PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : معرفی اتلانتيس (بهشت گمشده)



باستان شناس
13th June 2010, 01:35 AM
http://medjai.anzaliblog.com/uploads/g/galaxy/2089.jpg

تصویری خیالی از اتلانتیس


اتلانتيس (بهشت گمشده)

حدود 350 سال قبل از ميلاد ' افلاطون در رساله اي به نام تيمائوس (Timaeus) چنين نوشت :

" 12 هزار سال پيش از اين جزيرهاي بوده است بزرگ با تمدني ستايش انگيز موسوم به آتلانتيس که..." به اين ترتيب نام قاره آتلانتيس براي نخستين بار بر قلم افلاطون جاري شد و به زودي بر سر زبانها افتاد .

اين فيلسوف بزرگ يوناني انگاه در رساله ديگري به نام کور تياس (Critias) شرح بيشتري از قاره اتلانتيس و تمدن ان نوشت " اتلانتها افزون بر 20 ميليون نفر بودند که در جزيره اي خوش اب وهوا به وسعت 154 هزار مايل مربع زندگي مي کردند در جنگلهاي انبوه اتلانتيس انواع جانوران بزرگ وکوچک مي زيستند و شهرهاي اباد ان با ساختمانهاي عظيم با شکل هرم درخشش نور بود و مرمر ..."

http://medjai.anzaliblog.com/uploads/g/galaxy/2094.jpg
طبق گزارش افلاطون "... بر اين سرزمين اطلس حکومت مي راند که مردم او را ستون اسمان مي دانستند و در مرکز جزيره در بزرگداشت اطلس معبدي با شکوه ساخته بودند که ديوارهاي عظيم داشت و درهاي ان تزيين يافته بود از سنگها و فلزات قيمتي در زير تابش نور خورشيد همچون الماس مي درخشيد ."

افلاطون ادامه مي دهد :" مقدس ترين حيوان در نزد مردمان اتلانتيس گاو نر بود که مظهر قدرت بي شمار مي رفت و به عنوان برترين هديه به پيشگاه اطلس با مراسمي شکوهمند در برابر معبد بزرگ قرباني مي شد تا فوران خون سنگهاي مرمر را رنگ اميزي کند ."

به نوشته افلاطون :" در قاره اتلانتيس شهرها به شکلي هندسي و زيبا ساخته شده بودند و کانال هاي اب که همچون رگها در بدن به هر سو امتداد داشتند مزرعه ها و باغها را سيراب مي کردند .

اساس فرهنگ و تمدن اين مردمان سعادتمند همانا برادري و صفات عالي انساني بود.

اما چون قدرت ايشان روز افزون شد به تدريج شروع به دست درازي به ديگر سرزمينها کردند افلاطون ميگويد :

روح احساس و کمک در انها ديگر از بين رفته بود انها اعتقاد و ايمان خود را از دست داده بودند انها با سپاهياني بي شمار قصد فتح اتن و سرزمين هاي شرق را داشتند .

اما زئوس طوفاني بر انها نازل کرد .
مجازاتي که به هيچ وجه قابل تصور نبود .
افلاطون در اين باره نوشت "طوفان سبب زمين لرزه و سيل هاي بزرگي شد که به مدت يک شبانه روز به شدت ادامه داشت وقتي دريا جزيره آتلانتيس را به زير خود فرو برد و ناپديد گشت " افلا طون ترديد داشت که هرگز نشانهاي از اين سرزمين گمشده به دست ايد .

او نوشت " اقيانوس در ان نقطه به مکاني غير قابل عبور و جستجو تبديل شده است".

به اين ترتيب و به روايت افلاطون تمدن اتلانتيس در اغاز شکوفايي نابود مي شود و سه نيروي سهمگين طبيعت يعني :

اتشفشان و زلزله و طوفان با چنان شدت و خشونتي بر پيکر اتلانتيس مي تازد که تصور ان نيز لرزه بر پيکر ادمي مي اندازد .اين واقعه در سال 3500قبل از ميلاد روي مي دهد .
جزيره اتلانتيس به لرزه در مي ايد ; زمين از هر سو شکاف بر مي دارد و تکه تکه مي شود .
از قله هاي کوه اتش فوران مي کند و تکه هاي مذاب همچون باران مرگ بنا ها را هدف قرار مي دهد .
سپس خاکستري داغ همه فضا را تيره و تار مي کند و بر سراسر جزيره فرو مي بارد تا ... سرانجام چنان کند که آتلانتيس در زير پردهاي سنگين مدفون شود وبه افسانه ها بپيوند د .

چون افلاطون در گذشت ; اتلانتيس هم از ياد ها رفت و ديگر کسي سراغ ان جزيره اسراراميز را نگرفت جز انکه نا مش براي درياي اتلانتيک (واقع در ميان سه قاره افريقا اروپا وامريکا ) باقي ماند .

اما جست و جو گران و دوستداران تاريخ و گذشته زمين با مطاله رساله هاي افلا طون در انديشه جزيره اي فرو مي رفتند که در ان مردمي لايق و هوشمند زندگي مي کردند و همواره پرسش اين بود که اتلانتيس در چه نقطه ا ي قرار داشته و علت واقعي نابودي ان چه بوده است ؟
ايا چنين تمدني واقعيت داشته يا افلاطون از رويا هاي خود سخن گفته است؟

اين ترديدها از انجا قوت مي گرفت که اتلانتيس در زبان مصريان باستان به معني " جزيره بي نام " است و يونانيان باستان نيز علاقه وافري به سرزمينهاي اساطيري و داستانهاي مربوط به اسطوره ها والهه ها داشته اند . بنابراين رساله افلاطون مي بايستي درباره يک ارمانشهر در جزيره ا ي موهوم ميان درياي اساطيري باشد .


يک فرض ديگر اين بود که افلاطون از تمدني سخن به ميان اورده که نشانه ها و چگونگي ان را از زبان دريا نوردان شنيده و خودش چيزهاي زيادي به ان افزوده است.

نوشته:meraj marjani برگرفته ازکتاب کاوش در گذشته


http://medjai.anzaliblog.com/uploads/g/galaxy/2096.jpg

ادامه دارد............

باستان شناس
13th June 2010, 01:40 AM
یونانیهای دوره باستان بر این باور بودند که انتهای دنیا صخره عظیمی است در جایی که "ستون هرکول" قرار دارد ! و این ستون همان تخته سنگهای بس بزرگی است که در دو سوی تنگه ای بین دریای مدیترانه و اقیانوس اطلس (تنگه جبل الطارق) واقع است .

دریا نوردان کشورهای حوزه مدیترانه هرگز جرات نمی کردند از این تنگه بگذرند و خود را به دریا های ازاد و اقیانوسها برسانند ; اما گاه پیش می امد که کشتیهای کوچک به دست امواج خروشان به اقیانوس اطلس کشیده می شدند و از دهانه تنگه می گذشتند .

در این صورت دریانوردهایی که می توانستند خود را نجات دهند و دوباره به وطن بازگردند حکایتهای شگفت اوری از سرزمینهای سرشار از نعمت و اسایش در ان سوی ستون هرکول تعریف می کردند که بیشتر به افسانه پردازی شباهت داشت تا واقعیت !

ولی افلاطون با جمع اوری اطلاعات و مشاهدات دریانوردها اعتقاد یافته بود که در ان سوی تمدن حوزه مدیترانه تمدن دیگری در جزیره ای میان ابهای خروشان اقیانوس وجود دارد که همان اتلانتیس است .

http://medjai.anzaliblog.com/uploads/g/galaxy/2105.jpg

به گمان دانشمندان انچه افلاطون نشانی داده می تواند تمدنی باشد متعلق به دوران پارینه سنگی واقع در منطقه ای که در ان یخ بندان وجود نداشته است .

جست و جوی دانشمندان و کنجکاوی انها برای دستیابی به سرچشمه تاریخی اتلانتیس تا امروز ادامه داشته است .

انسان با تکیه بر علم واطلاعات خود می خواهد سرانجام در یابد که " اتلانتیس مدفون شده " به طور دقیق در چه نقطه ای قرار داشته و کجا می تواند بوده با شد .

ایا اتلانتیس قاره ایست تقسیم شده ؟
ایا اقلیمی است غروب کرده در مثلث برمودا ؟

با توجه به نشانه هایی که افلا طون در رساله های خود به دست داده است چنین گمان می کنند که جزایر " آ زور" باید از بقایای قاره گمشده اتلانتیس باشد .

این جزایر همچون حلقه ای به همدیگر در اقیانوس اطلس قرار دارند و بر اساس شواهد و مدارک موجود در حدود 2200 سال پیش از میلاد با شراره های بر کشیده از قله یک اتشفشان سهمگین و زلزله پس از ان تکه چاره شده اند .

اوتوهنریخ موک که مهندس اتریشی بود و علاقه وافری به تاریخ و جغرافیا داشت کتابی تحت عنوان " راز اتلانتیس" نوشت که شهرتی جهانی یافت و بار دیگر اتلانتیس را بر سر زبانها انداخت .

انتشار این کتاب در سال 1976 بود و به اعتقاد نویسنده ان جزیره اتلانتیس نه فقط وجود داشته و دستخوش یک بلای سهمگین طبیعی شده بلکه بازماندگان فاجعه اتلانتیس به سواحل امریکای جنوبی و شمالی و افریقا و اروپا افتاده و به هر سرزمینی که رسیده اند دانش خود را از شهر سازی و معماری به کار بسته اند تا بناهای عظیم و معبد های با شکوه و قصر های بزرگ مانند انچه که خود در اتلانتیس داشتند بسازند .

بناهایی همچون اهرام مصر و معبدهای مایا وازتک و...

بر اساس فرضیه هایی که موک ارایه می دهد بسیاری از تمدنهای دوره باستان از دسته دوم بوده و همگی زاییده یک تمدن مادر به نام اتلانتیس هستند !

زیرا این غیر ممکن است که به طور تصادفی تمدنهای مشابهی در دورترین نقاط گیتی به وجود اید و بخصوص معبد هایی به شکل هرم در هزاران کیلو متر دور از هم ( بین النهرین و حاشیه رود نیل و سواحل قاره امریکا و...) ساخته شود .

موک حتی معتقد بود که بازی " پلوتا " که در میان اهالی باسک (اسپانیا) رواج دارد همان بازی رایج در تمدنهای مایا و آزتک است و ریشه در فرهنگ سرخپوستان امریکای جنوبی دارد .

به گفته موک :

زلزله و طوفان هولناکی که 12 هزار سال قبل از میلاد در اقیانوس اطلس روی داد نه تنها تمدن درخشان اتلانتیس را از میان برد بلکه دامنه امواج خروشان ان همه خشکیهای زمین را در بر گرفت و چنان کرد که در کتابهای اسمانی " توفان بزرگ " نام گرفت و 4000 سال از ان طوفان سپری شد تا یک بار دیگر تمدنهای انسانی در اینجا وانجای جهان جوانه بزنند .

فرضیه های موک را دانشمندان علم زمین شناسی چنین توجیه می کنند که زلزله های شدیدی که در کف اقیانوسها رخ می دهد می توانند چنان لرزش و هیجان شدیدی در ابهای اقیانوس به وجود اورند که موجهای بسیار عظیم به پا شود و همه چیز را در ساحل به کام خود بکشد .

در تابستان سال 1920 زلزله ای در منطقه شمال فرانسه (نرماندی) رخ داد که گرچه بیش از چند ثانیه طول نکشید اما تکانهای ان به اقیانوس اطلس و جزایر آزور (Azor) کشیده شد و شهر ساحلی تاپال را ویران کرد .

بنابراین طوفانهای عظیم دریایی همچنان که شهرها و تمدنها را به کام خود می کشند می توانند انچه را که بلعیده اند بار دیگر از کف اقیانوس ها بالا بیاورند و در ان صورت است که ما شاهد پیدا شدن ستو نهای عظیم سنگی و دروازهای بزرگ و گنجها و... خواهیم بود .


ایا ممکن است روزی اتلانتیس دوباره از زیر اب خارج شود و بر اثر انقلابهای دریایی بقایای تمدن درخشان اتلانتیس بر روی ان بیاید تا بتوانیم شهرها و معبدها و قصرها را مشاهده کنیم؟
افسانه اتلانتیس شاید روزی با کشف بنای تاریخی به زمان ما پیوند بخورد و رویای دیر پای انسان سرانجام به واقعیت برسد .

شاید هم اتلانتیس ارمانشهری است ساخته وپرداخته خیال .

به هر روی اگر اتلانتیس اگر بهشت گمشده است یا جهنم مدفون شده در اعماق اقیانوسها تا به امروز فکر ادمی را به خود مشغول داشته و فرهنگ ومشخصات ان سینه به سینه پیش امده و هنوز وهمچنان با انسان سخن می گوید

نوشته ; meraj marjani


http://medjai.anzaliblog.com/uploads/g/galaxy/2107.jpg

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد