PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : پائلو كوئیلو



s@ba
1st May 2010, 08:19 PM
پائلو كوئیلو در سال ۱۹۴۷ در كشور برزیل در یك خانواده متوسط به دنیا آمد. پدرش، مهندس بود و مادرش خانه دار. كتاب هاى پائلو تا كنون به ۵۶ زبان زنده جهان ترجمه شده اند و فروش قابل توجهى در كشورهاى جهان داشته اند.

. (http://karkabod.ir/)



او در سن هفت سالگى به دبستان مذهبى «سن اگناسیو» در ریودوژانیو وارد شد. كوئیلو به تدریج دریافت كه از فراگیرى تعالیم مذهبى بیزار است. درپى آن كوئیلو از شركت در مراسم مذهبى گروهى كه بالاجبار برگزار مى شد سر باز زد و تنفر خود را به آئین و فرایض دینى خود نشان داد.به رغم تمایل والدینش براى دنبال كردن درس و فراگیرى رشته مهندسى، كوئیلو به وادى ادبیات علاقه مند شد و بر آن شد تا نویسنده شود. پدر كوئیلو احساس مى كرد فرزندش از بیمارى روانى خاصى رنج مى برد. به همین دلیل در سن هفده سالگى، او را دو بار در بیمارستان روانى بسترى كرد. در آن جا پزشكان براى معالجه كوئیلو، چندین بار از شوك الكتریكى استفاده كردند.پس از خلاصى از بیمارستان، پائلوكوئیلو به یك گروه تئاتر پیوست و كارهاى پراكنده اى در مطبوعات انجام داد. در نظر تماشاگرانى كه به دیدن این تئاتر رفته بودند، نمایش فوق كاملاً ضداخلاقى و ترویج دهنده فساد قلمداد شد.در پى آن پدر كوئیلو كه به شدت ترسیده بود او را براى بار سوم در بیمارستان روانى بسترى كرد. وقتى كوئیلو از بیمارستان روانى بیرون آمد خود را براى مدت مدیدى گم كرده بود. سى سال بعد، كوئیلو رمان «ورونیكا تصمیم دارد بمیرد» را در سال ۱۹۹۸ منتشر كرد. كتاب بیانگر تجارب شخصى او در این خصوص بود. كوئیلو خود مى گوید پس از نشر كتاب، نامه هاى بسیارى را دریافت كرده كه بسیارى داراى تجربه مشابه با او بودند. او پس از مدتى تصمیم گرفت مسیرى كه والدینش برایش انتخاب كرده بودند را طى كند اما پس از مدتى از ادامه تحصیل سرباز زد و دوباره به تئاتر پیوست. در پى آن كوئیلو موهاى خود را بلند كرد و هیچ گاه كارت شناسایى خود را همراه خود نمى برد. او براى مدتى براى معالجه خود از دارو استفاده كرد و سپس به استفاده از مواد مخدر روى آورد.پس از مدتى یكى از آهنگسازان به نام رائول سیكساس از او خواست تا برایش شعر بسراید. نوار آهنگ هایى كه او شعرش را سروده بود فروش خوبى كرد و براى اولین بار پائلو را به پول قابل توجهى رساند. او بیش از شصت شعر براى آهنگ هاى رائول سرود. آن ها با هم موسیقى راك برزیلى را دچار تحول كردند.همچنین آن ها اقدام به چاپ مجموعه داستان هاى كمدى سكسى به نام كرینگ-ها (Kring-ha) كردند. آن ها خلق این آثار را شیوه اى براى رسیدن به آزادى انسان ها قلمداد كردند. حكومت وقت كتاب هاى فوق را مضر دانست و آن ها را به زندان انداخت. رائول خیلى زود آزاد شد اما كوئیلو براى مدت طولانى در زندان ماند. چرا كه او را به عنوان مغز متفكرى كه داستان هاى كمدى سكسى را خلق كرده بود شناختند. دو روز پس از آزادى، كوئیلو ربوده و به یك بازداشتگاه نظامى منتقل شد و در آن جا مورد شكنجه قرار گرفت. او در آن جا اعتراف كرد كه دیوانه است و سه بار در بیمارستان روانى بسترى شده. بدین شیوه او توانست از آن جا خلاصى یابد.او براى متقاعد كردن زندانبان ها حتى حاضر شد به خود صدمات جسمانى شدیدى وارد سازد. در سن ۲۶ سالگى كوئیلو تصمیم گرفت زندگى عادى و معمولى را دنبال كند. به همین منظور كوئیلو وارد یك شركت ضبط موسیقى شد و به كار نسخه بردارى مشغول گشت. در همانجا با زنى آشنا شد كه بعدها با او ازدواج كرد.در سال ۱۹۷۷ آن ها به كشور انگلستان سفر كردند و كوئیلو با خرید یك دستگاه تایپ به كار نوشتن مشغول گشت. او در این كار موفق نبود پس به برزیل بازگشت و پس از مدتى از همسرش جدا گشت. در پى آن كوئیلو اقدام به خودكشى كرد. اما جان سالم از ماجرا به در برد.او پس از مدتى با زنى به نام كریستینا اوتیكیكا كه از دوستان قدیمى اش بود ملاقات كرد. آن ها سفرهاى طولانى را به اروپا داشتند. در كشور آلمان او با مرد فراواقعى آشنا شد. مرد چندین بار در مكان هاى مختلف بر او ظاهر گشت و از او خواست مجدداً به آیین كاتولیك ایمان بیاورد. او به فراگیرى زبان نمادین كاتولیكى مشغول گشت. آن مرد عجیب از كوئیلو خواست تا جاده اى كه به سوى سانتیاگو ختم مى شود را بپیماید.
این جاده كه میان اسپانیا و فرانسه كشیده شده یك جاده خاص مذهبى است كه زائران مذهبى بسیارى این مسافت را طى مى كنند. در سال ۱۹۸۷ یك سال پس از انجام این فریضه دینى، كوئیلو اولین اثر خود «زائر كوم پوستل» را خلق كرد. در سال ۱۹۸۸ كوئیلو رمان كیمیاگر را خلق كرد. او در سن یازده سالگى به كیمیاگرى علاقه مند شد و مدت طولانى براى فراگیرى این علم وقت گذاشته بود.پائلو كوئیلو پس از فروش بالاى كتاب كیمیاگر هیچ گاه حاضر نشد اعلام دارد كه این داستان را از مثنوى مولوى دفتر ششم گرته بردارى كرده است. در ماه سپتامبر ۱۹۹۹ پس از سفرهاى طولانى به اقصى نقاط جهان كوئیلو از كشور اسرائیل دیدن كرد. تمام كتاب هاى او در این كشور فروش فوق العاده اى داشت و مسوولان حكومت از مضامین به كار گرفته شده توسط او حمایت كردند. ناشر كتاب هاى او در اسرائیل اظهار امیدوارى كرده كه روزى فرا رسد كه مردم جهان براى خرید كتاب هاى نویسندگان اسرائیلى چون آثار كوئیلو در اسرائیل صف بكشند.
در سال ۲۰۰۰ كوئیلو از ایران دیدار مى كند. او پس از انقلاب اسلامى خود را اولین نویسنده غیرمسلمانى مى نامد كه به طور رسمى از ایران دیدار كرده است. او توسط نهاد گفت وگوى تمدن ها به ایران دعوت شد.به رغم این كه در ایران قانون كپى رایت وجود ندارد كوئیلو موفق مى شود حق التألیف آثار چاپ شده خود را در ایران دریافت كند و پس از آن به عنوان اولین نویسنده غیرمسلمان حق التألیف آثار چاپ شده اش را به طور مستمر دریافت كند. كوئیلو خود مى گوید كه هدایاى گران بهاى بسیارى را در ایران دریافت كرده است. او مدعى است: ایرانیان بهتر از مردم سایر كشورها توانسته اند با آثار من ارتباط برقرار كنند. او مدعى شد كه در ایران احساس غربت نمى كرده و با مردمى آشنا شده كه سالیان طولانى آن ها را مى شناخته است.
جالب این است كه كوئیلو پیش از این در كنفرانس جهانى سازى داموس سخنرانى مى كند. لازم به ذكر است كه این كنفرانس در طول سال یك بار تشكیل مى شود و تنها شخصیت هاى عالى رتبه كشورهاى قدرتمند سیاسى و اقتصادى در آن حضور مى یابند و حتى شخصیت هاى رده دوم اجازه ورود به این همایش را ندارد. كوئیلو در این نشست پیرامون آثار خود و نوع عرفانى كه القا مى كند صحبت به میان مى رود. در آن نشست شیمون پرز از او قدردانى مى كند و مى گوید معنویتى كه شما مبلغ آن هستید در خاورمیانه بسیار براى ما مفید است و ما بدین شیوه مى توانیم صلح و آرامش را در كشور خود حكمفرما كنیم.

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد