PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : بحث مقدار مجاز فاصله شهر تا دانشگاه چه قدر باید باشد؟



AvAstiN
2nd April 2010, 09:22 PM
مرکز ایالت ماساچوست آمریکا بوستون است.شهر ام آی تی،شهر هاروارد،شهر کمبریج،...شهر فاین آرت،شهر موزه هنرهای مدرن...شهر کافه های پررونق،شهر کتابخانه های عمومی شلوغ...شهر روشنفکران آمریکا،شهر معروف ترین فستیوال های هنری...شهر بهترین شرکت های کامپیوتری،سیلیکون ولی شرق...روی پلاک های ماشین در تعریف ایلت ماساچوست نوشته اند،روح آمریکا

تابستان سال ٢٠٠١ میلادی.شب بود و در محله هاروارد بودم.جایی با تابلوی دانشگاه هاروارد رو به رو نشدم،اما کافه هایی دیدم به اسم هاروارد.بوتیک هایی به اسم هاروارد.متعجب جلوتر رفتم.ساختمان هایی با معماری فوق العاده قدیمی.اما هیچ نشانی از دانشگاه نبود.ساعت از ده شب گذشته بود،اما خیابان ها همچنان شلوغ بود.مملو از جوان.جوان هایی که دور میزهای کافه های خیابانی نشسته بودند و گپ می زدند.دانشجوهایی که کف پیاده رو ولو شده بودند و زیر نور چراغ خیابان تکالیفشان را می نوشتند.پسرکی که گیتارش را به دست گرفته بود و در ایوان خانه اش که مشرف به خیابان بود آواز می خواند و ساز می زد...و من متعجب نگاه می کردم که پس کجاست آن دانشگاه عظیم و قدیمی.آن مهد علوم انسانی ینگه دنیا...عاقبت دل به دریا زدم و از جوانی که از کافه ای بیرون می آمد پرسیدم:این دانشگاه هاروارد کجاست؟خندید و گفت:همین جا که ایستاده ای!طبقه بالای کافه را نشان داد،آپارتمانی که چراغ هایش روشن بود.گفت این کلاس فلسفه پروفسور مک آرتور است که با رضایت استاد و دانشجو این ساعت شب برگزار می شود.آن جوان که تازه هم صحبت گیر آورده بود،تا بعد از نیمه شب دانشگاه را به من نشان می داد...آن در را نگاه کن کنار سالن بیلیارد،آن دفتر دانشکده منطق است.طبقه بالای آن رستوران دانشکده جامعه شناسی است.دیوار به دیوار فروشگاه لوازم التحریر،کتابخانه عمومیست.پروفسور فلانی در این خانه زندگی می کند.پروفسور بهمانی که حتما" اسمش را شنیده ای،همسایه من است...گفت و گفت و گفت و من چهارشاخ مانده بودم که این چه هارواردی است؟...هاروارد یک دانشگاه نیست،یک محله است.با همه مشخصات یک محله.از کفاشی تا قصابی تا کلاس درس.از روزنامه فروشی تا مغازه فروش نوشت افزار تا کتابخانه عمومی.از گدا تا راننده تاکسی تا استاد دانشگاه...و تازه اگر هاروارد محله است،برکلی در شمال سانفرانسیسکو شهر است!

چرا هاروارد اینگونه است؟مگر برای این جماعت با آن رفاه اقتصادی کاری داشت که یک شهردار با سبیل هیتلری بگذارند در شهرذاری بوستون که دور تا دور هاروارد را سیخ سیخ نرده بزند طوری که حتی یک گربه هم نتواند از بین نرده ها رد شود؟مگر کاری داشت که یک حراست بعثی بگذارند دم دروازه دانشگاه تا بدون کارت شناسایی حتی رئیس جمهور را هم راه ندهند؟

نه،...به گمان من مسئله مسئله دیگریست:هاروارد می خواست که به دانشجوی علوم انسانی بیاموزد که تو بایستی زندگی کنی.برای همین کلاس پروفسور مک آرتور طبقه بالای یک کافه تشکیل می شود.هاروارد به دانشجو می آموزد آنچه را که در محله هاروراد به کار دانشجو می آید،و محله هاروارد محله ای است شکل همه محله های دیگر...

حتی این محله پلیس هم دارد.هاروارد پلیس...در همه دانشگاه های آمریکا پلیس دانشگاه با پلیس شهری نامی متفاوت دارد.تجهیزات پلیس دانشگاه،اسلحه و اتومبیلش،تفاوت ظاهری چندانی با پلیس شهری ندارد،اما پلیس شهری حق دخالت در مسائل مربوط به دانشگاه را ندارد.به پلیس دانشگاه آموزش داده اند که با شورش دانشجویی-که در همه جای دنیا چیزی مرسوم است-چگونه تا کند.به او آموخته اند که در شورش دانشجویی حتی المقدور حق استفاده از اسلحه را ندارد.جالب اینجاست که پلیس های دانشگاه،اگرچه یونیفرم های پلیس شهری را می پوشند و همان تجهیزات را دارند،اما به لحاظ سنی معمولا" مسن تر و معتدل ترند و آن قیافه میرغضبی را به خود نمی گیرند. مقایسه اش کنید با مسئله حادثه کوی دانشگاه خودمان در سال ١٣٧٨!اولین گروه نیروی انتظامی که وارد صحنه شد،کلانتری یوسف آباد بود که تخصصش دیدن کارت ماشین و بو کردن دهان شهروندان بود،فتاءمل!

نکته مضحک چگونگی مواجهه ما با اینگونه حوادث است.به جای آنکه عبرت بگیریم و بیاییم و اصالتا" پلیسی برای دانشگاه طراحی کنیم تا جلوی حوادثی از این دست را بگیریم،یکهو می آییم و صورت مسئله را پاک می کنیم.سیصد نماینده مجلس ششم که حکما" هر کدام عقل کلی بودند برای خودشان و فک و فامیلشان و حوزه انتخابیه شان،عقل کلشان را می گذارند روی هم تا بشود عقل جمعی و بخش نامه صادر می کنند که بالکل ورود پلیس به دانشگاه ممنوع است...گامی دیگر به سمت خارج کردن دانشگاه از حیطه زندگی.

بامزه تر آنکه این بخشنامه هنوز ابلاغ نشده بود که در یکی از دانشگاه های صنعتی(سال ٨٠) کنفرانسی گذاشتند در مورد هوافضا.یکی از سخنرانان استاد دانشکده پرواز نیروی هوایی بود.از آنجایی که با لباس فرم نیرو برای سخنرانی آمده بود،حراست متعهد و مسئول او را به داخل دانشگاه راه نداده بود که ورود نیروهای نظامی به دانشگاه ممنوع است!

قدمی دیگر برای فاصله گذاری میان علم و زندگی...تو در دانشگاه از شر شرار پلیس در امانی،اما به محض آنکه یک گام از دانشگاه به بیرون بگذاری،می توانند به زیر اخیه ات بکشند.تو در دانشگاه در علوم انسانی یاد می گیری که کانت و هگل چه فرمایشاتی فرموده اند اما یک گام که از دانشگاه بیرون می گذاری،بن کتابت را می فروشی به کوپن فروش های میدان انقلاب.در دانشگاه می آموزی که چگونه باید زلزله را به صورت تری دایمنشنال برای سازه های ساختمانی محاسبه کنی،اما پایت را که از در دانشکده بیرون گذاشتی،می بینی حتی در توسعه خود دانشگاه،پیمانکار ساختمانی گوشش بدهکار آنچه تو علم می دانی،نیست...یعنی میان دانشگاه و بیرون دانشگاه فاصله ای پرناشدنی وجود دارد.

و باز هم بایستی حسرت خورد که در تاریخ تمدن ما،همواره کار بدین پایه مضحک نبوده است.نظامیه ها در دل بزرگترین شهر ها بوده اند.کارآمدترین مرجع شیعه در درس زمان تبعیدش فریاد می کشیده است که مکاسب را در بازار نجف بیاموزید.حتی هنوز تا پیش از نظام ترمی-واحدی دست کم در همین قم می شد اختلاط حوزه و شهر را دید.و حالا کهن ترین دانشگاه ما از پنج شنبه بعد از ظهر تعطیل می شود تا فردایش نماز جمعه در آن بخوانند!مبادا که اخنلاطی باشد میان دانشجو و نمازگزار...چگونه شد که اینچنین فاصله افتاد میان علم و زندگی؟!

منبع : كتاب نشت نشا - رضا امير خاني

سکوت شب
2nd April 2010, 10:00 PM
واقعا جالب بود

*مرتضی
2nd April 2010, 10:37 PM
عالی بود

یک کتاب محتوی توش خوابیده که هر کس میتونه از دید خودش برداشت کنه.....

این مطلب خیلی سنگین تر از اینه که اشخاصیکه قراره به گوششون فرو بره بفهمن!

moji5
2nd April 2010, 10:40 PM
اینم روایتی بود.
اما دیدگاهش کمی ضعیف بود.
و مواردی که بیان شدن اصلا" تناسب نداره.مثلا" هاروارد با دانشگاه های ایران
چرا دانشگاه های دیگه رو نمیبینید
تو همین ایران دانشگاه شمال امل
زمین تنیس داره
استخر داره که اگه لنسر ماهی گیری داشته باشی میتونی تو وقت ازادت بری ماهی بگیری
باشگاه بیلیارد
باشگاه بدن سازی
سالن شنا وا تمام امکانات
خوابگاه اساتید
خوابگاه دانشجویی
رستوران
همه چی داره
و بحث حراستش هم کاملا" تعریف شدست
از نظر سطح علمی هم چون غیر انتفاعیه سطح خوبی داره
یا کلی دانشگاه دیگه
اما مثال برخورد حراست هم باید بگم اون مورد کاملا" عجیب بود و شاید تکرار نشدنی
من چیزی نمیدونم در موردش اما میدونم خیلی خطری بوده
و راجع به بیرون هم من خودم دانشجو هستم از لحاط کاربرد علم تو جامعه خیلی اذیت میشم وقتی میبینم که هیچ جایگاهی نداره و از همه بد تر هیچ کسی جای خودش نیست و هیچی جای خودش نیست
هیچکی نمیدونه صبح چرا داره میره بیرون
اگه میدونه دلیلش خیلی ...
در کل جو خوبی از لحاظ فرهنگی مداریم
اما حس میکنم امسال خیلی چیزا عوض شده
دلیلش رو نمیدونم اما همین 13 روز که گذشت خیلی سریع بود
و خیلی خوش گذشت
در کل همه خوبا"
اینو میشه از طرز برخورد مردم با هم فهمید همه میخندن
با ارزویی سالی خوش و سالی که فرهنگ تو جامعه به حدی برسه که حراست از دانشگاه ها و بعد هم از خیابونا جمع بشه

سکوت شب
2nd April 2010, 10:42 PM
خیلیم جالب بود

moji5
2nd April 2010, 11:27 PM
ولی اول که عنوان رو خوندم فکر کردم دارید راجع به محل احداث دانشگاه ها بحث میکنید
چون تو بعضی از دانشگاه ها همراه با مدرک تحصیلی مدرکه معتبر و بین المللی کوهنوردی یا پیاده روی رو هم میدن
نمیدونم هدفشون چیه که تو شهر زندان دارن اما دانشگاه نمیزنن
ما که نفهمیدیم
اگه میشه یکی این رو توضیح بده
یا بدترین نقاط هر شهر مثل انتهای شهر
15 کیلومتر بیرون شهر
نوک قله
و جاهایی که نمیتونی به راحتی بری
یا اینکه چرا به دانشجو ها امکانات نمیدن
واقعا" چه انتظاری میشه از دانشجویی که اخر هر ماه نگران اجارست
هر دو ماه قبض های فضایی
صبح صبونه
ظهر نهار
شب شام
غذاهای دانشگاه رو که نمیشه خورد
اگه بخوری باید 1 روز گیج باشی
اصلا" معلوم نیست هدف از ایجاد دانشگاه اموزش علم و معرفته یا اشنا شدن با چیزهایی که نباید باهاشون برخورد داشته باشی
تازه من خیلی مراعات کردم و موارد کلی رو گفتم اگه ریز بشیم حالمون از دانشگاه بهم میخوره

Shr776
3rd April 2010, 12:42 AM
با هم دعوا نکنید
خدای همه جا یکی هست

AvAstiN
3rd April 2010, 07:00 AM
اتفاقا به نظر من مثالش كاملا تناسب داشت
بحث امكانات صرف نيست بحث اينه كه فاصله افتاده بين زندگي و علم
ممكنه تو دانشگاهتون مكانهاي تفريحي داشته باشين ولي آيا واقعا استادا طوري درس مي دن كه بتونين اونو تو زندگي تون به كار ببنديدن؟
بعدشم شما يه دانشگاه جز رو دارين مي بينين
من دانشكده پزشكي مشهد رو مثال مي زنم كه تريا هنوز نداره!
دانشكده داروسازي رو مثال مي زنم كه هميشه يه قسمتش در حال ساخت و سازه
دانشكده دندانپزشكي رو مثال مي سازم كه اينقدر تاريكه
دانشگاه ايران رو مثال مي زنم كه اين امكاناتي كه گفتين رو نداره
دانشگاه شريف اين امكانات رو داره؟

به همه دوستان توصيه مي كنم حتما كتاب نشت نشا ( نويسنده : رضا امير خاني ) رو گير بيارن و بخونن . صد صفحه بيشتر نيست ولي يه دنيا حرف داره . ديد انسان رو باز مي كنه
مخصوصا اينجا كه سايت علمي نخبگان هست

AvAstiN
3rd April 2010, 07:04 AM
عالی بود

یک کتاب محتوی توش خوابیده که هر کس میتونه از دید خودش برداشت کنه.....

این مطلب خیلی سنگین تر از اینه که اشخاصیکه قراره به گوششون فرو بره بفهمن!

اينجا سه تا بحث هست
يكي اش بر مي گرده به مسئولين
يي اش به اساتيد
و يكي اش به خود دانشجو
دو تاي اولي رو بيخيال
ما اكثرا جز دسته سومي هستيم كه ممكنه در آينده بشيم دسته 1 و 2
خودمون شروع كنيم
فاصله علمي كه ياد مي گيريم و زندگي رو كم كنيم
اگه گوش بقيه سنگينه گوش ما كه هنوز سنگين نشده

AvAstiN
3rd April 2010, 07:05 AM
با هم دعوا نکنید
خدای همه جا یکی هست


:-/:-/:-/

moji5
3rd April 2010, 10:55 AM
منظورتون از بدی وضع رو فهمیدم یا منظور کتاب رو ولی به قول خودتون مشکل اصلی به خودما دانشجو ها بر میگرده
منظور من این بود که تو خوده ایران هم مثال هایی هست که فرق زیادی با جو دانشگاه هایی که توش هستیم داره
چیز جالب اون دانشگاه اینه که پسر و دخترای اساتید برتر ایران که کتاباشون تو رشته کامپیوتر تدریس میشه مثلا" مقسمی و جعفرنژاد تو این دانشگاه هستن یادمه از ارژانتین هم دانشجو داشت.

AvAstiN
5th April 2010, 09:23 PM
به نظر من اين ملاك خوبي نيست كه بگيم بچه استادا هر دانشگاهي مي رن خوبه پس
چون جربه نشون داده خيلي از بچه استادا خيلي وضعيت درسي خوبي ندارن

Big-brother
26th April 2010, 10:57 PM
من همین امروز برای یک کلاس 1 ساعته
جمعا 3 ساعت تو راه بودم{worried}
اخه ادم چی یادش میمونه{worried}
دانشگاه هم بیشتر شبیه مدرسه مدرن هست{feeling beat up}(:|

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد