PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : موتورچی



hoora
12th April 2010, 08:08 PM
از قلعه بيرون آمده و شمشير بدستش

چون طلا برق ميزنه لگام اسبش

مادر مادرم وقت جنگه

قطار(جا گلوله) بالای سرم پر از فشنگه

زين و برگم را به اون ماديونم ببنديد

خبرم را برای دايی هايم ببريد

ای مادر ای مادر وقت جنگه

وقت دوستی با تفنگه

ناله تفنگ های برنو چقدر قشنگه

سنگرها را خراب و جنازه ام را در بياريد

ببريد برای مادرم تا فريادم را بر آريد

موتورچی یواش برو یواش برو

مادرم رو ببینم شیرش رو حلالم کنه

شاید بمیرم شاید بمیرم

نازی تو سياه کن جامه تنت را

در گورستان به خاک کردند شير نرت را

مادر مادر وقت جنگه

قطار بالای سرم پر از فشنگه

قلعه ها را ديوار به ديوار بگرديد

جنازه ام را برداريد تا کافری آن را نبيند

موتورچی یواش برو یواش برو

مادرم رو ببینم شیرش رو حلالم کنه

شاید بمیرم شاید بمیرم

نامه ای بفرستيد برای دخترانم

تا بعداز من شوهر نکنند به دشمنانم

برادرانم خيلی اند هزار هزار

برای تقاص خونم برخواهند خاست



@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد