PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : با فرمان فتحعلیان از موسیقی هندی و موسیقی عرفانی تا آلبوم جدیدش



LaDy Ds DeMoNa
18th March 2010, 08:54 PM
http://www.seemorgh.com/DesktopModules/iContent2/Files/57553.jpg
این روحیه عجیب و غریب او و سبک خاص کارهایش و البته آلبوم جدیدش با نام «با مردم بیگانه» که در همین حال و هوا منتشر شده، باعث شد تا پای حرف‌های او بنشینیم و در مورد...
کار هنرمند که پیتزاپزی نیست
فرمان فتحعلیان را بیشتر به خاطر خاص بودنش می‌شناسند. چه آنهایی که او را از نزدیک می‌شناسند این را در رفتار و صحبت کردن متوجه می‌شوند و چه آن‌هایی که طرفدار آثار هنری اش هستند. در نوع آهنگسازی‌اش، تلفیق موسیقی هندی و عرفانی و پاپ. این کاری است که خیلی‌ها حتی جرات نزدیک شدن به آن را ندارند، چه برسد به این که مثل فتحعلیان بخواهند تا این کار یک سبک جدید در کار‌های تلفیقی را پایه گذاری کنند. از طرفی گرایشات مذهبی باعث شده تا همیشه رنگ و بوی موسیقی مذهبی در کارهایش بیشتر احساس شود. مخصوصا در مورد اشعاری که در مورد حضرت امیر المومنین(ع) خوانده است. این روحیه عجیب و غریب او و سبک خاص کارهایش و البته آلبوم جدیدش با نام «با مردم بیگانه» که در همین حال و هوا منتشر شده، باعث شد تا پای حرف‌های او بنشینیم و در مورد سبک خاص کارهایش با او صحبت کنیم.

گزیده کار بودن و این که برای بهتر شدن آلبوم، وسواس زیادی صرف کردن، کار عاقلانه ای است ولی پنج سال فاصله افتادن بین کارها، کمی زیاد و غیر منطقی نبود؟
بهانه نمی‌گیرم ولی واقعا من یکی دو سال واقعا نتوانستم کار کنم. سر بحث مجوز هم خیلی اذیت شدم که واقعا فکرش را هم نمی‌کردم تا این حد سختگیری شود. بالاخره یک سری از موانع ناخواسته هستند دیگر....

این فاصله زمانی باعث ریزش مخاطبان شما نمی‌شود؟
اعتقاد دارم که این اتفاق به شخصه برای مخاطبان من رخ نداده است. من و طرفدارانم، بحث ارتباطی مان ورای ارتباط موسیقیایی است و ارتباط قوی و محکمی را با هم داریم. در این پنج سال هم بزرگواری کردند و سالن‌های کنسرت را پر کردند. یک دست مریزاد بزرگ باید به آن‌ها گفت. البته ناگفته نماند که من هم آخرین باری است که پنج سال وقفه در بین کارهایم می‌افتد. به نوعی می‌خواهم جبران مافات کنم.

حالا بعد از این پنج سال، می‌خواستید با آلبوم «با مردم بیگانه» چه حرفی را به طرفدارانتان بزنید؟
من هیچ چیز یا موضوعیتی را نمی‌توانم به مخاطبم به عنوان پیام بگویم. آن‌ها باید خودشان آلبوم را گوش کنند و پیام را از آن استخراج کنند. من حرفم در آلبومم زده ام. باید گوش کنند و منظور را بگیرند. از طرح جلد آلبوم، تا تک تک قطعات و نوع آهنگسازی حرفم را زده ام. بنا به نوع سلیقه ام.

قطعه «ستاره زد» پس از اتفاقاتی که در زمان پخشش در تیتراژ برنامه ای با همین نام از شبکه پنج افتاد، در آلبوم گنجانده شده. کسی فکرش را نمی کرد که این قطعه بعد از این که صدا و سیما پخش آن را منع کرده، بتواند مجوز بگیرد.
این قطعه دومین قطعه توبیخی من بود. کار متعلق به دوست نازنینم وحید جلیلوند بود که خودش هم مجری برنامه بود. اصرار‌های وحید و مهم تر از آن دوستی محکمی که بین من و وحید بود باعث ساخته شدن کار شد. قطعه ای که متعلق به اعیاد مذهبی بود و مناسب آن روز‌های خاص. کار پخش شد و روز سوم قصه‌ها شروع شدند و... شب تولد مولا(ع) وحید با یک ضبط صوت جلوی دوربین آمد و این قطعه را بدون سلام و احوالپرسی از ضبط صوت پخش کرد و بعد از تمام شدن آن رو به دوربین پخش زنده کرد و گفت: «سلام، این تیتراژ بود!»
آن برنامه آخرین برنامه «ستاره زد، سلام کن» بود. البته وحید محبوب‌تر شد و این اتفاق باعث شد که آن قطعه بیشتر عمومیت پیدا کند.

یکی از مضامین مشترک آلبوم‌های شما که در کار‌های ابتدایی تان هم بود، عشق به حضرت علی (ع) است که در این آلبوم هم تداوم پیدا کرده، بعضی‌ها فکر می‌کردند این مضمون در کار‌های شما به خاطر گرفتن سریع تر مجوز بوده است.
اتفاقا مجوز آلبوم اولمان که در مدح حضرت مولا بود، به سختی صادر شد و به شدت اذیت شدیم. چیزی که شاید خیلی‌ها خبری از آن ندارند و این را نمی‌دانند.
در همین آلبوم آخر، هم یکی از قطعات را گروگان گرفتند و گفتند که ما این قطعه را می‌کشیم بیرون تا مجوزتان اعطا شود؟

اسم آن یک قطعه احیانا «بنی آدم» نبوده؟
احسنت. پس معلوم شد که نفوذ و ارتباط خوبی در ارشاد داری! در ابتدا شعر این قطعه مجوز گرفت و اتفاقا کلی هم تعریف و تمجید از آن شعر شد. مراحل شورای شعر و شورای موسیقی با موفقیت طی شد و آلبوم برای مجوز نهایی به همان اتاق معروف در دفتر موسیقی رفت تا آن سه استاد – که هرگز معلوم نشد و نمی‌شود چه کسانی هستند- نظر و مجوز نهایی را تایید کنند. این بخش اگر به سلامتی رد شود، می‌رسیم به طرح روی جلد. ما حتی به طرح‌ها هم رسیدیم که یهو زنگ زدند و گفتند این چه شعری است؟ شما به شان سعدی توهین کرده اید و خلاصه از این صحبت‌ها.

بالاخره هم که کار را کشیدند بیرون.
طی نشستی که باخود آقای «خبری» داشتیم ایشان از ما خواستند که این قطعه در آلبوم گنجانده نشود و در کار‌های بعدی جای بگیرد. حتی ایشان این پیشنهاد را هم به ما دادند که هر چقدر برای قطعه هزینه کرده ایم را بگوییم تا آن را پرداخت کنند!

طرح جلدی که برای آلبوم جدیدتان در نظر گرفته اید، بامزه و جذاب از کار درآمده.
من مقلد یا الگو بردار نیستم، خودم پز و سبک خودم را دارم و احتیاجی به استفاده از شخصیت‌های دیگران ندارم. ولی واقعا وقتی که کلیک عکسبرداری زده شد و عکس گرفته شود، خود عکاس ام همان لحظه گفت: «چقدر شبیه دسپرادو شد!» ما خودمان هم تعجب کردیم. با نیت «آنتونیو باندراس» کسی کلیک عکس را نزد.

حرف‌های فراوانی از عکس و طرح روی آلبوم می‌شود برداشت.
بله،‌ فضای پشت کاور،‌ فضای غبار آلود یک شهر است. هنرمندی که با موی آشفته و سگرمه‌های در هم و ساز به دست را می‌بینیم که پشت اش به این شهر غبار آلود است. جاده خاکی و رفتن.... یک رفتن پر حزن و پشت کردنی سرشار از اعتراض...

خب این اعتراض و حرف اجتماعی با سبک موسیقی تلفیقی شما تناسب دارد؟ یعنی می‌شود روی این سبک موسیقی شما کلام اجتماعی نشاند؟
صد در صد. من اولین بار که این کار را برای دوستانم گذاشتم،‌آن‌ها متفق القول گفتند که چرا تا به حال یک چنین کاری را انجام می‌دادی؟ بد نیست که هنرمند گهگداری نگاهی هم به مشکلات و معضلات اجتماعی خودش داشته باشد.

کلا با این که هنرمند عقاید اجتماعی و حتی سیاسی اش را در کارش وارد کند، موافقید؟
خود من شاید این طور نباشم ولی در همه جای دنیا هنرمندان آزادند که نسبت به هر نوع نگاهی که به اجتماع شان دارند، اظهار نظر کنند. آن‌ها حتی خودشان را هم نقد می‌کنند. ببخشید مگر کار هنرمند پیتزا پزی است؟ او وظیفه اش این است که حقایق را عنوان کند و اقتضای هنر این است.

با این تفاسیر چند درصد از بحث محتوایی آلبوم جدید شما معضلات اجتماعی جامعه است؟
من تکیه گاهم هم قطعه بنی آدم بود که متاسفانه آن اتفاقات برایش افتاد. البته در بعضی از قطعاتم ابیاتی وجود دارند که نظر و عقایدم را در آن‌ها بیان کرده ام. هیچ نقاشی در نمایش گاهش نمی‌آید بگوید که مثلا منظورش از فلان بخش نقاشی اش چیست. اگر قرار بود که منظورش را با حرف زدن بیان کند،‌ دیگر نمی‌آمد نقاشی بکند که ....

بزرگ ترین دغدغه این روز‌های شما چیست؟
در عالم هنر هیچ چیز جای خودش نیست،‌ همین!

در جشنواره موسیقی امسال شرکت می‌کنید؟
در جشنواره نباید غرض ورزی باشد که اگر باشد بوی مرداب می‌دهد. آن وقت دیگر نمی‌شود اسمش را هنر گذاشت. من دراین سال‌ها در برابر این دعوت‌ها فقط یک کلمه می‌گویم: «نه»

به نظرتان جایگاه تلفیق در موسیقی ما چگونه است؟
واقعا تلفیق جایگاه درستی در جامعه ندارد. بیشتر فکر می‌کنند با کنار هم گذاشتن چند ساز جدید می‌توان بین موسیقی‌ها تلفیق ایجاد کرد،‌ در حالی که تلفیق بیشتر در ملودی معنی پیدا می‌کند. و این ترکیب ملودی‌هاست که می‌تواند تلفیق ایجاد کند. باید آهنگساز و تنظیم کننده با ساز‌ها کاملا آشنایی داشته باشند و بدانند که با چه ملودی ای چه سازی جواب می‌دهد.

یک آلبوم به زبان هندی هم منتشر کرده اید. خودتان به زبان هندی تسلط دارید؟
بله، یک آلبومی بود که با چند تا از خواننده‌های هندی ساخته شد و من هم چند قطعه در آن خواندم. خودم به زبان هندی تسلط ندارم ولی علاقه مند هستم و تا حدودی آشنایی دارم.

در موسیقی هندی از خواننده یا شیوه خاصی هم الگو برداری کرده اید؟
نه، از سبک خاصی الگو برداری نکرده ام ولی شخصا یکی از علاقه مندان نصرت فاتح علی خان هستم. به کار‌های ایشان خیلی علاقه دارم، مخصوصا در این سال‌های آخر قبل از فوتش که موسیقی قوالی را کار می‌کرد و من بسیار علاقه داشتم. شاید تاثیراتی از موسیقی ایشان گرفته باشم ولی الگوبرداری از هیچ موسیقی ای را تا به حال انجام نداده ام.

حرف آخر؟
چه گویم که ناگفته ام بهتر است.
از بی سالنی بگویم یا چیز‌های دیگر؟ «روزی که برف سرخ ببارد از آسمان/ بخت سیاه اهل هنر، سبز می‌شود » حالا ما منتظر باید بمانیم تا آن روز که وضعیت هنر و موسیقی ما بهتر شود. یا علی مدد.

منبع: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد