PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : معرفی ژنرال هاینس گودریان، برترین استراتژیست نبردهای زرهی آلمان نازی



Himmler
27th May 2010, 11:47 PM
http://dc201.4shared.com/img/300499504/747f5ca/12gud.jpg?rnd=0.8667217793211971&sizeM=3


هاینس گودریان در 17 جولای 1888 در شهر کلوم ( در آن زمان متعلق به آلمان و در پروس غربی بود ولی اکنون در لهستان واقع است ) و در جنوب منطقه دانزیگ متولد شد . از سال 1901 تا 1907 در مدرسه و آکادمی نظامی برلین به تحصیل پرداخت . پس از آن به درجه ستوان سومی در گردان دهم موسوم با جاگر که تحت فرماندهی پدرش بود به خدمت پرداخت . بعد از گذراندن موفق دانشکده جنگ در شهر متز ( واقع در فرانسه که در آن زمان در اشغال آلمان بود ) در 1908 ، درجه ی ستوان دومی را دریافت نمود و دوباره به گردان جاگر پیوست .

در 1911 هاینس جوان عاشق دختری به نام مارگارت گورن میشود و قصد ازدواج میکند اما پدر هاینس ، که معتقد بود پسرش جوان تر از آن است که ازدواج کند ، او را برای گذراندن دوره مخصوص به گردان تلگراف ( گردان بیسیم ) فرستاد تا مدتی از مارگارت دور باشد . بعد از پایان دوره آموزشی در 1913 ، هاینس با مارگارت گورن ازدواج کرد . آنها دارای دو فرزند پسر شدند که هر دو نیز در جنگ جهانی دوم ، در سپاه زرهی آلمان مشغول نبرد بودند .

تا قبل از وقوع جنگ جهانی دوم هاینس گودریان برای گذراندن دوره ی فرماندهی ستاد به آکادمی نظامی برلین فرستاده شد . در نوامبر 1914 به درجه ستوان یکمی ارتقا داده شد و تنها یکسال بعد از آن نیز سروان شد .

در طول جنگ جهانی اول به واحد های متعددی اعزام شد و پست های گوناگونی را برعهده شد و نبردهای زیادی را از نزدیک و با چشم خویش نظاره کرد ، از جمله فاجعه مارن و کشتار وردن ، اگر چه در هیچ کدام از این نبردها فرماندهی واحدی را بر عهده نداشت . با این وجود موفق به دریافت مدال صلیب آهنین درجه یک و درجه گردید . در اوایل 1918 او نبرد سدان را مورد بررسی و بازبینی مجدد قرار داد و آنچنان توانایی خود را در حل مشکلات تاکتیکی با استفاده از عملیات های غیر متعارف به اثبات رساند که اساتیدش در دانشگاه جنگ تحت تاثیر قرار گرفتند .
او برای ورود به فرماندهی کل ستاد ارتش نمره قبولی گرفت . بعد از جنگ او در ارتش آلمان که بر اثر عهدنامه ورسای شمار سربازانش به یکصد هزار نفر کاهش پیدا کرده بود ، به کار خویش ادامه داد .
گودریان شروع به نوشتن مقالاتی در مورد واحدهای موتوریزه کرد و در پی آن مامور تشکیل اولین واحدهای گوناگون موتوریزه ارتش شد . این واحدهای موتوریزه تنها برای حمل آذوقه و تدارکات به جبهه بودند و تنها تجهیزات آنها تعدادی کامیون و خودرو و موتور سیکلت بود . در 1927 با یک درجه ترفیع سرگرد شد . در تمام این مدت او در تلاش برای یافتن و بدست آوردن و هرگونه وسیله نقلیه موتوری بود که بتوان از آن به عنوان خودروی رزمی در میدان جنگ استفاده کرد .
او به زبانهای فرانسوی و انگلیسی مسلط بود و از همین روی شروع به ترجمه آثار سروان لیدل هارت ( از اولین تئوریسینهای نظامی بود که به اهمیت تانک در نبردهای نوین پی برد ) و سی اف فولر نمود .
او تعدادی از کامیون هایش را به برجکهای چوبی مجهز و آنها را با مسلسل تسلیح نمود و در یک مانور نظامی ، در شرایط میدان نبرد واقعی از آنها به عنوان وسیله زرهی استفاده کرد ، اما افسران مافوق او را از ادامه کار منع کردند . در 1929 به سوئد مسافرت کرد و در آنجا از گردانهای تانک که با زره پوشهای Strv m/21 and m/21-29 تجهیز شده بودند دیدن به عمل آورد . همچنین بازدیدی از محل سری آزمایش توانایی تانک در کازان روسیه داشت ( در این زمان ، آلمان هنوز اجازه تولید تانک نداشت ) ، و در اینجا با تعدادی از افسران روسی که بعدها به دشمنان قسم خورده او تبدیل شدند آشنا شد . در آن زمان گودریان فرمانده یگانهای ترابری موتوریزه و همچنین استاد آکادمی نظامی برلین در رسته ترابری موتوریزه بود .
در فوریه 1931 به درجه سرهنگ دومی رسید و دو سال بعد از آن سرهنگ تمام شد . گودریان سرسختانه به نوشتن مقالات خود در زمینه خودروهای زرهی ادامه میداد و کمکهای شایانی نیز در حل مشکلات فنی اولین تانک تولید شده در آلمان کرد . بعد از به قدرت رسیدن حزب نازی ، آدولف هیتلر دیداری از یکی از مانور های گودریان داشت و شدیدا مجذوب قدرت تحرک و مانور های سریع وسائط زرهی گودریان در میدان نبرد شد . هیتلر کاملا مسحور تاکتیک های برق آسای گودریان شده بود .
بعد از الغاء رسمی معاهده ورسای و اجباری شدن دوباره خدمت سربازی ، هیتلر مجاز شد که سه لشگر زرهی را در رایش ور ( ارتش آلمان قبل از ج ج دوم ) تشکیل دهد . گودریان که در آن زمان روابط بسیار خوبی با هیتلر داشت به فرماندهی لشگر دوم زرهی آلمان گمارده شد و اندکی پس از آن نیز با ترفیع ، به درجه سرتیپ دومی رسید . کمتر از یک سال و نیم بعد به درجه سرتیپ یکی و فرماندهی سپاه XVI رسید.
http://www.tineye.com/query/b7ccfa15...de972d030fbe3e
او در عملیات آنشلوس ( الحاق اتریش به آلمان ) و همچنین در تهاجم به سوت لند ( چک اسلواکی ) در نوک پیکان حمله قرار داشت . تنها 10 ماه بعد از این واقعه ، گودریان سر لشگر شد و مهمترین وظیفه نظامی خود ، که تاریخ را دگرگون ساخت بر عهده گرفت : او ( Chef der Schnellen Truppen ) یا فرمانده کل یگان های سریع السیر آلمان شده بود .
این بدان معنی بود که مسئولیت استخدام ، آموزش ، تکنیک و تاکتیکهای تمام واحدهای موتوریزه وزرهی ورماخت به استثنا توپ های هجومی نیروهای پیاده در اختیار هاینز گودریان قرار میگرفت . او اکنون قادر بود تا تمام توانایی ها ، خلاقیت بی همتا و دانش وسیع خود را به کار گیرد تا آلمان را به عنوان غول زرهی ارتشهای جهان ، آنچنان که در جنگ شاهد آن بودیم ، بدل نماید .
در یورش ارتش آلمان به لهستان ، آو فرمانده سپاه XIX بود و دوباره نشان درجه یک و درجه دو صلیب آهنین همراه با صلیب شوالیه را دریافت کرد .

وقتی آلمان به فرانسه حمله کرد ، هاینز گودریان یک نمایش واقعی از Blitzkrieg یا جنگ برق آسای آلمانی را به اجرا گذاشت . با تخطی های مکرر از دستورات مافوقین خود و پیشروی های سریع ، تا جایی که مردان و تانکهای او توانایی رفتن داشتند ، تمام خطوط پشت جبهه فرانسوی ها را در هم کوبید و باعث مختل شدن خطوط ارتباط فرانسویان شد و اعضای ستاد فرماندهی ارتش فرانسه را که میپنداشتند آلمانها هنوز در ساحل غربی رود موز هستند و افراد خود را بدون فرماندهی گذاشته بودند به اسارت گرفت . با گردن زدن ارتش فرانسه ! با تاخت و تاز سریع گودریان پیروزی در جبهه غرب و در مقابل فرانسویان قطعی شد .
فتح فرانسه بدون توفق و برتری کامل تانکهای آلمانی در جنگ میسر نمیشد . این در حالی بود که تانکهای Panzer IV آلمانی تنها مقابل چار بی های فرانسوی قابل قیاس بودند و Panzer I, Panzer II و Panzer III کاملا در مقابل حریف ضعیف تر و به مراتب پایین تر بودند . عاملی دیگری در پیروزی یگانهای زرهی آلمان نقش داشت ، تمام تانکهای آلمانی مجهز به بی سیم و رادیو بودند و قابلیت تحرک بالایی داشتند و به سادگی قابل نگهداری بودند . تمام تانکهای آلمانی در عملیات جذب واحدهای زرهی مختلف شده بودند و نه مانند ارتش فرانسه به عنوان جزئی از لشگرهای پیاده . و در آخر و شاید مهمترین عامل در برتری تانکهای آلمان ، چیزی که دیگر ارتش ها از آن بی بهره بودند ، وجود فرمانده ای خلاق به نام هاینس گودریان که مسئول آموزش و ساماندهی واحد های زرهی آلمان بود .
بعد از رسیدن به کانال انگلستان ، سپاه زرهی گودریان در عمق خاک فرانسه نفوذ کرده و موجب ایجاد شکافی بزرگ در خط دفاعی معظم ماژینو شده بود . در آن زمان هر خودرویی ، اعم از تانک ، کامیون ، زره پوش که در یگان های تحت امر گودریان خدمت میکردند ، منقش به یک G بزرگ بر روی بدنه خود بودند که حرف اول نام خانوادگی گودریان بود ( Guderian ) و به این ترتیب واحدهای سپاه زرهی گودریان از سایر واحدها متمایز میشد . قبل از تهاجم به شوروی ، گودریان دوباره ترفیع درجه یافت و به مقام سپهبدی ( یک پله قبل از فیلدمارشالی که بالاترین رتبه نظامی در ارتش آلمان است ) و فرماندهی ارتش دوم زرهی ورماخت رسید .
در اولین مرحله از تهاجم به روسیه ، گودریان مفتخر به دریافت نشان بلوط بر روی مدال صلیب شوالیه خود گردید . به علت مشکلات دائمی با مافوق خود ، فیلد مارشال فون کلوگ که همواره سعی میکرد جلوی پیشروی سریع گودریان را برای دور کردن واحدها از منطقه خطر بگیرد ، به دستور هیتلر از فرماندهی فون کلوگ خارج شد

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد