PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : جنايتکار عاشق پيشه در يک قدمي چوبه دار



*AM@NDA*
8th April 2010, 11:29 AM
به گزارش خبرنگار گروه حوادث ايسکانيوز : افسر نگهبان کلانتري 136 فرجام ،شامگاه 12 تير 1387 از مرگ اسرارآميز يک دختر 20 ساله به نام «سپيده» درخيابان 202 شرقي باخبر شد.سپس بازپرس محمد شهرياري - کشيک دادسراي امورجنايي پايتخت - و افسران دايره 10 اداره آگاهي مرکز به نقطه مورد نظررفتند و با ديدن جنازه ، رسيدگي به معما را در دستور کار خود قرار دادند.
درتحقيق مقدماتي مشخص شد «سپيده» با مردي به نام «علي - س» قرار گذاشته ووقتي بدون اطلاع خانواده خود ، سوار خودرو او شده بود به بيرون پرت شد وجان باخت.
با افشاي اين مسئله ، متهم 26 ساله ، هنگام فرار دستگير شد ودر بازجويي ها گفت : در ماشين با ««سپيده» جر و بحث کردم و زماني کهکنترلم را از دست دادم او را به بيرون پرت کردم اما هرگز نمي خواستم بميرد.
بهدنبال بازسازي صحنه جرم ، کيفرخواست صادر و به شعبه 71 دادگاه کيفري تهرانفرستاده شد.در نشستي که 31 شهريور امسال به رياست قاضي «نورا... عزيزمحمدي» تشکيل شد ابتدا «آرش سيفي» به عنوان نماينده دادستان ، کيفرخواسترا خواند و از طرف خانواده «سپيده» براي مجرم تقاضاي اشد مجازات کرد.
مادرداغدار نيز اظهار داشت : سالها بود که «علي» دخترم را دوست داشت اما هر چهبه «سپيده» مي گفتم که هنوز وقت ازدواجش نيست اصلا توجهي نمي کرد تا اينکه ....
نوبت دفاع به «علي» که رسيد گفت : من و «سپيده» چهار سال پيشاز مرگش در شمال با هم آشنا شديم.من دلباخته آن دختر شده بودم و مي خواستمبا او ازدواج کنم.باور کنيد هر کاري که از دستم بر آمد برايش انجام دادماما نمي دانم چرا هر روز بيش تر از من فاصله مي گرفت.گزارش ايسکانيوز ميافزايد ، مجرم عاشق پيشه ادامه داد : آن روز شوم با هم قرار گذاشتيم کهتکليفمان را روشن کنيم و در شرايطي که تصور مي کردم پاي يک پسر ديگر درميان است چند ساعت در شهر ، چرخ زديم.
وي اضافه کرد : به پارک «لويزانرسيده بوديم که من از ماشين پياده شدم.زماني که برگشتم ديدم «سپيده»موبايلش را روشن کرده و به طرز مشکوک با يک نفر حرف مي زند.او تا مرا ديدگوشي را خاموش کرد و از اين کار خيلي عصباني شدم.همان موقع بحثمان شد کهبا دست ، يک ضربه به دختر مورد علاقه ام زدم و او هم به سينه من زد.دعواکه شدت يافت ناگهان دستم را گاز گرفت و من هم گردنش را فشار دادم.چندثانيه بعد بيهوش شد که ماشين را روشن کردم و به سمت تهرانپارس رفتم.کميصبر کردم تا موقعيت فراهم شد و جنازه را کنار يک بيمارستان در داخل جوي آبرها کردم.
*قاضي : چرا تصور مي کردي «سپيده» با پسري ديگر رابطه دارد؟
*مجرم : تماس هاي مشکوک او زياد بود.
*قاضي : چرا وقتي فهميدي پاي يک نفر ديگر در ميان است «سپيده» را به حال خودش رها نکردي؟
*مجرم : من «سپيده» را دوست داشتم و نمي خواستم او را به سادگي از دست بدهم.
در پايان ، هيئت قضايي به اتفاق آرا «علي» را به اشد مجازات محکوم کرد و سرانجام حکم به تائيد ديوان عالي کشور رسيد.
اينراي در شرايطي براي اجرا به دايره اجراي احکام داداسراي امور جنايي تهرانبزرگ فرستاده شده است که خانواده داغدار در نخستين نشست به منظور صلح وسازش ، بر قصاص جنايتکار عاشق پيشه تاکيد کردند.
امروز قاضي عصمت ا...جابري - سرپرست دايره اجراي احکام داداسراي امور جنايي پايتخت - با تائيداين خبر به ايسکانيوز اظهار داشت : با توجه به در پيش بودن تعطيلات نوروزي، تا پايان امسال هيچ محکومي در تهران به دار آويخته نخواهد شد.

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد