PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : عملیات های هوایی دفاع مقدس ( شامل مجموعه ای از برخی عملیات های هوایی انجام گرفته در دوران هشت سال دفاع مقدس )



Isengard
10th May 2010, 03:57 PM
عملیات های هوایی دفاع مقدس



*******
***
*******





انهدام تاسیسات کارخانه برق "دبس"
--------------------------------------------

سال اول جنگ پایان یافته بود. اوضاع در جبهه ها نشان می داد که اکنون برتری از آن نیروهای ایرانی است. در بخش زمینی با شکسته شدن حصر آبادان عراق مجبور به عقب نشینی شده بود. آنها که حتی فکر این را نمی کردند که با چنین مقاومت جانانه ای روبرو شوندف با دادن تلفات سنگین از مناطق اشغالی عقب زده می شدند. در این زمان نیروی هوایی نقش حساسی را ایفا می کرد. این نیرو ماموریت داشت علاوه بر پشیتبانی هوایی از نیروهای زمینی، تاسیسات حیاتی عراق را چه نظامی، چه اقتصادی نابود سازد. در این راستا بمباران تاسیسات عظیم برقی این کشور در دستور کار قرار گرفت.


عملیات طرح ریزی شد
- جناب شکاری فر، جناب عتیقه چی، جناب فلاحی این ماموریت برای ما جنبه حیاتی دارد. با نابود شدن تاسیسات برق دبس، عراق عملا در تامین برق مورد نیاز خود در قسمت مرکزی و جنوبی با مشکل مواجه می شود. این تاسیسات همان طور که در نقشه ها مشخص است در 60 کیلومتری جنوب بغداد قرار دارد به همین دلیل بعد مسافت در این عملیات زیاد است و طبعا خطرات برخورد با رینگ های پدافند نیز بیشتر می شود. شما باید به شکلی پرواز کنید که با شروع طلوع خورشید، هدف را بمباران کرده باشید. دقت کنید که این عملیات برای نیروی هوایی جنبه حیاتی دارد و می تواند در بالا بردن روحیه نیروهای زمینی بسیار موثر باشد. به این نکته توجه کنید که پدافند این تاسیسات بسیار قوی است و احتمال هدف قرار گرفتن شما بسیار بالاست.
کار برفینگ آغاز شد و پس از مشخص شدن مسیر رفت و برگشت، محاسبه زمان و سوخت مورد نیاز خلبانان آماده پرواز شدند.


پیش بسوی هدف
ساعت 30/4 صبح روز نهم مهرماه سال 1360 در تاریکی مطلق، سه فروند فانتوم هرکدام مسلح به 12 تیر بمب به این ترتیب به پرواز درآمدند :
شماره یک به خلبانی جناب شاکری فر، شماره دو به خلبانی جناب فلاحی و کابین عقب جناب اشکان و شماره سه به خلبانی سرگرد محمد عتیقه چی و کابین عقب ستوان منصور کاظمیان (سرتیپ آزاده).
جنگنده ها ابتدا ارتفاع گرفته و با عبور از روی شهرهای کشورمان با رسیدن به مرز ارتفاع را کم کرده و وارد خاک عراق شدند. مسیر انتخاب شده ایمن ترین راهی بود که آنها را به طرف تاسیسات سد و برق دبس هدایت می کرد. دقایقی بعد جنگنده ها به نزدیکی تاسیسات رسیدند که متوجه یک کوه بسیار بلند شدند که به صورت یک تیغه از این تاسیسات محافظت می کرد. رینگ های پدافندی منطقه هم که متوجه حضور هواپیماهای ایرانی شده بود، با شدت و بی هدف به آسمان شلیک می کردند. با فرمان لیدر دسته، خلبانان گردش را برای دور زدن کوه و بمباران هدف آغاز کردند. چراغ های روشن کارخانه برق دبس کاملا هدف را برای خلبانان مشخص می کرد. هوا درحال روشن شدن بود و تا ثانیه هایی بعد جنگنده ها درست بر روی هدف بودند. پدافند بی امان شلیک می کرد. با رسیدن بر روی هدف بمباران شروع شد و چراغ های بسیار زیادی که نمایانگر فعال بودن کارخانه بودف همگی خاموش شدند و کل منطقه در خاموشی فرو رفت.
هر سه جنگنده هدف قرار گرفتند ولی ...
ولی یک مشکل وجود داشت. هواپیماها در رینگ های پدافندی گیر افتاده بودند.
- شماره یک من رو زدند.
- شماره دو خود من هم هدف قرار گرفتم.
سرگرد عتیقه چی هم اعلام می کند که او نیز هدف قرار گرفته که شماره یک اعلام می کند
- بچه ها سریعا از هم جدا شودید و به سمت مرز حرکت کنید.
سرگرد عتیقه چی با گردش به سمت راست به طرف مرز حرکت نمود و قصد داشت از سمت شهر مریوان وارد خاک کشور شود. در نزدیکی های مرز در سیستم خود یک هواپیما و یا یک موشک را دید که به دنبال او می آید. عتیقه چی بلافاصله به کابین عقب می گوید :
- منصور دستگاه راه سیستم را چک کن و خودت هم به اطراف نگاه کن ببین چیزی می بینی من فکر می کنم روی ما قفل راداری انجام شده.
- نه فکر نمی کنم مشکلی باشه شاید یک هدف زمینی باشه.
سرگرد عتیقه چی ثانیه هایی بعد در راه سیستم خود متوجه شد که این نمی تواند چیزی نباشد. هدف بزرگ تر شده بود و با سرعت به سمت آنها می آمد.
- منصور این نمی تواند اشکال و یا یک هدف زمینی باشد یک هواپیمای دشمن در تعیقب ماست.
- من چیزی نمی بینم.


هواپیمای دشمن منهدم می شود
در همین هنگام سرگرد عتیقه چی از مرز عبور کرد و بلافاصله جنگنده را به داخل دره هدایت کرد و در آن جا با افزایش سرعت شروع به کشیدن جنگنده به چپ و راست در داخل دره نمود تا اگر هواپیمای دشمن در تعقیب آنهاست او را گم کند بعد از انجام این مانورها سرگرد متوجه شد که دیگر هواپیما بدنبال آنها نیست. با خود فکر کرد که حتما با عبور از مرز او گردش کرده و به داخل خاک عراق برگشته. جنگنده دقایقی بعد سالم در پایگاه فرود آمد. خلبانان بلافاصله به پست فرماندهی رفتند. فرمانده در انتظار آنها بود.
- جناب سرگرد عتیقه چی و جناب کاظمیان خسته نباشید گل کاشتید هواپیمای دشمن را منهدم کردید.
- ممنون ولی قربان من هواپیما ندیدم و اصلا درگیر نشدم یک هدف داشتیم که ما را تعقیب می کرد که من به داخل دره رفتم و او ما را گم کرد.
- نخیر شما آن را منهدم کردید در هنگامی که در دره هواپیما را به چپ و راست می کشیدید هواپیمای دشمن که یک میگ 23 بود درست پشت سر شما آماده هدف قرار دادن شما بود. با انجام مانورهای مناسب توسط شما، خلبان عراقی هم سعی می کند همانند شما با مانوراز میان دره ها عبور کرده و شما را هدف قرار دهد که با دیواره های دره برخورد کرده و منهدم شده است.




منبع :
ساجد

Isengard
10th May 2010, 04:03 PM
شناسایی پل های مواصلاتی، پادگان و فرودگاه اربیل
------------------------------------------------------------


جنگی ناخواسته شروع شده بود. در مدت زمانی که از جنگ گذشته بود، نیروی هوایی اکثر هدف هایی از قبل پیش بینی شده را مورد حمله قرار داده بود و نیاز به کسب اطلاعات از هدف های دیگر به شدت احساس می شد. در این بین گردان های هواپیماهای شناسایی نیروی هوایی بیشترین نقش را در این مهم ایفا می کردند .
جنگی ناخواسته شروع شده بود. در مدت زمانی که از جنگ گذشته بود، نیروی هوایی اکثر هدف هایی از قبل پیش بینی شده را مورد حمله قرار داده بود و نیاز به کسب اطلاعات از هدف های دیگر به شدت احساس می شد. در این بین گردان های هواپیماهای شناسایی نیروی هوایی بیشترین نقش را در این مهم ایفا می کردند . خلبانان تیز پرواز نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در حالی که بدون هیچ مهماتی باید در عمق خاک دشمن و آن هم با ارتفاع کم پرواز می کردند ولی هرگز از این مسئولیت سرباز نمی زدند و همواره با عکس برداری از مناطق مهم و استراتژیک عراق چه نظامی و چه اقتصادی، کمک شایانی می نمودند، زیرا پس از عکس برداری، با مشخص شدن مختصات دقیق نقطه هدف خلبانان می توانستند با در نظر گرفتن سمت و همچنین موانع در بین راه ، بهترین مسیر را برای رسیدن به هدف انتخاب کنند و با خیالی آسوده تر تمرکز خود را معطوف به انهدام هدف نمایند.
فصل پاییز بود و هوا نسبتا سرد و تقریبا ابری بود . در همین اثنا ماموریتی به گردان شناسایی پایگاه یکم شکاری محول شد که برمبانی آن یک فروند فانتوم شناسایی می بایست با پرواز بر روی خاک عراق، ماموریتی را انجام می داد .

عکس برداری از 3 نقطه در یک پرواز
ماموریت آن روز به شکلی بود که برگشت از آن قطعیت نداشت زیرا خلبانان باید با نفوذ به خاک عراق، از چندین نقطه عکس برداری می کردند و این کار را برای آنان دشوار می کرد زیرا با شناسایی شدن و در اولین نقطه، احتمال هدف قرار گرفتن در نقطه بعدی و یا هدف قرار گرفتن توسط گشتی های دشمن بالا می رفت .
به هر شکل دو تن از بهترین خلبانان برای این ماموریت انتخاب شدند. همان طور که عنوان شد هدف سه نقطه مختلف بود و پرواز در آن روز به سه بخش تقسیم می شد . خلبانان باید از سه هدف مختلف عکس برداری می کردند . هدف اول یک پل مواصلاتی در منطقه کوهستانی "رواندوز" بود ، پس از آن پل بزرگی در جاده " موصل" به "اربیل" بر روی رودخانه " زابرگ" و هدف سوم فرودگاه و پادگان نیروی زمینی شهر "اربیل" بود که پس از شناسایی هدف سوم خلبانان باید تغییر سمت داده و در مسیر بازگشت قرار می گرفتند .

عملیات طرح ریزی شد
درفصل پاییز و هوای مناطق شمال غرب کشور و شمال عراق معمولاً ابری است و ابرها گهگاه آن قدر پایین می آیند که پرواز ناوبری و عکس برداری در ارتفاع کم به خاطر پوشش ابر و عدم امکان دیدن نقطه نشانه های زمینی با مشکلات بسیار مواجه می شود .
آتشبارها و توپخانه ها و سایت های موشکی نیزبه هوای دشمن در نقاط حساس و اطراف شهرها مستقر بودند . سیستم پدافند هوایی عراق در نقاط کوهستانی و مرزی، تعداد بسیار زیادی دیده بان گمارده بود که این دیده بان ها با مواضع توپخانه زمین به هوا در نزدیکی خودشان ارتباط مستقیم داشتند واطلاعات خود را در کوتاه ترین زمان در اختیار یکان ها ضد هوایی قرار می دادند . این یکان ها در مقابل پروازهای هواپیماهای ما به صورت خودکار عمل می نمودند و با هدایت کامپیوتری به سمت هدف شلیک می کردند و تهدید عمده ای به شمار می آمدند . با در نظر گرفتن تمام این مسایل کار طراحی پرواز و ترتیب عبور از هدف ها توسط خلبانان شروع و برنامه ریزی شد و به اقتضای نوع ماموریت از یکان نگهداری خواسته شد که هواپیماها را به دوربین های مناسب تجهیز کنند. همچنین به دلیل بعد مسافت و گستردگی عملیات فانتوم به طور حتم دچار کمبود سوخت می شد. پس قرار شد هواپیمای سوخت رسان نیز در قسمت غرب کشور مستقر شود تا در هنگام بازگشت فانتوم به آنها سوخت لازم را جهت بازگشت به پایگاه انتقال دهد .


(http://njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Flocalhost%2F1015%2 Fimages%2Fstories%2Fnirohavaei%2Fentekhab%2520%252 81%2529.jpg)

شرح عملیات
لحظه موعود فرا رسیده بود. خلبانان با قدم های استوار و با آمادگی کامل در حالی که تجهیزات پروازی را تحویل گرفته بودند، به سمت هواپیمای آماده رهسپار شدند و پس از وارسی های لازم، سوار بر پرنده آهنین بال خود که فاقد هرگونه تجهیزات دفاعی بود و فقط با انواع دوربین ها تجهیز شده بود شدند و در ساعت مقرر با تاکسی بر روی باند پایگاه پروازی به ابتدای باند رسیده و لحظاتی بعد در آسمان غوطه ور شدند .
فانتوم بلافاصله بعد از پرواز به آرامی ارتفاع گرفت و در ارتفاع بالا به سمت شمال غرب کشور حرکت کرد . در طرح ریزی پروازی پیش بینی شده بود که در نقطه ای نزدیک مرز ارتفاع را کم کرده و دور از دید رادارهای دشمن بر فراز مناطق کوهستانی به سمت اولین هدف پرواز کنند . با رسیدن به نقطه مورد نظر خلبان ارتفاع را کم کرده و با عبور از مرز در لا به لای کوه ها شروع به پرواز نمود . هواپیما در ارتفاع 30 متری زمین پرواز می کرد ، خلبان به تدریج سرعت هواپیما زیاد نمود تا این که به سرعت 1100 کیلومتر در ساعت رسید . پرواز با سرعت بالا و در ارتفاع 30 متری خطرات زیادی را می توانست به همراه داشته باشد .

عکس برداری از اولین هدف بدون هیچ تهدیدی
لحظاتی بعد هواپیما به منطقه اولین هدف یعنی پل در منطقه رواندوز نزدیک شد و خلبانان خود را برای عکاسی از آن آماده نمودند . شرایط از هر جهت مطلوب بود و عکاسی را به بهترین نحو انجام شد . خوشبختانه بدلیل سرعت زیاد و غافل گیری دشمن ، پدافند آنها فرصت کوچک ترین عکس العمل را نتوانستند پیدا کنند .
پس از عبور از هدف اول برابر طرح ریزی اولیه خلبان با گردش هواپیما به سمت چپ به سمت هدف دوم به حرکت در آمد . پل ارتباطی در بزرگراهی که شهر های اربیل و موصل را به هم متصل می کرد هدف دوم بود . داشتن اطلاعات کافی از این پل مهم برای حملات بعدی هواپیماهای شکاری بمب افکن نیروی هوایی لازم بود تا بتوانند با آگاهی هر چه بیشتر از شرایط آن و مواضع پدافندی دشمن ماموریت های خود را طراحی و اجرا کنند .

عبور از روی دومین هدف ، آتش سنگین پدافند دشمن
خلبانان برای این که بتوانند از تمام اجزای پل عکس برداری کنند ، تصمیم گرفتند از داخل رودخانه به آن نزدیک شوند و از روبه رو به سمت آن پرواز کنند . وضعیت دشواری بود زیرا در این نوع پرواز پدافند زمین به هوای دشمن به وضوح آنها را در دید داشت و در تیررس کلیه جنگ افزار ها قرار می گرفتند .
خلبانان از وضعیت پدافند قدرتمند پل ، آگاهی داشتند ولی به خاطر گرفتن عکس های مناسب خود را در بدترین شرایط ممکن قرار داده بودند . تنها راه نجات خلبانان و هواپیما در این شرایط سرعت زیاد در ارتفاع کم و انجام گردش های تند پس از عکاسی بود . انجام هر گونه مانور در مجاورت پل غیر ممکن بود چون باعث به هم خوردن دوربین های عکس برداری هواپیما می شد .
خطر اصلی خلبانان و هواپیما را تهدید می کرد . زیرا آنها باید بدون هیچ حرکتی و در پروازی مستقیم از منطقه پل و از میان آتش توپ های ضد هوایی دشمن عبور می کردند .
خلبانان با یاد خدا در موقعیت مناسب روی رودخانه قرارگرفتند و با سرعتی بسیار بالا بی امان به سمت پل پیش رفتند . پدافند زمین به هوای دشمن با عبور از هدف اول از حضور هواپیمای ایرانی در منطقه مطلع شده بود . تیراندازی کلیه توپ های هوایی مستقر در سمت چپ و راست پل از فاصله دور مشخص بود و هر آن احتمال اصابت گلوله ها به کابین هواپیما می رفت . خلبانان در نزدیک پل از کف رودخانه اوج گرفته و با ارتفاع مناسب برای عکاسی از روی آن عبور کردند . توپ های ضد هوایی به شدت شلیک می کردند .

گردش به سمت هدف سوم و آتش سوزی در زیر باک
خلبانان بلافاصله پس از عبور از پل گردش های تند به چپ و راست را آغاز کرده و بعداز طی مسافتی با گردشی گود به سمت شمال تغییر جهت دادند و به سمت هدف سوم یعنی فرودگاه و پادگان نیروی زمینی دشمن در اربیل رهسپار شدند .
هر دو خلبانان از این که توانسته بودند عکس های خوبی بگیرند خوشحال بودند . احتمال داشت شلیک توپ های ضد هوایی دشمن را دوربین های پهلویی هواپیما ثبت کرده باشند و فعالیت آنها را می توانستند در عکس ببینند .
برای مقابله با توپ های ضدهوایی خلبانان به ناچار از مسیر تعیین شده منحرف شده و از شهرکی در حوالی شهر اربیل عبور کردند . خلبان کابین عقب در نگاهی گذرا به بال چپ هواپیما دودی غلیظ همراه با شعله را در زیر بال مشاهده نمود . خلبانان بی درنگ باک های سوخت خارجی هواپیما را رها کردند زیرا در غیر این صورت گسترش آتش به سر تا سر بال چپ و بدنه هواپیما حتمی بود .

عکس برداری از هدف سوم ، باک های آتش گرفته روی سر دشمن
هواپیما داخل خاک عراق بود و کاهش میزان سوخت خطر بعدی پرواز بود. هواپیما فاصله زیادی از پایگاه های خودی داشت . پادگان و فرودگاه روبه روی خلبانان بود بنابراین آنها تصمیم گرفتند که عکس آن جا را نیز بگیرند . هواپیما به سرعت به پادگان رسید . دوربین ها به خوبی کار می کردند. از گوشه و کنار دائماً به سمت فانتوم تیر اندازی می شد . حالا بهترین زمان بود. خلبانان باک های اضافی هواپیما را که منشاً آتش بودند روی محوطه پادگان رها کردند . توده ای از آتش همراه با باک های بنزین بر سر دشمن فرو ریخته شد . خلبانان به سرعت و با گردشی سریع به سمت راست در مسیر بازگشت قرار گرفتند . آتش کنترل شده بود و با فرو افتادن باک ها دیگر اثری از آن باقی نمانده بود .


(http://njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Flocalhost%2F1015%2 Fimages%2Fstories%2Fnirohavaei%2Fniro.jpg)

عبور از مرز و سوختگیری هوایی
لحظاتی بعد خلبانان با رسیدن به کوه های مرزی کمی اوج گرفتند و بعد از تماس با رادار منطقه به سمت هواپیمای سوخت رسان حرکت کردند . سوخت هواپیما رو به اتمام بود و هواپیمای سوخت رسان هم منتظر خلبانان بود . لحظاتی نگذشته بود که خلبان با دیدن تانکر با اعلام رمز پروازی به سمت او حرکت نمود و ثانیه هایی بعد کار سوخت گیری شروع شد ، تمام باک های داخلی فانتوم از سوخت پر شدند .
خلبانان بی درنگ هواپیما را به سمت پایگاه به پرواز درآوردند و دقایقی بعد به سلامت در فرودگاه فرود آمدند .
پس از پارک هواپیما ، خلبانان از آن پیاده شده و شروع به وارسی بدنه فانتوم پرداختند . هواپیما از چند نقطه مورد اصابت گلوله های توپ ضد هوایی دشمن قرار گرفته بود. مقدار ضایعات در بال چپ بیشتر بود اما به نظر می رسید که خطر اصلی را باک خارجی سمت چپ از هواپیما دور کرده است .
این باک مانند سپری در مقابل گلوله های دشمن عمل کرده بود و بعد از انفجار آنها در داخل باک آتش سوزی شده بود ولی مانع از برخورد مستقیم گلوله به باک های داخلی هواپیما شده بود. با رها شدن باک های خارجی روی پادگان دشمن ، کانون آتشی که خود دشمن بر پا کرده بود بر سر خودشان فرود آمده بود .
ماموریت در سایه توکل به ذات باری تعالی و توسل به ائمه اطهار به خیر و خوشی به اتمام رسید . فیلم دوربین ها برای ظهور فرستاده شد . وقتی عکس ها آماده شدند خلبانان متوجه شدند که عکس های خوبی از هر سه نقطه گرفته اند . ولی مهم تر از همه این که از سایه هواپیما در حالی که بر اثر گلوله های ضد هوایی دشمن دچار آتش سوزی شده بود نیز عکس های جالبی ثبت شده بود .




منبع :
ساجد

Isengard
10th May 2010, 04:06 PM
حمله به پایگاه های هوایی التقدم و تموز
------------------------------------------------


سوم مهر است. چهار روز از شروع جنگ تحمیلی می گذرد. از پایگاه های هوایی کشور روزانه بیش از 50 سورتی پرواز به قصد حمله به پایگاه های هوایی، پالایشگاه ها، مخازن سوخت و تاسیسات زیربنایی عراق انجام می شود.
سوم مهر است. چهار روز از شروع جنگ تحمیلی می گذرد. از پایگاه های هوایی کشور روزانه بیش از 50 سورتی پرواز به قصد حمله به پایگاه های هوایی، پالایشگاه ها، مخازن سوخت و تاسیسات زیربنایی عراق انجام می شود.
در کنار این پروازها، در این چهار روز جنگنده های رهگیر اف 14 نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران همواره درحال حراست و نگهبانی از آسمان کشور و دادن پوشش هوایی به جنگنده های دیگر هستند. در سه روز گذشته خلبانان تیزپرواز نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، علاوه به حملات گسترده به اکثر مناطق اقتصادی و نظامی عراق موفق به سرنگونی بیش از 20 فروند هواپیمای متخاصم دشمن شده بودند. پدافند قدرتمند کشور نیز نزدیک به 15 فروند هواپیمای دشمن را هدف قرار داده بود. ولی این پایان کار نبود. عراق که متوجه اشتباه خود شده دست به دامان قدرت های بزرگ از جمله شوروی و فرانسه شده بود تا به کمک آنها بتواند جلوی حملات گسترده نیروی هوایی ایران را بگیرد.

طرحی برای حمله ای گسترده
سوم مهر ماه سال 1359، طرحی رسیده بود که طی آن پایگاه های اول و سوم شکاری مامور شده بودند دو پایگاه مهم هوایی دشمن را در عمق خاک دشمن هدف قرار دهند.
پایگاه یکم شکاری مامور بمباران پایگاه هوایی تموز شده بود و پایگاه سوم شکاری مامور بمباران پایگاه هوایی التقدم.
هر دو پایگاه نزدیک به هم قرار داشتند. پایگاه تموز در نزدیکی پایگاه حبانیه و پایگاه التقدم که در فاصله ای حدود 74 کیلومتری غرب بغداد قرار داشت.
طرح عملیاتی آماده شد. پرواز در اولین ساعات صبح انجام می شد و زمان بندی به شکلی انجام شده بود که 10 دقیقه بعد از بمباران پایگاه تموز توسط فانتوم های پایگاه یکم شکاری، پایگاه التقدم توسط فانتوم های پایگاه سوم شکاری هدف قرار گیرد.

فانتوم های پایگاه یکم به سمت هدف پرواز کردند
راس ساعت مقرر 6 فروند فانتوم مسلح به بمب های BL775 و MK82 از پایگاه یکم شکاری مهرآباد به پرواز در آمدند. فانتوم ها بلافاصله ارتفاع خود را تا حد ممکن افزایش دادند و با عبور از شمال قم به سمت کمیجان و سپس فیروزان و در نهایت بر روی شهر کرمانشاه رسیدند که در این جا با دوفروند تانکر سوخت رسان ملاقات کرده و اقدام به سوخت گیری هوایی نمودند. جنگنده ها پس از سوخت گیری، با کاهش تدریجی ارتفاع به سمت مرز حرکت کردند و با عبور از روی شهر کرند ارتفاع را تا حد ممکن کاهش داده و با عبور از روی نفت شهر وارد خاک عراق شدند. به دلیل تغییرات زیادی که جنگنده ها در مسیر خود داده بودند، امکان رهگیری بسیار پایین آمده بود و آنها بدون هیچ مشکلی به پیش می رفتند.

پایگاه هوایی تموز در هم کوبیده شد
تا پایگاه تموز چندین مایل بیشتر نمانده بود که لیدر دسته اعلام آماده باش نمود. جنگنده ها در یک چشم برهم زدن به بالای سر پایگاه رسیده بودند. پدافند پایگاه که تازه متوجه موضوع شده بود، از هر طرف به سمت جنگنده ها شلیک می کردند. خلبانان متوجه هواپیماهای عراقی شدند که در جلوی شیلتر و رمپ پروازی پارک شده اند و با فرمان لیدر حمله آغاز شد. فانتوم ها دو به دو به سمت هر هدف روانه شدند و در کم تر از چند ثانیه آتش سرتاسر پایگاه تموز را در خود گرفت. تعدادی از جنگنده های دشمن بر روی زمین منهدم شدند. یکی از آشیانه های اصلی پایگاه دقیقا هدف قرار گرفته بود؛ به طوری که سقف بتونی آن سوراخ و منهدم شده بود.
درنگ جایز نبود با فرمان لیدر دسته هر دسته دو فروندی بعد از رها کردن بمب ها به سمت مرز گردش می کردند و از معرکه دور می شدند. این حمله با موقیت کامل انجام پذیرفت و حتی کوچک ترین تیری به جنگنده ها اصابت نکرد. فانتوم ها به سرعت پیش می آمدند. در این سوی مرز جنگنده های اف 14 وارد عمل شده بودند و آماده حمایت از فانتوم ها بودند. دقایقی بعد فانتوم ها همگی بدون کوچک ترین مشکلی وارد مرز شده بودند و درحال سوختگیری برای بازگشت به پایگاه بودند.



(http://njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Flocalhost%2F1015%2 Fimages%2Fstories%2Fnirohavaei%2Ftamoz.jpg)

خلبانان پایگاه همدان عملیات را شروع کرده بودند
در آن سوی ایران در پایگاه هوایی همدان نیز اتفاقاتی افتاده بود. جنگنده ها به پرواز درآمده بودند. هدف فانتوم های پایگاه سوم شکاری، پایگاه بزرگ التقدم بود. پایگاه التقدم دارای باندهای پروازی بلند بود و همچنین داری مخازن سوخت تامین کننده سوخت مورد نیاز پایگاه های همجوار. همچنین اکثر بمب افکن های عراقی در این پایگاه نگهداری می شدند.
با توجه به گستردگی این پایگاه از همدان 8 فروند فانتوم باید به پرواز در آمده بود. فانتوم بدین شکل آرایش یافتند : 5 فروند فانتوم دی که از سریع ترین جنگنده های نیروی هوایی به شمار می آمد و 3 فروند فانتوم ئی.
تمامی فانتوم های مجهز به بمب های BL775 و MK82 بودند که 2 فروند از فانتوم های ئی مجهز به موشک های هوا به هوای راداری و گرمایاب بودند تا در صورت حضور گشتی های دشمن بتوانند برای محافظت از فانتوم ها با آنها درگیر شوند.
جنگنده ها پس از پرواز از پایگاه با ارتفاع متوسط از جنوب شهر سقز گذشته و با عبور از روی کرمانشاه به ایلام رسیدند. در این نقطه فانتوم ها شروع به کاهش ارتفاع نمودند و در نهایت با حداکثر سرعت و حداقل ارتفاع با عبور از روی شهر مرزی صالح آباد وارد خاک عراق شدند.
هواپیماها برای این که رهگیری نشوند با تمام توان پیش می رفتند. در عین حال عراقی ها نیز انتظار نداشتند که به فاصله ده دقیقه پس از حمله به تموز به التقدم نیز حمله شود. آنها نمی توانستند تصور این موضوع را نیز بکنند و این شاید بخاطر ضعف هوایی آنان بود که حتی بارها در تقابل با هواپیماهای ایرانی فرار را ترجیح به درگیری می دادند.

فانتوم به پایگاه رسیدند، در اولین اقدام باند منهدم شد
هدف همان طور که عنوان شد بیش از70 کیومتر از غرب بغداد فاصله داشت و این کار را برای خلبانان مشکل می کرد زیرا آنها باید از نزدیکی دو پایگاه الرشید و حبانیه عبور می کردند که این خود خطر برخورد احتمالی با گشتی های هوایی عراق را بدنبال داشت. همچنین با حمله به پایگاه تموز پدافند آن منطقه هوشیار شده بود و باید تا حد ممکن از آنها دوری کرد.
فانتوم ها با عبور از شمال بغداد با گردش به سمت پایگاه هوایی التقدم از جنوب پایگاه حبانیه به سمت آن حرکت کردند. ثانیه هایی نگذشته بود که فانتوم ها به چند مایلی پایگاه التقدم رسیده بودند. پدافند آن جا هوشیار شده بود و همزمان آژیر هوایی نیز در به صدا در آمده بود و شکاری های آنها قصد پرواز و مقابله با هواپیماهای ایرانی را داشتند. لیدر که متوجه این موضوع شده بود بلافاصله به دو فروند از فانتوم ها فرمان داد باند را بمباران کنند. خلبانان دو فانتوم به صورت خطی آرایش گرفتند و به باند حمله کردند و در کم تر از چند ثانیه 12 بمب 500 پوندی را بر روی باند فرودگاه فرو ریختند. گفتن از حجم خسارات وارد شده به باند در همین حد کفایت می کند که باند پایگاه التقدم تا ماه ها بعد از این حمله بلااستفاده شده بود و علت آن دقت بالای خلبانان در بمباران باند بود که توانسته بودند یکی از بزرگ ترین باندهای پروازی عراق را به طور کامل نابود سازد.

هواپیماها بر روی زمین یکی پس از دیگری هدف قرار می گرفتند ولی ...
لیدر متوجه یک فروند آنتونف 26 بر روی زمین می شود که با شیرجه، دو تیر بمب بر روی آن فرو می ریزد و آن را منهدم می کند. بر روی پایگاه التقدم غوغایی بر پا بود و فانتوم ها اکثر نقاط پایگاه را هدف قرار دادند که از آن جمله می توان به هدف قرار دادن دو فروند میگ 23 عراقی که در رمپ پروازی بودند اشاره نمود.
پدافند از هر طرف شلیک می کرد و این شلیک ها چون بی هدف و به هر سویی بود می توانست بسیار خطرناک باشد. در همین حین دو فروند فانتوم برای زدن مخزن سوخت به سمت آن شیرجه رفتند خلبانان ارتفاع خود را کم کرده و مخزن سوخت موجود در پایگاه که یکی از منابع تامین سوخت بود را هدف قرار دادند و با شنیده شدن صدای انفجار مهیب این مخزن حجم آتش در پایگاه بسیار زیاد شده بود که لیدر بلافاصله دستور بازگشت فانتوم ها را به سمت مرز صادر نمود که در همین موقع یکی از فانتوم ها هدف پدافند دشمن قرار گرفت و به ناگه ارتفاع خود را از دست داد ولی خلبان با مهارت خود توانست هواپیمایی را که در ارتفاع کم پرواز می کرد هدایت کند و از سقوط ناگهانی آن جلوگیری کند. جنگنده ها اینک چندین مایل از هدف فاصله داشتند که لیدر شروع به بررسی فانتوم آسیب دیده نمود و متوجه شده به اثر اصابت گلوله توپ های ضد هوایی به فانتوم یکی از موتورهای آن به طور کامل از کار افتاده و به همین دلیل خلبان فانتوم آسیب دیده نمی توانست با حداکثر سرعت به راه خود ادامه دهد. در همین زمان نیز با اعلام حمله هوایی از سوی پایگاه التقدم چهار فروند جنگنده رهگیر میگ 21 از پایگاه هوایی کرکوک به قصد سرنگونی فانتوم ها به پرواز درآمدند.

اسکورت فانتوم و حمله میگ ها
لیدر باید چاره ای می اندیشید پس به لیدر دسته دو فروندی که جنگنده های آنان مسلح به موشک های هوا به هوا فرمان داد تا فانتوم آسیب دیده را تا مرز اسکورت نمایند. سپس خود به همراه 4 فروند دیگر با تمام سرعت به سمت مرز حرکت کردند.
رادارهای فانتوم های ئی بکار افتاده بود. اینک جنگنده ها تا مرز فاصله زیادی را داشتند ولی تهدیدها همچنان ادامه داشت. در همین حین خلبان یکی از فانتوم ها توسط سیستم درختی رادار خود موفق به شناسایی 4 فروند میگ 21 عراقی در فاصله 55 کیلومتری شد که از سمت شمال به طرف آنها می آمدند.
خلبان که می دانست با نزدیک شدن میگ ها احتمال هدف قرار گرفتن هواپیمای آسیب دیده 100 درصد می باشد به خلبانان فانتوم با گردشی به سمت شمال به جنگ با چهار فروند هواپیمای دشمن رفت.
خلبان هواپیمای دیگر می دانست که جنگیدن با چهار فروند هواپیمای دشمن با یک فروند کار آسانی نیست. پس بلافاصله او نیز به سمت هواپیماهای دشمن گردش نمود و موفق به قفل راداری روی یکی از میگ ها شده و یک تیر موشک به سمت آنها شلیک کرد. لیدر میگ ها که متوجه این موضوع شد بلافاصله دستور داد جنگنده ها از هم جدا بشوند. متاسفانه موشک به خطا رفت و در 3 کیلومتری یکی از میگ ها منفجر شد. جنگ بر روی آسمان شروع شده بود دو هواپیمای ایرانی با چهار هواپیمای عراقی.

فانتوم هدف قرار می گیرد، میگ منهدم می شود
دو فروند میگ به سمت فانتوم فرمانده حرکت کردند و درست در پشت سر او قرار گرفته و آماده شلیک بودند. خلبان با تمام شدت به چپ چرخید و با کاهش ارتفاع ناگهانی موفق شد یکی از میگ ها را جا بگذارد و آن را دقیقا در جلوی خود قرار دهد. او آماده شلیک به سمت میگ بود که میگ دوم درست پشت سرش قرار گرفت و دو تیر موشک R-13 به سمت او شلیک نمود. موشک اول به خطا رفت ولی موشک دوم درست به موتور برخورد کرد. ولی معجزه ای رخ داده بود موشک با برخورد به دهانه موتور منفجر نشد فقط به اثر ضربه که وارد کرده بود قسمت پس سوز را از بین برده، با دم انتهای برخورد کرده و به دهانه یکی از موتورها آسیب رسانده بود.
در لحظه برخورد، هواپیما تکان شدیدی خورد و خلبان متوجه برخورد موشک شده بود. با توجه به این که موشک منفجر نشده بود هواپیما کاملا می توانست پرواز کند ولی به دلیل آسیب دیدن دم، دیگر قادر به مانور برای تعقیب و گریز نبود و هر آن با یک حرکت نادرست احتمال کنده شدن دم می رفت.
خلبان فانتوم دیگر در همین حین درست پشت سر میگ قرار می گیرد. خلبان عراقی که غافل از پشت سر خود می خواست بداند که چه بلایی سر فانتوم ایرانی آورده، که یک تیر موشک حرارتی به سمت او شلیک می شود. موشک با رفتم به داخل اگزوز موتور عمل می کند و میگ عراقی در دم در هوا منفجر می شود.
به نظر می رسید خطر تا حدودی از بین رفته. لیدر از خلبان فانتوم دیگر می خواهد تا به کنار او آمده و خسارت وارد را برآورد کند ولی میگ ها نمی خواستند بدون شکار بروند.

خلبان فانتوم به شدت آسیب می بیند، میگ دوم هم هدف قرار می گیرد
ناگهان یک میگ دیگر اقدام به برش مسیر فانتوم فرمانده می کند و با گردش به سمت چپ هواپیمای لیدر را توسط توپ 23 میلمتری جنگنده خود هدف قرار می دهد. تیرها از دماغه شروع به برخورد می کنند تا این که شیشه طلقی کابین عقب برخورد کرده و پنجره را منهدم می کنند. خلبان از ناحیه دست و پای سمت چپ به شدت آسیب می بیند. قسمتی از رادار جنگنده، سیستم کنترل آتش و سیستم ارتباط رادیویی از کار می افتد. همچینین سیستم تهویه جنگنده به طور کل از کار می افتد.
خسارت بسیار بالا بود. اکثر سیستم ها از کار افتاده و جنگنده به سختی به پرواز ادامه می داد. در این زمان فانتوم آسیب دیده که بر روی پایگاه هدف پدافند قرار گرفته بود نیز از مرز گذشته و خود را برای فرود اضطراری آماده می کرد.
خلبان فانتوم دیگر بلافاصله به سمت میگ گردش می کند و اقدام به رهگیری آن می نماید و در فاصله کمی از فانتوم آسیب دیده موفق به رهگیری و هدف قرار دادن آن می شود. او بلافاصله گردش کرده و به سمت هواپیمای فرمانده باز می گردد.

اف 14ها آماده شکار می شوند
در این هنگام شکاری های اف 14 نیز وارد معرکه شده بودند که رادار مرزی عراق به میگ ها خبر ورود اف 14 ها را می دهد. خلبانان عراقی که می دانستند در 3 روز گذشته دست کم 15 فروند از هواپیماهای آنها توسط اف 14 ها هدف قرار گرفته اند، پا به فرار می گذارند. فانتوم آسیب دیده با همراهی فانتوم دیگر موفق به عبور از مرز می شود و به سمت پایگاه حرکت می کنند. با نزدیک شدن به پایگاه رادار اعلام می کند که به پایگاه حمله هوایی شده. درنگ جایز نبود هم فانتوم آسیب دیده قادر به پرواز بیشتر بود و نه سوختی باقی مانده بود.

فرود اضطراری در قصرشیرین و ثبت یک حماسه
جنگنده ها گردش کرده و بالاجبار در باند کمکی قصرشیرین فرود می آیند. شهر قصرشیرین و فرودگاه کمکی زیر آتش شدید توپخانه عراق بود. بلافاصله بعد از فرود هواپیماها، برای مصون ماندن از دید گشتی های عراقی به داخل آشیانه برده می شوند. با آرام شدن اوضاع خلبان هلی کوپترجهت انتقال خلبانان به منطقه اعزام می شود که خلبان آسیب دیده به بیمارستان منتقل شده و مابقی به پایگاه عزیمت می کنند.
در حمله موفق به پایگاه های تموز و التقدمف دست کم 9 فروند هواپیمای جنگنده و بمب افکن عراقی بر روی زمین منهدم می شوند. اکثر آشیانه های موجود در این دو پایگاه از بین می روند و یا خسارات زیادی می بینند. مخزن بزرگ سوخت پایگاه التقدم به طور کل منهدم می شود و همچنین باند فرودگاه التقدم نیز به طور کل منهدم و غیر قابل استفاده می شود.
با حمله به این دو پایگاه، حجم حملات بمب افکن های عراقی به طرز فاحشی کاهش یافت و برگ زرین دیگری به افتخارات نیروی هوایی و خلبانان تیزپرواز آن اضافه می شود.




منبع :
ساجد

Isengard
12th May 2010, 11:35 PM
ماموریت پایگاه حبانیه، پالایشگاه البکر
----------------------------------------------------------------



دوربردترین عملیات نیروی هوایی بعد از حمله به اچ – 3
نزدیک به بیست روز از شروع جنگ تحمیلی می گذشت و اکثر مراکز حساس عراق در این مدت آماج حملات تیز پروازان نیروی هوایی قرار گرفته بود.
طراحان نیروی هوایی به دنبال اهدافی می گشتند که کم تر در این مدت مورد حمله قرار گرفته باشد. پایگاه حبانیه و پالایشگاه البکر جزو این اهداف بودند که در این مدت به دلیل بعد مسافت، کم تر مورد توجه قرار گرفته بودند.
کار طراحی بر روی این اهداف آغاز شد و دو فروند هواپیمای شکاری بمب افکن فانتوم برای این عملیات در نظر گرفته شد. قرار شد که هواپیماها راس ساعت مقرر به پرواز درآیند و پس از عبور از شهرهای مرزی در نزدیکی مرز عملیات سوخت گیری هوایی انجام پذیرد و هواپیماهای رهگیر اف – 14 نیز در کنار مرز حضور داشته باشند تا اگر هواپیماها در هنگام بازگشت از جانب گشتی های دشمن مورد تعقیب قرار گرفتند، از آنها حمایت کنند و همچنین تانکر سوخت رسان هم در محل حاضر باشد تا در صورت کمبود سوخت به کمک فانتوم ها بشتابد.
مشکل بعدی عبور از رینگ های پدافندی بغداد بود. پایگاه حبانیه و همچنین پالایشگاه البکر در 70 مایلی غرب بغداد قرار داشتند و هواپیماها برای رسیدن به این اهداف باید از فراز شهر بغداد عبور می کردند و برای این کار نیز باید از رینگ های پدافندی می گذشتند. مقرر شد پودهای جنگ الکترونیک متناسب با پدافند قدرتمند بغداد بر روی هواپیماها نصب شود و همچنین تدابیری برای جنگنده های رهگیر نیز اندیشیده شود. قرار شد پایگاه حبانیه به عنوان هدف اصلی و پالایشگاه البکر به عنوان هدف ثانویه در نظر گرفته شود.
مشکل بعدی این بود که اطلاعات دقیقی از محل و نوع پدافندهای مستقر در منطقه نبود که برای حل این مشکل نیز بنا شد یک فروند فانتوم شناسایی به محل اعزام شود و از محدوده عکس برداری کند.
در جمع بندی نهایی طراحان به این نتیجه رسیدند که ابتدا هواپیمای شناسایی از منطقه عکس برداری کند تا نقاط پدافندی مشخص شود. هواپیماهای رهگیر اف – 14 نیز در منطقه مرکزی حضور یابند و از نفوذ هواپیماهای دشمن در صورت تعقیب احتمالی فانتوم ها در مسیر بازگشت جلوگیری کنند. محل استقرار تانکر سوخت رسان نیز مشخص شد. همچنین مدت زمان لازم برای رفت و برگشت و مسیر رفت و برگشت نیز تعیین گردید چگونگی فرود اضطراری و دستورالعمل های مورد استفاده در مواقع اضطراری هم مورد بررسی قرار گرفت.

فانتوم شناسایی به سوی هدف پرواز کرد
در زمان مقرر یک فروند فانتوم شناسایی به خلبانی سروان ایلخانی از پایگاه یکم شکاری به پرواز درآمد و درحالی که باک های سوخت اضافه را در زیر بال ها و بدنه خود داشت، با کم کردن ارتفاع به سرعت از مرز عبور کرد و با رسیدن به محل های مورد نظر درحالی که دشمن در غفلت کامل به سر می برد، با گردش های از پیش تعیین شده از تمامی نقاط مورد نظر عکس های لازم را تهیه کرد. اینک پدافند عراق متوجه حضور او شده بود. از هر طرف پدافند در حال شلیک بود. اولین موشک سام به سوی هواپیما شلیک شد که کمک بلافاصله به خلبان اطلاع داد و او نیز با گردشی سریع و متحمل شدن مقدار جی بالا موفق به فرار از دست موشک شد. سرانجام فانتوم گردشی سریع انجام داد و با تمام سرعت سمت مرز را درپیش گرفت و به سلامت به پایگاه خودی مراجعت کرد، با ظهور عکس ها آخرین مرحله کار نیز انجام شد و نقاط پدافندی روی نقشه مشخص شد.


(http://njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Flocalhost%2F1015%2 Fimages%2Fstories%2Fnirohavaei%2Fhavapeyma%2520%25 283%2529.jpg)

خلبانان انتخاب و مراحل نهایی کار انجام می شود
فرمانده پایگاه بعد از مطالعه طرح به دلیل حساسیت بالا و خطرات احتمالی تصمیم گرفت که خلبانان پرواز به صورت داوطلب انتخاب شوند که از بین داوطلبین چهار نفر خلبان زبده و ماهر انتخاب شدند. سرگرد محمودی به عنوان لیدر دسته پروازی و سروان عصاره نیز به عنوان وینگ من پرواز معین شدند.
کار خلبانان بر روی نقشه آغاز شد با توجه به نوع پدافند، مسیر رفت و برگشت و بررسی دستورالعمل هایی که در مواقع اضطراری پیش می آمد کدهای ارتباطی بین خلبانان رد و بدل شد و همچنین نوع بمب و مهمات نیز انتخاب گردید و قرار شد عملیات در ساعات آغازین روز شروع شود طوری که در نزدیکی هدف هوا کاملا روشن شده باشد. این ساعت با توجه به اختلاف 30 دقیقه ای طلوع خورشید بغداد با پایگاه تعیین شده بود. در نهایت قرار شد پرواز با دو فروند فانتوم دی انجام شود هر کدام از فانتوم ها مجهز به بمب های M-117 و غلاف های جنگ الکترونیک باشند.
روز موعود فرارسید. سحرگاه روز بیست و چهارم مهر ماه سال 1359 خلبانان پس از رسیدن به پست فرماندهی به اتاق تجهیزات رفتند و بعد از تحویل گرفتن تجهیزات به سمت آشیانه به راه افتادند. پرسنل گروه پروازی که از پاسی از شب مشغول آماده کردن هواپیماها بودند در کنار پرنده های آهنین بال ایستاده بودند و از خلبانان استقبال می کردند. خلبانان از زیر کلام الله مجید گذشتند و پا در پلکان هواپیما گذاشته و در کابین جای گرفتند. پرسنل پروازی مشغول کمک به خلبانان شدند تا آنها راحت تر بتوانند بندهای چتر و ... را به صندلی ببندند.
با علامت دست خلبانان برق و فشار هواپیما به موتور سمت راست وصل شد و سپس موتور سمت چپ، اینک هر دو موتور هواپیما روشن شده است خلبانان شروع به بازرسی رادار و وسایل ارتباطی می کنند و پس از تماس با برج اطلاعات پرواز را دریافت می کنند.

شرح عملیات
خلبانان با اشاره دست به پرسنل کروی خاتمه بازرسی را اعلام می کنند و آنها نیز موانع را از زیر چرخ های هواپیما بر می دارند. هواپیماها به آرامی بر روی باند تاکسی کردند و اندکی بعد در ابتدای باند قرار می گیرند. با علامت برج مراقبت شبح های آهنین قدرت موتور خود را به حداکثر رسانده و به پرواز در می آیند و در دل آسمان جای گرفتند. بلافاصله بعد از پرواز خود را به ارتفاع 10000 پایی رساندند. سپس سرعت را به 400 نات می رسانند و از فراز شهرها عبور می کنند. در پایگاه های دیگر دو فروند اف 14 مسلح جهت اسکورت فانتوم ها به پرواز در می آیند و مسیر نقطه ملاقات را در پیش می گیرند. همزمان تانکر سوخت رسان 707 نیز به پرواز درآمده است تا در محل مورد نظر به فانتوم ها سوخت رسانی کند. فانتوم ها تا نزدیکی مرز ادامه می دهند. در نزدیکی مرز تانکر سوخت رسان منتظر هواپیماها بود. خلبانان ارتفاع خود را به 13000 پایی رسانده و با علامت هایی که به صورت رمز بود، شروع به سوخت گیری می کنند. بعد از سوخت گیری، فانتوم ها ارتفاع خود را به حداقل رسانده و سرعت را به 500 نات افزایش می دهند و از لابه لای دره های عمیق گذشته و از مرز عبور می کنند.

به هر قیمتی باید یکی از اهداف را منهدم کرد
قرار بر این بود که هواپیماها برای رسیدن به هدف از جنوب بغداد عبور کنند اما درحالی که هواپیماها 20 مایل بیشتر از خاک عراق را پشت سر نگذاشته بودند، توسط رادارهای عراقی شناسایی شدند. در این هنگام آژِیر خطر در بغداد به صدا در آمده بود. ثانیه هایی بعد رادار جست وجوگر سام – 2 در 30 مایلی بغداد برای پیدا کردن هدف شروع به سرچ کردن می کند که خلبانان به وسیله دستگاه جنگ الکترونیک سعی در اختلال در کار آن می کنند. لیدر دسته پروازی با توجه به حجم بالای پدافند به هواپیمای شماره دو اطلاع می دهد که حجم پدافند سنگین است و او اگر مایل است هدف ثانویه را بزند و یا ادامه دهد که خلبان شماره دو بلافاصله پاسخ منفی می دهد.
4 دقیقه تا هدف مانده هواپیماها تا ثانیه هایی دیگر بر فراز بغداد می رسند. حجم پدافند بسیار سنگین است و هر چند ثانیه گلوله هایی به بدنه هواپیماها برخورد می کنند. تمام نشان دهنده های اعلام خطر در داخل کابین هواپیماها در حال چشمک زدن است. خلبانان مجبورند جهت مصون ماندن از دید رادارهای دشمن ارتفاع خود را کاهش دهند پس بلافاصله ارتفاع خود را کم کرده و موتورها را در حالت پس سوز قرار داده و به سمت هدف ادامه طریق می دهند.
چراغ اخطار قفل راداری دشمن در کابین هواپیمای لیدر روشن می شود. موشک در تعقیب هواپیمای شماره یک است. اکنون خلبان ها بر فراز شهر بغداد قرار دارند. خیابان ها نسبتا خلوت هستند. به دلیل ارتفاع کم و سرعت بالا، مردم وحشت زده ماشین های خود را وسط خیابان رها کرده و هر کدام در جایی پناه گرفته بودند. غافل از این که تیزپروزان نیروی هوایی ایران هیچ گاه مردم بی گناه را بمباران نمی کنند و این کار تنها توسط خلبانان مزدور عراقی صورت می پذیرفت. ارتفاع به قدری کم بود که هر آن امکان برخورد با زمین وجود داشت. تهدید دیگر در این هنگام کابل های فشار قوی برق بود که هرآن امکان برخورد با آنها وجود داشت.

لیدر دسته مورد هدف قرار گرفت
هواپیمای شماره یک همچنان مشغول فرار از دست موشک است. محمودی در تلاش است که به هر نحوی از دست موشک خلاص شود ولی در این تلاش او موفق نیست. از هر طرف موشکی به سمت هواپیماها شلیک می شود و در نهایت یکی از این موشک ها به هواپیمای محمودی برخورد می کند.
هواپیمای شماره دو که اینک به شمال کربلا رسیده بود سرعت خود را به 1300 کیلومتر افزایش می دهد و ارتفاع را به حداقل ممکن می رساند تا از گزند موشک های دشمن در امان باشد. در همین زمان محمودی با او تماس می گیرد و می گوید که مورد اصابت موشک قرار گرفته.
شماره دو سریعا موقعیت او را سوال می کند محمودی می گوید در ارتفاع 2000 پایی کمی عقب تر از تو هستم.
شماره دو می دانست که در صورت ارتفاع گرفتن امکان مورد اصابت قرار گرفتن زیاد می شود ولی این کار را انجام می دهد. ثانیه هایی بعد عصاره هواپیمای شماره یک را می بیند که به سختی آتش گرفته و آتش از بال هایش زبانه می کشد. هواپیما دچار انفجارهای شدید شده بود. شماره دو فریاد می زند :
- محمودی هواپیما آتش گرفته سریعا آن را ترک کن.

خلبانان هواپیمای شماره یک مجبور به اجکت می شوند و ...
ناگهان هواپیما در پیچ سختی می افتد و آتش بیشتری از آن زبانه می کشد. شماره دو درحالی که هواپیما را در دید خود داشت، مشاهده می کند که هر دو خلبان بیرون پریده و چترشان باز می شود. او تصمیم می گیرد تا موقعی که آنها به زمین می رسند در آن جا حضور داشته باشد ولی بلافاصله بعد از این که محمودی و حیدری (کمک خلبان) فرود می آیند کمکش فریاد می زند :
- موشک ! موشک سام – 6 رویمان قفل کرده سریع کاهش ارتفاع بده ...
خلبان سرعت را افزایش داده و شروع به مانور می کند تا از دست موشک خلاص شود. موشک هر لحظه به هواپیما نزدیک تر می شد و خلبان هر کاری که انجام می دهد نمی تواند از دست موشک رهایی یابد. موشک درحال اصابت به هواپیما بود که خلبان به عنوان آخرین حرکت هواپیما را به شدت گردش داد. در این لحظه فشاری معادل 11 جی به خلبانان وارد می شد. این فشار برای هواپیما کم تر از اصابت موشک نبود وامکان زنده ماندن خلبان نیز در این حرکت بسیار پایین است زیرا احتمال شکسته شدن مهره های گردن و کمر بسیار بالاست. اما چاره ای نبود. با این کار موشک از بین دم و بال گذشت و به هواپیما اصابت نکرد. خلبانان درد شدیدی را در کمر و گردن حس می کردند ولی حال عمومی خوبی داشتند.

پالایشگاه البکر به سختی بمباران می شود
آنها با توجه به وضعیت پیش آمده تصمیم می گیرند هدف ثانویه را بمباران کنند زیرا درحال حاضر هم در تعقیب و گریز بودند و هم برای تشریح وضعیت هواپیمای دوست و همکارشان مجبور شده بودند از مسیر اصلی خارج شوند. علاوه بر این اگر به مسیر ادامه می دادند در راه برگشت دچار کمبود سوخت می شدند. لذا گردشی سریع می کنند و مسیر پالایشگاه البکر بغداد را در پیش می گیرند. پدافند پالایشگاه به شدت کار می کرد هواپیمای دچار تکان های شدیدی شده بود که ناشی از انفجار گلوله های ضد هوایی در زیر هواپیما بود. عصاره اینک پالایشگاه را در دید دارد او با رسیدن به پالایشگاه پاپ آپ کرده و با شیرجه بر روی هدف تمامی بمب های خود را بر روی پالایشگاه فرو می ریزد. زبانه آتش ناشی از انفجار مخازن سوخت به آسمان بلند می شود. عصاره تصمیم می گیرد بلافاصله گردش کرده و به سمت مرز حرکت کند.


(http://njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Flocalhost%2F1015%2 Fimages%2Fstories%2Fnirohavaei%2Fhavapeyma%2520%25 2811%2529.jpg)

میگ 23 در تعقیب فانتوم
به دلیل این که هواپیما مدت زمان زیادی در آسمان بغداد بوده رادارهای دشمن موقعیت آن را به پایگاه الرشید اطلاع دادند. در همین هنگام دو فروند میگ – 23 برای مقابله با فانتوم از پایگاه هوایی به پرواز درمی آیند. اینک هواپیما سبک شده بود ولی به علت استفاده زیاد از پس سوز موتور، سوخت در شرایط بدی قرار داشت. میگ ها در تعقیب فانتوم بودند. در فاصله 50 مایلی مرز ایران یکی از میگ های 23 اقدام به شلیک یک موشک راداری به سمت فانتوم می کند. کمک خلبان بلافاصله شروع به شکستن قفل راداری موشک می کند و در نهایت موفق می شود موشک را منحرف کند.
در همین هنگام رادار قدرتمند هواپیمای اف – 14 موفق به رهگیری میگ ها شده بود و یکی از اف 14 ها با سرعت به سمت میگ ها حرکت می کند. میگ ها که متوجه حضور اف – 14 می شوند تغییر مسیر می دهند و به سمت خاک خود فرار می کنند.
لحظاتی بعد خلبانان اطلاع پیدا می کنند که میگ ها فرار کردند و دیگر تهدیدی از جانب آنها برای فانتوم ایجاد نمی شود پس ارتفاع را زیاد کرده و به وسیله کد به رادار اطلاع می دهند که در چه موقعیتی هستند؛ همچنین می گویند به دلیل درگیری در بغداد سوخت شان درحال اتمام است و احتمالا قادر به رسیدن به مرز نیستند و از رادار می خواهند که اگر مجبور به فرود اضطراری در نوار مرزی شدند تیم امداد نجات هلی کوپتری نیروی هوایی برای نجات آنها فرستاده شود،

آیا فانتوم موفق به عبور از مرز و سوختگیری می شود ؟
در همین هنگام پایگاه با تانکر تماس می گیرد و سمت و موقعیت فانتوم را به او اطلاع می دهد. اکنون فانتوم در 30 مایلی مرز قرار دارد و خلبان تقریبا مطمئن شده که به مرز نمی رسد در همین لحظه از سوی تانکر با خلبان تماسی گرفته می شود با این مضمون:
- عقاب سمت و موقعیت شما را دارم و به داخل خاک عراق می آیم با خونسردی ادامه بده.
خلبان مخالفت می کند و می گوید :
- این کار را نکن هواپیمای شما بهترین هدف برای پدافند عراق است.
ولی خلبان تانکر نمی پذیرد و می گوید تو ارتفاع بگیر گلوله های دشمن در ارتفاع بالا به من نمی رسند تامکت ها هم مراقب هستند.
با توجه به شرایط جسمی که خلبان داشت امکان این که بتواند عمل سوخت گیری هوایی را انجام دهد بسیار کم بود چون این کار بسیار حساس است و باید با دقت زیادی انجام شود. خلبان تانکر مرتب به خلبان فانتوم دلداری می داد و می گفت تحمل کند تا او برسد.
موتور هواپیما وقتی کم تر از 500 پوند بنزین داشته باشد، خاموش می شد و اکنون هواپیما تنها 700 پوند بنزین داشت، در همین لحظه خلبان تانکر تماس می گیرد و می گوید :
- در 5 مایلی شما هستم مرا نمی بینید؟
خلبان که درد زیادی را تحمل می کرد می گوید نه نمی توانم شما را ببینم.
آمپر بنزین هر لحظه پایین تر می آمد که ناگهان خلبان متوجه تانکر می شود. تانکر در 5 درجه به سمت چپ حدودا 1000 پا بالاتر از فانتوم درحال پرواز بود. خلبان بی درنگ با تانکر تماس می گیرد :
- دلیجان شما را دیدم در چند مایلی شما هستم.
خلبان تانکر تغییر مسیر می دهد و می گوید :
من گردش می کنم به سمت مرز و اهرم سوخت گیری را پایین می دهم سرعت را نیز به 300 نات می رسانم.
عصاره با شنیدن این توضیحات کمی ارتفاع گرفته و در آخرین لحظات موفق به سوخت گیری می شود. پس از پایان سوخت گیری خلبانان فانتوم از خلبان تانکر که با شجاعت مثال زدنی خود را به عنوان یک طعمه به خاک عراق رسانده بود، تشکر کرده و به سمت پایگاه حرکت می کند.
بر اثر فشار بیش از حد جی، چند مهره گردن و کمر خلبان و کمک شکسته شده بود با نزدیک شدن به پایگاه خلبان به سختی آماده فرود می شود و سرانجام موفق می شود هواپیما را به سلامت بر زمین بنشاند. پرسنل فنی به سرعت به سمت هواپیما می آیند و خلبان و کمک را از آن خارج می کنند.
سرگرد محمودی و ستوان حیدری نیز پس از تحمل 10 سال اسارت آزاد شده و به همراه دیگر آزادگان به میهن باز می گردند.




منبع :
ساجد

Isengard
15th May 2010, 10:56 PM
عملیات انهدام مخازن سوخت اربیل و الهوریه
-----------------------------------------------------

سه روز است که دولتی بعثی عراق حمله ناجوانمردانه خود را علیه ایران آغاز نموده. در این زمان نیروی هوایی بیشترین بار جنگ را بردوش می کشد. پایگاه های هوایی کشور در دو روز گذشته حماسه ها آفریدند که از آن جمله حمله موفقیت آمیز کمان – 99 در روز گذشته (یکم مهرماه 59) بوده است.
عراق هنوز هم در شوک حمله روز گذشته است. اکثر پایگاه های هوایی مهم عراق بمباران شد و دشمن در سردرگمی کامل بسر می برد. آنها که حتی تصور چنین پاسخی را از تیزپروزان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران نداشتند، هیچ گونه حرکتی نمی توانستند انجام دهند. هواپیماهای آنان نیز در پی حمله 140 فروندی نیروی هوایی کاملا زمین گیر شد و آن تعدادی هم که توانسته بودند برای تعقیب جنگنده های ایرانی به پرواز درآیند، به دام شکاری های اف 14 افتاده بودند. به شکلی که در کم تر از یک ساعت 5 فروند هواپیمای آنان در هوا مورد هدف قرار گرفت و مابقی از ترس به پایگاه های خود مراجعه کردند.

دولت بعثی در شوک
سه روز است که دولتی بعثی عراق حمله ناجوانمردانه خود را علیه ایران آغاز نموده. در این زمان نیروی هوایی بیشترین بار جنگ را بردوش می کشد. پایگاه های هوایی کشور در دو روز گذشته حماسه ها آفریدند که از آن جمله حمله موفقیت آمیز کمان – 99 در روز گذشته (یکم مهرماه 59) بوده است.
عراق هنوز هم در شوک حمله روز گذشته است. اکثر پایگاه های هوایی مهم عراق بمباران شد و دشمن در سردرگمی کامل بسر می برد. آنها که حتی تصور چنین پاسخی را از تیزپروزان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران نداشتند، هیچ گونه حرکتی نمی توانستند انجام دهند. هواپیماهای آنان نیز در پی حمله 140 فروندی نیروی هوایی کاملا زمین گیر شد و آن تعدادی هم که توانسته بودند برای تعقیب جنگنده های ایرانی به پرواز درآیند، به دام شکاری های اف 14 افتاده بودند. به شکلی که در کم تر از یک ساعت 5 فروند هواپیمای آنان در هوا مورد هدف قرار گرفت و مابقی از ترس به پایگاه های خود مراجعه کردند.
فرماندهان نیروی هوایی که به خوبی می دانستند به عراق نباید فرصت بازسازی داد، طی دستوری به پایگاه های هوایی از آنان خواستند تا با طراحی و اجرای عملیات گوناگون فرصت هرگونه عکس العملی را از آنان بگیرند.

آغازی بر شروع یک حمله گسترده
یکی از این پایگاه ها، پایگاه سوم شکاری همدان بود که در طول روز گذشته به همراه دو پایگاه ششم و دوم، بیشترین حملات را علیه عراق انجام داده بود. در پی این تحولات، فرمانده پایگاه سوم از طراحان اتاق عملیات پایگاه خواست که طرح های خود را جهت حملات متعدد به مراکز نظامی و اقتصادی عراق آماده کنند.
روز دوم مهر سال 59 تصمیم گرفته شد تا یکی از مهم ترین مراکز عراق مورد حمله تیزپروازان نیروی هوایی قرار گیرد. در این زمان سوخت برای هر دو کشور عامل حیاتی بود و با توجه به شرایط بحرانی، امکان تهیه سوخت برای جنگ افزارها به سختی انجام می شد. لذا فرمانده عملیات پایگاه و دیگر همکاران دست بکار شدند و طرحی را آماده نمودند تا مخازن نگهداری سوخت عراق را مورد آماج حملات خود قرار دهند که طی این طرح انهدام بزرگ ترین مخزن سوخت عراق در الهوریه و تجمع مخازن اربیل در دستور کار قرار گرفت. مقرر شد ابتدا مخازن سوخت شهر اربیل و سپس مخازن الهوریه منهدم شوند.
با توجه به این که عراق اینک هوشیار شده بود، لازم بود تا با دقت خیلی زیاد عملیات طراحی شود. لذا تصمیم بر این گرفته شده که این عملیات با رعایت کامل اصول حافظتی و استفاده از بهترین خلبانان پایگاه انجام شود.



(http://njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Flocalhost%2F1015%2 Fimages%2Fstories%2Fnirohavaei%2Fhavapeyma%2520%25 287%2529.jpg)

گروه اول آماده حمله به اربیل
خیلی سریع گروه اول آماده پرواز شد. چهار فروند فانتوم هر کدام مسلح به شش بمب mk82 از پایگاه سوم شکاری به پرواز درآمدند. فانتوم ها با ارتفاع گرفتن به میزان 15000 پا و با آسودگی کامل به پرواز ادامه دادند و از قسمت جنوبی شهر بیجار گذشتند. سپس با عبور از شهر دیواندره شروع به کم کردن ارتفاع نموده و خارج از دید رادارهای دشمن از قسمت جنوبی سردشت و از لابه لای کوهستان ها وارد خاک عراق شدند. هدف 10 کیلومتری شهر اربیل در شمال بغداد بود. خلبانان در خاک عراق با تعجب درحال پرواز بودند زیرا کوچک ترین خطری آنان را تهدید نمی کرد. با نزدیک شدن فانتوم ها به شهر اربیل و هدف طبق نقشه، می بایست از شمال شهر اربیل دور زده و در راه بازگشت مخازن را که در جنوب شهر بود مورد هدف قرار دهند. تا این جا همه چیز مرتب بود ولی این پایان کار نبود. رادارهای عراقی موفق به کشف فانتوم ها شده بودند. توپ های سبک 23 میلیمتری آتش بی امان خود را بر روی فانتوم ها گرفتند. در طرف دیگر نیز دو فروند میگ 23 عراقی به عنوان اسکرامبل از پایگاه خود به پرواز در آمدند تا جنگنده های ایرانی را رهگیری و منهدم سازند.

مخازن منهدم شد ولی ...
اینک دیگر فانتوم ها به هدف رسیده بودند. در 5 مایلی هدف فانتوم ها با علامت لیدر دسته آماده بمباران شدند و لحظاتی بعد مخازن در آتش می سوختند. ماموریت با موفقیت انجام شده بود. اینک جنگنده ها باید با تمام سرعت خود را به مرزهای کشورمان می رساندند. جنگنده ها که سبک هم شده بودند، با قرار دادن موتورها در حالت پس سوز شروع به دور شدن از منطقه کردند غافل از این که میگ ها آنها را ردیابی کرده و درحال تعقیب آنها بودند. در 40 مایلی مرز یکی از فانتوم ها متوجه میگ عراقی شد. خلبان بلافاصله به لیدر اطلاع داد که دو فروند جنگنده دشمن در تعقیب آنها هستند. با فرمان لیدر دسته، فانتوم ها از هم فاصله گرفته و با کم کردن ارتفاع به سرعت به راه خود ادامه دادند. این زمانی بود که خلبانان کابین عقب با دقت در حال بررسی اوضاع و مقابله با تهدیدات احتمالی دشمن بودند.

شلیک موشک به سمت فانتوم ایرانی
تا مرز دیگر فاصله ای نمانده بود که کمک خلبان فانتوم شماره سه متوجه شد که یکی از میگ های عراقی بر روی هواپیمای آنان قفل راداری انجام داده است. کمک درحالی که به سختی تلاش می کرد قفل راداری دشمن را بشکند، مرتب از خلبان می خواست که ارتفاع را کم تر کند. در همین زمان میگ عراقی موفق شد با قفل کردن راداری بر روی فانتوم یک تیر موشک هوا به هوا به سمت فانتوم شلیک کند. کمک بلافاصله به خلبان اطلاع می دهد و از او می خواهد تا سرحد ممکن ارتفاع را کاهش دهد. ارتفاع فانتوم به حدی پایین بود که عوارض طبیعی زمین هر لحظه خلبانان را تهدید می کرد. موشک لحظه به لحظه به فانتوم نزدیک تر می شد. این پایان مشکلات نبود. از طرفی با نزدیک شدن به ارتفاعات مرزی، خلبان باید ارتفاع می گرفت و در این حالت موشک به راحتی با فانتوم برخورد می کرد. در آخرین لحظات سرانجام کمک خلبان موفق می شود قفل راداری را شکسته و موشک را منحرف کند. هواپیما نیز اینک به ارتفاعات مرزی رسیده بود. میگ عراقی که ناکام مانده بود، از ترس تامکت های ایران گردش می کند و به داخل خاک عراق فرار می کند.
لحظاتی بعد فانتوم آخر سالم در پایگاه فرود می آید و گزارشات لازم نیز تنظیم می شود. با توجه به گزارش های داده شده و با کمی تغییرات، دسته دوم آماده پرواز می شود. فرمانده عملیات پایگاه توضیح می دهد که با زدن مخزن اربیل فکر عراق متوجه آن جاست و یادآور می شود که مخازن الهوریه هم بزرگ تر و هم مهم تر از مخازن اربیل است و به خلبانان یادآور می شود که مراقب باشند.



(http://njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Flocalhost%2F1015%2 Fimages%2Fstories%2Fnirohavaei%2Fhavapeyma%2520%25 288%2529.jpg)

دسته دوم آماده پرواز می شوند
توجیهات قبل از پرواز در اتاق بریفینگ پایگاه شروع می شود. سروان خلبان "عباس دوران" (سرلشکر شهید عباس دوران) به عنوان فرمانده دسته پروازی شروع به بریف خلبانان می کند و نکات مورد نظر را با آنها درمیان می گذارد و همچینین نوع مهمات مورد استفاده و نقاط گردش را مشخص می کند. تصمیم گرفته می شود که جنگنده ها با دور زدن هدف آن را را به صورت خطی بمباران کنند تا به این ترتیب تمامی نقاط مورد نظر منهدم شوند. دوران همچنین یادآور شد که در چند کیلومتری این مخازن، پایگاه هوایی الهوریه قرار دارد که باید حسابی مواظب آن باشیم. هدف ما در 3 کیلومتری الهوریه قرار دارد. این درحالی بود که به دوران ابلاغ شده بود که خود را به پایگاه ششم شکاری معرفی نماید و او می بایست بعد از انجام ماموریت پایگاه همدان را ترک نماید.
برای این پرواز نیز 4 فروند فانتوم در نظر گرفته می شود. سه فروند از فانتوم ها به شش تیر بمب mk82 و 4 تیر موشک راداری مجهز می شوند و هواپیمای فرمانده دسته (شهید دوران) به 4 تیر بمب bl775، 2 موشک حرارتی و 2 تیر موشک راداری مجهز می شود.

دسته دوم به سمت هدف پرواز می کند
خلبانان با تحویل گرفتن تجهیزات پروازی روانه آشیانه هواپیماها شدند و هرکدام سوار بر مرکب آهنین بال خود آماده پرواز شدند. هنوز ساعاتی چند از آغاز صبح نگذشته بود که جنگنده با خزش بر روی باند در دل آسمان جای گرفتند. دوران که به خوبی می دانست عراق الان هوشیار است، مسیر پروازی را در بریفینگ تغییر داده بود. جنگنده ها با اوج گرفتن تا ارتفاع 18000 پا و با سرعتی در حدود 300 نات، به سمت کرمانشاه پرواز کردند و با نزدیک شدن به ایلام ارتفاع را به 9000 پا و سرعت را با 400 نات رساندند. در نقطه ایذایی اول، خلبانان با علامت دوران جنگنده های شان را تا ارتفاع 1000 پایی به زیر کشیدند و با عبور از جنوب صالح آباد، در پوشش دره های عمیق وارد خاک عراق شدند. در این هنگام جنگنده ها با سرعتی بالای 1000 کیلومتر درحال حرکت بودند .
خلبانان متعجب بودند که چرا هیچ مانعی برای حضور آنها وجود ندارد. دقایقی بعد دوران با رمز اطلاع می دهد که تمامی جنگنده ها مسلح کنند. مخازن سوخت بزرگ تر از آن بود که تصور می شد. دوران که جلوتر از بقیه پرواز می کرد متوجه شد که هیچ سایت موشکی در منطقه وجود ندارد و آن جا فقط توسط پدافندهای 57 و 23 میلمتری محافظت می شود. البته از نحوه چیدمان پدافند معلوم بود که پدافند 57 میلیمتری توسط رادار کنترل می شود. پس بلافاصله به خلبانان اطلاع داد که ارتفاع را کم کرده تا در تیررس پدافند 57 نباشند ولی پدافند 23 میلیمتری هنوز تهدیدی جدی بود.

مخازن سوخت منهدم شدند
دوران با سرعت از روی مخازن عبور کرد و جنگنده ها نیز با عبور از روی هدف در 5 مایلی آن با گردشی به سمت مخالف آماده بمباران شدند.
در همین هنگام آژیر خطر در پایگاه الهوریه به صدا درآمده بود و خلبانان اسکرامبل آماده پرواز می شدند. دوران با دقت اوضاع را بررسی می کرد تا خطری فانتوم ها را تهدید نکند.
با رسیدن 3 فانتوم به بالای مخازن، لحظاتی طول نکشید تا صدای انفجارهای مهیب کل منتطقه را پر کند. عملیات تا این جا کاملا موفق بود. درحالی که جنگنده ها خوشحال از به هدف نشستن بمب های خود بودند، دوران متوجه شد دو فروند میگ عراقی آماده پرواز و حمله به فانتوم ها هستند. درنگ جایز نبود باید به حریم پایگاه نزدیک می شد.

باند پایگاه هوایی هدف قرار گرفت
دوران ارتفاع هواپیما را به حدود 10 متری سطح زمین رساند و با سرعت به سمت پایگاه حرکت کرد. پدافند پایگاه لحظه ای قطع نمی شد. دیگر کمی دیر شده بود و جنگنده ها آماده تیک آف بودند. در یک لحظه دوران فکر جدیدی کرد و با یک گردش سریع و فشار آوردن جی بالا، به سمت راست چرخید و با رسیدن بر بالای باند، چهار تیر بمب خود را بر روی باند و رمپ پروازی فرو ریخت. با آسیب دیدن باند عملا دیگر هیچ هواپیمایی نمی توانست از این پایگاه به پرواز درآید.
تا این لحظه خلبانان با چشم دوختن به آسمان دنبال هواپیمای دوران بودند که صدای دوران در رادیو طنین می اندازد که:
- باند را زدم شما سریعا به پایگاه برگردید.
در همین لحظه دوران متوجه چندین کامیون حمل سوخت نزدیک آشیانه جنگنده های عراقی می شود. حجم پدافند بسیار بالا بود و این ریسک بزرگی بود که بخواهد دوباره بر روی پایگاه برگرد. از طرف دیگر تمام بمب ها را بر روی باند فرو ریخته بود. او در یک لحظه تصمیم می گیرد تانکر را هدف قرار دهد کاری که استقبال از مرگ بود؛ لذا با گردشی سریع بر روی پایگاه، نواخت مسلسل هواپیمایش را بر روی تند قرار می دهد و محوطه را به رگبار می بندد که طی آن، موفق به انهدام کامیون های سوخت و وارد آوردن خسارت های سنگین دیگری به پایگاه الهوریه شد.

جنگنده ها سالم به زمین نشستند
درنگ جایر نبود. دوران با قرار دادن قدرت موتور در حالت 100 درصد و روشن کردن پس سوز، به سرعت به سمت مرز حرکت می کند. با توجه به خطرات احتمالی، نزدیک ترین مسیر را به سمت مرزهای کشورمان انتخاب می کند و موفق می شود از جنوب کشور به سلامت از مرز عبور کند. لحظاتی بعد او در کنار سه فانتوم دیگر قرار می گیرد و لحظاتی بعد در پایگاه همدان به سلامت فرود می آیند.
آنها به همراه دسته قبلی پروازف ضربات مهلکی را بر پیکره عراق وارد نموده بودند و این درحالی بود که تازه ساعت های اولین صبح روز دوم مهرماه بود و عراق باید تا پاسی از شب خود را آماده هجوم های پی در پی عقابان تیزپرواز نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران می کرد.




منبع :
ساجد

Isengard
17th May 2010, 11:55 PM
حمله به پالایشگاه کرکوک و قطع صدور نفت
-------------------------------


نزدیک به چهار سال از شروع جنگ تحمیلی می گذشت. در این مدت نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران موفق شده بود ضربات مهلکی بر پیکره عراق وارد نماید. عراقی ها که از روز اول می دانستند که برای پیروزی در این جنگ باید نیروی هوایی ایران را نابود کنند - که در اولین حرکت نیز به تقلید از رژیم صهیونستی در جنگ شش روزه که توانسته بود با یک حمله برق آسا نیروی هوایی مصر را زمینگیر کند اقدام به حمله گسترده به پایگاههای هوایی ایران نمود - ولی درحالی که آنها هنوز در باد پیروزی خیالی خود بودند، تنها دو ساعت پس از این حمله با پاسخ دندان شکن نیروی هوایی ایران مواجه شدند.

چهار سال مقاومت جانانه
نزدیک به چهار سال از شروع جنگ تحمیلی می گذشت. در این مدت نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران موفق شده بود ضربات مهلکی بر پیکره عراق وارد نماید. عراقی ها که از روز اول می دانستند که برای پیروزی در این جنگ باید نیروی هوایی ایران را نابود کنند - که در اولین حرکت نیز به تقلید از رژیم صهیونستی در جنگ شش روزه که توانسته بود با یک حمله برق آسا نیروی هوایی مصر را زمینگیر کند اقدام به حمله گسترده به پایگاههای هوایی ایران نمود - ولی درحالی که آنها هنوز در باد پیروزی خیالی خود بودند، تنها دو ساعت پس از این حمله با پاسخ دندان شکن نیروی هوایی ایران مواجه شدند.
تمام این پیروزی ها در این مدت در حالی رقم می خورد که عراق هر روزه توسط دول غربی به جدیدترین تجهیزات، سلاح و هواپیماها مجهز می شد؛ ولی این چیزی از اراده پولادین مردان آهنین بال نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران کم نمی کرد و آن به این دلیل بود که خلبانان ما علاوه بر مهارت درهدایت پرندگان خود، از نیروی ایمان و عشق به وطن و مردم خود سود می جستند و اینها دلایلی بود که آنها را شکست ناپذیر می کرد.
در حدود 48 ماه گذشته، خلبانان شجاع نیروی هوایی بارها مواضع و مناطق نظامی عراق را آماج حملات خود قرار داده بودند ولی بعضی از نقاط کلیدی که برای عراق بسیار ارزشمند بود بعد از حملات ابتدایی نیروی هوایی ایران، با تدابیر خاصی که عراق اندیشیده بود با مستقر کردن پیشرفته ترین تجهیزات پدافندی، به شدت از آنها محافظت می کرد.

صادرات نفت از کرکوک باید قطع می شد
یکی از این مراکز مهم پالایشگاه کرکوک بود. این پالایشگاه به عنوان بزرگ ترین پالایشگاه عراق، قلب تپنده صادرات نفت عراق بود. وجود بزرگ ترین تلمبه خانه در این پالایشگاه، آن را در بین مراکز دیگر منحصر به فرد می کرد و با توجه به این که صادرات نفتی عراق از این جا انجام می شد، نیروی هوایی ایران می توانست با از کار انداختن این پالایشگاه عملا شاهرگ حیاتی صادرات نفت عراق را قطع کند؛ زیرا با از کار افتادن این مرکز، صادرات نفت عراق از طریق ترکیه و بندرعقبه اردن قطع می شد و این یک ضربه مهلک و جبران ناپذیر برای عراق بود.
صدام و صدامیان که بعد از حملات متعدد عقابان تیزپرواز نیروی هوایی در چهار سال گذشته متوجه شده بودند که هیچ مانعی از جمله مسافت، خللی در انجام ماموریت توسط خلبانان ایرانی ایجاد نمی کند، تصمیم گرفته بودند که با استفاده از رینگ های پدافندی و انجام گشت های متعدد هوایی، امکان هر گونه حمله هوایی را به حداقل برسانند.
شهر کرکوک یکی از مکان هایی بود که برای عراق اهمیت ویژه ای داشت، پایگاه هوایی کرکوک و پالایشگاه کرکوک این شهر تا حدی برای عراق مهم کرده بود که آنها مردم محلی این شهر را کوچ داده بود و نیروهای بعثی را همراه با خانواده های شان در کرکوک اسکان داده بود و به همین دلیل مدرن ترین تجهیزات خود را برای محافظت از کرکوک در اطراف و حومه شهر مستقر کرده بود تا کار حراست شبانه روزی را برعهده گیرند.
نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در ماه های ابتدایی جنگ، بارها کرکوک را مورد حمله قرار داده بود اما بعد از استقرار سامانه های جدید پدافندی چندین ماموریت در این منطقه انجام داده بود که همگی آنها چندان موفقیتی در پی نداشت.
در همین زمان از عراق خبر می رسید که این کشور روزانه ده ها هزار بشکه نفت خام را از این پالایشگاه صادر می کند و اعلام می کرد با توجه به تجهیزات پیشرفته پدافندی این شهر غیرقابل نفوذ است. با دریافت این اخبار، نیروی هوایی ایران تصمیم گرفت با یک حمله برق آسا این پالایشگاه را مورد هدف قرار دهد.

طراحی عملیات
در اولین اقدام تصمیم براین شد که این عملیات توسط یک فروند جنگنده فانتوم صورت پذیرد و به این دلیل بود که در این حالت امکان شناسایی توسط دیده بان های مرزی و رادارهای دشمن کمتر بود.
در دومین اقدام به دلیل این که لازم بود اهداف با دقت مورد هدف قرار گیرند، مقرر شد علاوه بر بمب جنگنده از راکت نیز استفاده کند تا ضربه بیشتر و تاثیرگذارتر باشد.
جنگنده باید بیست دقیقه قبل از طلوع خورشید از پایگاه سوم شکاری همدان به پرواز در می آمد، با حفظ ارتفاع در 15000 پایی و با سرعت 350 نات از آسمان کرمانشاه وارد آسمان ایلام شود سپس با نزدیک شدن به مرز خلبانان iif را خاموش کرده و به خاطر این که توسط رادارهای مرزی شناسایی نشوند، ارتفاع را به حداقل برسانند و با سرعت 450 نات از مرز عبور کنند. با نزدیک شدن به هدف خلبانان باید با یک گردش 180 درجه هدف را دور زنند و حمله را انجام دهند سپس با کم کردن ارتفاع تا حد ممکن با حداکثر سرعت به سمت ایران پرواز نمایند.
اما مهم ترین قسمت عبور از دیوار دفاعی کرکوک بود. رینگ های پدافندی عراق در این منطقه مجهز به موشک های بلند زن سام 2 و سام 6 و موشک های کوتاه رولند بود. در بین این رینگ ها عراق از ده ها عراده توپ های 23 و 35 و 57 میلیمتری سود می جست و تصور این که تمامی آنها بخواهند با هم شکلیک کنند آن جا باید تبدیل به جهنمی غیر قابل تصور شود. بجز این پدافند قدرتمند، با توجه به قرار گرفتن پایگاه هوایی کرکوک در نزدیکی پالایشگاه، این محدوده به صورت شبانه روزی توسط هواپیماهای رهگیر میگ 23 محافظت می شد. پس مهم ترین اصل در این ماموریت اصل غافلگیری بود.
با توجه به تمامی این موارد، تصمیم گرفته شد برای مشخص نمودن دقیق مواضع دشمن منطقه شناسایی شود؛ لذا مقرر شد که یک فروند هواپیمای فانتوم شناسایی به منطقه اعزام گردد و موقیت پدافند برای انجام عملیات مشخص شود.

فانتوم شناسایی پرواز کرد
چند روز بعد راس ساعت مقرر، یک فروند هواپیمای فانتوم شناسایی از پایگاه سوم شکاری به پرواز در آمد و با گشت زنی در آسمان ایلام منتظر دستور رادار برای ورود به خاک عراق شد. در این هنگام یک تانکر سوخت رسان و یک فروند هواپیمای رهگیر اف 14 نیز همراه ایشان بود تا از تانکر و هواپیمای شناسایی محافظت کند. سرانجام دستور ورود به خاک عراق صادر شد. فانتوم بلافاصله با کم کردن ارتفاع تا حد ممکن از لابلای دره های مرزی عبور کرد و با سرعت وارد خاک عراق شد. در این هنگام خلبان سرعت را به 550 نات افزایش داد و به سمت هدف پرواز کرد. بجز این ماموریت، آنها ماموریت داشتند از پل مواصلاتی اربیل به موصل نیز عکس برداری کنند فانتوم بعد از پایان عکسبرداری به سمت کشور تغییر مسیر داد ولی در همین زمان کمک به خلبان اطلاع داد که توسط دو فروند از گشتی های دشمن تعقیب می شوند. در فاصله ای دورتر، دو فروند هواپیمای مدرن میراژ اف 1 مجهز به موشک های سوپر ماترا در تعقیب فانتوم بودند.
هواپیماهای دشمن هر لحظه نزدیک تر می شدند و خلبان چاره ای نداشت جز این که ریسک بزرگی انجام دهد؛ چون هواپیما حامل عکس های با ارزشی بود و نباید این عکس ها به دست عراقی ها می افتاد. لذا خلبان ارتفاع را پایین آورد و سرعت را به 1350 کیلومتر در ساعت رساند. این حداکثر سرعتی بود که در آن ارتفاع می شد آن را تحمل کرد. ارتفاع هواپیما به حدی پایین بود که اگر فردی برروی زمین بود، آتش اگزوز هواپیما آن را می سوزاند. در این هنگام و به دلیل سبک بودن هواپیما، فرامین بسیار حساس هستند و با کوچک ترین اشتباه و یا لغزشی هواپیما بلافاصله با زمین برخورد می کند.



(http://njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Flocalhost%2F1015%2 Fimages%2Fstories%2Fnirohavaei%2Fhavapeyma%2520%25 282%2529.jpg)

هواپیما سالم به زمین نشست و حقایقی روشن شد
در این شرایط هواپیماهای دشمن دیگر نمی توانستند جنگنده ایرانی را پیدا کنند ولی کماکان به تعقیب خود ادامه می دادند. در همین زمان با اعلام رادار مرزی ایران، یک فروند دیگر جنگنده رهگیر اف 14 به منطقه اعزام شده بود و به دلیل شرایط حساس، هر دو تامکت وارد خاک عراق شدند. لحظاتی بعد وقتی خلبانان عراقی متوجه شدند رادار قدرتمند اف 14 درحال جست وجوی آنهاست بلافاصله تغییر سمت دادند و از مهلکه گریختند. در این شرایط رادار به خلبانان اطلاع می دهد که خطر رفع شده و می تواند با آسودگی ولی با احتیاط، وارد کشور شود که خلبان بلافاصله ارتفاع گرفته و سرعت را کم می کند. بنزین به حدی کم شده بود که امکان رسیدن به تانکر بسیار اندک بود؛ ولی خلبان با رساندن خود به ارتفاع 18000 پایی و آوردن سرعت به حداقل، موفق می شود از مرز عبور کند و در آخرین لحظات عملیات سوختگیری هوایی را نیز انجام دهد و با موفقیت در پایگاه فرود آید.
بعد از ظهور عکس های گرفته شده، نکات بسیار مهم و حیاتی از عکس ها بدست آمد که چه بسا اگر بدون عکس برداری قرار بود این ماموریت با شیوه های قبلی انجام شود، صددرصد با شکست مواجه می شد.
در ماموریت های قبلی که نیروی هوایی ایران انجام داده بود، عراق به این نکته پی برده بود که خلبانان ایرانی هدف را دور می زنند و ازغرب به آن حمله می کنند؛ لذا آنها علاوه بر شرق، تعداد انبوهی از تجهیزات پدافندی بخصوص موشک های مرگبار رولند را در غرب قرار داده بودند.

طرح عملیات عوض شد
با بدست آمدن این اطلاعات، قرار شد خلبانان تا نزدیکی هدف به شکل قبل عمل کنند و در آن جا نیز با گردش به سمت غرب ادامه دهند؛ ولی این بار گردش را تا 90 درجه ادامه دهند و سپس بلافاصله از سمت جنوب به هدف حمله کنند و در دومین مرحله بر روی حد فاصل غربی دور بزنند و دومین مرحله عملیات را انجام دهند و سعی نمایند مخزن های شرقی پالایشگاه را هدف قرار دهند.
با توجه به این شرایط، ماموریت بسیار سخت شده بود. از طرفی به دلیل حیاتی بودن، این ماموریت باید انجام می شد. لذا در پایان به یک نکته مهم اشاره شد و آن این بود که با توجه به اطلاعاتی که در دست بود و با توجه به تجزیه و تحلیل پدافند کرکوک، کوچک ترین اشتباه جبران ناپذیر خواهد بود. همچنین تاکید شد امکان برگشت از این ماموریت بسیار ضعیف می باشد. لذا مقرر شد از بین خلبانان منتخب، دو خلبان پرواز به صورت داوطلبانه انتخاب شوند و عملیات در سکوت مطلق رادیویی انجام شود.
شب قبل از عملیات خلبانان انتخاب شدند. روز عملیات خلبانان به اتاق بریفینگ رفتند و آخرین تجزیه و تحلیل ها را انجام دادند. عکس های هوایی نیز که نشان دهنده محل استقرار موشک ها و توپ های ضد هوایی بود، در اختیار آنها قرار گرفت.

خلبانان آماده پرواز شدند
پس از توجیهات، خلبانان به اتاق تجهیزات رفته و با تحویل گرفتن چتر و کلاه به طرف آشیانه حرکت کردند.
ماموریت بسیار سخت و حیاتی بود و امکان برگشت نیز بسیار کم.
تعدادی از خلبانان به آشیانه پروازی آمده بودند تا دوستان خود را بدرقه کنند و قوت قلبی برای آنان باشند.
دقایقی بعد هر دو خلبان در جای خود قرار گرفتند و با اشاره دست، خلبان ابتدا موتور سمت راست و سپس موتور سمت چپ روشن شد.
با درخواست خلبان مبنی بر خواندن آیت الکرسی، هر دو خلبان مشغول خواندن شدند و سپس هواپیما را به آرامی به سمت باند هدایت کردند. در کنار باند تعدادی از فرماندهان و پرسنل فنی برای بدرقه آمده بودند.

پرواز به سمت هدف
هواپیما به ابتدای باند رسید و ثانیه هایی با دریافت علائم کد، غرش کنان در دل آسمان جای گرفت.
خلبان ابتدا ارتفاع را به 13000 پا رساند و سپس با ورود به آسمان کرمانشاه، ارتفاع را تا 15000 پا افزایش داد. با نزدیک شدن به مرز، خلبانان ارتفاع را کم کردند. در آن صبح زود فقط نور چراغ خیابان های شهری مرزی معلوم بود و مردم در خوابی خوش بسر می بردند؛ چون می دانستند که رزمندگان غیور این مرز بوم تمام تلاش خود را برای محافظت از آنها بکار می بندند.
ثانیه هایی بعد هواپیما با سرعت 450 نات و با ارتفاع حدود 100 پا از مرز گذشت. هر دو خلبان با ورود به خاک عراق ارادتی به آقا سیدالشهداء کرده و به راه خود ادامه دادند. با ورود به خاک عراق، خلبان بلافاصله سویچ بمب ها و راکت ها را روشن کرد و از کمک هم درخواست کرد که مراقب کوچک ترین تحرک دشمن باشد.
ثانیه هایی بعد ناگهان ضدهوایی های دشمن به کار افتاد و همگی جنگنده ایرانی را هدف قرار دادند. ظاهرا در هنگام ورود به خاک عراق دیدبان مرزی آنها را دیده و موقیت را به اطلاع رسانده بود.
گلوله های ریز و درشت به سمت هواپیما می آمد و در آن هوای صبحگاهی که نزدیک به طلوع کامل آفتاب بود، آسمان را روشن می کرد. گلوله ها در زیر و اطراف هواپیما منفجر می شدند ولی خلبانان مصمم به انجام ماموریت بودند.

عراقی ها غافلگیر، پالایشگاه در آتش
سرانجام هواپیما به نزدیکی پالایشگاه رسید و خلبانان شعله های پالایشگاه را از چند مایلی دیدند. اولین موشک به سمت هواپیما شلیک شد که خلبان با مهارت آن را منحرف کرد. معلوم بود که عراق خود را بیشتر برای پذیرایی در غرب آماده کرده بود. خلبانان در نزدیکی هدف به سمت غرب گردش کردند. می توان حدس زد که عراقی های از این کار بسیار خشنود بودند و موشک های کوتاه رولند خود را آماده کرده بودند که بعد از گردش هواپیمای ایرانی و هنگام ورود از سمت غرب، آن را هدف قرار دهند؛ ولی تمام محاسبات آنها غلط از کار در آمد.
هواپیما درحالی که به سمت غرب گردش می کرد ناگهان از گردش ایستاد و راه جنوب پایگاه را در پیش گرفت. عراقی ها که منتظر این حرکت نبودند، بی هدف به آسمان آتش گشودند. آتش موشک ها و پدافند لحظه ای قطع نمی شد.
با رسیدن به هدف، خلبان عمل پاپ را انجام داد و با ارتفاع گرفتن به میزان 200 پا، در حالت شیرجه قرار گفت و در اولین مرحله بمب ها را بر روی هدف فرو ریخت و راکتی نیز به سمت یکی از مخازن اصلی سوخت رها کرد. با رها شدن راکت صدای انفجار مهیبی در زیر هواپیما شنیده شد ولی تمامی عملگرها به خوبی کار می کردند و نشانی از برخورد موشک به هواپیما دیده نمی شد. پالایشگاه به جهنمی تبدیل شده بود و آن ناشی از برخورد راکت به مخزن سوخت بود.
خلبان با گردشی سریع به سمت شرق به وسیله دومین راکت بزرگ ترین مخزن سوخت را در قسمت شرقی پالایشگاه هدف قرار داد. آتش در پالایشگاه دو چندان شده بود با انفجار این مخزن و برخورد ترکش های آن و موج انفجار ناشی از آنف سیستم پدافند شرقی که به صورت اتوماتیک عمل می کرد، از کار افتاد.
خلبان نیز با خیالی آسوده ارتفاع را کم کرد و با حداکثر سرعت از پالایشگاه دور شد.

خطر در کمین فانتوم
خطر هنور در کمین بود. رادار به خلبانان اطلاع داد که هرگز ارتفاع نگیرند زیرا دو فروند هواپیمای میگ 23 عراقی در ارتفاع بالا منتظر هستند که با ارتفاع گرفتن جنگنده ایرانی آن را هدف قرار دهند. اما این بسیار خطرناک بود زیرا پدافندهای عراقی به راحتی می توانستند آنها را هدف قرار دهند.
در همین اوضاع، اتفاقی که نباید رخ می داد افتاد. چندین گلوله ضد هوایی با زیر هواپیما برخورد کرد، چند گلوله هم با موتور سمت راست برخورد کرد و ثانیه هایی بعد کمک به خلبان اطلاع داد که موتور دچار واماندگی شده است.
با این شرایط جنگنده مشکل می توانست به پایگاه برسد. خلبان دستگیره گاز موتور را در حالت صددرصد قرار داد تا بلکه بتواند از شر میگ ها خلاصی یابد. در این هنگام به دلیل ارتفاع کم و سرعت نسبتا پایین، خلبان مجبور بود کمی ارتفاع گیرد که بلافاصله با اخطار رادار مبنی بر ثابت نگه داشتن ارتفاع، دوباره ارتفاع خود را کم کرد. هنوز فاصله زیادی تا مرز مانده بود.
در این هنگام رادار به پایگاه شکاری اصفهان اطلاع می دهد که احتیاج به حمایت هواپیماهای رهگیر دارند که بلافاصله دو فروند تامکت مسلح از اصفهان به پرواز در می آیند.
در این طرف ماجرا مرتب گلوله های ریز و درشت به زیر بال هواپیما برخورد می کرد. اضطراب همه را در بر گرفته بود.

با آمدن اف 14 ها دشمن پا به فرار گذاشت
شکاری های اف 14 با رسیدن به مرز بلافاصله وارد خاک عراق شدند و شروع به رهگیری میگ ها کردند. که مشابه دفعه قبل هر دو جنگنده عراقی تغییر مسیر دادند.
با حمایت اف 14 ها جنگنده موفق شد به داخل خاک کشور برسد و اولین تبریک را خلبانان اف 14 به آنها گفتند.
اینک فرصت آن رسیده بود که خلبان مقدار ارتفاع بگیرد. نشانگر بنزین کم تر از حد لازم را نشان می داد. خلبان با برج تماس می گیرد و موقعیت خود را اطلاع می دهد و از برج تقاضا می کند با توجه به کمی سوخت بر خلاف جهت باند بر زمین بنشیند و همچنین اطلاع می دهد که آنها خود را برای فرود اضطراری آماده کنند.
بلافاصله در پایگاه اعلام وضعیت اضطراری می شود. باریر بر روی باند پهن می شود و ماشین های آتش نشانی و آمبولانس نیز در کنار باند مستقر می شوند. خلبان و کمک درحال فرود پرسنل کروی پروازی را می بینند که دوان دوان به سمت باند می دویدند.

فرود در شرایط سخت
به دلیل از کار افتادن یک موتور، خلبان مجبور بود با یک موتور فرود آید و برای حفظ تعادل مجبور بود سرعت را بیشتر از حد مجاز نماید. به هرحال با هر زحمتی که بود چرخ های هواپیما ابتدای باند را لمس کرد. هواپیما غیر قابل کنترل بود و غرش کنان به انتهای باند نزدیک می شد. ترمزها هم به دلیل سرعت بالا به خوبی جواب نمی دادند. نشان دهنده های مسافت تا انتهای باند هم به سرعت از جلوی چشمان خلبانان عبور می کرد و آنها هر لحظه به انتهای باند نزدیک تر می شدند. در همین هنگام هواپیما به باریر گیر کرد و کش باریر شروع به کم کردن سرعت هواپیما نمود تا سرانجام جنگنده در انتهای باند از حرکت ایستاد.
پرسنل فنی که بسیار هم خوشحال بودند، به خلبانان کمک کردند تا ازهواپیما پیاده شوند. خلبانان بعد از پیاده شدن از مرکب آهنین بال خود، درحالی که از موفقیت در این عملیات خوشحال بودند. با دیدن هواپیمای خود و میزان خسارت های وارده به یک موضوع پی بردند که این عملیات تنها با لطف خداوند و عنایت سیدالشهداء (ع) با موفقیت به پایان رسیده است.
با انجام این عملیات تا مدت ها صدور نفت از پالایشگاه کرکوک متوقف شده بود و عراق یکی از منابع اصلی تامین تجهیزات خود را از دست داده بود.

Isengard
18th May 2010, 07:12 AM
نبردهای هوایی در نوار مرزی
----------------------------------

رزمندگان اسلام در تلاش بودند تا به هر نحوه ممکن، حصر آبادان را شکسته و نیروهای دشمن را عقب بزنند. این کار باید انجام می شد ولی مشکل بزرگ تهاجم های گاه و بی گاه دشمن از طریق هوا بود. به همین جهت تصمیم گرفته شد که نیروی هوایی پوشش لازم را در آسمان به نیروی های خودی بدهد. به همین منظور یک نفر افسر اطلاعات و عملیات نیروی هوایی به منطقه اعزام شد تا در هنگام تهاجم هوایی دشمن، به گشتی های خودی مختصات منطقه را اطلاع دهد تا آنان خود را برای درگیری آماده کنند.
رزمندگان آماده شکستن حصر آبادان بودند
رزمندگان اسلام در تلاش بودند تا به هر نحوه ممکن، حصر آبادان را شکسته و نیروهای دشمن را عقب بزنند. این کار باید انجام می شد ولی مشکل بزرگ تهاجم های گاه و بی گاه دشمن از طریق هوا بود. به همین جهت تصمیم گرفته شد که نیروی هوایی پوشش لازم را در آسمان به نیروی های خودی بدهد. به همین منظور یک نفر افسر اطلاعات و عملیات نیروی هوایی به منطقه اعزام شد تا در هنگام تهاجم هوایی دشمن، به گشتی های خودی مختصات منطقه را اطلاع دهد تا آنان خود را برای درگیری آماده کنند.
این پروازها از نیمه اول اردیبهشت ماه سال 1360 آغاز شده بود و روزانه گشتی های نیروی هوایی آماده نبرد هوایی با هواپیما و هلی کوپترها دشمن بودند.

برای پوشش هوایی فانتوم ها به پرواز در آمدند
روز پنجم اردیبهشت سال 1360 طبق روال همیشه قرار شد دو فروند جنگنده فانتوم مسلح به موشک های هوا به هوا به پرواز درآیند و وظیفه گشت هوایی منطقه را برعهده گیرند.
در توجیهات قبل از پرواز ذکر شد که محل عملیات مرزهای غربی کشور است و تانکر سوخت رسان نیز در نزدیکی محل حضور دارد. بعد از توجیهات، خلبانان به اتاق تجهیزات رفته و سپس به سمت آشیانه هواپیماها حرکت کردند. راس موعد مقرر دو فروند فانتوم از پایگاه سوم شکاری به هوا برخاستند. همزمان نیز یک فروند تانکر سوخت رسان نیز با پرواز از پایگاه یکم به نزدیکی محل گشت هوایی اعزام شد. منطقه عملیاتی برفراز نیروهای رزمنده اسلام بود.
جنگنده ها با رسیدن به نقطه ایذایی، با تغییر فرکانس آماده تماس افسر رابط شدند. لحظاتی بعد صدای افسر رابط شنیده شد که با صدایی بلند درخواست کمک می کرد و می گفت هلی کوپترهای دشمن آنها را زیر رگبار گرفته اند.
درنگ جایز نبود. جنگنده ها بلافاصله تغییر سمت داده و به سرعت به سوی منطقه عملیات رهسپار شدند. لحظاتی بعد از قسمت شمال غربی منطقه عملیاتی وارد صحنه شدند و با مشاهده هلی کوپترهای دشمن، آنها را زیر رگبار مسلسل گرفتند. جنگنده ها از هر طرف به سمت پرنده های دشمن شلیک می کردند و دشمن که توانایی مقابله با جنگنده های ایرانی را نداشت، پا به فرار گذاشت. نیروهای پدافندی دشمن که متوجه حضور جنگنده های ایرانی شده بودند، از هر طرف به سمت آنها شلیک می کردند. حالا نوبت یگان های زمینی دشمن بود که جواب شلیک های بی امان خود را بگیرند.
جنگنده ها با کم کردن ارتفاع برروی نیروی دشمن، شروع به تیراندازی به سمت آنها نمودند. دشمن که تصور نمی کرد خلبانان ایرانی جرات حضور در این منطقه را داشته باشند، بی هدف به هر سو تیراندازی می کرد. جنگنده ها با عبور از روی سر نیروهای دشمن و وارد آوردن تلفات به آنها، بلافاصله اوج گرفته و از منطقه دور شدند.



(http://njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Flocalhost%2F1015%2 Fimages%2Fstories%2Fnirohavaei%2Fhavapeyma%2520%25 283%2529.jpg)

برای سوخت گیری یکی از فانتوم ها اقدام نمود
با توجه به این فعل و انفعالات، سوخت هواپیماها کم شده بود و آنها چاره ای جز ترک منطقه نداشتند؛ لذا هر دو با گردش سریع به سمت تانکر سوخت رسان، تغییر سمت دادند. با توجه به دوری منطقه سوخت گیری از منطقه عملیاتی، جنگنده ها باید بلافاصله بعد از سوخت گیری به سمت منطقه بازمی گشتند. لحظاتی بعد هر دو جنگنده به منطقه سوخت رسانی رسیده و بعد از سوخت گیری تغییر سمت داده به سمت منطقه عملیاتی رهسپار شدند.
با رسیدن به نزدیکی منطقه عملیاتی، خلبانان با رابط زمینی تماس گرفتند و جویای اوضاع منطقه شدند که وی نیز در پاسخ به آنها گفت:
- به محض خروج شما از منطقه عملیاتی، هلی کوپترهای دشمن مجددا به منطقه بازگشته و آنها را زیر آتش گرفتند. هرچه زودتر خودتون رو برسونید.
با رسیدن به منطقه عملیاتی، هر دو جنگنده آماده شیرجه و یورش دوباره شدند. تعقیب گریز ادامه داشت تا این که هلی کوپترهای دشمن راهی بجز فرار برای خود پیدا نکردند.
همه چیز به خوبی پیش رفته بود ولی این پایان کار نبود. هلی کوپترهای دشمن با توجه به شرایط منطقه، درخواست اعزام جنگنده های میگ کرده بودند.

دو فروند میگ دشمن هدف قرار گرفت ولی ...
جنگنده های ایرانی مسرور از این پیروزی در حال اوج گیری بودند که ناگهان کمک خلبان یکی از جنگنده ها به خلبان اطلاع داد که یک فروند میگ 21 دشمن در تعقیب آنهاست. تعقیب و گریز مجددا شروع شد. راهی بجز درگیری باقی نمانده بود. خلبان با انجام مانورهای متعدد توانست هواپیمای دشمن را دور زده و آن را در جلوی خود قرار دهد. خلبان عراقی که خو د را در دام جنگنده ایرانی می دید، با قرار دادن قدرت موتور هواپیمای خود در حالت 100 درصد، پا به فرار گذاشت ولی برای هرگونه عکس العملی دیر شده بود. خلبان ایراین با روشن کردن پس سوز، در حالت برتری قرار داشت و در لحظه مناسب شروع به تیراندازی به شمت میگ عراقی نمود. ثانیه های بعد میگ عراقی به تلی از آتش تبدیل شد و خلبانان ایرانی از این بابت خیلی مسرور بودند که ناگهان اتفاقی که نباید بیافتد افتاد. یک فروند میگ 21 عراقی از غفلت آنها استفاده کرده و در پشت سر آنها قرار گرفته بود. در یک آن یک فروند موشک هوا به هوا به سمت جنگنده ایرانی رها کرد. ثانیه هایی بعد هواپیمای شماره یک مورد هدف قرار گرفت. خلبان در این شرایط می دانست اگر به مسیر ادامه دهد بطور حتم مورد اصابت دومین موشک نیز قرار می گیرد، لذا سریعا سرعت را افزایش داد و شروع به کاهش ارتفاع نمود. با توجه به تعقیب و گریزها هواپیماها در نزدیکی مرز قرار داشتند.
در طرف دیگر هواپیمای فانتوم دیگر در پشت سر میگ بخت برگشته قرار گرفته بود. خلبان میگ عراقی که با خوشحالی درحال اعلام هدف قرار دادن یک فروند فانتوم ایرانی به پایگاه خود بود، ناگهان همه چیز را برباد یافته دید. رادار هواپیمای او نشان می داد که یک تیر موشک هوا به هوای حرارتی به دنبال اوست. خلبان عراقی تا خواست عکس العمل نشان دهد مورد هدف قرار گرفت. او که در نزدیکی مرز قرار داشت، با هر زحمتی که بود از مرز گذشت ولی جنگنده او دیگر توانایی ادامه نداشت و او مجبور به ترک هواپیمای خود شد.



(http://njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Flocalhost%2F1015%2 Fimages%2Fstories%2Fnirohavaei%2Fhavapeyma.jpg)

پرواز با سختی انجام می شد
شرایط بسیار دشوار بود. فانتوم ایرانی از پایگاه خود فاصله داشت و با این شرایط تقریبا ممکن نبود بتواند به پایگاه مراجعه نماید. خلبان با کاهش ارتفاع، خود را به منطقه کوهستانی رساند و با قرار گرفتن در لابه لای کوه ها از صحنه درگیری دور شد. در این هنگام او به خاطر شرایط بدی که داشت از پایگاه طلب کمک کرد که به دلیل فاصله زیاد و قرار گرفتن در دره های کوهستانی، رادار نمی توانست صدای او را بشنود.
دقایقی بعد هواپیما با رسیدن به ارتفاعات مرزی موفق به تماس با رادار گشت و وضعیت را تشریح نمود. از شواهد معلوم بود که جنگنده به سختی آسیب دیده است. خلبان به سختی از ناحیه کمر احساس درد می کرد ولی مصمم بود به هر قیمتی هواپیما را به زمین بنشاند.
در سمت دیگر پایگاه در آماده باش کامل بود. همگی پرسنل خود را برای یاری رساندن به خلبانان آماده می کردند. خلبان با نزدیک شدن به فرودگاه سرعت را کاهش داد که در این هنگام متوجه یک اشکال بزرگ شد. سرعت جنگنده وقتی کم تر از 400 کیلومتر می شد، دیگر قابل کنترل نبود. از طرفی اگر قرار بود با همین وضعیت فرود آیند به طورحتم لاستیک های جنگنده طاقت نمی آورد. در این دقایق اوج اضطراب بر خلبانان وارد می شد. آیا موفق به فرود می شوند در صورت خارج شدن از باند فاجعه ای بزرگ رخ می داد.

هواپیما آماده فرود اضطراری بود
خلبان از دور باند فرود را می دید. اطراف باند مملو از پرسنل و ماشین های آتش نشانی و اورژانس بود. جنگنده لحظه به لحظه به باند نزدیک تر می شد. خلبان تصمیم گرفت در قسمت ابتدایی باند چرخ ها را به زمین برساند تا مسافت بیشتری جهت کنترل هواپیما در اختیار داشته باشد.
سرانجام چرخ های هواپیما باند را لمس نمودند. سرعت بسیار بالا بود و هواپیما غیر قابل کنترل. خلبان از کمک می خواهد در فشردن پدال ترمز او را یاری نماید. جنگنده زوزه کشان به انتهای باند نزدیک می شد و همه منتظر بودند ببینند این دو موفق می شوند و سرانجام هواپیما به آخر باند رسید. هواپیما به سختی بر روی باند حرکت می کرد و خلبان بعد از دقایقی با رساندن هواپیما به راه خروجی، آن را متوقف کرد.

معجزه ای بزرگ رخ داده بود
همه پرسنل خوشحال و شادمان از این پیروزی خلبانان را در آغوش کشیدند. خلبان لحظاتی بعد با نگاه کردن به انتهای هواپیما متوجه لطف و عنایت بی دریغ خداوند به آنها شد. نصف سکان عمودی و انتهای سکان افقی جدا شده و محفظه پس سوز موتور نیز بر اثر انفجار ترکیده بود. طبق دستورالعمل های پروازی این هواپیما تحت هیچ شرایطی قابل پرواز نبود و قاعدتا نمی تونست پرواز کند ولی این جنگنده با مهارت خلبانان خود، از داخل خاک عراق به همین شکل به ایران بازگشته بود.
خلبان با خود ماجراهای روز را مرور می کرد. بعد از چهار ساعت و نیم پرواز ممتد با این هواپیمای آسیب، دیده شکی نیست که زنده ماندن فقط لطف خدا بوده و بس.




منبع :
ساجد

Isengard
19th May 2010, 11:32 PM
نخستين حمله نيروي هوايي جمهوري اسلامي ايران
-----------------------------------------------------------

در روز 31 شهريور 59 هواپيماهاي عراق، غافلگيرانه و با تقليد از حملة نيروي هوايي اسرائيل عليه مصر در جنگ شش روزه، اقدام به تعرض نموده و براي فلج كردن نيروي هوايي ايران، پايگاه‌هاي اين نيرو را در چند نقطه بمباران مي‌كنند. در پي اين بمباران‌ها، راديو بغداد در اخبار خود اعلام مي‌كند كه اكثر پايگاه‌ها و باندهاي پرواز هوايي ايران را بمباران كرده است و طي پيامي از خلبان‌هاي ايراني درخواست مي‌كند خود را به عراق رسانده وپناهنده شوند.
همين راديو طي تحليلي اظهار مي‌دارد كه پس از كودتاي نوژه، تعداد زيادي از خلبان‌هاي ايراني از نيروي هوايي اخراج شده‌اند و همچنين به دليل خروج مستشاران خارجي كسي قادر نيست هواپيماهاي جنگي ايران را در حالت عمليّات نگه‌داشته و آنها را به‌ كارگيرد و باز در تكميل اين جنگ رواني اعلام مي‌كند كه به خاطر آتش‌سوزي پالايشگاه آبادان، ديگر سوختي وجود ندارد.
همه چيز بيانگر آن است كه از سوي آسمان هيچ خطري متوجه عراق نيست. با تجاوز رسمي عراق، همه منتظرند كه كدام نيرو اولين پاسخ اين تجاوز را خواهد داد. كمتر از 20 ساعت پس از حملة عراق به فرودگاههاي ايران، 140 فروند جنگنده ايراني در حريم هوايي بغداد ظاهر مي‌شوند و طي عمليات برق‌آسا چندين پايگاه نظامي و ديگر مراكز مهم و حساس را در بغداد و ساير شهرهاي عراق بمباران مي‌كنند. صدام كه به خاطر پدافند قوي عراق و به زعم خود ضعف نيروي هوايي ايران، هرگز انتظار چنين حمله گسترده‌اي را از سوي ايران نداشت، مدعي مي‌شود كه هواپيماهاي ايران از سوريه به پرواز در‌آمده‌اند.
در حيرت همگان خبر مي‌رسد كه در اين حمله، اهدافي در نزديكي مرز سوريه و اردن نيز بمباران شده است. اين عمليات و نفوذ تا اين حد در خاك عراق، حتي حيرت كارشناسان نظامي خارجي را نيز برمي‌انگيزد كه خلبانان ايراني چگونه توانسته‌اند از ديوار توپ‌هاي ضدهوايي و موشك‌هاي سام عبور كرده و تا مرزهاي اردن برسند و اهدافي را در آنجا بمباران كنند.
نيروي هوايي جمهوري اسلامي به رغم مشكلات بي‌شمار، توان و قابليت رزمي خود را با اين حمله به منصفة ظهور رسانده و به طرز باشكوهي به نمايش مي‌گذارد. مردم باشور و شعف به پايگاههاي هوايي هجوم برده و با قرباني كردن، مقدم خلبانان شايسته و شجاع را گرامي مي‌دارند. بدين ترتيب نيروي هوايي، از اين پس با عزمي جزم، در سه جبهه به مقابله با نيروي هوايي، دريايي و زميني عراق مي‌پردازد. نيروي هوايي در اولين قدم، تمامي حملات برون مرزي دشمن را با قاطعيت پاسخ مي‌دهد و تمامي تلاش خود را به كار مي‌گيرد كه از تعداد زيادي از هواپيماهاي مهاجم دشمن را در آسمان ايران مورد هدف قرار داده و ساقط مي‌كند. در پي تعرضات دريايي دشمن، نيروي هوايي به ياري نيروي دريايي شتافته و با حملات پياپي، ضربات سنگيني به شناورهاي دشمن وارد مي‌آورد كه تعدادي از ناوشكنهاي دشمن را براي هميشه به قعر آبهاي خليج‌فارس مي‌فرستد. در ادامة عمليات با حمايت جانانه و فراموش‌نشدني از نيروي دريايي جمهوري اسلامي ايران در هفتم اسفند ماه 59 براي هميشه به حضور دشمن در آبهاي خليج فارس خاتمه مي‌دهد و باقيمانده شناورهاي عراقي مجبور به فرار به خورعبدالله مي‌شوند.
نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران در جبهه‌هاي نبرد با تلاشهاي فراموش نشدني به حمايت از رزمندگان اسلام مي‌پردازند و با انهدام ادوات و امكانات دشمن، وي را مستأصل و زمينگير مي‌سازد.


منبع:کارنامه توصیفی عملیات هشت سال دفاع مقدس،نوشته ی علی سمیعی،نشر نمایندگی ولی فقیه درنیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی-1376

Isengard
21st May 2010, 10:06 AM
کرکوک در آتش - اولین حمله به پایگاه هوایی کرکوک
--------------------------------------------------------------



دو روز از شروع جنگ تحمیلی می گذشت. در این مدت تیز پروزان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بارها مواضع دشمن را به سختی بمباران کرده بودند. عراق که تصور می کرد با بمباران روز اول جنگ، قدرت نیروی هوایی ایران را به میزان 70درصد کاهش داده است، با موجی مواجه شده بود که قابل مهار نبود. بجز حمله 140 فروندی روز اول، ده ها سورتی پرواز موفق دیگر توسط نیروی هوایی به عمق خاک عراق انجام شده بود و ضربات سختی بر پیکره رژیم بعثی عراق وارد می شد.
دو روز از شروع جنگ تحمیلی می گذشت. در این مدت تیز پروزان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بارها مواضع دشمن را به سختی بمباران کرده بودند. عراق که تصور می کرد با بمباران روز اول جنگ، قدرت نیروی هوایی ایران را به میزان 70درصد کاهش داده است، با موجی مواجه شده بود که قابل مهار نبود. بجز حمله 140 فروندی روز اول، ده ها سورتی پرواز موفق دیگر توسط نیروی هوایی به عمق خاک عراق انجام شده بود و ضربات سختی بر پیکره رژیم بعثی عراق وارد می شد.
هدف نیروی هوایی در این زمان از کار انداختن نیروی هوایی عراق بود. نیروی هوایی برای رسیدن به این هدف، طرح های متعددی را برای حمله به پایگاه های هوایی عراق طراحی کرده بود تا بدین وسیله بتواند قدرت تهاجمی عراق را کم کند. البته بعضی از این پایگاه ها توسط پدافند قدرتمندی محافظت می شدند که رسیدن به آن کار سختی بود.
یکی از پایگاه های مهم عراق، پایگاه هوایی کرکوک بود. این پایگاه به عنوان یکی از مهم ترین مراکز نظامی عراق علاوه بر نقشی که در حمله به خاک کشورمان داشت، ماموریت محافظت از پالایشگاه کرکوک و تاسیسات برق و گاز این شهر را نیز برعهده داشت.

http://localhost/1015/images/stories/fruit/karkok%201.jpg (http://njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Flocalhost%2F1015%2 Fimages%2Fstories%2Ffruit%2Fkarkok%25201.jpg)

طراحی عملیات
نیروی هوایی تصمیم گرفت این پایگاه را مورد حمله قرار دهد. کار بر روی نقشه ها آغاز شده بود. پایگاه هوایی کرکوک توسط سایت های موشکی سام 2 و سام 6 به شدت محافظت می شد. علاوه بر آن، توپ های ضدهوایی 23 و 35 میلی متری مستقر در اطراف این پایگاه کار را برای رسیدن به هدف سخت تر می کرد.
برای رسیدن به این هدف، باید نزدیک ترین پایگاه هوایی در ایران مامور زدن کرکوک می شد که تصمیم گرفته شد این مهم توسط پایگاه هوایی تبریز انجام شود.
قرار شد هواپیما بعد از پرواز ارتفاع را تا 15000 پا بالا برده و با نزدیک شدن به مرز، ارتفاع را کم کرده و از لابه لای دره ها و ارتفاعات عراق، راه کرکوک را در پیش بگیرند و پس از بمباران هدف، از همین مسیر بازگردند. همچنین قرار شد این عملیات توسط یک فرمیشن چهار فروند اف 5 صورت پذیرد. هر اف 5 نیز مجهز به 4 تیر بمب 2000 پوندی گردد. زمان این عملیات نیز صبح زود تعیین شد.

http://localhost/1015/images/stories/fruit/karkok.jpg (http://njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Flocalhost%2F1015%2 Fimages%2Fstories%2Ffruit%2Fkarkok.jpg)

خلبانان برای پرواز آماده شدند
صبح زود در اتاق بریفینگ پایگاه دوم شکاری تبریز، لیدر دسته پروازی مشغول شرح عملیات و مختصات پروازی برای دیگر خلبانان پرواز بود. اهداف مشخص شد و همه خلبانان درباره نحوه عملکرد و نقاط نشانه توجیه شدند. پس از آماده شدن نقشه نهایی، خلبانان برای دریافت لوازم پروازی راهی اتاق تجهیزات شده و سپس به سمت هواپیما ها حرکت کردند.
این نخستین حمله نیروی هوایی به کرکوک بود و بدرستی هیچ کس نمی دانست که در کرکوک چه چیزی در انتظار خلبانان ماست. آیا پدافند کرکوک مجهزتر از آنی بود که در نقشه مشخص شده بود؟ آیا کرکوک توسط گشتی های دشمن محافظت می شد؟ و هزاران سوال بی جواب دیگر که در ذهن خلبانان می گذشت.
خلبان همگی سوار هواپیماها شده و چک های ضروری را انجام دادند. تماس رادیوئی برقرار شد. لیدر دسته پروازی پس از چک نهائی منتظر اعلان آمادگی خلبانان همراه شد. تمام دستگاه ها و فرامین هواپیما خوب کار می کردند. خلبانان دکمه ها را یک بار دیگر بررسی کرده و در موقعیت مناسب قرار دادند. بدین شکل که کلید بمب ها را در حالت خاموش گذاشتند (در این حالت اگر اشتباها دست با دگمه بمب برخورد کند، اثری ندارد و بمب رها نمی شود) دستگاه نشانه گیری با هواپیما را روشن کردند. نشان دهنده موتور خوب، سرعت نما صفر، فشار هیدرولیک نرمال و فرامین نرم و قابل حرکت در تمام جهات. همه آماده حرکت بودند.

شرح عملیات
لیدر دسته پروازی قبل از حرکت دستور چک را صادر کرد و خلبانان به ترتیب دو، سه و چهار جواب دادند. پیدا بود ارتباط هم ایرادی ندارد. آن گاه لیدر جهت پرواز با برج تماس گرفت و درخواست تاکسی و بلند شدن از روی باند را کرد.
برج نیز با اعلام سرعت باد و جهت آن اجازه پرواز را صادر نمود. اف 5 ها به ابتدای باند رسیده و با رساندن قدرت موتور به حداکثر بر روی باند حرکت کردند و ثانیه هایی بعد در دل آسمان جای گرفتند. پرنده ها بلافاصله بعد از بلند شدن به سمت چپ گردش کردند لحظاتی بعد جنگنده ها بدین شکل به پرواز ادامه دادند که لیدر دسته جلوتر از بقیه شماره 2 روی بال چپ شماره 3 روی بال راست و شماره 4 روی بال راست شماره 3. این فرمیشنی بود که باید تا رسیدن به هدف حفظ می شد.
در حدود 50 مایلی هدف لیدر دسته با رمزهایی که دیگر افراد گروه از آن اطلاع نداشتند با رادار تماس گرفت و موقعیت خود را به رادار اعلام کرد و سپس موقعیت بقیه خلبانان را نیز بررسی کرد. هوا به قدری صاف بود که از همین فاصله کوه های مرزی نیز مشخص بود.
هواپیماها همگی در ارتفاع 15 هزار پائی بود که دسته پروازی به مرز که نزدیک شد. در این لحظه به علامت لیدر دسته جنگنده ها ارتفاع را به حداقل رسانده و همگی دکمه های هواپیمای شان را در موقعیت بمباران قرار دادند.
مسیر پروازی در خاک دشمن پوشیده از کوه های بلند و جنگل های انبوه بود. خلبانان مجبور بودند از لابه لای دره ها و ارتفاعات پرواز کنند. همچنین باید از دید رادارهای دشمن نیز محفوظ می ماندند. دید رضایت بخش و قابل محاسبه نبود. امکان درگیری با هواپیماهای دشمن زیاد بود هر چه دسته به کرکوک نزدیک تر می شد لیدر دسته با حساسیت بیشتر تمام جهات را، ‌چپ و راست، عقب و جلو را تا جائی که در دید بود مراقبت می کرد. از هواپیماهای دشمن خبری نبود، به دلیل این که اولین حمله به کرکوک صورت می گرفت، کلیه خلبانان هیجان خاصی داشتند و نمی دانستند چه چیزی در انتظار آنهاست. هواپیماها هر لحظه به هدف نزدیک تر می شدند. طبق نقشه پروازی جنگنده ها باید از سمت غرب به پایگاه هوایی کرکوک حمله می کردند زیر چون این قسمت به طرف خاک عراق بود نسبت به سمت شرق از حجم پدافند کم تری برخوردار بود.

آغاز حمله سهمگین به پایگاه کرکوک
با فرمان لیدر شکل فرمیشن پروازی تغییر کرد و تمامی جنگنده ها به ترتیب در سمت چپ لیدر قرار گرفتند. با علامت لیدر دسته کلیه خلبانان موتورها را در موقعیت 100 درصد قرار دادند و سرعت هواپیما را به حداکثر رسانند. این کار به سرعت انجام یافت و آرایش مورد نظر برای حمله سریعا شکل گرفت.
در یک دقیقه ای هدف فرمانده دسته پروازی دستور پاپ داد. همگی خلبانان موقعیت مورد نظر را گرفته و منتظر حرکت لیدر دسته بودند.
فرمانده دسته پرواز در یک آن اوج گرفته و در ارتفاعی قرار گرفت که می توانست بمب های خود را رها کند، باند پروازی دشمن درست در زیر هواپیما بود، فرمانده دسته پروازی که گویا منتظر چنین چیزی بود بی وقفه به طرف باند شیرجه رفت. ضدهوائی های دشمن از هر طرف شروع به شلیک کردند و منظره ای شبیه مناظر آتش بازی را تولید کردند. لیدر دسته در وسط شعله ها بود ولی این غیور مردان ترسی از ضد هوایی نداشتند و تنها به هدف می اندیشیدند و فرمانده دسته در ذهن خود به این می اندیشید که از فاصله مطلوب بمب ها را رها سازد. سرانجام به ارتفاع معین رسیده و بمب ها را روی هدف فرو ریخت. بقیه خلبانان هم که منتظر لیدر بودند بدون وقفه بر روی هدف ها شیرجه رفته و بمب های خود را که آتش خشم ملت ایران بود بروی باند پروازی، سوله ها و تجهیزات پایگاه فرو ریختند. تمام این کارها بیش از یک دقیقه به طول نینجامید. یک دقیقه در میان آتش گلوله های بی امان دشمن!

یکی از هواپیماها جواب نمی داد
پس از رها کردن بمب ها، هواپیماها سبک شده بود و به راحتی قابل مانور بود. آتشبارهای دشمن بی امان شلیک می کردند. سالم گریختن از میان آن همه گلوله هدف بعدی خلبانان بود.
چند موشک سام به طرف جنگنده ها رها شده بود این بار جنگنده ها با چند گردش تند موفق به فرار از دست موشک های زمین به زمین شدند. زمان کوتاهی گذشت خلبانان اینک از هدفی که ویران ساخته بودند دور شدند. اینک 30 دقیقه از پرواز جنگنده ها می گذشت.
لیدر دسته موقعیت دیگر خلبانان را جویا شد و در رادیو، دو، سه، چهار را صدا زد و خواست که موقعیت شان را گزارش کنند. دو و چهار پاسخ دادند و از سه صدائی نیامد. اضطراب سراسر وجود فرمانده دسته پروازی را فرا گرفته بود.
هواپیماها 30 مایل از هدف دور شدند. فرمانده دسته جرات نداشت تا دوباره شماره 3 را صدا بزند براستی اگر او جواب نمی داد؟ بار اول را می شد احتمال داد که نشنیده است اما اگر بار دوم جواب نمی آمد چه؟ عاقبت فرمانده تصمیم گرفت دوباره گروه را چک کند. جواب دو آمد و بعد از یک مکث کوتاه جواب چهار. باز هم از سه خبری نبود. ممکن است هدف دشمن واقع شده باشد؟ هواپیماها هنوز در خاک دشمن بودم و رو به مرز کشورمان. لیدر هیچ کدام از نفرات را نمی دید. دو بار صدای 2 و 4 را شنیده بود. ممکن بود شماره 3 را از دست رفته باشد؟ آیا می شد به زنده بودنش امید ببندم؟ لیدر دسته برای بار سوم و چهارم هم شماره 3 را صدا زد ولی بازهم صدایی نیامد به جای نفر سوم همواره یک سکوت کوتاه شنیده می شد. هنوز افراد دسته همدیگر را نمی دیدند و هنوز در خاک دشمن بودند و هنوز نگران حمله هواپیماهای دشمن.

ورود با حریم هوایی کشور و جواب شماره 3
لحظاتی بعد جنگنده ها به مرز کشور که رسیدند. لیدر دسته با رسیدن به کشورمان ابتدا ارتفاع را زیاد کرد و سپس با عوض کردن موج، با رادار تماس گرفت. رادار بلافاصله همه دسته را صدا زد و درخواست اعلام موقعیت کرد که ابتدا لیدر و سپس شماره دو و بعد از او شماه 3 جواب داد. لیدر دسته با شنیدن صدای شماره 3 آن قدر خوشحال شده بود که منتظر شنیدن پاسخ شماره 4 نماند و گفت:
- شماره سه، تو که ما رو کشتی؟ چرا جواب نمی دادی؟
لیدر از زنده ماندن شماره 3 آن قدر خوشحال بودم که اجازه پاسخ شماره 4 را هم نداد. جنگنده ها کم کم نزدیک فرودگاه شدند. ارتفاع را تقلیل داده و با گرفتن اطلاعات ضروری از باند برای فرود موقعیت گرفتند و پس از کسب اجازه، آماده نشستن شدند. چرخ های جنگنده ها یکی پس از دیگری باند را لمس می کرد. خلبانان با سرفرازی از انجام یک ماموریت موفق از پرنده های آهنین بال خود پیاده شدند.
پرسنل پروازی به استقبال آنها آمده بودند و در چشم برهم زدنی، خلبانان بر روی دست های آنها به طرف پست فرماندهی در حرکت بودند. خلبانان فرم های پروازی را پر کرده و به محل فرماندهی رفتند. در پست فرماندهی هر چه بود صفا بود و شادی و آغوش گرم همکاران. چه فرمانده و چه دیگر خلبانان.




منبع :
ساجد

Isengard
21st May 2010, 10:11 AM
نبرد هوایی ناخواسته
-------------------------


بیست و پنج روز از شروع جنگ تحمیلی می گذشت. نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در این مدت ضرباتی مهلک بر پیکره رژیم بعثی وارد کرده بود. در همین زمان تعدادی از بهترین های نیروی هوایی نیز به درجه رفیع شهادت نائل آمده بودند.
بیست و پنج روز از شروع جنگ تحمیلی می گذشت. نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در این مدت ضرباتی مهلک بر پیکره رژیم بعثی وارد کرده بود. در همین زمان تعدادی از بهترین های نیروی هوایی نیز به درجه رفیع شهادت نائل آمده بودند.
در سه هفته اول جنگ، به دلیل شکار تعداد زیادی از هواپیماهای عراقی در نبردهای هوایی، اکثر خلبانان دشمن از درگیری با خلبانان ایرانی هراس داشتند و سعی می کردند در صورت مشاهده هواپیمای ایرانی درگیر نشوند. در پایگاه های نیروی هوایی، پست فرماندهی به قلب پایگاه تبدیل شده بود و پرسنل غیور همه ساعته مشغول طراحی عملیات و مبادله اطلاعات با دیگر پایگاه ها بودند. خستگی در چهره تک تک افراد مشهود بود ولی همگی با روی باز و پشتکار مثال زدنی مشغول کار بودند.
در این زمان خلبانان شجاع نیروی هوایی همه روزه با پرواز بر روی مناطق عملیاتی و یا پروازهای برون مرزی، به دفاع از کشور عزیزمان می پرداختند. با توجه به حملات پی در پی نیروی هوایی عراق به مناطق مسکونی ایران، نیروی هوایی نیز تصمیم بر این گرفته بود که اقدام به بمباران پایگاه های هوایی عراق نماید.


(http://njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Flocalhost%2F1015%2 Fimages%2Fstories%2Ffruit%2Fjavadpour.jpg)
طراحی عملیات
طراحی عملیاتی جدید شروع شده بود و پایگاه هوایی کرکوک بایستی مورد حمله قرار می گرفت. تمامی مراحل حمله همچنین مواضع و مشکلات مورد بررسی قرار گرفت و برای هر مشکل راه کاری نیز اندیشیده شد. حتی برای حوادث پیش بینی نشده و شرایط اضطراری نیز راه حل های مناسب در نظر گرفته شد. تمامی نقاط نشانه و علایم نیز بر روی نقشه پیاده شد تا خلبانان به وسیله آن بتوانند راحت تر هدف را پیدا و آن را نابود نمایند. قرار شد هواپیماها در ارتفاع پائین به پرواز درآیند تا از گزند رادارهای دشمن در امان بمانند. در این حالت چون دشمن هواپیمای رهگیر که دارای رادار جستجوگر باشد در اختیار نداشت، نمی توانست اهدافی را که در ارتفاع پست پرواز می کردند شناسایی کند. غافلگیری یکی از اصول مهم بود. پس قرار شد اگر در ابتدای ورود به خاک عراق هواپیماها شناسایی شدند، برگشته و عملیات به موقع دیگری موکول شود.

پیش بینی های لازم برای درگیری هوایی انجام شد
در صورتی که مجبور به درگیری شدند، ابتدا بمب ها را فرو ریخته تا هواپیما سبک تر شده و سپس اقدام به درگیری هوایی نمایند. به دلیل این که قرار بود هواپیماها در ارتفاع پائین وارد خاک عراق شوند، مقرر شد درصورت درگیری هوایی خلبانان هرگز سرعت را کم تر از 650 کیلومتر در ساعت نکنند و بسیار مراقب باشند که در گردش های سریع، با زمین برخورد نکنند، از طرفی پرواز با سرعت بالا نیز خطرات خود را داشت زیرا چون ارتفاع کم بود و سرعت بالا، فرامین هواپیما با کوچک ترین حرکتی هواپیما را حرکت می داد و باعث می شد هواپیما از کنترل خارج شود و سانحه به وجود آید.
همچنین قرار شد اگر هواپیماها در نزدیکی هدف با شکاری های دشمن برخورد کردند، ابتدا هدف را بمباران کرده سپس با شکاری های دشمن درگیر شوند. مدت زمان پرواز نیز 16 دقیقه زمان رفت و 12 دقیقه زمان بر گشت یعنی مجموعا 28 دقیقه در نظر گرفته شده بود.

خلبانان انتخاب شدند
با پایان طراحی عملیات، به دلیل حساسیت بالای عملیات قرار شد لیدر دسته پروازی یکی از با تجربه ترین خلبانان شکاری باشد و استارت عملیات نیز توسط اف – 5 های پایگاه شکاری تبریز انجام پذیرد.
برای این پرواز سرگرد خلبان "جوادپور" به عنوان لیدر و ستوان "شیرازی" به عنوان شماره دو انتخاب شدند. زمان عملیات نیز صبح روز 25 مهر ماه سال 59 تعیین شد.
خلبانان منتخب چند ساعت قبل از شروع عملیات به اتاق توجیهات قبل از پرواز رفته و شروع به مطالعه و تشریح عملیات نمودند و پس از توجیه کامل و توضیحاتی که لیدر دسته داد، آماده شدند.
هر دو خلبان بلافاصله به اتاق تجهیزات رفته و با تحویل گرفتن وسایل پرواز و پوشیدن لباس ضد فشار، رهسپار آشیانه ها شدند تا سوار بر مرکبان آهنین بال خود به سوی منطقه عملیاتی راهی شوند. هماهنگی های لازم با پدافند مرزی انجام پذیرفته بود. با اشاره دست خلبانان موتورها یکی پس از دیگری روشن شدند. هواپیماها در سکوت کامل رادیویی به سمت ابتدای باند تاکسی کردند (حرکت کردند) و پس از چند لحظه در دل آسمان بیکران قرار گرفتند. این سکوت رادیویی به این خاطر بود که دشمن نتواند از طریق شنود از این عملیات آگاهی پیدا کند.


(http://njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Flocalhost%2F1015%2 Fimages%2Fstories%2Ffruit%2Fjavad4.jpg)
هواپیما به سمت هدف به پرواز درآمدند
ساعت 8 صبح بود خلبانان به دلیل این که سوخت کم تری مصرف کنند تا در برگشت دچار کمبود سوخت نشوند، بلافاصله بعد از پرواز ارتفاع خود را به حدود 15000 پا رسانده و سرعت را نیز 400 نات تنظیم کردند. هواپیما ها دل آسمان را می شکافتند و با ارتفاع گرفتن به مرز نزدیک شدند. با نزدیک شدن به مرز خلبانان بلافاصله ارتفاع خود را به حداقل ممکن رسانده و با افزایش سرعت به میزان 900 کیلومتر از مرز گذشته و وارد خاک عراق شدند. همه چیز به خوبی پیش می رفت که ناگهان دو هواپیمای دشمن در آسمان پیدای شان شد. دو فروند هواپیمای سوخو – 20 عراقی که از بمباران مواضعی در داخل خاک ایران باز می گشتند. با مشاهده هواپیماهای ایرانی ارتفاع خود را کم کرده و با سرعت و پنهان از دید خلبانان درحال تعقیب آنها بوده و مترصد فرصتی بودند تا به وسیله مسلسل، هواپیماهای ایرانی را هدف قرار دهند.
در هنگام جلسه سرگرد جوادپور به شماره دو تاکید کرده بود که در هنگام پرواز در خاک عراق با دقت به آسمان نگاه کند تا خطری آنها را تهدید نکند.

خلبان شماره دو متوجه هواپیمای عراقی شد
خلبان شماره دو در یک لحظه متوجه شد که هواپیماهای دشمن درحال تعقیب شماره یک هستند و در همین هنگام نیز یکی از سوخوها با فاصله شروع به تیراندازی به سمت هواپیمای جوادپور (شماره یک) کرد.
شیرازی بلافاصله سکوت رادیویی را شکسته و در رادیو فریاد می زند:
- شماره یک ... هواپیمای دشمن درست پشت سر شماست سریعا مهمات را رها کن و برگرد به سمت چپ دشمن در پشت سرت کمی بالاتر.
جوادپور که متوجه موقعیت دشمن شده بود، بلافاصله بمب ها را رها کرد، هواپیما که سبک تر شده بود با چالاکی بیشتری آماده نبرد بود.
جوادپور به شماره دو گفت:
- سرعت آنها زیاد است و درحال جلو افتادن از من هستند شما پس سوزهای هواپیمایت را روشن کن و به من پوشش بده تا من درگیر شوم.
هواپیمای شماره دونیز با رها کردن مهمات این کار را انجام می دهد.


(http://njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Flocalhost%2F1015%2 Fimages%2Fstories%2Ffruit%2Fjavad%25202.jpg)
اولین هواپیمای دشمن منهدم شد
جوادپور بلافاصله فلپ هواپیما را در حالت مانور قرار داده و سرعت هواپیما را به صورت ناگهانی کم می کند. خلبان عراقی انتظار چنین کاری را نداشت و همچنین دارای مهارت بالایی در خلبانی نبود که بتواند سرعت هواپیما را کم کند، با گردش به سمت راست به سرعت از هواپیمای شماره یک رد شد.
شماره یک نیز بلافاصله به سمت راست گردش نمود و بی درنگ حدود 500 متر ارتفاع گرفت. در این هنگام شماره یک دقیقا پشت سر دشمن بود. هواپیمای شماره دو نیز بلافاصله موقعیت گرفت و خود را آماده حمایت و پشتیبانی از جواد پور کرد. هواپیمای شماره یک به قدری به سوخوی عراقی نزدیک شده بود که امکان استفاده از موشک را نداشت پس فورا مقداری فاصله گرفته و آتش مسلسل خود را بر روی هواپیمای دشمن گشود. ثانیه هایی بعد سوخوی عراقی به گلوله ای از آتش تبدیل شده بود و خلبان آن بلافاصله اجکت کرده و خود را نجات داد.

نوبت به هواپیمای دوم عراقی رسیده بود تا ...
شماره یک با گردشی سریع به دنبال هواپیمای دیگر عراقی رفت. فاصله او با هواپیمای دشمن زیاد بود. هواپیمای شماره دو به او اطمینان داد که نگران پشت سر خود نباشد زیرا که او مراقب همه چیز است. هواپیمای عراقی با حداکثر سرعت درحال فرار بود.
هواپیمای شماره یک لحظه به لحظه به هواپیمای عراقی نزدیک تر می شد. عقربه بنزین به خلبان نشان می داد که اگر بیشتر از 20 ثانیه به تعقیب ادامه بدهد برای برگشت با مشکل مواجه می شود. خلبان شماره یک آخرین تلاش خود را کرد و موتورهای هواپیما را به آخرین قدرت خود رساند. در این هنگام خلبان بخت برگشته عراقی اشتباه بزرگی را انجام داد و با گردشی بچه گانه خود را در تیررس شماره یک قرار داد. جوادپور که منتظر این فرصت بود با شلیک بی امان مسلسل هواپیمای دوم را نیز سرنگون کرد.
سوخت هواپیما عامل نگرانی
سوخت هواپیما در شرایط بسیار بدی قرار داشت. خلبانان اکنون در عمق 180 کیلومتری خاک عراق بودند. هر دو بلافاصله گردش کرده و به سوی مرزهای کشورمان به راه افتادند. چیزی به مرز نمانده بود. شماره دو از لحاظ سوخت مشکلی نداشت ولی شماره یک به دلیل استفاده زیاد از حالت پس سوز دچار کمبود سوخت بود و نمی توانست خود را به پایگاه برساند. جواد پور (شماره یک) طی تماسی رادیویی با شیرازی (شماره 2) به او اطلاع داد که به دلیل کمبود سوخت امکان برگشت به پایگاه اصلی را ندارد و باید در یکی از پایگاه های کمکی فرود بیاید و از او خواست که به سمت پایگاه رفته و همزمان به رادار اطلاع دهد تا مشکلی برای فرود در پایگاه کمکی نداشته باشد. شماره دو بلافاصله از او جدا شده و با حرکت به سمت کشور از مرز گذشته و موضوع را به اطلاع رادار می رساند. هماهنگی های لازم انجام می پذیرد تا شماره یک در فرودگاه کمکی فرود آید.


(http://njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Flocalhost%2F1015%2 Fimages%2Fstories%2Ffruit%2Fjavad%25203.jpg)
دلهره و اضطراب تا زمان فرود ادامه دارد
تمام پرسنل دچار دلهره و اضطراب بودند که آیا شماره یک می تواند به سلامت فرود آید یا نه؟ در این سو شماره یک ارتفاع خود را زیاد کرده بود تا سوخت کم تری مصرف کند و بتواند از مرز بگذرد و این خود تهدیدی برایش بود زیرا رادارهای پدافند مرزی عراق به راحتی می توانست او را رهگیری و سرنگون کند ولی چاره ای نبود. سرانجام این خوان هم به پایان رسید. جواد پور موفق شد که از مرز گذشته و وارد خاک کشورمان شود ولی آیا درجه بنزین عدد 700 پوند را نشان می دهد و این مقدار برای رسیدن به پایگاه کمکی کافی بود. موتورهای هواپیما وقتی باک بنزین کم تر از 600 پوند بنزین داشته باشد خاموش می شود. در این سو و در پایگاه اصلی همه اضطراب داشتند. فرمانده پایگاه با چهره ای گرفته مرتب به این سو و آن سو می رفت و به ساعت خود نگاه می کرد. معاونت عملیات پایگاه مرتب با فرودگاه کمکی تماس می گرفت ولی خبری از جوادپور نبود. سرانجام بعد حدود یک ساعت از فرودگاه کمکی خبر می رسد که هواپیمای شماره یک به سلامت فرود آمده است. صدای تکبیر خلبانان بلند می شود و همگی خوشحال از این موضوع هستند. در همین هنگام از رادار مرزی تماسی با پایگاه برقرار می شود بدین مضمون که هواپیماهای دشمن که برای بمباران مناطق مسکونی آمده بودند با رها کردن بمب های خود در مناطق غیر مسکونی پا به فرار گذاشتند.

درجه تشویقی برای خلبانان و هراس نیروی هوایی عراق
فرمانده پایگاه بلافاصله دستور می دهد هواپیمایی به فرودگاه کمکی رفته و خلبان را به پایگاه انتقال دهد و همچنین خلبانی برای بازگرداندن هواپیما به پایگاه نیز به محل اعزام شود. دقایقی بعد سرگرد جوادپور خلبان هواپیمای شماره یک توسط هواپیما در پایگاه فرود می آید و مورد استقبال فرمانده پایگاه و پرسنل قرار می گیرد.
در همین زمان فرمانده پایگاه طی تماسی با فرمانده محترم نیروی هوایی ضمن تشریح این عملیات در خواست یک درجه تشویقی برای خلبانان می کند که مورد موافقت قرار می گیرد و هر دو خلبان مفتخر به دریافت یک درجه تشویقی می شوند.
پس از ظهور عکس های گرفته شده از دوربین هواپیمای شماره یک اوج کار مشخص می شود که چگونه یک فروند هواپیمای اف – 5 توانسته است با استفاده از مسلسل دو فروند هواپیمای دشمن را سرنگون کند.
هواپیماهای عراقی از ترس هدف قرار گرفتن توسط خلبانان شجاع نیروی هوایی، تا چند روز جرات حضور بر فراز خاک کشورمان را نداشتند.



منبع :
ساجد

Isengard
22nd May 2010, 11:18 PM
هدف شهرکوت، چاه های نفت 99، کارخانه تانک سازی عراق
------------------------------------------------------------


بیش از سه ماه از آغاز جنگ تحمیلی می گذشت. نیروی هوایی کشور بعثی عراق که خود را در برابر نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران عاجز می دید، در اقداماتی ناجوانمردانه اقدام به حمله به مناطق مسکونی و مردم بی دفاع کشورمان نموده بود.
بیش از سه ماه از آغاز جنگ تحمیلی می گذشت. نیروی هوایی کشور بعثی عراق که خود را در برابر نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران عاجز می دید، در اقداماتی ناجوانمردانه اقدام به حمله به مناطق مسکونی و مردم بی دفاع کشورمان نموده بود.
باید چاره ای اندیشیده می شد و پاسخی قاطع به حملات نیروی هوایی عراق داده می شد. از طرفی نیروی زمینی این کشور هم به پیشروری خود ادامه می داد. کارخانه تانک سازی با تعمیر و نوسازی و ساخت تجهیزات جدید (البته بخصوص تعمیرات تانک) نقش عمده ای در تجهیز و نوسازی نیروی زمینی داشت. از سوی دیگر چاه های نفت 99 عراق واقع در استان کوت، به عنوان یکی از شریان های اصلی صدور نفت عراق و براساس اطلاعاتی که به دست آمده بود از مجموعه مهم ترین چاه های نفت عراق بود؛ لذا تصمیم گرفته شد که در یک حمله برق آسا، هر دو هدف نابود شود.

عملیات طرح ریزی می شود
کارهای ابتدایی انجام پذیرفت. مسیر پروازی رفت و برگشت، موانع و استحکامات دشمن مشخص شد. تمامی شاخص های پروازی از قبیل کوه های مرتفع، دره های عمیق و پستی بلندی ها، یک به یک بر روی نقشه علامت گذاری شدند.
فاصله نقاط از یکدیگر، سرعت جنگنده ها، ارتفاع آنها، فاصله مبداء تا هدف، میزان سوخت مصرفی برای رفت و برگشت و نوع بمب ها نیز در اسرع زمان مشخص گردید.
همچنین محلی ایستایی برای هواپیمای سوخت رسان مشخص شد که در آن محل تانکر سوخت رسان گردش کند تا در صورت کمبود سوخت جنگنده ها، به یاری آنها بشتابد. همچنین پایگاه های کمکی برای فرود اضطراری نیز مشخص شد و آنها در جریان این عملیات قرار گرفتند.

در اتاق بریفینگ عملیات تشریح می شود
یک روز قبل از عملیات، در اتاق بریفینگ فرمانده دسته عملیاتی شروع به تشریح عملیات می ئماید و قرار می شود به این شکل عمل شود:
عملیات با چهار فروند جنگنده بمب افکن انجام می پذیرد. بمب افکن ها در قالب دو گروه دو فروندی، با فاصله زمانی مشخص از پایگاه به پرواز می آیند و هر کدام از دو جهت مختلف وارد خاک عراق می شوند و اهداف را بمباران می کنند.
با توجه به حساسیت بمباران چاه های نفت، قرار می شود که هر دو گروه ابتدا به سمت چاه ها پرواز کنند و هرگروهی که زودتر به چاه ها رسید، آن جا را بمباران کنند و سپس به گروه دیگر اطلاع دهند تا آنها به سمت شرق استان کوت رفته و کارخانه تانک سازی در مجاورت پایگاه هوایی این شهر را بمباران کنند.
همچنین مقرر شد هواپیماها بعد از رسیدن به هدف، از روی آن رد شوند و بعد از گردش به سمت ایران و در راه بازگشت اهداف را بمباران کنند و مسیر را تا مرز ادامه دهند.
قرار شد بعد از پایان عملیات یک فروند هواپیمای شناسایی نیز به محل اعزام شده و از محل عکس برداری کند.
مقررشد گروه اول بعد از به پرواز درآمدن از طریق جنوب اهواز و عبور از فراز هورالهویزه، وارد خاک عراق شوند و گروه دوم نیز از مسیر شمال و با عبور از فراز کوهستان ها و ارتفاعات دهلران خود را به هدف برسانند و آن را منهدم کنند. مسیرهای تعیین شده برای هر گروه، از ویژگی های خاصی برخوردار بودند.

مسیر هر دو گروه با سختی ها زیاد همراه بود
مسیر گروه اول از روی نیزارها می گذشت که این باعث می شد تا نیمی از مسیر از دید رادارها و ضدهوایی دشمن در امان باشند، اما مشکل این بود که امکان داشت پرندگان بر اثر غرش هواپیما از میان نیزارها به پرواز درآیند و با هواپیما برخورد کنند. در آن سرعت بالا و آن ارتفاع، برخورد پرنده با هواپیما مثل برخورد گلوله ضدهوایی با جنگنده بود. سوابق هم نشان می داد که خلبانان ما، قبلا هم با این مشکل روبه رو شده بودند؛ نکته دیگر این بود که بعد از گذشتن از روی نیزارها، هواپیما به علت وسعت دید و مسطح بودن زمین، در هنگام ورود به خاک عراق در دید رادارهای دشمن قرار می گرفت.
مسیر گروه دوم عبور از لابه لای کوهستان های صعب العبور و دره های عمیق بود که این یک حسن خوب بود ولی به دلیل این که بعد از خارج شدن از کوهستان ها در رینگ (دایره) پدافندی دشمن قرار می گرفت، برای خلبان خطر آفرین بود. ولی به هر قیمتی باید این عملیات انجام می شد.
اولین گروهی که به چاه ها می رسید، بعد از بمباران هدف گروه دیگر را مطلع و خود بلافاصله با تمام سرعت به طرف ایران حرکت می کرد.
سرانجام کار بریفینگ تمام شد و به تمامی سوالات خلبانان پاسخ داده شد و مقرر شد که عملیات با حفظ اصول حفاظتی، در بامداد روز بعد انجام شود.

جنگنده پروازمی کنند و عملیات آغاز می شود
صبح زود، چهار فروند جنگنده بمب افکن مسلح در سکوت کامل رادیویی به پرواز درآمدند و بعد از لحظاتی به دو دسته دو فروندی تقسیم شده و هرکدام مسیر پیش بینی شده خود را پیش می گیرند. هر دو گروه به محض قرار گرفتن در مسیر پروازی، ارتفاع خود را کم کرده و با سرعت 450 نات (حدود 900 کیلومتر) به سمت مرز به پیش می روند. از لابه لای قلل پر برف و دره های عمیق و وارد خاک عراق می شوند. گروه دوم در لحظه عبور متوجه یک لشکر زرهی عراق می شوند ولی به خاطر این که دشمن از حضور آنها مطلع نشود و آنها بتوانند هدف اصلی را نابود کنند، به راه خود ادامه می دهند. در همین زمان نیروهای زرهی دشمن به دلیل مشاهده هواپیما ها در ارتفاع کم، به سمت آنها شلیک می کنند که خوشبختانه هواپیماها آسیبی نمی بینند.
هر دو گروه با سرعت از سمت جنوب و شمال شرق به سمت بغداد پیش می روند. در همین لحظات ورود هواپیماهای ایرانی به پدافند بغداد اطلاع داده می شود و به یک بار سدی از آتش آسمان را فرا می گیرد و آسمان پر از گلوله ضدهوایی می شود؛ ولی این نمی تواند خللی در انجام این عملیات بزرگ ایجاد کند و هواپیماها با تماس رادیویی با یکدیگر، با توکل بر خداوند متعال پیش می روند.


(http://njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Flocalhost%2F1015%2 Fimages%2Fstories%2Ffruit%2Ftank.jpg)
گروه اول چاه های نفت را به آتش می کشد
گروه دوم در چند مایلی چاه های نفت قرار داشت که گروه اول زودتر به آن جا رسیده و آن را در هم می کوبند. قارچ سیاه رنگی از دود به آسمان برمی خیزد. گروه اول موفق شده بود چاه های نفت 99 را منهدم کرده و آن جا را به آتش بکشد. حجم آتش به حدی بود که حتی از آسمان شهر دزفول نیز قابل مشاهده بود.
فرمانده گروه اول سریعا موضوع را به فرمانده گروه دوم سروان "جدیدی" اطلاع می دهد و می گوید ماموریت اول با موفقیت انجام شد، لزومی ندارد که شما به سوی هدف بیایید، به سمت هدف دوم حرکت کنید. سروان جدیدی هم به اطلاع شماره دو سروان آرام می رساند. در این لحظات به لحاظ سرعت بالا، گروه دوم نیز برفراز چاه های نفت رسیده بود. زبانه های آتش تا ارتفاع 50 پایی بالا می آمد. هر دو هواپیما گروه دوم گردش کرده و مسیر خود را به سمت پایگاه هوایی کوت تغییر می دهند. آتش دشمن لحظه ای قطع نمی شد و امان را از خلبانان تیزپرواز نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران گرفته بود. در همین موقع چندین موشک به سمت هواپیماها شلیک می شود و با مهارت خلبانان و استفاده از تاکتیک های مناسب، موشک ها منحرف می شود. در نزدیکی پایگاه هوایی کوت هر دو جنگنده گردشی سریع می کنند تا به شکلی قرار گیرند که در راه بازگشت به ایران هدف را بمباران کنند. جنگنده ها برای این که بتوانند این کارخانه را در راه بازگشت بمباران کنند، باید از کنار پایگاه هوایی کوت می گذشتند. این پایگاه هوایی لانه زنبور دیگری بود. سایت های موشکی سام 2 و3 و 6 و همچنین توپ های 23 میلیمتری ضدهوایی مستقر در اطراف آن خطری جدی به حساب می آمد.

گروه دوم به کارخانه تانک سازی می رسد
با نزدیک شدن هواپیماها به این پایگاهف پدافند آتش سختی به سوی آنها می گشاید ولی خوشبختانه علیرغم اصابت چندین گلوله ضد هوایی به زیر بدنه هواپیما، جنگنده ها موفق می شوند به سلامت از کنار آن عبو کنند.
فرمانده دسته پرواز در این هنگام آخرین گردش را انجام می دهد و خود را آماده بمباران اهداف می کند. در این لحظه هدف کاملا در دید قرار دارد. یک ساختمان عظیم با سقفی قرمز رنگ که نظیر آن در کارخانه ایران خودرو نیز بود. سروان جدیدی لیدر گروه دوم، در رادیو هواپیما اعلام می کند شماره 2 (سروان آرام) هدف را می بینی؟ و بعد از تایید شماره 2 فرمان حمله به آن را صادر می کند. هواپیمای شماره 2 حدود یک مایل از شماره 1 فاصله می گیرد تا در هنگام رها ساختن بمب از جانب شماره 1 در معرض ترکش بمب های هواپیمای وی قرار نگیرد.
در این لحظه خلبانان حال خاصی داشتند. به یاد فرزندان معصومی که دربمباران های ناجوانمردانه عراقی ها به شهادت رسیده بودند افتادند، به یاد کودکان شیرخوار و بیماران بستری شده دربیمارستان ها، به یاد دختران زنده به گور شده توسط عراقی ها در حاشیه مرزها. نشانه هواپیماها را با دقت بر روی هدف قرار می دهند.

کارخانه تانک سازی و هلی کوپترهای جنگی، همگی نابود می شوند
هواپیمای شماره 1 با شیرجه ای بدون نقصف بمب های خود را بر روی هدف رها می کند. سقف کارخانه تانک سازی مانند فیلم های سینمایی از جا کنده شده و در هوا تکه تکه می شود. ساختمان اصلی کاملا منهدم می شود.
شماره 2 قسمتی دیگر را برای بمباران انتخاب کرده و به سمت آن شیرجه می رود که ناگهان در قسمتی از کارخانه متوجه دو فروند هلی کوپتر جنگی عراق از نوع میل می شود که قصد پرواز و درگیری داشتند. شماره 2 بلافاصله تصمیم خود را عوض می کند با روشن کردن دوربین فیلمبرداری هواپیماف به سمت هلی کوپترها شیرجه رفته و بمب هایش را بر روی آنها رها می کند. هواپیمای شماره 2 با آن که مجاز به گردش به سمت کارخانه نبودف با گردشی سریع سعی می کند از انهدام هلی کوپترها مطمئن شود. کارخانه و هلی کوپترها در آتش می سوختند. سپس بلافاصله گردش کرده و با لیدر تماس می گیرد و وقایع اتفاق افتاده را اطلاع می دهد.
فرمانده دسته پروازی با شنیدن این خبر ندای الله اکبر سر داد. دیگر احتیاج به استفاده از هواپیمای شناسایی و عکس برداری نبود. دود ناشی از سوختن چاه های نفت و کارخانه، فضای آسمان را دود آلود کرده بود و از فاصله دور آتش قابل رویت بود.

پاسگاه مرزی هم هدف قرار می گیرد
گروه دوم بعد از بمباران کارخانه تانک سازی راه خود را به سمت ایران پیش گرفته بودند ولی یک مشکل وجود داشت و آن هم سوخت هواپیما بود که به دلیل طی مسافت اضافی، به میزان قابل توجهی کم شده بود. هر دو جنگنده با اصلاح سمت خود ارتفاع را کم کرده و با سرعت 1100 کیلومتر به سمت ایران حرکت می کنند.
در بین راه باید از استان العماره می گذشتند. آن جا یک پارچه آتش پدافند بود. آنها می خواستند به هر قیمتی مانع از عبور هواپیماها شوند. ولی با لطف خداوند و مهارت خلبانان موفق می شوند به مرز برسند. با رسیدن به مرز، هواپیماها به یک پاسگاه مرزی می رسند. هواپیمای شماره 2 بلافاصله به سمت آن شیرجه می رود و پاسگاه را به مسلسل می بندد. در انجام این کار شماره 2 افراط می کند و تا حدی به سمت زمین پیش می رود که هواپیما درحال برخورد کردن با برجک پاسگاه قرارمی گیرد. این کار با اعتراض شدید شماره 1 (فرمانده دسته) مواجه می شود و شماره 1 می گوید ما باید طبق نقشه عمل کنیم و مجاز به این کار نیستیم. که شماره 2 با عذرخواهی قول می دهد که دیگر از برنامه خارج نشود.

عملیات با نهایت موفقیت به پایان می رسد
در نهایت با گذشتن از مرز، هواپیماها به سلامت در پایگاه مبداء به زمین می نشینند و حماسه ای دیگر ثبت می شود در یک عملیات جسورانه ضربه سختی بر پیکره نیروهای دشمن وارد می شود و هر چهار هواپیمای ایران نیز با سلامت به زمین می نشینند.
پس از ظهور و چاپ عکس ها و فیلم های گرفته شده توسط سروان آرام (شماره 2 گروه 2)، تصاویر زیبایی از سوختن کارخانه و هلی کوپترها بدست می آید.
این عملیات نیز مانند دیگر عملیات نیروی هوایی، برگ زرین دیگری است از عملکرد این نیرو در هشت سال دفاع مقدس.

منبع:
ساجد

Isengard
25th May 2010, 06:47 PM
عملیات سلطان (سلطان 10) اولین عملیات عمقی در خاک عراق
----------------------------------------------------------------


اوایل آبان ماه سال 1359 عراق توانست پس از هجومی گسترده، شهر خرمشهر را اشغال کند. عراق با هجومی همه جانبه قصد پیشروی در خاک ایران را داشت که ارتش و نیروهای مسلح ایران مقاومت بسیاری می کردند و عراق که پشتیبانی کشورهای غربی را همراه داشت، موفق نشد با بکارگیری تاکتیک های پیشرفته نظامی بر نیروی ایمان و علم نیروهای مسلح ایرانی غلبه کند.
اوایل آبان ماه سال 1359 عراق توانست پس از هجومی گسترده، شهر خرمشهر را اشغال کند. عراق با هجومی همه جانبه قصد پیشروی در خاک ایران را داشت که ارتش و نیروهای مسلح ایران مقاومت بسیاری می کردند و عراق که پشتیبانی کشورهای غربی را همراه داشت، موفق نشد با بکارگیری تاکتیک های پیشرفته نظامی بر نیروی ایمان و علم نیروهای مسلح ایرانی غلبه کند.
در این هنگام نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، با پروازهای متعدد در انجام نبردهای هوایی پیاپی، علاوه بر این که همچون سد محکمی جلوی تهاجم هواپیماهای دشمن را گرفته بود، توانسته بود با بمباران های دقیق ضربات مهلکی بر پیکره توپخانه سنگین عراق نیز وارد کند.

حمله به شهرها، ترفندی جدید
نیروی هوایی عراق که توان مقابله با نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران را در خود نمی دید، در جواب حملات سهمگین تیزپروازان نیروی هوایی، در یک اقدام ناجوانمردانه دست به موشک باران شهرها با استفاده از موشک های بالسیتک اسکاد و... نمود و با به خاک و خون کشیدن تعداد کثیری از هموطنان عزیزمان، چهره پلید خود را به همگان نشان داد.
باید چاره ای اندیشیده می شد و در جواب به این حملات، باید شاهرگ های حیاتی عراق مورد حمله قرار می گرفت. جمهوری اسلامی ایران در آن زمان موشک بالستیک در اختیار نداشت و مجبور بود برای انهدام اهداف دور دست، از هواپیماهای بمب افکن استفاده کند. در طول یک ماهی که از جنگ می گذشت، خلبانان شجاع هواپیمای شکاری بمب افکن اف 4 توانایی خود را در بمباران دقیق اهداف استراتژیک در خاک عراق به اثبات رسانده بودند.
لذا از سوی فرماندهی نیروی هوایی تصمیم گرفته شد در جواب حملات عراق، نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران نیز اقدام به انهدام وسیع تاسیسات زیربنایی عراق کند.

فرانسوی ها برای آموزش به عراق آمدند به آنها خوشامد بگویید.
در اواخر مهر ماه سال 1359 گزارشی دقیق از سوی فرمانده وقت پایگاه هوایی مهرآباد در اختیار فرماندهی نیرو قرار گرفت. در گزارش آمده بود :
"با توجه به قراردادی که کشور عراق با کشور فرانسه در سال 1977 (1356 خورشیدی ) منعقد کرده، کشور فرانسه متعهد شده است که تعدادی جنگنده پیشرفته "میراژ اف 1 سی" را در اختیار عراق قرار دهد و با توجه به نزدیک شدن زمان تحویل میراژها، کشور فرانسه تعداد 47 نفر از کارشناسان خود را برای آموزش خلبانان و پرسنل عراقی به پایگاه الحریه نزدیک به موصل در شمال عراق فرستاده است."
بعد از انعکاس این گزارش، نیروی هوایی ایران که می خواست روند آموزش نیروهای دشمن هرچه سریع تر متوقف شود و همچنین خوشامدی به فرانسوی هایی دهد که خود را وارد جنگ با ایران کرده بودند بدهد، دست بکار شد.

طرح عملیات سلطان پی ریزی شد
کارهای اولیه آغاز شد و نیروی هوایی طرح اولین حمله عمقی به خاک عراق را با نام سطان 10 پی ریزی کرد و قرارشد تعدادی شکاری بمب افکن فانتوم با پشیتبانی هواپیماهای رهگیر اف 14 این عملیات را انجام دهند.
طرح عملیات توسط سرهنگ ... و سرگرد ... به اتمام رسید. مطابق طرح، سرهنگ ... اعلام نمود که شش فروند فانتوم هر کدام مسلح به 12 بمب MK82 متعلق به گردان های 31 و 32 شکاری پایگاه شهید نوژه همدان به پرواز در می آیند و این بار به جای شرق از قسمت شمال به خاک عراق وارد می شوند و با پیشروی به میزان 300 کیلومتر در خاک دشمن، به پایگاه موصل حمله می کنند و باز می گردند.
حمله از قسمت شمالی باعث می شد که فانتوم های ما از دید و تیررس 12 تا 16 سایت موشکی سام 2 و 3 و 6 که در شرق و جنوب پایگاه مستقر بودند و همچنین از دید 2 فروند میگ 21 که همیشه در قسمت شرقی پایگاه مشغول گشت زنی هوایی بودند، مصون بمانند.
نکته مهم دیگر کمبود سوخت فانتوم ها بود. به دلیل این که فانتوم ها هر کدام 12 بمب را حمل می کردند و باید مسافت طولانی را نیز طی می کردند، در هنگام برگشت به طور حتم با کمبود سوخت مواجه می شدند؛ لذا طبق طرح عملیاتی دو فروند تانکر سوخت رسان 707 از پایگاه هوایی مهرآباد برای سوخت رسانی به فانتوم ها به پرواز در می آمدند تا با نفوذ در خاک عراق، کار سوخت گیری فانتوم ها را انجام دهد. تانکرهای سوخت رسان به علت سرعت کم و بزرگی جثه اشان، هدف مناسبی برای شکاری های عراقی بودند؛ لذا تصمیم گرفته شده دو فروند هواپیمای رهگیر اف 14 از گردان 81 تاکتیکی پایگاه اصفهان به پرواز در آمده و تانکرها را همراهی کنند تا در صورت نزدیک شدن شکاری های عراقیف آنها را مورد هدف قرار دهند. این یکی از معدود ماموریت هایی بود که هواپیماهای تانکر و جنگنده های اف 14 به طور رسمی اجازه یافتند تا وارد خاک عراق شوند.
کارهای مقدماتی به سرعت درحال انجام بود. برای غافلگیری هرچه بیشتر عراقی ها و دوستان فرانسوی شان، برای اولین بار تصمیم گرفته شد که هواپیماها از خاک ترکیه وارد عراق شوند که این کار بعدها چندین بار انجام شد.

توجیهات قبل از پرواز انجام شد
سرانجام روز موعود فرا رسید و نیروی هوایی برای عملیات سلطان کاملا آماده شد. در اتاق بریفینگ سرهنگ "افشار" به عنوان فرمانده عملیات ماموریت را برای خلبان ها کاملا تشریح کرد. وی از خلبانان فانتوم خواست نزدیک یکدیگر پرواز کنند و همدیگر را در دید داشته باشند. سپس به خلبانان اف 14 تاکید کرد که به هر قیمتی باید از تانکرهای سوخت رسان محافظت کنند، چون اگر تانکر ها از بین بروند، عملیات شکست خورده است. سرهنگ افشار در پایان عنوان نمود که درون یکی از تانکرها عملیات را فرماندهی می کند.
هواپیماها بدین شکل نام گرفتند:
شش فروند فانتوم به نام های سلطان یک تا شش که فرماندهی آنها را سرگرد "شوقی" با نام سلطان یک برعهده داشت.
2 فروند اف 14 با نام های سلطان 7 و 8 به فرماندهی سرهنگ "صدقی" به عنوان سلطان 7، خلبان "تایبی" به عنوان سلطان 8 بود.
2 فروند تانکر به نام های سلطان 9 و 10 به فرماندهی سلطان 9 که سرهنگ افشار در این تانکر حضور داشته و عملیات را رهبری می کرد.

http://localhost/1015/images/stories/fruit/soltan%20%281%29.jpg
گروه پروازی سلطان به پیش
سحرگاه روز 7 آبان سال 1359، پایگاه دوم شکاری تبریز نظاره گر غرش هواپیماهای ایرانی بود.
هواپیماها بدین شکل به پرواز درآمدند:
3 فروند تانکر سوخت رسان بویینگ 707 (1 فروند ذخیره)، 8 فروند جنگنده بمب افکن فانتوم (2 فروند ذخیره) و 3 فروند جنگنده رهگیر اف 14 (1 فروند ذخیره) یکی پس از دیگری به پرواز درآمدند. هواپیماها در جنوب ارومیه به یکدیگر رسیدند و با پرواز در ارتفاع پایین و در پناه کوه های زاگرس، خود را از دید رادارهای عراقی مخفی کردند. قبل از ورود به آسمان ترکیه، تمام هواپیماهای ذخیره به پایگاه بازگشتند. تا این لحظه ماموریت در سکوت مطلق رادیویی پیش می رفت. سپس بقیه هواپیماها (10 فروند) گروه پروازی سلطان را تشکیل و وارد خاک ترکیه می شوند. در آسمان ترکیه به هواپیماها اخطار داد می شود که سریعا خاک ترکیه را ترک کنید ولی هواپیماها با کم کردن ارتفاع، بدون این که سکوت رادیویی را بشکنند، به راه خود ادامه می دهند. پس از مدتی هواپیماها با ارتفاع کم از قسمت شمال عراق وارد منطقه کوهستانی "جبل سنجار" می شوند. اینک فانتوم ها باید برای اولین مرحله سوخت گیری آماده شوند. کار سوخت گیری هوایی در خاک عراق و در فاصله بین شهرهای دهوک و اقراه انجام می گیرد.

فانتوم ها همچون شبح به موصل حمله کردند
بلافاصله بعد از سوخت گیری فانتوم ها برای کوبیدن هدف با سرعت به سمت آن پرواز می کنند. تانکرها نیز شروع به گردشی در یک محور دایره ای می کنند.
هر دو اف 14 مستقر با استفاده از رادار جست وجوگر قوی خود، شروع به زیر نظر گرفتن منطقه می کنند تا مبادا هواپیمایی بجز فانتوم ها به تانکرهای سوخت رسان نزدیک شوند. در این هنگام اف 14 ها نیز کمبود سوخت خود را با سوخت گیری هوایی از تانکرها برطرف می کنند.
فانتوم ها به فرماندهی سرگرد شوقی (سلطان 1) همچون شبح با کم ترین مشکل یا مزاحمت، به بالای سر پایگاه می رسند و با فرمان لیدر دسته، عمل پاپ را انجام داده و تمامی بمب های خود را برروی هدف رها می کنند. در این هنگام پایگاه هوایی الحریه در آتش می سوزد و دود غلیظی فضای آن را پوشانده است. فانتوم ها که ماموریت خود را به دقت و با موفقیت انجام داده اند به سوی تانکرها پرواز می کنند.

همه چیز خوب پیش می رفت تا ...
همه چیز تا این لحظه خوب پیش می رفت که ناگهان تامکت ها متوجه چهار فروند هواپیمای عراقی می شوند که در فاصله 70 کیلومتری از فانتوم ها به سمت تانکرها می آیند. درنگ جایز نبود. اف 14 ها بلافاصله با استفاده از سامانه درخت جنگی و RWR نوع جنگنده های دشمن را میگ 23 و از نوع MF تشخیص می دهند. بر اساس اطلاعات پایگاه هوایی غیاره محل این جنگنده ها و 16 فروند میگ 21 بود.
با اعلام خلبانان اف 14 به فرماندهی عملیات (سرهنگ افشار) که در یکی از تانکرها مستقر بود، با محاسباتی که انجام شد معلوم می شود که جنگنده های عراقی به دلیل کمبود سوخت بیشتر از 15 دقیقه نمی توانند به پرواز خود ادامه دهند و مجبورند به پایگاه مبداء برگردند. ولی در شرایط فعلی که فانتوم ها بدون مهمات برای سوخت گیری به سمت تانکرها می آمدند؛ بازهم میگ ها می توانستند دردسرساز شوند و امکان داشت در بین راه با فانتوم ها برخورد کنند و فانتوم ها نتوانند به موقع سوخت گیری کنند که در این شرایط با توجه به کمبود سوخت احتمال این می رفت که خلبانان فانتوم با کمبود سوخت مجبور به خروج اضطراری شوند.

دستور رهگیری و انهدام میگ ها صادر شد
پس باید تدبیری اندیشیده می شد لذا از سوی سرهنگ افشار فرمانده عملیات به اف 14 ها دستور رهگیری و در صورت لزوم انهدام میگ های 23 صادر شد.
درنگ جایز نبود هر دو اف 14 به فرماندهی سرهنگ صدقی با گردشی سریع به سمت جنوب ارتفاع خود را تا 15000 پا افزایش داده و آرایش جنگی گرفتند. در این هنگام خلبانان شروع به چک کردن دستگاه های الکترونیکی می کنند و با توجه به این که خلبانان اف 14 متوجه شدند که هواپیماهای عراقی هنوز آنها را شناسایی نکرده اند ارتفاع خود را به 20000 پا رساندند در این ارتفاع امکان درگیری برای اف 14 بهتر بود. آنها مصمم بودند که مسیر را برای بازگشت فانتوم ها پاک سازی کنند. موفقیت عملیات اینک درگرو اف 14 ها بود.
در این هنگام خلبانان با توجه به آن چه آموخته بودند در یک حرکت تاکتیکی از هم جدا می شوند با این حرکت اف 14 ها می توانستند به صورت راداری یا چشمی هواپیمای دشمن را شناسایی کنند و با دادن اطلاعات لازم به اف 14 دیگر او را در بهترین شرایط شلیک قرار دهند. این تاکتیک هرگز از سوی جنگنده های اف 4 و اف 5 مورد استفاده قرار نگرفت و آنها در حین پرواز دستورات لازم را صادر می کردند.

تامکت ها (اف 14 ها ) بدین شکل مسلح بودند
تامکت ها به سوی هدف پیش می روند اف 14 با نام سلطان 7 به خلبانی سرهنگ صدقی مجهز به دو تیر موشک دوربرد فونیکس، 3 تیر موشک راداری اسپارو و 2 تیر موشک حرارتی ‌سایدوایندر بود، اف 14 با نام سلطان 8 به خلبانی تایبی نیز مجهز به 6 تیر موشک راداری اسپارو و 2 تیر موشک حرارتی سایدوایندر بود. هر دو اف 14 با دراختیار داشتن موشک های دوربردتر و بهتری که نسبت به میگ های دشمن در اختیار داشتند و همچنین داشتن سوخت بیشتر، نسبت به هواپیماهای دشمن برتری داشتند؛ اما باید آنها به یک نکته مهم دقت می کردند و آن اصل غافلگیری بود. باید خود را در شرایطی قرار می دادند که بعد از هدف قرار دادن دشمن به شکلی عمل شود که فانتوم ها با موفقیت سوخت گیری کرده و همگی بدون این که نیروی هوایی عراق متوجه حضور آنها شود، خاک دشمن را ترک گویند.
تامکت ها با صعود به ارتفاع 22000 پایی به سرعت تمامی چک های نهایی را انجام می دهند و تمای تسلیحات بجز موشک های حرارتی و مسلسل هواپیما را آماده می کنند و دستگاه تشخیص دوست از دشمن را نیز فعال می کنند. تصمیم بر این می شود که با توجه به بهره مندی اف 14 با نام سلطان 7 از موشک های دوربرد، ابتدا او وارد نبرد شود.
خلبان کابین عقب اف 14 با استفاده از جست وجوگر رادار قدرتمند خود، شروع به سرچ کردن می کند و موفق می شود 4 فروند میگ عراقی را شناسایی و موقعیت آنها را هر لحظه توسط کامپیوتر هواپیما ثبت کند. با توجه به فاصله ای که میگ ها با اف 14 دارند فقط با استفاده از موشک فونیکس می توان آنها را هدف قرار داد.

درگیری هوایی آغاز می شود
سرانجام در فاصله 56 کیلومتری سرهنگ صدقی موفق می شود آرایش هواپیماها را در کامپیوتر خود ببیند. ترکیب آنها به صورت دو دسته دو فروندی جدا، پشت سر هم درحال پرواز به سمت آنها می باشند.
صدقی دستور به کاراندازی ECM ( اخلالگر الکترونیکی ) را صادر می کند ولی بعد از چند ثانیه متاسفانه دستگاه سلطان 8 از کار می افتد و صدقی مجبور می شود که علاوه بر هواپیمای خود، اف 14 دیگر را نیز پوشش دهد.
در فاصله 33 کیلومتری صدقی به کمک خود فرمان می دهد که یک تیر موشک دوربرد فونیکس را به سمت یکی از میگ ها شلیک کند. بلافاصله اولین موشک رها شده، موتورش روشن می شود و به سوی یکی از میگ ها که در ارتفاع 30000 پایی درحال پرواز بود حرکت می کند و 8 ثانیه بعد دومین موشک دوربرد فونیکس با روشن شدن موتورش به سرعت به سمت میگ دوم حرکت می کند.

http://localhost/1015/images/stories/fruit/soltan.jpg

درکم تر از چند ثانیه دو میگ ساقط می شود
میگ ها که هنوز متوجه حضور تامکت ها و حتی شلیک موشک نشده بودند، به راه خود ادامه می دادند. در این سو اف 14 از رادار خود مسیر موشک شلیک شده را دنبال می کرد. درهمین لحظه از سوی سلطان 9 (فرمانده عملیات) تامکت ها اعلام می شود که از سوی دشمن خبر حمله فانتوم ها به پایگاه الحریه به میگ ها اطلاع داده شده و آنها درحال گردش برای درگیر شدن با فانتوم ها هستند. فقط چند ثانیه بعد از مخابره این خبرف موشک ها به میگ ها برخورد می کند. فونیکس اول لیدر دسته پروازی را در آسمان و مقابل دیگر دوستانش به تلی از آتش تبدیل می کند. در این لحظه کمک صدقی فریادی از شادی می کشد. کمک تصور می کند که موشک دوم به هدف برخورد نکرده زیرا 3 میگ باقی مانده همگی درحال پرواز می باشند که ناگهان متوجه می شود که یکی از میگ ها به سرعت درحال شیرجه و نزدیک شدن به زمین و غیر قابل کنترل است و بعد از لحظاتی میگ دوم نیز از صفحه رادار محو می شود. سرجنگی موشک قدرتمند فونیکس در نزدیکی میگ منفجر شده بود و آنها متوجه این سلاح مهلک می شوند. اما خلبانان تامکت فرصتی برای ابراز شادی نداشتند. آنها تمام حواس خود را برای رهگیری دو میگ دیگر منعطف می کنند زیرا ممکن بود آنها برای فانتوم ها مشکل ایجاد کنند.
میگ های باقی مانده کاملا سردرگم بودند. آنها ابتدا به سمت جنوب و سپس به سمت شرق گردش کرده و ارتفاع خود را نیز کم می کنند. خلبانان میگ های عراقی هنوز هم نمی دانستند توسط چه چیزی و از چه سمتی مورد هدف قرار گرفته اند.

میگ های عراقی سردرگم دو اشتباه انجام می دهند
اثری که از دست دادن 2 هواپیما بر روی دو میگ دیگر گذاشته بود، باعث شده بود که آنها تمرکز خود را از دست بدهند. آنها در این لحظه مرتکب دو اشتباه بزرگ شدند. اول این که ارتفاع خود را کم کردند و باعث شدند اف 14 ها در ارتفاع بالاتری از آنها قرار گیرند و دوم اینکه گردشی کاملا اشتباه انجام دادند به شکلی که تامکت ها در پشت سر آنها و در ارتفاع بالاتر قرار گرفتند.
صدقی که موقعیت را مناسب می بیند، بلافاصله پس سوز موتورهای خود را روشن می کند و به تعقیب آنها می پردازد.
هر دو تامکت در فاصله 12 کیلومتری میگ ها قرار می گیرند. این بار نوبت سلطان 8 بود که هدف را زودتر شناسایی کند. به همین منظور صدقی با 2000 پا افزایش ارتفاع، در قسمت راست هواپیمای تایبی قرار می گیرد تا اگر هواپیمای او مورد حمله قرار گرفت از او حمایت کند. تایبی خود را برای رها کردن موشک راداری اسپارو آماده می کند. این موشک نسل جدید موشک های راداری بود که در جنگ ویتنام مورد استفاده قرار می گرفت. در همین لحظه تایبی به صدقی اعلام می کند که چراغ اخطار CSD یا همان کامپیوتر دریافت اعلام هواپیمایش دچار مشکل شده است (هواپیمای اف 14 بدون این سامانه قابلیت رهگیری و شلیک موشک را ندارد و فقط قابلیت استفاده از مسلسل را دارا می باشد) برنامه ریزی مجدد این سامانه بر روی زمین 5 دقیقه زمان می برد و به دنبال آن 6 تا 8 دقیقه زمان احتیاج است تا سیستم ناوبری هواپیما اصلاح گردد. اما این درحالی بود که در عمق 300 کیلومتری خاک دشمن و درحال درگیری با دو هواپیمای دشمن بودند. در این هنگام صدقی به ناچار فرمان بازگشت همبال خود (تامکت سلطان 8 ) را به محل تانکرها صادر می کند و به ناچار موشک حرارتی خود را مسلح نموده به دنبال میگ ها ادامه می دهد. صدقی به کمک خود نیز می گوید دستگاه ECM را به راه بیاندازد و همزمان تلاش کند برای این که بر روی یکی از میگ ها قفل کند.

میگ ها در دام خلبان باهوش تامکت ایرانی ولی سوخت ...
صدقی مجددا با استفاده از پس سوز موتور سرعت خود را اضافه می کند. در این هنگام میگ ها در ارتفاع 15000 پایی به پرواز ادامه می دادند و اف 14 کمی پایین تر از آنها درحال پرواز بود.
در فاصله 1500 متری آنها، صدقی از طریق سامانه کنترل آتش، علامت و صدای قفل موشک حرارتی را می شنود و سامانه نشان می دهد که هواپیمای دشمن در برد موشک است؛ اما پیش از آن که بتواند موشک را شلیک کند، میگ ها ها به یک باره از هم جدا شدند. فرمانده به سمت راست گردش می کند و دیگری به سمت چپ. صدقی به دنبال لیدر دسته عراقی به راست گردش می کند. میگ عراقی سعی می کند با انجام مانورهای پی در پی مانع از شلیک موشک توسط اف 14 شود. اما خلبان میگ دوباره اشتباه می کند. ناگهان از گردش دست کشیده و شروع به صعود می کند و صدقی را در بهترین شرایط شلیک موشک حرارتی قرار می دهد. موشک از زیر بال اف 14 رها شده و ثانیه ای بعد موشک به هدف برخورد کرده و میگ عراقی را به تلی از آتش تبدیل می کند.
لحظاتی از هدف قرار دادن میگ، کمک صدقی به او اطلاع می دهد میگ عراقی در پشت سر آنهاست و بدتر از آن چراغ اخطار سوخت هواپیما نیز روشن شده است. در این زمان اف 14 درحال پرواز با سرعت 520 مایل بر ساعت، با سوخت کم می باشد و یک میگ 23 عراقی هم دقیقا در پشت سر اوست. در این لحظه صدقی مانوری انجام می دهد که بر اساس آن دسته فرامین را با تمام قدرت به عقب کشیده و همزمان پدال های گردان را تا آخر فشار می دهد. در این حالت هواپیما به ناگه به صورت تمام رخ می شود و با فشار جی زیاد سرعت آن به طور قابل ملاحظه ای کم می شود (این مانور بسیار شبیه مانور کبری می باشد)
در این هنگام سرعت تامکت از 520 مایل در ساعت به 150 مایل در ساعت می رسد. خلبان عراقی که انتظار چنین حرکتی را نداشت با سرعت زیاد از زیر تامکت رد می شود. صدقی بلافاصله هواپیما را در حالت پس سوز قرار می دهد او آخرین موجودی خود که یک موشک حرارتی است به سمت میگ رها می کند و این موشک هم همانند 3 موشک قبلی با هدف برخورد کرده و آن را به آتش می کشد.

کمک خلبان اطلاع می دهد سوخت کافی نداریم
کمک لحظه به لحظه به خلبان اخطار می دهد درحال اتمام سوخت هستیم و می گوید هرچه سریع تر پس سوز را خاموش کن. در این لحظات اف 14 فقط برای دو دقیقه پرواز بدون پس سوز، سوخت داشت.
صدقی بعد از خاموش کردن پس سوز بلافاصله به سمت تانکرها گردش می کند و با سلطان 9 تماس می گیرد و وضعیت خود را اطلاع می دهد و متوجه می شود که تمام فانتوم ها سالم رسیده و موفق به سوخت گیری شده اند. پس از لحظاتی صدقی و کمکش موفق می شوند یک فروند تانکر را که به وسیله دو فروند فانتوم (سلطان 1 و 3) اسکورت می شد، در لابه لای کوهستان ها پیدا کنند. در این لحظه هیچ خبری خوشایندتر از آن برای صدقی و کمکش نبود. سوخت برای آنها همانند زندگی بود. آنها سوخت گیری کرده و به سلامت به ایران مراجعت می کنند.

نتایج عملیات
فانتوم ها در این عملیات توانسته بودند که به پایگاه هوایی الحریه در موصل حمله کنند. آنها علاوه بر وارد کردن خسارات جبراان نا پذیر به پایگاه دشمن، توانسته بودند 2 فروند میگ 21 و سه فروند هلی کوپتر MI8 عراقی را نیز بر روی زمین از بین ببرند.
در این عملیات موفق، حداقل یک متخصص فرانسوی در جریان بمباران کشته شد و یک نفر دیگر نیز زخمی شد. البته تعداد تلفات و زخمی ها بیش از این بود که منابع رسمی فقط این آمار را اعلام کردند.
بعد از این عملیات دولت فرانسه دستور بازگشت تمامی متخصصان فرانسوی را صادر کرد و آنها نیز سریعا به کشورشان بازگشتند. در این عملیات سرهنگ خلبان آن زمان صدقی، موفق می شود در یک پرواز و در کم تر از یک ساعت 4 فروند میگ 23 عراقی را هدف قرار دهد. همچنین در این عملیات 3 خلبان از 4 خلبان میگ های عراقی کشته شدند.
در میان نام خلبانان کشته شده، نام یکی از بهترین خلبانان میگ عراقی به چشم می خورد. سروان "احمد صباح" که در روزهای نخستین جنگ موفق شده بود 3 فروند هواپیمای F-5 نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران را مورد هدف قرار دهد

منبع :
ساجد

Isengard
5th June 2010, 10:55 AM
بزرگ ترین عملیات هوایی آفندی و ایذایی نیروی هوایی
----------------------------------------------------------------


بامداد روز هفتم آذر ماه سال 1359، به دستور فرماندهی عملیات، خلبانان شجاع نیروی هوایی ماموریت داشتند تا در عملیاتی بزرگ هدف های دریایی را در منطقه عملیاتی خلیج فارس منهدم نمایند.
بامداد روز هفتم آذر ماه سال 1359، به دستور فرماندهی عملیات، خلبانان شجاع نیروی هوایی ماموریت داشتند تا در عملیاتی بزرگ هدف های دریایی را در منطقه عملیاتی خلیج فارس منهدم نمایند.
"عملیات مروارید" توسط دریادلان نیروی دریایی و برای حفظ سیادت جمهوری اسلامی بر آب های گرم خلیج فارس آغاز شده بود و ماموریت نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران پشتیبانی یگان های عمل کننده در دریا بود.
هماهنگی های لازم قبلا صورت گرفته بود. در سالن توجیه، افسر اطلاعات و عملیات برای خلبانان خاطرنشان ساخت که نیروی دریایی توانسته است سکوهای عظیم نفتی "البکر" و "العمیه" عراق را به تسخیر خود درآورد. وی همچنین یادآور شد که این سکوها برای عراق جنبه حیاتی دارند، از این رو دشمن در آب های خلیج فارس دست به تحرکاتی زده است و مطمئنا برای بازپس گیری این سکوها، خود را به آب و آتش خواهد زد. این جا بود که خلبانان به اهمیت این ماموریت پی برده و بیش از پیش، خود را برای این عملیات آماده ساختند.
پس از انجام مقدمات پروازی، اکثر فانتوم ها مجهز به موشک های هوا به سطح "ماوریک" شدند و تعدادی دیگر نیز برای پشتیبانی هوایی مجهز به موشک های هوا به هوای راداری و حرارتی شدند.

http://localhost/1015/images/stories/fruit/fdfg.jpg
اولین دسته فانتوم ها به پرواز درآمدند
در اولین ساعات صبح، اولین گروه پروازی باند پرواز پایگاه را ترک کردند. گروه اول هنوز به منطقه مورد نظر نرسیده بودند که با "ناوچه پیکان" تماس برقرار کرده و اطلاعات مربوط به موقعیت هدف های دریایی را که در آبراه ام القصر و اطراف اسکله های البکر و العمیه و نیز در داخل خلیج فارس مستقر بودند، جویا شدند.
بر روی ناوچه پیکان، شهید سروان خلبان "ابراهیم شریفی" به عنوان راهنما حضور داشت که به همراه فرمانده شهید ناوچه پیکان، اطلاعات خوبی از محل هدف ها در اختیار هواپیماهای خودی قرار دادند.
ناوچه پیکان که از قبل خود را در پناه اسکله البکر به خوبی مخفی کرده بود، طی یک سری کدهای رمز، اطلاعات بسیار مفیدی از منطقه به خلبانان ارائه داد و آنها نیز سریعا به سمت هدف های مشخص شده توسط پیکان، ادامه مسیر دادند.
درحالی که هواپیمای اف 4 به دنبال طعمه مورد نظر، بر مدار 36 درجه، گشت می زد، از طریق هواپیمای اف 14 که به منظور پوشش، از قبل در منطقه مستقر شده بود، به خلبان اطلاع داده می شود که دو فروند هواپیمای میگ 23 در ده مایلی به سمت آنها در حرکتند.
اولین ناوچه هدف قرار می گیرد درحالی که ...
هنوز آخرین تماس رادیویی خلبان اف 14 پایان نگرفته بود که خلبان، اولین هدف دریایی را که یک ناوچه تندروی عراقی بود، بر صفحه رادار مشاهده کرد. ناوچه فوق با مشاهده هواپیمای ایرانی، تغییر مسیر داد و درحالی که آتش پر حجم توپ های خود را به سوی فانتوم نشانه رفته بود، اقدام به فرار نمود. شرایط جوی منطقه به خاطر وجود ابرهای پراکنده، به گونه ای بود که خلبانان ناگزیر می بایست در ارتفاع پایین تری پرواز می کردند؛ از این رو بیشتر در تیررس آتش دشمن بودند. اما آتش پرحجم توپ های مستقر در ناوچه دشمن، در اراده خلبانان خللی وارد نمی کرد.
به سرعت و با انجام مانورهای مختلف از سوی خلبانان، هواپیما در فاصله مناسب قرار گرفت و با شلیک دو فروند موشک هوا به سطح ماوریک (تلویزیونی)، یکی از ناوچه های تندروی عراقی که در جلوی آبراه ام القصر در حرکت بود، منهدم شد و دود ناشی از انهدام ناوچه عراقی، سطح دریا را پوشاند.

هواپیمای اف 14 یکی از میگ های دشمن را شکار می کند
خلبانان با خوشحالی زیاد فریاد می زدند و الله اکبر می گفتند و در پاسخ به پیام رادیویی مجدد هواپیمای اف 14 که آنها را به ترک منطقه فرا می خواند، نیز فریاد الله اکبر سر دادند. اینک هواپیمای دشمن، در حد خطرناکی به فانتوم نزدیک شده بود و بر روی آن قفل راداری کرده بود. خلبانان ناگاه به خود آمدند و با کم کردن ارتفاع، اقدام به ترک منطقه نمودند. در همین حین خلبان شجاع و ماهر اف 14 با شلیک یک موشک فونیکس و یک موشک حرارتی، یکی از هواپیماهای دشمن را متلاشی و دیگری را وادار به فرار کرد. خلبانان فانتوم که از طریق رادیوی هواپیما مکالمات او را می شنیدند، از او به خاطر این اقدام شجاعانه اش تشکر می کنند و سالم به پایگاه برگشته و به زمین می نشینند.

صدای زنگ اسکرامبل همه را به خود می آورد
خلبانان، مسرور از این پیروزی با خوشحالی سخت سرگرم بازگویی انجام ماموریت برای همکاران خلبان خود در گردان پروازی بودند، که مجددا زنگ آلرت (اعلام خطر) به نشانه وضعیت اضطراری به صدا درآمد. به شتاب دو فروند هواپیمای اف 4 از باند پرواز برخاسته و در نزدیکی منطقه در گیری، با ناوچه پیکان تماس می گیرند. ناوچه پیکان که منتظر آنها بود، این بار هدف جدیدی را در آبراه ام القصر به آنها ارائه کرد.
هواپیماها درحالی که به طرف هدف تعیین شده در حرکت بودند و بر روی آب های مواج خلیج فارس کوچک ترین تحرکات دشمن را از نظر می گذراندند، خلبان یکی از فانتوم ها با مشاهده اشیایی بر سطح دریا، تا حدودی از ارتفاع خود کاسته و بر سطح آب دقیق می شود. تعداد زیادی از نفرات دشمن را با جلیقه های نجات، در میان توده ای از روغن سیاه و بقایای یک ناوچه لجستیکی متلاشی شده که بر سطح آب شناور بود، مشاهده می کند. به نظر می رسید که این ناوچه لحظاتی قبل توسط عقابان تیزپرواز نیروی هوایی منهدم شده است.

ناوچه اوزای عراقی به قعر آب های خلیج فارس می رود
خلبانان اوضاع را به دقت بررسی می کنند. هواپیماها اینک به چند مایلی هدف رسیده بودند. هدف یکی دیگر از ناوچه های موشک انداز اوزا بود که در آبراه ام القصر رفت و آمد می کرد. دشمن از این آبراه صرفا به منظور اختفاء ناوچه هایش بهره می جست که در مواقع لزوم، ناوچه ها از دهانه آبراه خارج می شدند و پس از انجام ماموریت، در آبراه پناه می گرفتند. ناوچه های ما نیز به علت باریکی آبراه، نمی توانستند به تعقیب آنها بپردازند؛ از این رو انهدام ناوچه های دشمن می بایست با عملیات هوا به سطح انجام می پذیرفت.
اطلاعات داده شده از ناوچه پیکان زمانی به خلبانان رسید که ناوچه عراقی به قصد ماموریت، از آبراه خارج شده بود. یکی از هواپیماها او را درصفحه رادار زیر نظر داشت. خلبان با مناسب دیدن موقعیت با انتخاب زاویه مناسب و شلیک یک موشک ماوریک، کابین فرماندهی ناوچه اوزای عراقی را مورد اصابت قرار می دهد و چون مخزن مهمات نیز در مجاورت کابین فرماندهی ناوچه قرار داشت، انفجار مهیبی، منطقه را تکان داد و دود ناشی از آن، بخشی از سطح دریا را پوشاند.
خلبانان پس از اطمینان یافتن از این که هیچ هدف دیگری در منطقه وجود ندارد، طی تماسی با ناوچه پیکان، فرمانده ناوچه را از انجام ماموریت، آگاه ساختند. او که از شنیدن خبر انهدام ناوچه عراقی بسیار خوشحال شده بود، از آنها تشکر کرد و اسامی خلبانان شرکت کننده در عملیات را خواست. لیدر دسته پروازی نیز از فرمانده ناوچه به خاطر اطلاعات دقیق و حساب شده اش تشکر کرده و می گوید که اسامی ما در پایگاه هوایی، محفوظ است و در آینده، چنان چه مایل باشند به صورت محرمانه در اختیارشان قرار خواهد گرفت.

شناسایی منطقه برای جدا شدن ناوچه پیکان
لحظاتی بعد از نشستن هواپیماها، یک فروند اف 4 دیگر از پایگاه به منظور شناسایی و جست وجوی منطقه به پرواز درآمد. ماموریت این فانتوم شناسایی منطقه بود تا اگر ناوچه پیکان در جدا شدن از اسکله با تهدید از ناحیه شناورهای دشمن مواجه شدف به رفع تهدید و یا احیانا انهدام شناور دشمن بپردازد. فانتوم با پرواز بر روی جزیره بوبیان و دهانه خورعبدالله، اطمینان حاصل کرد که خطر و تهدیدی برای حرکت ناوچه پیکان وجود ندارد و به مرکز از طریق کد اعلام نمود که ناوچه پیکان می تواند منطقه را ترک کند و خود نیز به پایگاه بر می گردد.

ناوچه قهرمان پیکان به همراه پرسنل شجاع خود ...
ساعتی بعد به پایگاه اعلام می شود که رادار نمی تواند با ناوچه پیکان تماس بگیرد. بلافاصله یک فروند فانتوم به خلبانی سرلشکر شهید "داوود اکرادی" که در این روز تعداد زیادی پرواز عملیاتی داشت و موفق به انهدام چندین ناوچه عراقی شده بود، به پرواز در آمد. در این پرواز، سرگرد خلبان "ناصر گودرزی" به عنوان کمک، اکرادی را همراهی می کرد.
فانتوم بلافاصله بعد از پرواز، مسیر اسکله البکر را پیش گرفت در حدود پانزده مایلی اسکله نقطه سیاه رنگ و روغنی در سطح آب دریا مشاهده شد که مشخص می کرد لحظاتی قبل یک کشتی در این مکان غرق شده است. هواپیما به بالای نقطه سیاه رنگ رسید. هیچ اثری نبود تنها تعدادی جلیقه نجات بر روی سطح آب شناور بود.

در تعقیب ناوچه عراقی
در همین حین خلبان متوجه یک ناوچه عراقی می شود که کمی دورتر با سرعت درحال حرکت به سمت عراق است. یقینا این همان ناوچه ای بود که پیکان را مورد اصابت قرار داده بود. شهید اکرادی بلافاصله به سمت ناوچه حرکت می کند. در همین هنگام از سوی هواپیمای اف 14 مستقر در منطقه به فانتوم اطلاع داده می شود:
- دو فروند هواپیمای دشمن با سرعت به سمت شما درحال حرکت هستند ... بهتر است منطقه را ترک کنید.
هنوز پیام هواپیمای اف 14 به پایان نرسیده بود که از سوی رادار زمینی نیز این مسئله تایید شد. خشم ناشی از غرق شدن ناوچه پیکان، آن چنان سینه خلبانان شجاع را به درد آورده بود که به هیچ کدام از اخطارها توجهی نمی کردند.
هواپیمای اف 4 با گردشی سریع به سمت ناوچه اوزای عراقی ادامه مسیر داد. در این هنگام ناوچه عراقی که در محدوده اسکله البکر قرار داشت، از وجود فانتوم ایرانی مطلع شده بود و مدام به چپ و راست می رفت تا از تیرس عقابان تیز چنگال نیروی هوایی در امان بماند؛ ولی خلبانان مصمم بودند به هر قیمتی ناوچه اوزای عراقی را هدف قرار دهند.
اخطارهای رادیویی هواپیمای اف 14 شدیدتر می شد. خلبان هواپیمای اف 14 اعلام می کرد که دشمن هر لحظه به شما نزدیک تر می شود، زودتر منطقه را ترک کنید.

دو موشک به سوی فانتوم شلیک می شود
ناوچه عراقی چون درحال فرار بود باید از ارتفاع بالاتری روی آن قفل راداری انجام می شد و با اوج گرفتن فانتوم، خلبانان عملا در تیررس هواپیماهای دشمن قرار می گرفتند. ولی....
خلبان در یک لحظه ارتفاع هواپیما را در نقطه مناسبی بالا کشید و کمک نیز بلافاصله بر روی ناوچه، عمل قفل راداری را انجام داد.
در همین هنگام دو فروند هواپیمای دشمن که به فاصله چند مایلی فانتوم رسیده بودند، از ارتفاع گرفتن فانتوم نهایت استفاده را برده و هر کدام موشکی به سوی فانتوم رها کردند.
خلبانان بلافاصله شروع به شکستن قفل راداری موشک های دشمن و اختلال در سیستم هدایتی آنها کردند.
در این هنگام هواپیمای اف 14 نیز که متوجه شده بود فانتوم به اخطارها توجهی نمی کند، احساس خطر کرده بود و خود را سریعا به محل استقرار فانتوم ها رسانده بود و آماده درگیری با دشمن بود، که هواپیماهای دشمن به محض اطلاع از این موضوع و فرار از دست موشک های دوربرد (فونیکس) مرگبار این هواپیما، پا به فرار گذاشتند.
فانتوم در بهترین شرایط برای رها ساختن موشک خود قرار گرفته بود، ولی بالگردهای پشتیبانی دشمن مستقر در منطقه و همچنین توپ های ضد هوایی مستقر بر روی ناوچه به شدت به سوی فانتوم شلیک می کردند.

اولین موشک به ناوچه عراقی برخورد می کند
خلبانان بدون توجه به این تهدیدات، تمام حواس خود را متوجه منهدم ساختن ناوچه عراقی کرده بودند. سرانجام لحظه موعود فرار رسید و خلبان در یک موقعیت مناسب، یک موشک ماوریک به سوی ناوچه اوزای عراقی شلیک کرد. موشک از زیر هواپیما رها شد و غرش کنان به سمت ناوچه حرکت کرد و دقیقا به داخل محفظه موتورخانه ناوچه رفت و با انهدام در آن مکان، قطعات متلاشی شده ناوچه به آسمان برخاست.

دومین موشک هم شلیک می شود
دود ناشی از اصابت موشک به ناوچه، تمام منطقه را پوشانده بود. کمک به خلبان می گوید که ناوچه منهدم شده و بهتر است که منطقه را ترک کنیم؛ ولی شهید اکرادی نمی پذیرد و می گوید:
- تا از غرق شدن ناوچه اطمینان حاصل نکنیم، منطقه را ترک نمی کنم.
شهید اکرادی با گردشی بر روی ناوچه عراقی که درحال سوختن بود، دومین موشک ماوریک را به سوی آن شلیک نمود. با برخورد موشک با ناوچه، زبانه های آتش و دود عظیمی به هوا برخاست. گویی که نفت را بر روی آب به آتش کشیده باشند.

سومین موشک هم شلیک می شود
کمک مجددا به شهید اکرادی می گوید:
- این ناوچه کارش تمام است، بهتراست برگردیم.
ولی شهید اکرادی جواب می دهد:
- تا انتقام تک تک بچه های ناوچه پیکان را از دشمن نگیرم بر نمی گردم.
کمک که می بیند شهید اکرادی مصمم است که ناوچه دشمن به طور کامل به قعر آب های خلیج فارس روانه کندف از او می خواهد ارتفاع را بیشتر کند تا از دود ناشی از سوختن ناوچه در امان باشند و بتوانند سومین موشک ماوریک را به سوی آن شلیک کنند.
هید اکرادی بلافاصله ارتفاع را بیشتر کرده و سومین موشک به سمت ناوچه عراقی شلیک می شود. موشک با برخورد با ناوچه، آن را به چندین قسمت تقسیم می کند و لحظاتی بعد اثری از آن بر روی آب های خلیج فارس نمی ماند.

روز بعد از عملیات
فردای این روز، یک فروند هلی کوپتر نیروی دریایی به منطقه اعزام می شود تا بازماندگان عملیات روز قبل را چه ایرانی و چه عراقی از سطح آب جمع آوری کند.
تنها بازمانده ناوچه قهرمان پیکان، بعد از نجات یافتن تعریف می کند که نیم ساعت بعد از هدف قرار گرفتن ناوچه پیکان، درحالی که بر روی سطح آب شناور بوده، مشاهده کرده که چگونه ناوچه ای که آنان را هدف قرار داد توسط یک فروند هواپیمای ایرانی به قعر آب های خلیج فارس فرستاده شده است.

نتایج بزرگ ترین عملیات هوایی آفندی و ایذایی
در این عملیات تعدادی از زبده ترین خلبانان هواپیمای اف 4 و اف 14، تانکرهای سوخت رسان، هواپیمای سی 130 و نیز بالگردهای نیروی دریایی شرکت داشتند.
خلبانان شجاع نیروی هوایی، در این روز بزرگ ترین عملیات هوایی آفندی و ایذایی را در آسمان منطقه به اجرا گذاشتند و در نهایت علاوه بر انهدام تعداد زیادی از ناوچه های تندرو و اوزای عراقی، دو اسکله البکر و العمیه را نیز به شدت بمباران کردند.
طرح ریزی عملیات به شکلی بود که خیلی زود نیروی هوایی عراق به خود شکل تدافعی گرفت. نیروی هوایی عراق در این روز متحمل خسارات جبران ناپذیری شد، به شکلی که در این روز شش فروند هواپیمای دشمن توسط شکاری های نیروی هوایی هدف قرار گرفته و سرنگون شدند.
بعد از پایان عملیات هوایی، تازه مشخص شده که خلبانان شجاع نیروی هوایی چه بلایی بر سر عراق آورده بودند. بالگردهای نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران تا چند روز پس از عملیات، خدمه ناوها و ناوچه های منهدم شده و غرق شده عراقی را از سطح آب جمع آوری می کردند.



به نقل از ساجد

Isengard
12th June 2010, 11:07 AM
عبور از دیوار دفاعی عراق و لغو اجلاس سران غیرمتعهدها
---------------------------------------------------------------------

جمهوری اسلامی ایران مصمم شده بود که به هیچ عنوان اجازه برگزاری این اجلاس در شهر بغداد را ندهد؛ پس باید به نحوی این شهر ناامن نشان داده می شد و بهترین گزینه برای نا امن نشان دادن آن جا، استفاده از توان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بود که بهترین و مطمئن ترین گزینه بود.
در همان اوایل جنگ تحمیلى، صدام در مصاحبه با روزنامه «الدوره» عراق گفته بود:
- این جنگ به خاطر فتح و تصرف چند صد كیلومتر اراضى خاك ایران نیست و همه‏ چیز محدود به اهداف نظامى نمى‏شود، بلكه این جنگ به خاطر سرنگونى رژیم جمهورى اسلامى ایران است.
در این شرایط، به طور مسلّم یكى از ابزارهاى موجود، استفاده از فشارهاى سیاسى و افزایش تحركات سیاسى با هدف جلب حمایت كشورها براى كمك نظامى و سیاسى و تضعیف دشمن بود. به عبارت دیگر برخوردارى هر یك از كشورهاى ایران و عراق از یك نظام سیاسى برتر در منطقه، مقدمات پیروزى را فراهم مى‏كرد.

8 ماه فشار همه جانبه
قبل از فتح خرمشهر، عراق در چنین جایگاهى قرار داشت و یك سر و گردن از ما بالاتر بود و مى‏توانست با فشارهاى سیاسى، خود را به ما تحمیل كند. ولى با فتح خرمشهر، قضیه برعكس شد و نظام بین‏الملل شاهد شكست نظامى - سیاسى عراق در این منطقه استراتژیك شد و این درحالى بود كه عراق برگ برنده خود را براى اعمال نظارت نامشروع در منطقه، از دست داد.
در این شرایط كه خرمشهر آزاد شده بود، كشورهاى عرب منطقه كه روى صدام و ارتش آن تكیه داشتند دچار وحشت شدند.
از آغاز عملیات ثامن الائمه در مهر ماه سال 1360 تا پایان عملیات بیت المقدس در خرداد سال 1361، فشارهای نظامی ایران بر عراق به حدی بود که رژیم بعث عراق، تعداد زیادی از تجهیزات و نیروهای خود را از دست داده بود و این درحالی بود که این کشور حمایت همه جانبه اکثر دولت های عربی و استکبار جهانی را پشت سر داشت. در این شرایط سیاسى، آمریكا و برخى كشورهاى عرب توصیه كردند كه در این فضا و شرایط حاكم، هرچه سریع‏تر باید آتش‏بس برقرار شود.

اجلاس سران کشورهای غیر متعهد
در همین زمان، جنوب لبنان توسط اسرائیل اشغال شده بود که کشور عراق در یک ترفند هماهنگ با استکبار جهانی، اعلام کرد که می خواهد نیروهای خود را از مناطق اشغالی ایران خارج کند و به مقابله با اسرائیل بشتابد، تا به این وسیله سرپوشی بر شکست های پی در پی خود از رزمندگان اسلام بگذارد.
در همین اثنا نوبت کشور عراق شد تا میزبان اجلاس سران کشورهای غیر متعهد باشد که میزبانی آن به صورت ادواری مشخص می شد. بعضی از سران کشورهای غیرمتعهد با اعلام این نکته که بغداد به دلیل جنگ ناامن است، خواستار برگزاری اجلاس در کشوری دیگر بودند.

بیانیه های ایران و عراق درباره اجلاس
جمهوری اسلامی ایران نیز به عنوان یکی از فعال ترین کشورهای عضو جنبش غیرمتعهد، تمایلی برای شرکت در این اجلاس در بغداد نداشت و در بیانیه ای شدیدالحن اعلام کرد:
- درحالی که کشور عراق بخش هایی از ایران را اشغال کرده است، تهران هیچ هیاتی را به این اجلاس اعزام نخواهد کرد و اصولا بغداد برای برگزاری این اجلاس محل امنی نمی باشد.
رژیم بعثی عراق نیز بلافاصله برای میهمانی بنزهای سفارشی اش را روی اتوبان های نوساز به راه انداخت. صدام که برای برگزاری این اجلاس خیلی خرج كرده بود، اعلام كرد ایرانی ها نمی توانند بغداد را ناامن كنند.
ارتش عراق نیز در بیانیه ای اعلام کرد:
- بغداد از هر لحاظ امن است. این شهر در طول شبانه روز توسط سایت های موشکی زمین به هوا، انواع توپ های ضد هوایی، سیستم گسترده راداری و هواپیماهای رهگیر محافظت می شود و هیچ کس نمی تواند بدون اجازه وارد حریم هوایی این شهر شود.

دستور ناامن نشان دادن بغداد برای نیروی هوایی صادر شد
جمهوری اسلامی ایران مصمم شده بود که به هیچ عنوان اجازه برگزاری این اجلاس در شهر بغداد را ندهد؛ پس باید به نحوی این شهر ناامن نشان داده می شد و بهترین گزینه برای نا امن نشان دادن آن جا، استفاده از توان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بود که بهترین و مطمئن ترین گزینه بود.
پس از ابلاغ این فرمان از سوی فرماندهی نیروی هوایی، دستور طراحی این عملیات صادر گردید.

طراحی عملیات
این اولین باری بود که طراحان عملیات نیروی هوایی باید عملیاتی را طراحی می کردند تا از آن بتوان به عنوان اهرم قوی و قدرتمندی در برابر سیاست های دشمن استفاده کرد.
کار طراحی عملیات آغاز شد و مشکلات یکی پس از دیگری در راه بود:

در آن زمان پدافند هوایی بغداد با پدافند مسکو (پایتخت شوروی سابق و روسیه فعلی) مقایسه می شد.

سایت های موشکی بلند سام 2 و سام 3 و سام 6 و...، سایت های موشکی کوتاه،مدرن و چابک "کروتال" و "رولند " در فواصل معین که در بین و اطراف آنها توپ های ضد هوایی 23 و 35 و 57 میلی متری استفاده می شد. این تجهیزات به صورت رینگ های پدافندی از فاصله حدود 20 کیلومتری بغداد به صورت فشرده در کنار یکدیگر قرار داشتند. همچنین در طول مدت شبانه روز هواپیماهای رهگیر و مدرن آن زمان (میگ های 23 و 25) یا برفراز شهر بغداد و اطراف آن در پرواز بودند و یا درحال آمادگی کامل برای مقابله به حملات احتمالی بودند.
این عامل مهم در طراحی عملیات و موفقیت آن بسیار حیاتی بود؛ به شکلی که کوچک ترین اشتباه، منجر به شکست طرح می شد. پس باید به دقت اندیشیده می شد که نوع و تعداد هواپیما ها باید به چه شکل باشد؟ کدام نقطه باید مورد هدف قرار گیرد؟ آیا نتیجه حاصل می شود و یا نیاز به تکرار عملیات است؟

تمام اینها سوالاتی بود که ذهن طراحان را به خود مشغول کرده بود.
در اولین اقدام، به دلیل این که نیاز بود تا مهمات زیادی بر روی اهداف فرو ریخته شود، پس از بحث و تبادل نظر قرار بر این شد که این عملیات توسط جنگنده بمب افکن های اف 4 انجام شود.
اما هدف ها، باید هدفی انتخاب می شد که رژیم بعثی نمونه آن را در خاک ایران قبلا بمباران کرده بود تا در افکار عمومی، تردیدی در مقابله به مثل ایجاد نکند.
نکته دیگر آن بود که باید هدفی مد نظر قرار می گرفت که با حمله به آن، اعتبار دفاع قدرتمند هوایی عراق زیر سوال برود و مدت زیادی آثار آن در ذهن ها باقی بماند. همچنین باید هدفی مورد نظر قرار می گرفت که خبرنگاران و منابعی که اخبار جنگ را مخابره می کردند، بتوانند آن را و یا اثرات آن را خود ببینند و رژیم بعثی عراق نتواند آنرا کتمان کند.
پایگاه هوایی الرشید، نیروگاه هسته ای تموز، ایستگاه ماهواره مخابراتی بعقوبه، مجلس الوطنی بغداد، کاخ صدام، پالایشگاه الدوره و پادگان های نظامی مختلف مورد بررسی قرار گرفتند.

چرا پالایشگاه الدوره
در نهایت پالایشگاه الدوره بغداد که به واسطه گسترش شهر، اینک در داخل شهر بغداد قرار داشت، به عنوان هدف تعیین شد.
بمباران پالایشگاه مهم الدوره از چند جهت می توانست بسیار مهم و حیاتی باشد:
اول: به علت این که این پالایشگاه در نزدیکی پایگاه هوایی الرشید که مهم ترین پایگاه هوایی عراق بود، قرار داشت و در مورد وجود پدافند قوی در آن منطقه هیچ تردیدی نبود که با این حمله ایران می توانست ناتوانی عراق را در دفاع از شهر بغداد و از آن مهم تر دفاع از مهم ترین پایگاه هوایی اش اثبات کند.
دوم: با بمباران این پالایشگاه دود و آتش ناشی از سوختن مواد نفتی تا مدت ها غیر قابل کنترل بود و علاوه بر اختلال در تامین سوخت شهر بغداد، سوختن آن جا در دید تمامی خبرنگاران خارجی حاضر در شهر بغداد قرار می گرفت و رژیم بعثی صدام نمی توانست آن را انکار کند.
سوم: نیروی هوایی عراق بارها پالایشگاه های ایران را بمباران کرده بود و این عملیات به نوعی تلافی جویانه تلقی می گردید و هیچ اشکالی از این حیث متوجه این ماموریت نمی شد.

کار طراحی به پایان رسید
کار طراحی به سرعت شروع و به پایان رسید. برای انجام این عملیات غرورآفرین، برای کاهش میزان ضایعات احتمالی و دستیابی کامل به اهداف عملیات، قرار شد این عملیات توسط 3 فروند فانتوم مسلح و انتخاب شش نفر از بهترین خلبان های نیروی هوایی انجام شود. به شکلی که هر سه فروند به پرواز در آیند و در نزدیکی مرز یکی از آنها جدا شده و دو فروند دیگر وارد خاک عراق شوند و ماموریت را انجام دهند و یک فانتوم دیگر در نزدیکی مرز قرار گیرد تا در صورت بروز اشکال برای یکی از فانتوم ها، به سرعت وارد عمل شده و خود را به منطقه عملیاتی برساند. همزمان با پرواز فانتوم ها، هواپیماهای رهگیر اف 14 نیز به پرواز درآیند و خود را برای مقابله با هواپیماهای رهگیر دشمن که احتمال داشت در راه بازگشت به تعقیب فانتوم ها بپردازند، آماده کنند. هواپیمای سوخت رسان نیز در همان زمان و از پایگاه دیگری به پرواز درآید و خود را در منطقه مناسبی قرار دهد. در همین زمان دو فروند فانتومی که از مرز گذشته بودند، با سرعت به سمت پالایشگاه الدوره بغداد حرکت کرده، آن جا را به شدت بمباران کرده و در راه بازگشت با عبور از فراز شهر بغداد، دیوار صوتی را در این شهر بشکنند.
زمان عملیات نیز سحرگاه روز سی ام تیرماه سال 1361 (صبح روز 31 تیر ماه سال 1361) تعیین شد.

پایگاه هوایی نوژه محل استارت عملیات
بعد از تایید طرح عملیات توسط فرماندهی محترم نیروی هوایی و انجام هماهنگی های لازم، دستور اجرای آن به پایگاه هوایی همدان ابلاغ گردید.
برای انجام این عملیات، شش نفر از بهترین خلبان های نیروی هوایی از میان داوطلبان انتخاب شدند و سرلشکر شهید (سرهنگ آن زمان) "عباس دوران" به عنوان لیدر دسته پروازی انتخاب شد. خلبانان بدین شکل انتخاب شدند:
هواپیمای شماره یک به خلبانی سرلشکر شهید "عباس دوران" و سرتیپ آزاده "منصور کاظمیان".
هواپیمای شماره دو به خلبانی سرتیپ "محمود اسکندری" و کمک سرهنگ "ناصر باقری".
هواپیمای شماره سه به خلبانی کاپیتان "توانگریان" و کاپیتان "خسروشاهی".


سرلشکر خلبان شهید "عباس دوران"

دوران در این زمان به "امیدیه" رفته بود و قرار بود در صورتی که در عملیات رمضان نیاز شد، پرواز کند. زیرا نیروی زمینی ارتش در این عملیات نیاز به حمایت های هوانیروز داشت. در نتیجه دو روز قبل ازشروع عملیات او وارد پایگاه شد.
29 تیرماه سال 1361 حدود ساعت 11 جلسه توجیهی پرواز برگزار شد كه دوران به عنوان لیدر دسته پروازی به همراه سرلشکر شهید "یاسینی" مسئول عملیات پایگاه همدان و سرتیپ شهید "خضرایی" فرمانده پایگاه، بهمراه پنج خلبان دیگر در مورد چگونگی انجام عملیات صحبت كردند. نتیجه جلسه بر این شد كه سه فروند هواپیما تا لب مرز با هم پرواز كنند و وقتی به مرز رسیدند، یكی از هواپیماها (هواپیمای شماره سه) برگردد و دو جنگنده دیگر با ارتفاع كم وارد خاك عراق شوند. یعنی یك حالت ایذایی ایجاد گردد و رادارهای عراق گمان کنند که جنگنده ها برگشتند.
توجیهات اصلی تمام شد و نام دسته پرواز "منصور" تعیین گردید. در این هنگام خلبان های كابین های جلو و عقب، صحبت های خصوصی را با هم انجام دادند. شهید دوران به کمک خود تاکید كرد كه بیشتر حواسش به هواپیماهای دشمن باشد كه به هواپیما حمله نكنند و اگر زمانی هواپیما دچار نقص فنی شد و نتوانستند به پروازشان ادامه دهند، به تنهایی اجكت کند، منتظر خروج او نباشد و حق ندارد دکمه خروج اضطراری او را فشار دهد چون او قصد خروج اضطراری از هواپیما را ندارد و می خواهد به هر نحو ممکن ماموریت را ادامه دهد.

شرح عملیات
سحرگاه روز سی ام تیر ماه سال 1361 (صبح زود روز 31 تیر 1361) مصادف بود با 30 ماه رمضان. ساعت 30/5 صبح، خلبانان بدون فوت وقت همگی به اتاق تجهیزات می روند و پس از تحویل گرفتن تجهیزات، به سمت جنگنده ها حرکت می کنند. در کنار جنگنده ها، خلبانان مشغول چک کردن هواپیماها می شوند که کمک خلبان شهید دوران "کاظمیان" متوجه می شود سمت نما و حالت نمای هواپیما درحال گردش است در صورتی كه باید ثابت می ایستاد. این موضوع را به عوامل فنی اطلاع می دهد و آنها می گویند:
- درحال حاضر نمی توانیم آن را درست كنیم. شما می توانید پرواز را کنسل کنید.
اما دوران نمی پذیرد و می گوید:
- این سمت نما در هوای صاف و بدون ابر اصلا كاربرد ندارد و ما در این هوا نیاز به این وسیله نداریم.
طولی نمی کشد که سه فروند فانتوم مسلح بر روی باند فرودگاه قرار می گیرند و بدون تماس با برج مراقبت و در سکوت کامل رادیویی، با صدای غرشی سهمگین ثانیه هایی بعد در دل آسمان جای می گیرند.
هوا هنوز تاریك بود. شهرهایی که هواپیماها از فراز آنها می گذشتند، هنوز بیدار نشده بودند. فقط ریسه لامپ هاى خیابان و جاده هاى عمومى روشن بود. کمک خلبان به دقت مواظب اطراف بود که مبادا مورد تعقیب گشتی های خودی قرار گیرند. تا نزدیکی مرز خلبانان برای این که سوخت کم تری مصرف کنند، با ارتفاع 15000 پا و سرعت نسبتا کم 350 نات به مسیر ادامه دادند. بر روى شهر ایلامف هواپیماها ارتفاع را تا ده مترى زمین پایین آوردند و همزمان سرعت را تا هزار كیلومتر در ساعت افزایش دادند تا دشمن نتواند آنها را در رادارش ببیند. هواپیماها از جنوب ایلام وارد مرز عراق شدند که در همین هنگام طبق طرح قبلی، هواپیمای شماره سه جهت منحرف کردن رادار دشمن، با مانوری بر روی نوار مرزی دور زده و به داخل کشور بازمی گردد.

http://localhost/1015/images/stories/fruit/f_4d_0001.jpg

شلیک نخستین موشک و رهگیری جنگنده ها
هواپیماها با فاصله حدود دویست متر از یکدیگر در پرواز بودند که ناگهان کمک خلبان هواپیمای شماره یک (سرتیپ کاظمیان) موشكی را می بیند که به سمت هواپیمای شماره دو شلیک می شود و حدس می زند سام هفت باشد و به آنها نرسد. ولى به هواپیمای شماره دو اعلام می کند که مواظب باشند. حدس او درست بود. موشك كمى كه دنبال آنها می آید، در حدود 300 متری هواپیما در هوا منفجر می شود. در همین هنگام راداری های عراقی موفق به رهگیری هواپیما می شوند و کمک خلبان از طریق دستگاه ECM متوجه می شود که رادار بغداد نیز آنها را می بیند لذا به دوران این موضوع را اطلاع می دهد که در همین زمان هواپیمای شماره دو نیز این موضع را به دوران به عنوان لیدر دسته پروازی اطلاع می دهد که ایشان به شوخی می گوید:
- از این پایین تر كه نمى شه پرواز كرد. مى خواین بریم زیر زمین؟
قرار بر این بود كه جنگنده ها از شرق شهر بغداد به سمت جنوب شرق بغداد حركت كرده و سپس به سمت پالایشگاه الدوره كه به شهر چسبیده بود رفته و آن جا بمباران کرده و پس از ماموریت مستقیم به سمت ایران حرکت کنند تا مجبور نشوند گردشی داشته و مورد اصابت گلوله ضد هوایی قرار گیرند.

برخورد با دیوار آتش
همه چیز بخوبی پیش می رفت هواپیماها جاده بغداد - بصره را رها كرده و به سمت شمال شرقى گردش می کنند. ساعت شش و ده دقیقه جنگنده ها در آسمان حومه بغداد قرار داشتند. هوا هنوز تاریك بود، ولى ناگهان در ده مایلى جنوب شرقى بغداد انگار شهر چراغانى شده بود، دو خط دیوار آتش پدافند جلوی جنگنده ها درست شده بود. خلبانان دیوار آتش اول را رد می کنند که دوران به کمک خود می گوید چراغ هاى نشان دهنده آتش سوزی موتور راست روشن شده است.
قاعدتا در این حالت باید کمک موتور راست را خاموش می کرد، ولى نباید از سرعت هواپیما كم مى شد. لذا کاظمیان به دوران می گوید از شهر که رد شدیم خاموشش مى كنم.

پالایشگاه منهدم می شود ولی ...
جنگنده ها دیوار آتش دوم را كه رد كردند، دكل هاى پالایشگاه نمایان شده بود. موقعیت آن جا نسبت به بغداد مثل موقعیت پالایشگاه تهران بود نسبت به شهر تهران. هواپیماها وقتی به نزدیکی پالایشگاه رسیدند، از دور و اطراف پالایشگاه سایت های موشكی سام 2 و سام 3 و سام 6 شروع كردند به شلیک به سمت جنگندها. پدافند قدرتمند چهارلول پنجاه و هفت میلى مترى دقیقا به سمت هواپیمای شماره یک آتش می گشود. در این هنگام کمک ازطریق دستگاه ECM مشاهده می کند كه رادار موشك هاى سام 6 و سام 3 دشمن روی آنها قفل كرده است. او با دقت تمام سعى خود را می کند که رادار پدافند دشمن را از كار بیندازد. سرانجام با تمام مشکلات هواپیماها بر روی پالایشگاه می رسند و تمامی بمب های خود را بر روی پالایشگاه فرو می ریزند. کاظمیان بعد از عبور از روی پالایشگاه به عقب برمی گردد تا ببیند که چند بمب به هدف اصابت کرده است که متوجه می شود دم هواپیما تا نزدیکی کابین عقب آتش گرفته است. لرزش خفیفى در هواپیما ایجاد شده بود ولی دستگاه ها چیزی نشان نمی داد. هواپیما به شدت درحال سوختن بود و خلبانان باید هرچه سریع تر هواپیما را ترک می کردند.

امکان برگشت هواپیمای شماره یک نیست
در همین هنگام هواپیمای شماره دو که در راه رفت پشت سر هواپیمای شماره یک قرار داشت، بعد از گردش اینک در جلو پرواز می کرد مورد اصابت پدافند سبک دشمن قرار می گیرد و هر دو خلبان زخمی می شوند. دوران به آنها اطلاع می دهد که مورد اصابت موشک قرار گرفته اند و موتور سمت راست را از دست داده اند و با توجه به حجم بالای پدافند دشمن امکان برگشت برای آنها نیست و تاکید می کند که آنها سریعا به سمت مرز حرکت کنند. در همین هنگام کاظمیان به دوران اطلاع می دهد که هواپیما دیگر قابل کنترل نیست و خود را آماده خروج اضطراری کند. کاظمیان دست خود را بر روی دستگیره صندلی پران دو نفره قرار می دهد که ناگهان دوران که آمادگی کمک خود را برای خروج از هواپیما شنیده بود، دکمه صندلی پران کابین عقب را فشار می دهد و کاظمیان با سرعت به سمت بالا پرتاب می شود.

دوران با هواپیمایش به هتل محل برگزاری اجلاس می کوبد
هواپیمای دوران به شدت در آتش می سوخت و تقریبا تعادل خود را از دست داده بود. دوران در آخرین دقایق، هواپیما را به سمت هتل محل برگزاری اجلاس برده و هواپیما را درحالی که خود در آن قرار داشت، به آن جا می کوبد و جان خود را فدای آرمان های والای خویش می کند. بدین ترتیب فرمانده دسته پروازی منصور هرگز پرواز خود را پایان نداد. بعدها مشخص شد دوران که در بین خلبانان شکاری بالاترین رکورد عملیات های برون مرزی را دارا بود، علیرغم مخالفت فرماندهان نهاجا داوطلبانه در این ماموریت شرکت کرده بود.

بر کاظمیان کمک شهید دوران چه گذشت
کاظمیان در هنگام خروج بی هوش شده بود و وقتی بهوش می آید، خود را در وزارت دفاع عراق می یابد که یکی درحال بخیه زدن لبش كه پاره شده بود می باشد. او با خود می گوید: خدایا من توی هواپیما بودم. این جا كجاست بعد از لحظاتی کاظمیان تازه ماجرا را به یاد می آورد.
پس از حدود 60 روز کاظمیان به اردوگاه اسرا انتقال می یابد و در اردوگاه از چگونگی حادثه پرس و جو می کند که برای او شرح داده می شود.
"بیست دقیقه قبل از این كه شما به بغداد برسید، آژیر خطر را زدند و زمانی هم كه پالایشگاه را مورد هدف قرار دادید، فردایش عكس سانحه را روزنامه های عراق چاپ كردند و بدین صورت بود كه تكه های هواپیما نزدیك یكی از میدان های شهر به زمین خورد و از شهید دوران پوتین و دستكشش مشخص بود.
سرتیپ کاظمیان نقل می کند:
- وقتی خبر شهادت عباس دوران را شنیدم به یاد صحبت شب قبل از عملیات افتادم که او به من می گفت: منصورجان اگر یک وقت هواپیما دچار مشکلی شد تو خودت را به بیرون پرت کن و منتظر من نمان، چون من باید در هواپیما بمانم و ماموریتم را به اتمام برسانم.
سرتیپ منصور كاظمیان همزمان با شهادت عباس دوران، به اسارت درآمد و پس از هشت سال و دو ماه، در تاریخ بیست و چهارم شهریور 1369 آزاد شد و به میهن اسلامى بازگشت.

نتایج عملیات
با انجام این عملیات غرور آفرین و شهادت طلبانه، بنا به گزارشات واصله مشخص شد که بخش وسیعی از پالایشگاه الدوره بغداد منهدم شده و دود و شعله های آتش ناشی از این بمباران، ساعت های متمادی آسمان بغداد را پوشانده بود. رسانه های خبری جهان، شرح حمله هوایی جنگنده های نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران را به پالایشگاه الدوره بغداد به تفضیل به گزارش کشیدند.
دود سیاهی که از پالایشگاه برمی خاست، رویای صدام را برهم ریخت و تمام ترفندهای تبلیغاتی او را در مقابل چشمان وحشت زده خبرنگاران خارجی مستقر در هتل های بغداد نقش برآب کرد.
بعد از چند روز، تشکیل اجلاس سران کشورهای غیرمتعهد در بغداد، به دلیل ناامنی این شهر در عراق منتفی شد و اعلام شد که بغداد محل امنی برای تشکیل این اجلاس نیست و پایتخت کشور هندوستان شهر دهلی نو، به عنوان میزبان جدید این اجلاس معرفی شد و بدین شکل قدرت تاکتیکی و نقش نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در اذغان مردم منطقه و جهان مورد تاکید مجدد قرار گرفت.

به نقل از ساجد

Isengard
13th June 2010, 06:18 PM
بغداد نفوذ ناپذیر نیست
---------------------------


سال 1363، کشور عراق جنگنده های جدید خود را تحویل گرفته بود و همه روزه توسط بمب افکن های میگ 25 در ارتفاع بالا پرواز کرده و شهرهای ایران بخصوص تهران را بمباران می کردند. در این بمباران تعداد زیادی از مردم بی دفاع به شهادت می رسیدند. مردم غیور ایران بی صبرانه منتظر بودند تا جوابی قاطع به این حملات داده شود.
سال 1363، کشور عراق جنگنده های جدید خود را تحویل گرفته بود و همه روزه توسط بمب افکن های میگ 25 در ارتفاع بالا پرواز کرده و شهرهای ایران بخصوص تهران را بمباران می کردند. در این بمباران تعداد زیادی از مردم بی دفاع به شهادت می رسیدند. مردم غیور ایران بی صبرانه منتظر بودند تا جوابی قاطع به این حملات داده شود.
در آن سو نیز کشور عراق با تحویل گرفتن پیشرفته ترین تجهیزات پدافندی، دم از آن می زد که شهر بغداد توسط رینگ های پدافندی قوی محافظت می شود و هر جنگنده ای قصد بمباران بغداد را داشته باشد، در چندین کیلومتری این شهر سرنگون می شود. لذا نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران با این که می دانست پدافند عراق بسیار قوی و خطرناک است، تصمیم گرفت این سد را شکسته و از آن عبور کند.

اهمیت حضور بر فراز بغداد
این عملیات از دو جنبه دارای اهمیت بود:
اول این که با توجه به نزدیک بودن عملیات زمینی گسترده توسط رزمندگان اسلام، این عملیات هوایی می توانست نقش عمده ای در بالا بردن روحیه آنان داشته باشد؛ زیرا همانند همین تبلیغاتی که درباره پدافند قدرتمند عراق می شد، درباره نیروهای زمینی و لجستیک هم عراق تبلیغات گسترده ای به راه انداخته بود.
دوم مردم ایران با انجام این عملیات علاوه براین که متوجه می شدند نیروهای نظامی شان همچنان بیدار و قدرتمند هستند، دیگر تحت تاثیر جنگ روانی بعثیون قرار نمی گرفتند.
نیروی هوایی با توجه به نزدیکی به مرز و دارا بودن تجهیزات خوب برای پشتیبانی و احتمال فرود اضطراری هواپیما پایگاه شکاری همدان، این پایگاه را مامور انجام این عملیات نمود.

طراحی عملیات
طرح نقشه پرواز با ساعت ها مطالعه سرانجام عملیاتی شد و با توجه به خطرات بالایی که این عملیات داشت، فرماندهی وقت پایگاه هوایی همدان تصمیم گرفت تا تعدادی از زبده ترین خلبانان پایگاه انتخاب شوند و سپس از بین آنها داوطلب برای این عملیات انتخاب شود. تمامی کارها طبق برنامه پیش می رفت. در بعداز ظهر یک روز سرد زمستانی در سال 1363 درحالی که اکثر پرسنل به منزل خود عزیمت کرده بودند، از سوی معاونت پایگاه، به مسئول عملیات اسامی اعلام شد تا آنها را در اسرع وقت خبر کنند.
مسئول عملیات شخصا دست بکار شد. درحالی که عقربه های ساعت عدد 7 بعدازظهر را نشان می داد، به تمامی منتخبین اعلام شد هرچه سریع تر خود را به پست فرماندهی پایگاه برسانند.
خلبانان یکی پس از دیگری به پست فرماندهی رسیدند و بلافاصله به اتاق اهداف پایگاه راهنمایی شدند. این کار ادامه پیدا کرد تا کلیه منتخبین دور هم جمع شدند و هر کس از دیگری علت احضار خود را جویا می شد.

احتمال بازگشت از این ماموریت بسیار پایین است
پس از دقایقی فرمانده پایگاه وارد شد و شروع به سخنرانی کرد :
- این روزها دشمن خیلی گستاخ شده که هر شب به ایران حمله هوایی می کند و عده زیادی از هموطنان مان را به خاک و خون می کشد. سرانجام از سوی مسئولین تصمیم گرفته شده است تا جهت تقویت روحیه عمومی مردم و رزمندگان ما هم اهدافی را در شهر بغداد بمباران کنیم. همه می دانیم که تبلیغات عراق روی پدافند این شهر بسیار زیاد است و سرلشکر شهید عباس دوران هم بر روی همین شهر هدف قرار گرفت و به شهادت رسید. ولی من با توجه به نیروی ایمان شما، امیدوارم بتوانیم از این موانع عبور کرده و اهداف از پیش تعیین شده را در داخل این شهر بمباران کنیم. با توجه به خطرات بالای این ماموریت، احتمال بازگشت هواپیما و خلبانان اعزامی بسیار پایین است. حالا با توجه به توضیحاتی که داده شد، هرکس تمایل دارد در چنین عملیاتی شرکت کند، دست خود را بالا بیاورد.

خلبانان هر دو دست خود را بالا بردند
بعد از سخنان فرمانده پایگاه، حاضرین همه در سکوت بودند و آن گاه همه شاهد حماسه ای دیگر بودند. تمامی حاضرین، بدون استثنا دست خود را بالا بردند. حتی عده ای از خلبانان دو دست خود را بالا بردند.
چشمان اشک بار فرمانده پایگاه نشان دهنده همه چیز بود. او اوج ایثار را در مقابل خود می دید. به دلیل این که هیچ کدام از فرماندهان پیش بینی همچین حرکتی را نکرده بودند، مجبور شدند تا به قید قرعه خلبانان را انتخاب کنند.
قرعه به نام سرتیپ خلبان (سروان آن زمان) "سیدرضا پردیس" - فرمانده سابق نیروی هوایی - و سرتیپ خلبان (سروان آن زمان ) "جهانبخش حسنی" افتاد.

خلبانان منتخب کار بر روی طرح پروازی را آغاز کردند
هر دو بلافاصله شروع به مرور نقشه پرواز، سمت حرکت، ارتفاع و سرعت نمودند. تمامی نقاط مسیر را شناسایی و مقدار سوخت مصرفی را نیز محاسبه کردند. محل استقرار پدافند دشمن نیز به خوبی بر روی نقشه تا شهر بغداد مشخص بود. به دلیل تراکم بالای پدافند دشمن، کار طراحی عملیات تا پاسی از شب به طول انجامید. قرار شد با توجه به اختلاف افق 30 دقیقه ای همدان با بغداد، عملیات در لحظات اولیه طلوع آفتاب در همدان آغاز شود و دقیقا 30 دقیقه بعد، وقتی هواپیما بر روی شهر بغداد بود آفتاب در آن جا در حال طلوع باشد.

شروع عملیات
صبح روز بعد ساعت 5 صبح، آخرین توجیهات پروازی انجام پذیرفت و خلبانان پس از گرفتن تجهیزات پروازی، از زیر قرآن مجید عبور کرده و به طرف پرنده آهنین بال حرکت کردند. هوا تاریک و خیلی سرد بود. در آشیانه هواپیما خلبانان با استفاده از چراغ قوه، آخرین بازدیدها را از هواپیما انجام دادند و بدون معطلی سوار هواپیما شدند. با اشاره خلبان، ابتدا موتور راست و سپس موتور سمت چپ با استفاده از کمپرسور روشن شد. خلبان با توجه به هماهنگی های قبلی، بدون آن که تماس رادیویی با برج برقرار کند، به ابتدای باند رفته و با گرفتن علامت های مخصوص به حرکت درآمد و در دل آسمان جای گرفت.
هواپیما با سرعت به سمت مرز پیش می رود و در نزدیکی مرز ارتفاع خود را برای پنهان ماندن از دید رادار، تا حد ممکن کم می کند. به شکلی که کوه های مقابل خلبان ارتفاع بیشتری داشتند. بعد از لحظاتی هواپیما به نقطه صفر مرزی می رسد و خلبان با رساندن ارتفاع به 100 پا با سرعت 850 کیلومتر در ساعت، از مرز عبور کرده و وارد خاک عراق می شود.

نذر کنیم در صورت بازگشت به دیدار حضرت امام (ره) برویم
خلبانان بعد از ورود به خاک عراق نذر می کنند که در صورت بازگشت، به دیدار حضرت امام (ره) بروند.
هواپیما به آخرین نقطه مشخص می رسد و خلبان با گردشی مناسب در مسیر اصلی قرار می گیرد تا از جنوب بغداد وارد شهر شود. در تمامی طول پرواز تا هدف، مسیر طوری طرح ریزی شده بود که حدالامکان هواپیما کم تر از نقاط مسکونی عبور کند تا مبادا دیده بان های عراقی از ورود آنها قبل از رسیدن به بغداد مطلع شوند. خلبانان در 20 مایلی بغداد گردش نهایی را انجام می دهند. دشمن دیگر از وجود هواپیمای ایرانی مطلع شده بود و ستون های آتش پدافند آنها آسمان را فرا گرفته بود. با توجه به تهدیداتی که خلبانان متوجه آن شده بودند، پرنده آهنین با سرعت آسمان را می شکافت و پیش می رفت.

سرانجام هواپیما به هدف رسید
به لطف الهی خلبانان بر روی کارخانه ای که هدف بود رسیده و آن جا را مورد حمله سنگین خود قرار می دهند. پس از رها کردن بمب ها بر روی هدف، اینک هواپیما سبک شده بود. خلبان به دلیل این که مورد هدف پدافند آن جا قرار نگیرد، مسیر را ادامه داده و بعد از رفع خطر ابتدا گردشی سریع انجام می دهد و با افزایش سرعت تا 1100 کیلومتر به سمت کوه های مرزی ایران حرکت می کند. به دلیل حجم بالای پدافند آنها مجبور می شوند ارتفاع خود را تا 20 متری از سطح زمین پایین بیاورند. کابل های برق فشار قوی در حومه بغداد، مهم ترین خطر بود که خلبان مجبور می شد گهگاه ارتفاع خود را برای رد شدن از بالای آنها زیاد کند ولی بلافاصله دوباره به ارتفاع 20 متری برمی گشت.

http://localhost/1015/images/stories/fruit/avalin1.jpg

هواپیمای دشمن در تعقیب فانتوم
هنوز دقایقی نگذشته بود که مشکلی بزرگ گریبان آنها را می گیرد. کمک خلبان اطلاع می دهد که یک فروند هواپیمای دشمن با سرعت در تعقیب آنهاست. چاره ای نبود. خلبان سرعت را به حداکثر مجاز می رساند و هواپیما را به ارتفاع 10 متری از سطح زمین می رساند. پرواز در این ارتفاع بسیار خطرناک بود زیرا در صورت اصابت موشک هواپیمای دشمن، به علت سرعت زیاد و ارتفاع کم، دیگر خلبانان فرصت پریدن از هواپیما را نیز نداشتند ولی چاره ای نبود. آنها باید این ریسک را می پذیرفتند زیرا در ارتفاع بالاتر هواپیمای دشمن به راحتی آنها را هدف قرار می داد.
کمک به خلبان می گوید که تا حد ممکن ارتفاع را کم کند و موتورها را در حالت پس سوز قرار دهد. خلبان نیز چنین می کند. در این هنگام اولین قفل راداری برای شلیک موشک از سوی هواپیمای دشمن بر روی فانتوم ایرانی انجام می شود که کمک خلبان با مهارت خاص و استفاده از دستگاه جنگ الکترونیک، آن را خنثی می کند ولی به خاطر این که تمرکز خلبان برهم نریزد، این مطلب را به خلبان اطلاع نمی دهد.

میگ عراقی دست بردار نبود
هواپیمای دشمن دست بردار نبود. کمک مجددا از خلبان می خواهد که ارتفاع را کم تر کند که خلبان به کمک می گوید دیگر از این کم تر نمی شود و هواپیما در صورت کم کردن ارتفاع با زمین برخورد می کند. کمک با نگاهی به بیرون متوجه می شود ارتفاع هواپیما به قدری کم است که خار و خاشاک بیابان با زیر هواپیما فاصله بسیار کمی دارند. پرواز در این ارتفاع و با سرعت بیش از 1100 کیلومتر. خطرناک تر از این ممکن نیست. تنها با اشاره کوچکی به فرمان کنترل، هواپیما به طور حتم سقوط می کرد و اینها همه نشان از مهارت و قدرت بالای خلبان در هدایت هواپیما داشت.

خلبان دشمن می خواهد به هرقیمتی فانتوم ایرانی را سرنگون کند ولی ...
در این هنگام هواپیمای دشمن خود را عاجز از این می بیند که هواپیمای فانتوم را هدف قرار دهد. ارتفاع خود را کم می کند تا با قرار گرفتن در پشت سر فانتوم، در فرصتی مناسب آن را هدف قرار دهد. کمک خلبان بلافاصله متوجه موضوع می شود ولی به دلیل این که مبادا تمرکز خلبان برهم ریخته شود، به او چیزی نمی گوید و اعلام می کند هواپیمای دشمن دست از تعقیب برداشته. ولی برای اطمینان از ارتفاع پایین و با همین سرعت به پرواز ادامه بده تا نزدیکی مرز هواپیمای دشمن دوبار دیگر عمل قفل راداری را بر روی فانتوم ایرانی انجام می دهد که هربار کمک خلبان با مهارت بالا این قفل را در هم می شکند ولی بازهم به خلبان اطلاع نمی دهد. تا این که به یک باره کمک متوجه می شود که هواپیمای دشمن دیگر در تعقیب آنها نیست و تصور می کند که با توجه به نزدیک شدن به مرز، از تعقیب آنها دست برداشته است.

مشکلی دیگر فانتوم را تا مرز سقوط پیش می برد
در همین لحظه بخاطر پرواز در ارتفاع بسیار کم ناگهان خلبان متوجه تیرهای چوبی سیاه رنگی می شود که به سرعت به آنها نزدیک می شوند. بی درنگ فرمان هواپیما را با تمام قدرت به عقب می کشد. هواپیما بلافاصله شروع به اوج گیری می کند ولی نمی تواند به ارتفاع لازم برسد و قسمتی از باک های خارجی و سکان عمودی هواپیما با یک کابل برق برخورد می کنند و هواپیما تکان شدیدی می خورد. ولی خوشبختانه آسیب به حدی نبود که آنها نتوانند به مسیر خود ادامه دهند.
بنزین هواپیما به علت استفاده از پس سوز و پرواز در ارتفاع پایین، بسیار کم شده بود. خلبان که دیگر در چند مایلی مرز قرار داشت، پس سوز موتورها را خاموش می کند و برای کاهش مصرف سوخت سریعا شروع به افزایش ارتفاع می کند. این کار به دلیل این که امکان داشت فانتوم به وسیله رادار پدافند و یا هواپیماهای گشتی عراق شناسایی شود، بسیار خطرناک بود ولی خلبان چاره ای نداشت. کم کم هواپیما ارتفاع گرفت و به ارتفاع 29000 پا رسید.

هواپیما به سلامت فرود می آید
خلبان بلافاصله با رادار تماس می گیرد و موقعیت و وضعیت را اطلاع می دهد. افسر کنترل رادار که بسیار از بازگشت آنها خوشحال بود و خلبان را راهنمایی می کند.
به دلیل کمبود سوخت، خلبان از فاصله 70 مایلی پایگاه به تدریج شروع به کم کردن ارتفاع می کند و با تماس با برج مراقبت، به سلامت به زمین می نشیند.
خلبانان در میان استقبال دوستان و پرسنل از هواپیما پیاده می شوند و با نگاهی به هواپیما، قدرت و خواست خداوند را دوباره مشاهده می کنند.

معجزه ها یکی پس از دیگری
براثر برخورد هواپیما با کابل های فشار قوی، قسمت هایی از باک خارجی هواپیما کنده شده بود و به صورت صفحات مقاوم و سرعت گیر در مقابل جریان هوا قرار گرفته بود و این چیزی بود که طبق دستورالعمل پروازی موجب سقوط هواپیما می شد.
در همین هنگام خلبانان متوجه معجزه دیگری می شوند. از سوی رادار مرزی اعلام می شود که با توجه به اطلاعات آنها که از روی صحبت های خلبانان عراقی تعقیب کننده فانتوم بدست آورده بودند، هواپیمای تعقیب کننده فانتوم به دلیل پرواز در ارتفاع پایین و عدم توانایی خلبان در کنترل هواپیما، با زمین برخورد کرده و متلاشی شده است.

دیدار با رهبر انقلاب
در همان روز خلبانان نذر خود را به اطلاع مسئول عقیدتی پایگاه می رسانند و ایشان نیز با تهران تماس می گیرند که حضرت امام (ره) با پذیرش درخواست خلبانان آنها را به حضور می پذیرند.
در ملاقات حضوری خلبانان با امام راحل، حضرت امام (ره) در سخنانی می فرمایند:
"شما لشگریان اسلام باعث افتخار اسلام و امام عصر(عج) هستید. برایتان آرزوی سلامت و توفیق می کنم "

به نقل از ساجد

Isengard
4th July 2010, 11:22 PM
بمباران بوسیله بمب های لیزری
-------------------------------

هشت روز از جنگ تحمیلی می گذشت و دشمن که در این مدت متوجه اشتباه بزرگ خود شده بود، شروع به بمباران هوایی مناطق مسکونی نموده و روزانه تعدادی از هموطنان عزیزمان را به شهادت می رساند.
هشت روز از جنگ تحمیلی می گذشت و دشمن که در این مدت متوجه اشتباه بزرگ خود شده بود، شروع به بمباران هوایی مناطق مسکونی نموده و روزانه تعدادی از هموطنان عزیزمان را به شهادت می رساند.
نیروهای زمینی عراق با حمایت و پشتیبانی لجستیک، در تلاش بود تا مقاومت خرمشهر را در هم بشکند و این شهر را به تصرف خود درآورند.
در این هنگام، هر روزه عملیات و ماموریت های زیادی از سوی تیزپروازان نیروی هوایی علیه مواضع دشمن بعثی انجام می شد.
در یکی از این عملیات، نیروی هوایی جهموری اسلامی ایران تصمیم گرفت یکی از مهم ترین پل های مواصلاتی دشمن را که جنبه حیاتی هم داشت، منهدم کند. در صورت انهدام این پل، قسمت اعظمی از پشتیبانی و تدارکات دشمن قطع شده و در نتیجه دشمن در پیشروی سریع در خاک میهن عزیزمان ناتوان می شد.

نکاتی که باید در نظر گرفته می شد
به همین منظور کار طراحی این عملیات به سرعت شروع شد. اولین و مهم ترین نکته توجه به شبکه قدرتمند پدافندی این منطقه بود که عراق به وسیله آن به شدت از این پل محافظت می کرد. با توجه به وسعت پل نیز باید عملیات به گونه ای طراحی می شد تا ضریب انهدام آن بالا برود.
لذا برای انجام این عملیات و بالا بردن ضریب انهدام کامل پل، تصمیم گرفته شد تا این عملیات با استفاده از بمب های لیزری انجام پذیرد. برای این عملیات باید یک هواپیما به عنوان هدایت کننده در ارتفاع بالا پرواز کند و با نشانه گیری بر روی هدف به وسیله لیزر زمینه برای بمباران دیگر هواپیماها مهیا کند.
این کار بسیار خطرناک بود زیرا در ارتفاع بالا، مانور هواپیما کم می شود و علاوه بر آن به وضوح در دید رادارهای دشمن قرار می گیرد و آنها می توانند با قفل کردن بر روی آن به آسانی هواپیما را هدف قرار دهند.

طراحی عملیات
قرار بر این شد که سه فروند فانتوم مسلح به پرواز درآیند. یکی از فانتوم ها از نوع (اف-4- دی) مجهز به سیستم نشانه روی لیزری تعیین شد که به وسیله آن روی پل نشانه روی شود و 2 فانتوم دیگر بمب های خود را بر روی هدف فرو ریزند. در این حالت با نشانه روی لیزری بر روی هدف، یک قیف لیزری بر روی هدف تشکیل می شود و با رها کردن بمب ها به سوی هدف تمامی آنها به سمت این قیف جذب می شوند و به انتهای قیف هدایت می شوند و بدین شکل تمامی بمب ها با موفقیت به هدف برخورد می کردند.
فانتوم ها با توجه به نوع ماموریت باید سوخت گیری هوایی نیز انجام می دادند که قرار شد یک فروند تانکر سوخت رسان نیز جهت انجام این کار در نظر گرفته شد. بعد از سوخت گیری فانتوم ها باید با حداکثر سرعت مطمئن به سمت هدف رفته و با عبور از روی آن در هنگام بازگشت، آن جا را منهدم کرده و باز گردند.

شرح عملیات
صبح روز هفتم مهر ماه سال 1359 خلبانان بعد از توجیهات قبل از پرواز، به اتاق تجهیزات رفته و پس از گرفتن تجهیزات سوار بر پرنده های آهنین بال خود شدند و پس از لحظاتی هر سه فروند در دل آسمان جای گرفتند. طبق طرح عملیاتی، در حوالی کوه های بهبهان تانکر سوخت رسان در انتظار فانتوم ها بود. هر سه هواپیما در ارتفاع پست و در سکوت کامل رادیویی کار سوخت گیری را با موفقیت انجام دادند.
فانتوم ها بعد از جدا شدن از تانکر، ارتفاع خود را کم و به سمت مرز پیش رفتند. با رسیدن به مرز، خلبان ها آرایش پروازی خود را تغییر دادند و با قرار گرفتن در مسیر اصلی پروازی، وارد خاک عراق شدند. در این هنگام در مرزهای مشترک تانک های عراقی به سرعت و با پشتیبانی نیروهای عقبه خود، به سمت خاک کشورمان پیش می آمدند. با عبور از مرز و قرار گرفتن در خاک عراق، هواپیماها ارتفاع خود را تا جای ممکن کم کرده و با افزایش سرعت به 1300 کیلومتر در ساعت، به سمت هدف پیش می رفتند. در این هنگام پدافند مرزی عراق بی امان به سوی فانتوم ها شلیک می کرد اما به لطف الهی هیچ کدام از گلوله های آنان به هواپیماها برخورد نکرد.

فانتوم ها پل را منهدم کردند
هواپیما ها با سرعت از روی پل گذشتند. فانتوم هدایت کننده ارتفاع خود را زیاد می کند و سپس با گردشی 180 درجه دقیقا بر روی هدف قرار می گیرد. هدف به وضوح در دید خلبان بود، لذا خلبانان فانتوم هدایت کننده، با استفاده از دوربین لیزری بر روی هدف نشانه روی کردند. به محض این که خلبان علامت هدف گیری پل را کامل در وسط پل قرار داد، بلافاصله ماشه دوربین لیزری را فشار می دهد و قیف لیزری تشکیل می شود. خلبانان دو فانتوم دیگر بلافاصله بمب های خود را رها کردند. هدف گیری برای آنان بسیار ساده شده بود. بمب ها به محض رها شدن در قیف لیزری قرار می گرفتند، همین کار باعث شد تمامی بمب ها به هدف برخورد کند و پل به طور کامل منهدم می شود. انفجارها به قدری مهیب بود که خلبانان به خوبی آن را مشاهده می کردند. خلبانان هواپیماها خوشحال از این پیروزی ندای الله اکبر سر دادند.

هواپیمای هدایت کننده هدف قرار گرفت
ولی ناگهان خلبانان هواپیمای هدایت کننده متوجه می شود که پدافند منطقه با توجه به ارتفاع بالایی که داشته، بر روی آن قفل راداری انجام داده است.
خلبان بلافاصله با حرکات تاکتیکی و استفاده از دستگاه اخلاگر الکترونیک، سعی می کند قفل را بشکند ولی برای این کار خیلی دیر شده بود. ثانیه هایی بعد موشک زمین به هوایی سام 6 دشمن به فانتوم برخورد می کند. هواپیما چندین متر به بالا صعود می کند. لرزش شدید هواپیما را فرا می گیرد، تمامی چراغ های اعلام خطر در هواپیما روشن شده است و همگی از انفجار قریب الوقوع موتور سمت راست هواپیما خبر می دهند. خلبان بلافاصله شیر بنزین موتور آتش گرفته را می بندد تا از سرایت آتش و انفجار آن جلوگیری کند.
موشک با برخورد به بدنه هواپیما در صندلی خلبان فرو می رود که همین امر باعث آسیب دیدگی خلبان می شود و وی مجبور می شود برای در امان ماندن از اصابت گلوله های ضد هوایی، خود را به جلو بکشد. هواپیما در حالت بسیار بدی قرار داشت. موتور سمت راست از کار افتاده بود. هواپیما هر چند که فاصله چندانی با مرز نداشت ولی هدایت آن در همین مسیر کم نیز بسیار دشوار بود. در همین موقع پالایشگاه بصره نیز توسط گروه دیگری از تیزپروازان نیروی هوایی بمباران شده بود. خلبانان از این موقعیت استفاده کرده و برای در امان ماندن از دید پدافند هوایی منطقه، خود را درمیان دودهای ناشی از سوختن پالایشگاه قرار می دهد و با سرعت به سمت مرز حرکت می کند.

http://localhost/1015/images/stories/fruit/f_4d_0001.jpg
با تمام مشکلات خلبانان هواپیما را به ایران می رساند ولی...
سرانجام خلبان موفق می شود هواپیما را به ایران برساند و آن را برای نشستن آماده کند که ناگهان سیستم برق و هیدرولیک هواپیما نیز از کار می افتد. هواپیما به طور کلی از هدایت خلبان و کمکش خارج شده و شروع به سقوط کرده بود.
خلبان بلافاصله با رادار تماس می گیرد و موقعیت خود را اطلاع می دهد و رادار نیز ضمن تایید، آمادگی برای نجات آنها را اعلام می کند. خلبان اهرم صندلی پران را می کشد ولی این اهرم عمل نمی کند. بر اثر اصابت موشک تمامی سیستم ها قفل شده و عمل نمی کردند. هواپیما در ارتفاع 13000 پایی و کاملا غیر قابل کنترل بود.
خلبان تصمیم می گیرد با استفاده از سیستم دستی، کاناپی را باز کند و با بازکردن بندهای اتصال اقدام به پرش کند. ولی آیا این امکان وجود داشت که در یک مدت زمان کم 12 بند اتصال را بازکند؟ از همه مهم تر آیا بر اثر اصابت موشک و گرمای حاصل از آن چتر نجات سالم نسوخته بود و هنوز قابل استفاده بود؟

خلبان خود را از کابین به بیرون پرتاب می کند
ولی جای درنگ نبود، خلبان بلافاصله شروع به باز کردن بندها نمود، یکی پس از دیگری موفق شد بندهای اتصال را باز کند.
حالا نوبت کاناپی بود. خلبان سعی نمود با استفاده از اهرم دستی آن را بازکند ولی موفق نشد. بامدد گرفتن از ائمه اطهار، باردیگر امتحان کرد و این بار موفق شد. سرما و باد شدید به درون کابین آمده بود. خلبان هرکاری می کرد نمی توانست از هواپیما خارج شود چون هواپیما مدام به چپ و راست حرکت می کرد ولی در نهایت هواپیما در حالتی قرار گرفت که خلبان خود به خود به بیرون پرتاب شد و به حالت سقوط آزاد با سرعت به سمت زمین در حرکت بود. سعی برای بازکردن چتر ادامه داشت. فقط 200 پا مانده بود تا خلبان با زمین برخورد کند که موفق شد اهرم چتر را بکشد. چتر باز می شود ولی سرعت فرود به قدری بالا بود که اگر خلبان با همان سرعت با زمین برخورد می کرد، تکه تکه می شد.

فرود در میان گله گوسفندان
خلبان در همان شرایط دنبال راه چاره بود که متوجه گله گوسفندی می شود و تصمیم می گیرد بر روی آنها فرود بیاید.
خلبان برروی گوسفندان فرود می آید و در دم چندین گوسفند تلف می شوند. چوپان بیچاره که فکر می کرد که خلبان عراقی است، به سمت او حمله می کند ولی وقتی متوجه می شود که خلبان فارسی صحبت می کند و کارت شناسایی خلبان را نیز می بیند، به دلجویی از آن می پردازد.
لحظاتی بعد هلی کوپتر امداد و نجات نیروی هوایی نیز سر می رسد و هر دو خلبان را نجات می دهد.
با انهدام این پل بخش عمده ای از تدارکات و پشتیبانی دشمن قطع شد و این عملیات باعث کند شدن روند پیشرفت عراقی ها در خاک میهن مان گردید.

به نقل از ساجد

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد