PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : نگاهی به نمایش ”11:11” نوشته ”حسن برزگر” و کارگردانی مشترک ”حسن برزگر” و ”رکسانا بهرام”



LaDy Ds DeMoNa
21st April 2010, 10:44 PM
تعبیر خوابی بدون تعبیر

نگاهی به نمایش ”11:11” نوشته ”حسن برزگر” و کارگردانی مشترک ”حسن برزگر” و ”رکسانا بهرام”


http://theater.ir/data/uploads/news/img/tb/29224_Y_1121Apr10011247pm.jpg (http://theater.ir/data/uploads/news/img/29224_Y_1121Apr10011247pm.jpg)
رحیم عبدالرحیم‌زاده: تصویر و تفسیر آنچه در خواب رخ می‌دهد جدای از آنکه دغدغه روانشناسان از آغاز پیدایش این علم بوده همواره دغدغه شمار بسیاری از هنرمندان در سبک‌ها و شیوه‌های مختلف نیز بوده است و حتی چندین مکتب هنری همچون سمبولیسم و سورئالیسم به شکل مستقیم و غیرمستقیم بر این اساس بنیاد نهاده شده‌اند.

اما با این همه جهان خواب و آنچه در خواب بر ما می‌گذرد هنوز پر رمز و راز باقی مانده و همین رمز و راز است که هنرمند را برای خلق این جهان ناشناخته ترغیب می‌کند.
تصویر کردن خواب در اثر هنری و بالاخص تئاتر از آن رو که ناشناخته و پر از رمز و راز است کاری بس دشوار است؛ چرا که تئاتر در ذات خود هنری واقع‌گرا است و تصویر کردن تخیل نه امری ناممکن اما دشوار است. همچنانکه پرداختن به آن به حرکت بر روی لبه تیغ می‌ماند چرا که همواره بیم آن می‌رود هنرمند به دلیل نشناختن مرزهای آن به وادی‌هایی چون پریشان‌گویی و بی‌ارتباطی در غلطد و یا هر آنچه در ذهنش می‌گذرد بدون ارتباط ساختاری و با توجیه پر رمز و راز بودن آن به مخاطبش تحمیل کند.
"حسن برزگر" و "رکسانا بهرام" در اجرای "11:11 "چنین راه دشواری را برگزیده‌اند و پا به فضایی پر از کابوس، ابهام و وحشت نهاده‌اند. درتصویر کردن چنین دنیایی آنچه که بیش از هر چیز به کمک این دو می‌آید روایت لابیرنت‌گونه و تو در توی متن است که از هر روایت به روایتی دیگر می‌لغزد و بر پایه منطق تداعی جهان کابوس‌های آشفته شخصیت نمایش را به هم می‌پیوندد. اما آنچه به روایت تو در تو و پیچیده متن، ارزشی مضاعف می‌بخشد جدای از تکنیک روایی آن و همچنین تنوعی که به اثر می‌بخشد، عنصر کلیدی منطق در عین بی‌منطقی و نظم در پس بی‌نظمی است؛ بدین معنی که اگر چه جهان ظاهری اثر در ظاهر جهانی آشفته است که از یک فضا به فضایی دیگر و از کابوسی به کابوسی دیگر می‌جهد؛ اما در همان حال رشته‌ای باریک تمام این حوادث را به هم می‌پیوندد و تمامی خرده روایت‌ها در قالب یک روایت کلان قرار می‌گیرد و این یعنی داستانی با آغاز و پایانی مشخص که حتی جزئی‌ترین عناصر آن نیز در جایی دیگر مورد استفاده قرار می‌گیرد و با دیگر عناصر ربط می‌یابد و از این منظر نمایشنامه "11:11" را می‌توان اثری تکنیکی با ساختاری منسجم به شمار آورد.
دومین عاملی که تأثیری به‌سزا در خلق جهان کابوس‌وار اجرا دارد، استفاده خلاقانه هر دو کارگردان از عامل نور است. نور در این اجرا حتی بیش از بازیگر در اجرا حضور دارد و استفاده از زاویه‌های مختلف تاباندن نور و ایجاد سایه روشن‌های تند و همچنین افه‌های نوری جذاب در لحظه لحظه نمایش و تاریکی‌های ممتد حس کابوس‌وار اثر را بیش از پیش به مخاطب منتقل می‌کند و به دلیل زاویه‌های غیر معمول تابش نور، فضای پر رمز و راز جهان خواب و کابوس به خوبی به مخاطب منتقل می‌شود.
سومین عاملی که کارگردان‌های این اثر برای واقعیت‌‌گریزی و خلق جهان رویایی اثرشان از آن بهره گرفته‌اند، استفاده از تصاویر خلاقانه است، یعنی با خلق تابلوهایی رویاگونه و یا کابوس‌وار که اتفاقاً تابلوهایی بدیع و بسیار زیبا هستند موفق به خلق جهان تخیلی اثرشان می‌شوند. از جمله این تابلوهای زیبا باید به لحظه پاره شدن تسبیح نورانی اشاره کرد که در تاریکی مخاطب را انگار به درون کهکشانی پر از ستاره می‌برد.
با استفاده از این سه عامل، اجرا موفق می‌شود به خوبی مخاطب را از جهان واقعیت بیرونی جدا کرده و به درون تخیل و وهم بکشاند.
اما در مقابل این نقاط قوت، پاره‌ای از عوامل نیز فضای رؤیاگونه اثر را از بین می‌برند و در تضاد با جهان کابوس‌وار اثر قرار می‌گیرند و از همین رو تأثیر رویا و کابوس نمایش بر مخاطب ناقص می‌ماند. مهمترین عاملی که می‌توانست در این اجرا به کمک کارگردان بیاید تا بتواند به تمامی از جهان بیرونی واقعیت‌زدایی کند، عامل بازیگر است. در واقع بازیگر به عنوان رکن اصلی نمایش می‌توانست تبدیل به عاملی فضا ساز شود؛ اما بازیگران جوان این نمایش با ارائه بازی‌هایی رئالیستی البته به شکلی خام به هیچ رو نمی‌توانند همسو با اثر حرکت کنند و انگار بازیگران تنها به ایفای شخصیت خویش مشغول هستند و از درک فضای کلی نمایش باز مانده‌اند چه اگر بازیگران همسو با کارگردان به خلق جهان کابوس‌وار اثر کمک می‌کردند به مراتب شاهد اجرایی تأثیرگذارتر می‌بودیم.
دومین عامل عمده‌ای که از تأثیر فضای نمایش بر مخاطب می‌کاهد، ناهمگونی و نامتجانس بودن پاره‌های مختلف نمایش است.
نمایش "11:11" به دلیل آنکه مبتنی بر منطق تداعی و خواب است از ساختاری اپیزودیک بهره‌ می‌گیرد و البته این به معنای اپیزودیک بودن نمایش نیست بلکه ساختار روایی آن از پاره‌های مختلفی تشکیل شده که هرکدام به نوعی روایتی مستقل و ساختاری قائم به ذات دارند و این دست نویسنده و کارگردان را در تنوع بخشیدن به فضای اثر باز نگاه می‌دارد.
اما این تنوع بخشی بدین معنا نیست که از کلیت اثر نتوان یک فضای واحد و یکدست استخراج کرد.
هر چند فضای غالب نمایش "11:11" مبتنی بر کابوس و رویا است؛ اما در پاره‌ای از لحظات این فضا شکسته شده و اثر کاملاً به سوی یک تخیل و فانتزی شاد می‌رود. البته نمی‌توان انکار کرد ساختار باز خواب و رویا امکان فانتزی و یا حتی گروتسک را به راحتی فراهم آورده است. بدین معنی که امکان دیدن خواب‌های شاد و فانتزیک هم برای هر کسی وجود دارد و از این لحاظ نمی‌توان نقصی را متوجه نمایش دانست، اما در همان حال به دلیل فضای غالب کابوس و وحشت نمایش، وجود پاره‌های طنز و فانتزیک در نمایش از تأثیر آن می‌کاهد و اثر را از یکدستی خارج می‌کند.
به عنوان سومین عاملی که تأثیر فضای نمایش را در مقابل تماشاگر کم‌رنگ می‌سازد، باید به پدیده‌ای به نام مدهای تئاتر تجربی در ایران اشاره کرد.
تئاتر تجربی در ذات خود مبتنی بر شکستن مدها، الگوها و کلیشه‌های رایج است. اصطلاحی که ماهیت خود را با خود حمل می‌کند، یعنی تجربی بودن و مدام تجربه کردن. اما آنچه در سال‌های اخیر با نام تئاتر تجربی در ایران شناخته می‌شود، همواره دارای الگوهای رایجی است که بالاخص پس از آثار "امیررضا کوهستانی" در ایران شکل گرفته و آن استفاده از سکوت‌های ممتد، سکون‌های طولانی، نریشن و فواصل تاریکی زیاد است و انگار هر اثری که می‌خواهد با نام تئاتر تجربی شناخته شود، خود را ملزم به پیروی از این قواعد می‌داند.
در نمایش "11:11" نیز به تناوب شاهد استفاده از این الگوها هستیم و این در حالی اتفاق می‌افتد که در بسیاری از لحظات نمایش شاهد تصویرسازی‌های خلاقانه‌ای در اجرا هستیم و دو کارگردان اثر نشان می‌دهند بدون استفاده از این الگوها نیز توانایی خلق تئاتری با ماهیت تجربی را دارند.
با این وجود "11:11" حداقل به خاطر وجود صحنه‌های درخشانش اثری دیدنی و قابل قبول جلوه می‌کند و نشان از توانایی و استعداد بالای خالقان آن دارد. توانایی و استعدادی که می‌تواند در دیگر آثارشان هر چه بیشتر شکوفا شود.

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد