PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : باز هم دوست دارم به فضا سفر کنم



ریپورتر
10th March 2010, 09:35 AM
باز هم دوست دارم به فضا سفر کنم
نويسنده: سيروس برزو





گفتگو با کيهان نورد با سابقه روس، ويکتور ساوينيخ
بعضي اوقات ما مي خواهيم با فضانوردان درباره مشکلات زمين صحبت کنيم. در آغاز صحبت را در اين باره شروع مي کنيم، اما پس از چندي متوجه مي شويم از کره زمين دور هستيم. و وقتي به دنبال دليل ماجرا، عميق تر نگاه مي کنيم، مي فهميم که زندگي فعلي بدون فضانوردي و فضا غيرممکن است.
سرنوشت فضانوردان متفاوت است. بسياري از آنها کمک مي کنند تا فضانوردان جديد براي پرواز آماده شوند، بعضي ها پس از نخستين سفر بازنشسته مي شوند، عده اي سعي مي کنند در تجارت موفق شوند و تعدادي از آنان مستقيماً تلاش مي کنند تجربه عملي خود را براي توسعه علم و عملي کردن آن براي زندگي بهتر مردم به کار گيرند. يکي از آنان "ويکتور پترويچ ساوينيخ" است. که سه بار به مدار پرواز کرده است. يکي از اين پروازها بسيار سخت بود. او با ژانيبکف به ايستگاه مداري "ساليوت-7" عمر دوباره دادند و آن را به کار انداختند.
...اما زود يا دير بايد سفر به فضا را کنار گذاشت، چون فضانوردي دائماً جوانان را طلب مي کند.
پس از پايان دوره پر سر و صداي زندگي فضايي ام، من به دانشگاه ژئودزي، نقشه برداري و عکس برداري هوايي بازگشتم که در آنجا تحصيلات خودم را به پايان رسانده بودم و مي توانم بگويم از آنجا پلکان صعود من به سوي فضا شروع شد. اين را هم من پرواز به سوي فضا مي دانم، البته اين پرواز جديد بسيار طولاني مدت بود. نوزده سال در مقام رئيس دانشگاه بسيار سريع گذشت.
مهم ترين چيزي که طي اين مدت صورت گرفت چيست؟
موفق شده ام دانش زميني و آموخته هايم را به فضا پيوند بزنم.
انتخاب براي عضويت در فرهنگستان علوم روسيه نمي تواند اتفاقي باشد. آيا اين به رسميت شناختن به عنوان دانشمند است؟
الان رئيس دانشگاه هاي زيادي به عنوان عضو فرهنگستان علوم روسيه انتخاب مي شوند. اين جريان طبيعي است. چون خود کلمه "دانشگاه" معني مي دهد که در اين محل آموزشي، علم وجود دارد. ضمناً در سطح مناسب است. هيچ دانشگاهي نمي تواند بدون علم وجود داشته باشد. دانشگاه ما به فضا، سنجش زمين از مدار، به عکس ها و ژئودزي و خلاصه علم، مستقيماً مربوط است.
فرهنگستان علوم چه کمکي به دانشگاه شما مي کند؟
از همان آغاز کار که به عنوان رئيس دانشگاه انتخاب شدم، فرصت آن را يافتم که به دانشگاه هاي مختلف جهان سفر کنم متوجه شدم که بايد در بالا بردن سطح علمي دانشگاه تلاش کنم و طبيعتاً بدون همکاري با فرهنگستان علوم، ما هيچ کاري نمي توانيم بکنيم. به اين ترتيب، به تدريج ارتباط بين دانشکده هاي فرهنگستان علوم روسيه و دانشگاه ما بهتر شد.
دقيقاً کدام دانشکده ها؟
دانشکده فيزيک زميني، دانشکده جغرافيا، مرکز هيدروهواشناسي، دانشکده زمين شناسي و غيره... برنامه همگرايي نيز وجود داشت. اين برنامه قوي، ضرورت ادغام علم آکادميک و دانشگاه را نشان مي داد. ما طرح هاي مشترکي را به وجود و در نتيجه نتايج خوبي به دست آورديم، به خصوص در زمينه ژئوديناميک و پيش بيني زلزله. البته ما از شيوه هاي ژئودزي استفاده مي کنيم.
امروزه تعداد فضانوردان، چه فعال و چه بازنشسته، بسيار زياد است. اما فقط تعداد کمي به فعاليت هاي علمي مشغولند.چرا؟
علم را بايد دوست داشت. براي اين کار بايد دائماً مطالعه و تحقيق کرد. خطوط و اسلوب پژوهش ها را بايد طرح ريزي کرد. موقعي که من در اين دانشکده درس مي خواندم، استاد من پروفسور "ايوانيکوف" ما را به علم علاقه مند کرد. چندي بعد از پايان تحصيل، در دفتر طراحي "کاراليوف" استخدام شدم. در آنها نيز کار پژوهش هاي علمي را ادامه دادم. ما براي نخستين ناوهاي کيهاني، ايستگاه هاي مداري، و کاوشگران براي کره ماه، ابزارهاي بصري را مي ساختم. برا ياين کار نياز به تئوري يعني علم بود. مسائل ترکيب سامانه هاي بصري که در آن طرف جو کار کنند، بسيار سخت و نامعلوم بود. بررسي ها و آزمايش ها انجام مي گرفت بر روي پرونده بسياري از آنها دو جمله نوشته شده بود: "کاملاً سري است" و "نخستين در دنيا". از آن زمان شوق من به علم شروع شد. تمام فضانوردان با آرزوي علم ورزي به گروه نيامدند. البته اين طبيعي است. چون حرفه فضانوردي چندجانبه است. به اصطلاح، هر نفر علاقه خودش را پيدا مي کند...
"الکسي يليسيف" به عنوان رئيس دانشگاه فني مسکو بائومان آمد. يعني دانشگاهي که قبلاً در آن درس مي خواند. اما در واقع نتوانست رئيس موفقي براي اين دانشگاه شود. چرا؟
دانشگاه فني مسکو مؤسسه اي است که از رئيسش خاصيت هاي مخصوصي را مطالبه مي کند. يليسيف آدم سخت گير است. او از مؤسسه اي فضايي آمده بود که در آنجا همه چيز زمان بندي شده بود. تو بايد از صبح تا عصر کار کني تا آن موقعي که وظيفه محوله را تمام و کمال انجام دهي. يليسيف مي خواست همين قواعد را در دانشگاه فني مسکو هم به کار بيندازد. البته بسياري از اعضاي دانشگاه اين تغييرات را نپسنديد. اينجا عادت کرده اند به طرز ديگري کار کنند. علاوه بر اين، او مي خواست دانشگاه فني مسکو را توسعه کمّي هم بدهد و يک دانشگاه عظيم را تأسيس کند. زمين براي دانشگاه جديد بيرون از شهر اختصاص داده شد و استادان دوست نداشتند به آنجا بروند، چون از مرکز شهر فاصله زيادي داشت و براي آنها راحت نبود.
شما چگونه عمل کرديد که موفق شديد؟
اينجا را نمي شود با دانشگاه فني مسکو مقايسه کرد. دانشگاه ما کوچک است. تعداد دانشجويان ما تنها 5 هزار نفر است.
دانشگاهتان چه ويژگي هايي را دارد؟
ويژگي دانشگاه ما، تخصص هاست. ما کارشناساني را آماده مي کنيم که در هيچ جا، حتي در دانشگاه هاي ديگر ژئودزي، آماده نمي کنند. مثلاً کارشناسان اپتيک، ژئورايانه. ما حتي معماري بسته به زمين را داريم که مي تواند دانشي را به دانشجو منتقل کند تا او بتواند در زمين و آب و هواهاي مختلف نحوه کار ويژه و مناسب را پيش بيني کند. ژئودزي فضايي، ژئودزي دريايي، نقشه برداري و غيره، همه اينها در دانشگاه ما متمرکز شده است. تعداد دانشجويان ما زياد نيست، اما همه آنها پس از 4 سال تحصيل مورد تقاضاي مؤسسات مختلف هستند و من به اين امر افتخار مي کنم.
شما موفق شده ايد تحصيلات و علم را پيوند بدهيد، يعني همان کاري را انجام داديد که امروز کارشناسان وزارت آموزش عالي درباره آن زياد بحث مي کنند.
بله، اما هنوز براي تأمين بودجه مشکل داريم. به همين دليل تلاش و نيروهاي زيادي براي بازيهاي مختلف صرف مي وشد که محبوريم در اين بازي ها شرکت کنيم. چون بايد جوايز را به دست بياوريم. نمي خواهم درباره اين مسئله زياد صحبت کنم، اما اين مسئله سال به سال پيچيده تر مي شود. براي دانشگاه هاي بزرگ در چارچوب هاي طرح هاي ملي بودجه و کمک هاي کلان مي دهند، ولي براي دانشگاه هاي کوچک، از جمله دانشگاه ما بودجه چنداني در نظر گرفته نمي شود.
دقيقاً به کدام دانشگاه ها؟
از جمله شش ميليون روبل به دانشکده دولتي دوستي ملل مسکو... درباره اين مسئله من فقط مي توانم يک لطيفه بسيار قديمي را به ياد بياورم.
کدام لطيفه؟
بدبينان زبان انگليسي را ياد مي گيرند، خوش بينان زبان چيني و واقع بينان دانش به کارگيري مسلسل کلاشينکوف را!
آيا شما واقع بين هستيد؟
خب، ديگر، چه کار کنم وقتي که کارشناسان در زمينه زبان هاي خارجي بايد از پيچيده ترين سامانه فضايي بهره برداري کنند که اين سامانه شامل ماهواره ها، مراکز دريافت و طبقه بندي اطلاعات، سخت ترين مجتمع هاي زمين است. به نظر من اين مثال به طور روشن نشان مي دهد که مسئولان ما چه اصطلاحاتي را در تحصيلات عالي راه انداختند!
اگر گذشته، وقتي که درس مي خوانديد و امروز را مقايسه کنيد، وضعيت علم و تحصيلات چگونه است؟
امروز علم در دانشگاه ها به طرز ديگر با پول تأمين مي شود. در گذشته دانشگاه هاي ما با مجتمع نظامي ـ صنعتي روابط تنگاتنگي را داشت و ما در کل، از اين راه پول به درست مي آورديم. البته ما عملاً مشکلاتي نداشتيم. آن قدر به دست مي آورديم که لازم بود. ولي امروز بايد براي هر طرح پول خودمان را يعني درآمد دانشگاه مان را خرج کنيم. فقط در اين صورت مي توانيم از دولت کمک به دست بياوريم. اما دانشگاه هاي تخصصي اين قدر پول ندارند، از کجا بگيرند؟ نه فقط دانشگاه ما با اين مشکل رو به رو شده است، بلکه دانشگاه هاي ديگر که به عنوان دانشگاه هاي بزرگ به حساب نمي آيد نيز با همين مشکل مواجه اند.
يعني تأسيس چهار دانشگاه بزرگ، منظورم دانشگاه در سيبري، در جنوب روسيه، مسکو و سن پترزبروگ تصميم اشتباهي بود؟ ولي مسئولان به اين ترتيب اميد دارند تا به غرب برسند و حتي جلو بيفتند؟
چه کسي بايد برسد و جلو بيفتد؟ اين سؤال اصلي است. نبايد دانشگاه هاي کوچکي را فراموش کرد که کارشناسان را براي علم و صنعت آماده مي کنند، کارشناساني که مورد نياز و تقاضا هستند. احتمال مي رود که بايد چهار دانشگاه عظيم رشد کند، اما نبايد فکر کرد که فقط اين چهار دانشگاه عظيم مي تواند مشکلات تحصيلات عالي را در کشور حل کنند. خطر واضح است: دانشگاه هاي عظيم ده برابر غني تر مي شوند. چون دولت اعتبارات آنها را تأمين مي کند و دانشگاه هاي کوچک فقيرتر مي شوند. چون اعتبار ناچيزي به آنها اختصاص مي دهند. اين درست نيست. اين اشتباه بسيار بزرگي است.
اميدواريم که اين اتفاق نيفتد.
متأسفانه، اصلاحات در تحصيلات عالي که مقامات بالا الآن سعي مي کنند آن را انجام دهند، تحصيلات را به سوي بحران مي برد. مدل هاي غربي عدم کارايي خود را نشان داده و ثابت کرده اند. در گذشته مثال هاي زيادي بود. يکي از آنها پيدايش و گسترش و رشد فضانوردي در کشور و در دنيا بوده است. هيچ چيز را نبايد کپي کنيم. بايد راه هاي جديد و خوب را جست و جو و پيدا کنيم که کشورمان را به سطح يک ابرقدرت رسانيد. در ميان نخستين خطوط ذکر شده، تحصيلات و علم است.
بايد به آينده با خوشبيني نگاه کرد؟
بي شک.و اگر نه، در هيچ کاري موفق نمي شوي...
چه برنامه اي را براي آينده در پيش داريد؟
راستش را بگويم، طرحي پر سرو صدا و مربوط به فضانوردي!
آزمايشي نامعمول و يا برنامه هاي عجيب و غريب؟
شايد در حرف من ضد و نقيض ديده شود چون همين الآن گفتم که نبايد کارهاي آمريکايي ها را کپي کرد. در گذشته نه چندان دور، خودم را از طرف روسيه به عنوان نامزد براي پرواز در ترکيب گروه "شاتل" پيشنهاد کردم. به نظرم برنامه خوبي به فکرم رسيد که مستقيماً به کارهاي پژوهشي دانشگاه مان ربطي دارد. در اين موقع رؤساي "روس کوسموس" به شوخي گفتند هنوز خيلي جواني بايد يک ذره منتظر باشي تا بالغ شوي! در صورت که "جان گلن" در سن 57 سالگي به فضا پرواز کرد. به هر حال آمادگي سفر فضايي را دارم و تنها بايد تمرين هاي مخصوص را شروع کنم.
سلامتي تان اجازه مي دهد؟
معتقدم از هر کميسيون پزشکي مي توانم بگذرم. اين ديگر شوخي نيست!
شنيديم که مديريت دانشگاه بر کنار شده ايد. چرا؟
مديريت کاري دانشگاه شرايط سني خاصي دارد به همين دليل مرا از اين مقام کنار گذاشتند و به عنوان رئيس دانشگاه انتخاب کرده اند و بدين دليل من امکانات زيادي را به دست آورده ام براي آن که بيشتر از گذشته مشغول عمل شوم. الآن در فرهنگستان علوم هم، تماس ها گسترش پيدا مي کند. من به همراه "باندور" مرکز مونيتورينگ اکولوژي و فناوري اطلاعاتي "آئروکوسموس" را تأسيس کرده يم. در آنجا جالب ترين فناوري هاي مهم و پيشرفته فضايي ساخته مي شود. به طوري که ما در اين زمينه از آمريکايي ها جلو افتاده ايم و آنها اين واقعيت را مي پذيرند. چون "آئروکوسموس" هميشه در مسابقات متفاوت بين المللي برنده مي شود. از جمله در مسابقاتي که خود آمريکايي ها برگزار مي کنند. در وضعيت کنوني فضانوردي ما که هنوز نمي تواند از بحران طولاني مدت خارج شود، يعني تأمين بودجه، کار مراکزي مثل ما کمک مي کند خوش بيني حفظ شود.
يعني خوش بيني هنوز از بين نرفته است؟
مي شود از زاويه هاي مختلف وضع امروز روسيه را ارزيابي کرد. اما من مي خواهم موضوع مهمي را تأکيد کنم: کشور ما به طرف فضا به راه افتاده است. امروز آرزوها و طرح هاي رشد پژوهش هاي فضايي وجود دارد. از جمله در فرهنگستان علوم روسيه برنامه هاي منحصر به فردي به دنيا مي آيند. منظورم هم طرح هاي بي سياره اي، هم بررسي فضاي نزديک است. کار در ايستگاه فضايي بين المللي هم ادامه دارد. اينجا هم مي شود به طرزهاي مختلف ارزيابي و در مورد کارايي آن بحث کرد. ولي همه آنها به هر حال در حال انجام است و فضانوردان ما در آن آزمايش ها شرکت مي کنند. مثل هر کاري، در فضانوردي صعود و سقوط، دستاوردهاي عظيم و پر سر و صدا و دوره هاي "سکوت" هست. براي آن که جريان را درست ارزيابي کنيم، بايد هميشه در ذهن داشته باشيم که انتخاب راه آينده حتماً بر ارزيابي هاي گذشته متکي است. گذشته فضايي وطن ما، عظيم و تخيلي است! ما در سال 2007 جشن 100 سالگي روز تولد کاراليوف، 150 سالگي روز تولد تسالکوفسکي و 50 سالگي پرتاب اولين ماهواره زمين را داشتيم. سه جشن عظيم در طول يک سال. شايد اين هم زمان معمولي نبود. شايد اين يادآوريي بود براي ما و نسل بعدي که بايد جسورانه به جلو رفت.
منبع:نشريه دانشمند -ش 548

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد