hoora
18th June 2010, 08:25 PM
http://img.tebyan.net/big/1387/09/39156121570271641002482081011301715218455.jpg
و (ای مردان مؤمن) با زنان مشرک ازدواج مکنید و یقین داشته باشید زن با ایمان از زنِ مشرک بهتر است حتّی اگر شما را به شگفتی آوَرَد و (ای زنان مؤمن) با مردان مشرک ازدواج نکنید و یقین داشته باشید مرد مؤمن از مرد مشرک بهتر است حتّی اگر شما را به شگفتی آوَرَد. آنها شما را به سوی آتش میخوانند (حال آن که) خدا به سوی بهشت و مغفرتش فرامیخوانَد و نشانههای خود را برای مردم تبیین میکند، باشد که پند گیرند.
(1) به یک سفر میمانَد، به یک راه که باید رفت، به یک مسیر، مسیرِ «شدن»؛ زندگیمان را میگویم؛ زندگیِ این دنیاییمان. راه، همراه میخواهد، هم قدم، همسفر. بعضی همراهها، فقط هم قدم هستند، مقصدشان یکی نیست. با هم راه میروند امّا به هم نمیرسند.
(2) میگفت: بعضی هم قدمها میروند در جادههایی که به هم میرسانَد، یکیشان میکند. میگفت: ایمان شرطِ یکی شدنِقدمهاست تا مقصد. به همان تصویرِ پرسپکتیوی میمانَد که در یک سرش همه چیز به هم میپیوندند و در سرِ مقابلش همه چیز از هم دور میشوند.
(3) استدلالِ این آیهها را ببینید! همقدمت باید اهلِ ایمان باشد، چرا؟ مردانِ و زنانِ مشرک شما را به سویِ آتش میبرند: «أُوْلَـئِكَ یَدْعُونَ إِلَى النَّارِ». اما نوبت به مردان و زنان مؤمن که میرسد، دیگر ضمیر، «اولئک» نیست. برای زوجهای مؤمن، کفیل، خودِ خداست برای رساندنشان تا بهشت. «وَاللّهُ یَدْعُوَ إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ» خودِ خداست که دستشان را میگیرد و تا بهشت و مغفرتش میبردشان.
(4) ترکیبِ «جنّه» و «مغفره» را یک جایِ دیگرِ قرآن هم داریم. اگر گفتید کجا؟ همان آیهای که همهمان را به یک مسابقه فرا میخوانَد. به سرعت گرفتن تا بهشت: «و سارعوا الی مغفره من ربّکم و جنّه...» فهمیدید منظورم را؟ این دو آیه را که به شیوه اهلِ تفسیر کنارِ هم بگذاریم و از عامل مشترکشان یعنی «جنّه» و «مغفره»، فاکتور بگیریم، توی پرانتز چی میمانَد؟... میگفت: همه حرف همینجاست: دعوا اصلاَ سرِ مدرک و مقام و پول نیست، انگار برای یک تیمی دو نفره توی یک مسابقه مهم، بخواهیم هم تیمی انتخاب کنیم. انتخابِ زوج، مسابقه بهشت رفتن است. بحث سرِ این است که اصلاَ تو میتوانی مرا تا بهشت ببری؟! تا مغفرت و رحمت و رضوان؟
(5) ... گفتم: اصلاً از قدیم هم گفتهاند: کبوتر با کبوتر، باز با باز... گفت: «الخبیثات للخبیثین و الخبیثون للخبیثات و الطّیّبات للطّیّبین و الطّیّبون للطّیّبات...» زنان ناپاک برای مردانِ ناپاک و زنانِ پاک برایِ مردانِ پاک...
(6) میگفت پیامبرِ خدا گفتهاند: زنِ مؤمن، کفو مردِ مؤمن است. مثلِ یک خوبی که انگار سهمِ تو باشد، سهمِ ایمانِ تو، سهم مرتبه و میزانِ ایمانِ تو... یک هم قدم تا بهشت.
(7) ... پرسیده بود: حالا همسرت چهطور همسری ست؟ نگاهِ مرد از شعلههای عشق پر شده بود، هیچ وصفی بهتر و کاملتر از این برای توصیف همقدمش نیافته بود: «نعم العون علی طاعة الله»؛ فاطمهاش بهترین یاور بود در مسیر اطاعت خدا. یک همقدم تا بهشت.
بسم الله الرّحمن الرّحیم.
«وَلاَ تَنكِحُواْ الْمُشْرِكَاتِ حَتَّى یُؤْمِنَّ وَلأَمَةٌ مُّؤْمِنَةٌ خَیْرٌ مِّن مُّشْرِكَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَلاَ تُنكِحُواْ الْمُشِرِكِینَ حَتَّى یُؤْمِنُواْ وَلَعَبْدٌ مُّؤْمِنٌ خَیْرٌ مِّن مُّشْرِكٍ وَلَوْ أَعْجَبَكُمْ أُوْلَـئِكَ یَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَاللّهُ یَدْعُوَ إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَیُبَیِّنُ آیَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَكَّرُونَ» (بقره،221)
تبیان
پ.ن:
بعضی از تعبیرهای این یادداشت را از استاد و معلّم قرآن؛ آقای قاسمیان وام دارم که در جلسه تفسیری، ذیل همین آیه بیان فرمودند.
و (ای مردان مؤمن) با زنان مشرک ازدواج مکنید و یقین داشته باشید زن با ایمان از زنِ مشرک بهتر است حتّی اگر شما را به شگفتی آوَرَد و (ای زنان مؤمن) با مردان مشرک ازدواج نکنید و یقین داشته باشید مرد مؤمن از مرد مشرک بهتر است حتّی اگر شما را به شگفتی آوَرَد. آنها شما را به سوی آتش میخوانند (حال آن که) خدا به سوی بهشت و مغفرتش فرامیخوانَد و نشانههای خود را برای مردم تبیین میکند، باشد که پند گیرند.
(1) به یک سفر میمانَد، به یک راه که باید رفت، به یک مسیر، مسیرِ «شدن»؛ زندگیمان را میگویم؛ زندگیِ این دنیاییمان. راه، همراه میخواهد، هم قدم، همسفر. بعضی همراهها، فقط هم قدم هستند، مقصدشان یکی نیست. با هم راه میروند امّا به هم نمیرسند.
(2) میگفت: بعضی هم قدمها میروند در جادههایی که به هم میرسانَد، یکیشان میکند. میگفت: ایمان شرطِ یکی شدنِقدمهاست تا مقصد. به همان تصویرِ پرسپکتیوی میمانَد که در یک سرش همه چیز به هم میپیوندند و در سرِ مقابلش همه چیز از هم دور میشوند.
(3) استدلالِ این آیهها را ببینید! همقدمت باید اهلِ ایمان باشد، چرا؟ مردانِ و زنانِ مشرک شما را به سویِ آتش میبرند: «أُوْلَـئِكَ یَدْعُونَ إِلَى النَّارِ». اما نوبت به مردان و زنان مؤمن که میرسد، دیگر ضمیر، «اولئک» نیست. برای زوجهای مؤمن، کفیل، خودِ خداست برای رساندنشان تا بهشت. «وَاللّهُ یَدْعُوَ إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ» خودِ خداست که دستشان را میگیرد و تا بهشت و مغفرتش میبردشان.
(4) ترکیبِ «جنّه» و «مغفره» را یک جایِ دیگرِ قرآن هم داریم. اگر گفتید کجا؟ همان آیهای که همهمان را به یک مسابقه فرا میخوانَد. به سرعت گرفتن تا بهشت: «و سارعوا الی مغفره من ربّکم و جنّه...» فهمیدید منظورم را؟ این دو آیه را که به شیوه اهلِ تفسیر کنارِ هم بگذاریم و از عامل مشترکشان یعنی «جنّه» و «مغفره»، فاکتور بگیریم، توی پرانتز چی میمانَد؟... میگفت: همه حرف همینجاست: دعوا اصلاَ سرِ مدرک و مقام و پول نیست، انگار برای یک تیمی دو نفره توی یک مسابقه مهم، بخواهیم هم تیمی انتخاب کنیم. انتخابِ زوج، مسابقه بهشت رفتن است. بحث سرِ این است که اصلاَ تو میتوانی مرا تا بهشت ببری؟! تا مغفرت و رحمت و رضوان؟
(5) ... گفتم: اصلاً از قدیم هم گفتهاند: کبوتر با کبوتر، باز با باز... گفت: «الخبیثات للخبیثین و الخبیثون للخبیثات و الطّیّبات للطّیّبین و الطّیّبون للطّیّبات...» زنان ناپاک برای مردانِ ناپاک و زنانِ پاک برایِ مردانِ پاک...
(6) میگفت پیامبرِ خدا گفتهاند: زنِ مؤمن، کفو مردِ مؤمن است. مثلِ یک خوبی که انگار سهمِ تو باشد، سهمِ ایمانِ تو، سهم مرتبه و میزانِ ایمانِ تو... یک هم قدم تا بهشت.
(7) ... پرسیده بود: حالا همسرت چهطور همسری ست؟ نگاهِ مرد از شعلههای عشق پر شده بود، هیچ وصفی بهتر و کاملتر از این برای توصیف همقدمش نیافته بود: «نعم العون علی طاعة الله»؛ فاطمهاش بهترین یاور بود در مسیر اطاعت خدا. یک همقدم تا بهشت.
بسم الله الرّحمن الرّحیم.
«وَلاَ تَنكِحُواْ الْمُشْرِكَاتِ حَتَّى یُؤْمِنَّ وَلأَمَةٌ مُّؤْمِنَةٌ خَیْرٌ مِّن مُّشْرِكَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَلاَ تُنكِحُواْ الْمُشِرِكِینَ حَتَّى یُؤْمِنُواْ وَلَعَبْدٌ مُّؤْمِنٌ خَیْرٌ مِّن مُّشْرِكٍ وَلَوْ أَعْجَبَكُمْ أُوْلَـئِكَ یَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَاللّهُ یَدْعُوَ إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَیُبَیِّنُ آیَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَكَّرُونَ» (بقره،221)
تبیان
پ.ن:
بعضی از تعبیرهای این یادداشت را از استاد و معلّم قرآن؛ آقای قاسمیان وام دارم که در جلسه تفسیری، ذیل همین آیه بیان فرمودند.