PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : داستان زندگيت را چگونه مي نگاري ؟



touraj atef
10th June 2010, 08:48 AM
http://lonelyseaman.files.wordpress.com/2010/06/khabarnegari.jpg?w=226&h=226 (http://lonelyseaman.files.wordpress.com/2010/06/khabarnegari.jpg)
دو ست بسیار عز یز ی گله کر ده بو د که تا به کی باید من آفتاب دیگران شو م و دیگران بر ای من تنها سایه تار یکی باشند ؟ او گله از بی مهر ی دیگران داشت اما از یاد بر د کهه دو ست داشته باشد خو یشتن را که آفتابی تابناک دیگران شده است او این نکته پر شر و ر و شعف را از یاد نباید ببر د که اگر آفتاب او بو د ه و دیگران سایه و اشعه تابش او را آنها ندیدیند ز هی تاسف بر ای آنها و نه او ست بر استی چگو نه ز یستن را دو ست دار یم ؟بحث رو انشناسی وفلسفی است که می گو ید هر انسانی بر اساس داستانی که خو د ش می نگار د ز ند گی می کند یعنی با تو جه به آنچه می اند یشد و تصو ر ی که از خو د و ز ند گیش دار د دو ران عمر را به پایان می ر ساند خو ب با تو جه به این فر ضیه شما چگو نه داستان ز ند گی خو د را می نگار ید؟ دو ست دار ید ابزار نگار ش داستان شما چه باشد ؟ دو ست دار ید تر س و بی مهر ی را قلم و جو هر داستان خو د کنید ؟ اگر این گو نه باشد شما قصه ای خو اهید داشت سر تاسر بی مهر ی و تار یکی و کنج خلو ت که در آن هیچ جایگاهی بر ای یار و عشق نیست آنجا ممکن است اد عای معنو یت باشد اما از معنو یت خبری نیست آنجا عشق را تکفیر می کنند چو ن تو انائی ر سیدن به آن را ند ار ند آنجا اد عا ز یاد است در این قصه ز ند گی باید از دلتنگی و سر گشتگی فراو ان دید در این قصه فقط از بی راهه ها سخن باید گفت از پو چی باید نو شت از مو جو د دو پا و نه از انسان می بینی آر ی داستان تر س و بی عشقی این گو نه است نو ع دیگر ی هم می تو ان نو شت می تو ان قلم را عشق و جو هر را از ر و ح شجاعت انتخاب کر د می دانید این داستان چگو نه نگاشته خو اهد شد ؟اسم این داستان می تو ان سر ز مین همیشه بهار باشد و شاید اقلیم همیشه پر مهر در این ز ند گی تنها از عشق نو شته می شو د هیچ کس اد عا نمی کند مغر و ر نیست ” من ” نیست ” مال من ” و ” خو استه من ” هم نیست آنجا در جز جز این داستان اد عائی نمی بینی در و غ نمی بینی و بی مهر ی نمی بینی و خیانت نمی بینی
در این داستان حرفها حقیقی است قو لهای حقیقی است در و غ ؟ بی معنی است و شادی همو اره و جو د دارد حتی اگر در پاره ای از مو اقع شر نگ تلخ خیانت و بی مهری و ز دن زیر قو ل و فاصله حر ف و عمل را چشیدی حتی اگر مد عی عشق و معنو یت را مادی تر از هر چه مادی دیدی . حتی اگر مو ر د سو استفاد ه قرار گر فتی باز به عشق ایمان دار ی و می دانی که عشقی که آنها مد عی آن هستند عشق نبو ده و چو ن و جو د شان در و غ و صد البته حقیر بو ده است
حالا با تو ای مهر بان ای ناز نین سخن گو یم ابزار نگاشتن داستان ز ند گیت چیست؟

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد