PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مصاحبه اختصاصی با رضا سامانی نوازنده جوان گروه ضربانگ



LaDy Ds DeMoNa
30th May 2010, 05:45 PM
مصاحبه اختصاصی با رضا سامانی نوازنده جوان گروه ضربانگ سامانی: برای اولین بار در کوه های آلپ کارگاه آموزشی برگزار کردم

http://musiceiranian.ir/images/news-pic/2010/05/Herschaalde-kopie-van-1-168x300.jpgموسیقی ایرانیان – جواد رهنمایی: رضا سامانی نوازنده تمبک، نی، سورنا، نی انبان و … که متولد سال 1977 در استان چهارمحال و بختیاری است از هشت سالگی شروع به مطالعه تمبک با برادرش بهنام سامانی نمود و در سن دوازده سالگی دف و از سال 1999 نی انبان را شروع به آموختن کرد. سامانی در حال حاضر هجده سال می شود که مقیم کشور آلمان است و در جشنواره های مختلف و معتبر موسیقی حضور یافته است. بر همین اساس با این نوازنده جوان و فعال عرصه موسیقی درباره فعالیتهایش به گفتگو نشسته ایم که دعوت می کنیم در ادامه با ما همراه شوید.

آقای سامانی از آغاز فعالیت هایت در اروپا بگویید
من 18 سال می شود که در آلمان زندگی میکنم و از همان بدو ورودم، کار موسیقی را با برادرم بهنام شروع کردم، اولش اسم گروه مان سامانی بود که بعد گروه ضربانگ جدید را تشکیل دادیم با اعضای جدید.
امکان دارد در این زمینه واضح تر توضیح دهید؟
در سال 1992 میلادی گروهی با نام ضربانگ وجود داشت که توسط آقایان اعیان، مرشد مهرگان، سیاوش یزدانفر و بهنام سامانی تشکیل شده بود و در آخر نیز بدلیل بازگشت آقای مرتضی اعیان به ایران فعالیت هایش متوقف شد.
برادرتان (بهنام سامانی) در آن زمان به همراه اعیان با دستان نیز همکاری میکرد؟
نه عضو دستان نبود ولی تا آنجا که میدانم همکاری هائی با گروه داشت، وقتی من آمدم آلمان همراه با برادر دیگرم به نام حسن که سنتورنواز است، گروه سامانی را تشکیل دادیم و دلیلش هم این بود که بهنام در آن زمان معتقد بود درست نیست از نام ضربانگ استفاده کنیم.
و زمانی که بهنام شروع به کار با دستان کرد، با پژمان حدادی آشنا شد و از آنجا بود که تصمیم گرفتیم یک گروه ساز های کوبه ئی تشکیل دهیم و با تجربه ای که بهنام با ضربانگ اول داشت، من به همراه بهنام، پژمان حدادی، جاوید افسری راد که سنتور و نقاره نواز است، مرشد مهرگان و حکیم لودین گروهی تشکیل دادیم و بخاطر زحماتی که کشیده شده بود و سوابق بسیار خوبی که اعضای گروه داشت از نام ضربانگ استفاده کردیم، اولین کاری هم که با این گروه داشتیم و منتشر شد رنگینه نام دارد که از کلمه رنگ که اصطلاحیست برای قطعات موسیقی ریتمیک در فرهنگ موسیقی ایران بر گرفته شده است.
تا آنجا که من شخصا با تو آشنا هستم میدانم که نی را مسلط و خوب مینوازی و نوازنده نی انبان نیز هستی، در گروه ضربانگ از این جنبه ها هم وارد شدی؟
اره نی انبان و سورنا زدم ولی نی تا بحال با ضربانگ نزدم، البته با بهنام در این زمینه کنسرت های دو نفری داشتیم.

http://musiceiranian.ir/images/news-pic/2010/05/Herschaalde-kopie-van-2.jpg
کمی از کارگاه های ریتم و اردو هائی که بر گزار میکنی صحبت کن، شنیدم خیلی طرفدار دارد
باید باز برگردم به زمانی که آمدم به آلمان و بهنام شاگردان زیادی داشت، درس هم میداد و به من از همه نظر بی نهایت کمک کرد، حتی زمانی که بهنام درگیر کنسرت و… بود کلاس هایش را من اداره میکردم و این باعث شد کم کم خودم هم تعدادی شاگرد بگیرم.
پس از مدتی متوجه شدم شاگرد ها اول کار با علاقه شروع میکنند ولی پس از مدتی که خیلی خوب پیش میروند، پیشرفتشان متوقف میشود چون حرفه ای نیستند و امکان اجرا تقریبا ندارند بنابراین دیگر هیچ انگیزه ای برای ادامه ندارند، به این فکر افتادم که کارگاه و کنسرت های هنر جویان را بر پا کنم و برای اولین بار خودم در کوه های آلپ اولین کارگاه را با هنر جویان در سال 2008 راه انداختم، محلی که بسیار زیباست.
این اقدام بسیار موفق بود و باعث شد سال بعد بهنام هم به ما بپیوندد، امسال نیز با سه نفر از اعضای ضربانگ و به مدت یک هفته همین کارگاه را با ظرفیت چهل و پنج تا پنجاه نفر برگزار خواهیم نمود.
بر گردیم باز به ضربانگ، علاقه مندان در خارج از کشور میدانند که ضربانگ بسیار در سطح جهانی فعال هست و در تمام دنیا بر نامه های مختلفی دارد یکی ازسفرهای جالبش، سفر به هنگ کنگ بود. کمی از این برنامه برایمان بگو
این برنامه برای خود ما هم خیلی جالب بود، راستش ما سفر زیاد میرویم و کنسرت های مختلفی داشتیم ولی این یکی نظم و برنامه ریزی بسیار قوی و خوبی داشت. خیلی خوب کار شده بود، یک سالن 1400 نفری کاملا پر بود و از این تعداد فقط یک نفر ایرانی بود، بقیه همه بومی بودند و با سکوت، نظم و علاقه برنامه را دنبال میکردند که انرژی زیادی به ما داد.

http://musiceiranian.ir/images/news-pic/2010/05/Herschaalde-kopie-van-3jpg.jpg
و برنامه صبحش جالب تر بود که ما 40 دقیقه برای دانش آموزان دبستان و دبیرستانی ساز ها را معرفی کردیم و ساز زدیم بعدش آنها سوالاتشان را می پرسیدند و ما پاسخ میدادیم، روی هم رفته برای ما تجربه بسیار خوبی بود.

http://musiceiranian.ir/images/news-pic/2010/05/Herschaalde-kopie-van-4.jpg
البته یکی دیگر از تجربه های خوب ما سفری بود که به یونان داشتیم و طی همین سفر با یک هنرمند یونانی به نام ماتیوس برنامه اجرا کردیم که همراه با رقص بنفشه صیاد بود و در آینده مطمئنا با ماتیوس بیشتر کار خواهیم کرد، هنرمند بسیار خوبیست.

http://musiceiranian.ir/images/news-pic/2010/05/Herschaalde-kopie-van-5.jpg
و بهتر است این نکته را نیز خاطرنشان کنم که یکی دو کار موسیقی تلفیقی در دست اجرا داریم که اول ضبط میکنیم بعد بصورت تور کنسرت در امریکا و اروپا اجرا خواهیم داشت. فستیوال ابوظبی را هم هفته گذشته رفتیم خیلی خوب برگزار شد.

http://musiceiranian.ir/images/news-pic/2010/05/Herschaalde-kopie-van-6.jpg
چه چیزی از گروه ضربانگ تو را جذب کرده که عاشقانه ازش حرف میزنی و برایش تلاش می کنی؟
خوب میدانید که فرهنگ کار گروهی در میان ما ایرانی ها خیلی کم رنگه، سولیست های بسیار قوی و زیاد داریم ولی ارکستر منسجم و خوب خیلی کم، در سال های اخیر دستان تنها گروهیست که اعضایش منضبط و قوی در بالاترین کیفیت، موسیقی یک زمان طولانی را با تولیدی در خور ستایش کار میکنند و در دل این گروه پژمان حدادی و بهنام سامانی یک موتور پر قدرت و منظم هستند، من به بهنام از چشم یک برادر نگاه نمیکنم، کار را میبینم و میشنوم، مسلما هر کس دیگری هم به جای بهنام بود همین حس را نسبت به او داشتم.
اصولا برای هم آهنگی ریتم، بیشتر ملودی همدلی و هم سوئی میطلبد حالا این دو نفر به همراه من و دیگر دوستان در ضربانگ با فضا های مختلف و ذهنیت های متفاوت کاری را ارائه میدهیم که استثنائیست. مهرگان فضای زورخانه و فرهنگ ورزش باستانی، حکیم لودین که استاد بزرگیست و تسلط زیادی به ریتم های امریکای لاتین دارد و چون افغانیست هم ریشه ماست و درک بالائی از موسیقی ایران دارد شاید اگر یک نوازنده امریکای لاتین بود نمیتوانست اون ریتم ها را اینگونه با ما تطابق بدهد و پژمان ریتم های مدون که دور دارد و سال ها مرسوم نبوده ولی در موسیقی هند هست و در تاریخ موسیقی ما از عبدالقادر مراغه ای مستند موجود است که در گذشته های دور مال ما ایرانی ها بوده. حالا زیبائی کار انجا میشود که یک چنین ترکیبی با یک هنرمند میهمان با فضائی کاملا متفاوت مثل رقص با خانم بنفشه صیاد یا کنسرت هائی با استاد علیزاده ترکیب میشود. من این همدلی و تفاهم و کار زیبا را خیلی دوست دارم.
از ضربانگ، کلاس ها و کارگاه هایی که برگزار می کنی فاصله بگیریم، از برنامه های دیگرت بگو
در حال حاضر یک پروژه ای دارم که با چند تن از موزیسین های ایرانی و آلمانی بر روی موسیقی کشور های بالکان کار میکنیم و من نی انبان و سورنا میزنم، پروژه دیگری هم دارم که با موزیسین های ایرانی، آلمانی و فرانسوی مشترکا کار هائی را داریم آماده میکنیم.
با یک گروه چند ملیتی و ده نفره (کرد های ترکیه و عراق) موسیقی کردی کار کردم که اخیرا منتشر شده است.
با گروه رومی نیز بر روی اشعار مولانا یک سری کار عرفانی آماده کردیم که در ماه نوامبر به خوانندگی علیرضا قربانی اجرا خواهد شد، اکتبر سال گذشته هم گروه رومی هفت اجرا داشته که بهنام و پژمان حدادی هم در این پروژه بودند.
و اما از برنامه های گذشته که خیلی از اجراها راضی بودم، کنسرت هائی بود که با امام یار حسن اف نوازنده بی نظیر کمانچه و برادرش که تار نواز قدرتمندیست همراه با استاد مرادی داشتم.

http://musiceiranian.ir/images/news-pic/2010/05/Herschaalde-kopie-van-7.jpg
شما در ابتدای تشکیل ارکستر سیمرغ به همراه بهنام سامانی و پژمان حدادی در این مجموعه بودید، چه شد که این همکاری ادامه نیافت؟
به خاطر گرفتاری های زیاد که داشتیم و از آن سو عدم امکان حضور مداوم سر تمرین های گروه که در ایران پیگیری میشد ومهم تر اینکه نوازندگان جوانی در ایران هستند که در حد بسیار خوب ساز میزنند و این پروژه استثنائی که به نظر من از بهترین کار هائیست که در تاریخ موسیقی ما اتفاق افتاده حق آن هاست که حضور جدی تری داشته باشند، به خاطر همین موضوعات با آقای متبسم صحبت کردم و تصمیم گرفتیم در ارکستر سیمرغ حضور نداشته باشم.


منبع: موسیقی ایرانیان

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد