PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : يار كجاست؟



touraj atef
17th June 2010, 12:07 PM
هر کسی عشق نو ر زید ووصل خو است
احر ام کعبه دل بی وضو ببست
مهر بان دل دختر پار سی را شکسته بو د ند و این بار عر شه کشتی صبو ر یهای ناخدا میز بان سخنان این مهر بان بانو ی ایر انی است بانو ی ایر انی که عاشق است و تو گو ئی منیژه و شیر ین و ویس ر ا به تصویر می کشد او عاشق د ختری در ز مانه بی عشقی امر و ز ما است ز نی که چو ن فر و غ همیشه عاشق سخت دلگیر از مو جو د خو د خو اهی است که فقط در شناسنامه و آمار های ر سمی از او بعنو ان مر د یاد می کنند که اگر مر د بو د مر اد نگی و وفا و مهر و انسانیت ر ا بجای فر یاد و خشم و تهدید و ار عاب به میدان ز ند گی می آو ر د دختر ز یبای پار سی که می تو انست چو ن شاپر کی باشد در ز ندگی ناخدا خو د را بی خدا دید و در د مند و اشک ر یز ان از بی مهر ی یار گفت
از د ست تو خو نین جگر ی نیست که نیست
از د ختر مهر بان پر سید م از چه اند و هگینی ؟
این گو نه جو اب داد
بر ق عشق و آتش غم در دل و یر انه ز د و سو خت
یار دیر ین ببینید که با یار چه کر د
پر سید م کد ام یار را گو ئی ؟ مگر یار همان نیست که از او چشم یاری داشتیم ؟ کسی که یاری را با طعم تلخ بی مهری جواب دهد که یار نیست اما د ختر ک ر ا آر ام و قر ار ی نبو د به یاد اتفاقی افتاد م
هر ر و ز صبح که از خانه بیر و ن می ر و د مجبو ر م از خیابان بزرگ و لی عصر عبو ر کنم و بر ای این کار در ر و ز های او ل سعی می کر د م که از خط کشی عابر پیاد ه ر د شو م و این کار با عث می شد که هر رو ز جنگ اعصابی با رانند گانی داشته باشیم که در پی شتابی بی دلیل سعی در عبو ر از من بر روی خط کشی عابر پیاد ه داشته باشم تا این که روزی از این جنگ احیای حق طبیعی خسته شد م و دیگر از خط کشی عبو ر نکر د م و حالا هر ر و ز چو ن دیگر بند گان خدا از لابه لای اتو مو بیلها رد می شو م و ر احتم چو ن "تو قع " ند ار م که بخاطر من بایستند ....
د استان آن بانوی عاشق ایر انی هم این گو نه است ز مانی که به هر هر ز ه دلی نام یار دادیم و از او " تو قع " مهر و انسانیت و مر دانگی داشتیم و قتی که او قاد ر نبو د عاشق باشد می ر نجیم اما در د اینجا است که در د ی که می کشیم از سمت او نیست که از سمت " تو قع " ما است د ر ست به مانند اتو مو بیلها چها ر راه است که امر و ز دیگر تو قع ندار م که بایستند و اگر ایستاد ند طعم لذ ت را حس می کنم
به دختر پار سی عاشق گفتم " عاشقی ر ا نمی تو ان ز ینت قامت نامو ز و ن هر کس کر د " عشق و ر زیدن کلامی ساده تر ین کار ها است مهم این است که پای عشق ایستاد ور نه هر رو ز به کو چه تنهائی ما هر ز ه دلان سر کی می کشند
" بس که دیوار دلم کو تاه است هر که از کو چه تنهائی من می گذر د به هو ای هو سی هم که شده سر کی می کشد و می گذر د "
د ختر ک با چشمهای اشک بار انش اند کی آر ام شد و من با خالق عشق چنین گفتگو کر دم
"خدایا بر هر که میو ه سنگین عشق می دهی تحمل سنگینی شکست و جو د شان را عطا کن "

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد