آبجی
10th March 2010, 12:19 AM
نيما يوشيج (1276- 1338)
http://rtp.ir/shop/images/pixel_trans.gif علي اسفندياري، مردي كه بعدها به «نيما يوشيج» معروف شد، در 21 آبانماه سال 1276 مصادف با 11 نوامبر 1897 در يكي از مناطق كوه البرز در منطقهاي بهنام يوش، از توابع نور مازندران، ديده به جهان گشود.
او در 62 سال زندگي خود توانست معيارهاي هزارساله شعر فارسي را كه تغييرناپذير و مقدس و ابدي مينمود، با شعرهايش تحول بخشد. وي در همان دهكده كه متولد شد، خواندن و نوشتن را آموخت.
نيما 11ساله بوده كه به تهران كوچ ميكند و روبهروي مسجد شاه كه يكي از مراكز فعاليت مشروطهخواهان بوده است؛ در خانهاي استيجاري، مجاور مدرسه دارالشفاء مسكن ميگزيند.
او ابتدا به دبستان «حيات جاويد» ميرود و پس از چندي، به يك مدرسه كاتوليك كه آن وقت در تهران به مدرسه سنلويي شهرت داشته، فرستاده ميشود.
او نخستين شعرش «قصه رنگ پريده» را در 23 سالگي مينويسد. نيما در سال 1298 به استخدام وزارت ماليه درميآيد و دو سال بعد، با گرايش به مبارزه مسلحانه عليه حكومت قاجار، اقدام به تهيه اسلحه ميكند. نيما در دي ماه 1301 «افسانه» را ميسرايد و بخشهايي از آن را در مجله قرن بيستم به سردبيري «ميرزاده عشقي» به چاپ ميرساند.
وي در 1305 با عاليه جهانگيري ـ خواهرزاده جهانگيرخان صوراسرافيل ـ ازدواج ميكند. در سال 1317 به عضويت در هيات تحريريه مجله موسيقي درميآيد و در كنار «صادق هدايت»، «عبدالحسين نوشين» و «محمدضياء هشترودي»، به كار مطبوعاتي ميپردازد و دو شعر «غراب» و «ققنوس» و مقاله بلند «ارزش احساسات در زندگي هنرپيشگان» را به چاپ ميرساند. در سال 1321 فرزندش شراگيم بهدنيا ميآيد.
اين شاعر بزرگ، درحاليكه به علت سرماي شديد يوش، به ذاتالريه مبتلا شده بود، براي معالجه به تهران آمد؛ معالجات تاثيري نداشت و در تاريخ 13 ديماه 1338، نيما يوشيج، آغازكننده راهي نو در شعر فارسي، براي هميشه خاموش شد. او را در تهران دفن كردند؛ تا اينكه در سال 1372 طبق وصيتش، پيكرش را به يوش برده و در حياط خانه محل تولدش به خاك سپردند.
برخي از آثار نيما عبارتند از:
تعريف و تبصره و يادداشتهاي ديگر،
حرفهاي همسايه،
حكايات و خانواده سرباز،
شعر من،
مانلي و خانه سريويلي،
فريادهاي ديگر و عنكبوت رنگ،
قلمانداز،
كندوهاي شكسته (شامل پنج قصه كوتاه)،
نامههاي عاشقانه
http://rtp.ir/shop/images/pixel_trans.gif علي اسفندياري، مردي كه بعدها به «نيما يوشيج» معروف شد، در 21 آبانماه سال 1276 مصادف با 11 نوامبر 1897 در يكي از مناطق كوه البرز در منطقهاي بهنام يوش، از توابع نور مازندران، ديده به جهان گشود.
او در 62 سال زندگي خود توانست معيارهاي هزارساله شعر فارسي را كه تغييرناپذير و مقدس و ابدي مينمود، با شعرهايش تحول بخشد. وي در همان دهكده كه متولد شد، خواندن و نوشتن را آموخت.
نيما 11ساله بوده كه به تهران كوچ ميكند و روبهروي مسجد شاه كه يكي از مراكز فعاليت مشروطهخواهان بوده است؛ در خانهاي استيجاري، مجاور مدرسه دارالشفاء مسكن ميگزيند.
او ابتدا به دبستان «حيات جاويد» ميرود و پس از چندي، به يك مدرسه كاتوليك كه آن وقت در تهران به مدرسه سنلويي شهرت داشته، فرستاده ميشود.
او نخستين شعرش «قصه رنگ پريده» را در 23 سالگي مينويسد. نيما در سال 1298 به استخدام وزارت ماليه درميآيد و دو سال بعد، با گرايش به مبارزه مسلحانه عليه حكومت قاجار، اقدام به تهيه اسلحه ميكند. نيما در دي ماه 1301 «افسانه» را ميسرايد و بخشهايي از آن را در مجله قرن بيستم به سردبيري «ميرزاده عشقي» به چاپ ميرساند.
وي در 1305 با عاليه جهانگيري ـ خواهرزاده جهانگيرخان صوراسرافيل ـ ازدواج ميكند. در سال 1317 به عضويت در هيات تحريريه مجله موسيقي درميآيد و در كنار «صادق هدايت»، «عبدالحسين نوشين» و «محمدضياء هشترودي»، به كار مطبوعاتي ميپردازد و دو شعر «غراب» و «ققنوس» و مقاله بلند «ارزش احساسات در زندگي هنرپيشگان» را به چاپ ميرساند. در سال 1321 فرزندش شراگيم بهدنيا ميآيد.
اين شاعر بزرگ، درحاليكه به علت سرماي شديد يوش، به ذاتالريه مبتلا شده بود، براي معالجه به تهران آمد؛ معالجات تاثيري نداشت و در تاريخ 13 ديماه 1338، نيما يوشيج، آغازكننده راهي نو در شعر فارسي، براي هميشه خاموش شد. او را در تهران دفن كردند؛ تا اينكه در سال 1372 طبق وصيتش، پيكرش را به يوش برده و در حياط خانه محل تولدش به خاك سپردند.
برخي از آثار نيما عبارتند از:
تعريف و تبصره و يادداشتهاي ديگر،
حرفهاي همسايه،
حكايات و خانواده سرباز،
شعر من،
مانلي و خانه سريويلي،
فريادهاي ديگر و عنكبوت رنگ،
قلمانداز،
كندوهاي شكسته (شامل پنج قصه كوتاه)،
نامههاي عاشقانه