PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : كاش هيچكاك زنده بود



touraj atef
29th April 2010, 04:54 PM
امروز نزديك به سي سال است كه جهان سينما او را مشاهده نمي كند از آلفرد هيچكاك سخن مي رانم مردي كه سي سال پيش در چنين روزي ديده از جهاني فرو بسته كه به دنياي فانتزي سينمائي آن وحشت زياد هديه كرده بود آلفرد هيچكاك را مرد وحشت سينما ناميده اند و كارهاي او در دهه 60 ميلادي همچنان رعب آور است او بدون استفاده از تكنولوژي و گريمهاي عجيب و غريب كه در روزگار او وجود نداشت توانست دل بسياري را خالي كرده و بسياري از تماشاگران فيلمهايش را بر روي صندلي ميخكوب كند و عده اي معتقدند اگر امروز او حضور داشت و همچنان به سينما سبك خود اعتقاد مي داشت شايد ورشكسته اي بيش نبود
بعنوان يك تماشاچي عادي سينما نمي توانم در اين مورد نظر قاطعي دهم اما حكايتهائي ز آشناي دور و نزديك شنيدم و پيش خود گفتم اگر آلفرد هيچكاك همچنان زنده بود با استفاده از اين قصه هاي آشنا همچنان به ساخت فيلمهاي خود ادامه داده وشايد موفق هم بود آشناي دور و نزديك از قصه وحشتناك " زن بودن " در اين ديار سخن مي گفت آري به درستي نوشته ام حكايتهاي " زن بودن " ووحشتي كه جنس لطيف ظاهري اما بسيار قوي تر از امثال من و هم جنسان من با آن دست به گريبانند و معتقدم كه حكايت " زنانگي " سوژه هاي وحشتناكي را مي توانست در صورت در حيات بودن هيچكاك براي او تداعي كند و براي اثبات اين ادعا دلايل زير را مي آورم
1/ آشناي دور و نزديك مي گفت سالها است كه تصميم گرفته ام بعلت زن بودنم رنگهاي تيره براي پوشش انتخاب كنم خاكستري و سياه و باز مشكي و دودي ... به واقع فيلمهاي هيچكاك هم چنين نبود چه چيزي ترسناك تر از زيستن در تن پوشهائي از خاكستري ها و سياهها مي تواند باشد؟و حكايت پوشش ها هم كه هميشه قصه خانه هاي خالي هيچكاك را نشان مي دهد همان خانه ها كه مبهم و د ر مه و زشت و جائي براي پنهان كردن همه زيبائي ها ونفي آنها است
2/ رفيق فرزانه ام مي گفت صحبت كردن يك زن در اين روزگار چه ريسك بزرگي است اگر كسي از او در خيابان آدرسي بپرسد چه نگاههائي به او خيره مي شود اگر در اداره با همكاري از جنس مرد صحبت كند چه چشمهاي از حدقه در مي آيد و حتي براي شنيدن حرفها حاضرند آنقدر نزديك شوند كه حتي صداي قلبشان را بشنوي اگر در مهماني با پسر خاله و پسر دائي و يا يك هم بازي دوران كودكي كمي گرم گيري و از دوران كودكي گوئي چه حرفها كه بايد بشنوي اگر قرار باشد كمي رنگ و لعاب زنانگي و يا به قول قديمي تر ها سرخاب و سفيداب و يا امروزي ها آرايش كني چه حرفهائي را بايد به اهالي خانه پس دهي و حتي بايد به طور رسمي در يك بازجوئي رسمي خانوادگي شركت كني بخاطر اين كه خواسته اي به حسهاي زنانگي است جواب دهي و همه اين ترسها و نگاههاي متعجب و سوال و جوابهاي دائمي مي توانند سكانسهاي رعب آوري باشند كه هيچكاك بارها در فيلمهايش آورده و ديده ام كه اشخاص در فضاي مه آلود مرتبا حرفها را تكرار مي كنند و يا مي پندارند كه دائم يك نفر آنها را تعقيب مي كند و اين تعقيب دائمي و زير نظر بودن همان فضاي رعب ووحشتي است كه بنيان فيلمهاي هيچكاك بوده است و روزگار طبيعي بانوان را به تصوير كشد
3/دوست پر مهرم از نگاه ها سخن مي گفت نگاههائي كه به يك خانم مي شود از نگاهي كه هيچ مرزي ندارد وبرايش سن و سال مطرح نيست و داشتن كودكاني به همراه آن بانو دليلي براي قطع آن نمي شود متاهل و مجرد بودنش شوخي است و.. بسيار سخن گفت و با قاطعيت متذكر مي شد كه " ناخدا تو نمي فهمي كه اين نگاههاي سراسر از تحقير و زياده خواهي و كثيف چه بر سر آدمي مي آورد " ووقتي سعي مي كردم كه به او بگويم مي توانم حدس بزنم باز او تكرار مي كرد " نه ناخدا نمي فهمي تا اين نگاه روي خودت نباشد نخواهي فهميد" آري اگر هيچكاك هنرمند بود با نگاه ويژه هيچكاكي شايد مي توانست ضعف مردانه بودن و ندانستن اين نگاه را دريابد و اين نگاهها را كه براي بانوان ما يك همراه شوم جاودانه را به تصوير كشد البته شايد...
4/ نمي خواهم از قصه هاي زن صيغه اي و زن دوم و كتك زدن زن اول و طلاق دادن زن اول و ازدواج كردن با خواهر او يا و اجبار براي ازدواج مجدد با برادر شوهر پس از فوت همسرو كتك و افترا و ضرب و جرح فيزيكي و حق كشي هاي متداول طلاق وانواع و اقسام كلمات متداول نظير " خانمه " و " ضعيفه " و" بيوه " و .. بگويم كه هر كدام از آنها مي توانست خوراك ده ها فيلم هيچكاك باشند اما مي گويند اگر هم هيچكاك زنده بود با توجه به مردانگيش باز هم مي توانست همه آن درد زنان را به تصوير كشد ؟ بعيد مي دانم
و... اين قصه طولاني است و من هم توان اندكي داشتم كه حس همراهان مهربان و وفادار و... ما به اصطلاح مردان را به تصوير كشم همان طور كه بعيد مي دانم هيچكاك فقيد هم قادر به انجام آن بود اما دوست داشتم در سالگرد مرگ آلفرد بزرگ سينماي وحشت از همه هم جنسانم بخواهم كه كمتر سوژه فيلمهاي ترسناك براي بانوان درست كنيم البته اگر بتوانيم و يا بفهميم و يا بخواهيم كه آن هم براي بسياري به اصطلاح جنس خشن خيلي سخت است افسوس و باز افسوس
www.lonelyseaman.wordpress.com (http://www.lonelyseaman.wordpress.com/)

// tourajatef@hotma.com

AHB
1st May 2010, 09:18 PM
بیایین این بخش رو راه بندازیم . باور کنین کار قشنگیه . همه بیایین :
http://njavan.com/forum/showthread.php?t=61219
ممنون .

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد