بانوثریا
17th April 2010, 09:42 PM
همهء افراد بشر حتی اگر خودشان آگاه نباشند میل به تسلط و غلبه بر دیگری دارند.ما میخواهیم که انرژی موجود بین افراد را تصاحب کنیم.این امر روی ما اثر مطلوب دارد و باعث می شود که احساس خوبی داشته باشیم.
هرکدام از ما در جستجوی راهی برای تسلط بر دیگری و باقی ماندن در موضع قدرت هستیم.
ما انسانها نه تنها به خاطر دریافت نیرویی که از لحاظ روانی در ما پدیدار می شود همواره در پی تسلط و غلبه بر دیگری هستیم و بدین علت است که شاهد این همه منازعهء غیر منطقی ئر میان افراد یا در سطح ملل جهان هستیم.
عالم مادی یک انرژی خالص است.نوعی انرژی که به طریقی پاسخگوی سوالات ماست.
بشر همیشه احساس کمبود انرژی می کند و می کوشد بر دیگران تسلط پیدا کند تا انرژی را که بین آنان در جریان است تصاحب کند.
یک منبع انرژی جایگزین برای ما وجود دارد اما تا زمانی که با روش ویژهء خود برای تسلط بر دیگران به مبارزه برنخیزیم و از آن دست نکشیم قادر به برقراری ارتباط پایدار با این منبع نخواهیم بود زیرا هرگاه این عادت را تکرار کنیم از منبع اصلی انرژی جدا خواهیم شد.
کلید رهایی از این عادت خود آگاهانه کردن آن است. باید در یابیم که روش ویژهء ما برای تسلط بر دیگران عادتی است که در کودکی برای جلب توجه و کشاندن انرژی به سوی خود آموخته ایم و به آن خو گرفته ایم.روشی که ما بارها و بارها تکرار کرده ایم و اصطلاحا" به آن نمایش تسلط ناخودآگاه می گویند.
به آن نمایش می گوییم چون از یک لحاظ همانند صحنهء فیلمی است که در جوانی فیلمنامهء آن را نوشته ایم و بدون اینکه بدانیم بارها و بارها در زندگی خود آن را تکرار کرده ایم.
برای همهء ما نخستین قدم در جهت آشکار شدن گذشته این است که از نمایش تسلط خود کاملا" آگاه شویم. تا زمانی که ما واقع بینانه به خود نگاه نکنیم و به چگونگی عملکرد خود برای بدست اوردن انرژی پی نبریم پیشرفت نخواهیم کرد.
هریک از ما باید به گذشتهء خود باز گردیم-به زندگی خانوادگی خود و ببینیم که این عادت چگونه شکل گرفته است. درک ریشهء این عادت ما را از روش تسلطمان آگاه می کند.
بیشتر اعضای خانوادهء ما خودشان در یک نمایش بازی می کرده اند و می کوشیدند انرژی ما بچه ها را بیرون بکشند. به همین علت از همان آغاز مجبور به ایجاد یک تسلط کنترل شدیم.ما باید روشی برای باز گرداندن این انرژی پیدا می کردیم.
هرکس برای بدست گرفتن مهار انرژی یا بصورت تهاجمی افراد را وادار می کند به او توجه کنند یا به طور انفعالی با مردم احسای همدردی می کند و یا کنجکاوی می کند تا توجه آنان را جلب کند.
بنابر بر این ترتیب نمایشها یا انواع شخصیتها از دیدگاه انرژی بدین ترتیب است:
1.تهدید کننده (intimidator )
2.بازجو (interrogator)
3.منزوی(Aloof)
4.من ضعیف (poor me)
5.شخصیت بالغ(mature)
نمایش تهدید کننده: اگر کسی مارا از طریق جسمانی یا لفظی تهدید کند – از ترس اینکه مبادا خطری پیش آید مجبور می شویم به او توجه کنیم.بنابر این به او انرژی می دهیم. شخص تهدید کننده ما را به سوی تهاجمی ترین نوع نمایش خواهد کشاند.
نمایش بازجو: نمایشی است که بر پایهء پرسیدن و راه یافتن به دنیای دیگران با هدف انتقاد از آنان استوار است.وقتی ایرادی پیدا کردند آن جنبهء زندگی شخص را مورد انتقاد قرار می دهند. اگر این روش موفق شود افراد مورد انتقاد واقع شده به صحنهء نمایش کشیده می شوند.آنان ناگهان در می یابند که در اطراف بازجو به خود اگاهی می رسند. به انچه او انجام می دهد یا دربارهء آن فکر می کند- دقت می کنند تا اشتباهی انجام ندهند که بازجو متوجه شود و همین واکنش دفاعی انرژی مورد نظر بازجو را تامین می کند.
نمایش منزوی:روش این افراد برای تسلط بر موقعیت و افراد به منظور تصاحب انرژی آنان
عقب نشینی است.این نمایش در ذهن شخص پدید می آید و او را عجیب و پر رمز و راز مینمایاند.او به خود می گوید که با احتیاط عمل می کنم اما در واقع کاری که انجام می دهد فقط امیدوار بودن به این است که یک نفر وارد نمایش بشود و بکوشد به آنچه در درون فرد میگذرد پی ببرد.وقتی یک نفر چننین کاری می کند فرد همچنان سربسته باقی می ماند و او را وادار می کند با سختی کند و کاو کند و به احساس واقعی فرد پی ببرد.
بدبن ترتیب مردم تمامی توجهشان به فرد است و انرژی خود را به سوی او می فرستند. هرچه بیشتر توجه آنان را جلب کند و مرموز باقی بماند انرژی بیشتری دریافت می کند.متاسفانه وقتی فرد نقش منزوی را بازی می کند زندگی به کندی رو به تکامل می رود چراکه صحنه ها را بارها و بارها تکرار می کند.
نمایش من ضعیف: اگر کسی و قایع دردناکی را که برایش اتفاق می افتد برای شما بازگو کند و شما را مسئول این اتفاق ها بداند و اظهار کند که اگر شما از کمک کردن امتناع کنید این و قایع دردناک ادامه خواهند یافت-این شخص خواهان تسلط در انفعالی ترین سطح می باشد .
نمایش بالغ:ارتباطی آگاهانه است به این نحو که هر کس به جای سعی بر تسلط بر دیگران عقیدهء خود را به بهترین شکل ابراز می کند و آن موقع سطح انرژی فرد و سرعت تکامل او تا حد زیادی افزایش خواهد یافت.
نمایش تسلط هر فرد در کودکی و در رابطه با نمایش دیگران شکل می گیرد.بنا براین هر نمایش احتیاج به یک نمایش هماهنگ دارد تا بطور کامل اجرا شود.مثلا" چیزی که تهدید کننده برای کسب انرژی نیاز دارد – من ضعیف یا یک تهدید کننده دیگر است.
اگر ما با آشکار کردن روشهای پنهان کسب انرژی آنها را به خودآگاه بیاوریم –خود بخود از بین می روند و دیگر بصورت پنهان وجود نخواهند داشت.این روش بسیار ساده است.باید نمایش فرد را به زبان آورد. طی یک مکالمه حقیقت همواره به پیروزی می رسد.
ارسال شده توسط : دکتر مهرنوش روشن مهر
هرکدام از ما در جستجوی راهی برای تسلط بر دیگری و باقی ماندن در موضع قدرت هستیم.
ما انسانها نه تنها به خاطر دریافت نیرویی که از لحاظ روانی در ما پدیدار می شود همواره در پی تسلط و غلبه بر دیگری هستیم و بدین علت است که شاهد این همه منازعهء غیر منطقی ئر میان افراد یا در سطح ملل جهان هستیم.
عالم مادی یک انرژی خالص است.نوعی انرژی که به طریقی پاسخگوی سوالات ماست.
بشر همیشه احساس کمبود انرژی می کند و می کوشد بر دیگران تسلط پیدا کند تا انرژی را که بین آنان در جریان است تصاحب کند.
یک منبع انرژی جایگزین برای ما وجود دارد اما تا زمانی که با روش ویژهء خود برای تسلط بر دیگران به مبارزه برنخیزیم و از آن دست نکشیم قادر به برقراری ارتباط پایدار با این منبع نخواهیم بود زیرا هرگاه این عادت را تکرار کنیم از منبع اصلی انرژی جدا خواهیم شد.
کلید رهایی از این عادت خود آگاهانه کردن آن است. باید در یابیم که روش ویژهء ما برای تسلط بر دیگران عادتی است که در کودکی برای جلب توجه و کشاندن انرژی به سوی خود آموخته ایم و به آن خو گرفته ایم.روشی که ما بارها و بارها تکرار کرده ایم و اصطلاحا" به آن نمایش تسلط ناخودآگاه می گویند.
به آن نمایش می گوییم چون از یک لحاظ همانند صحنهء فیلمی است که در جوانی فیلمنامهء آن را نوشته ایم و بدون اینکه بدانیم بارها و بارها در زندگی خود آن را تکرار کرده ایم.
برای همهء ما نخستین قدم در جهت آشکار شدن گذشته این است که از نمایش تسلط خود کاملا" آگاه شویم. تا زمانی که ما واقع بینانه به خود نگاه نکنیم و به چگونگی عملکرد خود برای بدست اوردن انرژی پی نبریم پیشرفت نخواهیم کرد.
هریک از ما باید به گذشتهء خود باز گردیم-به زندگی خانوادگی خود و ببینیم که این عادت چگونه شکل گرفته است. درک ریشهء این عادت ما را از روش تسلطمان آگاه می کند.
بیشتر اعضای خانوادهء ما خودشان در یک نمایش بازی می کرده اند و می کوشیدند انرژی ما بچه ها را بیرون بکشند. به همین علت از همان آغاز مجبور به ایجاد یک تسلط کنترل شدیم.ما باید روشی برای باز گرداندن این انرژی پیدا می کردیم.
هرکس برای بدست گرفتن مهار انرژی یا بصورت تهاجمی افراد را وادار می کند به او توجه کنند یا به طور انفعالی با مردم احسای همدردی می کند و یا کنجکاوی می کند تا توجه آنان را جلب کند.
بنابر بر این ترتیب نمایشها یا انواع شخصیتها از دیدگاه انرژی بدین ترتیب است:
1.تهدید کننده (intimidator )
2.بازجو (interrogator)
3.منزوی(Aloof)
4.من ضعیف (poor me)
5.شخصیت بالغ(mature)
نمایش تهدید کننده: اگر کسی مارا از طریق جسمانی یا لفظی تهدید کند – از ترس اینکه مبادا خطری پیش آید مجبور می شویم به او توجه کنیم.بنابر این به او انرژی می دهیم. شخص تهدید کننده ما را به سوی تهاجمی ترین نوع نمایش خواهد کشاند.
نمایش بازجو: نمایشی است که بر پایهء پرسیدن و راه یافتن به دنیای دیگران با هدف انتقاد از آنان استوار است.وقتی ایرادی پیدا کردند آن جنبهء زندگی شخص را مورد انتقاد قرار می دهند. اگر این روش موفق شود افراد مورد انتقاد واقع شده به صحنهء نمایش کشیده می شوند.آنان ناگهان در می یابند که در اطراف بازجو به خود اگاهی می رسند. به انچه او انجام می دهد یا دربارهء آن فکر می کند- دقت می کنند تا اشتباهی انجام ندهند که بازجو متوجه شود و همین واکنش دفاعی انرژی مورد نظر بازجو را تامین می کند.
نمایش منزوی:روش این افراد برای تسلط بر موقعیت و افراد به منظور تصاحب انرژی آنان
عقب نشینی است.این نمایش در ذهن شخص پدید می آید و او را عجیب و پر رمز و راز مینمایاند.او به خود می گوید که با احتیاط عمل می کنم اما در واقع کاری که انجام می دهد فقط امیدوار بودن به این است که یک نفر وارد نمایش بشود و بکوشد به آنچه در درون فرد میگذرد پی ببرد.وقتی یک نفر چننین کاری می کند فرد همچنان سربسته باقی می ماند و او را وادار می کند با سختی کند و کاو کند و به احساس واقعی فرد پی ببرد.
بدبن ترتیب مردم تمامی توجهشان به فرد است و انرژی خود را به سوی او می فرستند. هرچه بیشتر توجه آنان را جلب کند و مرموز باقی بماند انرژی بیشتری دریافت می کند.متاسفانه وقتی فرد نقش منزوی را بازی می کند زندگی به کندی رو به تکامل می رود چراکه صحنه ها را بارها و بارها تکرار می کند.
نمایش من ضعیف: اگر کسی و قایع دردناکی را که برایش اتفاق می افتد برای شما بازگو کند و شما را مسئول این اتفاق ها بداند و اظهار کند که اگر شما از کمک کردن امتناع کنید این و قایع دردناک ادامه خواهند یافت-این شخص خواهان تسلط در انفعالی ترین سطح می باشد .
نمایش بالغ:ارتباطی آگاهانه است به این نحو که هر کس به جای سعی بر تسلط بر دیگران عقیدهء خود را به بهترین شکل ابراز می کند و آن موقع سطح انرژی فرد و سرعت تکامل او تا حد زیادی افزایش خواهد یافت.
نمایش تسلط هر فرد در کودکی و در رابطه با نمایش دیگران شکل می گیرد.بنا براین هر نمایش احتیاج به یک نمایش هماهنگ دارد تا بطور کامل اجرا شود.مثلا" چیزی که تهدید کننده برای کسب انرژی نیاز دارد – من ضعیف یا یک تهدید کننده دیگر است.
اگر ما با آشکار کردن روشهای پنهان کسب انرژی آنها را به خودآگاه بیاوریم –خود بخود از بین می روند و دیگر بصورت پنهان وجود نخواهند داشت.این روش بسیار ساده است.باید نمایش فرد را به زبان آورد. طی یک مکالمه حقیقت همواره به پیروزی می رسد.
ارسال شده توسط : دکتر مهرنوش روشن مهر