PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : بحث *توجیهات قناری*



*میشا*
30th May 2010, 12:27 PM
یه روز آقای کلاغ ، به قول بعضیا زاغ
رو دوچرخه پا می زد ، رد شدش از دم باغ


http://www.img4up.com/images/24614114043233351591.jpg


پای یک درخت رسید ، صدای خوبی شنید
نگاهی کرد به بالا ، صاحب صدا رو دید
یه قناری بود قشنگ ، بال و پر ، پُر آب و رنگ
وقتی جیک جیکو می کرد ، آب می کردش دل سنگ


http://www.img4up.com/images/07266859401164737202.jpg


قلب زاغ تکونی خورد ، قناری عقلشو برد
توی فکر قناری ، تا دو روز غذا نخورد


http://www.img4up.com/images/09320837195534613810.jpg


روز سوم کلاغه ، رفتش پیش قناری
گفتش : عزیزم سلام ، اومدم خواستگاری !


http://www.img4up.com/images/15115350925828922011.jpg


نگاهی کرد قناری ، بالا پایین راست و چپ ،
پوزخندی زد به کلاغ ، گفتش که عجب ! عجب !
منقار من قلمی ، منقار تو بیست وجب !
واسه چی زنت بشم ؟ مغز من نکرده تب !
کلاغه دلش شیکست ، ولی دید یه راهی هست !
برای سفر به شهر ، بار و بندیلشو بَست ،
یه مدت از کلاغه ، هیچ کجا خبری نبود ،
وقتی برگشت به خونه ، از نوکش اثری نبود !
داده بود عملش کنن ، منقارِ درازشو ،
فکر کرد این بار می خره ، قناریه نازشو !


http://www.img4up.com/images/92865313301159192311.jpg


باز کلاغ دلش شیکست ، نگاه کرد به سر و دست !
آره خُب ، سیاه بودش ! اینجوری بوده و هست!
دوباره یه فکری کرد ، رنگ مو تهیه کرد !
خودشو از سر تا پا ، رفت و کردش زردِ زرد !
رفتش و گفت : قناری ! اومدم خواستگاری !
شدم عینهو خودت ، بگو که دوسَم داری !
اخمای قناریه ، دوباره رفتش تو هم !


http://www.img4up.com/images/34534020094493105166.jpg


موهای روی سرت ، وای که هستش خیلی کم !
فردا روزی تاس می شی ! زندگیمون می شه غم !


کلاغه رفتش خونه ، نگاه کرد به آیینه
- نکنه خدا جونم ! سرنوشت من اینه ؟!


http://www.img4up.com/images/73154740940099657588.jpg


ولی نا امید نشد ، رفت تو فکرِ کلاه گیس
گذاشت اونو رو سرش ، تُفی کرد با دو تا لیس !
کلاه گیسه چسبیدش ، خیلی محکم و تمیز !
روی کلّه ی کلاغ ، نمی خورد حتی یه لیز !


http://www.img4up.com/images/88336737519992861275.jpg


نگاه که خوب میکنم ، می بینم گردنتو !
یه جورایی درازه ، نمی شم من زن تو !


کلاغه رفتشو من ، نمی دونم چی جوری
وقتی اومدش ولی ، گردنش بود اینجوری :


http://www.img4up.com/images/66852596655899752240.jpg


خجالت نمی کشی ؟ واسه گوشتای شیکم ؟!
دوست دارم شوهر من ، باشه ژیمناست دست کم !


دیگه از فردا کلاغ ، حسابی رفت تو رژیم ،
می کردش بدنسازی ، بارفیکس و دمبل و سیم ،
بعدش هم می رفت تو پارک ، می دُویید راهای دور ،
آره این کلاغ ما ، خیلی خیلی بود صبور !


http://www.img4up.com/images/39238651811165262123.jpg


واسه ریختن عرق ، می کردش طناب بازی !
ولی از روند کار ، نبودش خیلی راضی ،
پا شدش رفتش به شهر ، دنبال دکتر خوب ،
دو هفته بستری شد ، که بشه یه تیکه چوب !
قرصای جور و واجور ، رژیمای رنگارنگ !
تمرینای ورزشی ، لباسای کیپ و تنگ !
آخرش اومد رو فرم ، هیکل و وزن کلاغ !
با هزار تا آرزو ، اومدش به سمت باغ !


http://www.img4up.com/images/58723359317508506629.jpg


وقتی از دور میومد ، شنیدش صدای ساز ،
تنبک و تنبور و دف ، شادی و رقص و آواز !
دل زاغه هُری ریخت ! نکنه قناریه ؟
شایدم عروسیِ بازای شکاریه؟!


http://www.img4up.com/images/26846485604047263637.jpg


دیدش ای وای قناری ، پوشیده رخت عروس !
یعنی دامادش کیه ؟ طاووسه یا که خروس ؟
هر کی هست لابد تو تیپ ، حرف اولو می زنه !
توی هیکل و صورت ، صد برابر منه !


کلاغه رفتشو دید ، شوهر قناری رو !
شوکه شد ، نمی دونست ، چیز اصلِ کاری رو !


می دونین مشکل کار ، از همون اول چی بود ؟
کلاغه دوچرخه داشت ، صاحب بی ام وِ نبود !


http://www.img4up.com/images/59670526390811574007.jpg


نویسنده: سروش رضایی


=======
خب، اینکه طنز بود و حسابش جدا،
ولی واقعیت که داره


میخوام هر کی برداشت و نظرشو در این مورد بگه (البته لطفا)
از وافعیت هایی که دیدین و شنیدین
معیارهای عجیبی و غریبی که بعضیا برای ازدواج دارن
یا جدای از این مطلب، شرط و شروطی که تا حالا شنیدین بعضیا میذارن


ممنون میشم برای ما هم بگین [golrooz]

mohamadaliv
30th May 2010, 04:39 PM
اول يه دست مريزاد به زهره خانم مي گم بابت اين طنز جالب.
دوم هم اينكه اين مطلبي كه شما اشاره كرديد، كاملن در جامعه و بين خانواده ها محسوسه. يعني متأسفانه امروز اكثر خانواده ها به خيلي از مسايل مادي و غير ضروري در زندگي اهميت مي دن الا به اون چيزي كه در ازدواج اصل هست.
يعني اول زندگي يه جوون با كوله باري از مشكلات مالي و حيثيتي رو به رو مي شه، طوري كه ديگه اون بدبخت يادش مي ره كه خدا در كتابش گفته هدف از ازدواج آرامش دختر و پسره.
به اميد روزي كه همه ازدواج ها بر اساس معيارهاي انساني و الهي باشه و جوون ها به مهناي واقع آرامش رو تجربه كنند. آمين

AvAstiN
19th June 2010, 11:46 AM
والا من بیشتر برعکس اینو دیدم [soal]

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد