از بساز بفروش تا مديران فوتبال

[touraj atef]

مي گويند اول چاه را بكن بعد مناره را بگذار اين حكايت از روزگار ديرين تا به امروز در اين ديار وجود داشته است و همواره سعي در ظاهر سازي داشته ايم و به اصل و بنيان امور بي توجه بوده ايم و در اين مورد قصه هاي زيادي در فرهنگ اجتمائي اين مرزو بوم بوده است بعنوان مثال اصطلاح بساز بفروش در صنعت ساختمان شايد در خود معني دو كلمه " بساز " و " بفروش " بد نباشد اما همه مي دانند كه بساز و بفروش به كسي گفته مي شود كه ساختمان با كيفيت پايين را با ظاهر سازي به فروش مي رساند همين داستان در مورد اتو موبيل سواري هم وجود دارد هنوز اتوموبيلها و عمدتا مسافر كشي پيدا مي شود كه بوق و فرمان اتوموبيل بنز را بر روي مثلا پيكان 1348 خود مي گذارد با اين ادعا كه ماشينش را ارتقا داده است و از اين حكايتها زياد است و انبوه مهندسين و پزشكان و مدير و تحصيل كرده هائي وجود دارند كه مدركي جهت ظاهر سازي دارند اما در باطن آنها هيچ نشاني از علم و تجربه كافي ديده نشده و حتي اندكي صداقت بر قبول ندانستن ها نيز وجود ندارد اين حكايت اين روزها در فوتبال ما در اوج هست و هيچ كس نمي داند در اين شهر بي كلانتر فوتبال ما قرار است چه اتفاقي بيافتد در خبر ها مي خوانيم كه فدراسيون فوتبال پس از فراري دادن سر مربي تيم اميد در سالي كه قرار است مسابقات انتخابي آن برگزار شود حالا رسما عذر قطبي سرمربي بزرگسالان را خواسته است در اخبار فدراسيون مي خوانيم رئيس فدراسيون و نايب رئيس و حتي رئيس سازمان ليگ !! كه تا چند هفته پيش قاطعانه قطبي را بهترين گزينه براي مسند مربيگري تيم ملي مي دانستند در اقدامي هماهنگ اعلام مي دارند كه براي كمك به او يك سر مربي بزرگ خارجي آورده اند تا او در كنار او دستياري باشد تا كار را ياد بگيرد مي پرسيم در كجاي دنيا دستيار يك سر مربي بزرگ را رئيس فدراسيون مربوطه انتخاب مي كند ؟ همين قطبي كه خودش سالها تنها يك ويدو آناليزور بوده دستيارانش را خود آورده است و حاضر نشده لحظه اي از امثال بيوتر و يا ماركو دور شود در همين مسابقات ليگ قهرمانان باشگاههاي آُسيا وقتي به نيمكت بنياد كار نگاه مي كرديم در كنار اسكولاري مرداني نشسته بودند كه قبلا چهره آنها را در تيم چلسي و تيم ملي پرتغال و تيم ملي برزيل ديده بوديم براستي چگونه مديران فوتبال يك كشور آنقدر از جريان فوتبال دور هستند كه ندانند يك مربي بزرگ يك تيم بزرگ را دارد و هيچگاه حاضر نمي شود دستيارش را كس ديگر انتخاب كند زيرا در اين صورت بايد به اعطاي لقب " بزرگ " به او با ترديد بسيار نگاه كرد از سوي ديگر اگر هم سر مربي بزگي پيدا شود كه قبول كند از نيروهاي داخلي بهره بگيرد هيچگاه حاضر نمي شود دستيارش كسي باشد كه قبلا پست او را داشته و بخاطر او از كار بر كنار شده است زيرا مي داند چنين شخصي نه انگيزه و نه سلامت كاري مناسبي براي اجراي همكاري با او را خواهد داشت پس گزينه دستياري قطبي در كنار سر مربي بزرگ حتي در صورت قبولي قطبي خود يك اشتباه فاحش است و به نوعي حكايت همان ساختمان هاي بساز بفروشي را دارد كه نماي زيبا دارد اما در اندرونش هزاران ماجرا است حال اگر قرار است كه اين گزينه را كنار بگزاريم و قبول كنيم كه خود مسئولين فدراسيون فوتبال هم پس از چندين ماه تاخير و صرف هزينه هاي زياد به اين نتيجه رسيده اند كه قطبي نمي تواند تيم ملي ايران را بعنوان سرمربي هدايت كند پس چه اصراري به حفظ او دارند ؟ اگر به اين نتيجه رسيده اند كه او به درد تيم ملي نمي خورد چرا محترمانه و در پي مذاكراتي صحيح و معقول از ادامه همكاري با او سر باز نمي زنند؟ به چه دليل اين آقايان مثلا مدير مي خواهند ماجرائي را كه با علي دائي همچنان دارند را با قطبي هم داشته باشند ؟ قطبي صرف نظر از هر رفتار وكلاس كاري كه دارد بعنوان سر مربي تيم ملي ايران داراي شاني است كه بايد با آن محترمانه رفتار شود اين كه اين گونه مصاحبه كنند و حكايت اضافه بودن او را سر دهند در كجاي علم مديريت و حتي اصول انساني وجود دارد ؟امروز در فدراسيون فوتبال همه جا صحبت از كار زياد و برنامه ريزي زياد و همت بي كران براي فوتبال كشور است اما تنها فرافكني و مخفي كاري از سوي آقايان ديده مي شود و اين سوال را در ذهن متولد مي كند حتي اگر امثال آرسن ونگر و كاپلو و گوارديولا هم به ايران بيايند با اين نحوه مديريت به جائي مي رسيم ؟ آِيا حكايت سر مربي خارجي با حضور اين آقايان حكايت ساختمانهاي بساز و بفروشي را تداعي نمي كند ؟
تورج عاطف/
/WWW.tourajateef.blogfa.com
/ tourajatef@hotmail.com