PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : حکیم عمر خیام



LaDy Ds DeMoNa
18th May 2010, 07:29 AM
زندگینامه







در کـــارگــه کـــوزه گری رفـــــتم دوش
دیــــدم دو هـــزار کـــوزه گویا و خموش
ناگاه یکـــی کوزه بـــر آورد خـــــــروش
کــو کوزه گر و کوزه خر و کوزه فروش

امام غیاث الدین ابوالفتح عمر بن ابراهیم خیام نیشابوری یکی از حکما و ریاضی دانان و شاعران بزرگ ایران در اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم است. سال ولادت او دقیقاً مشخص نیست. او در شهر نیشابور به دنیا آمد. به این علت به او خیام می گفتند که پدرش به شغل خیمه دوزی مشغول بوده است.

او از بزرگترین دانشمندان عصر خود به حساب می آمد و دارای هوشی فوق العاده بوده و حافظه ای نیرومند و قوی داشت. در دوران جوانی خود به فراگیری علم و دانش پرداخته به طوری که در فلسفه (http://njavan.com/forum/mavara-index.php?page=%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%87)، نجوم و ریاضی به مقامات بلندی رسید و در علم طب نیز مهارت داشته به طوری که گفته شده او سلطان سنجر را که در زمان کودکی به مرض آبله گرفتار شده بود معالجه کرد.

او به دو زبان فارسی و عربی نیز شعر می سرود و در علوم مختلف کتابهای با ارزشی نوشته است. خیام در زمان خود دارای مقام و شهرت بوده است و معاصران او همه وی را به لقبهای بزرگی مانند امام، فیلسوف (http://njavan.com/forum/mavara-index.php?page=%D9%81%DB%8C%D9%84%D8%B3%D9%88%D9%8 1)و حجة الحق ستوده اند. او در زمان دولت سلجوقیان زندگی می کرد که قلمرو حکومت آنان از خراسان گرفته تا کرمان، ری، آذربایجان و کشورهای روم، عراق و یمن و فارس را شامل می شد.

خیام معاصر با حکومت آلپ ارسلان و ملکشاه سلجوقی (http://njavan.com/forum/mavara-index.php?page=%D9%85%D9%84%DA%A9%D8%B4%D8%A7%D9%8 7+%D8%B3%D9%84%D8%AC%D9%88%D9%82%DB%8C) بود. در زمان حیات خیام حوادث مهمی به وقوع پیوست از جمله جنگهای صلیبی، سقوط دولت آل بویه، قیام دولت آل سلجوقی و... . خیام بیشتر عمر خود را در شهر نیشابور گذراند ودر طی دوران حیات خود فقط دو بار از نیشابور خارج شد سفر اول برای انجام دادن مراسم حج و سفر دوم به شهر ری و بخارا بوده است. خیام در علم نجوم مهارتی تمام داشت به طوری که گروهی از منجمین که با او معاصر بودند در بنای ساختن رصد خانه سلطان ملکشاه سلجوقی همکاری کردند و همچنین به درخواست سلطان ملکشاه سلجوقی تصمیم به اصلاح تقویم (http://njavan.com/forum/mavara-index.php?page=%D8%AA%D9%82%D9%88%DB%8C%D9%85)گر فت که به تقویم جلالی معروف است. خیام در دوران زندگی خود از جهت علمی و فلسفی به معروفیت رسید و مورد احترام علما و فیلسوفان زمان خود بود.

شهرت او گرچه بیشتر به شاعری است اما در واقع خیام فیلسوف و ریاضی دانی بود که به آثار ابوعلی سینا (http://njavan.com/forum/mavara-index.php?page=%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%B9%D9%84%DB%8 C+%D8%B3%DB%8C%D9%86%D8%A7)پرداخت و یکی از خطبه های معروف او را در باب یکتایی خداوند به فارسی ترجمه کرد. اولین اشاره ای که به شعر خیام شده، صدسال پس از مرگ اوست.
نوشته اند:که خیام را به تدریس و نوشتن کتاب رغبت چندانی نبود. شاید به دلیل آنکه شاگردان هوشمند برگزیده ای پیرامون خود نمی یافت و چه بسا از آن جهت که اوضاع روزگار خود را، که مقارن حکومت سلجوقیان (http://njavan.com/forum/mavara-index.php?page=%D8%B3%D9%84%D8%AC%D9%88%D9%82%DB%8 C%D8%A7%D9%86) و مخالفت شدید با فلسفه و زمان رونق بازار بحث ها و جدل های فقیهان و ظاهربینان بود، شایسته ابراز اندیشه های آزاد و بلند نمی دید. با این همه، از او نوشته های بسیار برجای مانده که در قرون وسطی به لاتین ترجمه شد و مورد توجه اروپائیان قرار گرفت.

رساله وی در جبر (http://njavan.com/forum/mavara-index.php?page=%D8%AC%D8%A8%D8%B1) و مقابله و رساله ای دیگر، که در آن به طرح و پاسخگویی به مشکلات هندسه اقلیدس پرداخته، از جمله مشهورترین آثار ریاضی اوست.

خیام منجم بود و تقویم امروز ایرانی، حاصل محاسباتی است که او و عده ای از دانشمندانی دیگر، در زمان جلال الدین ملک شاه سلجوقی انجام دادند و به نام وی تقویم جلالی خوانده می شود. خیام در باب چگونگی محاسبات نجومی خود رساله ای نیز نوشته است. وی علاوه بر ریاضی و نجوم، متبحر در فلسفه (http://njavan.com/forum/mavara-index.php?page=%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%87)، تاریخ جهان،زبانشناسی و فقه نیز بود. علوم و فلسفه یونان را تدریس می کرد و دانشجویان را به ورزش جسمانی و پرورش نفس تشویق می کرد. از همین رو، بسیاری از صوفیان و عارفان زمان، او را به خود نزدیک می یافته اند.

بنا به روایتی خیام سفرهایی به سمرقند و بلخ و هرات و اصفهان کرد و همه جا با روشنی تمام در باب حیرت و سرگشتگی فلسفی خویش سخن می گفت و معتقدات دینی را مورد تردید قرار می داد. رساله ای در کیفیت معراج، رساله دیگر درباره علوم طبیعی و کتاب های بسیار به زبان های فارسی و عربی حاصل زندگی نسبتا طولانی اوست.

از آثار معروف فارسی منسوب به عمر خیام، رساله نوروز نامه است که با نثری ساده و شیوا، پیدایی نوروز و آداب برگزاری آن را در دربار ساسانیان (http://njavan.com/forum/mavara-index.php?page=%D8%B3%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D9%86%DB%8 C%D8%A7%D9%86) بازگو نموده. او در این رساله با شیفتگی تمام درباره آیین جهانداری شاهنشاهان کهن ایرانی و پیشه ها و دانش هایی که مورد توجه آنان بوده سخن رانده و تنی چند از شاهان داستانی و تاریخی ایران را شناسانده است.


ویژگیهای شعر خیام


شعر خیام، در قالب رباعی (http://njavan.com/forum/mavara-index.php?page=%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B9%DB%8C)، شعری کوتاه، ساده و بدون هنرنمایی های فضل فروشانه و در عین حال حاوی معانی عمیق فلسفی و حاصل اندیشه آگاهانه متفکری بزرگ در مقابل اسرار عظیم آفرینش است. تعداد واقعی رباعیات خیام را حدود هفتاد دانسته اند، حال آن که بیش از چند هزار رباعی به او نسبت داده می شود. در دنیای ادب و هنر بیرون از مرزها، خاصه در جهان انگلیسی زبان، خیام معروف ترین شاعر ایرانی است که شهرتش از محافل علمی و ادبی بسیار فراتر رفته است. این شهرت مرهون ترجمه رباعیات او به وسیله ادوارد فیتز جرالد شاعر انگلیسی است. اوست، که در قرن نوزدهم میلادی، افکار بزرگ فیلسوف و شاعر را به جهانیان شناساند و موجب توجه همگان به این اعجوبه علم و هنر گردید.

در حدود دوازده اثر از خیام در علم و فلسفه به جای مانده است، اما همین آثار اندک، وی را در سراسر جهان به شهرت رسانده است. از مهمترین آنها" کتاب جبر" اوست که بهترین اثر در نوع خود در ریاضیات (http://njavan.com/forum/mavara-index.php?page=%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%B6%DB%8C%D8%A 7%D8%AA) است. از دیگر آثار او می توان به رساله فی شرح ما اشکال من مصادرات اقلیدس، رساله فی ابراهین علی المسائل الجبر و المقابله (جبر خیام)، میزان الحکم، رساله الکون و التکلیف، الجواب عم ثلاث مسائل اضیاء العقلی، رساله فی الوجود، رساله فی کلیه الوجود، نوروزنامه و کتاب الزیج الملکشاهی که به رومی نیز ترجمه شده ، اشاره کرد.




اشعار خیام بیشتر به زبان پارسی و تازی هستند مضمون عمده رباعیات خیام شک و حیرت، توجه به مرگ و فنا و تذکر در مورد مغتنم شمردن عمر آدمی است.

سرانجام شاعر بزرگ در سال 517 ﻫ . ق در شهر نیشابور (http://njavan.com/forum/mavara-index.php?page=%D9%86%DB%8C%D8%B4%D8%A7%D8%A8%D9%8 8%D8%B1)دارفانی را وداع گفت.

او قبل از مرگ خود محل آرامگاه خود را پبش بینی کرده بود که نظامی عروضی در ملاقاتی که با وی داشته این پیش بینی را اینطور بیان کرده : "گور من در موضعی باشد که هر بهاری شمال بر من گل افشان می کند ." نظامی عروضی بعد از چهار سال که از وفات خیام می گذشت به شهر نیشابور رفته و به زیارت مرقد این شاعر بزرگ رفته و با کمال تعجب دید که قبر او درست در همان جایی است که او گفته بود.


ویژگی سخن

خیام در زمینه ادبیات و شعر، بیشترین معروفیت را در رباعیات به دست آورده چون رباعیات او بسیار ساده و بی آلایش و دور از تکلف و تصنع نوع زبان شعری است در عین اینکه شامل فصاحت و بلاغت است دارای معانی عالی و استوار است. خیام در این رباعیها افکار فلسفی خود را به زیباترین شکل بیان می کند و این رباعیها را غالباً در دنبال تفکرات فلسفی خود سروده و به همین علت است که خیام در زمان خود شهرتی در شاعری نداشته و بیشتر به عنوان حکیم و فیلسوف معروف بوده اما بعدها که رباعیهای لطیف و فیلسوفانه او مشهود شد نام او در شمار شاعرانی قرار گرفت که شهرت جهانی پیدا کردند. خصوصیات دیگری که در اشعار خیام نمودار است این است که سخنش در کمال متانت و سنگینی است.

اهل شوخی و مزاح نیست، با کسی کار ندارد چون او حکیمی است متفکر، دنبال سخنوری نیست و هنگامی که در اشعارش دقت می کنیم متوجه می شویم که افکار شعری او بر دو یا سه موضوع بیشتر نیست: یادآوری مرگ، تأسف بر ناپایدار بودن زندگی و بی اعتباری روزگار. از میان شعرای بزرگ ایران کمتر کسی به اندازه خیام است که شهرت جهانی داشته باشد چون اشعار او به زبانهای مختلف ترجمه شده است.


گزیده ای از اشعار

ابر آمد و باز بر سر سبزه گزیست
بی باده گلرنگ نمی باید زیست
این سبزه که امروز تماشاگه ماست
تا سبزه خاک ما تماشاگه کیست

بر چهره گل نسیم نوروز خوش است
در صحن چمن روی دل افروز خوش است
از دی که گذشت هر چه گویی خوش نیست
خوش باش و ز دی مگو که امروز خوش است

می نوش که عمر جاودانی این است
خود حاصل از ایام جوانی این است
هنگام گل و باده و یاران سر مست
خوش باش دمی که زندگانی این است
بر شاخ امید اگر بری یافتمی
هم رشته خویش را سری یافتمی
تا چند ز تنگنای زندان وجود
ای کاش سوی عدم دری یافتمی



از جمله رفتگان این راه دراز
باز آمده ای کو که به ما گوید راز
هان بر سر این دو راهه آز و نیاز
چیزی نگذاری که نمی آیی باز

ای دل! غم این جهان فرسوده مخور
بیهوده نه ای غمان بیهوده مخور
چون بوده گذشت و نیست نابوده پدید
خوش باش غم بوده و نابوده مخور

در دایره ای که آمدن ،رفتن ماست
آن را نه بدایت نه نهایت پیداست
کس می نزند دمی در این عالم راست
کاین آمدن از کجا و رفتن به کجاست

این یک دو سه روزه نوبت عمر گذشت
چون آب به جویبار و چون باد به دشت
هرگز غم ایام مرا یاد نگشت
روزی که نیامدست و روزی که گذشت


معرفی آثار

آنچه که از آثار خیام وجود دارد یا تاریخ نویسان وجود آنها را ذکر کرده اند رساله ها و مقالاتی است که او در علوم مختلف نوشته است که عبارتند از:
1- رساله ای در جبر و مقابله
2- رساله ای در شرح اصول اقلیدس
3- زیج ملکشاهی یا زیج جلالی
4- رساله ای در طبیعیات
5- رساله در وجود
6- رساله فلسفی که در آن از حکمت الهی در آفرینش عالم و تکالیف مردم و عبادات بحث می کند.
7- رساله ای در اختلاف فصول و اقالیم
8- نوروز نامه که درباره رسوم و اعیاد ایرانیان به ویژه تاریخ و آداب ایرانیان در روز عید نوروز است.
9- دیوان رباعیات
10_ رساله فی براهین الجبر و المقابله
11_ رساله تکلیف
12-رساله ای در شرح مشکلات کتاب مصادرات اقلیدس
13_رساله روضه القلوب
14_رساله ضیاء العلی
15_رساله میزان الحکمه
16_رساله ای در صورت و تضاد
17_ترجمه خطبه ابن سینا
18_رساله مشکلات ایجاب
11_رساله ای در بیان زیگ ملک شاهی
12_رساله نضام الملک در بیان حکومت
13_رساله لوازم الا کمنه
14_اشعار عربی خیام
15_عیون الحکمه
16_رساله معراجیه
17_رساله در علم کلیات
20_رساله در تحقیق معنی وجود
21_رساله ای در صحت طرق هندسی برای استخراج جذر و کعب

hoora
16th June 2010, 11:31 PM
خیام شاعر


خیام زندگی‌اش را به عنوان ریاضیدان و فیلسوفی شهیر سپری کرد، در حالی‌که معاصرانش از رباعیاتی که امروز مایه شهرت و افتخار او هستند بی‌خبر بودند.[۱۷] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D9%85%D8%B1_%D8%AE%DB%8C%D8%A7%D9%85#cite_n ote-16) معاصران خیام نظیر نظامی عروضی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%B8%D8%A7%D9%85%DB%8C_%D8%B9%D8%B1%D9%88% D8%B6%DB%8C) یا ابوالحسن بیهقی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%A7%D9%84%D8% AD%D8%B3%D9%86_%D8%A8%DB%8C%D9%87%D9%82%DB%8C&action=edit&redlink=1) از شاعری خیام یادی نکرده‌اند.[۱۸] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D9%85%D8%B1_%D8%AE%DB%8C%D8%A7%D9%85#cite_n ote-17) صادق هدایت (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B5%D8%A7%D8%AF%D9%82_%D9%87%D8%AF%D8%A7%DB%8C% D8%AA) در این باره می‌گوید.

گویا ترانه‌های خیام در زمان حیاتش به واسطهٔ تعصب مردم مخفی بوده و تدوین نشده و تنها بین یکدسته از دوستان همرنگ و صمیمی او شهرت داشته یا در حاشیهٔ جنگ‌ها و کتب اشخاص باذوق بطور قلم‌انداز چند رباعی از او ضبط شده، و پس از مرگش منتشر گردیده [است.] [۱۹] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D9%85%D8%B1_%D8%AE%DB%8C%D8%A7%D9%85#cite_n ote-18)
قدیمی‌ترین کتابی که در آن از خیام شاعر یادی شده‌است، کتاب خریدة القصر (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%D8%A9_%D8 %A7%D9%84%D9%82%D8%B5%D8%B1&action=edit&redlink=1) از عمادالدین کاتب اصفهانی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%B9%D9%85%D8%A7%D8%AF%D8%A7%D9% 84%D8%AF%DB%8C%D9%86_%DA%A9%D8%A7%D8%AA%D8%A8_%D8% A7%D8%B5%D9%81%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C&action=edit&redlink=1) است. این کتاب به زبان عربی و در سال ۵۷۲ یعنی نزدیک به ۵۰ سال پس از مرگ خیام نوشته شده‌است. کتاب دیگر مرصادالعباد نجم‌الدین رازی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%AC%D9%85%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB%8 C%D9%86_%D8%B1%D8%A7%D8%B2%DB%8C) است.این کتاب حدود ۱۰۰ سال پس از مرگ خیام در ۶۲۰ قمری تصنیف شده‌است[۲۰] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D9%85%D8%B1_%D8%AE%DB%8C%D8%A7%D9%85#cite_n ote-19) نجم‌الدین صوفی متعصبی بود و از نیش و کنایه به خیام به خاطر افکار کفرآمیزش دریغ نکرده‌است.[۲۱] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D9%85%D8%B1_%D8%AE%DB%8C%D8%A7%D9%85#cite_n ote-20) کتاب‌های قدیمی (پیش از سدهٔ نهم) که اشعار خیام در آنها آمده‌است و مورد استفادهٔ مصححان قرار گرفته‌اند علاوه بر مرصادالعباد از قرار زیرند:[۲۲] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D9%85%D8%B1_%D8%AE%DB%8C%D8%A7%D9%85#cite_n ote-21)* تاریخ جهانگشا (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE_%D8%AC%D9%87%D8%A7% D9%86%DA%AF%D8%B4%D8%A7%DB%8C) (۶۵۸ ق)، تاریخ گزیده (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE_%DA%AF%D8%B2%DB%8C% D8%AF%D9%87)ٔ حمدالله مستوفی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87_%D9%85% D8%B3%D8%AA%D9%88%D9%81%DB%8C) (۷۳۰ ق)، نزهة المجالس (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%86%D8%B2%D9%87%D8%A9_%D8%A7%D9 %84%D9%85%D8%AC%D8%A7%D9%84%D8%B3&action=edit&redlink=1) (۷۳۱ ق)، مونس الاحرار (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%85%D9%88%D9%86%D8%B3_%D8%A7%D9 %84%D8%A7%D8%AD%D8%B1%D8%A7%D8%B1&action=edit&redlink=1) (۷۴۱ ق). جنگی از منشآت و اشعار که سعید نفیسی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D8%B9%DB%8C%D8%AF_%D9%86%D9%81%DB%8C%D8%B3% DB%8C) در کتابخانهٔ مجلس شورای ملی جنگ یافت و در سال ۷۵۰ قمری کتابت شده‌است و همچنین مجموعه‌ای تذکره‌مانند که قاسم غنی در کتابخانهٔ شورای ملی یافت که مشتمل بر منتخابت اشعار سی شاعر است و پنج رباعی از خیام دارد. [۲۳] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D9%85%D8%B1_%D8%AE%DB%8C%D8%A7%D9%85#cite_n ote-22)*
با کنار گذاشتن رباعایت تکراری ۵۷ رباعی به دست می‌آید.[۲۴] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D9%85%D8%B1_%D8%AE%DB%8C%D8%A7%D9%85#cite_n ote-23) این ۵۷ رباعی که تقریباً صحت انتساب آنها به خیام مسلم است کلیدی برای تصحیح و شناختن سره از ناسره به دست مصححان می‌دهد. با کمک این رباعی‌ها زبان شاعر و مشرب فلسفی وی تا حد زیادی آشکار می‌شود. زبان خیام در شعر طبیعی و ساده و از تکلف به دور است و در شعر پیرو کسی نیست. [۲۵] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D9%85%D8%B1_%D8%AE%DB%8C%D8%A7%D9%85#cite_n ote-24) وانگهی هدف خیام از سرودن رباعی شاعری به معنی متعارف نبوده‌است بلکه به واسطهٔ داشتن ذوق شاعری نکته‌بینی‌های فلسفی خود را در قالب شعر بیان کرده‌است[۲۶] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D9%85%D8%B1_%D8%AE%DB%8C%D8%A7%D9%85#cite_n ote-25)




تصحیحات رباعیات خیام

شهرت خیام به عنوان شاعر مرهون ادوارد فیتزجرالد (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%B1%D8%AF_%D9%81%DB%8C% D8%AA%D8%B2%D8%AC%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%AF) انگلیسی‌است که با ترجمهٔ شاعرانهٔ رباعیات وی به انگلیسی، خیام را به جهانیان شناساند. با این حال در مجموعهٔ خود اشعاری از خیام آورده‌آست که به قول هدایت نسبت آنها به خیام جایز نیست. [۲۷] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D9%85%D8%B1_%D8%AE%DB%8C%D8%A7%D9%85#cite_n ote-26)
تا پیش از تصحیحات علمی مجموعه‌هایی که با نام رباعیات خیام وجود داشت؛ مجموعه‌هایی مغشوش از آرای متناقض و افکار متضاد بود به طوری که به قول صادق هدایت «اگر یک نفر صد سال عمر کرده باشد و روزی دو مرتبه کیش و مسلک و عقیدهٔ خود را عوض کرده باشد قادر به گفتن چنین افکاری نخواهد بود.»[۲۸] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D9%85%D8%B1_%D8%AE%DB%8C%D8%A7%D9%85#cite_n ote-27). بی‌مبالاتی نسخه‌نویسان و اشتباه کاتبان همیشه در بررسی نسخه‌های خطی دیده می‌شود. اما در مورد خیام گاه اشعارش را به‌عمد تغییر داده‌اند تا آن را به مسلک تصوف نزدیک کنند. [۲۹] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D9%85%D8%B1_%D8%AE%DB%8C%D8%A7%D9%85#cite_n ote-28) هدایت حتی می‌گوید یک علت مغشوش بودن رباعیات خیام این است که هر کس می‌خوارگی کرده‌است و رباعی‌ای گفته‌است از ترس تکفیر آن را به خیام نسبت داده‌است. [۳۰] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D9%85%D8%B1_%D8%AE%DB%8C%D8%A7%D9%85#cite_n ote-29). مشکل دیگری که وجود دارد این است که بسیاری به پیروی و تقلید از خیام رباعی سروده‌اند و رباعی ایشان بعدها در شمار رباعیات خیام آمده‌است.[۳۱] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D9%85%D8%B1_%D8%AE%DB%8C%D8%A7%D9%85#cite_n ote-30).
نخستین تصحیح معتبر رباعیات خیام به دست صادق هدایت (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B5%D8%A7%D8%AF%D9%82_%D9%87%D8%AF%D8%A7%DB%8C% D8%AA) انجام گرفت. وی از نوجوانی دلبستهٔ خیام بود تدوینی از رباعیات خیام صورت داده بود. بعدها در ۱۳۱۳ آن را مفصل‌تر و علمی‌تر و با مقدمه‌ای طولانی با نام ترانه‌های خیام به چاپ رسانید. تصحیح معتبر بعدی به دست محمد علی فروغی در ۱۳۲۰ به انجام رسید. لازم به ذکر است که اروپاییان نظیر ژوکوفسکی، روزن و کریستن‌سن دست به تصحیح رباعیات زده بودند اما منتقدان بعدی شیوهٔ تصحیح و حاصل کار ایشان را چندان معتبر ندانسته‌اند. [۳۲] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D9%85%D8%B1_%D8%AE%DB%8C%D8%A7%D9%85#cite_n ote-31)
احمد شاملو (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D8%B4%D8%A7%D9%85%D9%84% D9%88) روایتی از ۱۲۵ رباعی خیام در کتابی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%D8%AB%D8%A7%D8%B1_%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF_ %D8%B4%D8%A7%D9%85%D9%84%D9%88) به نام ترانه‌ها روایت:احمد شاملو ارائه داده‌است.

hoora
16th June 2010, 11:33 PM
مضمون اشعار و مشرب فلسفی خیام

صادق هدایت (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B5%D8%A7%D8%AF%D9%82_%D9%87%D8%AF%D8%A7%DB%8C% D8%AA) در ترانه‌های خیام دسته‌بندی کلی‌ای از مضامین رباعیات خیام ارائه می‌دهد و ذیل هر یک از عناوین رباعی‌های مرتبط با موضوع را می‌آورد:


راز آفرینش[۳۳] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D9%85%D8%B1_%D8%AE%DB%8C%D8%A7%D9%85#cite_n ote-32)
درد زندگی[۳۴] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D9%85%D8%B1_%D8%AE%DB%8C%D8%A7%D9%85#cite_n ote-33)
از ازل نوشته[۳۵] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D9%85%D8%B1_%D8%AE%DB%8C%D8%A7%D9%85#cite_n ote-34)
گردش دوران[۳۶] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D9%85%D8%B1_%D8%AE%DB%8C%D8%A7%D9%85#cite_n ote-35)
ذرات گردنده[۳۷] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D9%85%D8%B1_%D8%AE%DB%8C%D8%A7%D9%85#cite_n ote-36)

در کل اشاره به این مضمون است که چون بمیریم ذرات تن ما پراکنده شده و از گِلِ خاک ما کوزه خواهند ساخت. این درواقع به یک معنا هم از ایراداتی‌است که به معاد جسمانی وارد ساخته‌اند. چرا که وقتی ذرات تن اشخاص با گذشت زمان در تن دیگران رود رستاخیز جسمانی هر دوی آنان چگونه ممکن است.


هر چه باداباد[۳۸] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D9%85%D8%B1_%D8%AE%DB%8C%D8%A7%D9%85#cite_n ote-37)
هیچ است[۳۹] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D9%85%D8%B1_%D8%AE%DB%8C%D8%A7%D9%85#cite_n ote-38)
دم را دریابیم[۴۰] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D9%85%D8%B1_%D8%AE%DB%8C%D8%A7%D9%85#cite_n ote-39)

hoora
16th June 2010, 11:36 PM
پیروان خیام

صادق هدایت (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B5%D8%A7%D8%AF%D9%82_%D9%87%D8%AF%D8%A7%DB%8C% D8%AA) بر این باور است که حافظ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AD%D8%A7%D9%81%D8%B8) از تشبیهات خیام بسیار استفاده کرده‌است، تا حدی که از متفکرترین و بهترین پیروان خیام به شمار می‌آید. هر چند که به نظر او افکار حافظ به فلسفهٔ خیام نمی‌رسد، اما بنا به نظر صادق هدایت حافظ این نقص را با الهامات شاعرانه و تشبیهات رفع کرده‌است و برای نمونه به قدری شراب را زیر تشبیهات پوشانده که تعبیر صوفیانه از آن می‌شود. اما خیام این پرده پوشی را ندارد.[۵۴] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D9%85%D8%B1_%D8%AE%DB%8C%D8%A7%D9%85#cite_n ote-53)


برای نمونه حافظ دربارهٔ بهشت با ترس سخن می‌گوید:
باغ فـردوس لطیـف است و لیکن زیـنهار ت
و غنیمت شمر این سایهٔ بید و لب کشت

اما خیام بدون پرده‌پوشی می‌گوید:

گویند بهشت و حور عین خواهد بود
آنجا می‌ناب و انگبین خواهد بود

گر ما مِی و معشوقه گزیدیم چه باک؟
چون عاقبت کار چنین خواهد بود

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد