touraj atef
17th March 2010, 04:15 PM
سعدي بزرگوار مي فرمايد كه
دو درويش بر گليمي خسبند و دو سلطان بر اقليمي نگنجند
اين حكايت به واقع حقيقتي بديع است و سالها شاهد بوده ايم كه بعلت زير ساختهاي بسيار ضعيف اجتمائي خود كه بر پايه هاي گروه محوري و كار تيمي و ساختارهاي گروه زيستي بنا نشده است همواره تك محوري و خودكامگي و تماميت خواهي ادامه داشته و در بيشتر مواقع مديريت ما از نوع مديريت متمركز بوده و بيشتر كارها بر پايه تصميمهاي يك شخص مي چرخد و از اين رو در صورت حتي نمونه هاي نادر موفقيت اين نوع مديريت باز به هنگام پايان رسيدن طول دورا ن مديريتي كه ناشي از فرسودگي اين نوع مديرت است تمامي سيستم بنا نهاده شده مدير موفق قبلي در كوتاه مدت فنا مي شود اين مسئله را ما در فوتبال هم ديده ايم و همواره مديريتهاي ما به گونه اي نهاده شده كه يا از نايب رئيس قوي و رئيس ضعيف بهره گرفته ايم و يا اين كه فاصله رئيس تا نفر دوم بسيار زياد است و در بسياري از مواقع در كادر فني فدراسيون و تيمهاي باشگاهي و تيمهاي ملي خود شاهد اين مسئله بوده ايم زيرا حكايت سعدي كه دو سلطان بر اقليمي نگنجند را بارها ديده ايم كه شاهد اين مسئله از اختلافهاي بي شماري است كه در تيم هاي خود ديده ايم و آخرين آن دعوائي است كه بين كاپيتان تيم فوتسال كشورمان يعني وحيد شمسائي با سرمربي اين تيم يعني حسين شمس پيش آمده و باعث شده كه نگران اين ورزش پر افتخار ورزشمان در آينده اي نه چندان دور شويم اين روزها صحبت از بازگشت علي پروين به پرسپوليس است پروين را سلطان پرسپوليس نامگذاري كرده اند مردي كه در طي سالهاي حضورش در پرسپوليس بعنوان بازيكن نقش بارزي در تصميم گيري هاي تيم داشت و بعدها كه به مقام كاپيتاني و سر مربيگري و مدير فني و حتي جانشين مديرعامل شد تصميم گيرنده اصلي تمامي اتفاقهاي تيم بود و براي اداره سيستم تحت مديريت خود اجازه هيچ گونه مخالفتي را قبول نمي كرد و در طي سالها ديديم كه چگونه در مقابل بسياري از بزرگان پرسپوليس قد علم كرد و حتي در دو مورد تيم را به دو پاره تقسيم كرد پروين مردي است كه قباي سلطاني را براي خود برازنده مي داند و اصولا بر عكس زمان بازيگري كه يكي از بهترين پاسورهاي فوتبال ايران بود در زمان مربيگري و مديريت حاضر نبود كوچكترين نگاهي به ياران كناريش نمايد و كار تيمي با آنها كند از سوي ديگر پس از پروين شايد دو مرد باشند كه از بعد اداره تيم پرسپوليس توانسته اند به محبوبيت او برسند نخست امير عابديني است مردي كه پرسپوليس دهه70 را ساخت و اين اتفاق زماني افتاد كه علي پروين از تيم دور بودو بعد از مقدماتي جام جهاني 1994 كه علي پروين چند سالي از فوتبال دور شد امير عابديني در پرسپوليس مرد همه كاره شد امير عابديني سالها بعد به دنبال علي پروين رفت و همگان ديدند كه او پس از اخراج مت كوويچ سلطان را با چه شكوهي به پرسپوليس برگرداند اما دامنه اين رفاقت زياد ادامه نيافت و همگان به ياد داريم كه بر تيم پروين- عابديني چه آمد و نشان داده شد كه اين دو سلطان نمي توانند بر اقليم پرسپوليس هم زمان حكومت كنند پروين بعد از عابديني هم نتوانست چندان كار تيمي كند و در زمان غمخوار و خطيب و محمد حسن انصاري فرد هم حكايت سلطاني او ادامه داشت و سر انجام هم اقليم پرسپوليس را نتوانست با كسي تقسيم كند و سر انجام هم اين اقليم را ترك كرد پس از عابديني پرسپوليس مدير خوب ديگري را به چشم ديده است مردي كه با بهره گيري از مديريت بر پايه روابط انساني و رفاقتي كه در ايران بسيار كار آمد است توانست در پرسپوليس بسيار محبوب شود از حاج حبيب كاشاني سخن مي گوئيم مردي كه امروز يكي از محبوب ترين مديران ورزشي است و شايعاتي كه مبني بر اعطاي پست رياست سازمان تربيت بدني و يا انتخاب شدنش بعنوان رئيس فدراسيون فوتبال مطرح شده و مي شود با واكنشهاي منفي رو به رو نشده است كاشاني در دو مقطع مرد همه كاره سرخها شد ه و بايد منصفانه گفت كه او موفق هم بوده است حال با توجه به حضور كاشاني در پرسپوليس و ميزان محبوبيت او و اخلاق تماميت خواهي پروين آيا مي توان به كار تيمي اين دو اميدوار بود ؟آيا حكايت دو سلطان فرا تر از تعارفهاي معمولي و اوليه مي تواند به گونه ديگر تكرار شود و در اقليمي بگنجد ؟ به انتظار مي نشينيم ؟
تورج عاطف/
/WWW.tourajateef.blogfa.com
/ tourajatef@hotmail.com
دو درويش بر گليمي خسبند و دو سلطان بر اقليمي نگنجند
اين حكايت به واقع حقيقتي بديع است و سالها شاهد بوده ايم كه بعلت زير ساختهاي بسيار ضعيف اجتمائي خود كه بر پايه هاي گروه محوري و كار تيمي و ساختارهاي گروه زيستي بنا نشده است همواره تك محوري و خودكامگي و تماميت خواهي ادامه داشته و در بيشتر مواقع مديريت ما از نوع مديريت متمركز بوده و بيشتر كارها بر پايه تصميمهاي يك شخص مي چرخد و از اين رو در صورت حتي نمونه هاي نادر موفقيت اين نوع مديريت باز به هنگام پايان رسيدن طول دورا ن مديريتي كه ناشي از فرسودگي اين نوع مديرت است تمامي سيستم بنا نهاده شده مدير موفق قبلي در كوتاه مدت فنا مي شود اين مسئله را ما در فوتبال هم ديده ايم و همواره مديريتهاي ما به گونه اي نهاده شده كه يا از نايب رئيس قوي و رئيس ضعيف بهره گرفته ايم و يا اين كه فاصله رئيس تا نفر دوم بسيار زياد است و در بسياري از مواقع در كادر فني فدراسيون و تيمهاي باشگاهي و تيمهاي ملي خود شاهد اين مسئله بوده ايم زيرا حكايت سعدي كه دو سلطان بر اقليمي نگنجند را بارها ديده ايم كه شاهد اين مسئله از اختلافهاي بي شماري است كه در تيم هاي خود ديده ايم و آخرين آن دعوائي است كه بين كاپيتان تيم فوتسال كشورمان يعني وحيد شمسائي با سرمربي اين تيم يعني حسين شمس پيش آمده و باعث شده كه نگران اين ورزش پر افتخار ورزشمان در آينده اي نه چندان دور شويم اين روزها صحبت از بازگشت علي پروين به پرسپوليس است پروين را سلطان پرسپوليس نامگذاري كرده اند مردي كه در طي سالهاي حضورش در پرسپوليس بعنوان بازيكن نقش بارزي در تصميم گيري هاي تيم داشت و بعدها كه به مقام كاپيتاني و سر مربيگري و مدير فني و حتي جانشين مديرعامل شد تصميم گيرنده اصلي تمامي اتفاقهاي تيم بود و براي اداره سيستم تحت مديريت خود اجازه هيچ گونه مخالفتي را قبول نمي كرد و در طي سالها ديديم كه چگونه در مقابل بسياري از بزرگان پرسپوليس قد علم كرد و حتي در دو مورد تيم را به دو پاره تقسيم كرد پروين مردي است كه قباي سلطاني را براي خود برازنده مي داند و اصولا بر عكس زمان بازيگري كه يكي از بهترين پاسورهاي فوتبال ايران بود در زمان مربيگري و مديريت حاضر نبود كوچكترين نگاهي به ياران كناريش نمايد و كار تيمي با آنها كند از سوي ديگر پس از پروين شايد دو مرد باشند كه از بعد اداره تيم پرسپوليس توانسته اند به محبوبيت او برسند نخست امير عابديني است مردي كه پرسپوليس دهه70 را ساخت و اين اتفاق زماني افتاد كه علي پروين از تيم دور بودو بعد از مقدماتي جام جهاني 1994 كه علي پروين چند سالي از فوتبال دور شد امير عابديني در پرسپوليس مرد همه كاره شد امير عابديني سالها بعد به دنبال علي پروين رفت و همگان ديدند كه او پس از اخراج مت كوويچ سلطان را با چه شكوهي به پرسپوليس برگرداند اما دامنه اين رفاقت زياد ادامه نيافت و همگان به ياد داريم كه بر تيم پروين- عابديني چه آمد و نشان داده شد كه اين دو سلطان نمي توانند بر اقليم پرسپوليس هم زمان حكومت كنند پروين بعد از عابديني هم نتوانست چندان كار تيمي كند و در زمان غمخوار و خطيب و محمد حسن انصاري فرد هم حكايت سلطاني او ادامه داشت و سر انجام هم اقليم پرسپوليس را نتوانست با كسي تقسيم كند و سر انجام هم اين اقليم را ترك كرد پس از عابديني پرسپوليس مدير خوب ديگري را به چشم ديده است مردي كه با بهره گيري از مديريت بر پايه روابط انساني و رفاقتي كه در ايران بسيار كار آمد است توانست در پرسپوليس بسيار محبوب شود از حاج حبيب كاشاني سخن مي گوئيم مردي كه امروز يكي از محبوب ترين مديران ورزشي است و شايعاتي كه مبني بر اعطاي پست رياست سازمان تربيت بدني و يا انتخاب شدنش بعنوان رئيس فدراسيون فوتبال مطرح شده و مي شود با واكنشهاي منفي رو به رو نشده است كاشاني در دو مقطع مرد همه كاره سرخها شد ه و بايد منصفانه گفت كه او موفق هم بوده است حال با توجه به حضور كاشاني در پرسپوليس و ميزان محبوبيت او و اخلاق تماميت خواهي پروين آيا مي توان به كار تيمي اين دو اميدوار بود ؟آيا حكايت دو سلطان فرا تر از تعارفهاي معمولي و اوليه مي تواند به گونه ديگر تكرار شود و در اقليمي بگنجد ؟ به انتظار مي نشينيم ؟
تورج عاطف/
/WWW.tourajateef.blogfa.com
/ tourajatef@hotmail.com