PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : رایج ترین اصطلاحات انگلیسی در مکالمات ، فیلم ها و...(بسیار کاربردی)



s@ba
18th March 2010, 10:48 AM
He is a gentleman all round
اون از هر جهت یم ادم با شخصیت است

He is a handy man
مثل آچار فرانسه

He is a hard worker
او كارگر سخت كوشی است

he is a jack of all trades
ذی فنون

He is a little wrong in the upper story
بالا خانه اش مشکل داره.

He is a man of influence
اون مرد صاحب نفوذی هست


He is a money bags
رو گنج نشسته.

He is a naughty boy
او پسر شیطانی است

He is a nobody
کاره ای نیست.

He is a rubber neck
او خیلی فضوله

He is a tough guy
اون ادم پرطاقت و قرصی است

he is a well-dressed and a polite youth.
اون یک جوان اراسته و مودب است

he is a yes-man.
او آدم بله قربان گویی است.

He is about your age
تقریباً هم سن شماست.

he is above himself
او مغرور است

He is above telling a lie
اهل دروغ نیست.

He is acting a part
داره نقش بازی می کنه

He is acting a part. I don't think he is ill at all
داره نقش بازی می کنه.خودش رو زده به مریضی.

He is ahead of his class
شاگرد اول کلاسه.

He Is Ahead Of His Time
از زمان خودش جلوتره

he is all thumb
ادم دست و پا چلفتیه

He is all wet to the skin
مثل موش اب کشیده

He is always crying poverty
همیشه زار می زنه.

He is always on the go
آرام و قرار نداره.

He is always on the move
مدام در حرکته.

s@ba
18th March 2010, 10:51 AM
He has an evil eye
چشمش شور است


He has an iron will
اون اراده ی اهنین دارد


He has ants in his pants
آروم و قرار نداره


He has been kicked by a mosquito
پشه لگدش زده .


he has changed a good deal
خیلی تغییر کرده


He has gone off his head
دیوونس. عقلش رو به کلی از دست داده.


He has got a terrible temper
اون اخلاق بدی دارد


he has got sticky finger
طرف دستش کجه


He has light fingers
دستش کج است


he has no right
غلط کرده


he has no sense of shame
خجالت سرش نمی شود


He has not a penny to bless himself
اه ندارد که با ناله سودا کند


He has not a penny to bless himself with
گور ندارد که کفن داشته باشه.


he has not fixed
تعمیر نکرده است


He Has Nothing Between His Ears
اصلاً عقل تو کلش نیست


He has nothing of his own
در هفت آسمان یک ستاره هم ندارد


he has something in his hand
او چیزی در دست دارد


He has style
صاحب سبک است


He has to go.
اون مجبور است برود


he hits his aim
به مقصودش رسید


he is a big shot
او ادم مهم و با نفوذی است


He is a drivers badly
او به طور بدی رانندگی می كند


he is a fair_weather friend
رفیق نیمه راهه


He is a football enthusiast
دیوونه ی فوتباله.


he is a free loader
آدم چتر بازیه

s@ba
18th March 2010, 10:55 AM
He does long tongue
زبون درازی می کنه

He doesn't care a pin
ککش هم نمی گزد

He doesn't have the heart to
دلش رو نداره.

He doesn't look his age
اصلاً نشون نمی ده.

He doesn’t have to
اون مجبور نیست

He fell down on spot
افتاد و در جا مرد.


He gave me the cold shoulder
اون به من کم محلی کرد

He goes
او می رود

He goes to school everyday
او هر روز به مدرسه می رود.

He got a good beating
یك كتك خوبی خورد

he got a raise
اضافه حقوق گرفت

He got a soft job
کار راحت و آسونی پیدا کرده.

HE got an unfair deal
آقا:یک معاملهء نا مناسب انجام داده است

He got the best mark in the exam
او بهترین نمره را در امتحان گرفت

He graciously acceded to our request
او با نهایت مهربانی با خواهش ما موافقت کرد

He had been telling a pack of lies
یک مشت دروغ تحویل ما داده.

He had picked
او چیده بود

He had to teach.
او مجبور بود درس بدهد

he has 6 mouth to eat
سر عائله دارد

He has a big mouth
ادم دهن لق-دهن لق است

he has a finger in every pie
نخود هر آش است

he has a great deal pull
خریش می رود

He has a hand in high places
طرف خرش خیلی میره

he has a high sense of duty
او وظیفه شناس است

He has a loose tongue
دهنش چفت و بست نداره.

s@ba
18th March 2010, 10:55 AM
when the dust settles


وقتی که خوب آب ها از آسیاب افتاد


It is even better than we hoped


نور علی نور است



Don t sidetrack the issue


خود را به کوچه ی علی چپ نزن



You have been misinformed


خلاف به عرضتان رسانده اند






To go through fire and water


خود را به آب و آتش زدن



To kick someone out


کسی را با اردنگی بیرون کردن



He is mean and stingy


جان به عزرائیل نمی دهد



Have mercy on me


به من رحم کنید






The blind can not lead the blind


کوری عصاکش کور دیگر



I always stick to my word


من همیشه سر حرفم می ایستم

s@ba
18th March 2010, 10:58 AM
His health is a ball
حالش توپه

His metal is bad
فلزش خراب است.

his mind is made up
اون تصمیمش رو گرفته

His mouth has no fastening
دهنش چفت و بست نداره.

His mouth still smells like milk
هنوز دهنش بوی شیر میده

His mouth watered
دهنش آب افتاد-آب از لب و لوچه اش سرازیر شد.

His penny finally dropped
بالآخره دو ریالیش افتاد

His resolution is not to resign
او تصمیم ندارد که استعفا بدهد

his teacher
معلمش



His work absorbs him
تمام توجه ووقتش صرف كارش است

to hit
زدن

hit and miss
ناخوش آیند

HIT BELOW THE BELT
نامردی كردن. نارو زدن

HIT THE HEY
توی رختخواب پریدن. خوابیدن

HIT THE NAIL ON THE HEAD
تو خال زدن. به هدف زدن. درست حدس زدن

HIT THE ROAD
راه افتادن. عازم سفر شدن

hit the spot
چسبیدن ، جون دادن

Hobby
سرگرمی

Hold me responsible for that
من مسئولیتش را قبول می‌كنم

Hold on
یک لحظه صبر کن

HOLD ONE'S TONGUE
جلو زبان خود را گرفتن. مواظب زبان خود بودن.

Hold the floor
مجال صحبت به كسی ندادن

hold up
متوقف كردن

Hold your horse
زیاد دور برندار

s@ba
18th March 2010, 11:04 AM
Here I am.
اینهاشم

Here is the ball and here is the field
این گوی و این میدان.

Here Is Your Paradise
این‌جاست بهشت تو

Here it is
اینهاش

Here you are.
بفرما-دیدی

Here's what I have to say
و حالا) این چیزیه که میخوام بگم

hers
مال او(مونث)

Heven help him this time
خدا به دادش برسد

high
مرتفع-بلند

high lighter
ماژیك فسفری



High places have their precipices
هر فرازى را نشیبى است

HILLY-BILLY
شلخته

his
مال او(مذکر)

his bark is worse than his bite
مثل ببر تو خالی

his behaviour leaves much to be desired
خیلی مانده تا رفتارش عوض شود

His bowels don’t move
شكمش كار نمی كنه

his bread is buttered on both sides
نانش تو روغن است

His brothers would gladly have sold
ترسم برادران غیورش قبا کنند

His cake is dough
دستش نمک نداره

His departure / death was abrupt and completely unexpected.
مرگ اون ناگهانی و غیر منتظره بود

His donkey passed the bridge
خرش از پل گذشت

his elder brother
برادر بزرگش

His English has come on well
انگلیسیش خوب شده(پیشرفت کرده)

His fingers are all thumbs
خیلی دست و پا چلفتی است

His hand is crooked
دستش کجه.

His head is playing with his tail
سرش با دمش (..) بازی می کنه

s@ba
18th March 2010, 11:10 AM
3652) He is an imposter
3653) آدم دغل باز و شیادیه.

3654) he is an understanding boy
3655) پسر فهمیده ای است

3656) He is anything but a writer
3657) همه کاره هست ، الا نویسنده

3658) He is as bold as a brass
3659) رویش سنگ پای قزوین است!

3660) He is as cool as a cucumber
3661) مثل سیب زمینی بی رگ.

3662) He is as well known as the village pump
3663) مثل گاو پیشانی سفید



3664) He is behind the times
3665) او دارای افكار كهنه ای است

3666) He is blind in one eye
3667) یک چشمش نابینا است

3668) He is born poet
3669) اما تو چیز دیگری!!

3670) he is bound to europe
3671) عازم اروپا است

3672) he is brainless
3673) آدم بی کله

3674) He is charming
3675) مهره مار داره.

3676) He is cross-eyed
3677) او چشماش چپه

3678) He is down on his luck
3679) بخت از او برگشته است

3680) He is down with flu
3681) آنفولانزا از پا انداخته ش.

3682) He is extremely sly
3683) آدم هفت خط.

3684) He is going for ten
3685) همین روزا وارد ده سالگیش میشه.

3686) He is going to wash his car
3687) او قصد دارد اتومبیلش را بشوید

3688) He is growing fast
3689) داره زودی قد میکشه.

3690) he is impossible
3691) اون غیر قابل تحمله

3692) he is in advance of his time
3693) افکارش از زمان خودش جلوتر است

3694) he is in good condition
3695) خوب مانده

3696) He is in prison for accepting bribes
3697) اون به خاطر قبول رشوه در زندان است

3698) He is in the habit of lying
3699) به دروغگوئی عادت داره.

3700) He is itching for a fight
3701) تنش برای دعوا می خاره.

s@ba
18th March 2010, 11:11 AM
3702) He is just using you
3703) اون فقط داره از شما سواستفاده می کنه

3704) He is learning Arabic
3705) اون داره عربی یاد می گیره

3706) He is like a bat out of hell
3707) مثل جن بو داده

3708) He is loaded with money
3709) ادم خرپول

3710) He is moving out very shortly to a new house
3711) بزودی از این خونه بلند میشن.

3712) he is no fool
3713) آنقدرها هم احمق نیست



3714) He is not a bit like you
3715) یک ذره هم به تو نرفته

3716) He is not able to see further than the end of his nose
3717) بیشتر از نوک بینی اش را نمی بینه.

3718) He is not easily flattered
3719) با چاپلوسی نمی توان با اون کنار اومد

3720) He is nothing but a paper tiger
3721) اون فقط ادای ببر رو در می یاره

3722) He is old and will never change the way he does think
3723) اون پیر است و طرز فکرش را هرگز عوض نخواهد کرد

3724) He is on leave
3725) او درمرخصی است

3726) He is on the phone
3727) داره با تلفن حرف میزنه

3728) He is only two years old
3729) اون تنها دو سال دارد

3730) He is out of job
3731) بیکاره.

3732) He is over the hill
3733) اون سن و سالی ازش گذشته

3734) He is post master at
3735) طرف خدای فلان کار است

3736) He is quick to answer
3737) او جواب را آماده دارد

3738) He is really present-minded
3739) او واقعا حضور ذهن خوبی دارد
3740) He is rolling in money
3741) رو پول غلط می خوره

3742) he is so behind
3743) طرف شوته

3744) He is such a meat head
3745) او از آن کله پوک هاست

3746) He is such a yes-man person
3747) بله قربان گو ست.

3748) he is the bearer of a secret letter
3749) او حامل نامه محرمانه ای است

3750) he is under his wife's thumb
3751) تحت كنترل همسرشه

s@ba
18th March 2010, 11:12 AM
3752) He is very quick witted
3753) او خیلی بامزه و حاضرجواب است

3754) He is very sloppy
3755) شلخته ست.

3756) He is very watchful of his flock
3757) او خیلی مواظب گله اش است

3758) He is wet behind the ears
3759) دهنش بوی شیر میده

3760) He is working at the moment.
3761) اون دارد در این لحظه کار می کند

3762) He is wrapped in his work
3763) سرش به کار خودشه.


3764) He isn’t just anybody
3765) برای خودش آدمیه

3766) He jobbed his brother into a well-paid post
3767) برادرش را سر یک کار پر در آمدی گذاشته.

3768) he keeps above of the times
3769) با جریانات روز آشناست

3770) he kicked the bucket yesterday
3771) دیروز غزل خداحافظی رو خوند

3772) He knew well
3773) اون خوب می دانست

3774) He knows what he is about
3775) حساب کار دستش است

3776) He left yesterday
3777) اون دیروز رفت

3778) He lied about his age
3779) اون در مورد سنش دروغ گفت

3780) he looks angry.
3781) او عصبانی به نظر می رسد

3782) He looks like a drowned cat
3783) عین موش آب کشیده.

3784) He looks proud
3785) خودشو میگیره

3786) He made a complaint
3787) اون شکایت کرده

3788) he made me cry
3789) او مرا به گریه انداخت

3790) he made me do that
3791) او مرا مجبور به ان کار کرد

3792) he made me very tired
3793) او خیلی خسته ام کرد

3794) He makes faces
3795) دهن کجی میکنه

3796) He makes you laughf your head off.
3797) از خنده روده برت می کند

3798) He must have studied very well
3799) او باید خیلی خوب درس خوانده باشد

3800) he offered me a good job
3801) اون شغل خوبی به من پیشنهاد کرد

s@ba
18th March 2010, 11:13 AM
3802) He opens up a can of worms
3803) مثل کلاف سر در گُم

3804) He outgrows all his clothes
3805) لباساش براش کوچیک شدند.

3806) he paid the penalty
3807) تقاص پس داد

3808) He plays football everyday.
3809) او هر روز فوتبال بازی می كند

3810) He put a finishing stone
3811) سنگ تمام گذاشت

3812) He put his best foot forward
3813) از دل و جان مایه گذاشت

3814) He put it right on him
3815) نه گذاشت و نه برداشت خیلی رك بهش گفت


3816) he put me to shame
3817) آبروی مرا برد

3818) He ran into debt
3819) قرض بالا آورد

3820) He really opened up
3821) روش باز شد.

3822) He regrets very much
3823) مثل سگ پشیمان شده

3824) he s long on advice
3825) دست به نذر دادنش خوب است

3826) he s long on brains
3827) مخش خوب کار می کند

3828) he s not long for this world
3829) عمرش به دنیا نیست-پاش لب گوره

3830) He says it fell down from the sky
3831) می‌گوید که از آسمان به پایین افتاده

3832) he seems to be keen on my brother.
3833) انگار از برادرم خوشش اومده

3834) he shot himself
3835) او خودش را با تیر زد

3836) He should study tonight
3837) و باید امشب مطالعه كند

3838) He sits on the fence
3839) مثل عثمان بی طرف

3840) He smokes like a chimney
3841) خیلی سیگار می كشه-کاه دود می کنه.

3842) He spends money like water
3843) مثل ریگ رودخونه پول خرج می کنه.

3844) He splurge money around
3845) او پولش را به آتش می‌كشه (خیلی بی حساب و كتاب خرج می‌كنه)

3846) He teaches the devil
3847) به شیطون درس می ده.

3848) He that seeks finds
3849) جوینده یابنده است

3850) He that will steal an egg will steal a cow
3851) تخم مرغ دزد شتر دزد می شود.

s@ba
18th March 2010, 11:14 AM
3852) He thinks himself very clever
3853) فکر می کنه خیلی زرنگه.

3854) He thinks of nothing but bed
3855) به فکر هیچی نیس الا زیر شکم !!

3856) He took a week leave
3857) اون یک هفته مرخصی گرفت

3858) He took for my brother
3859) او را جای برادرم گرفت.

3860) He took her tear out
3861) اشکشو در آوردی

3862) He took it on the chin
3863) اصلا) به روی خود نیاورد

3864) He treads on air
3865) روی پا بند نیست

3866) He tries to please them all
3867) سعی می کند که آنها را خوشنود نگه دارد

3868) He turned out to be a crook
3869) آدم حقه بازی از آب در اومد.


3870) He types the letters in the morning.
3871) او در صبح نامه ها را تایپ می كند

3872) He vs she in Office
3873) آقا بر عکس خانم در اداره

3874) He was a great connoisseur of paintings
3875) او در نقاشی یک خبره بود

3876) He was accused of murder
3877) به او تهمت قتل زدند

3878) he was all smiles
3879) قند توی دلش آب شد

3880) he was appointed chief
3881) به ریاست منصوب شد

3882) He was as cool as cucumber
3883) آب تو دلش تکان نخورد

3884) he was bound apprentice to me
3885) نزد من شاگرد شد

3886) He was caught in a shower
3887) بارون گیر شد.

3888) He was dead good-looking
3889) او خیلی زیبا بود
3890) He was driving at full speed
3891) با سرعت تمام می راند

3892) He was found guilty of the charge
3893) اون گنهکار شناخته شد

3894) He was framed
3895) براش پاپوش درست کردند

3896) He was in shiraz last week.
3897) او هفته گذشته در شیراز بود

3898) He was over yesterday
3899) دیروز خونه ی ما بود.

3900) He was quite a man in his days
3901) زمانی برای خودش ادمی بود

s@ba
18th March 2010, 11:15 AM
3902) he was raised to the rank of colonel
3903) او را به مقام سرهنگی رساندن

3904) he was standing in the hall
3905) او در سرسرا ایستاده بود

3906) He was stuck between the earth and the sky
3907) مونده بود بین زمین و آسمون

3908) he was supposed
3909) اون قرار بود كه...

3910) He watches T.v everyday.
3911) او هر روز تلویزیون تماشا می كند

3912) He went for wool , but came home shorn
3913) خواست ابروشو برداره زد چشمش رو هم کور کرد

3914) He went to school yesterday
3915) او دیروز به مدرسه رفت.

3916) He went to USA to continue his studies.
3917) او به ایالات متحده رفت كه مطالعاتش را ادامه دهد

3918) He who blows into fire will have sparkles in his eyes
3919) چاه مکن بهر کسی اول خودت دوم کسی

3920) He who comes uncalled sits unserved
3921) مهمون ناخوانده ، خرجش پای خودشه.

3922) He who sows the wind shall reap
3923) هر که خربزه می خوره پا لرزش می شینه



3924) He who sups with the devil should have a long spoon
3925) اگر با شیطان هم غذا شدی ، باید قاشق بزرگ و بلندی اختیار کنی

3926) he woke up on the wrong side of the bed today
3927) اون امروز سرحال نیست

3928) He won't have a leg to stand on
3929) اون دلیلی برای اثبات گفته های خود نخواهد داشت

3930) he wont be long making up his mind
3931) زود تصمیمش رو می گیره

3932) He works
3933) او کار می کند

3934) He works hard
3935) او سخت كار می كند

3936) he wouldn't have been injured
3937) مجروح نمی شد

3938) He wouldn't hear it
3939) گوشش به این حرفا بدهكار نیست

3940) He wouldn't hurt a fly
3941) آزارش به یک مورچه هم نمی رسه.

3942) He'll be under the knife next week
3943) هفته ی آینده میره زیر تیغ

3944) He'll get more settled
3945) او جایگاهش را محکم تر خواهد کرد

3946) He'll need a raise
3947) او به ارتقاء درجه نیاز خواهد داشت

3948) He's a bag egg
3949) ادم بد طینت و بی صداقت

3950) he's a changeable person
3951) آدم خاکشیر مزاجی است

s@ba
18th March 2010, 11:16 AM
3952) He's a doctor.
3953) او یك دكتر است

3954) He's a farmer .
3955) و یك كشاورز است

3956) He's a Geramn
3957) او یك آلمانی است

3958) he's a good for nothing
3959) آبی از او گرم نمی شود

3960) He's a mechanic.
3961) او یك مكانیك (تعمیركار)است

3962) He's a mum's boy
3963) بچه ننه ست.

3964) He's a pain in the neck
3965) واقعا مایه دردسره

3966) He's a tough kid and he acts up a lot
3967) او بچ? سرسختی است و کلی بی ادبی میکند.

3968) he's all the world to me
3969) همه چیز من اوست

3970) He's always making excuses
3971) همیشه عذر و بهانه میاره


3972) He's battled constantly
3973) بی وقفه در حال ستیز بوده

3974) He's birdbrained
3975) احمق
3976) He's doing fine
3977) خوبه

3978) He's from Canada.
3979) او اهل كانادا است

3980) He's on his way up
3981) او خودش را بالا می کشد

3982) He's pea brained
3983) مغز گنجشکی

3984) He's the oldest teacher in our school
3985) اون مسن ترین معلم مدرسه ی ماست

3986) He's wearing a white shirt.
3987) او همان است كه بلوز سفید پوشیده است

3988) He`s all thumb
3989) ادم شلخته

3990) Head or tail?
3991) شیر یا خط؟

3992) Headache
3993) سردرد

3994) headed
3995) پیشتاز

3996) Heads or tails
3997) شیر یا خط

3998) Hear about
3999) شنیدن درباره ی

4000) Hear and don’t believe
4001) بشنو و باور نکن

s@ba
18th March 2010, 11:17 AM
4002) Hear me out first
4003) اول گوش کن ببین چی می گم

4004) hearing aid
4005) سمعک

4006) Heart and soul
4007) با دل و جان- با تمام قوا

4008) Heart is through his stomach
4009) مایه عیش آدمی، شكم است

4010) Heart speaks to heart
4011) دل به دل راه داره.

4012) Heartwarming tales of lovers in this world
4013) گر سنگ از این حدیث بنالد عجب مدار

4014) Heaven forbid
4015) خدا نكند

4016) Heaven help him this time
4017) خدا به دادش برسد

4018) height
4019) ارتفاع

4020) held
4021) گذشته ی

4022) to hold
نگهداشتن


4023) Help your self
4024) تعارف برای خوردن

4025) Help yourselves
4026) از خودتان پذیرایی کنید

4027) hen - packed husband
4028) مرد زن ذلیل ، شوهر تو سری خور

4029) hen-pecked husband
4030) مرد زن ذلیل

4031) Henpecked
4032) زن ذلیل

4033) her bark is worse than her bite
4034) زبونش مثل نیش مار

4035) Her colour has jumped away
4036) رنگش پریده

4037) her family will come before her career
4038) خانواده اش براش مهم تر از کارش است

4039) Her stomach is happy
4040) دلش خوشه

4041) Her tear fall fast
4042) اشکش در مشکشه.

4043) Her watch
4044) ساعت او

4045) here
4046) اینجا

4047) here by agree
4048) بدین وسیله موافقت می شود

4049) Here comes the bus.
4050) اینهاش-اتوبوس داره می اید

s@ba
18th March 2010, 02:40 PM
4152) HOLD YOUR HORSES
4153) دست نگه دار. تند نرو. عجله نكن

4154) Holy cow
4155) خدای من-اه

4156) Home boy
4157) بچه محل

4158) honesty
4159) صداقت-درستی

4160) Honesty is the best business.
4161) راستی و درستی بهترین كار است.

4162) Honourable death is better an inglorious life
4163) مرگ با عزت بهتر از زندگی با ذلت است

4164) Hop in
4165) بپر بالا

4166) Hope keeps man alive
4167) انسان به امید زنده است.

4168) HORSE AROUND
4169) بیهوده دور خود چرخیدن از. زیر كار در رفتن. ورجه وورجه كردن. بازیگوشی كردن


4172) horse trade
4173) چانه زدن

4174) host
4175) میزبان

4176) HOT UNDER THE COLLAR
4177) جوش آوردن. دو آتیشه عصبانی بودن. داغ كردن

4178) hotbed of sth
4179) پاتق

4180) how
4181) چگونه-چطور

4182) How about this one ?
4183) این یكی چطور است؟

4184) how about this one?
4185) این یکی چطور؟

4186) How about you
4187) شما چطور؟

4188) How are we fixed for Monday
4189) برای قرارمون) دوشنبه چطوره؟

4190) How are you fixed for cash
4191) چقدر پول نقد میخوای؟

4192) How are you travelling home
4193) با چه وسیله ای به منزل بر میگرید.

4194) How bad do you want it
4195) چقدر دلت میخواد که اون داشته باشی؟

4196) How can I help you?
4197) چه کمکی میتونم بهتون بکنم؟

4198) how can i put it into your thick skull
4199) چطوری توی کله پوکت فرو کنم

4200) How can we pray acceptably
4201) چگونه میتوانیم به شکل قابل قبولی دعا کنیم؟

s@ba
18th March 2010, 02:42 PM
4202) how can you expect to
4203) مگه چه انتظاری (از من) دارید

4204) How can you say you love me?
4205) چطور میتونی بگی عاشقمی؟

4206) how come
4207) چه عجب!

4208) How come the front door is open?
4209) چطور ممکنه که در ورودی باز باشه؟

4210) How come you remembered us
4211) چطور شد یادی از ما کردی؟

4212) How come you've ended up here
4213) چطور شد كه كارتون به اینجا كشیده شد


4214) How did he get hurt?
4215) چطور صدمه دید؟

4216) How did she do that?
4217) او چطور این کار را کرد؟

4218) How did you come by that money
4219) این همه پول ازکجا آوردی؟

4220) How did you come to this conclusion
4221) چطور شد به این نتیجه رسیدی؟

4222) How did you figure?
4223) چه طوری حساب كردی؟

4224) How Do I Get There
4225) چه جوری بروم آنجا؟

4226) How do I take this medication
4227) چگونه باید این دارو را بخورم؟

4228) How do you get on in your new job
4229) با کار جدیدت چطوری؟

4230) How do you make your bread and butter
4231) از چه طریق امرار معاش می کنید؟

4232) how far
4233) چه مسافتی

4234) How far is it from here?
4235) از اینجا چقدر دور هست؟

4236) how fast
4237) چه سرعتی

4238) How is everything going with you nowadays?
4239) این روزها اوضاع احوال چطور است

4240) How is life treating you.
4241) وضع زندگیت چطوره؟

4242) how long
4243) چه مدت

4244) How long did you Do That
4245) چه مدت آن کار را انجام دادی؟

4246) How long does it take to become HIV positive
4247) چه مدت طول خواهد كشید كه خون از نظر ایدز مثبت شود.

4248) how long have you been living in here?
4249) چه مدته شما اینجا زندگی میکنید؟

4250) How long have you felt this way
4251) چند وقت است كه این حالت را دارید؟

s@ba
18th March 2010, 02:43 PM
4252) How long I should follow this treatment
4253) چه مدت باید این درمان را ادامه دهم؟

4254) how many
4255) چه تعداد

4256) How many are there in your family?
4257) در خانواده شما چند نفر وجود دارند؟

4258) How many buses are there in the street?
4259) چند عدد اتوبوس در خیابان وجود دارد؟

4260) How many cars are there in the street?
4261) چند تا اتومبیل در خیابان وجود دارد؟

4262) How many friends do you have?
4263) شما چند تا دوست دارید؟


4264) How men can see the wisdom in a war
4265) چطور مردم جنگیدن رو عاقلانه میبینن؟!

4266) how much
4267) چه مقدار

4268) how much are you asking
4269) قیمتش چند است؟

4270) How much can I take
4271) آدم مگه چقدر تحمل داره ؟

4272) how much did they offer
4273) چقدر پیشنهاد کردند

4274) How much do you weigh?
4275) وزن شما چقدر است؟

4276) how much is it
4277) قیمتش چند است؟

4278) how much is it?
4279) قیمت آن چند است؟

4280) How much mild does he want ?
4281) او چقدر شیر می خواهد ؟

4282) How much money did you say you have on you?
4283) گفتی چقدر پول همراهت داری؟

4284) How much money do you have?
4285) شما چقدر پول داری ؟

4286) How odd
4287) چقدر عجیب-چقدر شگفت انگیز

4288) how often
4289) چند دفعه

4290) How often do I need to change the dressing
4291) هر چند وقت باید پانسمان را عوض كنم؟

4292) how old
4293) چند ساله

4294) how old are you
4295) چند سالته

4296) How old are you ?
4297) چند سالته؟

4298) How old do you think I am?
4299) اگه گفتی من چند سالمه؟

4300) How old is he
4301) او چند سال دارد؟

s@ba
18th March 2010, 02:45 PM
4302) how on earth
4303) اخر چطور

4304) How smart you look today
4305) چقدر خوشتیپ شدی؟

4306) how tall
4307) چه قد و اندازه ای

4308) How tall is this building
4309) بلندی این ساختمان چقدر است؟
4310) How to use this inhaler

4311) چگونه از این دستگاه بخور استفاده كنم؟

4312) How you take advantage of the fact
4313) که داری از این قضیه سوئ استفاده می کنی


4314) How's it going
4315) حال و احوالت چطوره؟ کار و بارت چطوره؟

4316) How's your husband
4317) شوهرت چطوره؟

4318) However
4319) به هر حال

4320) Human blood is all of a colour
4321) بنی ادم اعضای یکدیگرند که در افرینش ز یک گوهرند

4322) Hungry dogs will eat dirty pudding
4323) گربه گر گشنه شود ، گشنیز خورد.

4325) Hurry up
4326) عجله کن

4327) hurt
4328) گذشته ی

4329) to hurt
زخمی کردن

4330) Hurt feeling
4331) احساسات كسی را جریحه دار كردن

4332) hush up!
4333) ساکت باش

4334) I accidentally locked myself out of the house
4335) اشتباهی در را بستم و بیرون خانه جا ماندم

4336) i ache all over
4337) تمام بدنم درد می کند

4338) I ache for her
4339) دلم برایش پر میزند

4340) I acted on your advice
4341) نصیحت شما رو به كار بستم

4342) i agree with you
4343) موافق تو هستم

4344) I ain't ever gonna let you get away
4345) من حتی نمیخوام بذارم تو بری

4346) I always go there.
4347) من همیشه انجا می روم

4348) I always start the day by going through the email
4349) همیشه روزم رو با چک کردن ایمیل هام آغاز می کنم.

4350) I always stay over time.
4351) من همیشه اضافه کاری می کنم

s@ba
18th March 2010, 02:51 PM
4352) I always will be true
4353) من همیشه پابرجا خواهم ماند

4354) I am a bit drained
4355) یه ذره شل و ولم

4356) I am a diabetic
4357) من بیماری قند دارم

4358) I am all eyes
4359) چهار چشمی مراقب هستم

4360) I am allergic to adhesive plaster
4361) به نوار چسب (چسب زخم) حساست دارم.



4362) I am allergic to penicillin
4363) نسبت به پنی سیلین حساسیت دارم

4364) I am baffled as to how my daddy brought us up
4365) گیج شدم که پدرم چه طوری مارو تربیت می کرد

4366) I am bored because my job is boring.
4367) من خسته هستم چون كار من خسته كننده است

4368) I am caught in bad jam
4369) عجب گرفتاری شدیم ها

4370) I am dizzy
4371) سرم گیج میرود.

4372) I am feeling depressed
4373) احساس افسردگی میكنم

4374) I am fixing to go
4375) دارم اماده می شم که بروم

4376) I am flattered
4377) این لطف شماست-شرمنده می فرمایید

4378) I am full
4379) من سیرم

4380) I am glad to see you up and about.
4381) خوشحالم از اینكه شما را سرپا و سرحال می‌بینم

4382) I am going to put in stitches
4383) الان بخیه میزنم.

4384) I am going to stay here to night.
4385) من قصد دارم امشب اینجا بمانم

4386) I am in low water
4387) دستم تنگ است

4388) I am inundated with work
4389) هزار جور كار سرم ریخته

4390) I am just picking on you
4391) سر کارت گذاشتم

4392) I am not in a good mood today
4393) امروز زیاد حال و حوصله ندارم

4394) I am over the hill
4395) دیگه خیلی پیر شده ام

4396) I am scattered-minded
4397) تمرکز ندارم

4398) i am single_handed
4399) دست تنهام

4400) I am sore at her
4401) دل خوشی ازش ندارم

s@ba
18th March 2010, 02:52 PM
4402) i am sore_hearted
4403) دلم خون است

4404) I am suffering from a chest pain
4405) از درد ناحی? قفس? سینه رنج میبرم.

4406) I am sure
4407) من مطمئنم

4408) I am sure deep down
4409) من یک جورایی مطمئنم

4410) i am sure you can make it
4411) مطمئنم می توانی موفق شوی

4412) I am surprised because the results are surprising.
4413) من متعجب هستم چون نتایج متعجب كننده اند.



4414) I am terribly sorry
4415) خیلی متاسفم

4416) I am through with the thread and thimbles
4417) از هفت خان رستم گذشتم

4418) I am tired of walking.
4419) من از پیاده روی خسته شدم.

4420) I am twenty
4421) بیست سالم است

4422) I am waiting for a train
4423) منتظر رسیدن قطارم

4424) I am your humble
4425) كوچیك شما هستم

4426) I apologize that once again I'm not in love
4427) ببخشید اگه باز عاشق نیستم

4428) I appreciate what you are doing for me
4429) از کارهایی که برا من انجام می دهی ممنونم

4430) I asked god to give me happiness
4431) گفتم مرا خوشبخت کن

4432) I asked god to make my spirit grow
4433) از او خواستم روحم را رشد دهد

4434) I asked them to help me.
4435) من از آنها خواستم كه به من كمک كنند

4436) I asked you a very somber question
4437) من از تو یك سوال خیلی جدی پرسیدم

4438) I bagge u a padern
4439) معذرت میخوام ازتون

4440) I beg you to pray
4441) التماس دعا دارم

4442) i beg your pardon
4443) ببخشید

4444) I believe that the heart does go on
4445) مطمئنم که قلبت هنوز (برام) می زنه

4446) i benefited by his advice
4447) از پند او استفاده کردم

4448) I bet she won't come
4449) من مطمئنم که او نمی آید.

4450) I bet you she won't come
4451) باهات شرط میبندم که او نمیآد.

s@ba
18th March 2010, 02:53 PM
4452) I came on foot
4453) پیاده اومدم.

4454) I came to myself
4455) به خودم اومدم

4456) I can do it myself
4457) من خودم می توانم این کار رو بکنم

4458) i can not bear him
4459) حوصله او را ندارم

4460) I can see it in your eyes
4461) می‌توانم این‌ را از چشمانت بخوانم

4462) I can speak English.
4463) من می توانم انگلیسی صحبت كنم

4464) I can t get him out of my mind
4465) نمی تونم از فکرش بیام بیرون

4466) I can t tell the reason
4467) دلیلشو نمیدونم

4468) I can't beat it into his head
4469) هر کاری می کنم تو کله اش فرو نمی ره.

4470) I can't go anywhere!
4471) من نمی تونم هیچ جا بیام



4472) I can't help it
4473) من نمی تونم کاریش کنم-من نمی تونم کمکت کنم

4474) I can't make it out
4475) من که سر در نمی یارم.

4476) I can't stand
4477) تحملش را ندارم

4478) I can't stand how much I need you
4479) نمیتونم اینو تحمل کنم که چقدر بهت نیاز دارم

4480) I can't stand you
4481) نمیتونم در برابرت مقاومت کنم

4482) I can't take joking
4483) من اهل شوخی نیستم.

4484) I can't understand it.
4485) نمی تونم بفهمم

4486) I cannot repay you for what you have done for me
4487) کاری که شما در حق من کردید قابل جبران نیست.

4488) i cant make it for lunch today
4489) به ناهار امروز نمی رسم

4490) I can’t accept your invitation
4491) نمیتوانم دعوتتان را قبول کنم

4492) I can’t find the way to tell you
4493) راهی رو برای گفتن پیدا نكردم

4494) I catch my breath
4495) نفسم سر جاش بیاد

4496) I clean forgot
4497) پاک از یادم رفت

4498) I clean my room every Friday.
4499) من هر جمعه اتاقم را تمیز می كنم

4500) I come from japan
4501) من اهل ژاپن هستم

s@ba
18th March 2010, 02:55 PM
4502) I come straight to the point
4503) مستقیم می رم سر اصل مطلب

4504) I could do with a change of scenery
4505) میخواهم چشم انداز (نمای چیزی را) را عوض كنم

4506) I could do with a hot drink
4507) یك نوشیدنی داغ میچسبه

4508) I could hardly even bear to see them go
4509) به سختی می تونستم رفتنشون رو تحمل کنم

4510) I could kick myself for doing it
4511) گردنم بشكنه كه این كار رو كردم



4512) I could listen all night
4513) كل شب را میتوانم (به حرفهایت) گوش كنم

4514) I could not swallow the pills
4515) نمیتوانسم قرص را قورت بدهم.

4516) I could speak English last year.
4517) من پارسال می توانستم انگلیسی صحبت كنم

4518) I couldn't make sense of what you said
4519) نتوانستم از چیزی که گفتید سر در بیاورم

4520) I couldn’t speak English last year.
4521) من پارسال نمی توانستم انگلیسی صحبت كنم

4522) I crashed out on the sofa this afternoon
4523) امروز بعد از ظهر روی كاناپه افتادم و خوابیدم

4524) I cross my fingers for you
4525) برات آرزوی موفقیت می کنم

4526) I decided to do without it
4527) از خیرش گذشتم

4528) I deeply regret
4529) من واقعا پشیمانم

4530) I deeply regret what I said to you yesterday
4531) من واقعا از حرفی که دیروز به تو زدم پشیمانم

4532) I didn't have adequate time to prepare
4533) برای اماده شدن وقت کافی نداشتم

4534) I didn't quite catch that
4535) دقیقا متوجه نشدم چی گفتید

4536) I didn't want to offend you
4537) منظور بدی نداشتم

4538) I didn’t go to party last night
4539) من دیشت به مهمانی نرفتم

4540) I died from laughter
4541) از خنده مردم

4542) I don't care
4543) برام مهم نیست به من چه!

4544) I don't feel well
4545) حال ندارم

4546) I don't have any money right now
4547) الان اصلا پول ندارم

4548) I don't have the foggiest idea what his address is
4549) اصلا نمدونم كه آدرسش كجاست

4550) I don't intend to be late!
4551) من قصد ندارم دیر بیایم

s@ba
18th March 2010, 02:55 PM
4552) I don't know how to say
4553) نمی دونم چجوری بگم

4554) I don't know how will turn out
4555) نمی دونم چه میشه

4556) I don't know what is what
4557) نمی دونم چی به چیه.

4558) I don't know what's wrong
4559) نمیدونم چی شده

4560) I don't know why you keep chasing her around
4561) نمیدونم چرا هی داری اون رو این اطراف تعقیب میکنی


4562) I don't mean it
4563) منظوری نداشتم.

4564) I don't no the Jack
4565) من گم شده ام

4566) I don't think he is ill at all
4567) خودش رو زده به مریضی

4568) I don't want to be here, I'm much too tired
4569) دیگه نمی خوام اینجا بمونم، خیلی خیلی خسته شدم

4570) I don't want to ruin your face
4571) نمی خوام آبروی تو رو ببرم

4572) I don't want to teach my grandmother to suck eggs
4573) به لقمان حکمت آموزی چه باشد!

4574) I don`t trust you with my car
4575) من به تو اعتماد نمیکنم ماشینم را به تو بسپارم

4576) I don’t have a dog chance
4577) شانس سگ و ندارم


4579) I don’t have anything to do in return
4580) نمی تونم محبت شما رو جبران کنم

4581) I don’t have anything to give in return
4582) نمی دونم محبت شما را چگونه جبران کنم

4583) I don’t know.
4584) نمی دونم

4585) I don’t know what to do
4586) نمی‌دونم چه گلی به سرم بگیرم

4587) I don’t know when she left home
4588) من نمی دانم او چه وقت منزل را ترك كرد

4589) I don’t know who types the letters
4590) من نمی دانم چه كسی نامه ها را تایپ می كند

4591) I don’t mean to sound ungreatful
4592) منظورم این نیست که از شما تشکر نکنم

4593) I don’t mind at all
4594) اصلا اشکالی نداره-اختیار دارید

4595) I don’t want to be a burdon to you
4596) نمی خواهم باعث زحمت شما بشوم

4597) I dreamed
4598) خواب دیدم

4599) I dreamed I had an interview with god
4600) خواب دیدم .در خواب با خدا گفتگویی داشتم

s@ba
18th March 2010, 02:56 PM
4601) i.e
4602) یعنی

4603) I eat
4604) من می خورم

4605) I eat little
4606) من کم غذا می خورم

4607) I eat the apple.
4608) من سیب را می خورم

4609) I enjoy climbing montains.
4610) من از كوهنوردی لذت می برم

4611) I expect you to take this seriously
4612) انتظار دارم این مسئله رو جدی بگیری


4613) I feel an excessive fatigue
4614) احساس خستگی بیش از حد داردم.

4615) I feel an extreme agitation
4616) احساس بی قراری شدیدی دارم

4617) I feel honored to have you as a friend
4618) از اینکه با شما دوستم احساس افتخار می کنم

4619) I Feel Like A Steak
4620) من دوست دارم استیک بخورم

4621) I feel like I've been re-born
4622) احساس می کنم دوباره به دنیا امده ام

4623) i feel pins and needle in my foot
4624) پا هام خواب رفته

4625) i feel sorry for you
4626) دلم برات می سوزه

4627) I feel with you in your sorrow
4628) مرا در غم خود شریک بدان.

4629) I feel you
4630) احساست می کنم

4631) I felt it in my bone
4632) به دلم برات شده بود

4633) I felt it in my bones
4634) به دلم برات شده بود

4635) I felt like a fool
4636) سنگ رو یخ شدم

4637) I felt sleepy
4638) احساس خواب الودگی کردم

4639) I gave him a piece of my mind
4640) شستمش گذاشتمش کنار

4641) I gave him a strong punch to his head
4642) یک مشت ابدار به سرش کوفتم

4643) i give you blessings
4644) نعمت از من

4645) I got cold feet
4646) دستپاچه شدم

4647) I got into my stride
4648) روی غلتک افتادم(عادت کردم)

4649) I got it from a very reliable source!
4650) من از یه جای مطمئن فهمیدم

s@ba
19th March 2010, 08:29 AM
4651) i got my hair cut
4652) موی سرم رو کوتاه کرده ام

4653) I got stack in traffic
4654) تو ترافیک گیر کرده بودم

4655) I got to go
4656) باید برم

4657) I got your point
4658) منظورت رو فهمیدم

4659) I grabbed it out of his belly
4660) از دلش در آوردم

4661) i had a cat nap
4662) چرتی کوتاه زدم.


4663) I had been doing the cooking
4664) من داشتم اشپزی می کردم

4665) I had been teaching
4666) من داشتم درس می دادم

4667) I had fortune on my side
4668) بخت یارم بود

4669) I had gone
4670) من رفته بودم

4671) I had known him for two years.
4672) دو سال بود اون رو می شناختم

4673) I had no other alternative
4674) چاره دیگه ای نداشتم

4675) I had some crazy dream last night
4676) دیشب خواب های آشفته / پریشان دیدم.

4677) I had taken no examination
4678) امتحانی نداده بودم

4679) I had these symptoms before
4680) این علائم را پیش از این هم داشته ام

4681) I had to answer the questions last night.
4682) من باید دیشب به سؤالات پاسخ می دادم

4683) I had to be sure
4684) من اطمینان داشتم

4685) I happened to be out when you called
4686) اتفاقاً وقتی زنگ زدی من خونه نبودم.

4687) I hate you
4688) ازت متنفرم

4689) I have a bone to pick with you
4690) من می خواهم از تو گله کنم

4691) I have a boring job.
4692) من یك شغل خسته كننده دارم

4693) I have a chipped tooth
4694) دندانم کرم خورده است

4695) I have a crampy pain
4696) درد قولنج دارم.

4697) I have a justified excuse for my absence
4698) برای غیبتم عذر موجه دارم

4699) I have a rash in my skin
4700) بثورات پوستی دارم

s@ba
19th March 2010, 08:30 AM
4701) I have a reputation to protect
4702) من اینجا ابرو دارم

4703) I have a runny nose
4704) بینی ام آبریزی دارد.

4705) I have a stuffy nosy
4706) بینی ام گرفته است.

4707) I have a tightness in my chest
4708) در قفسه سینه ام احساس فشار میكنم

4709) I have a valid excuse
4710) عذرش موجه است

4711) I have an irregular pulse
4712) ضربان قلبم نا منظم است.


4713) I have been badly let down
4714) سنگ رو یخ شدم.

4715) I have been busy with exams
4716) گرفتار امتحانات بودم.

4717) I have been here
4718) من این‌جا بوده ام

4719) I have been in Tehran since 1368
4720) من از 1368 در تهران بوده ام.

4721) I have been trying to get him all day
4722) از صبح تا حالا دنبالش می گردم

4723) I have eaten my dinner
4724) من شام خودم را خورده ام

4725) i have had enough,thanks a lot
4726) برای هفت پشتم بسه

4727) I have indigestion
4728) دچار سوء هاضمه شده ام.

4729) I have lost the will to live
4730) میل به زندگی کردن رو از دست دادم

4731) I have lost weight
4732) وزنم کم شده است

4733) I have made a cake
4734) من یك كیك درست كرده ام.

4735) I have motion sickness
4736) بیماری سفر دارم (هنگام مسافرت حال تهوع به من دست میدهد).

4737) I have my job on the line
4738) شغلم در خطر است

4739) I have never been to
4740) من هرگز نرفته ام به

4741) I have no appetite
4742) اشتها ندارم.

4743) I have no doubt in my mind
4744) هیچ شکی ندارم

4745) I have no idea what's happened to that dream
4746) نمی فهمم که چی سر اون همه رویا اومد!

4747) I have no money about me
4748) پول همراهم نیست.

4749) I have noticed that I am short of breath when I exercise
4750) متوجه شده ام که هنگام ورزش نفسم تنگ میشود.

s@ba
19th March 2010, 08:30 AM
4751) I have problem with my eyesight
4752) از لحاظ بینائی مشكل دارم

4753) I have some work to catch up on
4754) باید به کارم برسم

4755) I have sweet tooth
4756) به شیرینی علاقه دارم، شیرینی خیلی دوست دارم

4757) I haven't ever really found a place that I call home
4758) هیچ وقت نتونستم جایی رو پیدا کنم که بتونم اسمش رو خونه بذارم

4759) I haven't got all day
4760) تمام روز كه وقت نداریم (وقتمان كم است

4761) I haven't made up my mind
4762) تصمیم نگرفتم


4763) I haven’t notified them.
4764) من به انها اطلاع نداده ام

4765) I hear my country call me
4766) میشنوم که کشورم من را صدا می زنه

4767) I heard surprising news yesterday.
4768) من دیروز اخبار متعجب كننده ای شنیدم

4769) I hide my ills from false physicians
4770) دردم نهفته به ز طبیبان مدعی

4771) I hit the ceiling
4772) از عصبانیت منفجر شدم

4773) I hope everything works out well
4774) امیدوارم همه چیز روبراه باشد

4775) I hope in God
4776) امیدم خداست

4777) I hope that you remember me
4778) امیدوارم مرا به یاد داشته باشی

4779) I hope that you succeed in your exam.
4780) من امیدوارم كه شما در امتحانتان موفق شوید.

4781) I hope your eyes go blind
4782) چشمت کور

4783) I hope your mind goes up
4784) فهمت بره بالا

4785) I invited Mary to the party.
4786) من مری را به مهمانی دعوت كردم

4787) I just don't feel quite myself
4788) احساس خوبی از خودم ندارم

4789) I just sat down and cried
4790) فقط نشستم و گریه كردم

4791) I know
4792) من می دونم

4793) I know him by name
4794) به اسم او را می شناسم.

4795) I know him by sight
4796) به قیافه او را می شناسم.

4797) I know him like the palm of my hand
4798) مثل کفت دستم می شناسمش

4799) I know I've found you
4800) میدونم که پیدات کردم

s@ba
19th March 2010, 08:31 AM
4801) I know my own mind
4802) می دونم چی می خوام-خودم رو می شناسم

4803) I know that winter is coming.
4804) من می دانم كه زمستان دارد می آید.

4805) I know that you come.
4806) من می دونم که تو می ایی

4807) I know what I must do
4808) میدونم چیکار باید انجام بدم

4809) I know what you are going through
4810) شما رو درک می کنم

4811) I know what you are up to
4812) می دونم چیکار می خواهی بکنی



4813) I know where you go
4814) من می دونم کجا می ری

4815) I know where your shoes pinch
4816) می دونم کجات می سوزه!

4817) I know you feel the same
4818) می دانم تو هم همان احساس را داری

4819) I let you have it this time
4820) فقط این دفعه رو بهت اجازه می دهم

4821) I licked my lips
4822) دهنم آب افتاد

4823) I like John to learn English.
4824) من دوست دارم كه جان انگلیسی را یاد بگیرید

4825) I look forward to hear from you
4826) من امیدوارم در آینده بیشتر از شما بشنوم

4827) I looked out everywhere
4828) همه جا رو زیر و رو کردم

4829) I lost a filling
4830) پر شدگی دندانم افتاده است

4831) i made a mistake
4832) اشتباه کردم

4833) I make it up to you
4834) جبران میکنم برات

4835) I mean business
4836) دارم خیلی جدی میگم

4837) i mean it
4838) معنی دادن-جدی می گم آ

4839) I mean you
4840) تو را می گویم

4841) I misheard you
4842) من بد فهمیدم

4843) I miss you
4844) دلم برت تنگ شده

4845) I must answer the questions.
4846) من باید به سؤالات پاسخ بدهم

4847) I must be allowed to pray at specific times
4848) باید به من اجازه داده شود كه در مواقع مشخص نماز بخوانم.

4849) I must beg to differ on this point
4850) من کاملا با این نکته مخالفم

s@ba
19th March 2010, 08:32 AM
4952) I take back what I said
4953) من حرفم راپس میگیرم.

4954) I take my hat off to you.
4955) بابا ایوالله

4956) I take size 38 in my shoes
4957) شماره پایم 38 است

4958) I thanked him,
4959) من از اون تشکر کردم

4960) I think I had a very happy childhood
4961) من فکر می کنم دوران کودکی بسیار خوبی داشتم


4962) I think that you can do it easily.
4963) من فكر می كنم كه شما می توانید آن را به راحتی انجام دهید.

4964) I thought
4965) فکر کردم

4966) I thought the play was, dare I say it, boring
4967) فكر میكنم كه به جرات میتوان گفت كه نمایش خسته كننده بود

4968) I to die and you to live
4969) من می میرم و شما زنده می مانید

4970) I told him to his face
4971) جلوی چشمش بهش گفتم.

4972) I told mary to do her homework carfully.
4973) من به مری گفتم كه تكالیفش را با دقت انجام دهد

4974) I travel to Romantis
4975) به تخیلات سفر می کنم

4976) I try to tell you about I’m me
4977) سعی می كنم كه بهت بگم ولی من

4978) I try to tell you how I feel
4979) سعی می كنم كه بهت بگم احساسم چیه

4980) I used to own a bicycle.
4981) من سابقا یک دوچرخه داشتم

4982) I usually go to school by bus but today I am going to go by taxi.
4983) من معمولاً با اتوبوس به مدرسه می روم اما امروز قصد دارم یكشنبه فوتبال بازی كنیم

4984) I voted aye
4985) رای مثبت دادم

4986) I want make you happy
4987) میخوام خوشحالت کنم

4988) I want the donkey and the dates
4989) هم خر و میخواد هم خرما رو

4990) I want to break into a run
4991) دوست داشتم پا به فرار بذارم

4992) I want to know
4993) میخوام بدونم

4994) i want to make up my mind about it
4995) من می خواهم بیشتر فکر بکنم.

4996) I want to present my point
4997) من می خواهم نقطه نظرم رو متذکر شوم

4998) I want to press charges
4999) من می خواهم شکایت کنم

5000) I want to see them.
5001) می خواهم انها رو ببینم

s@ba
19th March 2010, 08:33 AM
4901) I remember long ago
4902) خیلی وقت پیش را به‌یاد می آورم

4903) I said ,If you have the time
4904) گفتم اگر وقت داشته باشید

4905) I said it for laugh
4906) برای خنده گفتم.

4907) I saw a Saw that saw a Saw
4908) من دیدم یک ارّه که داشت ارّه دیگه رو میبرید

4909) (دست بالا دست بسیاره)

4910) I saw his car outside your house
4911) خودم ماشینشو بیرون خونه ات دیدم


4912) I saw it in the night
4913) آن را در شب دیدم

4914) I see her there
4915) اون رو اونجا دیدم

4916) I see him every day
4917) من او را هر روز می بینم

4918) I see no sense in going on
4919) هیچ دلیلی برای ادامه نمی بینم

4920) I see you
4921) می بینمت

4922) I sent him packing
4923) دست به سرش کردم

4924) I should have gone there.
4925) من بایستی می رفتم انجا (که نرفتم)

4926) I shouldn’t have gone there.
4927) من نبایستی می رفتم(ولی رفتم)

4928) I stand bu what I say
4929) من روی حرف خودم هستم.

4930) I stayed uo late
4931) تا دیر وقت بیدار بودم

4932) I still don't want him to go
4933) نمیخواهم که او برود

4934) I still haven't finished
4935) هنوز تمام نکرده ام

4936) I still LOVE YOU
4937) من هنوز هم عاشقتم

4938) I stop speaking to the man.
4939) من از صحبت کردن با مرد دست می کشم

4940) I stopped following the treatmen scince the supply ran out
4941) از وقتی كه دارویم تمام شده ادامه درمان را متوقف كرده ام.

4942) I stopped to speak to the man.
4943) من ایستادم تا با مرد صحبت کنم

4944) I stuffed my face
4945) تا خرخره خوردم

4946) I suffer from insomnia at nights
4947) شبها از بی خوابی رنج می برم.

4948) I swear
4949) قسم می خورم

4950) I swear to God I didn't do that
4951) بخدا قسم کارمن نیست

s@ba
19th March 2010, 08:46 AM
.once upon a time
یکی بود یکی نبود




.when there is a will,there is way
خواستن توانستن است .




.take no pain
زحمت نکش.




.it slipped my tunge
از دهنم در رفت.




.i decided to do without it
از خیرش گذشتم.




.do not cost your pearls before swine
پول علف خرس است.





.longer is the best sauce
آدم گرسنه سنگ هم می خورد




iam sore at her
دلخوشی ازش ندارم .



.you can not serve God & mammon
شما نمی توانید هم به خدا خدمت کنید هم به ثروت




.you don,t lose by it
از آن بد نمی بینی.




.heven help him this time
خدا به دادش برسد.




.it is a herculean task
کار حضرت فیل است .





.you must be out of your mind
تو باید دیوونه شده باشی


.i felt it in my bones
به دلم برات شده بود .



.put yourself to gether
حواست را جمع کن .



.i don,t feel well
حال ندارم.



.i,m in a good mood
سر حالم.



.we are even
ما حساب نداریم .



.you are asking for it
تنت می خارد.



.pleas exuse my back
ببخشید پشتم به شماست



.be a good felow and do it
جون من اینکار رو بکن.



.lightly come ,light go
باد آورده را باد می برد.



.one swallow doesn,t make a summer
با یک گل بهار نمی شود

s@ba
19th March 2010, 11:09 AM
.i have had enough,thanks a lot
برای هفت پشتم بس.



.don,t count on me
رو من حساب نکن .



.there is only tow possibilityes
از دو حال خارج نیست.



.he has a great deal pull
الاغش می رود .



.don,t spoil the child
بچه رو لوسش نکن .



.spoil my appetite
اشتهام را کور کرد.



.i was keeping my fingers crossed
خدا خدا می کردم .



.what on earth shall i do now?
حالا چه خاکی به سرم بریزم



.a sound mind in a sound body
عقل سالم در بدن سالم است .



.you can not get blood out of astone
کف دستم را بو نکردم.



.a garden full of weeds
عالم بی عمل نبور بی عسل .



.plenty,in time of adversity not one many twenty
تا پول داری رفیقتم قربون بند کیفتم.



.cool down=take it easy
.جوش نزن



.they that dance must pay the fiddler
هر کسی خربزه می خورد پای لرزش هم می نشیند.



.many a little makes a mickle
اندک اندک جمع شود وانگهی دریا شود.


.little and often fills the purse
همان مفهوم بالایی.



.take it or leave it !
می خوای بخوای, نمی خوای نخوای



.she will never realiz this wish
آرزو بر دلش می ماند.



.suddenly he showed up
ناگهان سرو کله اش پیدا شد .



.he is no fool
آنقدرها هم احمق نیست .



.it is much more than he deserves
از سرش هم زیاد .



.the night is still young
هنوز اول شب .



.he has no sense of shame.
خجالت سرش نمی شود



.what the hell do you want?
به چه کوفتی می خوای؟

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد