی"

ژ

moshaereh
24th October 2013, 09:08 PM
http://cafebazaar.ir/app/com.meli.moshaerh/?l=fa اولین برنامه مشاعره هوشمند به دوستان خود بگویید

Sa.n
24th October 2013, 10:34 PM
ژغ ژغ دندان او دل می شکست جان شیران جمله سید میشد ز دست
مولانا
ث

parichehr
25th October 2013, 02:24 PM
ثوابت باشد ای دارای خرمن

اگر رحمی کنی بر خوشه چینی

*ط*

zarinaz
19th August 2014, 02:53 PM
طبايع جز کشش کارى ندارند
حکيمان اين کشش را عشق خوانند (نظامى )

حرف ظ

مهرسا"مهرسان"
30th November 2014, 09:11 PM
ظلم ماريست هر كه پر ورودش
اژدهايى شد و فرو بردش
****ژ*****

parsa_1988
5th December 2014, 09:40 PM
خیلی پلیدانه بود


[B]ژغ ژغ دندان او دل میشکست [taajob]جان شیران سیه میشد زدست
[taajob]
حالا اینو بگیر
ث"

علی اصغر فخری
5th April 2015, 05:07 PM
ثانیه ها در پی هم می روند
نیست کسی در پی آنها رود
ل

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد