PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : صفات اشخاص کارآفرین



B a R a N
1st June 2010, 12:47 PM
کارآفرینان اعتدال در میزان خطر را ترجیح می‌دهند. فعالیت‌های با میزان خطر معتدل، آنهایی هستند که مهارت و کوشش شخص نقش اصلی را ایفـا می‌کند. ممکن است شرایط مساعد هم در آن نقشی داشته باشد، اما تاثیر آن به وسیله‌ی مهارت و کوشش شخصی به حداقل رسیده تا نتیجه‌ی کار جزء مسئولیت‌های خود شخص باشد.



کارآفرینان از خطر استقبال می‌کنند، در صورتی که خطر محاسبه شده باشد. به عبارت دیگر، آنها مسئولیت فعالیت‌هایی را که در آنها هیچ امکان موفقیتی وجود نداشته باشد و یا یک خودکشی مالی باشد را به عهده نمی‌گیرند. کارآفرینان برای قبول خطر باید جرأت داشته باشند و بدین وسیله سرنوشت خود را رقم مــی‌زنند. اما در شرایط نامطمئن تمام جوانب را برای حل مشکلات در نظر گرفته و بنا بر تناسبشان، آنها را طبقه‌بندی می‌کنند.



کارآفرینان مسئولیت شخصی را قبول مـــی‌کنند. یکی از انگیزه‌های اصلی برای دنبال کردن آینده، کارآفرینی است. او ترجیح می‌دهد که خودش تصمیم بگیرد و در جریان آن، تمام کوشش، دانش، مهارت و سرمایه خود را نیز به کار می‌گیرد. اگر شکست بخورد، فقـط مـی‌تواند خود را مقصر بداند و اگر موفق بشود، فقط صلاحیت کارآفرینی خود را تایید کرده است.



کارآفرینان اعتماد به نفس دارند. کارآفرینان به خاطر اعتماد به نفس خود، شهرت دارند. آنها بر این باورند که می‌توانند انتظاراتی که از آنها هست برآورده کنند. به عبارت دیگر، آنها امکان موفقیت خود را بیش از آن چیزی که هست، در نظر می‌گیرند. ظاهرا کارآفرینان واقعی به خاطر اعتماد به نفس بالایی که در خود می‌بینند و برای دیگران غیرقابل لمس است، موفق می‌شوند.



کارآفرینان به دنبال بازتاب عملکرد خود هستند. کارآفرینان به خاطر آگاهی از وضعیت موجود به دنبال بازتاب عملکرد خود چه خوب، چه بد، هستند. بدون داشتن این اطلاعات ادامه‌ی کار برای آنها خیلی مشکل است. کارآفرینان در هر کاری که انجام می‌دهند، هدف‌گرا هستند. بدین ترتیب که آنها همیشه به فکر اهداف طولانی مدت خود بوده و کارهایی که امروز انجام می‌دهند، در راستای اهداف آینده‌شان است. آنها همیشه چیزی را مورد هدف قرار داده و اهداف آنها معمولا عادی نیستند. به همین خاطر دیگران آنها را بلندپرواز می‌نامند.



کارآفرینان، همیشه به دنبال مبارزه بوده و احساس اکتساب را دوست دارند. بنابراین استانداردهای بالایی را برای کار خود در نظر می‌گیرند. آنها محصولاتی با کیفیت بالا تولید و بر اساس مرغوبیت و راندمان رقابت می‌کنند. آنها از مواجه شدن با رقابت ترسی ندارند و در حقیقت از رقابت لذت می‌برند.



کارآفرینان نوآور هستند و همواره در مقابله با موقعیت‌ها از راه‌ها و روش‌های جدید استفاده می‌کنند. آنها از توانایی خود در خلاقیت لذت می‌برند. از تصورات و ابتکارات شخصی خود برای یافتن راه‌های جدید و کنار هم گذاشتن چیزها استفاده می‌کنند. آنها پر از پرسش هستند.



کارآفرینان خستگی را زیاد احساس نمی‌کنند. در برابر مشکلات به دنبال راه حل گشته و سریعاً برای حل آنها اقدام می‌کنند. آنها می‌دانند با کار موثر، به اهداف خود خواهند رسید.

هر ساله مجله inc ، 500 کارخانه ای را که در آمریکا رشد سریعی داشته اند، معرفی می کند. برای ورود به این لیست 500 تایی هر کارخانه می بایست حداقل 5 سال از عمرش گذشته باشد. 80% کارخانه های انتخابی بین 5 تا 10 سال سابقه دارند چه کسی کارآفرین این کارخانه هاست؟ این کارآفرینان خیلی موفق به خوبی تحصیل کرده اند، حدود 85% از آنها تحصیلات دانشگاهی دارند و 40% آنها بیش از یک نوع مدرک تحصیلی دارند و تنها 15% این افراد مدرک mba دارند. وقتی که آنها در ابتدا کار خود را شروع کردند اغلب خیلی امیدوار بودند که شغل آنها زنده بماند یا حداکثر به کندی رشد کند، حال بایددید هدف کارآفرینان موفق از شروع کسب وکار تازه چه بوده است؟ وقتی از کارآفرینان موفق در مورد علت تاسیس کارخانه هایشان سوال شود. بیشترین پاسخی که به این سوال داده شد کارکردن آنها برای خودشان و اینکه کنترل زندگی خود را خود برعهده بگیرند، برد 41% بقیه علت ها عبارتند از: ایجاد یک چیز تازه 12% اثبات اینکه آنها می توانند از پس این کار برآیند (9) : احساس اینکه در شغل سابق به آنها بها داده نمی شد (8%) اخراج شدن از شغل قبلی (5%) دلایل متفرقه دیگر (11%) میل به بودن رئیس خود را در بین افراد وقتی که بفهمند به اهداف اقتصادی خود در سازمانهایی بزرگ نمی باشد قوی می شود. مطالعات انجام شده در سالهای اخیر نشان می دهد که کارآفرینانی که موفق شده اند دارای ویژگی های منحصر به فردی بوده اند. ویژگیهایی از قبیل: صفات بارز شخصی مهارت های تکنیکی و مهارت های .... داشتن حس استقلال طلبی، اعتماد به نفس و از خود گذشتگی و هر چه وجود این صفات در شخصی بیشتر باشد احتمال اینکه کارآفرینی موفقی شود بالاتر می رود.


صفات بارز شخصی

از آنجا که فعالیت کارآفرینان برای رشد اقتصادی خیلی اهمیت دارد. محققان در پی این هستند که بفهمند به عواملی به موفقیت کارآفرینی کمک می کند. شرایط شغلی یک عامل مهم در موفقیت کارآفرینان موفق نخواهد شد. نتیجه یک تحقیق از 3 آزمایشگاه تحقیقاتی بزرگ شاهد ای مدعاست محققان علاقه مند بودند تفاوت های موجود بین مخترعانی که سرانجام آزمایشگاه را ترک کرده اند در شغل مستقلی برای خود درست کردن و دیگرانی که چنین کاری را انجام ندادند را بیابد آیا یک چیزی مانند شرایط آزمایشگاه بود که باعث شد برخی از مخترعان آن محیط را ترک کنند؟ یا اینکه این کار به ویژگیهای شخصی افراد مرتبط می شد؟ مطالعه نشان داده است هر دو عامل مهم هستند اما تفاوت در خصوصیات اخلاقی مهم که از شرایط آزمایشگاه است. خصوصیات احلاقی بارزی که بیشتر کارآفرینان از آنها بهره مند اند عبارت است از: علاقه به انجام کار بزرگ، داشتن حس استقلال طلبی، اعتماد به نفس و از خود گذشتگی.

MR_Jentelman
17th June 2010, 12:23 AM
گام اول براي كارآفريني پرسيدن اين سؤال مهم از خود است : «آيا من ويژگيهاي يك كارآفرين را دارم» ؟
تعدادي از كارشناسان پژوهش هايي در اين زمينه انجام داده اند كه آشكار مي سازد تمامي كارآفرينان چه زن چه مرد داراي ويژگيهاي مشتركي هستند . اما اين ارزيابي را خودتان بايد انجام دهيد . شخص ديگري به شما نخواهد گفت . علاوه بر اين ، گسترش طرح ها ، مديريت زمان و هدايت جزئيات ديگر همگي به عهده شماست . برخلاف تصور عموم ، فردِ كارآفرين هم ميتواند درون گرا باشد هم برون گرا . تفاوت عمده اين دو در اين است كه افراد درون گرا قواي خود را در درون خود متمركز مي كنند و اغلب به تنهايي موفق‌تر عمل مي‌كنند اما افراد برون‌گرا انرژي خود را به بيرون معطوف مي‌سازند و معمولاً در كارهاي گروهي موفق‌تر ظاهر مي‌شوند. با اين حال كمتر پيش مي آيد كه شخصي دقيقاً در يكي از اين دو گروه قرار گيرد .
اكثر افراد در بين اين دسته بندي قرار مي گيرند . اما كارآفرينان واقعي چه ويژگي‌هايي دارند ؟
1- براي كاري كه انجام مي‌دهند ميل مُفرط دارند .
2- كار كشته و ورزيده هستند . خود را در برج هاي شيشه اي شان حبس نمي كنند .
3- از توانايي تفوق در حداقل يك زمينه كاري برخوردارند .
4- در كاري كه انجام مي دهند صاحب اقتدار هستند و پيشرفت تلاش هايشان را ارزيابي مي كنند .
5- در گردآوردن گروه خود موفق اند و در جذب افراد ماهر تر و با هوش تر گوي سبقت را از ديگران مي ربايند .
6- به دنبال خواسته ها و نياز هايشان هستند و در حل مشكلات سرسخت و مصمم عمل مي كنند .
7- به نياز خود براي كمك و حمايت ديگران واقف هستند .
8- مي دانند موفقيت بدون تعهد كامل به دست نمي آيد . محدوديت هاي پيش رويشان تنها آنهاييست كه خودشان اعمال مي كنند .
9- پُر انرژي هستند .
10- از اعتماد به نفس فوق العاده اي برخوردارند .
11- اهدا فشان بلند مدت است .
12- پول را وسيله ارزيابي رسيدن به دستاوردهايشان مي دانند .
13- بر حل مشكلات اصرار مي ورزند و مهارت كسب بيشترين توفيق با كمترين امكانات را دارند .
14- خلاق هستند و از درصد ريسك ها مي كاهند . از شكست ها درس مي گيرند و از واكنش ها و بازخورد ها بهره مي جويند .
15- مسئوليت پذيرند و از تمام منابع موجودشان استفاده مي كنند .
16- باور دارند شكست و موفقيت در كنترل آنهاست .
موفق ترين كارآفرينان لزوماً با هوش ترين و تحصيل كرده ترين اشخاص نيستند . بلكه آنها افرادي خلاق ، با انگيزه ، برخوردار از شمّ قوي و توانا در شناسايي فرصت هاي طلايي هستند.


منبع:روزنامه تفاهم

B a R a N
12th August 2010, 06:00 PM
صفات بارز شخصیتی کارآفرینان



- علاقه به انجام کار بزرگ

علاقه به انجام کار بزرگ میل درونی، شخصی به بهترین بودن و موفقیت در شرایط رقابتی یکی از صفات اخلاقی بارز کارآفرینان موفق است افرادی که زیاده خواه هستند خودشان مسئول رسیدن به هدف هایشان، متعادل کردن اهداف دور از دسترس و بررسی عملکرد خود می باشند.

طی تحقیقی که David Mccllellundو دیگران انجام داده اند برای بررسی علاقه به رسیدن جاهای بزرگ یافته ها نشان می دهد که شاید فقط 5% از جمعیت آمریکا از لحاظ شخصیتی علاقه رسیدن به جاهای بزرگ را دارند. در بین مردم علاقه به قدرت و مقبولیت از اهمیت بالاتری نسبت به علاقه به انجام کار بزرگ برخوردار است. میل قوی به رسیدن به موفقیت چیزی است که کارآفرینان موفق را از بقیه جدا می کند. کارآموزان که چگونه به اهداف پرچالش اما دست یافتنی مربوط به خود و شغلشان برسند. وقتی به آنها رسیدند سراغ اهداف دیگری می روند.

حس استقلال طلبی:

کارآفرینان اغلب به دیگران وابسته نیستند. در نتیجه این میل آنها معمولاً تمایلی به اینکه در سازمانهای بزرگ زیر دست دیگران کار کردند، ندارند. آنها یک انرژی درونی دارند. بر توانایی هایشان اعتقاد دارند و در رفتارشان شرافت نفس دارند. بسیاری از این ویژگیها بیشتر به Catherin Hughel می باشد. او اولین زن آمریکایی – آفریقایی در آمریکاست که مدیر یک کارخانه تجارتی است. خانم Hughel ، 20 سال پیش فعالیت تجاری خویش را آغاز کرد. در آن موقع خود را با راه اندازی ایستگاه رادیویی خراب دانشگاهها وارد آغاز کرد.طی چند سال او ایستگاه رادیویی شخصی اش را با نام Wd-Am به کمک یک وام500 هزار دلار می برند. پرداخت وام آنقدر مشکل بود که او مجبور بود در ایستگاه خودش زندگی کند. با وجود این مشکلات او خوشحال بود و می گفت من در مورد برنامه هایی که دارم به خوبی فکر کردم و در فکر ایجاد فرصت شغلی برای مردم هستم، امروزه یک شغل ب سرمایه 50 میلیون دلاری با 30 ایستگاه در سراسر کشور به وی اختصاص داد.

اعتماد به نفس:

یک عامل موفقیت کارآفرین اعتماد به نفس است. این ویژگی شخصی را قادر می سازد که در برخورد با مشتریان و کارمندان به یک اندازه قاطع و استوار باشد. انتظارات، دستاوردها و پاداشهای عملکرد خوب از طرف کارمندان تقویت کننده هستند و می توانند الگویی برای دیگران باشد. بسیاری از مردم رهبری خوش بین و با هیجان می خواهند، کسی که از طریق او بتوانند رشد کنند. به خاطر ریسکهای زیادی که در راه اندازی یک تشکیلات کارآفرینانه وجود دارد داشتن روحیه خوش بینی ضروری است.

از خود گذشتگی:

کارآفرینان باید فداکار و از خود گذشته باشند آنها در می یابند که دست یابی به هرچیزی تلاش می خواهد و راحت نیست. این به معنی از دست دادن تعطیلی دو هفته ای و بازی گلف هر یکشنبه کوهنوردی می باشد. موفقیت بهای سنگینی دارد و آنها می خواهند نرا بپردازند. در مورد خانم Hughel زندگی در ایستگاه رادیویی از خود گذشتگی است. نداشتن ماشین به علت کمبود بودجه ناشی از پرداخت حقوق کارمندان از خود گذشتگی است. اما شاید بزرگ ترین از خود گذشتگی او فروختن جعبه ساعت طلایی کمیاب اوست که متعلق به مادر بزرگش بوده است و به خاطر نیاز به 50 هزار دلار بوده است. از خود گذشتگی می تواند یک حقیقت دست یافتنی برای کارآفرینان باشد.

مهارت های تکنیکی:

فروشندگان موفق اتومبیل معمولاً ابتدا دانش های تکنیکی لازم برای فروش و سرویس اتومبیل ها را فرا می گیرد و سپس اقدام به تاسیس فروشگاههای اتومبیل خود می کنند.

آقای Bower Man از دانش تکنیکی خود برای طراحی کفش و سایر ابزارهای مدرن بهره گرفت او با تکنیک هایی که فرا گرفته بود هزاران راه برای براق نگهداشتن انواع کفشها پیدا کرد.
مهارتهای تکنیکی در صنعت کامپیوتر بسیار پر اهمیت هستند صنعتی که پایگاه 30% شرکت های با رشد سریع در آمریکاست.

هر دوی David Filo ، Jerry Yang، در رده PHD در دانشگاه Stamford در رشته برق پذیرفته شده بودند وقتی که شروع به توسعه نزم افزار و پایگاههای اطلاعاتی کردند که نتیجه آن سایت پرمخاطب Yahoo است. مانند بسیاری از کارآفرینان آنها از مهارتهای تکنیکی شان برای ایجاد چیزهایی که به نظرشان مفید بوده استفاده کرده اند.

شایستگیهای مدیریت:

موفقیت یک فعالیت کارآفرینانه اغلب به رفتار فرصت طلبانه و بودن در مکان صحیح در هر وقت بستگی دارد. هر چند موقعیت و شانس هم نقشی در موفقیت دارند ولی تصمیمات استراتژیکی نیز مهم هستند. مطالعه روی 906 مدیری که برنده پاداشهای کارآفرین سال Ernst & Young بودند منجر به استخراج تعدادی از استراتژی هایی شدکه سبب موفقیت آنها شده بود؛

تحویل کالا یا خدماتی که به عنوان بهترین کیفیت شناخته می شوند برای توسعه بازار خود
تولید محصولات و خدمات جدید که برای اولین بار وارد بازار شده اند
تولید محصولات و خدماتی که تقاضایی با قیمت بالا یا متوسط برای آنها وجود دارد
ایجاد سالیانه محصولات و خدمات جدید به منظور افزایش درآمد به مقدار 20%
بوجود آوردن مشتریان جدید برای افزایش درآمد به اندازه سالیانه 30%
حفظ کنترل اقتصادی شرکت
اتصال اهداف بلند مدت کارآفرینی با یک استراتژی خروجی تعریف شده

مهارت داشتن طرح و برنامه و تدبیر:

هر چند برنامه ها و نقشه های کشیده شده برای انجام کار ممکن است در طی آن تغییر کنند اما با وجود این داشتن طرح و برنامه برای شرکت های کارآفرین مهم است و نزدیک 80% از کارآفرینان موفق طرح های خود را به صورت مکتوب درمی آورند. نوشتن برنامه های ماهانه که 12 تا 24 ماه را بپوشانند معمول هستند. هر چه زمان بیشتر می گذرد نیاز است که طرح ها عمومی تر شوند برای مثال می توانند تحت عنوان اهداف سالیانه در آیند.

اداره و مدیریت کردن طرح و نیز اهمیت فراوانی دارد و در آغاز کار فعالیت کارآفرینان می تواند نقش کلیدی داشته باشد، وقتی سرمایه شرکت اندک است و شرکت بازدهی مناسبی ندارد جذب کارمندانی که به دربخور باشند خیلی سخت است. در این حالت موسسان به شخصه اغلب کارهای مهم را انجام می دهند. اما برای رشد آنها باید سرمایه هایی تازه را جذب کنند. به محض جذب این سرمایه ها کارآفرینان موفق موازنه ای بین طرح و عملکرد خود بر اساس برنامه های یک ماه یا سه ماه ایجاد می کنند.

آنها همچنین برای کار با کارمندان و استاندارد کردن کار خود نیز طرح و برنامه دارند.

مهارت کار گروهی:

کارآفرینان موفق به سختی کار می کنند و عاشق کار هستند ولی به تنهایی نمی توانند تمام کارها را انجام دهند مگر اینکه تیم های موثر و قوی ایجاد کنند. در این صورت سازمان آنها رشد خواهد کرد. کارآفرینان موفق آغاز کننده هایی هستند که معمولاً مشتاقانه از زیردستان و برنامه های آنها حمایت می کنند. آنها همچنین روابط خوب خود را با شرکایشان حفظ می کنند.

مهارتهای ارتباطی:

برای کارآفرینان تازه کاری که هیچ چیز به جز ایده و آرزو ندارند داشتن توانایی ارتباط موثر برای ایجاد شرکت و تامین نیازها به منظور تبدیل طرح به واقعیت ضروری است. بیشتر ارتباطاتی که در شرکت های بزرگ رخ می دهد شامل سخنرانی ها: نوشتن گزرشات مقاله های رسمی و مرور برنامه ها می باشد. اما در شرکت های کوچک اکثر ارتباطات مستقیم است و کمتر رسمی است. برای شرکت های کارآفرینی جهانی، ارتباط موثر با کارمندان مشکل است.

کارخانه IAMS که یک تولید کننده غذایی حیوانات خانگی است این مشکل را با فرستادن مجله و روزنامه به کارمندانی که در کشورهایی دیگر مشغول کار هستند و تماسهای تلفنی گاه به گاه به آنها حل کرده است.

B a R a N
12th August 2010, 08:53 PM
نتایج بررسی زندگی نامه 14 کارآفرین برتر:

وجوه مشترک کارآفرینان



كنجكاوی و اشتیاق به آموختن
ریسک‌پذیری (ریسک‌های متوسط و حساب شده)
نیاز به توفیق
برقراری ارتباط اجتماعی
رشد شخصیت
مسوولیت پذیری و اتكا به خود
نوآوری، خلاقیت، ایده‌سازی
اعتماد به نفس
زندگی در زمان حال
رویكرد مثبت
پشتکار زیاد
آرمان‌گرایی
پیشقدم بودن
فرصت‌گرا بودن (بیشتر در جستجوی فرصت‌ها هستند تا تهدیدات)
نتیجه‌گرا بودن
استقامت
اهل کار و عمل بودن
آینده‌گرایی

B a R a N
6th November 2010, 09:34 PM
همه ما داستان زندگي مديراني را كه همواره در امور شغلي خود موفق بوده اند شنيده ايم. در دنياي پر افت و خيز كنوني مديران و كارآفرينان بيش از ديگران بايد اصول بنيادين موفقيت را بدانند و به آن ها عمل كنند. امور تجاري و اقتصادي شبيه بسياري از امور ديگر به سبب تداوم روند جهاني شدن چالش هايي را در راه كسب و كارها قرار مي دهد. در مقاله حاضر به توصيف برخي ويژگي هاي افرادي مي پردازيم كه با به كارگيري اصول مهم و اساسي موفقيت توانسته اند كسب و كاري سودده را اداره كنند. اين ويژگي به هر فرد در زندگي شغلي و خانوادگي كمك مي كند عملكردي مثبت داشته باشد.


1- سخت كوشي:
اين دسته از افراد كارآفرين هر روز صبح زود از خواب برخاسته، اجراي برنامه روزانه را كه از قبل آماده كرده اند آغاز مي كنند. به ندرت از ايشان گله و شكايت مي شنويد. آن ها از ديگران عملكرد مثبت انتظار دارند اما از خود عملكردي عالي مي خواهند. گام نخست موفقيت مداوم ايمان به اين واقعيت است كه تلاش ثمر مي دهد.


2-كنجكاوي و اشتياق به آموختن:
كساني كه در همه امور خود موفق هستند همواره مطالعه مي كنند، مي پرسند و فرا مي گيرند. در اين زمينه تفاوت آن ها با بقيه اين است ايشان آنچه را كه مي آموزند به كار مي گيرند. موفقيت مداوم به معناي از بركردن اطلاعات نيست بلكه به معناي به كارگيري يا استفاده از دانش به شيوه اي جديد و متناسب با شرايط محيط است. آن ها در حوزه كار خود يك متخصص هستند و در عين حال اطلاعات عمومي زيادي دارند.


3-برقراري ارتباط اجتماعي:
كارآفرين هاي موفق با افراد بسيار زيادي آشنا هستند و روابط عمومي خوبي دارند. ايشان در بسياري از زمينه هاي تجاري افرادي را مي شناسند كه مي توانند موانع را از سر راه آن ها بردارند. اين گروه از افراد در جمع هاي خانوادگي، فاميلي، صنفي و اجتماعي شركت مي كنند و سعي مي كنند با افراد ذي نفوذ ارتباط برقرار كنند.


4- رشد شخصيت:
افراد موفق غير از آن كه در حوزه فعاليت هاي شغلي همواره به آموختن مشغولند، توانايي هاي شخصيتي خود را نيز افزايش مي دهند. آن ها ارتقاي توانايي هاي دروني و فراگيري مهارت هاي رفتاري را از ضروريات دانسته و در اين جهت اقدام مي كنند. بر خلاف افراد ديگر، موفق ها هنگامي كه تحمل نقايص را ندارند به جاي رنج كشيدن آن ها را رفع مي كنند.


5-خلاقيت:
كارآفرين هاي موفق به شكلي خارق العاده خلاق هستند. آن ها دايما از خود مي پرسند: «چرا نه؟» و همواره به امكان هاي جديد، فرصت هاي آتي و راه هاي مقابله با چالش ها فكر مي كنند در حالي كه افراد معمولي هر چالشي را يك شكست بالقوه مي بينند، افراد موفق آن ها را فرصت هايي براي يادگيري مي دانند.


6-مسووليت پذيري و اتكا به خود:
اين گروه از افراد درباره سرزنش ديگران نگران نيستند و وقت خود را با گله و شكايت هدر نمي دهند. آن ها تصميم مي گيرند و اقدام مي كنند. گاه مورد سرزنش قرار مي گيرند اما با صبر به برنامه اي كه از پيش تدوين كرده اند عمل مي كنند، ابتكار عمل را در دست گرفته و مسووليت موفقيت هايي را كه كسب مي كنند بر عهده مي گيرند.


7-آرامش:
حتي در زمينه اضطراب نيز افراد موفق توازن را حفظ مي كنند. آن ها ارزش شوخ طبعي، صبر و برنامه ريزي را مي دانند در نتيجه به ندرت وحشت زده مي شوند و واكنشي عمل مي كنند. مديران موفق آرام هستند، سوالات درست مي پرسند و حتي در بحران ها با آرامش تصميم قاطع و صحيح مي گيرند.


8- زندگي در زمان حال:
آن ها مي دانند كه «اكنون» تنها زماني است كه قادرند آن را كنترل كنند بنابراين انرژي و وقت خود را صرف تاسف خوردن درباره گذشته نآآنهايا نگراني از آينده نمي كنند. به همين دليل مشاهده مي شود كه مقدار زيادي كار در روز انجام مي دهند يعني حداكثر استفاده را از هر روز مي كنند و به جاي هدر دادن زمان از آن استفاده مي كنند. آن ها اقدام مي كنند زيرا هر كاري بهتر از تصميم نگرفتن است.


9- بصيرت:
درك تحولات عمده در جهان و تاثيري كه اين دگرگوني ها بر كسب و كارهاي كوچك و متوسط مي گذارد از مهم ترين ويژگي هاي كارآفرين هاي موفق است. آن ها به تحولات و تغييراتي توجه مي كنند كه از ديد ديگران پنهان مي ماند. به اين ترتيب با آن كه در زمان حال زندگي مي كنند، به آينده نيز توجه دارند.


10- اقدام فوري:
كارآفرين هاي همواره موفق نسبت به تحولات فورا واكنش نشان داده و از ادامه ضرردهي جلوگيري مي كنند. براي مثال اگر يك ارتباط تجاري سودده در حال ضعيف شدن است فورا اقدام كرده و آن را تقويت مي كنند. گاه آن ها به اين نوع اقدامات شخصا تمايلي ندارند اما چون براي موفقيت كسب و كار ضروري است آن را انجام مي دهند. همچنين اين افراد در هر زمان فقط يك كار و مفيدترين كار را انجام مي دهند. كساني كه چند كار را همزمان انجام مي دهند در واقع هيچ كدام را درست به پايان نمي رسانند.


11-رويكرد مثبت:
رويكرد منفي تاثيري بسيار مخرب بر زندگي فرد و كسب و كار او دارد. نگاه به جنبه هاي منفي هر وضعيت ذهن را نسبت به امكان هاي مثبت آن وضعيت مي بندد و امكان استفاده از آن را از ميان مي برد. برعكس، نگاه مثبت باعث افزايش انرژي فرد شده و او مي تواند جنبه هايي را مشاهده كند كه ديگران توجهي به آن ندارند. گاه توجه به يك نكته كوچك در موفقيتي بزرگ موثر است.


12- استقامت:
در حالي كه افراد عادي هر شكست را توجيهي براي تسليم شدن تلقي مي كنند، كارآفرين هاي موفق شكست ها را بازخورد مثبت و مفيد براي اقدام درست بعدي مي دانند. آن ها از شكست راضي نيستند اما ترس از شكست آن ها را از اقدام باز نمي دارد.

نكته بسيار مهم اين است كه اين ويژگي ها در تركيب با هم موثر هستند و به فرد امكان موفقيت هميشگي را مي دهند. براي مثال چون افراد موفق ارتباط هاي اجتماعي قوي دارند، مي توانند در زمينه هاي مختلف از مشاوره ديگران استفاده كنند. همچنين چون همواره مي آموزند تغييرات را هوشمندانه مديريت مي كنند و... توجه داشته باشيد كه هيچ يك از اين ويژگي ها به ارث نمي رسند بلكه هر فرد مي تواند و بايد آن ها را در خود پرورش دهد.

B a R a N
26th November 2010, 11:53 PM
وجوه مشترک کارآفرینان



ریسک‌پذیری (ریسک‌های متوسط و حساب شده)
نیاز به توفیق
نوآوری، خلاقیت، ایده‌سازی
اعتماد به نفس
پشتکار زیاد
آرمان‌گرایی
پیشقدم بودن
فرصت‌گرا بودن (بیشتر در جستجوی فرصت‌ها هستند تا تهدیدات)
نتیجه‌گرا بودن
اهل کار و عمل بودن
آینده‌گرایی



صفات اشخاص کارآفرین
کارآفرینان اعتدال در میزان خطر را ترجیح می‌دهند. فعالیت‌های با میزان خطر معتدل، آنهایی هستند که مهارت و کوشش شخص نقش اصلی را ایفـا می‌کند. ممکن است شرایط مساعد هم در آن نقشی داشته باشد، اما تاثیر آن به وسیله‌ی مهارت و کوشش شخصی به حداقل رسیده تا نتیجه‌ی کار جزء مسئولیت‌های خود شخص باشد.

کارآفرینان از خطر استقبال می‌کنند، در صورتی که خطر محاسبه شده باشد. به عبارت دیگر، آنها مسئولیت فعالیت‌هایی را که در آنها هیچ امکان موفقیتی وجود نداشته باشد و یا یک خودکشی مالی باشد را به عهده نمی‌گیرند. کارآفرینان برای قبول خطر باید جرأت داشته باشند و بدین وسیله سرنوشت خود را رقم مــی‌زنند. اما در شرایط نامطمئن تمام جوانب را برای حل مشکلات در نظر گرفته و بنا بر تناسبشان، آنها را طبقه‌بندی می‌کنند.

کارآفرینان مسئولیت شخصی را قبول مـــی‌کنند. یکی از انگیزه‌های اصلی برای دنبال کردن آینده، کارآفرینی است. او ترجیح می‌دهد که خودش تصمیم بگیرد و در جریان آن، تمام کوشش، دانش، مهارت و سرمایه خود را نیز به کار می‌گیرد. اگر شکست بخورد، فقـط مـی‌تواند خود را مقصر بداند و اگر موفق بشود، فقط صلاحیت کارآفرینی خود را تایید کرده است.

کارآفرینان اعتماد به نفس دارند. کارآفرینان به خاطر اعتماد به نفس خود، شهرت دارند. آنها بر این باورند که می‌توانند انتظاراتی که از آنها هست برآورده کنند. به عبارت دیگر، آنها امکان موفقیت خود را بیش از آن چیزی که هست، در نظر می‌گیرند. ظاهرا کارآفرینان واقعی به خاطر اعتماد به نفس بالایی که در خود می‌بینند و برای دیگران غیرقابل لمس است، موفق می‌شوند.

کارآفرینان به دنبال بازتاب عملکرد خود هستند. کارآفرینان به خاطر آگاهی از وضعیت موجود به دنبال بازتاب عملکرد خود چه خوب، چه بد، هستند. بدون داشتن این اطلاعات ادامه‌ی کار برای آنها خیلی مشکل است. کارآفرینان در هر کاری که انجام می‌دهند، هدف‌گرا هستند. بدین ترتیب که آنها همیشه به فکر اهداف طولانی مدت خود بوده و کارهایی که امروز انجام می‌دهند، در راستای اهداف آینده‌شان است. آنها همیشه چیزی را مورد هدف قرار داده و اهداف آنها معمولا عادی نیستند. به همین خاطر دیگران آنها را بلندپرواز می‌نامند.

کارآفرینان، همیشه به دنبال مبارزه بوده و احساس اکتساب را دوست دارند. بنابراین استانداردهای بالایی را برای کار خود در نظر می‌گیرند. آنها محصولاتی با کیفیت بالا تولید و بر اساس مرغوبیت و راندمان رقابت می‌کنند. آنها از مواجه شدن با رقابت ترسی ندارند و در حقیقت از رقابت لذت می‌برند.

کارآفرینان نوآور هستند و همواره در مقابله با موقعیت‌ها از راه‌ها و روش‌های جدید استفاده می‌کنند. آنها از توانایی خود در خلاقیت لذت می‌برند. از تصورات و ابتکارات شخصی خود برای یافتن راه‌های جدید و کنار هم گذاشتن چیزها استفاده می‌کنند. آنها پر از پرسش هستند.
کارآفرینان خستگی را زیاد احساس نمی‌کنند. در برابر مشکلات به دنبال راه حل گشته و سریعاً برای حل آنها اقدام می‌کنند. آنها می‌دانند با کار موثر، به اهداف خود خواهند رسید.


وظایف کارآفرین
هشت وظیفه برای کارآفرین وجود دارد:



از موقعیت‌های محیط آگاه می‌شود.
برای استفاده از این موقعیت‌ها خود را به خطر می‌اندازد.
برای کار سرمایه‌گذاری می‌کند.
نوآوری‌ها را معرفی می‌کند.
کار و تولید را نظم می‌بخشد.
تصمیم می‌گیرد.
برای آینده برنامه‌ریزی می‌کند.
محصولات خود را با سود می‌فروشد.



انگیزه‌های مهم کارآفرینی
سه انگیزه‌ی اولیه باعث می‌شود که افراد، کارآفرین شوند:


نیاز به پیشرفت
علاقه به آزادی و استقلال
احتیاج به رضایت شغلی



سرچشمه‌ی کارآفرینی
کارآفرینان از کجا می‌آیند؟ اشخاص چگونه کارآفرین می‌شوند؟ آیا کارآفرینان زاده شده یا ساخته می‌شوند؟ زمانی بود که تصور می‌شد کارآفرینان به جای ساخته شدن، متولد می‌شوند. صفات آنها به قدری نادر بودند که در هر جایی یافت نمــی‌شدند. امروزه، شواهد کافی وجود دارد که نشان دهد صفات کارآفرینی را می‌توان با آموزش، پرورش داد.


نقش‌های کارآفرینان در جامعه
کارآفرینان نقش‌های ذیل را در جامعه ایفا خواهند کرد:



عامل اشتغال‌زایی
عامل انتقال فناوری
عامل ترغیب و تشویق سرمایه‌گذاری
عامل شناخت، ایجاد و گسترش بازارهای جدید
عامل تعادل در اقتصادهای پویا
عامل کاهش بوروکراسی اداری (کاهش پشت میزنشینی و شوق عمل‌گرایی و...)
عامل نوآوری و روان‌کننده‌ی تغییر
عامل تحریک و تشویق حس رقابت
عامل ساماندهی


سایت جامع خلاقیت، نوآوری و کارآفرینی

B a R a N
29th November 2010, 12:03 AM
ويژگي‌هاي كارآفرينان



تا به حال ويژگي زيادي در خصوص كارآفرينان بيان شده است. همه كارآفرينان در صفات فردي يكسان نيستند اما ويژگي‌هاي عمومي در آنها وجود دارد كه عبارتند از :




خلاقيت و نوآوري
هدف‌گرايي
ريسك‌پذيري
فرصت‌گرايي و فرصت‌شناسي
آينده‌نگري و دورانديشي
انعطاف‌پذيري
اهل كار و عمل
اعتماد به نفس و خودباوري
واقع‌بيني

MR_Jentelman
1st December 2010, 07:02 PM
بسیاری می‌پرسند كسی كه می‌خواهد كسب و كاری به راه بیندازد باید چه خصوصیات و ویژگی‌های شخصیتی داشته باشد؟
پاسخ به این سوال به راحتی پیدا نمی‌شود و اصلاو به واقع نمی‌توان پاسخ شسته رفته و مطلق را جستجو كرد. خصوصیات شخصیتی یك كارآفرین،‌بسته به این كه چه كسی دارد حرف می‌زند،‌ یا مثبت است یا منفی. برای آنهایی كه می‌خواهند همه چیز راحت و آماده برایشان فراهم شود، احتمالا نظر خوبی به یك كارآفرین ندارند. وقتی كه آنها می‌بینند خانواده یك كارآفرین در دوران تلاش و كوشش مثلا پدر خانواده در عرصه كارآفرینی و بازاریابی، چندان راحت و مرفه زندگی نمی‌كنند، با خودشان می‌گویند كه این شخص خودخواه بوده به فكر هیچكس نیست.
اما سیاستمداری كه از این كسب و كارهای كوچك سود می‌برد به گونه دیگری این اشخاص را وصف می‌كند. به عقیده او اینان افرادی شجاع، خلاق و مستعد هستند كه می‌خواهند در این اوضاع نابه‌سامان اقتصادی از هیچ شروع كنند و نه تنها خودشان سود كرده كسب و كارشان را رونق دهند، بلكه فرصت‌های شغلی هم خلق كنند.


بیشتر مردم باور دارند كه كارآفرینان بدون ترس ریسك می‌كنند. ولی بیشتر كارآفرینان عقیده‌ای مخالف این دارند. معمولا با خود می‌گویند: ایده من بی‌نقص است و كسب و كار من هرگز با خطر و ریسكی مواجه نمی‌شود. در واقع شاید بهتر باشد كه بگوییم كارآفرینان سعی می‌ كنند چیزی را باور كنند كه می‌دانندهمیشه یا اصلا واقعیت ندارد. به عبارتی توانایی این كار را دارند و این گفته دقیقتر از آنست كه بگوییم این كارآفرینان بهتر می‌‌توانند با ریسك‌ ها كنار بیایند یا این كه شجاعت این كار را دارند.
باید اعتراف كنم من هم كه دارم این حرف‌ها را می‌زنم نیز این ویژگی را دارم. حتی زمانی كه تازه ایده كارآفرینی به ذهنم خطور كرده بود و طرح و ایده‌هایم را هم ننوشته بودم، باور داشتم كه كارم بی‌عیب و نقص خواهد بود و ایده‌ام معركه است! و متاسفانه تنها وقتی كه پول كم می‌آورید و در اصل به دردسر مشكلات مالی می‌افتید، چشم‌هایتان به درستی واقعیت جهان اطراف را خواهند دید. حالا اینجاست كه می‌توان كارآفرین واقعی را از آنهایی كه كارها را سرسری گرفته‌اند و تنها خیالبافی كرده‌اند، بازشناخت. یك كارآفرین واقعی راهكارها و استراتژی‌هایش را تغییر می‌دهد و با انعطاف‌پذیری و قبول تغییر شرایط قبلی، ایده‌ها و لوازم تازه‌ای را به كار می‌گیرد تا كسب و كارش را حفظ كرده ارتقا دهد. اگر این كسب و كار سیر و روند پیشرفت را پیش گیرد، به این دلیل است كه صاحب آن در آن دوران آشفته و بحران‌زده تغییرات را پذیرفته و با راهكارهایی مناسب خود را با این تغییر و تحولات سازگار كرده است. اگر كه این كسب و كار از شرایط دشوار سالم بیرون آمد و رو به توسعه و بهبود رفت، عالی و خوشحال‌كننده است. ولی اگر شكست خورد،‌یك كارآفرین حقیقی از پا نمی‌نشیند. اندكی استراحت می‌كند و سپس با یك ایده جدید و بهتر باز می‌گردد. همان‌طور كه گفتم نظرات وعقاید گوناگونی درباره مفهوم كارآفرینی، كارآفرینان و ویژگی‌های آنان وجود دارد كه بسیاری مبهم هستند و تعداد بیشتری به كلی اشتباه. در زیر چند تا از آنها را آورده‌ایم: 1- آگاهی از علم و دانش مدیریت برای شروع یك كسب و كار و كارآفرینی ضروریست.
اصلا این طور نیست! اكثر افرادی كه دانش‌آموخته علوم مدیریتی هستند،‌كارآفرینان ناموفقی از آب در می‌آیند. مدیریت یعنی این كه هنگام انجام یك كار ثابت و مرسوم كه بارها و بارها امتحانش را پس داده، از قوانین و روندهای ثابتی اطاعت كنید و این همان چیزیست كه كارآفرینان با آن میانه خوبی ندارند. اكثریت آنها بر پایه ایده‌ای جدید كار می‌كنند و به خاطر این به كارآفرینی روی آورده اند كه از دست مدیرشان خلاص شوند. اما هدف اول و آخر كارآفرین‌ها این است كه مدیر شوند و این همان علتی است كه در مقطعی از فعالیت آنها باعث سقوط كسب و كارشان می‌شود و آن هنگامی است كه كسب و كار رونق گرفته توسعه می‌یابد و به یك مدیریت حرفه‌ ای نیاز پیدا می‌كند.
2- یك كارآفرین باید بتواند دیدگاهی درست و متعادل و واقع‌گرایانه از گزینه‌ها و فرصت‌های پیش رویش كسب كند.
بله این درست است، اما این دیدگاه و بینش از همان اول كار به دست نمی‌آید. باید وارد جریان كار بشوید و سرمایه و پولتان را به كار بیندازید تا این واقعیات را دریابید. البته این ورود به پروسه كارآفرینی هم شرط دارد و بدون یك طرح سرمایه‌گذاری كسب و كار تازه‌تان محكوم به فناست. طرحی كه با آن شروع می‌‌كنید، باید بارها و بارها مرور شده باشد، درباره‌اش فكر و مشورت كرده باشید و در یك كلام، بی‌گدار به آب نزنید.
3- گفته شده كه 90 درصد كسب و كارهای جدید و نوپا موفق نخواهند شد.
این یكی دیگر از خنده‌دارترین این باورهاست. آمار نشان داده كه نزدیك به 50 درصد كسب و كارهای كوچك می‌توانند حداقل تا پنج سال بعد از شروع كارشان، همچنان ادامه دهند و این رقم برای كسب و كارهای آن‌لاین و خانگی بسیار بالاتر است

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد