moji5
21st March 2010, 12:48 PM
همکاران سیستم (http://www.systemgroup.net/fa/view/style.asp?p=5.3&i=389) - روى نوریس معتقد است كه آگاهى از مسایل شخصیتى، ارتباطات شغلى بین كاركنان IT و مدیران را بهبود مى بخشد. شناخت شخصیتها به مدیران IT كمك مىكند تولیدات را افزایش داده، موانع ارتباطى بین بخش IT و دیگر بخشهاى شغلى را برطرف كنند.
من، به عنوان یك روانشناس مشاور شركتهاى بزرگ IT در مورد منابع انسانى، دریافتم كه بخش مهمى از كاركنان IT رفتارى از خود نشان مىدهند كه ما روانشناسان آنرا ”درونگرایى واكنشپذیر “ مىنامیم.
درونگرایان واكنشپذیر، كه همیشه در تلاش هستند طبق قوانین عمل كنند، قبل از انجام فعالیت نیاز به اندیشیدن دارند و نیز مىخواهند ارتباطى مناسب برقرار كنند.
درونگراهاى واكنشپذیر نسبت به فشارهاى شغلى، كه خود تهدیدى براى تولید به شمار مىرود، آسیبپذیرند. براى مثال درخواست نادیدهگرفتن برخى قوانین، فرار از تنگنا و كاهش هزینهها اگرچه منطقى به نظرمىرسد، زنگ خطرى براى كاركنان IT است. آموزش كاركنان IT براى شناخت و درك شخصیت انسانها مىتواند راهحلى سودمند باشد.
به عنوان مثال در سال گذشته اعضاى گروه ارتقاى سیستمهاى یك بانك مهم بینالمللى از كمبود انگیزه و بىعلاقگى به كار رنج مىبردند. اگر یكى از اعضاى این گروه با مشكلى هر چند جزیى مواجه مىشد، مدیران بخشهاى مربوط او را توبیخ مىكردند.
درواقع اینكاركنان IT همواره تحت سلطهى رفتار پرخاشگرانهى مدیرانى بودند كه الگوى طبیعى رفتار آنها فریاد كشیدن، درخواستهاى غیر منطقى و بىعلاقگى به مشكلات مردم بوده است.
به كاركنان IT اینطور آموزش داده شد كه مدیران ادارى ”درونگراهاى فعال“ (افرادى كه مطابق ویژگىهاى شخصیتى خود رفتار مىكنند) هستند و به این ترتیب سو تفاهمها برطرف شد.
به این صورت كه، آنها دیگر این رفتارهاى منفى را شخصى تلقى نمىكردند و با وجود بىعلاقگى به درونگراهاى فعال به آنها احترام مىگذاشتند.
از آنجا كه درونگراهاى فعال افرادى به طور ذاتى موفق هستند، مىخواهند وظایف شغلى خود را به بهترین نحو انجام دهند. بنابراین نیازى نیست چندان به نظرات آنها توجه شود.
ایجاد تغییرات نباید تنها برعهدهى مدیریت IT باشد. مىتوانیم با دادن اطلاعاتى به كاركنان غیر IT دربارهى رفتارهاى خاص كاركنان IT، روابط بین این دو گروه را بهبود بخشیم.
اغلب كاركنان IT را مىتوان بهعنوان یك عامل بازدارنده (آنها تمایلى به فعالیتهاى عجولانه و شتابزده ندارند)، كند (آنها محتاط و دقیق هستند) و همچنین انعطافناپذیر (این افراد نمىخواهند قوانین و دستورالعملهاى كارى را نادیده بگیرند) درنظر گرفت.
شناخت چگونگى عملكرد كاركنان IT مىتواند به تغییر رفتارها در این زمینه كمك كند. این مساله بهنوبهى خود عكسالعملهاى مدیریت را تحت تاثیر قرار مىدهد. اگر مدیران، كاركنان IT را از تصمیمهاى خود مطلع كنند، مقدمات توسعهى تولیدات را فراهم مىكنند.
زیرا كاركنان IT به تحقیق روى یك موضوع علاقه دارند و آن موضوع را از تمام زوایا مىسنجند. آنها از تصمیمات شتابزده بیزارند.
ایجاد همكارى بهجاى مخالفت مهمترین گام براى افزایش بازدهى IT است.
من، به عنوان یك روانشناس مشاور شركتهاى بزرگ IT در مورد منابع انسانى، دریافتم كه بخش مهمى از كاركنان IT رفتارى از خود نشان مىدهند كه ما روانشناسان آنرا ”درونگرایى واكنشپذیر “ مىنامیم.
درونگرایان واكنشپذیر، كه همیشه در تلاش هستند طبق قوانین عمل كنند، قبل از انجام فعالیت نیاز به اندیشیدن دارند و نیز مىخواهند ارتباطى مناسب برقرار كنند.
درونگراهاى واكنشپذیر نسبت به فشارهاى شغلى، كه خود تهدیدى براى تولید به شمار مىرود، آسیبپذیرند. براى مثال درخواست نادیدهگرفتن برخى قوانین، فرار از تنگنا و كاهش هزینهها اگرچه منطقى به نظرمىرسد، زنگ خطرى براى كاركنان IT است. آموزش كاركنان IT براى شناخت و درك شخصیت انسانها مىتواند راهحلى سودمند باشد.
به عنوان مثال در سال گذشته اعضاى گروه ارتقاى سیستمهاى یك بانك مهم بینالمللى از كمبود انگیزه و بىعلاقگى به كار رنج مىبردند. اگر یكى از اعضاى این گروه با مشكلى هر چند جزیى مواجه مىشد، مدیران بخشهاى مربوط او را توبیخ مىكردند.
درواقع اینكاركنان IT همواره تحت سلطهى رفتار پرخاشگرانهى مدیرانى بودند كه الگوى طبیعى رفتار آنها فریاد كشیدن، درخواستهاى غیر منطقى و بىعلاقگى به مشكلات مردم بوده است.
به كاركنان IT اینطور آموزش داده شد كه مدیران ادارى ”درونگراهاى فعال“ (افرادى كه مطابق ویژگىهاى شخصیتى خود رفتار مىكنند) هستند و به این ترتیب سو تفاهمها برطرف شد.
به این صورت كه، آنها دیگر این رفتارهاى منفى را شخصى تلقى نمىكردند و با وجود بىعلاقگى به درونگراهاى فعال به آنها احترام مىگذاشتند.
از آنجا كه درونگراهاى فعال افرادى به طور ذاتى موفق هستند، مىخواهند وظایف شغلى خود را به بهترین نحو انجام دهند. بنابراین نیازى نیست چندان به نظرات آنها توجه شود.
ایجاد تغییرات نباید تنها برعهدهى مدیریت IT باشد. مىتوانیم با دادن اطلاعاتى به كاركنان غیر IT دربارهى رفتارهاى خاص كاركنان IT، روابط بین این دو گروه را بهبود بخشیم.
اغلب كاركنان IT را مىتوان بهعنوان یك عامل بازدارنده (آنها تمایلى به فعالیتهاى عجولانه و شتابزده ندارند)، كند (آنها محتاط و دقیق هستند) و همچنین انعطافناپذیر (این افراد نمىخواهند قوانین و دستورالعملهاى كارى را نادیده بگیرند) درنظر گرفت.
شناخت چگونگى عملكرد كاركنان IT مىتواند به تغییر رفتارها در این زمینه كمك كند. این مساله بهنوبهى خود عكسالعملهاى مدیریت را تحت تاثیر قرار مىدهد. اگر مدیران، كاركنان IT را از تصمیمهاى خود مطلع كنند، مقدمات توسعهى تولیدات را فراهم مىكنند.
زیرا كاركنان IT به تحقیق روى یك موضوع علاقه دارند و آن موضوع را از تمام زوایا مىسنجند. آنها از تصمیمات شتابزده بیزارند.
ایجاد همكارى بهجاى مخالفت مهمترین گام براى افزایش بازدهى IT است.