PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : اگه گرفتار هواي نفس شديم چه كنيم؟



kamanabroo
9th November 2008, 01:28 AM
بايد بگم در دنيا لذت بردن خيلي مهمه و حتي روح و روان آدمي هم به اون نياز داره

حال اينكه از چي لذت ببريم
چه جوري لذت ببريم
چه لذتي
بايد كنترل شده باشه
و وقتي اين حس لذت بردن در انسان رها مي شه به حال خودش مي بينيم شخص گرفتار هواي نفس ميشه
كه بايد دنبال راه حل بود
دوستان مي تونن تو اين راه حل به همديگه كمك كنن
من ميگم يكيش اينه كه اول

بشينيم و ميونه خودمون رو با خداي خودمون مشخص كنيم كه چيكاره ايم...

kamanabroo
9th November 2008, 10:10 PM
يكي ديگه از راههاي رها شدن از بند هواي نفس زياد صلوات فرستادن مي باشد.
با توجه به اينكه شيطان دو گونه داريم
شيطان جن
شيطان انس
براي خوار كردن و ذليل كردن اين دو شيطان و رها شدن از بند هوي و هوس و دستوراتشان مي توانيم از ارزانترين راحت ترين و ساده ترين راه بهره بگيريم و آن صلوات فرستادن بر محمد و آل محمد مي باشد.

به اين روايت دقت كنيد
قال رسول الله ص
شيطان دوگونه است،
‌شيطان جن كه با گفتن لا حول و لا قوة الا بالله دور مي شود
و شيطان انس كه با صلوات فرستادن بر محمد و ال محمد دور مي شود.

kamanabroo
20th November 2008, 07:15 PM
با سلام به تمام دوستان گرامي
پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله به علي عليه السلام فرموند:
علامت ايمان حقيقي سه چيز است:
1. هنگام تندرستي انفاق كردن
2. رعايت انصاف با مردم
3. آموختن علم به طالبان دانش
تحف ص 430
البته دوستان خودشون مي تونن براي اين موارد تو زندگي هاشون مصداق سازي كنند.

kamanabroo
27th November 2008, 01:27 PM
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ فِي تَفْسِيرِ قَوْلِهِ تَعَالَى اتْلُ ما أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتابِ وَ أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ قَالَ مَنْ لَمْ تَنْهَهُ الصَّلَاةُ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنْكَرِ لَمْ يَزْدَدْ مِنَ اللَّهِ إِلَّا بُعْدا
علي ابن ابراهيم در تفسير « ان الصلاة تنهي ...» : كسي كه نمازش او را از فحشاء و منكر باز داري نكند چيزي غير از دوري خدا در او زياد نمي شود.

Admin
27th November 2008, 09:28 PM
علي ابن ابراهيم در تفسير « ان الصلاة تنهي ...» : كسي كه نمازش او را از فحشاء و منكر باز داري نكند چيزي غير از دوري خدا در او زياد نمي شود.

واقعا این حرف رو قبول دارم..!

تموم کسایی که نماز خون نیستن ، معمولآ از منکرات هم ترسی به دل راه نمی دن ....!

حتی در جایی ، خانمی بد حجاب از یکی از علمای دین می پرسه که ، من نماز و روزه می گیرم ولی به حجاب اعتقادی ندارم به نظر شما نمازم رو همچنان ادامه بدم یا فایده ای نداره ..!

اون عالم دینی در جواب زن گفت: نماز و روزه رو همچنان ادامه بده ، چرا که روزی همین نماز و روزه باعث میشه که حجابت رو هم کامل نگه داری ..!!!

kamanabroo
28th November 2008, 12:58 AM
واقعا این حرف رو قبول دارم..!

اون عالم دینی در جواب زن گفت: نماز و روزه رو همچنان ادامه بده ، چرا که روزی همین نماز و روزه باعث میشه که حجابت رو هم کامل نگه داری ..!!!

ممنونم آقا مصطفي ،‌
واقعا اگه تموم جوونا به اين نكته توجه داشته باشن كه وقتي مي خوان پاك باشن و حركت به سمت خدا داشته باشن يكي از ساده ترين راه ها و بهترين راه ها نماز خواندنه كه بيشترين تاثير در روح داره و بالاترين كرامت ها رو به انسان ميده.

kamanabroo
28th November 2008, 01:03 AM
رابطه گناه و بي نمازي
امام صادق ع فرمود : وقتي شخصي گناهي مي كند از نماز شب محروم مي شود، به درستي تاثير عمل زشت و ناپسند( گناه ) سريعتر از تاثير چاقو در گوشت است.( الكافي 2- 272-ص 268)

kamanabroo
10th December 2008, 10:32 PM
مديريت نفس، آرام و پيوسته

داشتن يا نداشتنِ هوس و خواسته
به طور كلّى، بسيارى از افراد، نيروى اراده را با هوس، اشتباه مى‏كنند و تفاوتى بين آنها قائل نمى‏شوند. حال اگر بخواهيم به توضيح آن دو بپردازيم و آنها را معنا كنيم، هوس را «ميل (گرايش) غريزىِ سيرى‏ناپذير» تعريف خواهيم كرد، در حالى كه اراده، «مُلزَم نمودن اختيارى خويشتن است به تأمين يك خواسته»، كه پس از تحقّق آن خواسته و يا با انصراف از آن، خاتمه مى‏يابد. از همين دو تعريف ابتدايى برمى‏آيد كه اوّلاً هوس، به خودىِ خود، منفى نيست و ثالثا به فعليّت رسيدن و عملى شدن هر هوسى، نيازمند اراده كردن است. هنگامى كه مى‏خواهيم كار بخصوصى را انجام دهيم مى‏گوييم: «دلم مى‏خواهد»، ولى اگر آن كار، باب طبعمان نباشد، مى‏گوييم: «دلم نمى‏خواهد». پس هوس داشتن، مفهوم «قبول عملى» را پيدا مى‏كند و نداشتن هوس، «امتناع از انجام دادن آن عمل» را مى‏رساند.
امام صادق(ع)، پيروى از هوس‏ها، «بزرگ‏ترين دشمن براى مردم» معرفى گرديده است.(2)

تبعيّت از احساس ميل و بى‏ميلى در نهايت، از ما آدم‏هايى كاهل و خمود مى‏سازد ؛ چون هرگونه احساسِ شور و نشاط و ابتكار و نيز جرئت و شهامت را از شخص، باز مى‏ستاند و ميل به تغيير دادنِ خويشتن و جهان را در او مى‏ميرانَد.
انتخاب نحوه زندگى به طريق خواست و ميل، موجب آن مى‏شود تا سقف امكانات خود را پايين‏تر و پايين‏تر بياوريم و شكست آتى خود را سهل تر بسازيم. شخصيتى كه تنها به نحوه ارضاى «هوس»هاى خود نظر دارد، سرانجام به نقطه‏اى مى‏رسد که ديگر جز برآوردن هوس و ميل غريزى، هيچ كارى برايش نمى‏ماند، در حالى كه انسان، بجز هوس‏ها نيروهاى ديگرى نيز در درون خود دارد (مثل قوّه تعقّل و تفكّر) كه مى‏تواند به مدد آنها رشد و تعالى و تكامل يابد، حالْ آن كه هوس‏ها، با فرسوده شدن تن آدمى و به تحليل رفتن قواى مادّى او، فرسوده مى‏شوند و يا ابزارهاى تأمين آنها (اعضاى بدن و حواسّ پنج‏گانه و...) ضعيف و ناكارآمد مى‏شوند.
هوس از ديدگاه دين
آنچه براى يك انسانِ كمالجو مهم است، چگونگى برخورد با اين تمايلات درونى است؛ چرا كه در اثر پيروى نادرست از همه خواسته‏ها و هوس‏هايمان، به تدريج، درخشندگى عقل و ايمان در وجودمان را به خاموشى مى‏رود و در نهايت، به درجه‏اى پايين‏تر از حيوانات، تنزّل خواهيم كرد. قرآن مجيد مى‏فرمايد: «پيروى از هواى نفس مكن كه تو را از خداوند، گمراه مى‏كند».(1) بنابراين، انسان طالب كمال و سعادت و رشد و تعالى، كاملاً بر هوس‏ها و تمايلات نفسانى خويش، نظارت دارد و در يك كلام، هوشيارانه نفس خويش را مديريت و رهبرى مى‏كند
نفس انسان، خاستگاه هوس‏ها
اگر انسان به هرچه نفس، خواستار آن بود، تن داد، نفس را به مانند اسب سركش در درون خود خواهد داشت كه ديگر نمى‏تواند آن را كنترل كند و از آن، سوارى بگيرد. پس اگر شخص مى‏خواهد هوس‏هاى خويش را كنترل كند، بايد اين اسب را رام كند و قدرى او را گرسنه نگه دارد و به همه خواسته‏هايش پاسخ ندهد تا بتواند در مواقع لزوم، از آن، در راه رشد و تعالى و عبادت و اطاعت، بهره ببرد و همواره آن را مغلوب عقل و قانون (يا دين و انضباط اجتماعى) بنمايد.
در حديثى از رسول خدا (ص) مى‏خوانيم: «دشمن‏ترينِ دشمنان تو، نفس توست كه بين دو پهلويت قرار گرفته است».(3)
در مقابل نفس، گرايش‏هايى كه موجب تعالى انسان مى‏شوند، برخاسته از عقل‏اند كه روح را پرواز مى‏دهند و به خدا نزديك مى‏كنند.
پي نوشت:
1 . سوره ص، آيه 29 .
2 . الكافى، ج 2، ص 335.
3 . بحارالأنوار، ج 70، ص 64 .

kamanabroo
10th December 2008, 10:34 PM
مردم در برابر هوس‏ها
به طور كلّى، مردم در برابر هوس‏هايشان به سه دسته تقسيم مى‏شوند:
دسته اوّل: مردمى كه به دلخواه خود عمل مى‏كنند و چيزى مانعشان نمى‏شود و همواره به دنبال لذايذ مادّى‏اند و به برآوردن همه هوس‏هاى خويش توجّه كامل دارند. اينان كسانى‏اند كه منزلت متعالى انسانى و نيز سعادت آخرت خويش را قربانى لذّت‏خواهى چند روزه خويش مى‏كنند.
دسته دوم: كسانى هستند كه براى خواسته‏هاى نفسانى و هوا و هوس خويش حدّ و مرزى مشخص مى‏كنند و در حدّ توان و امكان، سعى دارند از موارد گناه و انحراف و نقض قوانين، دورى گزينند ؛ ولى از برآورده ساختن ساير خواسته‏ها و تمايلاتشان خوددارى نمى‏كنند.
دسته سوم: كسانى هستند كه اصل را بر مخالفت با هرگونه هوا و هوس قرار مى‏دهند، مگر در مواردى كه رضاى خداوند در موافقت با تحقّق آن ميل و هوس باشد، آن هم صرفا به قصد جلب رضاى خداوند و نه به خاطر پيروى از هوا و هوس.
انسان هر اندازه به دلخواه هوس‏هايش عمل كند، از خِردش، و ناگزير از خدا دور مى‏شود . وقتى خدا به انسان كمك كند، مبارزه با هوا و هوس، با تمام مشكلاتش براى او آسان مى‏شود، هرچند اين كار، در آغاز، مشكل است. در ادامه به ارائه راه‏كارهايى براى مقاومت در برابر هوس‏ها و اداره كردن آنها خواهيم پرداخت.
در آن هنگام كه دختر و پسرى، پيوند زندگى مشترك مى‏بندند، بايد بر اساس ضابطه گام بردارند و از پيروى هر خواسته و هوسى، خوددارى نمايند. در غير اين صورت، هدف اصلىِ تشكيل خانواده، زير پا نهاده شده است.



مبارزه‏اى آرام در مقابل هوس‏ها

به طور كلّى، راه تقويت اراده انسان و كنار زدن هوا و هوس تمرين در پاسخ ندادن به خواسته‏هاى نامعقول نفس و به عبارت ديگر، هوس‏هاى خطرناكى است كه انسان را از مسير زندگى سالم، خارج مى‏كنند. انسان بايد آرام آرام، با هوس‏هاى پوچ و باطل خود به مخالفت برخيزد .

صبر و خويشتندارى در برابر هوس
ترديدى نيست كه يك انسان خردمند، فوايد صبر و نتايج خوبِ كوتاه مدّت و درازمدّت آن را بر تبعات و عوارض سوء هوسرانى و نتايج نامطلوب آن، ترجيح مى‏دهد. در اين صورت، پايگاه صبر، يك پايگاه هشيارانه و آگاهانه و يك روش ارادى و اختيارى در زندگى است كه در خلال آن، تحمّل سختى‏ها بر هوسرانى‏ها مى‏چربد.

زندگى مشترك و هَوَسمندى‏ها
تشكيل خانواده، راه حل مناسبى براى تعديل غرايز و برآوردن معقول برخى هوس‏هاست، پايبندى به هوس‏ها، پيروى از خواسته‏هاى دل، زندگى را تيره مى‏كند و رشته‏هاى پيوند خانوادگى را از هم مى‏گسلد. چه بسيارند سوء تفاهم‏ها، حساسيت‏ها، برخوردهاى ناروا (و صريح‏تر بگوييم: بى‏تقوايى‏ها) كه از برخى مردان يا زنان سر مى‏زند و اركان زندگى مشترك را (كه بر حُسن نيّت و اهداف نيك انسانى بنا نهاده شده است) ويران مى‏سازد. آرى! ما معتقديم هر سنّى و هر مرحله‏اى از زندگى، اقتضايى دارد. در سنين نوجوانى و جوانى، تظاهر و خودنمايى و احيانا برخى از اشتباهات، ممكن است ناديده گرفته و يا بخشوده شوند ؛ ولى در آن هنگام كه دختر و پسرى، پيوند زندگى مشترك مى‏بندند، بايد بر اساس ضابطه گام بردارند و از پيروى هر خواسته و هوسى، خوددارى نمايند. در غير اين صورت، هدف اصلىِ تشكيل خانواده، زير پا نهاده شده است.
شايان ذكر است كه در منابع روان‏شناسى جديد، موضوع «هوس» و «پرهيز» و «صبر» را بايد در زير عناوينى چون: هوش هيجانى، مهار هيجان، وسوسه، مقاومت در برابر وسوسه، توان بازدارى، كامروايى با درنگ (تحمّل به خاطر پاداش‏هاى آينده)، و... جستجو كرد.

kamanabroo
27th December 2008, 10:12 PM
توصيه ترك گناه


س: چگونه مى‏توان بر وسوسه‏هاى شيطانى كه دامنگير برخى از ما جوانان شده فائق آمد و با كنترل هواى نفس و شهوت، موفق به ترك گناه شده و توبه كنيم؟

ج) ممكن است ترك گناهى كه عادت شده، در اول كار، مقدارى مشكل به نظر برسد، اما بايد عواقب خطرناك دنيوى و اخروى آن را مد نظر داشته باشيد و بدانيد كه با ارتكاب گناه، خودتان را

در دنيا و آخرت به هلاكت و بدبختى خواهيد انداخت.
و لذا با عزم و اراده‏اى جدى و با توكل به خداوند متعال و استعانت از درگاه رحمت او، چنين

گناهانى را ترك كرده و از ديدن و شنيدن صحنه ها و مطالب مفسده‏انگيز و معاشرت با دوستان ناباب هم خوددارى كنيد.

مداومت در خواندن قرآن، شركت در مجالس وعظ و خطابه، توسل به اهل بيت عصمت و طهارت (عليهم السلام)، تلاش و جديت در تحصيل و كسب علوم و معارف، ورزش مستمر، اشتغال به

كار مفيد و هنرهاى سودمندى چون خطاطى، نقاشى، صنعت و..., غافل نبودن از ياد مرگ و روز قيامت مى‏تواند انسان را در اين راه يارى كند.

و چنانچه ازدواج نكرده‏ايد سعى كنيد با ازدواجى ساده، كم خرج و سالم، دين و جسم خود را از آثار مخرب گناهان، حفظ كنيد. ان شاء الله توفيقِ توبه واقعى نصيب شما شود.

kamanabroo
29th January 2009, 01:58 PM
عفت شکم و شهوت


من مواعظ علي بن الحسين (عليه السلام):
ما من شىءٍ أحبّ إلى اللّه بعد معرفته من عفّة بطن وفرج، وما من شىءٍ أحبّ إلى اللّه من أن يسأل.

(تحف‏العقول ص 282)
علت اينكه حضرت، محبوب‏ترين امور نزد پروردگار را بعد از معرفت خدا، عفت بطن و فرج، دانسته و ساير واجبات و عبادات مثل نماز را ذكر نفرموده، اين است كه: عفت، جلوگير عامل مزاحم است و هميشه، تأثير عامل مزاحم، بيشتر از عامل مُعِدّ است، مثل اين است كه كسى غذاهاى مفيد و مقوى مصرف كند اما از آن طرف بطور منظم يك سم يا ميكروبى را وارد بدن نمايد بديهى است اثرى نخواهد كرد.
در مسائل معنوى، نيز اگر انسان عبادات زيادى انجام دهد اما مرتباً ميكروب گناه را در كالبد روح خود وارد كند، اثر عباداتش خنثى مى‏شود. ولى اگر آئينه قلب خود را با گناه تيره نكند فطرت الهيش او را به رشد و كمال هدايت مى‏نمايد. پس ترك گناه اهم از فعل عبادت است و لذا شيطان بيشتر انسان را به گناه وسوسه مى‏كند تا ترك عبادت، چون وقتى گناه بر آدمى سيطره پيدا كرد عبادات او موجب تقرّب وى نخواهد شد.
پس محبوب‏ترين كارها، ترك دو گناه است يكى گناه بطن كه ارتباط پيدا مى‏كند با دنياطلبى، مال‏اندوزى و طمع‏ها و ديگرى شهوات جنسى است.

تفسير حديث : مقام معظم رهبري

alicowboy
1st June 2011, 03:36 PM
خلاصه ي حكايتي از مثنوي مولانا در پليدي نفس انسان و راه كنترل نفس:

يك حكايت بشنو از تاريخ گوى / تا برى زين راز سر پوشيده بوى‏

مارگيرى رفت سوى كوهسار / تا بگيرد او به افسونهاش مار

او همى‏جستى يكى مارى شگرف / گرد كوهستان و در ايام برف‏

اژدهايى مرده ديد آن جا عظيم / كه دلش از شكل او شد پر ز بيم‏

مارگير اندر زمستان شديد / مار مى‏جست اژدهايى مرده ديد

مارگير آن اژدها را بر گرفت / سوى بغداد آمد از بهر شگفت‏

كاژدهاى مرده‏اى آورده‏ام / در شكارش من جگرها خورده‏ام‏

او همى مرده گمان بردش و ليك / زنده بود و او نديدش نيك نيك‏

او ز سرماها و برف افسرده بود / زنده بود و شكل مرده مى‏نمود

تا به بغداد آمد آن هنگامه جو / تا نهد هنگامه‏اى بر چار سو

بر لب شط مرد هنگامه نهاد / غلغله در شهر بغداد اوفتاد

مارگيرى اژدها آورده است/ بو العجب نادر شكارى كرده است‏

جمع آمد صد هزاران ژاژخا / حلقه كرده پشت پا بر پشت پا

مرد را از زن خبر نى ز ازدحام / رفته در هم چون قيامت خاص و عام‏

در درنگ انتظار و اتفاق / تافت بر آن مار خورشيد عراق‏

آفتاب گرم سيرش گرم كرد / رفت از اعضاى او اخلاط سرد

مرده بود و زنده گشت او از شگفت / اژدها بر خويش جنبيدن گرفت‏

خلق را از جنبش آن مرده مار / گشتشان آن يك تحير صد هزار

با تحير نعره‏ها انگيختند / جملگان از جنبشش بگريختند

بندها بگسست و بيرون شد ز زير / اژدهايى زشت غران همچو شير

در هزيمت بس خلايق كشته شد / از فتاده كشتگان صد پشته شد

مارگير از ترس بر جا خشك گشت / كه چه آوردم من از كهسار و دشت‏

گرگ را بيدار كرد آن كور ميش / رفت نادان سوى عزراييل خويش‏

اژدها يك لقمه كرد آن گيج را / سهل باشد خون خورى حجاج را

و اما نتيجه گيري مولانا از اين حكايت:

نفست اژدرهاست او كى مرده است / از غم بى‏آلتى افسرده است‏

اژدها را دار در برف فراق / هين مكش او را به خورشيد عراق‏

تا فسرده مى‏بود آن اژدهات / لقمه‏ى اويى چو او يابد نجات‏

مات كن او را و ايمن شو ز مات / رحم كم كن نيست او ز اهل صلات‏

كان تف خورشيد شهوت بر زند / آن خفاش مرده ‏ريگت پر زند

نفس خود را كش جهان را زنده كن / خواجه را كشته ست او را بنده كن

مار شهوت را بكش در ابتدا / ورنه اينك گشت مارت اژدها

sadkfafjn
1st June 2011, 06:58 PM
اگه فکر کنی که هوای نفست مرده دیگه نیازی نیست تا lمراقبش باشی [labkhand]

alicowboy
2nd June 2011, 12:30 AM
دوست عزيزم مثل اينكه مطلب رو با دقت نخوندي. مولانا نگفته نفس مرده است. شايد بهتره اين بيت رو تكرار كنم:
نفس اژدرهاست او كي مرده است / از غم بي آلتي افسرده است.
يعني نفس به مانند اژدهايي ميمونه كه اگه ابزار و آلات در اختيارش نباشه به خواب فرو ميره. و اگه زمينه براي فعاليت اون مهيا باشه اين اژدها از خواب بيدار ميشه و تو رو تحت كنترل خودش درمياره .
اما نكته اي كه ميخوام اينجا ذكر كنم اينه كه وقتي صحبت از هواي نفس ميشه توجه ما ناخودآگاه به سمت شكم و شهوت ميره، در حاليكه به عقيده من گستره هواي نفس خيلي وسيعتر از اين دو مقوله است.كنترل هواي نفس كنترل خواسته هاست.همه ما هر روزه خواسته ها و تمنياتي داريم كه خيلي هاش درست و خيلي هاش نادرسته. اگه نفس ما بر ما كنترل داشته باشه ، نميتونيم به هيچ يك از خواسته هاي نفساني پاسخ منفي بديم و در نتيجه به عواقب اون تمنيات نادرست دچار ميشيم.همونطور كه گفتم خواسته ها و تمنيات نادرست لزوما مربوط به شكم و شهوت نيست.مثلا وقتي ميخوايم با دروغ حقيقتي رو پنهان كنيم، اگه اون لحظه زشتي دروغ در نظرمون بياد و با خودمون مبارزه كنيم و از دروغ گفتن منصرف بشيم، در حقيقت ما در اين مورد بر هواي نفسمون غلبه كرديم.همينطور اگه به هنگام خشم ، بتونيم خشممون رو فرو بخوريم، اگه بتونيم حرص و طمع رو از خودمون دور كنيم، اگه حواسمون باشه غيبت كسي رو نكنيم ، حواسمون باشه به كسي تهمت نزنيم، بتونيم بر گرسنگيمون غلبه كنيم و غذاي خودمون رو به يك گرسنه بديم، بتونيم غرورمون رو زير پا بذاريم و به كوچكتر از خودمون سلام كنيم، نگاهمون رو در كنترل خودمون داشته باشيم ، پيش از گرسنه شدن به سمت غذا نريم و قبل از سير شدن دست از غذا بكشيم ، بتونيم خودخواهي رو كنار بذاريم و شهامت عذرخواهي رو داشته باشيم و و و .....، در تمامي اين موارد ما تونستيم بر هواي نفس غلبه كنيم.
البته كاملا مشخصه كه غلبه بر هواي نفس كار بسيار دشواريه. مولانا در پايان حكايت شير و نخجيران ميگه:
اي شهان كشتيم ما خصم برون/ ماند خصمي زو بتر در اندرون
كشتن اين كار عقل و هوش نيست / شير باطن سخره خرگوش نيست
دوزخ است اين نفس و دوزخ اژدهاست / كو به درياها نگردد كم وكاست .....
سهل شيري دان كه صف ها بشكند / شير آن است آن، كه خود را بشكند
البته در كنترل نفس نبايد نااميد بود و بايد در نظر داشت هواي نفس با هربار شكست ضعيفتر از گذشته ميشود.

kamanabroo
5th June 2011, 12:21 PM
اما نكته اي كه ميخوام اينجا ذكر كنم اينه كه وقتي صحبت از هواي نفس ميشه توجه ما ناخودآگاه به سمت شكم و شهوت ميره، در حاليكه به عقيده من گستره هواي نفس خيلي وسيعتر از اين دو مقوله است.كنترل هواي نفس كنترل خواسته هاست.همه ما هر روزه خواسته ها و تمنياتي داريم كه خيلي هاش درست و خيلي هاش نادرسته. اگه نفس ما بر ما كنترل داشته باشه ، نميتونيم به هيچ يك از خواسته هاي نفساني پاسخ منفي بديم و در نتيجه به عواقب اون تمنيات نادرست دچار ميشيم.
.

سلام
ممنونم که دراین بحث شرکت کردین

درسته هوای نفس همه خواسته های منفی انسان رو در بر می گیره
هر خواسته ای که برخلاف فطرت الهی و در مسیر غیر خدا باشه

اما شکم و شهوت از بارزترین مصادیق هوای نفس هست که بیشترین ریزش آدمها تو این دو مقوله است...

sheri khoshgele
16th June 2011, 11:21 PM
وضو داشتنم خیلی خوبه وضو داشتن ب ادم احساس پاک بودن میده.و من واقعا قبول دارم نماز انسانو از گناه دور نگه میداره.و کسی ک نمازشو بخونه خودش یواش یواش میفهمه این دنیا ارزشی نداره.
و هیچیز ارزشی نداره ک ادم صواب کارای خوبی ک انجام داده رو از بین ببره.

اميروسوسن
17th June 2011, 01:42 AM
ياد مرگ واين كه همه يك روزي ديگه نيستيم باعث ميشه هواي نفس فرو كش كنه
البته شايد بعضي ها مخالف باشن كه چون ما اكثرا جوان هستيم از مرگ حرف بزنيم اما به نظر ما نميشه هيچ طور دورش خط كشيد
چه جونهاي پاكي خيلي كم سن تر از ما توي جبهه ها شهيد شدند كه اصلا هواي نفس نداشتند و اصلا هم افسرده نبودند
بلكه در حديثي ثواب ياد مرگ افتادن در روز اجر شهادت داده ميشود

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد