PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : معرفی هخامنشیان



باستان شناس
5th April 2010, 07:34 PM
هخامنشیان (http://shadi6.blogfa.com/post-1.aspx)


به قدرت رسیدن پارسی‌ها و سلسله هخامنشی (۳۳۰ . ۵۵۰ قبل از میلاد) یکی از وقایع مهم تاریخ قدیم است.


اینان دولتی تأسیس کردند که دنیای قدیم را به استثنای دو سوم یونان (http://www.ibcpars.net/ibcpars00316.htm) تحت تسلط خود در آوردند.


شاهنشاهی هخامنشی را نخستین امپراتوری تاریخ جهان می‌دانند.


پارسی‌ها مردمانی آریایی نژاد بودند که مشخص نیست از چه زمانی به فلات ایران (http://www.ibcpars.net/ibcpars00a0011.htm) آمده بودند.


آنان از قوم آریایی پارس یا پارسواش بودند که درکتیبه‌های آشوری از سده نهم پیش از میلاد مسیح نام آنان آمده ‌است.


پارس‌ها همزمان با مادها به نواحی غربی ایران سرازیر شدند و پیرامون دریاچه ارومیه (http://www.ibcpars.net/ibcpars000518.htm) و کرمانشاهان (http://www.ibcpars.net/ibcpars000524.htm) ساکن گردیدند. با ضعف دولت ایلام، نفوذ قوم پارس به خوزستان‌ (http://www.ibcpars.net/ibcpars000522.htm) و نواحی مرکزی فلات ایران‌ گسترش یافت.


برای نخستین بار درسالنامه‌های آشوری سلمانسر سوم در سال ۸۳۴ ق. م، نام کشور پارسوآ در جنوب و جنوب غربی دریاچه ارومیه برده شده ‌است.


بعضی از محققین مانند راولین سن عقیده دارند که مردم پارسواش همان پارسی‌ها بوده‌اند.

تصور می‌شود اقوام پارسی پیش از این که از میان سلسله جبال زاگرس به طرف جنوب و جنوب شرقی ایران بروند، در این ناحیه توقف کوتاهی نمودند و در حدود ۷۰۰ سال پیش از میلاد در ناحیه پارسوماش، روی دامنه‌های کوه‌های بختیاری در جنوب شرقی شوش در ناحیه‌ای که جزو کشور ایلام بود، مستقر گردیدند.


از کتیبه‌های آشوری چنین استنباط می‌شود که در زمان شلم نصر (۷۱۳ . ۷۲۱ ق. م) تا زمان سلطنت آسارهادون (۶۶۳ ق. م)، پادشاهان یا امراء پارسوا، تابع آشور بوده‌اند.


پس از آن درزمان فرورتیش (۶۳۲ . ۶۵۵ ق. م) پادشاه ماد به پارس استیلا یافت و این دولت را تابع دولت ماد نمود.


هرودوت می‌گوید: پارسی‌ها به شش طایفه شهری و ده نشین و چهار طایفه چادرنشین تقسیم شده‌اند.

شش طایفه اول عبارتند از: پاسارگادیان، رفیان ماسپیان، پانتالیان ، ژوسیان و گرمانیان.


چهار طایفه دومی عبارتند از:


داییها، مردها، دروپیک‌ها و ساگارتی ها.


از طوایف مذکور سه طایفه اول بر طوایف دیگر، برتری داشته‌اند و دیگران تابع آنها بوده‌اند.


پارس‌ها همزمان با مادها به نواحی غربی ایران سرازیر شدند و پیرامون دریاچه ارومیه و کرمانشاهان ساکن گردیدند.


برای نخستین بار درسالنامه‌های آشوری سلمانسر سوم در سال ۸۳۴ ق. م، نام کشور (پارسوآ) در جنوب و جنوب غربی دریاچه ارومیه برده شده‌است.


بعضی از محققین مانند راولین سن عقیده دارند که مردم پارسوا همان پارسی‌ها بوده‌اند .


طبق نوشته‌های هرودوت، هخامنشیان از طایفه پاسارگادیان بوده‌اند که در پارس اقامت داشته‌اند و سر سلسله آنها هخامنش بوده‌است.


پس از انقراض دولت ایلامیان به دست آشور بنی پال، چون مملکت ایلام ناتوان شده بود پارسی‌ها از اختلافات آشوری‌ها و مادی‌ها استفاده کرده و انزان یا انشان را تصرف کردند.


این واقعه تاریخی در زمان چیش پش دوم روی داده‌است. با توجه به بیانیه‌های کوروش بزرگ در بابل، می‌بینیم او نسب خود را به چیش پش دوم، می‌رساند و او را شاه انزان می نامند .



پس از مرگ چیش پش، کشورش میان دو پسرش آریارومنه پادشاه کشور پارس و کوروش که بعداً عنوان پادشاه پارسوماش، به او داده شد، تقسیم گردید. چون در آن زمان کشور ماد در اوج ترقی بود و هووخشتره در آن حکومت می‌کرد، دو کشور کوچک جدید، ناچار زیر اطاعت فاتح نینوا بودند.




با روي كار آمدن كوروش بزرگ، براي نخستین بار بشر موفق مي‌شود كه از مرحله‌ي شهر – تمدنی و قوم – تمدني پا به مرحله‌ي كشور– تمدني و ملت – تمدني بگذارد، آن‌هم با ميل و همراهي تيره‌هاي گوناگون، نه آن‌گونه كه پيش از هخامنشيان رسم بود با رابطه‌ي غالب – مغلوبي و چپاول سرزمين‌ها به‌نفع پيروزمندان.


اين‌گونه است كه دويست سال نخست از تاريخ بشر يعني از سده‌ي پنجم تا سده‌ي سوم پيش از ميلاد مترادف با تاريخ ايران است چرا كه شاهنشاهي هخامنشي ايران، تمام مراكز تمدني آن زمان را به استثناي چين شامل مي‌شد .


مهم‌ترین سنگ‌نوشته هخامنشی از نظر تاریخی و نیز بلندترین آنها، سنگ‌نوشته بیستون بر دیواره کوه بیستون است.


سنگ‌نوشته بیستون بسیاری از رویدادها و کارهای داریوش اول را در نخستین سال‌های حکمرانی اش که مشکل‌ترین سال‌ها حکومت وی نیز بود،به طور دقیق روایت می‌کند. این سنگ‌نوشته عناصر تاریخی کافی برای بازسازی تاریخ هخامنشیان را داراست.



به واقع با وجود فراوانی منابع میانرودانی، مصری، یونانی و لاتین نمی‌توان با تکیه بر آنها نسب‌شناسی کاملی از خاندان هخامنشی از هخامنش تا داریوش را به دست آورد.

برای این منظور متن سنگ‌نوشته بیستون فرصت مناسبی را در اختیار مورخ قرار می‌دهد که در آن شاه شاهان نوشته بلند خود را با تایید مجدد رابطه اش با خاندان شاهنشاهی پارسیان آغاز می‌کند و به تدریج اخلاف خود را نام می‌برد: ویشتاسپ، آرشام، آریارمنه، چیش پش و هخامنش.


این تبارشناسی به دلایل مختلف مدت‌های طولانی مورد ایراد قرار گرفته بود.


زیرا در این فهرست نام دو نفر از شاهان هخامنشی که پیش از داریوش حکومت می‌کردند یعنی کوروش کبیر و کمبوجیه اول به چشم نمی‌خورد.


همین مسأله موجب شده‌است که مفسران سنگ‌نوشته نسبت به محتوای سنگ‌نوشته داریوش با شک و تردید نگاه کنند و او را غاصب پادشاهی هخامنشیان بدانند که با نوشتن این سنگ‌نوشته سعی داشته‌است برای مشروعیت بخشیدن به حکومت خود از نگاه آیندگان، شجرنامه خود را دست کاری کند .


کمبوجیه، هنگامی که قصد لشگرکشی به سوی مصر را داشت، از ترس توطئه دستور قتل برادرش بردیا را صادر کرد. در راه بازگشت کمبوجیه از مصر، یکی از موبدان دربار به نام گئومات مغ، که شباهت به بردیا داشت، خود را به جای بردیا قرار داده و پادشاه خواند.


کمبوجیه با شنیدن این خبر در هنگام بازگشت، یک شب و به هنگام باده نوشی خود را با خنجر زخمی کرد که بر اثر همین زخم نیز درگذشت (۵۲۱ پ. م.). کمبوجیه در بازگشت از مصر فوت کرد.


ولی برخی دلیل مرگ وی را بیماری و برخی دیگر توطئه اطرافیان می‌دانند اما مسلم است که وی در مسیر بازگشت از مصر مرده‌است ولی دلیل آن تا کنون مکتوم باقی مانده‌است.


پس از مرگ کمبوجیه کسی وارث پادشاهی هخامنشیان نبود .


کوروش بزرگ، در بستر مرگ، بردیا را به فرماندهی استان‌های خاوری شاهنشاهی ایران گماشت. کمبوجیه دوم، پیش از رفتن به مصر، از آنجا که از احتمال شورش برادرش می‌ترسید دستور کشتن بردیا را داد. مردم از کشته شدن او خبر نداشتند و در سال ۵۲۲ پ. م. شخصی به نام گوماته مغ خود را به دروغ بردیا نامید و اعلام شاه بودن کرد.


چون مردم بردیا دوست داشتند و به سلطنت او راضی بودند و از طرفی هیچ کس از راز قتل بردیا مطلع نبود، دل ازسلطنت کمبوجیه برداشتند و سلطنت بردیا(گئوماتا) را با جان و دل پذیره شدند و این همان اخباری بود که در سوریه به گوش کمبوجیه رسید و سبب خود کشی او شد .



در متون تاریخی از وی به عنوان بردیای دروغین یاد شده‌است. در کتیبه بیستون نزدیک کرمانشاه گوماته مغ زیر پای داریوش بزرگ نشان داده شده‌است .


داریوش شاه که از سوی کوروش بزرگ به فرمانداری مصر برگزیده شده بود پس از دریافتن ماجرا به ایران می‌آید و بردیای دروغین را از پای درآورده به تخت می‌نشیند .


کارهای گوماته مغ سبب سوء ظن درباریان هخامنشی شد که در رأس آنان داریوش پسر ویشتاسب هخامنشی بود.


هفت تن از بزرگان ایران که داریوش بزرگ نیز در شمار آنان بود توسط یکی از زنان حرمسرای گئوماتا که دختر یکی از هفت سردار بزرگ ایران بود و موفق به دیدن گوشهای بریده او شده بود پرده از کارش برکشیدند و روزی به قصر شاهی رفتند و نقاب از چهره اش برگرفتند و با این خیانت بزرگ او و برادرش و محارم او که به دربار راه یافته بودند نابود کردند و هم در آنروز عده زیادی از مغان را به قتل رساندند و به سلطنت هفت ماهه او خاتمه بخشید.



http://shadi6.blogfa.com/post-1.aspx

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد