PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : حسابرسي و حسابداري



khaalefer
27th March 2010, 11:45 AM
حسابرسي و حسابداري
حسابرسي و حسابداري


تفاوت بين حسابرسي و بازرسي قانوني
همواره در کلاس حسابرسي يکي از سوالاتي که مطرح ميشوداين است که :
آيا بين حسابرس مستقل وبازرس قانوني تفاوتي وجود دارد ياخير ؟
در پاسخ به اين پرسش بايد جايگاه هر کدام مورد بررسي قرار گيرد :
مطابق قانون شرکتهاي پذيرفته شده در بورس موظفند صورتهاي مالي سالانه خويش بهمراه گزارش حسابرس مستقل منتشر ودر اختيار عموم قرار دهند .
در حقيقت اگر بخواهيم حسابرسي را تعريف نمائيم ميگوئيم حسابرسي عبارتست از :
رسيدگي به اسناد ومدارک مالي به طوري که حسابرس بتواند نسبت به ترازنامه وحساب سودوزيان موسسه اظهار نظر نموده وگزارش حسابرسي را تهيه نمايد
بنابراين اولا حسابرس يک شخص مستقل از شرکت ميباشد ثانيا نسبت به مدارک وصورتهاي مالي اظهار نظر مينمايد وميزان مطابقت آنها را با استانداردهاي پذيرفته شده حسابداري بررسي ميکند . ثا لثا رسيدگي حسابرس بر طبق استانداردهاي پذيرفته شده حسابرسي صورت ميگيرد رابعا حسابرس مستقل را اشخاص حقيقي وحقوقي مختلف همچون مجمع عموم ، مديران شرکت ويا حتي اشخاص برون سازماني ميتوانند انتخاب نمايند .
صلاحيت حسابرس مستقل بر اساس آزمون وتوسط انجمن حسابداران رسمي تعيين وتائيد ميشود . وشرائط خاصي ازجمله داشتن شش سال سابقه حسابداري را دارا ميباشد
اما بازرس قانوني :
بازرس قانوني مطابق قانون تجارت يکي از ارکان شرکتها وموسسات ميباشد وشخصيت وي متکي بوجود شرکت ميباشد وظايف بازرس قانوني در قانون تجارت به مراتب فراتر از وظايف حسابرسي ميباشد به گونه اي که اگر بازرس قانوني تخلفي را از مديران شرکت مشاهده نمايد بايد آنرا به مراجع قانوني اعلام نمايد بازرس قانوني را مجمع عمومي انتخاب مينمايد بازرس قانوني داراي مسووليت مدني بوده ودر صورت تخلف از وظايف به مجازات مختلفي همچون حبس جنحه اي محکوم ميشود
براي انتخاب بازرس قانوني علاوه بر اينکه درقانون تجارت شرائطي همچون عدم محجوريت يا محکوميت قضائي وهمچنين نداشتن قرابت سببي ونسبي تا درجه سوم از طبقه اول ودوم و... پيش بيني گرديده بر طبق آئين نامه اجرائي ماده 144 قانون تجارت مصوب 1350 نيز شرائط
ديگري نيز پيش بيني گرديده است
اينک با توجه به مطالب فوق سوالات وابهامات زيرمطرح ميگردد لذا از خوانندگان محترم
تقا ضا دارد با بيان نظرات وارائه نوشته هاي خويش ما را در دستيابي به پاسخ اين سوالات ياري نمايند ضمن آنکه به نظر ميرسد موضوعات زير ميتواند به عنوان موضوعات تحقيقاتي مورد استفاده قرار گيرد :
1- آيا براي حسابرس مستقل مسووليت حرفه اي تعيين گرديده ودر صورت تعيين آنها نحوه نظارت چگونه ميباشد ؟
2- آيا شرائط مقرر جهت بازرس قانوني کفايت ميکند يا شرائط ديگري نيز لازم ميباشد ؟
3- آيا انجمن حسابداران رسمي بعنوان مرجع تشخيص صلاحيت حساداران رسمي شرائط
معيين شده را رعايت نموده يا بعضا روابط را جايگزين ضوابط نموده است ؟
(دوستان محترم در پاسخ به اين سوال جانب احتياط را رعايت نموده ودر صورت منفي بودن پاسخ مستندات ونمونه هائي را که ميشنا سند بيان نمايند )
4- بر اساس قانون سازمان حسابرسي بعنوان بازرس قانوني شرکتهاي دولتي تعيين گرديده است . آيا تاکنون سازمان حسابرسي مديران وحسابرسان آن در کار اعلام گزارش اين نوع شرکتها قصور وتخلفي داشته اند ياخير ؟ اگر داشته اند چه بر خوردي با آنان صورت پذيرفته است ؟ به بيان ديگر نظارت بر کار بازرس قانوني شرکتهاي دولتي بعهده کيست؟
تذکر : ضمن خواهش از دوستان جهت مشارکت وهمراهي در مباحث فوق با توجه به اينکه قصد داريم با مد نظر قراردادن اصل پاسخگوئي ، سازمانها ونهادهاي دخيل در امر حسابداري وحسابرسي در کشور همچون سازمان حسابرسي وديوان محاسبات و... را وادار به پاسخگوئي وشفاف سازي نمائيم لذا خوانندگان در بيان نظرات خويش بطور کاملا مستند صحبت نمايند .
استدانداردهاي حسابداري
تعريف استانداردهاي حسابرسي : روشها وموازيني كه در
انجام حسابرسي به كار گرفته ميشودوبايد آنچنان باشد
كه حسابرس تواندنظرخودرا به عنوان يك متخصص در خصوص
موضوع مورد رسيدگي بيان دارد.
استانداردهاي حسابرسي به سه دسته:عمومي، اجراي عمليات
و استاندارد گزارشگري تقسيم ميشوند.
استاندارد عمومي:
اين استاندارد در حقيقت ويژگيهائي كه يك حسابرس بايد
داشته باشد بيان ميدارد وخود شامل سه استاندارد زير
ميباشد:
۱- صلاحيت وآموزش فني كافي :
حسابرس بايد براي انجام حسابرسي صلاحيت فني لازم را
دارا باشد ودرطول دوره هاي مشخص آموزش كافي را ببيند.
۲- استقلال : حسابرس بايد از ديد جامعه مستقل از
صاحبكار به نظر برسد ومنافع مشتركي (منافع غير
مستقيم بااهميت يا هرگونه منافع مستقيم
صرف نظر از اهميت )با صاحبكار نداشته باشد.
۳- مراقبت حرفه اي
استاندارد اجراي عمليات :
حداقل معيارهاواقداماتي كه حسابرس جهت انجام حسابرسي ملزم به رعايت آنها ميباشدو خود شامل سه استاندارد زير ميباشد:
۱- برنامه ريزي : جهت انجام حسابرسي برنامه ريزي مناسب انجام دهد.
۲- ارزيابي سيستم كنترل داخلي
۳- كسب شواهد ومدارك كافي
استاندارد گزارشگري :
شرائطي كه حسابرس جهت تنظيم وارائه گزارش
بايد رعايت نمايدوشامل چهار استاندارد زير ميباشد:
۱-گزارش تصريح كند صورتهاي مالي مطابق
اصول پذيرفته شده حسابداري تهيه شده يا خير؟
۲- چنانچه دركاربرداصول حسابداري تهيه صورتهاي
مالي رعايت يكنواختي نشده است آن موارد
وشرائط ذكر گردد.
۳-چنانچه افشاء كافي در صورتهاي مالي
صورت نپذيرفته در گزارش بيان دارد
۴- گزارش حاوي يك اظهار نظر در مورد
صورتهاي مالي باشد واگر نميتواند اظهار نظر
نمايد دلايل آن بيان گردد.
نكته :در بيان استانداردها رعايت ترتيب هر
استاندارد ضروري است مثلا منظور از استاندارد
سوم عمومي مراقبت حرفه اي ميباشد.
حسابرسي
1)حسابرس به خاطر كدام دليل در حين رسيدگي ها كوشش ميكند مستقل به نظر برسد؟
الف)از بين بردن احتمال خطر ومسئوليت
ب)حفظ اعتبار نزد جامعه
ج)رسيدن به استقلال واقعي
د)رعايت استانداردهاي اجراي عمليات
2)تصميم نهايي در مورد اينكه حسابرس نسبت به صاحبكار خود مستقل به نظر برسد بايد توسط كدام مرجع زير اتخاذ گردد؟
الف)حسابرسان ب)صاحبكار
ج)كميته حسابرسي د)جامعه
3)كدام يك از موارد زير از اهداف حسابرسي عملياتي نميباشد؟
الف)ارزيابي عملكرد
ب)گزارش حسابرسي صورتهاي مالي
ج)شناسايي فرصتهاي بهبود عمليات
د)پيشنهاد براي بهبود عمليات يا لزوم انجام بررسي واقدامات بيشتر
4)كدام يك از موارد زير از عوامل ايجاد تقاضاي استفاده كنندگان از خدمات حسابرسي نميباشد؟
الف)تضاد منافع بين تهيه كنندگان واستفاده كنندگان اطلاعات مالي
ب)توسعه دامنه مبادلات اقتصادي وعدم تخصص افراد در اظهار نظرحرفه اي
ج)عدم دسترسي تصميم گيرندگان به شركتها وسازمانها
د)مسئوليت حسابرس جهت ارائه اطلاعات مالي براي استفاده كنندگان
5)كدام يك از موارد زير جزء حسابرسي مستقل نميباشد؟
الف)حسابرسي الزامي ب)حسابرسي ضمني
ج)حسابرسي داخلي د)حسابرسي ترازنامه اي

6)كدام يك از موارد زير جزءحسابرسي از نظر ماهيت قرار ميگيرد؟
الف)حسابرسي داخلي ب)حسابرسي اختياري
ج)بررسي سيستم كنترل داخلي د)حسابرسي ضمني

7)كدام يك از موارد زير جزءحسابداري از نظر ارجاع كار قرار ميگيرد؟
الف)حسابرسي سند رسي/ترازنامه اي
ب)حسابرسي الزامي/اختياري
ج)حسابرسي ويژه
د)حسابرسي اثبات/نهايي

8)حسابرسي نهايي كه جزءحسابرسي از نظر زمان طبقه بندي ميگردد كدام يك از مفاهيم زير را در بر ميگيرد؟
الف)بررسي اسناد ومدارك مربوط به سيستم كنترل داخلي صاحبكار
ب)بررسي صورتهاي مالي ميان دوره اي
ج)بررسي اسنادو مدارك از مبدا ايجاد تا مرحله نهايي وثبت در دفاتر مالي
د)بررسي صورتهاي مالي پس از اتمام دوره مالي وتصويب آن توسط هيئت مديره شركت

9)كدام يك از جملات زير صحيح است؟
الف)حسابرس نسبت به مطلوبيت صورتهاي مالي اضهار نظر ميكند.
ب)هدف حسابرس ثبت،طبقه بندي .تنظيم صورتهاي مالي صاحبكار است.
ج)عضو هيئت مديره شركت ميتواند به عنوان حسابرس مستقل همان شركت انتخاب گردد.
د)مسئوليت حرفه اي حسابرس مستقل شركت وحسابرس داخلي شركت يكسان است.

10)مهمترين دليل انجام حسابرسي ساليانه توسط يك موسسه حسابرسي عبارت است از:
الف)اطمينان دادن به سرمايه گذاران وساير افراد خارج از شركت نسبت به قابل اتكا بودن صورتهاي مالي
ب)ايجاد امكان براي سلب مسئوليت شخصي از مسئولين ومديران شركت در مورد نقائص موجود در صورتهاي مالي
ج)بر آوردن الزامات سازمان دولتي مبني بر انجام حسابرسي
د)اطمينان از بر ملا شدن هر گونه تقلب در صورت وجود

فرق بين گواهي واظهار نظر:
گواهي نسبت به امر واقع ومسلمي كه هيچگونه ترديدي در آن وجود ندارد صورت ميگيرد در حاليكه اظهار نظر يك عقيده است نه ذكر واقعيت.

فرق بين حسابرس وبازرس:
حسابرسي اظهار نظر در خصوص مطلوبيت صورتهاي مالي وحساب نهايي موسسه مورد رسيدگي است در حاليكه بازرسي كشف تقلب،اشتباه وتخلف مالي است.

حسابرسي مديريت:
بررسي عملكرد مديريت در مقوله هاي كارايي عمليات،اثر بخشي فعاليتهاي انجام شده و اقتصادي بودن اينگونه فعاليتها را حسابرسي مديريت ميگويند.

حسابرسي عملكرد:
بررسي قسمتهاي خاصي از سازمان به منظور سنجش نحوه عمل آنها است.



پاسخنامه



الف
ب
ج
د
1


*



2




*
3


*



4




*
5



*


6



*


7


*



8




*
9
*




10
*








با تقدير وتشکر از دانشجوي محترم سرکار خانم ضيائي

که زحمت نگارش مطالب مديريت مالي را به عهده گرفتند.



تذکر: اگرچه تستها مربوط به آزمون سراسري بوده

ليکن در امتحانات پيام نور نيز عينا آورده شده است.



آب دريا را اگر نتوان کشيد هم بقدر تشنگي بتوان چشيد



ارزش زماني پول:

بهره:هزينه استفاده از اعتبار يا منابع مالي ديگران را بهره مي نامند كه معمولا بصورت درصدي از مبلغ استفاده شده در مدت زمان استفاده محاسبه ميشود.
مبلغ محاسبه شده براي پرداخت كننده هزينه و براي دريافت كننده سود ميباشد.
شخصي مبلغ 1000 ريال از بانك دريافت مينمايد وتعهد ميكند كه در پايان سال وجه دريافتي را به همراه 10 درصد بيشتر به بانك باز پرداخت نمايدبنابراين شخص مورد بحث در پايان سال علاوه بر 1000ريال اصل پول مبلغ10%*1000=100ريال (مجموعا 1100) بعنوان هزينه استفاده از پول كه همان بهره ميباشد پرداخت نمايد پس خواهيم داشت:

1100=10%1000+1000يعني1100=(100/10+1)1000
بنابراين اگر اين شخص مقدار بهره مورد پرداختيش راr%در نظر بيگيريم در پايان سال اول بابت aريال دريافتي خود مبلغ (1+r%)a پرداخت نمايد.
اگر rبرابر با نرخ تورم باشد چه اتفاقي خواهد افتاد؟

در اينصورت بانك در حقيقت سودي دريافت ننموده بلكه در حقيقت توانسته

قدرت خريد خويش را حفظ نمايدپس در حقيقت1000 ريال سال جاري برابر با

1100 ريال سال آتي مي باشد در اين حالت به زبان مالي خواهيم گفت:

1100 ريال ارزش آتي 1000ريال سال جاري مي باشد.
يا
1000 ريال سال جاري ارزش فعلي 1100 ريال سال آتي خواهد بود.
قرارداد1:در اين كتاب ارزش فعلي را با pوارزش آتي را باf بيان مينماييم.
اكنون اگر ارزش آتي pريال را در سال nبعد خواهيم داشت:
F=p*(1+r%)^n
واگر ارزش فعلي مبلغ fريال را بخواهيم داريم:
p=f *1/(1+r%)^n
قرارداد2:به مقدار (r%+1)^nعامل بهره مركب يا عامل ارزش ذاتي ميگويند كه آنرا با CVIFياf/p نشان ميدهند.

قرارداد3:به مقدار 1/(r%+1)^nعامل ارزش فعلي (تبديل كننده به ارز ش فعلي)يا عامل بهره ارزش فعلي ميگويند وآنرا با PVIFيا p/fنشان ميدهند.

تبصره:در فرمولهاي ارزش فعلي يا ارزش مركب فرض بر محاسبه ساليانه مي باشد واگر بخواهيم بهره بيش از يكباردر سال پرداخت يا دريافت نماييم فرمول به صورت((r%/m)+1)^m*nكه در آن mبيانگر دفعات پرداخت بهره در يكسال ميباشد بيان ميگردد.

اقساط ساليانه:فرض كنيد شخصي بطور سالينه هر سال مبلغaريال در بانك با نرخ rسرمايه گذاري ميكند اين شخص در پايان سال اول مبلغa(1+r%)خواهد داشت وچون در سال دوم مبلغ aريال ديگر به سرمايه گذاري خود اضافه ميكند لذا در پايان سال دوم(در اول سال سوم) موجودي وي به قرار زير محاسبه ميشود:
(a(1+R%))(1+R%) +a(1+R%)
بابت مبلغ سال دوم + بابت مبلغ سال اول
به همين ترتيب مبلغ حاصل از سرمايه گذاري محاسبه ميشود در اين حالت براي محاسبه مبلغ سرمايه گذاري در سال nام از فرمول
F1=A(CVIFa)=A(F/A r n) استفاده ميكنيم.بهCVIFaيا(F/A)عامل ارزش مركب اقساط گفته ميشود
حال در نظر بگيريد شخص مورد نظر ميخواهدارزش فعلي مبلغ f1را بدست آورد در اينصورت بايد از حاصلضربf1در PVIFاستفاده نمايد اما راه حل ساده تر آن است كه از فرمول :
A=(PVIFa)=A(p/A r n)كه آنرا با P/Aنمايش داده وعامل ارزش فعلي اقساط گويند استفاده نمود.


حسابداري پيمانکاري (http://njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.abedan.blogfa. com%2Fpost-7.aspx)
توجه : مطالب درج شده حاصل کارهاي انجام شده توسط دانشجوي محترم سرکار خانم ميرنيام ميباشد که ضمن تشکر از ايشان در وبلاگ قرار ميگيرد.
نکاتي پيرامون حسابداري پيمانکاري با توجه به استانداردهاي حسابداري ايران:
درآمد پيمان‌ بايد در برگيرنده‌ موارد زير باشد :
الف‌. مبلغ‌ اوليه‌ درآمد كه‌ در پيمان‌ مورد توافق‌ قرار گرفته‌ است‌.
ب‌ . تغيير در ميزان‌ كار پيمان‌، ادعا و ساير دريافتهاي‌ تشويقي‌ در ارتباط‌ با عمليات‌ پيمان‌:
1. تا ميزاني‌ كه‌ احتمال‌ رود اين‌ موارد منجر به‌ درآمد گردد.
2. اين‌ موارد را بتوان‌ به‌گونه‌اي‌ قابل‌ اتكا اندازه‌گيري‌ كرد.

. درآمد پيمان‌ به‌ ارزش‌ منصفانه‌ مابه‌ازاي‌ دريافتي‌ يا دريافتني‌ اندازه‌گيري‌ مي‌شود. اندازه‌گيري‌ درآمد پيمان‌ تحت‌ تأثير ابهامات‌ گوناگوني‌ است‌ كه‌ به‌ نتيجه‌ رويدادهاي‌ آتي‌ بستگي‌ دارد. براوردها اغلب‌ با وقوع‌ رويدادها و رفع‌ ابهامات‌ تجديد نظر مي‌شود. بدين‌ ترتيب‌ مبلغ‌ درآمد پيمان‌ ممكن‌ است‌ از دوره‌اي‌ به‌ دوره‌ ديگر تغيير كند. براي‌ مثال‌ :
الف‌. پيمانكار و كارفرما ممكن‌ است‌ در دوره‌اي‌ پس‌ از دوره‌ انعقاد پيمان‌، در مورد تغييرات‌ يا ادعاهايي‌ كه‌ موجب‌ افزايش‌ يا كاهش‌ درآمد پيمان‌ گردد، به‌ توافق‌ برسند،
ب‌ . مبلغ‌ درآمد مورد توافق‌ در يك‌ پيمان‌ مقطوع‌ ممكن‌ است‌ به‌ موجب‌ مفاد پيمان‌، از جمله‌ تعديل‌ آحاد بها، افزايش‌ يابد،
ج‌ . مبلغ‌ درآمد پيمان‌ ممكن‌ است‌ در نتيجه‌ جرايم‌ تأخير در تكميل‌ كار، كاهش‌ يابد،
د . در مواردي‌ كه‌ پيمان‌ مقطوع‌ متضمن‌ نرخ‌ ثابت‌ براي‌ هر واحد محصول‌ است‌، با افزايش‌ تعداد واحدها، درآمد پيمان‌ افزايش‌ مي‌يابد.

تغيير پيمان‌ عبارت‌ است‌ از دستور كارفرما مبني‌ بر تغيير در دامنه‌ كاري‌ كه‌ قرار است‌ طبق‌ مفاد پيمان‌ انجام‌ شود. تغيير ممكن‌ است‌ موجب‌ افزايش‌ يا كاهش‌ درآمد پيمان‌ شود. براي‌ نمونه‌، مي‌توان‌ از تغيير در مشخصات‌ يا طراحي‌ يك‌ دارايي‌ و تغيير در مدت‌ پيمان‌ نام‌ برد. تغيير زماني‌ در درآمد پيمان‌ منظور مي‌شود كه‌ :
الف‌. تصويب‌ تغيير و مبلغ‌ درآمد حاصله‌ توسط‌ كارفرما محتمل‌ باشد،
ب‌ . مبلغ‌ درآمد را بتوان‌ به‌ گونه‌اي‌ قابل‌ اتكا اندازه‌گيري‌ كرد.

ادعا عبارت‌ از مبالغي‌ است‌ كه‌ پيمانكار از كارفرما يا شخص‌ ثالث‌ به‌ عنوان‌ جبران‌ هزينه‌هايي‌ مطالبه‌ مي‌كند كه‌ در مبلغ‌ پيمان‌ منظور نشده‌ است‌. براي‌ مثال‌ ادعا ممكن‌ است‌ ناشي‌ از اشتباه‌ در مشخصات‌ يا طراحي‌، تأخير ايجاد شده‌ توسط‌ كارفرما و تغييرات‌ مورد اختلاف‌ در ميزان‌ كار پيمان‌ باشد. اندازه‌گيري‌ مبالغ‌ درآمد حاصل‌ از ادعا متضمن‌ درجه‌ بالايي‌ از ابهام‌ است‌ و اغلب‌ بستگي‌ به‌ نتيجه‌ مذاكرات‌ دارد. بنابراين‌ ادعا تنها زماني‌ در درآمد پيمان‌ منظور مي‌شود كه‌ :
الف‌. مذاكرات‌ به‌ مرحله‌ پيشرفته‌اي‌ رسيده‌ باشد، به‌گونه‌اي‌ كه‌ قبول‌ ادعا از سوي‌ كارفرما محتمل‌ باشد،
ب‌ . مبلغي‌ را كه‌ احتمالاً مورد قبول‌ كارفرماست‌، بتوان‌ به‌گونه‌اي‌ قابل‌ اتكا اندازه‌گيري‌ كرد.
دريافتهاي‌ تشويقي‌، مبالغي‌ است‌ اضافي‌ كه‌ درصورت‌ نيل‌ به‌ استانداردهاي‌ عملكرد تعيين‌شده‌ يا افزون‌بر آن‌، توسط‌ پيمانكار دريافت‌ مي‌شود. براي‌ مثال‌ ممكن‌ است‌ در پيمان‌ پيش‌بيني‌ شود كه‌ درصورت‌ تكميل‌ موضوع‌ پيمان‌ قبل‌ از موعد مقرر، پرداختهاي‌ تشويقي‌ به‌ پيمانكار صورت‌ گيرد. دريافتهاي‌ تشويقي‌ را زماني‌ مي‌توان‌ در درآمد پيمان‌ منظور كرد كه‌:
الف‌. پيمان‌ تا حدي‌ پيشرفت‌ كرده‌ باشد كه‌ نيل‌ به‌ استانداردهاي‌ عملكرد تعيين‌ شده‌ يا افزونبر آن‌، محتمل‌ باشد.
ب‌ . مبلغ‌ دريافت‌ تشويقي‌ را بتوان‌ به‌گونه‌اي‌ قابل‌ اتكا اندازه‌گيري‌ كرد.
مخارج پيمان
مخارج پيمان بايد مشتمل بر موارد زير باشد :
الف . مخارجي كه مستقيماً با يك پيمان مشخص مرتبط است ،
ب . مخارجي كه بين پيمانهامشترك بوده و تسهيم آن به پيمانهاي جداگانه امكان پذير است ، و
ج . ساير مخارجي كه به موجب مفاد پيمان مشخصاً قابل مطالبه از كارفرما است .
مخارج مستقيم يك پيمان در برگيرنده مواردي از قبيل كار مستقيم (شامل سرپرستي و نظارت مستقيم )، مواد اوليه مصرفي ، استهلاك و اجاره ماشين آلات و تجهيزات ، مخارج جابجايي مواد، ماشين آلات و تجهيزات ، مخارج مستقيم طراحي و كمك فني ، مخارج براوردي كارهاي اصلاحي و تضميني و ادعا توسط اشخاص ثالث است . اين مخارج را مي توان به ميزان درآمدهاي اتفاقي خارج از شمول تعريف درآمد پيمان (از قبيل درآمد حاصل از فروش مواد و ماشين آلات اضافي ) كاهش داد.
مخارج مشترك قابل تسهيم بين پيمانهاي مختلف مشتمل بر حق بيمه ، مخارج غيرمستقيم طراحي و كمك فني و سربار پيمان است . اين مخارج برحسب ماهيت آن طبقه بندي و با اعمال يكنواخت روشهاي سيستماتيك و معقول به پيمانهاي مختلف تخصيص مي يابد. تخصيص مزبور مبتني بر سطح معمول فعاليت واحد تجاري است . سربار پيمان در برگيرنده مواردي از قبيل مخارج تهيه و پردازش ليست حقوق كاركنان پيمان است . مخارج مشترك همچنين مي تواند با توجه به استاندارد حسابداري شماره 13 با عنوان حسابداري مخارج تأمين مالي ، دربرگيرنده مخارج استقراض مرتبط با پيمانها نيز باشد.
ساير مخارجي كه به موجب مفاد پيمان مشخصاً قابل مطالبه از كارفرما است ، دربرگيرنده مواردي از قبيل مخارج اداري عمومي و مخارج توسعه مي باشد كه جبران آن به طور مشخص در پيمان قيد شده است .
مخارجي را كه نمي توان به فعاليت پيمانكاري يا به يك پيمان مشخص مربوط دانست جزء مخارج پيمان منظور نمي شود. نمونه هايي از اين مخارج عبارت است از مخارج اداري ، عمومي و فروش ، مخارج تحقيق و توسعه كه جبران آن در پيمان مشخص نشده و استهلاك ماشين آلات و تجهيزاتي كه در فعاليت پيمانكاري استفاده نشده است .
. مخارج تحمل شده قبل از انعقاد پيمان ، درصورت انعقاد پيمان در دوره جاري يا حصول اطمينان از انعقاد پيمان در دوره بعد، به حساب پيمان منظور مي شود. هرگاه اين مخارج به عنوان هزينه دوره اي كه در آن وقوع يافته محسوب شود و پيمان در دوره بعد منعقد گردد، چنين مخارجي را نبايد به حساب پيمان برگشت داد.
شناخت درآمد و هزينه هاي پيمان‌‌‌
با توجه‌ به‌ ماهيت‌ پيمانهاي‌ بلندمدت‌، چنانچه‌ به‌ سبب‌ طولاني‌بودن‌ مدت‌ لازم‌ براي‌ تكميل‌ اين‌ پيمانها، تا زمان‌ تكميل‌ آنها، درآمد و هزينه‌اي‌ به‌ حساب‌ گرفته‌ نشود، ممكن‌ است‌ صورت‌ سود و زيان‌ تصوير چندان‌ مطلوبي‌ از فعاليتهاي‌ واحد تجاري‌ در طول‌ سال‌ ارائه‌ نكند، بلكه‌ تنها ماحصل‌ (سود يا زيان‌) پيمانهايي‌ را كه‌ در پايان‌ سال‌ تكميل‌ شده‌ است‌ منعكس‌ كند. بنابراين‌، مقتضي‌ است‌ كه‌ در جريان‌ پيشرفت‌ پيمانها، با رعايت‌ الزامات‌ اين‌ استاندارد، درآمدي‌ را كه‌ مي‌توان‌ نسبت‌ به‌ تحقق‌ آن‌ اطمينان‌ حاصل‌ كرد، به‌ حساب‌ گرفت‌. تعيين‌ ميزان‌ درآمد و هزينه‌ دوره‌ توسط‌ واحد تجاري‌ بايد به‌گونه‌اي‌ صورت‌ گيرد كه‌ با نوع‌ عمليات‌ و صنعت‌ مورد فعاليت‌ تناسب‌ داشته‌ باشد.
هرگاه‌ بتوان‌ ماحصل‌ يك‌ پيمان‌ بلندمدت‌ را به‌ گونه‌اي‌ قابل‌ اتكا براورد كرد، بايد سهم‌ مناسبي‌ از درآمد و مخارج‌ كل‌ پيمان‌ (با توجه‌ به‌ ميزان‌ تكميل‌ پيمان‌ در تاريخ‌ ترازنامه‌ و متناسب‌ با نوع‌ عمليات‌ و صنعت‌ مورد فعاليت‌) به‌ ترتيب‌ به‌ عنوان‌ درآمد و هزينه‌ شناسايي‌ شود.
شناخت‌ درآمد و هزينه‌ دوره‌ براساس‌ ميزان‌ تكميل‌ پيمان‌، اغلب‌ "روش‌ درصد تكميل‌ پيمان‌" ناميده‌ مي‌شود. طبق‌ اين‌ روش‌، درآمد پيمان‌ با مخارج‌ تحمل‌ شده‌ جهت‌ نيل‌ به‌ آن‌ ميزان‌ از تكميل‌ تطابق‌ داده‌ مي‌شود و در نتيجه‌ درآمد، هزينه‌ و سود يا زيان‌ كار انجام‌شده‌ درصورت‌ سود و زيان‌ انعكاس‌ مي‌يابد.
هرگاه‌ ماحصل‌ يك‌ پيمان‌ بلندمدت‌ را نتوان‌ به‌گونه‌اي‌ قابل‌ اتكا براورد كرد : الف‌. درآمد بايد تا ميزان‌ مخارج‌ تحمل‌شده‌اي‌كه‌ احتمال‌ بازيافت‌ آن‌ وجود دارد شناسايي‌ شود،
ب‌ . مخارج‌ پيمان‌ بايد در دوره‌ وقوع‌ به‌ عنوان‌ هزينه‌ شناسايي‌ شود .
در مراحل‌ اوليه‌ پيمان‌، غالباً وضعيت‌ به‌ صورتي‌ است‌ كه‌ ماحصل‌ پيمان‌ را نمي‌توان‌ به‌گونه‌اي‌ قابل‌ اتكا براورد كرد. بااين‌حال‌، ممكن‌ است‌ اين‌ احتمال‌ وجود داشته‌ باشد كه‌ واحد تجاري‌، مخارج‌ تحمل‌شده‌ پيمان‌ را بازيافت‌ كند. بنابراين‌، درآمد پيمان‌ تنها تا ميزان‌ مخارج‌ تحمل‌شده‌اي‌ كه‌ انتظار بازيافت‌ آن‌ مي‌رود، شناسايي‌ مي‌گردد. از آنجا كه‌ ماحصل‌ پيمان‌ را نمي‌توان‌ به‌گونه‌اي‌ قابل‌ اتكا براورد كرد، سودي‌ شناسايي‌ نمي‌شود. از سوي‌ ديگر اگرچه‌ ماحصل‌ پيمان‌ را نمي‌توان‌ به‌گونه‌اي‌ قابل‌اتكا براورد كرد، احتمال‌ دارد كه‌ كل‌ مخارج‌ پيمان‌ از كل‌ درآمد پيمان‌ تجاوز كند. در چنين‌ مواردي‌، هرگونه‌ مازاد كل‌ مخارج‌ بر درآمد پيمان‌ طبق‌ بند 24 فوراً به‌ عنوان‌ هزينه‌ دوره‌ شناسايي‌ مي‌شود.
هرگاه‌ انتظار رود كه‌ پيمان‌ منجر به‌ زيان‌ گردد (كل‌ مخارج‌ پيمان‌ از كل‌ درآمد پيمان‌ تجاوز كند)، بايد زيان‌ مربوط‌، فوراً به‌ عنوان‌ هزينه‌ دوره‌ شناسايي‌ شود.
چنانچه‌ فزوني‌ كل‌ مخارج‌ پيمان‌ بر درآمد آن‌ محتمل‌ باشد، زيان‌ قابل‌ پيش‌بيني‌ بايد فوراً به‌ عنوان‌ هزينه‌ دوره‌ شناسايي‌ شود. در تعيين‌ كل‌ مخارج‌ پيمان‌ نه‌ تنها مجموع‌ مخارج‌ تا تاريخ‌ ترازنامه‌ و مجموع‌ مخارج‌ تخميني‌ بعدي‌ تا مرحله‌ تكميل‌ مد نظر قرار مي‌گيرد، بلكه‌ مخارج‌ آتي‌ كارهاي‌ اصلاحي‌، كارهاي‌ تضميني‌ و هرگونه‌ كارهاي‌ مشابهي‌ كه‌ تحت‌ شرايط‌ پيمان‌ قابل‌ بازيافت‌ نيست‌، نيز در محاسبه‌ منظور مي‌شود. در بررسي‌ مخارج‌ تخميني‌ بعدي‌ تا مرحله‌ تكميل‌ و نيز مخارج‌ آتي‌، افزايشهاي‌ احتمالي‌ حقوق‌ و دستمزد، قيمت‌ مواد و مصالح‌ و ساير مخارج‌ پيمان‌ نيز در نظر گرفته‌ مي‌شود. همچنين‌ در مواردي‌ كه‌ پيمانهاي‌ غير سودآور، داراي‌ چنان‌ ابعادي‌ باشد كه‌ بتوان‌ انتظار داشت‌ بخش‌ قابل‌ توجهي‌ از ظرفيت‌ واحد تجاري‌ را براي‌ مدت‌ زيادي‌ اشغال‌ كند، مخارج‌ اداري‌ مربوط‌ را كه‌ قرار است‌ واحد تجاري‌ طي‌ مدت‌ تكميل‌ پيمان‌ متحمل‌ گردد نيز در محاسبه‌ رقم‌ زيان‌ قابل‌ پيش‌بيني‌ منظور مي‌شود.
افشا در صورت سود و زيان
صورت‌ سود و زيان‌ بايد اقلام‌ زير را به‌ طور جداگانه‌ منعكس‌ كند :
الف‌ . درآمد شناسايي‌ شده‌ دوره‌ (درآمد پيمان‌)
ب‌ . هزينه‌ شناسايي‌ شده‌ دوره‌ (بهاي‌ تمام‌شده‌ پيمان‌) شامل‌ هزينه‌ شناسايي‌ شده‌ پيمان‌ طي‌ دوره‌ و زيان‌ قابل‌ پيش‌بيني‌ شناسايي‌ شده‌ طي‌ دوره‌ .
. در پيمانهاي‌ مقطوع‌، ماحصل‌ پيمان‌ بلندمدت‌ را زماني‌ مي‌توان‌ به‌گونه‌اي‌ قابل‌ اتكا اندازه‌گيري‌ كرد كه‌ تمامي‌ شرايط‌ زير برقرار باشد:
الف‌. درآمد پيمان‌ را بتوان‌ به‌گونه‌اي‌ قابل‌ اتكا اندازه‌گيري‌ كرد
ب‌ . جريان‌ ورودي‌ منافع‌ اقتصادي‌ مرتبط‌ با پيمان‌ به‌ واحد تجاري‌ محتمل‌ باشد
ج‌ . مخارج‌ پيمان‌ تا زمان‌ تكميل‌ پيمان‌ و همچنين‌ درصد تكميل‌ پيمان‌ در تاريخ‌ ترازنامه‌ را بتوان‌ به‌گونه‌اي‌ قابل‌ اتكا اندازه‌گيري‌ كرد
د . مخارج‌ مربوط‌ به‌ پيمان‌ را بتوان‌ به‌ وضوح‌ تشخيص‌ داد و به‌گونه‌اي‌ قابل‌ اتكا اندازه‌گيري‌ كرد تا مقايسه‌ مخارج‌ واقعي‌ تحمل‌شده‌ پيمان‌ با براوردهاي‌ قبلي‌ آنها ميسر گردد
در پيمانهاي‌ اماني‌، ماحصل‌ پيمان‌ بلندمدت‌ را زماني‌ مي‌توان‌ به‌گونه‌اي‌ قابل‌ اتكا اندازه‌گيري‌ كرد كه‌ كليه‌ شرايط‌ زير برقرار باشد ؛
الف‌. جريان‌ ورودي‌ منافع‌ اقتصادي‌ مرتبط‌ با پيمان‌ به‌ واحد تجاري‌ محتمل‌ باشد
ب‌ . مخارج‌ مربوط‌ به‌ پيمان‌ را اعم‌ از اينكه‌ طبق‌ مفاد پيمان‌ مشخصاً قابل‌ بازيافت‌ باشد يا نباشد، بتوان‌ به‌ وضوح‌ تشخيص‌ داد و به‌گونچنانچه‌ ميزان‌ تكميل‌ با مراجعه‌ به‌ مخارج‌ تحمل‌شده‌ پيمان‌ تا تاريخ‌ ترازنامه‌ تعيين‌ گردد، تنها آن‌ بخش‌ از مخارج‌ پيمان‌ كه‌ منعكس‌ كننده‌ كار انجام‌ شده‌ است‌ در مخارج‌ تحمل‌شده‌ پيمان‌ تا تاريخ‌ ترازنامه‌ منظور مي‌گردد. مثالهايي‌ از مخارج‌ پيمان‌ كه‌ در مخارج‌ تحمل‌شده‌ منظور نمي‌شود عبارت‌ است‌ از :
الف‌. مخارج‌ پيمان‌ كه‌ مرتبط‌ با فعاليت‌ آتي‌ پيمان‌ است‌، از قبيل‌ مواد و مصالح‌ تحويلي‌ به‌ كارگاه‌ يا كنار گذاشته‌ شده‌ جهت‌ پيمان‌ كه‌ تا كنون‌ در پيمان‌ مربوط‌ استفاده‌ نشده‌ است‌ (به‌جز مواد و مصالحي‌ كه‌ مشخصاً جهت‌ پيمان‌ مزبور ساخته‌ شده‌ باشد)
ب‌ . مبالغ‌ پرداختي‌ به‌ پيمانكاران‌ دست‌ دوم‌ قبل‌ از انجام‌ كار مندرج‌ در پيمان‌ فرعي‌.
آن‌ بخش‌ از مخارج‌ پيمان‌ كه‌ بازيافت‌ آن‌ غير محتمل‌ است‌ فوراً به‌ عنوان‌ هزينه‌ شناسايي‌ مي‌شود. نمونه‌هايي‌ از اين‌ مخارج‌ مربوط‌ به‌ پيمانهايي‌ مي‌شود كه‌:
الف‌. به‌ طور كامل‌ قابل‌ اجرا نيست‌ بدين‌ معني‌ كه‌ اعتبار آن‌ به‌گونه‌اي‌ جدي‌ مورد سؤال‌ است‌،
ب‌ . تكميل‌ آنها منوط‌ به‌ نتيجه‌ دعاوي‌ حقوقي‌ در جريان‌ يا مقررات‌ قانوني‌ درحال‌ تصويب‌ باشد،
ج‌ . احتمال‌ مصادره‌ يا تخريب‌ اموال‌ آنها برود، د . كارفرماي‌ آنها قادر به‌ ايفاي‌ تعهدات‌ خود طبق‌ پيمان‌ نباشد.
د . پيمانكار آنها قادر به‌ تكميل‌ پيمان‌ يا ايفاي‌ تعهدات‌ خود طبق‌ پيمان‌ نباشد.
ه‌اي‌ قابل‌ اتكا اندازه‌گيري‌ كردد.

حسابداري مالي وصنعتي (http://njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.abedan.blogfa. com%2Fpost-5.aspx)
حسابداري مالي وصنعتي
حسابداري صنعتي ، اساساً دانشي است كه داراي خصوصيت دوگانه است . از طرفي داراي ويژگي حسابداري مالي است و از اين نظر به حسابداري مالي كمك ميكند تا بتواند قيمت تمام شده كالاي فروش رفته يا خدمت انجام شده را محاسبه و سود وزيان دوره مالي را تعيين نمايد و از طرف ديگر داراي طبيعت حسابداري مديريت است و با اطلاعاتي كه محيا مي نمايد ، مديريت را در برنامه ريزي ، كنترل ، ارزيابي عملكرد و تصميم گيري كمك ميكند و از اين نظر از مهمترين ابزار مديريت به شمار ميرود.
حسابداري صنعتي مجموعه رويه و روالهاي منظم براي ثبت و گزارش قيمت تمام شده كالاي ساخته شده و خدمات انجام شده در كل و جزئيات اين سيستم شامل روشهائي براي تشخيص ، طبقه بندي ، تخصيص ، جمع آوري و گزارش هزينه هاي توليدو مقايسه آن با هزينه هاي از پيش تعيين شده و استاندارد است .
حسابداري صنعتي حلقه اتصال دو حسابداري مالي و مديريت است .

تفاوتهاي حسابداري مديريت با حسابداري مالي :
1 – از نظر استفاده كنندگان اطلاعات ، استفاده كنندگان اطلاعات حسابداري مديريت ، افراد و مديران درون سازمان هستند ولي در حسابداري مالي علاوه بر درون سازمان ، گروههاي ذينفع و علاقمند خارجي مانند رقبا و موسسات مالي و اعتباري و بانكها نيز از اطلاعات حسابداري مالي استفاده مينمايند.
2 – حسابداري مديريت مقيد و محدود به ضوابط معين و مشخصي نيست زيرا تنها در خدمت افراد و مديران درون سازماني است ولي حسابداري مالي مقيد به اصول ، مفروضات و ميثاقهاي حسابداري مي باشد . البته حسابداري صنعتي روشها و اصول مورد استفاده حسابداري را نفي نمي نمايد بلكه دربرگيرنده يك نظام صحيح ، دقيق و مناسبتر جهت ثبت و اندازه گيري عوامل هزينه از لحظه شروع تا تكميل فرآيند مي باشد .
3 – گزارشهاي حسابداري مديريت اغلب به واحدهاي تابعه و بخشهاي درون سازمان به تفكيك توجه دارد و تركيبي از اطلاعات تاريخي ، پيش بيني ها و برآوردها را بكار ميگيرد ولي در حسابداري مالي گزارشات ، كل واحد انتفاعي را در برميگيرد و تنها از اطلاعات مبتني بر گذشته ( آنچه كه واقعاً اتفاق افتاده ) استفاده ميكند .
فايل دانلود:
http://sites.google.com/site/khaaleferproject/871784.doc?attredirects=0&d=1 (http://njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fsites.google.com%2 Fsite%2Fkhaaleferproject%2F871784.doc%3Fattredirec ts%3D0%26d%3D1)
36 صفحه
word2003
190kb

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد