LaDy Ds DeMoNa
9th June 2010, 09:20 PM
تحقیق مصور در صحنه
نگاهی به نمایش ”عفریته ماچین” نوشته ”داوود فتحعلیبیگی” و کارگردانی”علی یداللهی”
http://www.theater.ir/data/uploads/news/img/tb/29752_Y_machinnn07Jun10122328pm.jpg (http://www.theater.ir/data/uploads/news/img/29752_Y_machinnn07Jun10122328pm.jpg)
فروغ سجادی: نمایشنامههای رو حوضی با اینکه ریشه در دوره صفویه دارند، اما از سال 1295 شمسی رواج بیشتری گرفتند. این نمایش که گونه خاصی از تئاتر بود، شباهت زیادی به (کمدیا دلارته) ایتالیا و (واریته) اروپایی داشت و بدیههسازی و بدیهه سرایی، محور اصلی این نوع نمایشنامه بود. حرکت و آواز نیز چاشنی آن میشد. پایان خوش و نتیجهگیری اخلاقی هم از دیگر خصوصیات آن بشمار میرفت. در نمایشنامه روحوضی معمولا دو تیپ حضور داشتند.
یکی حاکم و دیگری سیاه که معمولا (مبارک) نام داشت و نوکر بود، به گونهای که سیاه سمبل مردم زجر دیده و حاکم زورگو، تجلی حکومت وقت بود.
سیاهبازی در گذشته در خانههای بزرگ ایرانی در وسط حیاط بر روی حوضهایی که کاربردهای فراوانی داشت، اجرا میشد و از آن جمله در زمان جشنها و مهمانیها ساکنان خانه روی آن تخته بزرگی میگذاشتند و شکلی همانند صحنه نمایش به آن میدادنند و عدهای بازیگر روی آن تخته به اجرای نمایش و البته از نوع کمدی آن میپرداختند و چون در آن هنگامه در ایران؛ یک شخصیت معروف کمدی یعنی سیاه وجود داشت، این نمایشها اکثراً ًدر ابتدا و رفتهرفته سیاهبازی شد. براین اساس است که امروزه تئاتر سیاه بازی را ((تخت حوضی )) و یا ((روحوضی )) میخوانند.
همیشه سیاه بازی شیوهای متداول برای بزرگنمایی ضعفهای جامعه در قالب کمدی بوده و این نمایشها به دلیل ساختار خاص اجرای خود که مبتنی بر بداهه بودند، نمایشهایی بیحد و مرز زمانی و موضوعی هستند. به طوری که گاه اجرای یک سیاه بازی به تناسب فضا و وجود سوژههای مناسب یک شب تا صبح ادامه پیدا میکرده و مردم نیز با کمال میل به تماشای آن مینشستند و لذت میبردند.
"داود فتحعلیبیگی" همیشه علاقه خاصی به احیا و حفظ آیینهای نمایشی ایران به ویژه نمایشهای تخت حوضی و سیاه بازی داشته است، او به عنوان یک محقق و کارشناس سالهای زیادی به این موضوع پرداخته و اکنون دانستهها و تحقیقات میدانی و علمی خود را در قالب آثاری وفادار به این آیینها در قالب نمایشنامه ارائه کرده است.
نمایش "عفریته ماچین" یکی از جمله این متون نمایشی است که به شیوه تخت حوضی و به کارگردانی علی یدالهی در تالار سنگلج اجرا میشود. در این اجرا سعی شده با نمایش فشردهای از گونههای مختلف نمایشهای آیینی، سنتی مانند: سیاه بازی، نقالی، پرده خوانی و ترنا زنی، نمایشهای شادی آور زنانه و... از شرایط روز جامعه نیز انتقاد شود.
نمایش مانند یک نمایش سنتی سیاه بازی با گروهی از سیاه بازان قدیمی و تعدادی جوان به صحنه میرود. در این نمایش از تمام عناصر اجرایی یک تخت حوضی استفاده شده اما در دل این تخته حوضی به شیوههای دیگر نمایشهای آیینی سنتی ایران از جمله پردهخوانی و نقالی هم اشاره میشود.
هرچند "عفریته ماچین" به جای حوض در یک تالار نمایشی به صحنه میرود؛ اما یکی از قابل توجهترین نمایشهای قدیمی سیاه بازی ایران است که فتحعلی بیگی براساس داستان این سیاه بازی، روایت نویی از این داستان را نوشته است.
گروه اجرایی این نمایش همه از هنرمندان لاله زار و بیشتر کسانی هستند که برای بازی در این نوع ژانر نمایشی به طور تجربی تربیت شدهاند و در کنار گروه سیاه بازی، نقال و پردهخوان جوان و ترنا باز حضور دارند.
نمایش "عفریته ماچین" را نمیتوان مانند یک تئاتر معمولی مورد بررسی قرار داد و بیشتر شکل موزهای و تحقیقی اثر است که به آن هویت بخشیده و به خوبی طرز استفاده از شیوههای مختلف آیینها و بازیهای نمایشی ایران را نشان میدهد؛ اما در بررسی دقیق، ضعفهایی مشخصی در ساختار اجرایی یک تخت حوضی را دارد.
بارزترین ضعف این نمایش تصنعی بودن بازی بازیگران و دوگانگی آنان در ارائه یک بازی مبتنی بر بداهه است که این را میتوان به دور شدن بازیگران و هنرمندان این نوع نمایشها از فضای نمایشهای سنتی دانست، فضایی که ضرورت بازیهای بداهه و خلاق را فراهم میکرد و از سویی مخاطبان و خواهان زیادی داشت.
با تغییر شرایط جامعه در سالهای اخیر و رونق نمایشهای مختلف، سلیقه مخاطب نیز تغییر کرده و تئاتر از دل مردم عام به تالارهای خاص کشیده شده و نمایشهای متنوع در انواع و سبکهای مختلف هم تماشاگر را سختگیرتر از گذشته کرده و هم جایگاه سیاه بازی را در ایران کم رونقتر.
"عفریته ماچین" نمایشی اقتباسی یا برگرفته از شیوههای سنتی نمایش ایرانی نیست و از نظر عناصر اجرایی مانند، شخصیتها، نوع موسیقی زنده و سازها، طراحی و دکور، ساختار داستانی و شکل انتقادی خود یک نمایش سنتی در قالب تخت حوضی است که در چارچوب اجرایی خود نگاهی هم به شیوههای دیگر بازیها و آیینهای نمایشی ایران دارد.
محدودیتهای اجرایی این نوع نمایشها در زمان کنونی به دلیل مکان و شرایط متفاوت اجرا و اصرار نویسنده به گنجاندن چند شیوه دیگر نمایش ایرانی در دل این نمایشنامه هر چند آن را از نظر تحقیقی قابل توجه کرده؛ اما از اصالت و بداههپردازی خاص این نوع نمایشها دور کرده است و دیگر نمیتوان شاهد بازیهایی خلاقانه و جا افتادهای از گروه باشیم.
هرچند با خاموشی تئاترهای لاله زار، عمر سیاه بازی ایران نیز به پایان رسید و مقایسه نمایشهای سنتی با یکدیگر کار عبثی است؛ اما به صراحت میتوان گفت "عفریته ماچین" با وجود طنزها و تطبیق موضوعیاش با اوضاع جامعه ایران و اهمیت ساختار موزهایاش نمیتواند اثری قابل توجه در عرصه سیاه بازی ایران باشد و خاطره افرادی مانند "سعدی افشار" را در صحنه برایمان زنده کند.
ایران تئاتر
نگاهی به نمایش ”عفریته ماچین” نوشته ”داوود فتحعلیبیگی” و کارگردانی”علی یداللهی”
http://www.theater.ir/data/uploads/news/img/tb/29752_Y_machinnn07Jun10122328pm.jpg (http://www.theater.ir/data/uploads/news/img/29752_Y_machinnn07Jun10122328pm.jpg)
فروغ سجادی: نمایشنامههای رو حوضی با اینکه ریشه در دوره صفویه دارند، اما از سال 1295 شمسی رواج بیشتری گرفتند. این نمایش که گونه خاصی از تئاتر بود، شباهت زیادی به (کمدیا دلارته) ایتالیا و (واریته) اروپایی داشت و بدیههسازی و بدیهه سرایی، محور اصلی این نوع نمایشنامه بود. حرکت و آواز نیز چاشنی آن میشد. پایان خوش و نتیجهگیری اخلاقی هم از دیگر خصوصیات آن بشمار میرفت. در نمایشنامه روحوضی معمولا دو تیپ حضور داشتند.
یکی حاکم و دیگری سیاه که معمولا (مبارک) نام داشت و نوکر بود، به گونهای که سیاه سمبل مردم زجر دیده و حاکم زورگو، تجلی حکومت وقت بود.
سیاهبازی در گذشته در خانههای بزرگ ایرانی در وسط حیاط بر روی حوضهایی که کاربردهای فراوانی داشت، اجرا میشد و از آن جمله در زمان جشنها و مهمانیها ساکنان خانه روی آن تخته بزرگی میگذاشتند و شکلی همانند صحنه نمایش به آن میدادنند و عدهای بازیگر روی آن تخته به اجرای نمایش و البته از نوع کمدی آن میپرداختند و چون در آن هنگامه در ایران؛ یک شخصیت معروف کمدی یعنی سیاه وجود داشت، این نمایشها اکثراً ًدر ابتدا و رفتهرفته سیاهبازی شد. براین اساس است که امروزه تئاتر سیاه بازی را ((تخت حوضی )) و یا ((روحوضی )) میخوانند.
همیشه سیاه بازی شیوهای متداول برای بزرگنمایی ضعفهای جامعه در قالب کمدی بوده و این نمایشها به دلیل ساختار خاص اجرای خود که مبتنی بر بداهه بودند، نمایشهایی بیحد و مرز زمانی و موضوعی هستند. به طوری که گاه اجرای یک سیاه بازی به تناسب فضا و وجود سوژههای مناسب یک شب تا صبح ادامه پیدا میکرده و مردم نیز با کمال میل به تماشای آن مینشستند و لذت میبردند.
"داود فتحعلیبیگی" همیشه علاقه خاصی به احیا و حفظ آیینهای نمایشی ایران به ویژه نمایشهای تخت حوضی و سیاه بازی داشته است، او به عنوان یک محقق و کارشناس سالهای زیادی به این موضوع پرداخته و اکنون دانستهها و تحقیقات میدانی و علمی خود را در قالب آثاری وفادار به این آیینها در قالب نمایشنامه ارائه کرده است.
نمایش "عفریته ماچین" یکی از جمله این متون نمایشی است که به شیوه تخت حوضی و به کارگردانی علی یدالهی در تالار سنگلج اجرا میشود. در این اجرا سعی شده با نمایش فشردهای از گونههای مختلف نمایشهای آیینی، سنتی مانند: سیاه بازی، نقالی، پرده خوانی و ترنا زنی، نمایشهای شادی آور زنانه و... از شرایط روز جامعه نیز انتقاد شود.
نمایش مانند یک نمایش سنتی سیاه بازی با گروهی از سیاه بازان قدیمی و تعدادی جوان به صحنه میرود. در این نمایش از تمام عناصر اجرایی یک تخت حوضی استفاده شده اما در دل این تخته حوضی به شیوههای دیگر نمایشهای آیینی سنتی ایران از جمله پردهخوانی و نقالی هم اشاره میشود.
هرچند "عفریته ماچین" به جای حوض در یک تالار نمایشی به صحنه میرود؛ اما یکی از قابل توجهترین نمایشهای قدیمی سیاه بازی ایران است که فتحعلی بیگی براساس داستان این سیاه بازی، روایت نویی از این داستان را نوشته است.
گروه اجرایی این نمایش همه از هنرمندان لاله زار و بیشتر کسانی هستند که برای بازی در این نوع ژانر نمایشی به طور تجربی تربیت شدهاند و در کنار گروه سیاه بازی، نقال و پردهخوان جوان و ترنا باز حضور دارند.
نمایش "عفریته ماچین" را نمیتوان مانند یک تئاتر معمولی مورد بررسی قرار داد و بیشتر شکل موزهای و تحقیقی اثر است که به آن هویت بخشیده و به خوبی طرز استفاده از شیوههای مختلف آیینها و بازیهای نمایشی ایران را نشان میدهد؛ اما در بررسی دقیق، ضعفهایی مشخصی در ساختار اجرایی یک تخت حوضی را دارد.
بارزترین ضعف این نمایش تصنعی بودن بازی بازیگران و دوگانگی آنان در ارائه یک بازی مبتنی بر بداهه است که این را میتوان به دور شدن بازیگران و هنرمندان این نوع نمایشها از فضای نمایشهای سنتی دانست، فضایی که ضرورت بازیهای بداهه و خلاق را فراهم میکرد و از سویی مخاطبان و خواهان زیادی داشت.
با تغییر شرایط جامعه در سالهای اخیر و رونق نمایشهای مختلف، سلیقه مخاطب نیز تغییر کرده و تئاتر از دل مردم عام به تالارهای خاص کشیده شده و نمایشهای متنوع در انواع و سبکهای مختلف هم تماشاگر را سختگیرتر از گذشته کرده و هم جایگاه سیاه بازی را در ایران کم رونقتر.
"عفریته ماچین" نمایشی اقتباسی یا برگرفته از شیوههای سنتی نمایش ایرانی نیست و از نظر عناصر اجرایی مانند، شخصیتها، نوع موسیقی زنده و سازها، طراحی و دکور، ساختار داستانی و شکل انتقادی خود یک نمایش سنتی در قالب تخت حوضی است که در چارچوب اجرایی خود نگاهی هم به شیوههای دیگر بازیها و آیینهای نمایشی ایران دارد.
محدودیتهای اجرایی این نوع نمایشها در زمان کنونی به دلیل مکان و شرایط متفاوت اجرا و اصرار نویسنده به گنجاندن چند شیوه دیگر نمایش ایرانی در دل این نمایشنامه هر چند آن را از نظر تحقیقی قابل توجه کرده؛ اما از اصالت و بداههپردازی خاص این نوع نمایشها دور کرده است و دیگر نمیتوان شاهد بازیهایی خلاقانه و جا افتادهای از گروه باشیم.
هرچند با خاموشی تئاترهای لاله زار، عمر سیاه بازی ایران نیز به پایان رسید و مقایسه نمایشهای سنتی با یکدیگر کار عبثی است؛ اما به صراحت میتوان گفت "عفریته ماچین" با وجود طنزها و تطبیق موضوعیاش با اوضاع جامعه ایران و اهمیت ساختار موزهایاش نمیتواند اثری قابل توجه در عرصه سیاه بازی ایران باشد و خاطره افرادی مانند "سعدی افشار" را در صحنه برایمان زنده کند.
ایران تئاتر