PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مقاله Metro 2033



Geek
21st May 2010, 01:19 PM
درود بر دوستان عزیز http://www.bazyrayaneh.com/forum/images/smilies/Global/02%20Laugh.png، بعد از اتمام AC II تصمیم گرفتم بازی Metro 2033 رو نصب کنم ، جز علاقه ذاتی خودم به عناوینی که داستانشان post-apocalyptic محسوب می شوند ، گفته های علي عزیز و تمجید ایشون از این عنوان و همچنین حرف های باقی عزیزان مزید بر علت شد که سرانجام pc را به Metro 2033 مجهز کنیم http://www.bazyrayaneh.com/forum/images/smilies/Global/02%20Laugh.png
در این نقد دوستان تصمیم دارم هر انچه که در رابطه با این بازی به ذهنم میرسه و همچنین مطالبی که احتمالا از منابع خارجی خوانده یا خواهم خواند رو ذکر کنم .
هدف اصلی اصلا بحث تکنیکی این عنوان نیست چونکه تردهای دیگری از جمله ترد رسمی این عنوان مکانی ارجح تر در این باب هستند . هر چند ممکن هست گاهی درباره انها نیز مطالبی رو بیان کنم .
تنها نکاتی که در داستان و سبک این بازی احیانا جالب خواهد بود رو سعی می کنم که ذکر کنم ، هنوز بازی رو تا انتها نرفتم و مسلما به مرور که عنوان رو جلوتر برم ، چیزهایی که به ذهنم برسه حتما ذکر می کنم ، از این جهت که این داستان به نظر همچنان ادامه خواهد داشت ( در مقدمه ذکر شده که چرا ! ) ، دوستان هم اگر نکته ای جالب و یا نقدی بر این بازی دارند حتما دریغ نفرمایند
با سپاس



===================================

سال : 2033 میلادی

وضعیت زندگی بشر به شدت وخیم گشته ، نسل انسان رو به انقراض است ! اکثر مناطق زمین به مخروبه ای غیر قابل زندگی تبدیل شده است ، نصف شهرِ مخروبه مسکو ، بدلیل انتشار مواد رادیواکتیوی عملا غیر قابل سکنی است ، انسوی مناطق مرزی ، تا فاصله ای بی پایان تنها بیابان های سوزان و بقایایی از جنگل های متلاشی شده ، زمین را تشکیل می دهد ، تصوری که انها دارند ، بازماندگان هنوز به روزهای اوج بشریت می نگرند ، اما در یک تمدن مدرن ارزویی که هرگز به حقیقت نمی پیوندد همان صمیمیت ، همدلی و یکرنگیست .

نزدیک 20 سال از اخرین هواپیمایی که از فرودگاه بلند شد می گذرد ، خط ریل های شهر دیگر به مشتی اهن زنگ زده تبدیل شده اند ، سال هاست که صدای حرکت قطاری شنیده نمی شود ، امواج رادیو تلویزیون که همیشه خبرهایی از نیویورک ، توکیو ، بوینس ایرس را در سطح شهر پخش می کردند اکنون فقط یک سری صداهای زوزه مانند را منعکس می کنند .

http://www1.upic.ir/images/5js6f8d6rcgnjupqgl2.jpg

بشر مجبور شده که سبک جدیدی برای زندگی خود برگزیند چرا که زمین مثل گذشته با او تطابق ندارد ، دیگر منابع زمین را نمی تواند همچون قبل مدیریت کند. باید خود را با تشعشعات هسته ای هماهنگ سازد و زندگی جدید را اینگونه ادامه دهد .

زمان حکومت بشر بر زمین خاتمه یافته است ، هزاران بازمانده از نسل انسانها اکنون به دور از یکدیگر هر یک در بخشی از زمین فقط گذران عمر می کنند ، انها حتی نمی دانند که ایا تنها بازماندگان نسل انسان هستند یا اینکه در گوشه ای دیگر از این کره خاکی افرادی همچون انان مشغول به زندگی اند .

انها در متروی مسکو زندگی می کنند – بزرگترین پناهگاه زیر زمینی که تابحال ساخته شده ! اری ، امروز انجا دیگر به یک پناهگاه بیشتر شباهت دارد تا یک مترو ، انجا اخرین پناهگاه انسان هاست . انها ایستگاه ها را به بخش های کوچک تقسیم بندی نمودند و گروه گروه با هر مذهب ، طرز فکر و درجه ای که داشتند در انها سکنی گزیدند ، تنها برای ساده ترین هدف مشترک شان : دفاع از خود در برابر حملات دشمنان .

اینجا دنیایست بدون داشتن فردا ، دیگر مجالی برای رویاها ، امیدها ، طرح ها و نقشه ها نیست . احساسات جای خود را به غریزه ها بخشیده اند ، و این تنها چیزیست که عامل زنده بودن محسوب می شود ، زنده ماندن به هر قیمتی !

VDNKh شمالی ترین ایستگاه پر جمعیت در این مترو محسوب میشود ، بهترین و امنترین مکان مترو ، اما جدیدا تهدیداتی در این مکان رخ می دهد . ارتیوم (Artyom ) جوانی که در VDNKh تمام مدت زمان زندگی خود را سپری نموده ، ماموریتی برای نفوذ به قلب این مترو ، polis افسانه ای ، دریافت می کند تا به همگان خبر از خطری مهیب را اعلام دارد و کمک رسان انها شود .

اینده محل زندگیش ، محلی که انجا بزرگ شده ، و به نوعی اینده کل مترو و شاید اینده بشریت در دستان اوست .............

http://www1.upic.ir/images/z7h8d6ech14qblkqbj8.jpg

مطالبی که خواندید توصیفی از بخش اغازین رمان Metro 2033 بود . رمانی که سال 2002 به بازار ارائه گشت و تا سال 2009 فقط در روسیه 400 هزار نسخه فروش کرد .

Dmitry Glukhovsky نویسنده رمان مترو 2033 یک روزنامه نگار و از فارغ التحصیلان خارجی دانشگاه Hebrew University در اورشلیم هستند .

او سال 2007 برنده Encouragement Award در European Science Fiction Society شد . فرای بر زبان مادریش یعنی روسی به زبان های انگلیسی ، فرانسوی ، المانی ، عبری ( یهودی ) و اسپانیایی نیز تسلط دارد .

نویسنده و روزنامه نگار روسی ، متولد 12 ژوئن 1979 ، کار خود را در سال 2002 با نوشتن اولین رمان یعنی مترو 2033 اغاز نمود ، رمانی که در مدت زمانی کوتاه علاقه مندانی بسیار کسب کرد و مدتی بعد مایه اصلی داستانی یک بازی رایانه ای به نام کتاب خود یعنی Metro 2033 شد .

او همچنین نویسنده سری مطالبی طنز گونه به نام Stories of Motherland است که نگاهی نقد محور نسبت به روسیه امروز دارد .با نگاه و تعمق در بیشتر مطالب بیان شده در رمان Metro 2033 می توان دریافت که او یک ناسونالیست ( ملی گرا ) و مخالف وضعیت کمونیستی است .

اکنون او با دو رمان خود یعنی " Metro 2033 " و " It's Getting Darker " در روسیه شناخته می شود .

دمیتری همچنین به عنوان یک ژورنالیست در شبکه EuroNews فرانسه ، Deutsche Welle و RT نیز سابقه فعالیت داشته او بین سال های 2008 تا 2009 برای شبکه رادیویی روسی Mayak نیز کار کرده ، دمیتری در مجلات l’Officiel ، Harper’s Bazaar ( مجله های مد ) و Play***boy نیز نقش نویسندگی داشته .

ThQ حق ساخت یک بازی رایانه ای را از این Novel کسب کرد و بازی Metro 2033 را برای 2 پلتفورم xbox 360 و pc در مارس 2010 ارائه نمود .

نا گفته نماند که دمیتری همچنین حق ساخت فیلمی بر اساس این رمان را به یکی از کمپانی های هالیوود فروخته است .


Metro 2034 (http://www.m2034.ru/index.php)


از انجا که اولین نوشته دمیتری اینگونه مورد استقبال ملی و به دنبال ان جهانی قرار گرفت او در سال 2009 ادامه ای بر ان به نام Metro 2034 نوشت که تنها در عرض 6 ماه به فروش 300 هزار نسخه دست یافت و پرفروش ترین " کتاب سال " روسیه در سال 2009 میلادی به شمار امد .

http://www1.upic.ir/images/o5v5fnntsnzpqh6dtp5t.jpg

==============================================

جایی مطلبی خواندم در رابطه با اینکه افراد موجود در تونل در فعل و انفعال با حیط و گذر زمان قدرت خوابیدن را دارند ، هر چند خودم به شخصه در این زمینه توجهی به خرج ندادم اما به گفته نویسنده مطلب باور اینکه مردم در یک بازی رایانه ای بخوابند تا حدودی سخت است . این که انها استراحت می کنند و می خوابند کاملا مشخص است ، چون هر از چند وقت می دیدم که یک نفر به خواب میرود ، هر چند اگر خیلی زیرکانه و دقیق بنگرید می بینید که بیش ار یک نفر بعد از زمانی به خواب می روند . زیرکانه از این جهت که خواب در این تونل وحشت به گران مایه ای ارزشمند تبدیل گشته که در تقابل با ترس مسلط بر ادمیان خواب را بر چشمانشان حرام می کند ، شاید دلیل بیداری اکثریت انها را بتوان اینگونه توجیه نمود !

دنیای ساخته شده توسط 4A Games یعنی همان دنیای Metro 2033 دنیای زنده ، پویا و واقعیست که بعد از فاجعه ای عظیم همچنان کور سوی امیدی برای بازماندگانش محسوب می شود .

اولین نکته ای که توجه مرا به خود جلب نمود ، محیط سرد ، غمناک و عاری از احساسات و نشاطی هست که همواره بشر قصد داشته برای خود و هم نوعانش برپا سازد اما این مکان ( مترو ) هرگز حتی در ابعادی کوچک زیبایی را به خود ندیده ! محیط ، جدای از مناطق خالی از سکنه که به هیچ وجه قابل وصف نیست ، در مناطقی که محل سکونت ادمیان بازمانده محسوب میشود نیز تنها نقش سرپناه را بازی می کند ، محیط به شدت منزجر کننده و عاری از پاکی و ارامش است .

نکته ای کوچک اما زیبا

از طرفی همرزمان واقعا حس با هم بودن را غنیمت می شمارند و انرا درک می کنند ، در جایی من به دکلمه های Gordon و Alyx دقت می کردم ، و در مدت زمان کوتاه استراحت شان در rebel base گفت وگویی صمیمانه بینشان رد و بدل میشد ، اکنون احساس دیگری وجودشان را فرا گرفته بود . از سویی دیگر شما می توانید بحث افراد کمپ را نیز درباره سلاح ها ، جنگ ها و حتی صحبت هایشان درباره شخصیت اصلی داستان یعنی ارتیوم بشنوید .

توجه به همین " روابط میان فردی " تاثیر بسزایی در برتری گیم پلی و ارتباط بیشتر مخاطب با مسکوی مخروبه و تلاش برای نجات ان ایجاد می کند ، احساس همدل شدن برای استفاده از اندک امید موجود ، شاید بتوان شرایط را بهبود داد و یا حتی تغییری اساسی ایجاد نمود . چیزی که در دیگر عناوین هم سبکش رنگ و بویی کاملا متفاوت دارد یا اصلا به این شکل حس نمی شود ، در بیشتر این عناوین شما کاراکتر اصلی داستان را حس می کنید که خود تنها شروع به پر حرفی می کند و ارتباطش با دیگر شخصیت ها تنها محدود به بحث درباره انجام ماموریت و یا به تمسخر گرفتن دشمنان است .

این عنوان به نظر من از دید user interface ، item interface و combat دارای خلاقیت و ابتکاری بود که می تواند پایه گذار برای سبک خود نیز به حساب اید .

Metro 2033 تلاش بسیاری را در واقع گرایانه تر جلوه دادن این دنیای مجازی زیرزمینی به خرج داده ، که گاهی توجهم به شباهت ان با Far cry 2 معطوف می گشت !

اما به هر حال محیط خیلی بیشتر از انمیشن کاراکترها شما را بهت زده خواهند کرد . جهت نما ، اهداف و زیر مجموعه انها همگی بر روی یک کلیپ برد درج شده ( شباهت با Far cry 2 ) و شما با فشردن یک کلیک به انها دسترسی خواهید داشت .

==================================



وقتی که از تغییرات زمین در بالا بحث می کردم ، افکار خود من نیز به این موضوع مشغول شده بود که معنای واقعی ان در Metro 2033 چگونه تجلی خواهد یافت ، اما به واقع نکاتی که سازندگان بازی به هنگام ورود به یک محیط یا حالت خاص به شما گوشزد می کنند به هیچ وجه جنبه اغراق ندارد ، زمین واقعا تغییر یافته ، دیگر نمی توان انتظار کشیدن یک نفس عمیق همراه با استشمام بویی خوشایند را از ان داشت ، از انجا که بازی با یک درگیری تمام عیار اغاز می گردد و یک یا دو ساعت اول نیز تماما شما غرق در اعماق زمین هستید و سازندگان نیز تنها در ابتدای بازی لحظه ای از حس حضور بر سطح زمین را در ذهن شما تداعی ساخته و به سرعت شما را در اعماق ان محبوس می کنند و چون که داستان چندان با توضیحات کامل اغاز نمی گردد و محیطی از سطح زمین به وفور نمایش داده نمی شود در من ارزوی دیدن کورسویی از نورخورشید از دهانه یکه روزنه کوچک ایجاد شده بود ، کم کم چشمانم داشت به نورهای جایگزین ، نور لامپ ها و ژنراتورها عادت میکرد اما به هر حال ، سازندگان این ارزوی دیرینه مرا بی جواب نگذاشتند http://www.bazyrayaneh.com/forum/images/smilies/Global/02%20Laugh.png ، کم کم نوید حضور بر سطح زمین از همراهی با Bourbon داده شد . به شدت مشتاق این بودم که سطح زمین و درختان و حال و هوای انرا تجربه کنم ، گویی خود من نیز سال ها از سطح زمین فاصله داشتم اما تلخ ترین لحظه زمانیست که قانون طبیعت تغییر می کند ، اکنون برای حرکت بر سطح زمین می بایست از ماسک هایی استفاده نمود که قبلا بشر گاها برای رفتن به اعماق زمین از انها استفاده می کرد ، وقتی که ماسک را بر چهره می گذارید حسی نا خوشایند وجود شما را خواهد گرفت اما اگر احساس می کنید که این ابزار استفاده چندانی نخواهد داشت می توانید انرا برای اندک مدتی از صورت خود بردارید تا نظاره گر حالتی شوید که جدای از اتفاقی که برای شما به ارمغان خواهد اورد ( مرگ ) از بدو شروع صداهایی زجر اور را ایجاد خواهد نمود که همان ها به تنهایی حتی اگر از صدای غرش هیولاهای غول پیکر خفته در شهر وحشتناک تر نباشند ، ترسی کمتر نیز نخواهند داشت ! چرا که ارتیوم ریه هایش به هیچوجه تحمل موج سنگین تشعشعات هسته ای که بر همه جای این کره خاکی پاشیده شده اند را ندارد و به سرعت احساس خفگی به سراغ او خواهد امد و اما داستان زمانی جالبتر می شود که متوجه می شوید فیلتر ماسک شما بعد از مدتی که بسته به فاصله شما تا یک محیط الوده دارد غیر قابل استفاده می گردد و باید که با یک فیلتر دیگر که یا در مسیر راه از اجساد کشته شدگان یا با خرید از دست فروشان بدست خواهید اورد تعویض گردد .هرگز بی رویه از فیلترهای خود استفاده ننمایید ، چونکه اگر حوصله گشتن کامل محیط را ندارید و تنها به تعداد معدودی از انها که راحت تر قابل شناسایی هستند بسنده کنید شک نداشته باشید که با کمبود روبرو خواهید شد ، اتفاقی که برای یکبار شاهد ان بودم و به دلیل استفاده غیر منطقی از فیلترهای هوا و اتمام انها در یک قدمی کامل شدن مرحله شاهد خفگی ارتیوم و Failed شدن ان level بودم ، اما نگرانی شما زمانی کاهش خواهد یافت که بدانید گوشه گوشه های این شهر مخروبه با انواع و اقسام مهمات و فیلترها ( به تعداد کمتر ) پوشیده شده ، که با " توجهی بیشتر " می توانید انها را یافته و علاوه بر تامین نیازهای جسمی ( فیلترها ) و نظامی خود ( مهمات ) ، از خرید و فروش با دستفروش ها نیز بی نیاز شوید ، اما روال ساخت این عنوان به قدری منطقی به نظر می اید که بعید می دانم حضور این دست فروشان نیز با این دقتی که سازندگان در طراحی قدرت اسلحه ها و توانایی های انها و نیاز به افزایش قدرت در مراحل بالاتر ایجاد خواهد شد بی دلیل بوده باشد . http://www.bazyrayaneh.com/forum/images/smilies/Global/02%20Laugh.png
=====================================



به جرات می توان گفت Metro 2033 یکی از بازیهای سنگین نسل حاضر محسوب می شود ، زمانی که تنظیمات بازی را بر روی حداکثر ان قرار دادم ( کارت من Ati 4890 ) شلوغی محیط با جزئیات دنیای زیرزمین مترو در ترکیب با هم واقعا محیطی خارق العاده و چشم نواز را به نمایش می گذاشت ، از جلوه های زیبای انفجار دینامیت ها هرگز نمی توان به راحتی عبور کرد ، این که خود انفجارها به تنهایی فریم بازی را از 30 به 20 یا گاها 15 تنزل میداد نشان از بنچمارک بودن این بازی دارد http://www.bazyrayaneh.com/forum/images/smilies/Global/02%20Laugh.png ، انفجارها واقعا کشنده هستند و هرگز به موانع ساده ای که در سر راه گذاشته شده بسنده نکنید ، اینجا قوانین دنیای بیرون به میزان زیادی بازسازی شده ، پس وقتی یکی از دشمانانتان دینامیتی را به سوی شما پرتاب نمود هرگز به پناه گرفتن در پشت جعبه های چوبی یا بشکه های اهنین چیده شده در کنارهم قانع نشوید ، و به سرعت از محیط فاصله بگیرید چون گاها وقوع یک انفجار صدای دهشتناکی را در چند ده متری خود بر جای می گذارد و شما به وضوح انرا حس خواهید نمود ، پس شما نیز همچون من به این فکر می کنید که بودن در نزدیکی محل انفجار چه عواقبی بر جای خواهد گذاشت .

اگر بخواهیم درباره Metro 2033 بحث کنیم ، مسلما زمانی بسیار لازم است تا درباره نکات ان چه کوچک و چه بزرگ نوشت و بحث کرد .

اما نکاتی جالب توجه مرا نیز به خود جلب می نمود ، توجه به بعد معنوی ، اعتقادات و وجود حس احترام به از دست رفتگان ، احترام به انها که بی گناه بازیچه دستان دولتمردانی شدند که هیچ گاه نیز به ارزوهای قدرت طلبانه شان دست نیافتند .

یکی از این نکات ، اوج حماقت بشری است ، سوالی که در ذهن یک بازی کننده ایجاد خواهد این است که سرانجام ادمی دست عبرت خواهد گرفت ؟ در جواب باید گفت نه ، متاسفانه انسان هیچ گاه نخواهد فهمید که معنای واقعی زندگی بر این کره خاکی چه چیز بوده و حتی جدای از عقاید مذهبی و دینی ، حتی حاضر نیست به ازادگی نیز تن دهد .

ربط این مطالب با مترو 2033 در اینجاست که شما زمانی که بازی را اغاز می کنید ناگهان خود را در صحنه جنگ با هیولاها و جهش یافته هایی می بینید که تنها هدفشان نابودی بازماندگان نسل بشری است ، همان نگاه اولیه ، مخاطب را به این فکر می اندازد که بازی در رابطه با جنگ انسان ها با فقط موجودات جهش یافته ای است که به نظر خود انسان در ایجادشان نقش داشته ، به هر حال شک مخاطب در رابطه با سبک و روال بازی زمانی به حقیقتی تلخ تبدیل می شود که می فهمد دشمن او تنها جهش یافته ها نیستند ، و اینجا برای یک لحظه مخاطب نفرتش از مخلوقی به نام انسان که هیچ گاه نخواهد فهمید معنای زندگی به واقع چه بوده است به اوج می رسد ، حال که 20 سال از ان اتفاق عظیم و غیر قابل باور می گذرد ، اکنون که همگان به این نتیجه رسیده اند که دشمن متحدی دارند اما باز حاضر نیستند که حزب گرایی و احساس قدرت ، ان هم در اعماق زمین را به فراموشی بسپارند ، با انکه می دانند به وضوح دشمن اصلی کیست و به چه شکل زنان و کودکان انان را به خاک و خون می کشد اما حاضر به پذیرش مفهوم متحد بودن نیستند و با ایجاد دسته های مختلف و احزاب سیاسی متفاوت هر یک در بخشی از این تونل وسیع سکنی گزیده اند و نقشه ای برای حکومت بر کل تونل را در سر می پرورانند !!!! نویسنده به زیبایی این مطلب را در تلاش ارتیوم برای رسیدن به polis و مشکلاتی که همنوعانش برای رسیدن او ایجاد می کنند به تصویر کشیده

============================

گذشتگان فراموش شده اند ؟ یا هنوز هستند انانی که به یاد قربانیان ان حادثه عظیم باشند ؟

http://www1.upic.ir/images/1qeo8u77bfezhuoeu4i1.jpg

Khan فردی که ارتیوم نیز او را انسانی غیر معمولی می خواند ، در بخشی از بازی به کمک شما می اید ، او را می توان در جبهه افراد معتقد به اخلاق و انسانیت دانست چرا که در مسیر حرکت شما ، عبور از بخشی از تونل در برنامه کاریتان است که مشکلات سر راهتان تنها محدود به جهش یافته ها نیست ، بلکه بعد ماورایی و معنوی اینجا نقشی پر رنگ تر ایفا می کند ، مسلما بدون حضور او عبور از این بخش تونل غیر ممکن خواهد بود ، او خود را تنها بازمانده از گروهی میداند که در ان بخش مدافع تونل بوده اند اما همگی به جز یک نفر یعنی khan کشته می شوند ، اکنون اوست که می تواند با خواندن دعا و وردهای خود ، اجازه عبور از این بخش تونل را برای شما فراهم اورد البته به یاد داشته باشید که khan هرگز یک انسان خرافاتی نیست و این موضوع را در گفته هایش می توان به وضوح حس نمود ، جایی که او به این موضوع اشاره می کند که گروهی صداها و سایه هایی که در این مکان ضاهر می شوند را ناشی از خود تونل می دانند و گروهی انها را صداهایی معنوی و فرامادی می خوانند ( در واقع او هیچ گونه اصراری در قبولاندن عقاید به شما ندارد و هیچ گاه یک طرفه قضاوت نمی کند )



به هر حال حس و حال khan را نمی توان به این راحتی ها احساس کرد ، ولی اعتقادی قلبی در او ریشه زده و با احترامی که برای از دنیا رفتگان قائل هست به نوعی مخاطب را به وجود وجهه انسانی در بخشی از افراد تونل جلب می کند ، او در مکانی که پایان دیدار شما با khan است تصاویری از کودکانی که مظلومانه قربانی ان حادثه سهمگین گشتند و همچنین تصاویری از چند بزرگسال که به نظر افرادی بوده اند که در دفاع از تونل نقش داشته اند با چندین قطعه شمع در کنار انها قرار داده و یادشان را گرامی داشته .




==================================


داستان از دید راوی اول شخص بیان می شود ، و این راوی کسی نیست جز کاراکتر اول بازی یعنی ارتیوم ،او اینگونه می گوید : من متولد مسکو هستم اما هیچ خاطره ای از ان در ذهنم نقش نه بسته است تنها چند روز بعد از تولد من انفجاری هسته ای مسکو را به مخروبه ای غیر قابل سکنی تبدیل نمود ، من پدر و مادر خود را در ان اتفاق از دست دادم و توسط شخصی به نام " الکس " به این محل اورده شدم ، اکنون من او را همچون پدر خود می دانم . بخشی از مترو که ارتیوم در انجا عمر خود را گذرانیده و زادگاه خود محسوب می کند Exhibition نام دارد

http://www1.upic.ir/images/w62fylgmm2tpdrpaovdv.jpg


نکته ای که در دموی اغازین بازی شاید به ان توجه کرده باشید یا شاید هم چندان اهمیتی به ان نداده باشید استفاده ارتیوم از ماشین تحریری قدیمی برای تایپ مطالب است که توجه مرا به یاد این جمله از انیشتین انداخت : " من نمی دانم در جنگ جهانی سوم بشر از چه جنگ افزارها و تسلیحاتی و با چه میزان قدرتی استفاده خواهد نمود اما یک چیز را خوب میدانم ، و ان اینست که در جنگ جهانی چهارم انسان ها با چوب و چماق به جان یکدیگر خواهند افتاد "



ارتیوم بر تختی دراز کشیده و به تصاویری از اماکنی که روزی در این کره خاکی شناخته شده همگان بوده است می نگرد ، اکنون او هیچ تصویری واضح از گذشته ندارد ! تنها ارزویی که در سر می پروراند همان شکوه و جلال دوباره زمین با درخشش بشریت بر ان است اما ایا انها ......... در همین خیال پردازیهاست که ، الکس ، رشته افکار ارتیوم را با حضور خود در هم می شکند و با بیان اینکه یکی از Hunter ها از محیط بیرون از مترو بازگشته تا اطلاعاتی را در اختیارشان قرار دهد خواستار حضورش در جمع انها می شود ، اکنون ارتیوم جوانی 20 ساله است و از مدافعین شناخته شده Exhibition به شمار می اید ، درهای ضخیم Gate باز می گردند یکی از Hunter ها به سالن وارد می شود ، هانترها ، گروهی چالاک و کار کشته هستند که در دفاع از مترو نقشی برجسته را برعهده دارند صحنه ایتدایی بازی نیز بخشی از حضور انها را به نمایش می گذارد .


http://www1.upic.ir/images/4a65gkp821hlz64mg51v.jpg

=============================


خستگی راه در صدای او مشهود است ، الکس از دنیای بیرون ! سوال می پرسد ، و او با بیان ثابت بودن شرایط همچون گذشته ، بحث را به گروهی از دشمنانتان به نام Dark one معطوف می سازد .



Dark one ها



انها کدامین طبقه از دشمنان شما محسوب می شوند ؟ این سوالی بود که با خواندن بخشی از رمان مترو و جدای از ان شروع بازی در ذهنم ایجاد شده بود ، به نظر صبر شما برای شناسایی انها چندان طولی نخواهد کشید ، شاید این شیوه ای برای ایجاد ترس بشتر باشد که بجای انکه نویسنده اجازه دهد تصوری از موجودی ناشناخته در ذهن مخاطب شکل گیرد خود او ویژگی های انها را می شکافد اما به شکلی که هم ترس را القا کرده باشد و هم از سویی همواره جایی برای ایجاد سوالات را باز گذاشته باشد . اطلاعاتی که در رابطه با انها بیان می گردد بیشتر در صحبت های الکس نمود می یابد و البته خود شما نیز در طول بازی با اندک ویژگی های انها اشنا خواهید شد


هر چند با قاطعیت نمی توان درباره انها اظهار نظر کرد اما اینکه انها چهره ای شبیه به فرازمینی ها دارند ! تصوری دور از ذهن نیست اما دیالوگ های الکس بحث فرا زمینی بودن را به نوعی با چالش روبرو می کند : او از عبارت ( survival of the fittest ) ( بقای انسب و برتر : نژادی که در رقابت با دیگری باقی خواهد ماند و رقیب یگر به دلیل ضعف حذف خواهد شد ) او انها را یک نسل تکامل یافته تر خطاب می کند ،اطلاعات دقیقی از اینکه انها چگونه ایجاد شده اند و ایا تشعشعات هسته ای تاثیری بر روند شکل گیری انها داشته بیان نمی شود ، مگر انجا که الکس این توصیفات را درباره انها به کار میبرد : " ندیدنشان دلیل بر نبودنشان در یک محیط نیست " ، پس قدرتی نامرئی بودن به نظر یکی از تواناییای انهاست . سلاح انها ترسی است که با حرکات شبح گونه و سریع خود بر جای می گذارند ، این گروه از دشمنان تا انتهای بازی هرگز به صورت حضوری و فیزیکی به شما اسیبی نمی رسانند مگر انکه با حمله به افکارتان و زمان هایی که شما وارد حالتی شبیه به بیهوشی و یا توهم می شوید خودنمایی خود را اغاز می نمایند .

در دموی اغازین اگر دقتی به خرج داده باشید در انتها حرکت سریع دوربین از دید یک شیء به سمت گروهی از نظامیان خط مقدم مترو بنمایش گذاشته شد که باعث شکه شدن سرباز نگون بخت گشت ، انها همان Dark one ها بودند .

http://www1.upic.ir/images/29rcq6zl7rgz1zyonyz.jpg


الکس انها را نژادی تکامل یافته از ادمی می خواند و با ناامیدی می گوید که ما در برابر انها شکست خورده هستیم ، به یاد داشته باشید که بیان این جملات از زبان ارشد یک گروه نشان از عمق فاجعه و ناامیدی گسترده بر سطح استیشن را می دهد اما Hunter تنها فردیست که در ان جمع حاضر به قبول این موضوع نیست و با بیان اینکه هرگز سر تعظیم دربرابر این تکامل یافتگان فرود نخواهد اورد بعد امیدوارکننده قضیه را به مخاطب یاداور می شود ، در این لحظه او نشانی از هانترها به شما می دهد که نمادی برای شناسایی شما توسط شخصی به نام Miller در polis به حساب اید ، او از شما می خواهد به هر شکلی که شده این خطر را دفع کنید ، به هر قیمتی !
http://www1.upic.ir/images/r0b3elcs7awmuiybwh.jpg

هدف نهایی : نابودی Dark one ها

============================


قبلا نیز اشاره کردیم به اینکه دسته های مختلفی در این زیرزمین شکل گرفته و هر یک بر بخشی از ان حکومت می کنند ! اولین گروهی که شما در مسیر خود با انها روبرو خواهید شد گروهی موسوم به " باندیت " ها هستند ، با این گروه در همراهی با borbune روبرو خواهید شد .

در رابطه با خطرناک ترین احزاب حاکم و سلطه گر مشخصا می توان به نازی ها و ارتش سرخ اشاره نمود . انها به وضوح دو حزب تندرو و جنگ طلب این محیط به حساب می ایند ، و به شدت در حال جمع اوری نیرو برای حمله ای گسترده به حریف مقابل هستند و هرگز کوچکترین انسان مشکوکی را در جمع خود نخواهند پذیرفت ، 2 گروه ادمکش که نفرتی گاه بسیار را در وجود شما به خاطر رفتارهای غیر انسانیشان رقم خواهند زد ، ارتیوم به هیچ وجه گرایشی به این دو حرب ندارد و نماد یک ملی گراست در واقع او اصلا مفهوم این جنگ ها را درک نمی کند و با خود به نهایت نادانی بشریت می نگرد ، در یکی از صحنه ها که در واقع پایان راه شما در رسیدن به polis به حساب می اید ناگهان شما طعمه دو نازی می شوید که بعد از نقش بر زمین کردن شما تنها گفت و گویی که با شما انجام می دهند ، در درجه اول توهین به حزب مقابل ( ارتش سرخ ) ( به خیال خود شما را جزء انها می پندارند ) و دوم خواستار بیان خواهش و التماس از سوی شما برای اینکه شاید به ظاهر در تصمیمشان اندکی گذشت روا دارند اما هر دو سوی قضیه خوب می دانند که چه اتفاقی در انتها رخ خواهد داد . ارتیوم هرگز حاضر به بیان این جملات خوارکننده نخواهد بود


http://www1.upic.ir/images/5jt506dctwt8ivrzih7q.jpg


غرور و از طرفی حماقت در نگاه او که اکنون با نشانه رفتن سلاح خود ، دوباره خوی پلید کشتن یک همنوع در وجودش بیدارگشته ، موج می زند اما هیچ گاه دروازه امید بر روی شما بسته نخواهد شد ! چرا که از خوب روزگار دو نظامی در حال عبور از انجا به صحنه گرفتاری شما بر می خورند و از سر نفرت ( دشمنی ) که نسبت به نازی ها دارند به کمک شما می ایند .

http://www1.upic.ir/images/emd0b9v9pbue3y23i8ws.jpg


انها تنها خواهان بیان دلیل حضور شما در ان منطقه هستند که ارتیوم که خود را در یک قدمی مرگ می دید و عملا نفسش بند امده تنها با نشان دادن یک نشان که از یکی از Hunter ها دریافت کرده بود به انها می فهماند که علت حضورش در انجا چیست .

http://www1.upic.ir/images/frutuk88wfjuw7icdr.jpg

جهش یافتگان

http://www1.upic.ir/images/cfv47fevcq19i05ztci4.jpg


اولین موجودات جهش یافته ای که حضو بد شگونشان را بدون هیچ زمینه سازی حس خواهید کرد monster ها هستند . در بدو شروع بازی و با نگاه به این موضوع که توان سلاح های ارتیوم در مقابله با هیولاها ( جهش یافته ها )در چه حدی است می توان گفت جای نگرانی چندانی نیست ، سلاح های در دسترس شما جوابگوی این گروه از هیولاها ، که اکثرا انها را در زیرزمین شهر مشاهده خواهید نمود ، می باشند و اما صحنه ابتدایی تنها محدود به این گروه از دشمنانتان نیست ، بلکه دسته دیگری از این گروه ملقب به flying monsters هرگز قابل مقایسه با نژاد پیاده خود نیستند ، سلاح مبارزاتی انها قدرت بالای فیزیکی و به خصوص بالهای قدرتمندشان است ، جدای از جثه درشت و بد ریختشان که عاملی مشترک در تمام جهش یافته ها محسوب میشود ، انها قدرت خود را در اولین صحنه بازی با بلند نمودن یکی از نظامیان از زمین به رخ شما می کشند در واقع سازندگان ، این گروه از دشمنان را رقیبی در حد و اندازه های شما نمی دانند ، به عبارتی واضح تر توان شما را در حد مبارزه با انها نمی دانند ، از انجا که در بازی تم مخفی کاری نیز گنجانده شده ، شک نکنید که زمان استفاده از ان در بازه زمانی ای که بر سطح زمین حضور پیدا می کنید امری غیر قابل انکار است ، هرگز به قول Bourbon به فکر قهرمان بازی نباشید و تمام سعی خود را در جهت پنهان ماندن از چشم انان به کار ببندید چراکه قدرت شلیک شما برای انها مفهوم چندانی ندارد البته شلیک متعدد و بدون تامل از فاصله نزدیک و به دفعات زیاد می تواند در نهایت انها را از پا دراورد اما شما نیز با من هم عقیده خواهید بود که هرگز استفاده ازمهمات شما انهم در این ابعاد وسیع ارزش حرام کردن برای فقط یکی از انها را نخواهد داشت مخصوصا که مدیریت بر مهمات در این بازی امری غیر قابل انکار است ، از طرفی سازندگان نیز از این موجود بیشتر در جهت ایجاد حس ترس استفاده نموده اند و مراحل روبرویی جدی شما با انها به چشم نمی خورد مگر در یک صحنه که ان هم در انتهای بازی و در حال بالا رفتن از ساختمانی است که شما قصد نصب دستگاهی برای ایجاد فرکانس به منظور شلیک موشک ها توسط دوستانتان به محل حضور Dark one را شامل می شود . اما با خواندن این مطالب اگر به این فکر افتاده اید که از لطف سازندگان در جهت دوری شما از روبرویی با انها تقدیر بعمل اورید پیشنهاد می کنم اندکی تامل کنید و مطلب را نیمه کاره رها ننمایید !!! http://www.bazyrayaneh.com/forum/images/smilies/Global/02%20Laugh.png


http://www1.upic.ir/images/jc0yiresfm0ra5cimvfv.jpg


هر چند در این 20 سال بشر قویا بدلیل مواد رادیو اکتیو مجبور به ترک سطح زمین گشت اما مرور زمان به همراهی تاثیرات این مواد تغیییراتی را در جانوران ایجاد نمود که امروز بیش از پیش حضور و بازگشت به دامان طبیعت را برایش به امری دشوارتر تبدیل نموده ، از همان ابتدا سازندگان خیل عظیم جهش یافتگان را در چشمان شما مسجل می نمایند ، گاه حرکات دسته جمعی این هیولا ها و نظاره گر بودن ارتیوم و دوستانش بدان ها حسی عجیب را از اینکه این کره خاکی ایا روزی پذیرای انسانی بوده ایجاد می کند به هر حال دشمنان عظیم تر که توان رقابت با انها تنها از پس یک یا چند نفر بر نمی اید هر از گاهی در مسیر حرکت شما نمایان می شوند ، موجوداتی که در رسیدن به شکار خود حتی برای رقبایشان نقشه نیز می کشند ، در یکی از صحنه ها با نقش بر زمین شدنتان دوباره خود را در یک قدمی مرگ حس می کنید ، اینبار لذت کشتن بدست موجودی جز ادمی صورت خواهد گرفت .


http://www1.upic.ir/images/nqvq3q89q2y0o1zgano.jpg



اگر هنوز حس واقعی ترس روبرو شدن با او و تلاش ارتیوم در فرار از دستانش را درک نکرده اید ، تقابل او با یکی ازهیولاهای پرنده و زیرکی او در غافلگیر کردنش از پشت و تلاشی اندک در سربه نیست کردنش حجت را بر شما تمام خواهد کرد که بی شک امروز یکی از حاکمین سطح زمین به شمار می اید .


http://www1.upic.ir/images/5f29t4da01vq4lylnkbw.jpg


اما ایا می توان به جدیت بیان داشت که بشر از رویارویی با انها عاجز است ؟ به نظر من نویسنده به شکلی جواب را اینگونه بیان میدارد که عاملی جز " نفاق و جنگ خود بشر با هم نوعانش " باعث نشده که زمین امروز حاکمینی جدید بر خود نظاره کند !!!!



ترس هرگز از این عنوان رخت بر نخواهد بست ، در بخش های مختلفی از بازی معنای واقعی Survivor بودن را به معنای کامل حس خواهید کرد ، چراغ قوه شما فاصله محدودی را روشن خواهد نمود هر چند به کمک دستگاه شارژری که به همراه دارید میتوانید قدرت انرا افزایش دهید تا برای مدت زمانی فاصله ای بیشتر را از تاریکی بزداید اما حقیقت ان است که به شخصه حتی مجال تفکر به این وسیله و اینکه نقش او در کاهش ترس به چه میزان خواهد بود نیافتم پس بهتر است اینگونه بگویم که هرگز به این فکر نکنید که تاریکی را به کمک ان از بین خواهید برد ، صداگذاری زیبای بازی حس ترس را عملا دو چندان خواهد نمود هر چند گاه در بعضی موارد صداگزاری ها چندان منطقی نیست برای مثال حرکت پای ارتیوم در یک محیط تاریک و در حالت دویدن به هیچ وجه با تعداد قدم هایش هماهنگی ندارد و بیشتر به ایجاد صدایی برای ترس شباهت دارد تا صدای دویدن ، گروهی از جهش یافته ها ، زندگی خود را با حفر زمین و اتتقال از این حفرات مرتبط با هم می گذرانند ، به ناچار بخشی از مسیر عبور شما از این مناطق است ، انها به نظر در جبهه پاتک زدن فعالتر از حمله همه جانبه عمل می کنند ، جالبتر انکه بخشی از رویاروی شما با انها با یک همراه کوچک بر دوشتان به نام ساشا ( Sasha ) خواهد بود ، زمانی که به بالای سر او که در کنار یکی از نظامیان نقش بر زمین شده نشسته است می رسید ، تم اهنگ بازی متناسب با ان به اهنگی درام تغییر می کند ، ساشا ان مرد را عموی خود صدا می کند و هنوز باور نکرده که عمویش در دفاع از جان او بوده که جان خود را فدا نموده !گفته های کودکانه او اندکی شما را از حس و حال یکپارچه ترسناک بازی برای اندک مدتی خارج می سازد اما نکته ضعف دیگر بازی همین مبحث صداگزاریدر شخصیت است ، صدای این کودک از بدو ورود هیچ حالتی همراه با ترس و شکه شدن را به خود ضمیمه نکرده گویی که او از دیدن حتی لاشه جهش یافتگان ابایی ندارد چه ببرسد به اینکه او شاهد نزاع انسانی با یکیاز هیولاها از نزدیک نیز بوده !!!! http://www.bazyrayaneh.com/forum/images/smilies/Global/02%20Laugh.png






ساشا به سرعت می پذیرد که زمان و مکان مناسب درد و دل با جنازه عمویش نیست ، پس در واکنشی نچندان تعجب اور از شما به عنوان دوست جدید خود نام می برد و می خواهد که او را به مادرش برسانید ، ناخوداگاه قرار گرفتن او روی کتف خود مرا به یاد Bioshock 2 و big daddy ها و ان دخر کوچولوهای مظلومی انداخت که بر پشتشان سوار می شدند ، همراهی این کودک مسلما باید تغییری قابل لمس را برای شما فراهم اورد پس در مدت زمانی که او همراه شماست ، تصویر و حرکت دوربین حالتی متفاوت با قبل پیدا می کند ، هر چند به هیچ وجه این تکنیک موجب ازار و اذیت شما در ادامه روند بازی نخواهد شد ، از طرفی ساشا به سرعت دشمنان کمین کرده در حفره ها و حجومشان رابه شما گوشزد می کند و با تعیین اینکه از کدامین سمت به شما در حال حمله هستند کمک قابل قبولی نیز خواهد نمود ، نکته جالبی که برای من جای تعجب داشت این بود که محیط به دلیل دز بالای مواد رادیو اکتیوش مرا مجبور به استفاده از ماسک نمود اما ساشا بدون ماسک به حضور در کنار من و گفت و گوی خود مشغول بود و انگار که تشعشعات رادیو اکتیو برایش مفهومی نداشت !!!! به هر حال با رسانیدن او به مادرش متوجه می شوید که فرزند یکی از فرماندهان black station را نجات داده اید .
========================

زمانی که واحد تجارت بشر تغییر می کند



هنگامی که به منوی بازی وارد می شوید ، با نگاه اول متوجه تم جالب ان که با استفاده از فشنگ ها طراحی شده اند خواهید بود و حرکت موس شما بر روی انها با حالتی شبیه به شلیک یک تیر مزین گشته ، اکنون که جزئی تر به موضوع می نگرم می بینیم که این انتخاب بی ربط با شرایط خاص بازی و اهمیت فشنگ هایتان نیست .



از همان ابتدای بازی واحد پول در این شهر کوچک زیر زمینی چیزی نیست جز فشنگهای باارزش !!!! در چند موردی که به خاطر کمک به دوستانم از انها هدیه ای دریافت کردم ، فشنگ ها نقش تبادل احساسات را بازی می کردند. خرید سلاح از دست فروشان نیز تنها در قبال تعداد فشنگ های شما میسر خواهد بود هر چند به شخصه هرگز به این خرید و فروش ها نیازی پیدا نکردم .



کمتر می توان خنده را بر لب مردمان این مترو دید مگر در گفت و گوهای نظامیانی که در خط مقدم چاره ای جز دلگرم نگه داشتن خود و همرزمانشان ندارند ، انها می خندند تا صدای خنده هایشان صدای نعره های جهش یافتگان را حتی اگر شده برای اندک مدتی در خود خاموش سازد .

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد