PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : آموزشی سبك هاي نقاشي



Non-Existent
2nd November 2008, 12:53 AM
كوبيسم

این اسم را لوئی واسل (منتقد هنری)به مسخره برروی یکی از بزگترین مکتبهای هنری جهان که موجب تحولی عظیم در جهان گشت گذاشت . او این اسم را از روی یکی از نقاشی های ژرژ براک که پر از مکعب های کوچک بود برداشت.
کوبیسو را به دو مرحله تقسیم می کنند:۱-کوبیسم تحلیلی ۲- کوبیسم ترکیبی
کوبیسم تحلیلی: که توجهی به رنگها نمی شد و تاکید بر روی فرایند جستجوی بصری در ویژگی های اساسی موضوعات آ تلیه ای به ویژه تصاویری از طبیعت بی جان می کند . هنرمند نقاشی اش را از زوایای مختلف می کشد (بین سالهای ۱۹۱۰ تا ۱۹۱۲).
کوبیسم ترکیبی : رنگها ظهور می یابد و هنر مند از کلاژ و بافتهای نا مقبول سطح تابلو اش را پر می کند.
کوبیسو رویکردی مثبت به هنر مدرن است .از یک سو به هنر پیش از یونان و از یک سو به آینده چشم دارد . کوبیسم را ابداع پیکاسو و ژرژ براک می دانند. آنها اشارات قرار دادی پرسپکتیو کوتاه نمایی و نقاشی از مدل را کنار گذاشتند و مصمم شدند که حجم و پیکره را در سطحی دو بعدی و بدون هیچ گونه ایجاد توهم بصری در خلق تصویری سه بعدی به نمایش بگذارند .لذا کوبیسم رویکردی آگاهانه است تا بصیرتی ناخوداگاه.
دو عامل بر ظهور کوبیسم تاثیر به سزایی داشت :
۱- تندیسهای آفریقایی ۲- و آثار متاخر سزان
کوبیسم موجب پدید آمدن سبکهای هنری بسیاری مثل فوتوریسم اورفیسم ورتی سیسم خلوص گرایی و سرچشمه اصلی هنر انتزاعی گشت .
از آنجا که در این سبک تاکید بیشتر بر نمایش ایده است تا نمایش واقعیت خود به یکی از بنیانهای گرایشات زیبایی شناختی سده بیستم بدل شد .


دادائيسم


دادا (دادائیسم، داداگری یا مکتب دادا) جنبشی فرهنگی بود که به رمینه های هنرهای تجسمی، ادبیات (بیشتر شعر) تئاتر و طراحی گرافیک مربوط می‌شد. این جنبش در زمان جنگ جهانی یکم در زوریخ سوئیس پدید آمد.

دادائیسم را می توان زائیده نومیدی و اضطراب و هرج و مرج ناشی از آدمکشی و خرابی جنگ جهانی اول دانست.

دادائیسم زبان حال کسانی است که به پایداری و دوام هیچ امری امید ندارند. غرض پیروان این مکتب طغیانی بر ضد هنر و اخلاق و اجتماع بود. آنان می خواستند بشریت و در آغاز ادبیات را از زیر یوغ عقل و منطق و زبان آزاد کنند و بی شک چون بنای این مکتب بر نفی بود ناچار می بایست شیوه کار خود را هم بر نفی استوار و عبارت هایی غیرقابل فهم انشاء کنند.

طرح مکتب دادا در پائیز 1916 در شهر زوریخ توسط جوانی به نام تریستان تزارا از اهل رومانی و رفقایش هانس آرپ و دو نفر آلمانی ریخته شد. « برتون، پیکابیا، آراگون، الوار، سوپو » ازجمله شاعرانی هستند که به این مکتب پیوستند. اما در سال 1922 این گروه هرج و مرج طلب از هم گسیخت و به نابودی گرائید و جای خود را به فراواقع‌گرایی سپرد.


□ دادا : جنبشي اعتراضي توسط چند شاعر و نقاش ( تسارا (تزارا) – آرپ – هوگوبال – يانكو- هولسنبك ) در كاباره ولتر

دادا : نهضتي بين المللي

دادا : قيامي عليه تمامي مظاهر هنر

دادا : زاييده نا اميدي و اضطراب و هرج و مرج كه از خرابيها و آدم كشي و بيداد جنگ جهاني اول حاصل شد

دادا : مكتبي طغياني بر ضد هنر و اخلاق و اجتماع

دادا : جلوه اي از مخالفت سرسختانه با سنت هنر اروپايي

( از جمله : پرده مناليزاي داوينچي كه در اثر چاپي آن با ريش و سبيل توسط " مارسل دوشان " انجام شد .



و يا اثر ديگري از او " توالت ديواري مردانه سفيد رنگ " كه با عنوان " چشمه " و امضاي " ريچارد موت " به نمايشگاه دادا در سال 1917 م فرستاد .)



□ مكتب دادا :

- تولد :1916 م – زوريخ ( و همزمان در بارسلون و نيويورك )

- - مرگ : 1922 م .

- عنوان گروه : ] به معناي اسب چوبي بچه ها [ كه بر حسب تصادف از يك واژه نامه آلماني – فرانسوي انتخاب شد ( كه گوياي خصلت خردستيز و پوچ گراي آن است ) .






سورئاليسم

پس از آنکه داداگری (دادائیسم) با وضع بسیار بدی از میان رفت گرداندگان آن در سال 1921 به دور« آندره برتون » که خود نیز زمانی از دادائیست ها بود گرد آمدند و طرح مکتب جدیدی را ریختند. جست وجوی دقیق و علمی واقعیت برتر جایگزین فضاحت و عصیان بی رویه شد و مکتب فراواقع‌گرایی به طور رسمی در سال 1922 تشکیل شد.

ظهور سوررئالیسم زمانی بود که نظریه های فروید روانشناس اتریشی درباره ضمیر پنهان و رویا و واپس زدگی، افکار جویاگر را به خود مشغول داشته بود. « آندره برتون و لوئی آراگون » که هر دو پزشک امراض روانی بودند از تحقیق های فروید الهام گرفتند و پایه مکتب جدید خود را بر فعالیت ضمیر پنهان بنا نهادند.

اصول فراواقع‌گرایی
« سوررئالیسم مشکل پر توقعی است که فقط عضویت دربست و پیروی کامل را می پذیرد.» این مسلک دارای چنین فلسفه ویژه است:

1_ فلسفه علمی : که همان روانکاوی فروید است.

2_ فلسفه اخلاقی : که با هرگونه قرارداد مخالف است.

3_ فلسفه اجتماعی : که می خواهد با ایجاد انقلاب سوررئالیستی بشریت را آزاد کند.

شعر در سوررئالیسم مرتبه ویژه ای دارد و پیروان این مکتب کوشیده اند که جهان بینی خود را از طریق شعر تبیین و تشریح کنند و انقلاب خود را بدین وسیله جامه عمل بپوشانند. درواقع شعر را، رکن اساس زندگی می دانند زیرا عقیده دارند که شعر باید و می تواند مشکل زندگی را حل کند. اما باید توجه داشت که هدف سوررئالیسم از مرز ادبیات و هنر فراتر است زیرا می خواهد آدمی را از قید تمدن سودجوی کنونی نجات بخشد. و روش های کهن را دور بریزد و بر هوش و خرد پشت پا بزند و در طلب نیروهای پنهان و دست نخورده وجود آدمی برمی آید تا امواج سیل آسای درونی، آدمی را به سوی افق های روشن و گشاده رهبری کند.

Non-Existent
2nd November 2008, 01:05 AM
نئو امپرسيونيسم Neo-Impressionism

نئوامپرسيونيسم نام نهضتي است كه اعضاي آن را سورا (1) ، سينياك (2) و گروهي از نقاشاني تشكيل مي دهند كه اصول مطرح شده از طرف آن دو را پذيرفته اند. اين اصول عبارتند از مطالعه ي علمي رنگ و تفكيك سيستماتيك «مايه رنگ» كه پيش از آنها اين كار به وسيله ي نئوامپرسيونيست ها به شكلي غريزي انجام مي شد. در مورد چگونگي ساخته شدن اين اصطلاح عقايد مختلفي است. عده اي عقيده دارند كه اين اصطلاح را خود نقاشان مزبور به عنوان اداي احترام به نقاشان پيش از خود درست كرده اند. عده ايي ديگر مي گويند كه اين اصطلاح را دوست و مفسر آثار اين نقاشان فليكس فنئون(3) ساخته است، و آن را براي نخستين بار در مجله ي هنر مدرن چاپ بروكسل به تاريخ 19سپتامبر 1886 به كار برده است. اين اصطلاح را آرسن الكساندر (4) كه اغلب او را سازنده ي اين اصطلاح مي دانند، اخذ كرده و در مقاله اي كه تحت عنوان «واقعه» در باره ي كتاب فليكس فنئون، به نام «امپرسيونيست هاي سال 1886» د ر10 دسامبر 1886 نوشت، به كار برد. به هر حال اين اصطلاح در 1887 به شكلي جا افتاده و قطعي در مقاله اي كه فنئون در مه 1887 در مجله ي هنر مدرن درباره ي نئوامپرسيونيست نوشت، به كار رفته است، و او در مقاله ي مزبور مشخصات فني و زيبايي شناسانه ي اين نهضت را به طور درست و كامل شرح داده است. پراكنده شدن امپرسيونيست ها در 1880، با تعقيدي در روش آنها و بازگشت به اصول كلاسيك همراه بود. در همان سال ديويدساتر (5) در مجله ي هنر طي يك سلسله مقاله ي مهم تحت عنوان «پديده ي ديد»، حدود 167 اصل را بيان داشت كه به نظر مي رسد از همان زمان پيدايش نئوامپرسيونيسم در آنها پيش بيني شده است. در پايان همين مقاله به اهميت ارتباط بين هنر و علم، اشاره شده است. ساتر اعلام كرد كه قاعده و قانون برخلاف خصوصيت مطلقي كه دارند، هرگز عامل في البداهگي را در امر اختراع و اجرا از بين نمي برند. علم موجب رهايي از همه ي ترديدهاست، و در نتيجه حركتي آزاد را در يك قلمروي وسيع ممكن مي سازد، و درست نيست كه تصور كنيم، هنر و علم آنچنان در مقابل يكديگر قرار دارند كه حضور يكي، وجود ديگري را نفي مي كند. روانشناسي و فيزيولوژي ديد مسايل بينايي و عدسي ها، تجزيه ي نور و رنگ، همه، مسايل روزانه يي محسوب مي شوند. تجربياتي كه در آن زمان، توسط هلم هولتز (6) دانشمند فيزيك (1878) و او.ن.رود (7) (1881) به عمل آمده بود. كشفيات پيشين شورول (8) را تكميل مي كرد. كتاب شورول به نام «قانون تضاد في البداهه» كه نخستين بار در 1839 به چاپ رسيده بود، در 1889 به مناسبت صدمين سالگرد تولد اين دانشمند كه خود هنوز زنده بود، به خرج دولت تجديد چاپ شد. در چنين فضاي پرشوري از نظر تجربيات تئوريك بود كه ژرژسورا (1891-1859) به بلوغ هنري خويش نزديك مي شد. كارهاي تجربي او را در 1882 نقطه هاي كوچك رنگ و درخشش لرزنده ي ضربه هاي قلم مو، مشخص مي كرد. در بهار 1884 او همراه با هنرمنداني كه از طرف سالن پذيرفته نشده بودند، سالن مستقلين را پايه گذاري كرد، و اولين كمپوزيسيون بزرگ خود به نام «آب تني» را به آن فرستاد. از بين شركت كنندگان ديگري كه هنوز يكديگر را نمي شناختند، مي توان از پل سينياك، هانري ادموند كروس (9) ، شارل انگران (10) و آلبر دوبوا پيله (11) را نام برد كه سمت كارشان يكي بود. سورا با اين اشخاص دوست شد و در ماه ژوئن، آنها را به طور رسمي و تحت رهبري اديلون ردون(12)، انجمن هنرمندان مستقل را پايه گذاري كردند. و همين نقاشان، فعالترين اعضاي اين انجمن محسوب مي شدند. هدف آنها منطقي كردن بيان نور، به كمك رنگ خالص بود و مي كوشيدند تا يك روش علمي را جانشين روش تجربيِ امپرسيونيست ها كنند. سورا در اولين نمايشگاه انجمن هنرمندان مستقل در ماه دسامبر بار ديگر تابلوي آب تني را به نمايش گذاشت، اين تابلو بر اساس تضادهاي سايه ها ساخته شده بود، و با يك رفتار قابل انعطاف هدف او را كه آشتي دادن ابدي با زودگذر، معماري با نور، فيگور با منظره و تحرك امپرسيونيستي با ثبات كلاسيك بود، برآورده مي ساخت. سينياك كه چهار سال جوانتر از او بود و با تحرك و جنگجو محسوب مي شد، و دل به اين آزمايشات بسته بود، تحت تأثير اين تابلو واقع و مشتاقانه به اين مذهب تازه گرويد. او در 1885 در كارگاه گيومن (13) با پيسارو (14) ملاقات كرد و موجب آشنايي او و سورا شد. پيسارو نيز با اشتياق اين راه تازه را برگزيد، چرا كه چنين روشي ميل او را به ساختمان و نظم برآورده مي ساخت. پيسارو پسر بزرگ خود، لوسين و دوستش لويي هايت(15) را به اين نهضت علاقه مند كرد. بين سالهاي 1884 و 1886 سورا دومين كمپوزيسيون بزرگ خود «يكشنبه در گراندژات» را به وجود آورد، كه بر اساس تضاد نيم رنگها و به كمك تكنيك كاملاً جا افتاده ي او ساخته شده بود.اين تكنيك را مي توان به قطعه قطعه كردن با اسلوب ضربه هاي قلم مو، تعريف كرد كه او آن را ديويزيونيسم (16) مي خواند، و عاقبت كار آن به پوانتيليسم(17) كشيد. سينياك كه تئوريسين گروه بود، مي گفت: تقسيم كردن، يعني حفظ كردن همه ي فوايد درخشش، رنگ آميزي و هماهنگي كه از چهار طريق حاصل مي شود:
1- از طريق آميزش عيني قطعاتي كه مستقلاً خالصند (يعني همه سايه هاي طيف و نيم رنگ هايشان).
2- جدا كردن عوامل مختلف (يعني رنگ هاي محلي، رنگ نور و عكس العمل هايي كه ايجاد مي كنند).
3- تعادل بين اين عوامل و نسبت هايشان (برحسب قانون تضادها، درجه بندي و پرتوافكني).
4- انتخاب اندازه ي ضربه ي قلم مو، به طوري كه كه متناسب با اندازه ي تصوير باشد.
در مارس 1886 دوران روئل - دلال هنري - به نيويورك رفت و سيصد تابلوي امپرسيونيستي را با خود برد، كه بايد به آنها آثار سورا و سينياك را هم اضافه كرد. در همان سال تابلوي گراندژات مهمترين اثر موجود در هشتمين و آخرين نمايشگاه امپرسيونيست ها بود كه از 15 مه تا 15 ژوئن برگزار شد. جمع امپرسيونيست ها از 1880 در خطر تفرقه افتاده بود. همين نمايشگاه، آغاز رسمي نئوامپرسيونيسم و يا به زبان پيسارو، جدا شدن امپرسيونيست هاي رمانتيك را از امپرسيونيست ها علمي مژده داد. مونه، رونوار و سيسلي خود را كنار كشيدند؛ دگا همكاري سورا، سينياك، لوسين و كاميل پيسارو را كه جملگي آثارشان در يك اطاق به نمايش گذارده بودند، پذيرفت. اما شرط كرد كه كلمه امپرسيونيست ها از آفيش نمايشگاه حذف شده و آثار انگران و دوبواپيله به دليل متناسب نبودن، رد شود. فنئون كه زمينه ي آشنايي سورا و دوستانش را فراهم كرده بود و سرنوشت چنين رقم خورده بود او خود مشوق و مفسر صميمي آنها باقي بماند، مقالات متعدد استادانه يي را در مجلات پيشرو آن زمان به آثار اين نقاشان اختصاص داد، و اين مقالات در پايان همان سال به صورت كتابي منتشر شد. نئوامپرسيونيست ها به عنوان يك گروه متشكل در دومين نمايشگاه مستقلين در تويلري از 21 اوت تا 21 سپتامبر 1886 شركت كردند. در اين نمايشگاه بار ديگر سورا تابلوي گراندژات خود را نمايش داد. در ماه نوامبر پيسارو در نانت نمايشگاه داشت و موفق شد كه سورا و سينياك را نيز با خود در اين نمايشگاه شركت دهد. همين سه نقاش از طرف «انجمن 20» كه يك گروه مستقل و شجاع به رهبري اكتاوموس (18) محسوب مي شدند، دعوت گرديدند تا آثار خود را در بروكسل به نمايشگاه گذراند. سينياك و سورا در شب افتتاح نمايشگاه در فوريه ي 1887 حضور داشتند. اگرچه تابلوي گراندژات را فرهيرن (19) بسيار ستود و اين تابلو تنها احترام عده اي را برانگيخت، اما در مقابل، بسياري از هنرمندان بلژيكي تحت تأثير آن به سوي ديويزيونيسم جلب شدند. از بين اين نقاشان مي توان هانري وان دوولده (20) و تئووان ريسلبرك (21) را نام برد. در فرانسه نيز ديويزيونيست هاي تازه اي ظهور كردند كه مهمترين آنها عبارتند از:
ه. پتي ژان (22) ، ماكسيميلين لوس (23) و كمي بعد لوسي كوستوريه (24).
اين نهضت در ايتاليا نيز راه يافت و هنرمنداني نظير سگانتيني (25) ، پروياتي (26) موربلي (27) به آن پيوستند و براي نخستين بار در 1891 در ميلان معرفي شدند. همچنين سه تن از نقاشان مهم اواخر قرن نوزدهم بي آنكه به نئوامپرسيونيسم تعلق داشته باشند، تحت نفوذ سورا به تجربه ي ديويزيونيسم پرداختند، اين سه تن عبارتند از: گوگن در 1886، لوترك در1887 و وان گوگ تقريباً در تمام دوره ي موسوم به پاريسي (1888-1886) در طي اين مدت روابط وان گوگ با سينياك و سورا بسيار بارور بود. كار با اسلوب سورا در دو كمپوزيسيون بزرگ او به اوج خود رسيد رقص عاميانه در 1890 و سيرك در 1891. اين آثار بر اساس تضاد خطوط ساخته شده بودند. در آنها گرايش ستليزاسيون مشهود است، و او به اين ترتيب سبك مدرن را لمس كرد. سورا در 32 سالگي در 29 مارس 1891، خسته از كار اما موفق در رساندن پيام خويش، بدرود حيات گفت. پيسارو كه به رهبري اين گروه دعوت شده بود، از آنجا كه ديويزيونيسم را رها كرده و به رفتار آزادانه ي آثار قبلي خويش باز گشته بود، اين دعوت را نپذيرفت، تنها لوسي كوستوريه، كروس وسينياك كه در 1889 كتاب از اوژن دلا كروا تا نئوامپرسيونيسم را منتشر كردند، كوشيدند تا به روح و روشي كه براي خيلي ها چيزي جز يك مشت دستورالعمل نبود، اما نبوغ استادانه ي مورا به آن تبلور و هستي بخشيده بود، وفادار بمانند. كتاب آنها از آن پس به عنوان يك اثر كلاسيك محسوب شده است. در 1889 و حتي تا حدود 1904 فوويسم خلق شده بدست ماتيس تنها بخشي از پوانتيليسم محسوب مي شد، چرا كه ماتيس يك تابستان تمام را در كنار سينياك و كروس در سن تروپه كار كرده بود. از طرف ديگر نمايشگاه مجموعه ي آثار سورا را در سالن مستقلين در 1905 را مي توان مبدا پيدايش كوبيسم تلقي كرد.

Non-Existent
2nd November 2008, 01:07 AM
پست امپرسيونيسم

اين واژه را راجر فراي باري اولين بار در نمايشگاهي كه در لندن با عنوان (مونه و پست امپرسيونيسم ها) ابداع كرد.و از آنجا كه برجسته ترين آثار نمايشگاه به سزان،گوگن و ون گوگ تعلق داشت (البته ون گوگ را ميتوان به علت بيان احساسات دروني خود و حساسيت فراوان وي نسبت به جهان بيروني خود و نقاشي طبيعت به صورت اغراق آميز براي بيان رنج آدمي نقاشي اكسپرسيونيستي نام برد.خود من نفهميدم كه آخرش اون امپرسيونيسم بود يا اكپرسيونيسم) از آنها به عنوان شخصيت هاي محوري اين گرايش ياد ميشود. در دوره ماقبل امپرسيونيسم نقاشان سعي ميكردند با حجم دادن و سايه زدن شياء شكل ها را سه بعدي و تو پر نشان بدهند .مانند نقاشي سنگ شكنان گاستاو كوربه كه از نقاشان سبك رئاليسم است.

Non-Existent
2nd November 2008, 01:08 AM
فوويسم(ددگري)ژ
عنصر رنگ در اثار نقاشان پيشگام قرن بيستم بويي فردي و شخصي گرفت. اين نقاشان خواستهاي دروني خود را به انعكاس واقعيت بيروني ترجيح دادند. انها با استفاده پرشور غيرواقعي و زمخت از رنگ تابلوهايي كشيدند و اثارشان را در سال ۱۹۰۵ در سالن پاييز پاريس به نمايش گذاشتند . يكي از منتقدان معروف فرانسوي (لويي وكسل) پس از مشاهده اين اثار به ايشان لقب فو(fauves) داد . اين واژه فرانسوي به معناي "دد" يا "جانور وحشي" است. اين لقب به واسطه برخورد زمخت و جسورانه با رنگ بر ايشان نهاده شد. بعدها با نام فوويسم يا ددگري براي اين شيوه از نقاشي ثبت شد و رفته رفته از ان به عنوان يك سبك نقاشي ياد شد.

از مهم ترين دستاورد فوويستها استقلال رنگ و فرم در اثارشان بود.
از هنرمندان اين سبك: هانري ماتيس"سردمدار اين سبك", وان دونگن, ماركه, دوفي, ولامينك, درن, روئو و ...قابل ذكر مي باشند.
هدفهاي ماتيس و دوستانش را مي توان چنين خلاصه كرد:
تصوير, يك "فضاي معنوي" است; از هر گونه سه بعدنمايي بايد دوري جست; شكلهاي طبيعي بايد از نظم معنوي تصوير پيروي كنند; نور بايد به واسطه رنگ بيان شود گستره تصوير بايد با قطعات رنگي صريح مفصلبندي شود زيرا به مدد رنگهاي صريح و خالص است كه " حداكثر بيان" به دست مي ايد. به زبان نقاشي "بيان" و "ارامش" مفاهيمي مترادف اند چرا كه به قول ماتيس"بيان در روش تفكر من عبارت از بازتاب انفعالات باز تابنده بر يك چهره و يا اشكار شده توسط حركات و اشارات شديد نيست. كل ارايش تابلوي من بيانگر است... تركيب بندي يعني هنر ارايش عناصر مختلفي كه نقاش براي بيان احساسهايش در اختيار دارد... يك اثر هنري به هماهنگي كل نايل ميشود".
اوج فعاليت فووها از ۱۹۰۴ تا ۱۹۰۷ بود پس از ان هر يك به راهي رفتند و گروه از هم پاشيده شد تعدادي از اعضاي گروه جذب سبك اكسپرسيونيسم شدند و گروهي در سال ۱۹۰۸ به كوبيستها پيوستند.

Non-Existent
2nd November 2008, 01:13 AM
باروک

باروک در زمینه معماری و هنر ، به شیوهای گفته میشود که درآن بجای خطوط مستقیم ، از قوس ها ، منحنی ها وآرایش های پیچیده استفاده شده باشد و به تعبیری شاید بتوان گفت که معنای تحت اللفظی باروک عبارت است از ( پیرایه بندی شده و پر تکلف ) این واژه را گاهی در گفتگو از مجموعه هنر قرن هفدهم بکار می برند . اما باید دانست که قرن هفدهم شاهد ظهور هنرمندان بزرگی چون ( رامبراند ، روبنس ، کارا واجو و پوس ) بود که به هیچ وجه نمی توانیم آثار آنها را در یک قالب سبک شناختی واحد( باروک ) قرار دهیم .خالص ترین شکل این اسلوب هنری را که ازآن با اصطلاح (اوج باروک ) یاد می کنند ، میتوانیم در آثار هنرمندان ایتالیایی سالهای ( 1630 تا 1680 ) و در راس آنها ( برنینی ) مشاهده کنیم . این شیوه هنری در مرحله اوج خود هنرهای معماری ، نقاشی و پیکره سازی را برای بر انگیختن عواطف بیننده بکار میگیرد وبا تلفیق توهم گرایی ، رنگ ، نور و حرکت می خواهد که بیننده را از طریق کشش عاطفی مستقیم احاطه کند. با همه اینها هنرمند سبک باروک در پی آرمانگرایی نیست و به سوژه های خود، حتی اگر مذهبی هم باشند ، رنگ و بوی این جهانی می دهد



روکوکو

روکوکو ، که معنای تحت اللفظی آن ( سنگ ریزه ) است ، بخصوص به سنگها و صد ف های کوچکی گفته می شود که در تزئینات داخلی بعضی از خانه های ییلاقی که به شکل غار ساخته می شد ند بکار میرفت اما د ر اینجا منظور از( روکوکو) شیوه هنری است که بعد از مرگ لوئی چهاردهم سال ( 1715 ) در فرانسه به وجود آمد ، در واقع واکنشی بود بر علیه شکوه و جلال و تجمل افراطی کاخ ورسای و اصولاً بر ضد زندگی شاهانه . یکی از اولین نتایج این واکنش ساختن خانه های شهری بود که هم کوچکتر و هم راحت تر از کاخهای( باروک) بود . در تزئینات داخل این خانه ها از شکلهایی شبیه صدف یا روکوکو استفاده می شد وبه همین د لیل شیوه مذ کور نام روکوکو را به خود گرفت . نقاشی و پیکره سازی روکوکو علاوه بر بهره گیری منحنی های کوچک صد ف ، از عناصری طراوت و سرزند گی و شوخ طبعی برخوردار است و با هنر درباری و خشگ باروک تضاد دارد . بطور کلی روکوکو هنری است تزئینی که ظرافت و حساسیت را بجای ابهت و واقعگرایی باروک قرار می دهد . اما روکوکو به جنبه های تجملی و افراط کارانه باروک می تازد اما خود با احساسا تیگری افراطی به هنر اجتماعات مرفه تمایل پیدا میکند . از جمله نقاشان شناخته شده این سبک ( آنتوان واتو) که گرچه صحنه هایی از زندگی روستائی را به تصویر کشیده اما شخصیت هایش همگی اشراف زاده های خوش گذرانی هستند که محیط روستائی را تفرجگاه خود قرار داده اند

Non-Existent
2nd November 2008, 01:15 AM
فتوریسم (آینده نگری) :

اين جنبش در تقابل با رکود هنری ، در جریان جنگ جهانی اول ، در ایتالیا،توسط مارتینی ، با شعار مرگ هنر گذشته مطرح گردید. هنرمندان این سبک با تأیید و تأكيد بر تکنولوژی و ماشینیسم و با استفاده از قوانین فیزیک دینامیک و ریتم و تکرار سطوح و فرم ها ، درصدد تأكيد بر مفاهیمی چون حرکت ، سرعت و شتاب می باشند.
از هنرمندان برجسته این مکتب ، می توان به مارسل دوشان ، جینو سورینی ، روسولو ، جاکوموبالا ، امبرتوبوتچیونی و کارلو کارا اشاره کرد.



اکسپرسیونیسم:

این جنبش تحت تأثير تفکر ونسان ونگوک در فرانسه و آلمان ایجاد گردید. هنرمندان این جنبش با تحریف و کژنمایی و اغراق آمیز نمودن مضامین و موضوعات با رنگ های تند و زننده و کاربری کیفیت تضاد در صدد بیان اوج و هیجانات و احساسات ذهنی خود هستند.هنرمندان این جنبش قصد نمایش واپس گرایی و به بن بست رسیدن انسان مدرن را دارند.
هنرمندان برجسته: امیل نولده ، ادوارد مونش ، ماکس بکمان ، فرانسیس بیکن ، کته کل ویتس ، ژرژ روئو ، اگون شیله ، اسکارکوکوشکا ، لودویک کریشنر ، جیمز آنسور ، ریورا ، اگوست ماک ، فرانتس ماک ، واسیلی کاندینسکی.



فرمالیسم:

در تقابل با ذهنیت گرایی شاعرانه کنسراکتیویسم جنبشی توسط هنرمندان مطرح گردید(هنرناب) که با تأكيد بر جلوه صوری و ساختار صور هندسی بیان تفاسیر و تعابیر شخصی را داشت.
هنرمندان : رونالد بلادن ، دیوید اسمیت.



سوپرماتیسم (والا گرایی):

سوپرماتیسم سبکی متشکل از ترکیب بندی های نظام یافته انتزاعی است که توسط مالویچ در روسيه پایه گذاری شده است.هنرمندان اين سبك با استفاده از سطوح هندسی هم خانواده ، با استفاده از رنگ های ناب و خالص چون سفید و سیاه در صدد بیان احساسات محض و یا مفاهیمی چون عمق می باشند.



اکسپرسیونیسم انتزاعی:

این جنبش در امریکا مطرح گردید که به نقاشی‌های کنشی نیز معروف است. هنرمندان این سبک با عدم تأكيد بر ساختار شکل و فرم ، رنگ گذاری بر اساس حرکات بدنی و کنش روانی نقاش به طور آنی و تصادفی، درصدد بیان هیجانات و احساسات لحظه ای و آنی هستند.
هنرمندان برجسته: جکسون پالاک ، ویلهم دکونینگ و هانس هوفمان.

Non-Existent
2nd November 2008, 01:18 AM
سوپرماتیسم (والا گرایی):
سوپرماتیسم سبکی متشکل از ترکیب بندی های نظام یافته انتزاعی است که توسط مالویچ در روسيه پایه گذاری شده است.هنرمندان اين سبك با استفاده از سطوح هندسی هم خانواده ، با استفاده از رنگ های ناب و خالص چون سفید و سیاه در صدد بیان احساسات محض و یا مفاهیمی چون عمق می باشند.



اکسپرسیونیسم انتزاعی:
این جنبش در امریکا مطرح گردید که به نقاشی‌های کنشی نیز معروف است. هنرمندان این سبک با عدم تأكيد بر ساختار شکل و فرم ، رنگ گذاری بر اساس حرکات بدنی و کنش روانی نقاش به طور آنی و تصادفی، درصدد بیان هیجانات و احساسات لحظه ای و آنی هستند.
هنرمندان برجسته: جکسون پالاک ، ویلهم دکونینگ و هانس هوفمان.



کنستراکتیویسم (ساخت گرایی) :
این جنبش در روسیه توسط ولادیمیر تاتلین، بر مبنای هنر پیکاسو و کولاژهای کوبیسمی ایجاد گردید. هنرمندان این سبک با تأكيد بر ساختار شکل و فرم ، بیان مکانیت و زمانیت فضا ، تداوم و استمرار فضای درونی با پیرامون ، درصدد ایجاد آثار هنری ، بر مبنای اصول و فنون مدرن مهندسی هستند.
هنرمندان برجسته: ولادیمیر تاتلین ، نائوم گابو ، آنتوان پوسنر ، الکساندر رودچنکو.



کنتراپستو (ایستایی تقابلی):
حالت ایستادن انسان به نحوی که بخش های مختلف بدن نسبت به هم ، کشش معکوس داشته باشند. در این وضع ، بالاتنه و پاها روی یک محور ، در خلاف جهت یکدیگرند می پیچند و در نتیجه بدن بر یک پا تکیه می کند و در کمر اندکی انحنا ایجاد می شود. اسلوب ایستایی تقابلی در سده پنجم ق.م ، در یونان ابداع شد.


سمبولیسم :
سمبولیسم جنبشی است در ادبیات و هنرهای بصری ، که ریشه در رمانتیسم داشته و به نفی تجسم عینی پرداخته و مفاهیم را با نمادها ، القا می کند. این جنبش در پاریس توسط ونسان ونگوگ و پل گوگن مطرح شد. هنرمندان این جنبش واقعیت مطلق را مبتذل و ناچیز شمرده و تحت تأثير نمادگرایی مشرق زمین و با عدم باز نمایی عینی وتاکید بر ذهنیات و تفاسیر شخصی و با استفاده از رنگ های کانستراکتیو و با یک دیدگاه افراطی در رمانتیسیسم ، درصد بیان واقعیت غایی بوده اند. گوستاومورو نیز به این مکتب تعلق دارد.

Non-Existent
2nd November 2008, 01:19 AM
فتورئالیسم :
این جنبش در آمریکا مطرح شده و به «رئالیسم اغراق آمیز» نیز معروف است.دراین جنبش با هنر عکاسی رقابت می شود. موضوع عمده این آثار، انسان می باشد. در این آثار از تکنیک هایی چون آکلریلیک روی بوم و پلی استرهای شیشه رنگی استفاده می شود.
هنرمندان برجسته: چاک کلوس ، آلفرد لزلی



ریونیسم (پرتوگرایی) :
این جنبش توسط «میخائیل لارینف» در روسیه مطرح شد که در آن هنرمندان به وسیله شعاع های رنگین نور متقاطع و موازی و کاربرد خطوط متقاطع و موازی با رنگ های درخشان ، درصدد بیان عامل زمان می باشند.



رمانتیسیسم ( تخیل گرایی ) :
رمانتیسیسم ، مهمترین جنبش هنری و ادبی قرن 19 م است ، که در تقابل با خرد گرایی نئوکلاسیک ، در انگلستان و آلمان مطرح شد. هنرمندان این جنبش با استفاده از رنگ ها و خطوط درون نما و با هویتی خرد گریز، سعی در بیان احساسات و هیجانات خود را دارند. مهمترین مرکز تولید آثار تجسمی رمانتی سیسم ، انگلستان است.شعار هنر برای هنر، اولین بار توسط پیروان این مکتب ( و پس از آنها توسط پیروان مکتب سمبولیسم) مطرح می شود.
هنرمندان برجسته : جان کاتمن ، چارلز بانینگتون ، جان کنستابل ، ویلیام ترنر ، اوژن دلاکروا ، تئودورژریکو ، فریدریش ، گویا ، کامیل کورو ، ویلیام بلیک ، آنتوان لویی باری ، فرانسوا رود (با اثر معروف لامارسیز) ، تادتسوکاری.



اتوماتیسم :
گروهی تندرو، از سورئالیست های کانادایی ، كه با انتشار بیانیه های تند ، به انتقاد از هنر و دیگر جنبه های زندگی پرداختند.
اریانتالیسم :
عنوانی که به شماری از نقاشان آکادمیک اروپایی سده نوزدهم داده اند. اینان موضوعات شرقی مآب را ، با برداشتی رمانتیک تصویر می کردند و به طرزی غریب و افسانه ای نشان می دادند.

Non-Existent
2nd November 2008, 01:24 AM
اینستالیشن آرت (کارکردگرایی) :
از گزارشات پست مدرن در دهه 1970.



آرنوو :
جنبشی منشعب شده از سمبولیسم به مرکزیت انگلستان که پیروانش با استفاده از صور نباتی و پر پیچ و تاب و با تأكيد بر جنبه ها ی تزئینی و معماري ، درصدد خلق آثار خود بودند. مهمترین آثار این جنبش در قالب لیتوگرافی وحکاکی ایجاد شدند.
هنرمندان برجسته: ویلیام موریس، گوستاو مورو ، گوستاو کلیمت ، ویکتور هورتا ، آلفونس موشا ، ببردزلی.



نبی ها :
گروهی از نقاشان متاثر ازهنر گوگن که با استفاده از سطوح وسیع رنگ و فاقد عمق نمایی، با هویتی نمادین ، درصدد بیان تضادهای اجتماعی می باشند.
هنرمندان برجسته : موریس دنی ، پل رانسون ،بونار ، وویار ، سروزیه.



انتزاعی (آبستره):
این جنبش در 1910 در روسیه توسط واسیلی کاندینسکی مطرح شد. در این جنبش هنرمندان با استفاده از عدم بازنمایی عینی و بیان تجسمی نوین خط و رنگ و با خلاصه نمودن مضامین و موضوعات ، به عناصر بنیادین چون خط ، سطح برای بیان کلیت و کلی گویی سود می جستند.
هنرمندان برجسته : واسیلی کاندینسکی ، پیت موندریان ،
کوپکا ، پیکابیا ، فرنان لژه ، هنری مور ، کنستانتین برانکوزی ، هپورت ، الکساندر کالدر.



انتزاع هندسی :
جنبشی منشعب شده از انتزاعی که بوسیله سطوح ناب هندسی و تأكيد بر رئالیسم فرم در صدد بیان تفاسیر و تعابیر شخصی است.
هنرمندان برجسته: پیت موندریان ، مارک روتکو ، جوزف آلبرز ، بورگان دیلر.



استیل :
این جنبش توسط پیت موندریان و تئوون دویسبورگ مطرح گردید. هنرمندان این جنبش با استفاده از خطوط عمودی، افقی و دوار، درصدد فضا سازی و بیان تفاسیر شخصی می باشند.



آپ آرت(هنر دیدگانی) :
این جنبش توسط «ویکتور وازارلی» مطرح گردید. هنرمندان این جنبش با استفاده از نقطه و خط و به مدد رنگ گزاری و سایه روشن کاری با استفاده از خطای باصره و توهم دید مخاطب ، درصدد القای مفاهیمی چون ریتم ، حرکت ، حجم مجازی، عمق و .....می باشند.
هنرمندان برجسته: ویکتور وازارلی ، بریژیت رایلی ، استانلی تایگر من.



پاپ آرت (هنر مردمی) :
این جنبش در دهه 50 قرن بیستم ،توسط اندی وارهول و روی لیشتن اشتاین، درانگلستان و امریکا مطرح شد. هنرمندان این جنبش با استفاده از ملزومات دور ریختنی جامعه (قوطی نوشابه ، عکس و...) در صدد بیان هر چه قوی تر سنت ها و فرهنگ های بومی و اعتقادات قبیله ای می باشند.
هنرمندان برجسته : اندی وارهول ، روی لیشتن اشتاین ، رشن برگ ، جاسپرجونز.



کانسپچو آل آرت (هنر مفهومی):
این جنبش دراواخر دهه 1960 مطرح شد. در این جنبش مفهوم مهمتر از ابزار و چگونگی اجزای است و هدف اصلی ، رسانیدن مفهوم یا ایده ای به مخاطب است .
هنرمندان برجسته: سل لویت ، داگلاس هیوبر ، جوزف کاسوت ، بروس نومان.



مینیمال آرت (هنر کمینه) :
جنبشی آغاز شده از امریکا که هدف پیروانش پژوهشی دوباره با انواع ساختارهای مدولی ، فضایی و شبکه ای ، برای توضیح مفاهیمی چون فضا ، فرم و مقیاس است و هر گونه بیان گری و توهم بصری را نفی را مردود می داند.
هنرمندان برجسته: رونالد جاد ، کارل آندره



نقاشان یکشنبه(ندیده ها) :
جنبشی منشعب شده از سمبولیسم که هنرمندان آن فاقد تحصیلات آکادمیک بودند.
هنرمندان برجسته : هانری روسو.



مکتب بلونیایی :
بلونیا درسده های شانزدهم و هفدهم ، مرکز نوعی کلاسیسیسم در نقاشی ایتالیا بود که از آکادمی کاراتچی سرچشمه می گرفت. نقاشان این مکتب در تحول سبک باروک در ایتالیا موثر واقع شدند.
عمده ترین نقاشان این مکتب عبارت بودند از : دومینیکو ، گوئر چینو ، رنی.



مکتب پاریس :
اصطلاحی که در مورد هنرمندان نوگرای مقیم پاریس در نیمه نخست سده بیستم ، به کار برده می شود.اینها لزوماً از سبک واحدی پیروی نمی کردند و اکثراً غیر فرانسوی بودند. گاه این اصطلاح را در معنایی وسیع تر ، به کل جنبش های هنری مدرن متمرکز در پاریس اطلاق می کنند.



مکتب دانوب:
عنوانی که به جنبش منظره نگاری دهه های نخست سده شانزدهم ، در ناحیه دانوب داده شده است. هنرمندان این مکتب ، با نگرشی رمانتیک کوشیدند طبیعت را چون محیطی برای افعال آدمی نشان دهند.
هنرمندان برجسته : کراناخ ، هوبر



مکتب هادسن:
اصطلاحی که درباره شماری از منظره نگاران رمانتیک امریکایی سده نوزدهم به کار برده می شود.



مکتب میلان :
یکی از مکاتب نقاشی ایتالیایی که در سده های پانزدهم و شانزدهم شکوفا بود و فوپا رهبری آن را برعهده داشت ولی پس از اقامت لئوناردوداوینچی و پیروانش در میلان ، این مکتب تحت تأثير او و پیروانش قرار گرفت.



مکتب نیویورک :
مکتب گروهی ناهمگن از نقاشان عمدتاً انتزاع گرا که در نیویورک شکل گرفت. این مکتب با عناوین اکسپرسیونیسم انتزاعی و نقاشیهای کنشی نیز ، شناخته می شود.
پيروان اين مكتب عبارتند از : پالاک ، مادرول ، نیومن و روتکو .



هنر سلتی :
هنر اقوام سلتی ، ساکن در اروپای باختری ، از حدود 450 ق.م تا 650 ب.م که نقش های منحنی غیر متقارن که غالباً با صور حیوانی آمیخته اند، مشخصه اساسی هنر آنهاست. آنها در زمینه های جواهر سازی ، فلز کاری ، سفالگری و حکاکی روی چوب فعالیت داشتند.



هنر بوم شناختی :
اصطلاحی برای توصیف هنری که بر فرآیندهای طبیعت تأكيد می کند و نخستین بار در 1986 پدید آمد و آلن سانفیست ، از نمایندگان آن به شمار می آید.



هنر زننده :
اصطلاحی برای توصیف آن نوع از هنر امریکایی که در آن مواد و مصالح غیر عادی و ناجور به کارمی رود. در این هنر غالباً نقاشی و مجسمه سازی با هم ترکیب می شوند.



هنر خام :
اصطلاحی که توسط ژان دوبوفه ، برای توصیف انگاره سازی خامدستانه و نقش پردازی های مغشوش تصادفی رایج شد.در چنین رویکردی به هنر، سنتهای هنر باختر زمین ، مردود شمرده شد و نوعی زبان تصویری سر راست قابل مقایسه با هنر بدوی و هنر کودکان – مورد قبول قرار گرفت. دوبوفه و نقاشان گروه کبرا از نمایندگان آن به شمار می آیند.



نئوپلاستیسیسم (هنر زيبا ) :
نظریه زیبا شناختی پیت موندریان که احکامش عبارت بودند از: هنر باید کاملاً انتزاعی باشد ، از شکل های راست گوشه در وضعیت های افقی و عمودی استفاده شود و رنگ ها باید مشتمل بر فام های اولیه (سرخ ،زرد،آبی) و سیاه و سفید و خاکستری باشند.



نئواکسپرسیونیسم (هنر زشت) :
اصطلاحی که به احیای هنر اکسپرسیونیست در آلمان ، امریکا و ایتالیا در اواخر دهه 1970 و اوایل دهه 1980 اشاره دارد و در مورد آثار هنرمندانی چون بازلتیس ، کی فر ، کیا ، کلمنته ، میموپالادینو و شنابل ، به کار می رود.

Memar Bashy
15th September 2009, 01:25 AM
خوب منم شروع کنم لیست سبکها رو به ترتیب حروف الفبای انگلیسی میگذارم :

1- آبستره _اکسپرسیونیسم Abstract Expressionism

2- آرت اینفورمل Art Informel

3- باهاوس Bauhaus

4- باربیزون اسکول Barbizon school

5- باروک Baroque

6- گروه کمدن The Camden Town Group

7- کبرا Cobra

8- کانسپچوال آرت(هنر مفهومی) Conceptual Art

9- کانستراکتیویسم Constructivism

10- کوبیسم Cubism

11- دادا Dada

12- د ستیجی De Stiji

13- اکسپرسیونیسم Expressionism

14- فوویسم Fauvism

15- فوتوریسم Futurism

16- گوتیک Gothic

17- امپرسیونیسم Impressionism

18- هنر کینِتیک(متحرک) Kinetic Art

19- منریسم Mannerism

20- مینیمالیسم Minimalism

21- نابیس Nabis

22- نئو (-کلاسیسیم، -اکسپرسیونیسم، -رومانتیسیسم)


( Neo( -Classicism, -Expressionism, -Romanticism

23- آپ آرت Op Art


24- پیتورا متافیزیکا (نقاشی متافیزیکی)

(Pittura Metafisica (Metaphysical Painting

25- پاپ آرت Pop Art


26- انجمن پریرَفِلایت Pre-Raphaelite


27- رنسانس Renaissance


28- روکوکو Rococo


29- رومانتیسیسم Romanticism


30- سوررئالیسم Surrealism


31- سمبولیسم Symbolism


32- وُرتیسیسم Vorticism

Memar Bashy
15th September 2009, 01:27 AM
1-آبستره - اکسپرسیونیسم http://njavan.com/forum/images/smilies/funny/w10.gif(Abstract Expressionism)

این جنبش در نقاشی امریکا و در دهه 1940 در نیویورک رواج یافت. بیشتر نقاشان این سبک، در هنگام خلق اثر پرتحرک و پرانرژی بودند، همواره از بومهای بزرگ استفاده می کردند و رنگ را به صورت ناگهانی یا با فشار روی بوم می آوردند، گاهی از قلموهای بزرگ استفاده می کردند، گاهی اوقات نیز رنگ را روی بوم می چکاندند یا حتی مستقیماً روی آن می پاشیدند. این روش بیانگرا در خلق اثر، اغلب به اندازه ی خود اثر هنری اهمیت داشت. برخی از نقاشان این سبک تلاش می کردند تا روشی آرام و معنوی را برای ایجاد اثری کاملاً انتزاعی بیابند. کلیه آثار هنرمندان این جنبش انتزاعی نبوده ( از جمله Willem De Kooning و Philip Guston ) یا اکسپرسیو نیستند ( از جمله Barnett Newman و Mark Rothko)، اما باور کلی بر این بوده است که روش فی البداهه ی هنرمندان برای خلق اثر از ضمیر ناخودآگاه آنان سرچشمه گرفته و خلاقیت آنان را آزاد می کند.



هنرمندان این سبک :


Sam Francis



Helen Frankenthaler



Philip Guston



Hans Hofmann



Franz Kline



Willem De Kooning



Robert Motherwell



Barnett Newman



Jackson Pollock



Mark Rothko



Clyfford Still

Memar Bashy
15th September 2009, 01:29 AM
Sam Francis و آثارش



http://i37.tinypic.com/xl0axc.jpg



http://i37.tinypic.com/2ba14l.jpg


http://i38.tinypic.com/1o7ew3.jpg


http://i33.tinypic.com/iqd3pt.jpg


http://i36.tinypic.com/2nqdxmp.jpg


http://i38.tinypic.com/ra0v9e.jpg


http://i37.tinypic.com/ct474.jpg


http://i38.tinypic.com/zyipmf.jpg


http://i34.tinypic.com/2ynqzgo.jpg

Memar Bashy
15th September 2009, 01:31 AM
Helen Frankenthaler و آثارش


http://i38.tinypic.com/257dn6a.jpg


http://i34.tinypic.com/3492blj.jpg


http://i36.tinypic.com/2n0lg0j.jpg


http://i33.tinypic.com/34euydh.jpg


http://i37.tinypic.com/2s696vc.jpg


http://www.iran-eng.com/images/statusicon/wol_error.gifاندازه ی اين عكس تغيير داده شده است. برای ديدن كامل عكس اينجا را كليك كنيد. اندازه ی عكس اصلی 835x623 و حجم آن 63KB است.http://i34.tinypic.com/10e288h.jpg


http://i38.tinypic.com/2ivzfo5.jpg


http://i34.tinypic.com/6on4u8.jpg

Memar Bashy
15th September 2009, 01:33 AM
Philip Guston و آثارش

http://i38.tinypic.com/21jq1y8.jpg


http://i35.tinypic.com/2qujaye.jpg


http://i35.tinypic.com/34nk094.jpg


http://i35.tinypic.com/11bt0k0.jpg


http://i36.tinypic.com/20hu1rc.jpg


http://i37.tinypic.com/k2bl08.jpg


http://i35.tinypic.com/2ldgfg3.jpg


http://i38.tinypic.com/2wf1rgh.jpg

Memar Bashy
15th September 2009, 01:37 AM
Hans Hofmann و آثارش

http://i34.tinypic.com/f1cb9i.jpg


http://i38.tinypic.com/2zqxzip.jpg


http://i38.tinypic.com/24deyiw.jpg


http://i38.tinypic.com/14mb886.jpg


http://i36.tinypic.com/2j14yfd.jpg



http://i36.tinypic.com/98ye7n.gif


http://i34.tinypic.com/2vwd8io.jpg


http://i33.tinypic.com/34pdhr8.jpg


http://i33.tinypic.com/24g66hc.jpg


http://i38.tinypic.com/2is8cnb.jpg

Memar Bashy
15th September 2009, 01:40 AM
Franz Kline و آثارش
توضیح: در تابلوهایی که سیاه و سفید به نظر می رسند در واقع از درجات مختلف اُکر و کرم استفاده شده است ولی بی کیفیت بودن عکس مانع دیده شدن درجات رنگی است.

http://i36.tinypic.com/2vd1ssx.jpg


http://i34.tinypic.com/rby51l.jpg


http://i38.tinypic.com/33eqtdl.jpg


http://i35.tinypic.com/2mc8vw0.jpg


http://i38.tinypic.com/ruxvkj.jpg


http://i36.tinypic.com/opmzj9.jpg


http://i34.tinypic.com/2v35zqb.jpg


http://i37.tinypic.com/jpug09.jpg


http://i38.tinypic.com/2m4ccv7.jpg


http://i33.tinypic.com/2cmkj68.jpg

samanhe
22nd October 2010, 01:19 PM
با سلام
من اطلاعاتي راجع به سبك( کبرا Cobra ) ميخواستم
كسي هست كه اطلاعاتي را در اختيار من قرار بدهد؟[soal][tafakor]

warrior
22nd October 2010, 03:26 PM
جالب بود

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد