PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ****ازدواج در گذشته -ازدواج در حال****



LaDy Ds DeMoNa
8th March 2010, 10:52 PM
سلام

چند وقت پیش تو کلاس آیین نگارش که بصورت اجباری در ان شرکت کرده بودم یکی یه چیزی گفت که برام تازگی داشت .

اکثر شرکت کنندگان در این دوره شاغل در ادارات سازمانها و شرکتهای خصوصی ؛ بالای 25 سال و مجرد بودند . برخی هم دانشجو و کم سن و سال تر از بقیه بودند .


استاد در پایان کلاس یه درخواستی از همه کرد و اونهم این بود که :

خواهش می کنم ازدواج کنید !!!!



بحث به ازدواج کشید .

یکی از دانشجویان (به قول خودش فیزیک خوان ) حرف تاثیر گذاری زد :


تاحالا دقت کردید تو این دوره زمونه چقده دانشمند و نخبه کم شده !!
دیگه نه گالیله ای هست و نه انیشتنی !!
مردم دیگه اهل خلاقیت نیستند در حالیکه در دورانهای قدیم خلاق تر بودند . . .

پدران و مادرانمون هنگامی که هم سن و سال ما بودند با طروات تر بودند .

تا حالا دقت کردید اکثر دانشمندان های کشورهای غرب اهالی کشورهای جهان سومی هستند !!!

خوب جواب پسره این بود :
محققان ثابت کردند پدر و مادر دانشمندانی چون انیشتن در سنین پایین بچه دار شدند ( 18 تا 24 سالگی )...

چرا ازدواج در سن پایین که در قدیم مرسوم بوده دیگه امروزه مرسوم نیست ؟؟؟؟

چی شد که ازدواج در سنین پایین از مد افتاد !!!!؟؟؟؟؟

چه عاملی تاثیرگذار بودند ؟؟

خانواده ها چون می ترسند بچه هاشون نتونن زندگیشونو اداره کنند.........................

یا دختران که فکر می کنند آزادیشونو از دست می دن ............................................

یا پسران که فکر می کنند زندگی خرج داره .................................................. ........

کجای کار ایراد داره ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟

بیا تو نظرتو بده ؟؟؟؟؟ شاید تو راست بگی . . .

kab
8th March 2010, 11:31 PM
ازدواج :-/

خیلی کلمه آشناییه فکر کنم قبلا اینو جایی شنیدم :-?




مردم باورهاشون رو از دست دادن
پسرها دوست دارن وقتی ازدواج میکنن جلوی همسرشون چیزی کم نداشته باشن
دوست دارن وقتی ازدواج میکنن کسی بهشون ایرادی نگیره
دوست دارن دستشون تو جیب خودشون باشه
دنبال یه زندگی ایده آلن


دختر ها هم از پسر ها بدتر
وقتی که خواستگاری ندارن در و دیوار رو از جا در میارن تا یکی بیاد در خونشون رو بزنه
وقتی یکی پیدا میشه پدرش رو در میارن
البته تقصیر ندارن
چون اونها هم دنبال زندگی ایده آلن







به نظرم زندگی وقتی شیرینه که همسر آدم همسر خوشی و تلخی ها با هم باشه
اینکه دختر خوب نیست دروغه
اینکه کار نیست دروغه
اینکه خونه نیست دروغه
اینکه امکانات نیست دورغه
به نظر من همه چیز هست منتها مردم عادت کردن به اینکه همه چیز رو بزرگ نشون بدن

engeneer_19
8th March 2010, 11:36 PM
سلام.
خانواده الان مهمترين عامل اينن كه جوونا ديگه زود ازدواج نميكنن.از طرفي هم چيزاي مهمتر و مهمي هم هست مثلاً پسرا ميبينن كار ندارن خونه ندارن پشتوانه ندارن واسه چي زن بگيرن؟!!!جوونا راخت طلب شدن به خودشون كمتر سختي ميدن.
به خاطر بيكاري بي پولي پسرا جلو نميان.دخترا هم كه نميشه برن خواستگاري!!!
پدر و مادرهام ميگن بشين درس بخون الا زوده بري شوهر كني و تو سختي زندگي بيفتي.
اين نظر منه و چيزي هست كه اطراف ميبينم.
ممنون از پستت.فدات

Amir
9th March 2010, 12:08 AM
سلام .. اين بحث رو قبلا تو فروم و جاهاي ديگه هم ديدم و اتفاقا يه حرف اساسيه .. و چيزي كه لازمه باطراوت موندن و شاداب موندن دختر و پسر تو دوارن جواني و پايداري عشق و محبت و رفع كمبود هاي جسمي و روحي و عاطفي هستش همين ازدواجه .. تو شرع هم بهش توصيه موكد شده و به نظر خودم كسيكه اين راه رو انتخاب ميكنه ذهنش رو از ساير مسائل انحرافي پاك ميكنه و در حقيقت با پذيرفتن يك مسئوليت تو را استقلال مادي و معنوي قدم ورميداره .. اما چرا اينقد سن ازدواج ها رفته بالا ..

اينكه بگيم مسائل مادي بي تاثيره كاملا اشتباهه به هر حال يه مانع بزرگ همين مسئله است اگه شغل با درامد مكفي نباشه و امنيت شغلي در كنارش نباشه چطوري ميخواييم مسئولت يه نفر ديگه رو به عهده بگيريم .. پس يه شغل و يه سرمايه حالا نميگيم انچناني لازمه قسمت مالي زندگي هستش .. عشق هايي كه تنگاني مالي برميخورن بعد از يه مدتي بيرنگ خواهند شد .. و امار طلاق تو كشور هم نشون دهنده همينه ...

ولي ايا همه مسئله همين مسئله ماديه ؟ اينم قبول ندارم .. اهميت و شوق به ازدواج از بين رفته و دليلشم اينكه جامعه و خانواده به طور اساسي به ازدواج فرزندانشون فكر نميكنند و ميندازنشون تو پروسه كنكور و ليساني و فوق لياسني و كار و خونه و ماشين و ..بعدشم يه ادم خسته رو داريم كه حسي براي مسئوليت پذيري نداره .. دلايل خيلي زياده اما مهم اينكه اين مسئله نتيجه خيلي براي يه جامعه داره .. مسائل روحي و رواني كه داريم ميبنيم .. احساسات به بن بست خورده .. انحرافات اخلاقي .. كه تاثير زيادي تو همه ادما داره و نميشه انكارش كرد ثمره اين ديري ازدواجه .. قبل از اينكه به يه بحران اساسي برسيم بايد فكري بكنيم

moji5
9th March 2010, 12:25 AM
مهم دیر ازدواج کردن نیست
مهم اینه که ازدواجت از روی اساس باشه.
قبلا" اساسس این بوده که میرفتن خواستگاری و همه چیز تموم بود.
جالبیش اینجاست که خیلیم خوش بودن.
اما الان همون ادمای گذشته هم نمیتونن خوب زندگی کنن.
من ادمای زیادی رو دیدم که وقتی زندگیشون با اهنگ دوره ما یکی شده همه چیزشون رو از دست دادن.
واقعا" چی عوض شده.چی گم شده.
الان باید بر چه اساسی ازدواج کرد.
احساسه خوبی از ازدواج ندارم چون میبینم وقتی میخوام ازدواج کنم باید به مسائلی مثله پول اینده شغلش قیافش چه میدونم به باباش به همه چی باید نگاه کنیم غیره خودش
انگاری خوده طرف مهم نیست.
این منو اذیت میکنه
از طرفه دیگه دختر ها هم خیلی تغییر کردن
البته من نمیتونم بگم تغییرشون به سمته خوبی بوده یا نه
کاش بشه کاری کرد که وقتی میخوای ازدواج کنی به ازدواج فکر کنی نه به داشتنه یه معامله سوداور

moji5
9th March 2010, 12:29 AM
واقعا" کی کم اورده
دخترا یا پسرا
یا خونواده از تربیت بچه ها
یا جامعه از تحمله باره زیاده خواهی ما
انگاری دنیا هم دلش از ما گرفته مخصوصا" تو ایران که روابط زناشویی خیلی افتضاح شده.
انگاری خدا رفته دیگه دوسمون نداره.عشق هم بخوای دنبالش بگردی تو کشورای خارجی هم واقعی تره هم موندگار تر
موندم مشکل از کجاست
دخترا یا پسرا

kab
9th March 2010, 12:30 AM
کاش بشه کاری کرد که وقتی میخوای ازدواج کنی به ازدواج فکر کنی نه به داشتنه یه معامله سوداور


این حرف رو باید با طلا نوشت

LaDy Ds DeMoNa
9th March 2010, 12:36 AM
راستش وقتی می بینم خونه پدرم راحترم ، همه چی سرجاشه ، همه چیز پیرو یه نظم خاصیه
خودمم آزادیمو رو دارم کاری هایی که دوست دارم انجام می دم
شاید از ازدواج می ترسم چون اونها رو از دست می دم . . ..

برخی از دوستانم متاسفانه متارکه کردند ( هرکدوم به دلایلی ) اینطوری دیگه بیشتر می ترسم !همین باعث می شه پدر و مادرها حس کنن دخترشون تو خونه بمونه بهتره تا اینکه بره طلاق بگیره برگرده

ضمنا به شخصه پسرا ها رو مادی گرا می دونم چون همشون اینروزا به خواستگاری دخترایی می رن که شاغل باشن پس انداز داشته باشن و . . . حتی در مراسم خواستگاری از نوع قرارداد کاری دخترخانم ها هم سوال می کنن !!!!!!

مسخره است !!!

MAHDIAR
9th March 2010, 12:57 AM
اینجا کلیک کنید.
دلایل فرار آقایون از ازدواج

چرا برخی از آقایون ترجیح می دهند که ازدواج نکنند و مجرد باقی بمانند؟ تحقیقات حاکی از این مطلب هستند که 35% از مردانی که در سن ازدواج قرار دارند تمایلی به ازدواج ندارند. گفته می شود که این افراد بین 25-30 ساله هیچ گونه علاقه ای حتی به صحبت کردن در مورد مبحث ازدواج هم ندارند. یکی از دلایل عمده این مسئله آن است برخی از این افراد در خانواده های کم توان مالی به دنیا آمده اند و در محدودیت و به دور از مهر و عطوفت رشد کرده اند و لذا اساساً نسبت به همسر، فرزند، و زندگی مشترک دلسرد هستند و حس خوبی ندارند. این افراد به دلیل سختی ها و مرارت هایی که در کودکی خود متحمل شده اند، دارای اعتماد به نفس پایینی هستند، بر این باورند که توانایی خوشبخت کردن نفر دومی را ندارند، و نمی خواهند زیر بار مسئولیت زندگی بروند. باید توجه داشت زمانیکه زن و مرد یکدیگر را دوست داشته باشند و برای هم ارزش قائل باشند، ازدواج خود را به منزله یک اشتراک قابل تحسین جلوه می دهد و زوجین را از مزایای بیشماری بهرمند می نماید.
از سوی دیگر برخی از آقایون هم هستند که تصور می کنند فقط زمانی آمادگی ازدواج را دارند که سایر جنبه های زندگی آنها به حد کمال رسیده باشد: از دانشگاه فارغ التحصیل شده باشند، شغل خوبی داشته باشند، سفرهای متعددی به اقصی نقاط جهان رفته باشند، با دوستان خود تجربه های زیادی را کسب کرده باشند و ...برای برخی از افراد ازدواج یکی از مهمترین وقایع موجود در زندگی است. اغلب مردها نامزد خود را به چشم یک زن و نه همسر نگاه می کنند و در همان مقاطع ابتدایی ارتباط او را می سنجند تا دریابند که آیا علایق و سلیقه های مشترکی در زندگی دارند یا خیر.
بر اساس تحقیقات تیم آکادمیک دانشگاه راجرز نیوجرسی تحت عنوان "پژوهش بین المللی ازدواج" و با همکاری محققانی از سراسر جهان این گروه به دلایل عمده عدم تمایل آقایون به ازدواج دست پیدا کردند که در ذیل شرح مختصری پیرامون آنها خواهیم داشت.
ترس از تعهد
برخی از آقایون دچار نوعی درگیری ذهنی با عنوان "ترس از تعهد و سر سپردگی" هستند. این بدان معناست که تمایلی ندارند که مابقی عمر خود را تنها با یک خانم سپری کنند. آنها تصور می کنند که خیلی راحت می توانند زنهای مختلفی را برای زمانهای کوتاهی راضی کنند، اما راضی نگه داشتن یک خانم برای 40 سال و یا بیشتر کار دشواری است. البته نباید فراموش کرد که در این قسمت گروه دیگری از آقایون هم وجود دارند که اصلاً چیزی در مورد روابط بلند مدت نمی دانند و چون از ابتدا کلیه روابط عاطفی آنها دوام زیادی نداشته به این نوع عشق ورزی عادت کرده اند و به همین دلیل کوچکترین تمایلی به ازدواج از خود نشان نمی دهند.
برداشت غلط از ازدواج
برخی از آقایون تصور می کنند که ازدواج یعنی "پایان زندگی". آنها فکر می کنند که اگر ازدواج کنند دیگر قادر نیستند از زندگی لذت ببرند. دائماً افکار منفی در مورد زندگی مشترک در ذهن آنها رخنه می کند و بیشتر از این مسئله می ترسند که با انتخاب یک شریک برای همیشه زندگی جنسی آنها به بن بست می رسد. به هر حال هیچ یک از این تصورات صحت ندارند. متاسفانه برخی از آقایون به بی بند و باری عادت کرده اند و ازدواج برای آنها به منزله زنجیری است که به دور گردنشان می افتد و زمام امور را از دستشان می گیرد و به همین دلیل از ازدواج فراری هستند. شاید به خاطر تصورات غلطی است که این افراد از ازدواج دارند. لازم به ذکر است که آمار و ارقام موسسه ملی روانشناختی گویای این مطلب است که افراد متاهلی که از زندگی مشترک خود راضی هستند خیلی بیشتر از افراد مجرد از زندگی خود لذت می برند و به طور کلی انسانهای خوشحالتر، با نشاط تر و سرزنده تری هستند.
مسائل مالی
برخی از آقایون به این دلیل از ازدواج کردن سرباز می زنند که تمایلی به تقسیم اموال خود با کس دیگری ندارند. آنها می دانند که به محض اینکه زیر یک سقف بروند مجبور می شوند درآمد و کلیه دارایی هایشان را با همسر خود تقسیم کنند و این کاری است که هیچ تمایلی نسبت به انجام دادن آن ندارند. برخی از مردها آنقدر خودخواه هستند که به هیچ وجه دوست ندارند با افرادی ارتباط برقرار کنند که چیزی از آنها طلب کنند.
دلبستگی های فردی
برخی از مردهای جوان تعلق خاطر بسیار زیادی به مادر و پدر خود دارند که اصطلاحاً به این جور افراد "پسرهای مامانی" گفته می شود. بعضی از آقایون تصور می کنند که اگر ازدواج کنند با این کار خود به مادرشان بی توجهی کرده اند. همچنین این امکان هم وجود دارد که همسر جدید مانند مادر تحویلشان نگیرد و مجبور می شوند از لاک کودکی خود بیرون بیایند و بزرگ شوند؛ و چون از بزرگ شدن می ترسند نمی توانند زیر بار مسئولیت بروند به همین دلیل از ازدواج دوری می کنند.
تجربیات تلخ گذشته
همانطور که می دانید هر تجربه ای که در زندگی بدست می آوریم تاثیری زیادی بر روی تصمیمات آتی ما می گذارد. اگر مردی در رابطه قبلی خود شکست خورده باشد، در انتخاب شریک زندگی بیش از اندازه وسواسی می شود. زمانیکه قلب اینگونه افراد برای اولین بار زخم خورد مرهم گذاشتن بر روی آن کار ساده ای نیست و جبران آسیب های روانی گذشته دشوار می نماید. این قبیل افراد بیش از اندازه محتاط می شوند و تنها یک خاطره بد، کلیه ابعاد زندگی آنها را تحت الشعاع قرار داده، نسبت به همه بدبین می شوند و به طور کلی تغییر کرده و تا ابد خیال ازدواج ا از ذهن خود پاک می کنند.
برخورداری از سرگرمی های مختلف
برخی از آقایون هستند که خارج از حیطه شغلی برای خود سرگرمی های بیشماری درست می کنند و دیگر آنقدر وقت ندارند که بخواهند به زن و تشکیل زندگی فکر کنند. به عنوان مثال این روزها بسیار مشاهده می شود که مردهایی در سنین 25- تا 30 از محل کار که به خانه باز می گردند مشغول بازی های کامپیوتری می شوند و یا وارد اینترنت شده و عضو کلوپ های ارتباطی می شوند. در واقع شغل دومشان بازی با کامپیوتر است. این افراد عضو کانون های آنلاین بازی یا دوستی می شوند و وقت ارزشمند خود را برای ساعت های متمادی در این دنیای مجازی و فضای خیالی هدر می دهند.
عدم مسئولیت پذیری
با شروع زندگی مشترک وظایف زوجین سنگینتر می شود و باید بیش از گذشته تلاش کنند. از همان ابتدا باید به فکر مسائل زیادی نظیر ورود بچه به زندگی هم بود. وظیفه حمایت و پشتیبانی از کودک در وهله اول بر عهده پدر می باشد. برخی از آقایون تمایلی ندارند که زیر بار مسئولیت های بیشتر بروند و تصور می کنند که تنها با فرار از ازدواج می توانند از بار سنگین مسئولیت های روزمره شانه خالی کنند، غافل از اینکه زندگی سرشار از مقوله های چالش برانگیزی که همه روزه بر آنها تحمیل می شود و اگر همراه با شریک زندگی خود با آن مشکلات روبرو شوند خیلی راحتتر از پس آنها بر می آیند.
ارضای نیازهای جنسی
این روزها آقایون خیلی راحت تر از گذشته می توانند نیاز های جنسی خود را برآورده سازند به همین دلیل نیازی نمی بینند که تنها یک شریک مادام العمر برای خود انتخاب کنند. شاید این افراد متوجه نیستند که از نظر روانشناسی مردی که تنها با یک زن برای مدت زمان طولانی ارتباط جنسی برقرار می کند به لذات فیزیکی و روانی بیشتری دست پیدا می کند.
ترس از طلاق
مردها تصور می کنند که با ازدواج نکردن می توانند از طلاق و ریسک های مالی که به همراه دارد جلوگیری بعمل می آورند. آنها به دایی، عمو و نزدیکان خود نگاه می کنند و چون می بینند که آنها از زندگی خود راضی نیستند به فکر فرو می روند که ممکن است اتفاقی مشابه برای آنها هم پیش بیاید، به همین دلیل از خود تمایلی برای ازدواج نشان نمی دهند.
ترس از تغییر و تحول
آقایون تصور می کنند که با ازدواج باید تغییرات شگرفی را در زندگی خود متحمل شوند و بر سر مسائل زیادی با طرف مقابل مصالحه و سازش داشته باشند. از آنجایی که به روال عادی زندگی روزمره خود عادت کرده اند، تمایلی به ایجاد تغییر و تحول در زندگی ندارند.
فشار اجتماعی
از طرف جامعه و اطرافیان خود هیچ گونه فشاری را برای تشکیل خانواده احساس نمی کنند. در خانواده های اصیل و با فرهنگ مرسوم است که وقتی پسر خانواده از نظر شخصیتی به رشد کامل می رسد، والدین او را به ازدواج و تشکیل زندگی مشترک تشویق می کنند اما در برخی از خانواده ها این نوع تشویق ها و دلگرمی دادن ها وجود ندارد و از اینرو جوان حمایت و پشتیبانی کافی برای قدم برداشتن در راه ازدواج را حس نمی کند.
لذت بردن از تجرد
دوست دارند تا جایی که ممکن است از زندگی مجردی خود لذت ببرند. متاسفانه بعضی از جوانان با الگو برداری های غلط از اطرافیان فکر می کنند که اگر ازدواج کنند درب کلیه ی لذت های زندگی بر روی آنها بسته خواهد شد. این در حالی است که اگر انتخاب آنها صحیح باشد می توانند با همسر خود خوشی هایی را تجربه کنند که در زمان مجردی رویای آنرا هم نمی توانند در سر بپرورانند.

kab
9th March 2010, 01:08 AM
ضمنا به شخصه پسرا ها رو مادی گرا می دونم چون همشون اینروزا به خواستگاری دخترایی می رن که شاغل باشن پس انداز داشته باشن و . . . حتی در مراسم خواستگاری از نوع قرارداد کاری دخترخانم ها هم سوال می کنن !!!!!!

مسخره است !!!



مهسا خانوم یه مقدار بی انصافی میکنید

اصلا این طوری نیست

شاید براتون جالب باشه

من تا یک سال پیش به مادرم میگفتم اصلا دوست ندارم با زنی که شاغله ازدواج کنم فکر میکردم مهمترین وظیفه زن رسیدن به زندگی و تربیت بچه ایه که باعث افتخار پدر و مادرش باشه
گذشت و گذشت
تا اینکه یکی از دوستانم که خیلی هم پسر آقایی بود و هم فکر من
درست 37 روز بعد از ازدواجش تصادف کرد و به رحمت خداوند رفت
نتیجه چی شد؟
همسرش که یه خانوم نو عروس بود برگشت به خونه پدری و سر بار اونها شد


امروز نمیگم که زن باید شاغل باشه
ولی میگم بهتره بتونه گلیم خودش رو از آب بیرون بکشه
شاید یه روزی قرار باشه دیگه من نباشم و خانواده ای هم در کار نباشه که همسرم بتونه به اونها تکیه کنه
اونوقت تکلیف چیه؟



حرف بدی میزنم؟

hossein_music
9th March 2010, 01:11 AM
سلام
ممنونم که منو به این تاپیک دعوت کردین .

همه حرفای دوستان خوندم ولی خودم هیچ نظری ندارم
چون به ازدواج فکر نمیکنم.

moji5
9th March 2010, 01:31 AM
کی میگه افراده بالای فلان سن دیگه علاقه ای به ازدواج ندارن
من که میگم خیلی هم بیشتر علاقه دارن
ولی میترسن
از اینکه نتونن رابطه موفقی داشته باشن
فکر کنم بتونیم رد پای نبوده انسانیت رو تو این مشکلات پیدا کنیم.
انسانیت چیزیه که خیلی وقته از بین رفته.
انسانیت که نباشه دروغ میاد نامردی میاد بی معرفتی میاد ولی بجاش دوست داشتن میره شخصیت میره احترام میره در کل عشق و زندگی هم باهاش میره.
چیزی که خیل اذیتم میکنه اینه که واقعا" چرا باید ماها که الان گله جوونی مونه بشینیم عینه پیره مردا گله کنیم درد و دل کنیم که چی مشکلاتمون گره خورده.
این جابجایی خیلی کارا رو خراب میکنه.من باید الان به فکره اینده خودم خونوادم و اگه بشه جامعه باشم ولی ...

پديده
9th March 2010, 02:20 AM
با سلام خدمت مهسا جان عزيز :

از اينكه بنده را قابل دانسته و به اين بحث دعوت نموديد بسيار ممنونم .

در مورد اينكه مي فرمايند دانشمند كم شده و ديگر انيشتين و گاليله نداريم !!!

در اين خصوص به عرض برسانم كه اتفاقا دانشمند و روشنفكر و نوانديش و نو ايده بسيار داريم / اما :

اولا - چماقدار زياد داريم كه بر سر روشنفكر و دانشمند بكوبد و فكر و انديشه را نفي كند .

ثانيا - شما فكر مي كنيد كه دانشمندان چه كساني بودند ؟؟!! فكر مي كنيد اگر يك دانشمند واقهي و متفكر در پاركي روي صندلي كنار شما بنشيند و با شما كلي بگو بخند كند و اگر كسي از انجا عبور كرد و اون دانشمند رو شناخت و به شما گفت كه اين بابا فلان دانشمنده / شما چقدر اين واقعيت را مي پذيريد كه اون بابا واقعا دانشمنده ؟؟!!! پر واضح است كه نه مي پذيريد و نه باور مي كنيد و تازه مسخره اش هم مي كنيد كه هه هه هه آره دانشمنده !!! برو بينيم باااااااااااااااااا !!!
اين را آنقدر به ما گفته اند و ياد داده اند كه مسخره كردن و باور نكردن ديگران برايمان فرهنگ شده است .

مطلب بعد اينكه متاسفانه چون مخارج زندگي زياد است و يك مرد واقعا به تنهايي نمي تواند بار آن را به دوش بكشد / خانواده ها ترجيح مي دهند كه عروسشان نيز در مخارج سهيم باشد و بيشتر به دنبال دختر كارمند هستند و اين واكنش از كنش غير عادي و بسيار بد تورم صورت مي گيرد كه واقعا اپيدمي شده .
در هر صورت بنده هميشه به دانشجويانم گفته ام كه ( عاقلانه ازدواج كنيد و عاشقانه زندگي كنيد ) .

به اميد شاد كامي همه عزيزاني كه در شرف ازدواج هستند
ارادتمند همه - بروجرديان

Admin
9th March 2010, 07:34 AM
قبل اینکه رد بشی کمی توجه کن ..!


خب از نظرات خیلی از دوستان بهره بردیم که خود جای بسی شکر داره که اطلاعات خیلی از دوستان در این حد بالاست.

اما دلایل دیرکرد در ازدواج چیه ؟

به نظر من چند دلیل بیشتر نیست.

1. جوانها درک درستی از زندگی مشترک و عشق و عاشقی ندارن

از یکی می پرسن ، آقا پسر چرا زن نمی گیری ؟

میگه عاشق هر کسی شدم دست رد به سینه ام زده.

از یکی می پرسن ، دختر خانوم چرا شوهر نمی کنی ؟

نخیر ، من قبل از ازدواج باید حتما با شوهر آینده ام آشنا باشم و اخلاقش رو بلد بشم ... مگر بدون آشنایی ممکنه ؟ {i dont want to see}

قدیما اول عاشق که میشدن جواب نه به مادر پسر داده میشد و به پسر به مرور و با آرامی اعلام می شد تا تو ذوق بچه نخوره ...

الان پسره به دختره پیشنهاد ازدواج میده.
بدون مقدمه چینی و ... میگه ... نــــــــــــــــــــــه ..!!!

دختره عاشق پسره میشه ، بدون مقدمه چینی بهش میگن نــــــــــــه!!!!!

به نظر من خیلی از جوان های ما الان درک درستی از عشق و عاشقی و علاقه ندارن.

فکر می کنن اول باید عاشق شد بعد ازدواج کرد.

قدیمی ها چیزهایی می دونستن که می گفتن بی خودی نیست که ...

قدیما می گفتن شما زن بگیر خدا عشقو تو دلت می اندازه.

این معنیش اینه که همه می تونن عاشق همه بشن حتی بودن کسانی که از هم متنفر بودن و بعدا یه دل نه صد دل عاشق هم شدن ، دلیلش هم برمیگرده به رابطه ای که با هم داشتن.
پس قبل از هر چیزی باید این تفکر رابطه ی قبل از ازدواج رو در جوانها حل کرد که شما می تونی عاشق هر فردی بشی پس به خواستگارات جواب نه رو هوا نده که بهت جواب نه رو هوا میدن .... ;)

دختر مردم رو سر کار نذار که یکی دیگه سر کارت میذاره ... ;)

تنها راه حل این موضوع هم اینه که خود جوانها بهش بیشتر فکر کنن و تصمیم بگیرن که چنین رفتار نکنن و به حرف روانشناس ها اعتماد کنن... ولا غیر.
چرا که قبلا رابطه ی بین دختر ها و پسر ها اینقدر زیاد نبود و این مشکل تنها ناشی از این میشه که رابطه ها زیاد شده...

2. بی توجهی به شرایط طرفین توسط جوانها:

مادر میگه ، دخترم این پسره خانواده اش خوب نیست.
پدر میگه ، پسرم این دختره خانواده اش رو دیدیم ، اصلا مثل ما نیستن و نمی تونیم باهاشون بسازیم.

جوان میگه .... نهههههههههههه من اینو می خوام.

یا اون یا مرگ ... {thumbs down}

این یعنی بی توجهی به حرف پدر و مادر و تجربه ی این ها ...
این یعنی کوری موقت در مقابل شرایط موجود.

به جرات می گم ...

تنها کسانی می تونن در ازدواجشون موفق باشن که شرایط خانوادگی ، فرهنگی ، فکری و اعتقادی یکسان یا خیلی نزدیک به همی داشته باشن ..!

پس فکر این نباش که فلان دختر چشاش خیلی خوشگل و نازه ...
فکر این نباش اون پسره موهای سیخش ناز شده ...
فکر این باش که اون پسر یا دختر چه شرایطی داره ... آیا فردا می تونی با اون آرایش غلیظ دختره کنارش تو خیابون راه بری ؟
آیا اعتقاداتت بهت اجازه میده که با اون پسری که نماز نمی خونه و روزه نمی گیره و موهاش سیخه زندگی کنی ؟
آیا دوست داری در آینده ات پسر و دخترت شبیه همین پسر ها و دختر ها بشه ؟

آیا بهت بر نمی خوره که به چادر سر کردنت بگن امل بازی ؟
به لباس پوشیدنت بگن آخوند بازی ؟

خب چرا ... حالا که دقت می کنیم می بینیم تو ازدواج تنها ما نیستیم ... طرف های مقابل هم هستن.

اعتقادات خانواده ی پسر و دختر ، اعتقادات فامیل هاشون و حتی رسم و رسوم های هر دو خانواده ...
اخلاقیات هر دو خانواده ... شغل پدر دختر یا پسر ...

آیا این دختر خوشگله یا آقا پسر خوش تیپ باباش نون حلال بهش داده ؟
باباش مرد شرافت مندی هست ؟
آیا اصلا خانواده ها همدیگه رو قبول دارن ؟

اگه قبل از زندگی مشترک جوانها به این مواردی که اشاره کردم تک تک عمل کنن مطمئن باشن بدون عشق و عاشقی هم می تونن زندگی خوبی داشته باشن.
چون همه کمکشون می کنن که زندگیشون شیرین تر بشه ...

پس دقت کنید که هر یک از این مواردی که اشاره کردم می تونه خانمان بر انداز باشه ... {worried}

3. زندگی سخت تر شده و پول حرف اول رو میزنه

برای سربازیم رفتم امریه بگیرم.

بهم می گن شما هیچ کدوم از شرایط ما رو نداری ، پس فقط باید شرایط دار بشی ...
منم برگشتم گفتم باشه من می خوام شرایط دار بشم ... چیکار کنم.

میگن باید زن بگیری ... :-o
منم با خنده گفتم چشم من زن می خوام بگیرم فقط بگید حقوق یه سرباز متاهل تو این 17 ماه دوره ی سربازی ماهی چقدر با حقوق سرباز مجرد فرق داره. ( تازه گفتم لیسانس )

مسئولش گفت سرباز لیسانس مجرد 60 تومن میگیره.

متاهل 75 تومن. :))

من یه حسابی کردم و گفتم که باشه من خرجم به فرض همون 60 تومن بشه.
یعنی اینها برای زن آینده ی من 15 تومن گذاشتن کنار که شکمش رو سیر کنم ...

تازه هدیه ، شام بیرون ، شام خانوادگی ، هدیه های جور وا جور عید ها ، سرویس های طلا و ... رو من با همون 60 تومن پرداخت کنم.

یه حساب کتابی کردم و دیدم 17 ماه بخوایم فقط نون خالی بخوریم فکر می کنم بازم پول کم بیاریم ... {i dont want to see}

می خوام اینو بگم ... وقتی دولت این ریزه کاریها رو حل نکنه ... منه جوون چطور زن بگیرم ؟

وقتی میری خواستگاری می گن خونه داری ؟ ماشین داری ؟
من چطور زن بگیرم ؟

وقتی میگی هزینه ی یه خواستگاری و عقد کوچولو حداقل چقدره ؟ بهت میگن ...

حلقه و سرویس طلا و شام و نهار و جشن و کیک و .... به همراه ماه عسل ( که معمولا کوفت میشه ) باید باشه ..!

وقتی میگی یه عروسی می خوام بگیرم هزینه اش چی میشه ؟ بهت میگن ...

تالار و شام و کل فامیل + دوستان و آشنایان و همکلاسی های دانشگاه و مدرسه و ... همگی ضرب در 2

سرویس های طلا + لباس عروس + آرایش عروس ( اینها شده جزئی از ازدواج یعنی خانوم حتما 1 میلیون بابت دو تا خط روی چشاش نده که زندگی تلخ میشه ...! )

لباس عروس هم که اگه خانوم ها نپوشن تا آخر عمر حصرت می خورن ...
نخیر مامانم باید منو تو این لباس ببینه ... نمی شه چادر سفید زشته و ارزونه ...! ( قابل توجه بخصوص دختر خانوم ها )
منو باید مامانم و بابام و مادر بزرگم و خاله ام و عمه و کل شهر تو این لباس ببینن.

مردم چی میگن ؟ نمی گن اینها امل هستن ؟

گروه کنسرت ما چی میشه ؟
عکسمون چی میشه ؟ من فلان آتلیه باید دو میلیون عکس با لباس خوشگل عروسی بندازم ( والا من عروسی ندیدم که با اون همه روغن و گریس روی صورتش خوشگل بشه {i dont want to see} )

راحت میگم ...

تا وقتی این عادت ها رو ما کنار نذاشتیم ... توقع زن گرفتن از پسرا نداشته باشین چون می خوره تو ذوق آدم.

والا قدیما خواستگاری یه حلقه ی کوچولو + یه شام خانوادگی بیشتر نبود.

والا عروسی ها یه چلوکباب تو خونه ی عروس یا داماد + یه ترانه با ضبط همسایه نبود ...

پس عادت بد رو ترک کنیم ... هزینه های رو کم کنیم تا ببینیم میشه خوشبخت شد یا نه.

مهسا خانوم گفتند که ....

خواستگارهای من اول به شغلم اهمیت میدن تا خودم.
خب وقتی اینها رو ازشون بخوای منم اول به جیب بابات و خودت کار دارم تا هزینه های عروسی به قول خیلی ها آبرو مند رو در بیارم ... ;)

4. جوانها به توصیه ی بزرگترها کمتر عمل کرده و بیش از حد خود رای شدند ، در اصل حرفهای قدیمی ها کهنه شده ..!

پدر میگه ...
پسرم از قدیم گفتن مرد باید روی زنش کنترل داشته باشه.

مادر میگه ...
دخترم از قدیم گفتن دختر باید ریز بخنده و تو آداب معاشرت این چیزا رو رعایت کنه ...

دختر و پسر اولین فکری که می کنن اینه که ...

ما نسل جدیدیمو اینها قدیم ... پس همه ی حرفهاشون قدیمی و کهنه و ... است.
به نظر من والا حرفهای قدیمی نو تر از این حرفهای به اصطلاح روشن فکرانه است.

کمی تو عمق این حرفها فکر کنیم مطمئنا می بینیم که هر کدوم از روی تجربه ای زده شده و اگه ما نخوایم از تجربه ی قدیمی ها بهره ببریم باید بگیم که کوته نظر و فکر هستیم ... ;)


من برای این نوشته ها یه ساعت وقت گذاشتم ... شما 5 دقیقه ای بخونش و سعی کن بهش عمل کنی ...


یا حق

kab
9th March 2010, 08:47 AM
آقای بروجردیان عزیز واقعا جالب بود {applause}

آقا مصطفی خیلی قشنگ نوشته بودی {applause}

ولی داداش من همیشه هم این طور نیست {loser}
خیلی از خانوم ها هم خودشون و هم خانوادشون خیلی رعایت میکنن
که البته یه مقدار تعدادشون کمه 8->

در ضمن 75 هزار تومن که خیلی خوبه {thumbs up}
مطمئنی 75 تومن میدن
میدونی با 75 تومن چه زندگی عاشقانه ای میشه شروع کرد
سرشار ازعشق
چه حالی میده نون و عشق خوردن :x

LaDy Ds DeMoNa
9th March 2010, 01:32 PM
با سلام خدمت مهسا جان عزيز :

از اينكه بنده را قابل دانسته و به اين بحث دعوت نموديد بسيار ممنونم .

در مورد اينكه مي فرمايند دانشمند كم شده و ديگر انيشتين و گاليله نداريم !!!

در اين خصوص به عرض برسانم كه اتفاقا دانشمند و روشنفكر و نوانديش و نو ايده بسيار داريم / اما :

اولا - چماقدار زياد داريم كه بر سر روشنفكر و دانشمند بكوبد و فكر و انديشه را نفي كند .

ثانيا - شما فكر مي كنيد كه دانشمندان چه كساني بودند ؟؟!! فكر مي كنيد اگر يك دانشمند واقهي و متفكر در پاركي روي صندلي كنار شما بنشيند و با شما كلي بگو بخند كند و اگر كسي از انجا عبور كرد و اون دانشمند رو شناخت و به شما گفت كه اين بابا فلان دانشمنده / شما چقدر اين واقعيت را مي پذيريد كه اون بابا واقعا دانشمنده ؟؟!!! پر واضح است كه نه مي پذيريد و نه باور مي كنيد و تازه مسخره اش هم مي كنيد كه هه هه هه آره دانشمنده !!! برو بينيم باااااااااااااااااا !!!



سلام جناب بروجردیان
حضور شما در انجمن باعث افتخار ماست .

در رابطه با پست اولی که زدم منظورم این بود که طی بررسی های انجام شده ثابت شده که دیر ازدواج کردن و دیر بچه دار شدن تاثیر بسزایی در نسل آینده می زاره

برای همین توصیه می کنند انسانها زود ازدواج کنند تا نسل های آینده پویاتر باشند .

همچنین با ازدواج زود هنگام خیلی از نیازهای روحی و . . . انسانها رفع می شه که ما اونها نادیده می گیرم
اصلا مشکل ما همینه به فرعها خیلی اهمیت می دیم تا اصل ها !!!


نیازههای روحی و جسمی ما کم اهمیت تر از نیازهای رفاهی شده ( مثل مادیات )!!!


شاد زیستن رو فراموش کردیم با اینکه دوروبرمون رو امکانات فراوان پر کرده !!

آبجی
9th March 2010, 01:41 PM
اينم قبول ندارم .. اهميت و شوق به ازدواج از بين رفته و دليلشم اينكه جامعه و خانواده به طور اساسي به ازدواج فرزندانشون فكر نميكنند و ميندازنشون تو پروسه كنكور و ليساني و فوق لياسني و كار و خونه و ماشين و ..بعدشم يه ادم خسته رو داريم كه حسي براي مسئوليت پذيري نداره .. دلايل خيلي زياده

درسته اگه الان تو جامعه دقت كني كمتر كسي به فكر ازدواج هست و از هر كسي كه ميپرسي چر اازدواج نميكني ميگه {i dont want to see} چرا خودمو تو دردسر بندازم:-o

متاسفانه الان ازدواج رو دردسر ميدونند ولي زمان قديم نه منظورم زمان پدر مارهامون هست اونا ميگفتن كه اگه ازدواج كني بركت مياد تو زندگيت ولي الان كسي زياد به اين چيزا توجه نميكنه نميدونم چرا شايد به خاطر تفاوت نسل ها هست شايد هم ...

آبجی
9th March 2010, 01:55 PM
واقعا" کی کم اورده
دخترا یا پسرا
یا خونواده از تربیت بچه ها
یا جامعه از تحمله باره زیاده خواهی ما

جامعه رو كي درست كرده ؟؟؟ خود ما

فرهنگ رو كي ؟؟؟ اونم خود ما

خودمون هستيم كه همه چي رو درست كرديم حالا خوب يا بد ، درست يا غلط

پس اگه به خودمون برگرديم خودمون اسون تر بگيريم ميبينم كه زندگي چقدر اسونه و به اون سختي ها هم كه فكر ميكني نيست و چقدر شيرين و لذت بخش

پس مهم خودمون هستيم اين خودمون و خانواده مون هستيم كه تعيين ميكنيم كه شرايط ازدواجمون سخت باشه يا اسون .

حرف كم اوردن نيست حرف مادي گرايي هست ، حرف چشم و هم چشمي هست .

مثلا : وقتي يه دختر خانم ميبينه كه خواهر بزرگترش مهرش مثلا 100 سكه هست اونم چند سال پيش مياد چرتكه ميندازه {big green} و اون 100 تا رو ميكنه 200 تا . يا وقتي كه تو مراسم خواستگاري خانواده داماد ميگن مثلا ما مهر عروس بزرگمون 100 تا هست مهر اين عروس هم 100 تا كه خانواده عروس ميگن بيشتر بشه و خانواده داماد هم قبول ميكنند و تعداد سكه ها افزايش پيدا ميكنه اون وقت فكر كن اگه اون خانواده 5 تا پسر داشته باشه مهر عروس پنجم چند تا سكه ميشه ؟؟؟:-?

اينا هست كه شرايط ازدواج رو سخت ميكنه و باعث ميشه كه جوونها سمتش نرن

يا همين بحث درمورد وسايل منزل هست ( دوباره روز از نو روزي از نو ) دختره ميگه كه چرا فلاني اين وسيله رو بايسد داشته باشه ولي من نه !!! چرا فلاني بايد اين خونه رو داشته باشه ولي من نه !!! چرا من نبايد بالاتر از فلاني باشم !!!

و خيلي چرا هاي ديگه ... .

پس ميبيني خودمون سختش كرديم و داريم مدام سخت ترش ميكنيم .

اين مثل اينه كه بخواي توي يه ليوان بيش از حد گنجايشش توش اب بريزي و اخرش هم اين ميشه كه اب از ليوان سر ريز ميشه . اخر اين كار هم اينه كه جوونها چه دختر چه پسر قيد ازدواج رو متاسفانه ميزنند .

آبجی
9th March 2010, 02:01 PM
ضمنا به شخصه پسرا ها رو مادی گرا می دونم چون همشون اینروزا به خواستگاری دخترایی می رن که شاغل باشن پس انداز داشته باشن و . . . حتی در مراسم خواستگاری از نوع قرارداد کاری دخترخانم ها هم سوال می کنن !!!!!!


:-o نميگم نيست چون هر چيزي ممكنه ولي اين خيلي بده كه طرف بخواد به خاطر پول طرف ( چه دختر چه پسر ) با اون ازدواج كنه و اون زندگي اصلا دوامي نداره .

ماديگرايي تو هر دو جنس هست چه دختر چه پسر ولي با اين توضيحات فكر كنم تو پسرها بيشتر باشه البته با اين حرف خودت .

نديديم نميتونيم قضاوت كنيم .

تا جايي كه من ديدم و ميدونم اقايون دوست دارن خانومشون شاغل نباشه يا اگه شاغل هم هست تو يه محيط امن كار كنه ترجيحا همه خانم يا اينكه پيش خودشون .

LaDy Ds DeMoNa
9th March 2010, 02:02 PM
مهسا خانوم گفتند که ....

خواستگارهای من اول به شغلم اهمیت میدن تا خودم.
خب وقتی اینها رو ازشون بخوای منم اول به جیب بابات و خودت کار دارم تا هزینه های عروسی به قول خیلی ها آبرو مند رو در بیارم ... ;)



یا حق


چند روز پیش تو تلویزیون خودمون اعلام شد طی تحقیقات ثابت شده زنان خانه دار نسبت به زنان شاغل سرحال تر و باطراوت تر یا یه چیزی تو این مایه ها هستند .
چیزی که بین همکاران خانم شاغل متاهل دیدم
کمتر وقت دارن به خوشون برسن کمتر استراحت می کنن یا توخریدن با دنبال بچه هاشون تو مهدکودک یا به فکر اینن که شام امروز و نهار فردا رو چیزی درست کنن که زمان کوتاهتر از وقتشون تلف شه
همیشه نگرانن !!!!!!ا
شاید باور نکنید ماهی یکبار هم وقت ندارن آرایشگاه برن;)
تازه وظیفه همسرداری به کنار !!!

همش برای چی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

فقط برای یه درآمد بالاتر . . .. اینکه خونه بهتری اجاره کنی . . .پرده خونه ات قشنگ تر باشه
و...
بهترین لحظات عمرت هدر می ره برای همینها
درحالی که می تونستی خونه ای گرمتر باصفاتر برای همسرت و بچه هات ردیف کنی !!

البته باید بگم مردان هم برای این آرزوها تره هم خورد نمی کنن آ
راضی ان همسرشون کار کنن تا اونها هم خیالشون راحتتر باشه !!چون همش فکر می کنن زن داشتن خرج داره !!


این درحالیه دانشمندان به تازگی ثابت کردن درآمد مردات متاهل بیشتر از مردان مجرد است چون انگیزه بیشتری برای کار کردن دارند و همین عمر باعث می شه تا روحیه بالایی داشته باشن که باعث رضایت کارفرماهاشون می شه .

و همچنین خدای مهربون حودمونه هم همیشه ثابت کرده طدفدار هرچی عاشقه !!
مرد و زن اگه عاشق هم باشن به هم احترام بزارن از هم کمتر توقع داشته باشن خدا کمکشون می کنه و روزی شون رو میرسونه

moji5
9th March 2010, 02:11 PM
تفاوته نسل نیست تفاوته شرایطه.
یه چیزه دیگه که خیلی داره تو چشم میاد اینه که فکر میکنیم باید دنباله چیزی بگردیم.
یعنی در کل همین فکر کردن به چیزی که باید بیاد.
بعضی ها قبله ازدواج خیلی این شاخه اون شاخه میپرن.این واقعا" مزاحمه که ادم بتونه یه انتخابه خوب داشته باشه.
اسمش رو میزاریم اشنایی اما اصلا" پایه اساس نداره.
فقط یه سری تجربه به تجربیاتمون اضافه میشه که اصلا" هم به درده زندگیه مشترک نمیخوره.
زندگی یه مسیره مثله این خط
----------------------
بعضی وقتا ادم باید تصمیمی بگیره که باعث میشه از مسیره صاف خارج بشه حالا این تصمصم میتونه اونو به جایه خوب ببره یا به جای بد.ولی تصمیم با خودته.
اگه نگاهی به گذشته داشته باشی میبینی جایی که الان هستی جاییه که با تصمیماته خودت به اونجا رسیدی.
واقعا" یه لحظه به جایی که هستین فکر کنید واقعا" تصمیماته گذشتتون خوب بوده.امیدوارم هیچ کدومتون گلایه نداشته باشین و دلتون نخواد برگردید به عقب تا تصمیمی رو عوض کنید.
حالا نگاهی به اینده داشته باشید
دوباره زندگی تون رو یه خطه صاف ببینید
-------------------------------
ازدواج تصمیمیه که مسیره زندگیتون رو عوض میکنه اما فکره اینو بکنید که ایشالا 10 ساله بعد دوباره یه تاپیک بزنیم و بپرسیم تصمیمی که گرفتید رو چقد قبول دارید.الان دسته خودمونه که 10 سال بعد سرمون رو بیاریم بالا و بگیم واقعا" راضیم.
یه چیزه دیگه اینه که هر تصمیمی یه زمانی داره.یعنی بیایم واسه خودمون یه خط بکشیم
-------------------
و تصمیماتی رو که باید بگیریم رو بنویسیم بعد واسه هر کدومشون یه زمان بزاریم.مثلا" شاید الان اصلا" وقته فکر کردن و تصمیم گرفتن واسه ازدواج نباشه اگه الان بخوای تصمیم بگیری مسیره زندگیت به سمتی میره که اصلا" مناسب نیست.
مثلا" الان اگه درس بخونی یا پیشرفت کنی مطمئنا" همسره ایندت یکی دیگست اگه در اینده دانشجو بشی خوب میتونه همسرت یه استاد باشه اگه شاغل بشی میتونه همسرت همکارت باشه.
میخوام اینو بگم تصمیماتی که میگیریم مسیره ایندمون رو مشخص میکنه.
پس در وقته مناسب تصمیماته مناسب بگیریم تا بعده ها افسوس نخوریم.
همین رفاقت های قبل ازدواج میتونه مسیره زندگیمون رو به سمتی ببره که اصلا" تو ذهنت نمیگنجه پس تو انتخاب دوست هم باید تصمیمه درستی گرفت.یا ببینیم اصلا" نیاز هست با کسی دوست بود.

آبجی
9th March 2010, 02:19 PM
این معنیش اینه که همه می تونن عاشق همه بشن حتی بودن کسانی که از هم متنفر بودن و بعدا یه دل نه صد دل عاشق هم شدن ، دلیلش هم برمیگرده به رابطه ای که با هم داشتن.

با اين موافقم چون خودم به شخصه ديدم {big green}


شما می تونی عاشق هر فردی بشی پس به خواستگارات جواب نه رو هوا نده که بهت جواب نه رو هوا میدن .... ;)

درسته ولي فكر نميكنم كه زندگي انقدر ها هم شوخي بردار باشه كه بخواي همين طوري جواب رد بدي ( با هر دستي كه بدي با همون دست هم ميگيري ) خب حتما دليلي داشته كه طرف جواب رد ميده چون فكر ميكنم به شخصه زندگي شوخي نداره يه وقتي متوجه ميشي كه ميخواي برگردي به عقب ولي راهي برات نمونده يعني راهي نداري كه برگردي جلوت يه تابلو هست كه روش نوشتن جاده زندگي ات يك طرفه هست !!! براي همين فكر نميكنم الانه ديگه كسي بخواد همين جوري و رو هوا به طرف بگه نه


نخیر مامانم باید منو تو این لباس ببینه ... نمی شه چادر سفید زشته و ارزونه ...! ( قابل توجه بخصوص دختر خانوم ها )
منو باید مامانم و بابام و مادر بزرگم و خاله ام و عمه و کل شهر تو این لباس ببینن.

خب پدرو مادر ارزو دارن كه بچه شون رو تو لباس سفيد عروس ببين خوب ميشه هزينه ها رو كم كرد به جاي اينكه براي يه شب اون همه خرج عروس خانوم كرد ميشه اون خرج رو خيلي كمتر كرد يا همون مهموني رو ميشه خيلي ساده تر برگزار كرد حتما كه نبايد اقوام دور را دعوت كرد {big green} اين هزينه ها همه دست طرفين هست و راحت ميشه حلش كرد .



من برای این نوشته ها یه ساعت وقت گذاشتم ... شما 5 دقیقه ای بخونش و سعی کن بهش عمل کنی ...



چشم {big green} ما هم با دقت خونديمشون

آبجی
9th March 2010, 02:23 PM
در ضمن 75 هزار تومن که خیلی خوبه {thumbs up}
مطمئنی 75 تومن میدن
میدونی با 75 تومن چه زندگی عاشقانه ای میشه شروع کرد
سرشار ازعشق
چه حالی میده نون و عشق خوردن :x.

اره خب ولي يه سوال اون نون رو ميخواي خودت بخوري يا همسرت ؟؟؟

ايا تو اين زمونه ميشه با 75.000 تومان يك هفته ( اونم حداكثرش ) سر كني ؟؟؟؟

نه نميتوني فكر نكنم بشه سه روز هم نگهداريش . تازه اونم با اين قيمت هاي {i dont want to see} .

آبجی
9th March 2010, 02:33 PM
همین رفاقت های قبل ازدواج میتونه مسیره زندگیمون رو به سمتی ببره که اصلا" تو ذهنت نمیگنجه پس تو انتخاب دوست هم باید تصمیمه درستی گرفت.یا ببینیم اصلا" نیاز هست با کسی دوست بود.

درسته ولي اين هم بايد رو اصول باشه . چون همين باعث شناخت طرفين ميشه درسته شناخت كامل نيست ولي يه پيش زمينه اي هست . البته اگه طرفين تو اين دوران واقعيت ها رو بهم بگن و به قولي دروغي تو كار نباشه و همه چيز رو بهم بگن . چون نميتوني همين طظوري بري تو زندگي بگي كه بعدا عشق به وجود مياد دوست داشتن هم همين طور درسته به وجود مياد نميگم كه نمياد ولي بهتره اين بعد رو هم ببينميم كه ممكنه طرف اوني نباشه كه تو تو ذهنت ساختي . اون وقت چي ؟؟؟ اون موقع ميخواي چكار كني ؟؟؟ جدا بشي ؟؟؟ بموني و حرفي نزني ؟؟؟

اگه بخواي جدا بشي كه خيلي بد ميشه براي هر دو طرف اگه بخواي بموني ميخواي تا اخرش تو دلت اون احساس بد رو نگهداري ؟ احساسي كه دوستش نداري . احساسي كه اوني نبوده كه تو فكر ميكردي اون وقت چي ؟؟؟

حالا اگه با دقت نگاه كنيم ميبينم كه اون شناخت واقعا براي تشكيل يه زندگي لازمه اونم با اين شرايط حالا

Admin
9th March 2010, 03:45 PM
درسته ولي اين هم بايد رو اصول باشه . چون همين باعث شناخت طرفين ميشه درسته شناخت كامل نيست ولي يه پيش زمينه اي هست . البته اگه طرفين تو اين دوران واقعيت ها رو بهم بگن و به قولي دروغي تو كار نباشه و همه چيز رو بهم بگن . چون نميتوني همين طظوري بري تو زندگي بگي كه بعدا عشق به وجود مياد دوست داشتن هم همين طور درسته به وجود مياد نميگم كه نمياد ولي بهتره اين بعد رو هم ببينميم كه ممكنه طرف اوني نباشه كه تو تو ذهنت ساختي . اون وقت چي ؟؟؟ اون موقع ميخواي چكار كني ؟؟؟ جدا بشي ؟؟؟ بموني و حرفي نزني ؟؟؟

اگه بخواي جدا بشي كه خيلي بد ميشه براي هر دو طرف اگه بخواي بموني ميخواي تا اخرش تو دلت اون احساس بد رو نگهداري ؟ احساسي كه دوستش نداري . احساسي كه اوني نبوده كه تو فكر ميكردي اون وقت چي ؟؟؟

حالا اگه با دقت نگاه كنيم ميبينم كه اون شناخت واقعا براي تشكيل يه زندگي لازمه اونم با اين شرايط حالا

به نظر من آبجی خانوم داری اشتباه می کنی ...

شما اگر فکر می کنی نمی شه بدون شناخت با کسی ازدواج کرد درسته ولی به نظر شما شباهت دو نفر در چه شرایطی بوجود میاد ؟

شباهت دو نفر از مسائل زیر سرچشمه میگیره:

1. محیطی که دو نفر در اون بزرگ شده اند.
2. اعتقادات خانوادگی که از اول با اونها در محیط خانواده آشنا شدن.
3. سطح زندگی دو خانواده

در اصل وقتی اصول تشابهات خانوادگی در اول زندگی مشترک فراهم باشه و شرایط اولیه ی ازدواج از قبیل تشابهات خانوادگی و اعتقادی و همچنین مورد قبول واقع شدن دو خانواده توسط طرفین فراهم بشه ، مطمئنا اون دو نفر آینده ی خوبی برای خودشون می تونن داشته باشن.

و حالا است که با به وجود آمدن عشق و علاقه می توان اون رو پایدار دانست...

موفق باشید

moji5
9th March 2010, 04:04 PM
یادمه یه جایی خوندم عشقی که بعد از ازدواج بوجود بیاد پایدارتره و واقعی تر.
چیزی که گذشته داره ولی الان نیست یا عوض شده نقش خانوم ها تو خونست.
نمیدونم چرا حس میکنم ازدواج هایه الان خانوم رو مجبور به انجام وظایف تو خونه میکنه یعنی فکر میکنن کار کردن تو خونه واسشون تموم شده.الان دیگه اونا باید جامعه رو بسازن چه میدونم اونها هستن که میخوان خونواده رو بسازن.شاید همین تغییر نقش زن هم یکی از دلایله ترس از ازدواج باشه

آبجی
9th March 2010, 04:08 PM
محیطی که دو نفر در اون بزرگ شده اند.

درسته كه ميحط يه عامل اصلي هست ولي من خودم به عينه ديدم كه كسايي بودن كه به قول شما محيط زندگيشون يكي نبوده اما الان دارن تو صلح و صفا و بهترين شرايط زندگي ميكنند .


اعتقادات خانوادگی که از اول با اونها در محیط خانواده آشنا شدن

درسته چون همين اعتقادات نقش مهمي داره


سطح زندگی دو خانواده

اينم يه فاكتور مهم هست ولي باز ميگم در شرايط مختلف فرق ميكنه

آبجی
9th March 2010, 04:23 PM
شاید همین تغییر نقش زن هم یکی از دلایله ترس از ازدواج باشه

نه فكر نميكنم

بيشتر شايد ترس از اين داشته باشن كه نتونند از پس مشكلات بر بيان كه اين طبيعي هست و خيلي مسائل ديگه ولي اين دليل نميتونه باشه :-?

Admin
9th March 2010, 04:44 PM
درسته كه ميحط يه عامل اصلي هست ولي من خودم به عينه ديدم كه كسايي بودن كه به قول شما محيط زندگيشون يكي نبوده اما الان دارن تو صلح و صفا و بهترين شرايط زندگي ميكنند

بحث ما در مورد عموم افراد نه برخی نمونه های نادر و خاص ;)

پارمیدا72
9th March 2010, 06:49 PM
سلام به همه ی دوستان میدونی مهسا جون من اینو باور ندارم آدم باید با ازدواج از بسیاری از خواسته هاش دست بکشه چون اگه آدم با کسی ازدوا ج کنه که بتونه اونو تو تموم زمینه ها درک کنه مطمئنا به مشکل بر نمیخوره
اینی که پرسیدی چرا جون ها دیگه تو سن کم ازدواج نمیکنن و.......................................... میتونه دلیلش این باشه که جونای امروزی اعم از دخترو پسر تا سن25یا26 سالگی نون خور باباشونن و سعی در استقلال در تصمیمو درآمدو............. ندارن نمیدونم شاید اگه بسیاری از این چنین مشکلاتی رو بتونیم حل کنیم بتونیم زندگی های بهتری در بین جوان های امروزیمون مشاهده کنیم و جوان ها کمتر به مشکل بر بخورن؟!

LaDy Ds DeMoNa
10th March 2010, 12:11 AM
پارمیدا جون ممنون که تو بحث ما شرکت کردی
منم قبول دارم با ازدواج آدما مجبورن از خواسته هاشون دست بکشن

خوب همه می دونن که ازدواج مسولیت و مسولیت محدودیت میاره !

ولی ازدواج به موقع و صحیح بسیار مفید هم هست
( نخوردیم نون گندم دیدیم دست مردم!!! )

دوتا آدم می تونن هم با هم زندگی کنن و آزادیشون رو هم داشته باشن
.................................................. .................................................. ..........

چرا مسئله ازدواج اینقدر بغرنج شده


اینکه مردا هی تکرار می کنن زندگی خرج داره زن گرفتن پول می خواد . . . .


هیچ دختری اول زندگی از شوهرش انتظارنداره براش همه چی تهیه کنه !!

دوستی داشتم که در عرض یک هفته ازدواج کرده
به همین سادگی

البته این زوج در کار هنر بودند
همدیگر رو دیدند و از هم خوششون اومد
مراسم خواستگاری تا ازدواج یک هفته شد .
به جای مراسم عروسی ماه عسل رفتند
و خانواده داماد یه ولیمه ساده برای فامیل درجه یک ترتیب داد
خرید عروسی هم در کار نبود !!
دوستم به جای جهیزیه مقداری پول از پدرش گرفت و به داماد داد تا یک آپارتمان کوچیکی کرایه کردند .
و کم کم وسایل زندگی رو با پس اندازی که داشتند و کادوهای فامیل و نزدیکان جور کردند .

الان هم زندگی خوبی و معمولی دارند .

درست مثل روزگاران قدیم !!!

Admin
10th March 2010, 08:53 AM
اینکه مردا هی تکرار می کنن زندگی خرج داره زن گرفتن پول می خواد . . . .

خب مگه خرج نداره ؟
شما رو نمی دونم ...

ولی پدرهای خیلی از دخترها یا مادراشون تا یه زمین پشت قباله ی دخترشون نباشه + مهریه چند صد سکه مگه دختر میدن به مردم ؟


هیچ دختری اول زندگی از شوهرش انتظارنداره براش همه چی تهیه کنه !!

شما فقط خودت رو نگاه نکن ...

من پسری رو می شناسم که دکتری فیزیک هسته ای در دانشگاه شهید بهشتی می خوند و از دختری خواستگاری کرد که وضع مالیش خیلی خوب بود ...

دختره برگشت به پسره گفت که ما خونمون تجریشه و 500 متر زیر بنا داره.
شما می تونی همین امکانات رو بعد از ازدواجمون برام فراهم کنید ؟ {i dont want to see}
خب انتظار دارین پسره بگه بله ؟

این تنها یه نمونه بود ... نمونه های دیگه ای هم هستن که تنها توقع زیاد طرفین بخصوص خانواده های دخترها رو نشون میده.


دوستی داشتم که در عرض یک هفته ازدواج کرده
به همین سادگی

البته این زوج در کار هنر بودند
همدیگر رو دیدند و از هم خوششون اومد
مراسم خواستگاری تا ازدواج یک هفته شد .
به جای مراسم عروسی ماه عسل رفتند
و خانواده داماد یه ولیمه ساده برای فامیل درجه یک ترتیب داد
خرید عروسی هم در کار نبود !!
دوستم به جای جهیزیه مقداری پول از پدرش گرفت و به داماد داد تا یک آپارتمان کوچیکی کرایه کردند .
و کم کم وسایل زندگی رو با پس اندازی که داشتند و کادوهای فامیل و نزدیکان جور کردند .

الان هم زندگی خوبی و معمولی دارند .

درست مثل روزگاران قدیم !!!

این نمونه ها الان خیلی کم شده ... راحت میگم نمونه های در حال انقراض هستن ;)

ریپورتر
10th March 2010, 10:18 AM
سلام اخ که این بحث چقدر خوبه راه انداختین
به قول دوستان ازدواج کردن الان خیلی سخت شده یعنی ادم رستم هم باشه کم میاره{big green}
توقعات بالا هستش و نمونش هم مهریه که واقعا زیاده و این که میگن کی داده کی گرفته حرف بیخودی هستش چون دخترها میخوان و پسرها باید بدن و حق دخترا هستش{big green}
ولی نکته جالب اینه که در کل عمر اون خانواده بغل هم پنج تا سکه ندیدن بعد میان سکه رو به سال تولد دختر اونم میلادی میندازن{big green}
در کل توقعات خانواده دختر از پسر بالا رفته اخه من نمیدونم یک پسر جوان که سرمایه اش فقط لباسش هستش چقدر سرمایه داره که این همه شرط و شروط و مخارج سنگین براش میزارن{big green}
نتیجه اش هم میشه همین که میبینید سنها بالا میره و فساد بیشتر میشه ;))
پس چه بهتر هستش پسر رو بر اساس تعداد سکه مهریه و مخارج عروسی به قول معروف ترکوندن چشم فامیل اندازه نگیرن{big green}

بانوثریا
10th March 2010, 01:01 PM
طرز تهیه ازدواج{big green}
مواد لازم برای ازدواج:یه عدد دختر- یه عدد پسر و مادیات به مقدار کافی{big green}
ای بابا خوب مهسا جون وقتی پولی نباشه زندگی چه جوری بچرخه
بعدش به قول بعضی ها باید کیس مناسب پیدا بشه و از اینجور چیزها
زندگی تشکیل دادن که الکی نیست هر کسی هم نمیتونه این مسولیت رو قبول کنه
متاسفانه فشار روحی مادی و ... زیاد شده

LaDy Ds DeMoNa
10th March 2010, 01:10 PM
من پسری رو می شناسم که دکتری فیزیک هسته ای در دانشگاه شهید بهشتی می خوند و از دختری خواستگاری کرد که وضع مالیش خیلی خوب بود ...

دختره برگشت به پسره گفت که ما خونمون تجریشه و 500 متر زیر بنا داره.
شما می تونی همین امکانات رو بعد از ازدواجمون برام فراهم کنید ؟ {i dont want to see}
خب انتظار دارین پسره بگه بله ؟



نمی رونم اما از یک دکترای فیزیک بعیده دختری رو انتخاب کنه که مادیات براش حرف اول بزنه.....

اینجا بحث انتخاب هم مطرح می شه
ضمنا
اگه دختره واقعا عاشق پسره بود هیچ وقت خونه اشون رو به رخ پسره نمی کشید !!!! این شیوه جدید جواب رد دادنه !!!

آبجی
10th March 2010, 01:18 PM
ولی پدرهای خیلی از دخترها یا مادراشون تا یه زمین پشت قباله ی دخترشون نباشه + مهریه چند صد سکه مگه دختر میدن به مردم ؟


خب اين چه دليلي ميتونه داشته باشه ؟


راحت میگم نمونه های در حال انقراض هستن ;)

نچ نيستن {big green}

آبجی
10th March 2010, 01:21 PM
ولی نکته جالب اینه که در کل عمر اون خانواده بغل هم پنج تا سکه ندیدن بعد میان سکه رو به سال تولد دختر اونم میلادی میندازن{big green}

اااااا اين چه طرز گفتنه {i dont want to see} حالا ديده باشن يا نديده باشن . نبايد كه اينجوري بگي .

آبجی
10th March 2010, 01:23 PM
متاسفانه فشار روحی مادی و ... زیاد شده

كه همه اينا از چشم و هم چشمي خودمون نشات ميگيره . پس بهتره ديدمون رو عوض كنيم و زاويه نگاه كردمون رو تغيير بديم و ... .

زندگي خيلي ساده هست به شرطي كه خومون هم سخت نگيريمش ;) .

امير آشنا
10th March 2010, 01:28 PM
سلام
ممنون از مهسا خانم بابت موضوع مهمی که مطرح کردن @};-

فرآیند ازدواج مثل یه پازل می مونه . برای تکمیل یه پازل نیازه قطعات مناسب در جای مناسب قرار بگیرن . زمانی که ملاک تصمیم بسیاری از خانواده ها مادیاته نمیشه توقع داشت ازدواج های پایدار و ایده آلی صورت بگیره . اطراف خودتون رو نگاه کنید . ببینید تو چند درصد از ازدواج های این چند سال اخیر مادیات نقشی تو تصمیم گیری ها نداشته . علت اینکه خیلی از افراد ازدواج نمی کنند یا تو سنین بالا که همه چی براشون تکراری و ملال آور میشه برای تنوع (!) قصد ازدواج پیدا می کنن اینه که انگیزه لازم برای پا گذاشتن تو مسیری که عمده ملاک هاش بر مسایل آنچنانی استواره رو ندارن . اگه انگیزه اصلاح بشه نوع تصمیم گیری ها هم به تبع اون اصلاح میشن

LaDy Ds DeMoNa
10th March 2010, 01:33 PM
آقای امیر آشنا
دکترها نظرشون چیه آیا ازدواج اصولی در سنین پایین صورت می گیره یا نه ؟؟

LaDy Ds DeMoNa
10th March 2010, 01:34 PM
چون همینطوریکه گفته شده دیر ازدواج کردن مسائل اش بیشتر از زود ازدواج کردنه !

امير آشنا
10th March 2010, 02:38 PM
دکترها نظرشون چیه آیا ازدواج اصولی در سنین پایین صورت می گیره یا نه ؟؟


چون همینطوریکه گفته شده دیر ازدواج کردن مسائل اش بیشتر از زود ازدواج کردنه !

یه موضوع خیلی مهم وجود داره اونم اینه که نمیشه نسخه یکسانی برای همه پیچید چون مجموعه شرایط آدما به خصوص از نظر بلوغ شخصیتی و اجتماعی خیلی متفاوته . اون چیزی که مهمه و تقریبا اثبات شده اینه که کلا ازدواج تو سنین پائین تر به دلایل متعددی ترجیح داده میشه . البته عدد خاصی برای سن گفته نمیشه چون کاملا به شرایط هر فرد بستگی داره . مثلا ممکنه پسر یا دختری تا قبل از 25 سالگی به شرایط بلوغ اجتماعی لازم برای ازدواج نرسه پس طبیعتا نباید تا چنین شرایطی حاصل نشده اقدام کنه و در مقابل پسر یا دختری ممکنه تو سن خیلی پائین تری به این آمادگی از نظر روانی برسه

بانوثریا
10th March 2010, 03:39 PM
كه همه اينا از چشم و هم چشمي خودمون نشات ميگيره . پس بهتره ديدمون رو عوض كنيم و زاويه نگاه كردمون رو تغيير بديم و ... .

زندگي خيلي ساده هست به شرطي كه خومون هم سخت نگيريمش ;) .
نه خیر جانم شما دختری نمی دونی پسرا چی می کشن
دخترا همه شون رمانتیک فکر می کنن
زندگی مشکل شده چه بخوای چه نخوای این یه واقعیته

آبجی
10th March 2010, 03:53 PM
نه خیر جانم شما دختری نمی دونی پسرا چی می کشن
دخترا همه شون رمانتیک فکر می کنن
زندگی مشکل شده چه بخوای چه نخوای این یه واقعیته


:)) خب اينا يعني چي ؟؟؟

دختر و پسر فرقي نداره مهم اينه كه تو خودت زندگي رو ساده بگيري اصلا هم ربطي به رمانتيك بودن نداره كه بگي دهخترا رمانتيك تر هستن نه اين اصلا درست نيست .

در ضمن وقتي سبك بگيري مطمئن باش كه حله

بهتر بود اينو هم ميخوندي


هیچ دختری اول زندگی از شوهرش انتظارنداره براش همه چی تهیه کنه !!

دوستی داشتم که در عرض یک هفته ازدواج کرده
به همین سادگی

ببين اينا همه تا زماني هست كه تو تو موقعيتش قرار نگرفتي مطمئن باش وقتي تو موقعيتش قرار بگيري ديگه به اين مسائل كمتر فكر ميكني يا اصلا برات بي اهميت ميشن خودم به شخصه كسي رو ديدم كه توقعاتش خيلي بالا بوده ،‌ واقعا همم بالا بوده ولي وقتي تو اون موقعيت قرار گرفت ديگه اون جوري فكر نكرد .

ديدش كاملا عوض شد ، مهريه كم ، خرج مراسم كم و خيلي از مسايل ديگه و اينو باز هم ميگم اين مسايل ربطي به رمانتيك و .. نداره مهم اينه كه تو ازندگيت چي بخواي . ارامش يا اينكه همسرت اول زندگي يك عالمه بدهي داشته باشه .

پس بهتره بيشتر فكر كنيم مگه پدر مادراي ما به اون سادگي ازدواج كردند خوشبخت نبودند ؟؟؟

باور كن اون موقع خوشبخت تر بودن تا الان كه از داماد كلي توقع دارند و دختر هم از خانواده خودش بابت جهيزيه .

بانوثریا
10th March 2010, 05:33 PM
یه ضرب المثل کردی هست میگه
حرف حق مثل ته خیار تلخه

LaDy Ds DeMoNa
10th March 2010, 05:47 PM
یه ضرب المثل کردی هست میگه
حرف حق مثل ته خیار تلخه


هدف بررسی علل ازدواج در سنین بالاست . . .

فقط کافی علت هایی که به نظر شما ممکنه توش دخیل باشه بیارین تا مقایسه صورت بگیره

سعی کنیم به بیراهه نکشه !!

kamanabroo
11th March 2010, 02:13 AM
سلام

قدیما هم تو هر عرفی فرق می کرده سن و سال ازدواج

الان متاسفانه سن ازدواج تو پسرا و دخترا داره میره بالا و بالاتر
که این معضل توی دخترا خیلی اثراتش بدتره

اثرات تربیتی هم داره
یعنی وقتی فاصله سنی والدین با بچه ها زیاد باشه ، قدرت فهم و درک بچه ها رو دیگه ندارن و خواسته هاشون رو درست متوجه نمی شه و تربیتی درستی هم اتفاق نمی افته ( از هر دو طرف استثنا هم داره)

به نظر من زود ازدواج کردن یه جور نعمته
البته برای کسانی که واقعا شرایطش رو داشته باشن و ترس به دلشون راه ندن
آخه یه عده هستن که می تونن ازدواج کنن ، و می دونن هم که می شه و از پسش کم و بیش بر میان ولی باز ترس نمی گذاره

بگذارین ااول من کمی نگاه دینی به این قضیه داشته باشم ( دوستان دیگه اجتماعی صحبت کردن)
احساس می کنم توکل و توسل الان توی جوونا خیلی کمرنگ شده که اصلا شاید نباشه
چون رابطه ای بین خودشون و خدای خودشون و امامان خودشون احساس نمی کنن
کاری ندارم که علتش این چیه و چه جوری میشه درستش کرد - که باید حتما رسیدگی بشه ولی جاش شاید این تایپیک نباشه.

بله توکل
از نظر مشکلات اجتماعی قبول دارم که یکسری مشکلاتی داریم.
اما توکل داستانش فرق می کنه
معناش هم این نیست که بعضی ها اشتباها فکر می کنن:

توکل= بی گدار به آب زدن ، چشم بسته رفتن، کاری به هیچی نداشتن

نه این معنای درستی نیست
توکل در این زمینه معناش اینکه که تمام کارهایی که از دست ما بر میاد برای یه زندگی خوب رو انجام بدیم
و نتیجه اش رو بسپاریم دست خدا
و از خدا بخواهیم که برامون بسازه

اگه ما واقعا باور کنیم که وقتی خدا تضمین کرده که کسی که ازدواج کنه براش می رسونه
چرا باید ناراحت باشیم و بترسیم ؟
وقتی روزی همه انسانها دست خداست چرا باید شک کنیم؟

البته این رو هم بگم هر کسی باید با هم شان خودش ازدواج کنه
بله اگر من بخوام با کسی که شانیتش از من بیشتره ازدواج کنم نمی تونم از عهده مخارجش بر بیام
و لذا توی انتخاب خیلی باید دقت کرد.

مشکل دیگه ای که احساس میشه اینه که توی انتخاب ملاک های زیبایی رو در نظر نمی گیرن.
یا بهتر بگم
ملاک هایی که بشه باهاش یه عمر زندگی کرد رو در نظر نمی گیرن ، بلکه چیزهایی رو ملاک برای انتخاب قرار می دن که در هر شرایطی انسان رو تغییر می ده .

من نمونه های زیادی سراغ دارم که از لحاظ مالی هیچ دغده ای ندارن ها ( تو پسرا)
اما از ازدواج فرار می کنن
فکر می کنن اگه ازدواج کنن در آمدشون مال زنشونه
و هیچی به خودشون نمیرسه
و دوست دارن که ....

مشکل دیگه ای هم که احساس میشه اینه که :
جوان های الان دوست دارن هم خدا رو داشته باشن هم خرما رو!!!!!!!

از یه طرف نه ازادی شون از بین بره
نه درآمدشون که برای خودشون خرج می کنن کم بشه
و از اون طرف یه خانواده عشقولانه هم داشته باشن
مردی که همه چیزش رو به پای زنش بریزه
و زنی که همه چیزش رو به پای مردش بریزه

اگه کمی عاقلانه نگاه کنیم نمیشه همه اینها رو با هم جمع کرد.


حقیقت اینکه ازدواج یعنی زندگی مشترک هنوز جا نیفتاده!

LaDy Ds DeMoNa
12th March 2010, 05:11 PM
حقیقت اینکه ازدواج یعنی زندگی مشترک هنوز جا نیفتاده!


از مطالب زیباتون ممنون . . . . .

به نظر من مشکل تو تربیت خونواده های ما ایرانیها هم هست
با این تربیت :

ماها رو یا یکمی خودخواه و خودرای کرده بطوریکه کمتر به نظرات و افکار دیگران اهمیت می دیدم !!!
یا اصلا نمی تونیم تصمیم گیری کنیم . . . .

LaDy Ds DeMoNa
12th March 2010, 05:18 PM
یه چیزه دیگه ای هم که هست

البته این حرف بین خودمم و دوستام ( بیشتر بین دخترا ) خیلی مطرحه:">
همش فکر می کنیم حالا اینو جواب رد بده یکی بهتر می آد خواستگاریت !!shgangi7
این باعث می شه خیلی رو ویژگیهای مثبت خواستگارت فکر نکنید و جنبه های منفی اون به نظرت برجسته می آد . . . . sh_varzeshi13
در حالیکه شاید این همونی باشه که باهاش می تونی خوشبخت باشی !!!

Amir
17th May 2010, 04:23 PM
تاپيك قشنگيه ... راه حل هاي اساسي تر بدين .. سوالهاي اساسي رو جواب بدين ...
قديما مردم ساده زندگي ميكردند واقعان تو تجملات نبودند خيلي وضع ماديشون هم خوب نبود ... ثروتمند نبودند ولي خوشبخت تر بودند .. سادگي و دلخوشي اصل غير قابل انكار زندگي هستش ...اينكه شادي و عشق تو وجود هر دو طرف باشه و شوق با هم بودن و با هم زندگي كردن داشته باشند ... اگر اين باشه فك كنم هدفي تو زندگي مشترك ايجاد ميشه كه هميشه براي خوشبختي و ارامش خانوداه و همسرش تلاش خواهد كرد مهم اينجاست تلاش اگاهانه نه از روي چشم و هم چشمي و براي رسيدن به تجملات در حقيقت زندگي بهتر براي خودشون نه زندگي مرفه تر از ديد ديگران... چون كار براي خانوم خونه از دو ديد ارزش داره يكي ارتباط با اجتماع و كسب اطلاعات بيشتر ... و دوم كمك به اقتصاد و بنياد خانواده ..

البته بايد بگيم كه مادر و همسر بودن براي زن يك ارزش است نه يك وظيفه و نبايد اونو با ديد وظيفه و كار تحميل بر زن عنوانش كنيم اساس و بنياد اجتماع بر روي تربيت مادر بر فرزندان استوار هستش ..پس نبايد كار و درامد تو اولويت قرار بگيره و چيزهيا ي كه فقط يك مادر و همسر با خصوصياتي ذاتي كه داره ميتونه از پسش بر بياد فراموش بشود و به بهانه حقوق زن ادرس اشتباهي رو بديم ...

و يه نكته ديگه كه امير اشناي عزيز گفتند و اون هم بلوغ پسر و دختر در رسيدن به نقطه ازدواج هستش كه اين كار نبايد زود و نه بايد دير انجام بشه ...احساس توانايي براي اداره يك زندگي چه از ظر فكري و رواني و در بعد دوم توان اقتصادي يعني بلوغ براي ازدواج .. و خدا ذاتا ما رو طوري افريده كه به جنس مقابل نياز داشته باشيم و مكمل هميدگه براي رسيدن به ارامش و سعادت باشيم ...پس نميتونيم بگيم كه هيچ وقت ازدواج نميكنيم يا وقتي ازدواج كنيم كه در واقع چيزي جز شناسنامه و اسم شناسنامه اي براي شراكت نداشته باشيم

پديده
17th May 2010, 04:55 PM
با سلام به دوستان :

البته در خصوص ازدواج / گذشته از اينكه همه دوستان عزيزم به مسائل اجتماعي و اخلاقي و طريقه همسر گزيني اشاره هاي خوبي داشتند / طرف اصلي كه ظاهرا فراموش شده ( طرف قانون ) و موارد قانوني مسائل ازدواج است كه هميشه بيشتر مد نظر قرار مي گيرند و جوانان ما براي فرار و يا گريز از اين قوانين يكطرفه و بسيار ظالمانه تحت عنوان قوانين حمايت از خانواده به طرز بسيار وحشتناكي وضع شده و دمار از روزگار دختران و پسران در آورده است .

بنده كه در محيط دانشگاه هستم و حداقل 1700 دانشجوي دختر و پسر دارم اكثرا از دست اين قوانين خانواده فراري هستند كه در جايي كاملا به نفع مرد است و زن را له مي كند و در جايي ديگر اصلا مردان ديده نمي شوند و به نفع زنان است و مردان له مي شوند !!!

ذيلا يك نامه اي كه يكي از دانشجويان نوشته بود و به دست بنده رسيده بود برايتان مي گذارم / مطالب جالب و آموزنده و قابل تاملي در آن هست كه مي توان آنها را بررسي و نقد نمود :
----------------------------------------------------------------------------------



لطفا بفرماييد كه در لايحه خانواده در كدام ماده و يا تبصره از مردان علي الخصوص مردان زنداني مهريه هم حمايت شده است ؟؟؟؟



اين لايحه اسمش لايحه حمايت از خانواده است يا لايحه حمايت از زنان ؟؟؟!!!



آيا يك خانواده از يك مرد و يك زن و احيانا از يك يا چند فرزند تشكيل شده است و يا اين كه اين خانواده يك نفره است و يك عضو دارد و آن هم زن است و ديگر هيچ ؟؟؟!!!



لطفا به مطالب معنونه ذيل با كمال دقت و صرافت كامل توجه فرموده و به خودتان و نه به ما يك جواب قانع كننده بدهيد :



اولا حقی که به عنوان مهریه حق مسلم خود می دانید و مدام تاکید بر اسلام وقرآن و شرع می کنید و خود را به سیخ می کشید که من کبابم طبق همان قرآن و شرع اسلام و فتاوی مجتهدین زندانی برای مهریه حرام است و خلاف بین شرع انور اسلام می باشد چنانکه هیچ فردی را از صدر اسلام تاکنون نمی توانید نام ببرید که برای مهریه همسرش به زندان افتاده باشد .



چرا اين فتاوي علما و مراجع تقليد اسلام را نمي بينيد و نمي شنويد ؟؟!!



خوب پر واضح است كه براي شما صرف نمي كند كه آنها را بشنويد .



آقاي احمد زاده مجري تلويزيون كه در سال 85 به زندان اوين رفته بود و برنامه اي براي آزادي و كمك به زندانيان مهريه ساخته بود و از صدا و سيما هرشب پخش مي شد مرتب تهديد به مرگ شده بود و هم تلفني و هم حضوري ايشان را تهديد به مرگ هم نموده بودند ( حاضرم شخصا اين موضوع را ثابت كنم و با خود آقاي احمد زاده روبرو كنم تا ايشان هم تاييد كنند ) .



خوب چه كساني آقاي احمد زاده را تهديد به مرگ نموده بودند آقايان ( دامادان ) يا خانمها يا ( عروس خانمها و خانواده هايشان ) ؟؟؟!! برويد و از آقاي احمد زاده بپرسيد كه چند بار و چگونه تهديد به مرگ هم شديد تا برايتان بگويد .



مي بينيد يا نمي بينيد ؟؟!! مي شنويد يا نمي شنويد ؟؟؟!!! خانمها و يا عروس خانمها وقتي تيغ دستشان باشد براي بريدن هر چيز لحظه اي درنگ نمي كنند و حتي از تهديد و يا عملي كردن آن هم هيچ ابايي ندارند چنانكه بيشتر امامان معصوم ما به دست همين عروس خانومهاي محترم به شهادت رسيده اند ( اين هم لابد مي خواهيد كتمان كنيد و تاريخ را هم نبينيد ) ؟؟!!!



الان بلفور مي فرماييد ما با آن زنان فرق مي كنيم و ما فهميده و قرن بيستمي هستيم و آنها وحشي و بي دين بوده اند ؟؟؟!!!



پس بفرماييد خانمهايي كه همين الان در زندانها هستند و جرمشان همدست شدن با چند جوان ديگر و اغفال آنها بوده و با همدستي آنان اقدام به قتل شوهر خود نموده اند و قاتل هستند و در زندان هم هستند از كجا آمده اند و چرا اينكار را كرده اند ؟؟؟؟!!! لابد موجودات فضايي هستند ؟؟؟!!!



الان دوباره بدون فوت وقت خانمها مي فرمايند خوب لابد شوهرش معتاد بوده و يا .... هر انگي كه بخواهند به آن مرد بد بخت مرده مي زنند ؟؟؟!!



و مي گويند چون حق طلاق با مردان است خانم نتوانسته بيش از اين تحمل كند و آن آقا هم خانوم را طلاق نمي داده و خانم مجبور شده است كه او را بكشد و از دستش خلاص شود !!!



به به واقعا چه علت خوبي و استدلال منطقي اي ؟؟؟!!



خانم محترم قاتل شما به راحتي مي توانستي بروي دادگاه و اگر فرمايشات شما درست و صحيح بود و دادگاه هم تحقيق مي كرد و مي ديد كه شما راست مي گويي و آن مرد يا خلاف كار بود و يا معتاد بود و يا هر ايراد ديگري داشت مثل برق حكم عسر و حرج به شما داده و مثل آب خوردن طلاقتان را از آن ظالم مي گرفت .



اما از آنجا كه شما خانمها هم خود قضاوت مي كنيد و خود حكم مي دهيد و خود هم اجراي حكم مي كنيد / ديگر نيازي نديديد كه قضات و قانون محترم را زحمت بدهيد و خود قضيه را فيصله داده و با دوست شدن با يكي دو جوان ترتيب مرد بيچاره رو دادين !!!



البته برخي از اين خانمها اونقدر محترم و دل رحم و بي گناه و مظلومند كه به كشتن شوهر بيچاره هم رضايت نداده و جنازه شوهرش را هم يا قطعه قطعه كرده و يا با نفت و يا بنزين سوزانده است تا يه كمي دق دلش خالي شود ؟؟؟!!!



آيا اينها دروغ است ؟؟؟!!! نديديد ؟؟!!! نشنيده ايد ؟؟؟!!!



حال بحث تساوی زن و مرد را مطرح مي كنيد آیا دختری که بدون هیچ چیزی به خانه داماد می آید و فقط هر دو عقد نامه امضا می کنند با این تفاوت که آقا داماد زیر 100 ها میلیون تومان بدهی رفته و دختر خانوم نه خرجی کرده و نه عروسی گرفته و نه مال قابل توجهي آورده که یکهو صاحب صدها میلیون تومان پول می شود آیا این برابریست ؟؟؟؟



مي گويند زندگي يك شراكت است و به همين خاطر اسم آن را گذاشته اند زندگي مشترك !!!



عجبا اين چه شراكتي است كه مرد بد بخت هم كار كند هم خرجي دهد و هم زير بار بدهي صدها ميليوني مهريه برود و آخرش هم به زندان برود و دختر خانوم بدون آنكه پايبند به تعهداتش باشد و بدون آنكه ريالي در اين زندگي سرمايه گذاري كند و بدون هيچگونه ضمانت اجرا و زنداني در اين شراكت شريك مي شود ؟؟؟!!! شراكت در كجاي دنيا اين چنين است ؟؟؟!!!!



آيا اين اسمش برابريست ؟؟؟!!! شراكت است ؟؟؟!!! زندگي مشترك است ؟؟؟!!!



تعهدات متقابل و برابر است ؟؟؟!!!



واقعا اسمش چيست ؟؟؟!!!



اگر مردی نفقه زن را پرداخت نکند به زندان می رود اما زنی که تمکین نمی کند آیا به زندان می رود ؟؟؟



مردها متهم به عیاشی می شوند پس 7 هزار زن خیابانی كه به آنان لقب ( زنان ويژه ) داده اند و توسط پليس از سطح شهر ها جمع آوري مي شوند ( طبق آمار رسمي و اعلام شده در جرايد معتبر كشور ) از کجا می آیند ؟؟؟ لابد از فضا ؟؟؟



زنان و دختر خانوم ها در خيابان ها برای چه پرسه می زنند ؟؟؟ لابد کسی را پیدا کنند و باهم بروند نماز جماعت بخوانند ؟؟؟!!!



مردها متهم به اعتیاد می شوند !!! عجبا !!



پس زنان معتاد و مواد فروشي که در بند نسوان زندان ها هستند از كجا آمده اند ؟؟؟؟



به ميليونها دليل ديگر حاضريم اثبات كنيم كه مردان مظلومند نه زنان و اتفاقا نا برابري بين زن و مرد از زمين تا آسمان است منتها همش به نفع زن و مردها فقط براي زنها يك رباط پولساز و دستگاه توليد نسل و رفع شهوات زنها هستند و ديگر هيچ .




و اما سوال :



اسلام 1420 سال عمر دارد / قرآن كتاب آسماني دارد / پيامبر دارد / 14 امام دارد /5 تن آل ابا دارد / خليفه مسلمين داشته است ووو پادشاهاني كه خود را كلب ( سگ ) آستان علي مي ناميدند وووووو

از 1420 سال پيش ازدواج و نكاح و مهريه و كابين بوده است در تمامي دوران اسلامي از زمان پيامبر تا به حال .

ميليونها نفر زن و مرد به همين شيوه با هم ازدواج و نكاح كرده و مرده اند و ميليونها نفر در ديگر كشورهاي اسلامي هم بوده اند و هستند مثل اندونزي وووو



سوال :

(( در كدام دوره تاريخي / در چه زمان و مكاني / و در عصر كدام پيامبر و امامي

مرد مسلماني براي اينكه مهريه همسرش را نداشته كه بپردازد راهي زندان و سياه چال شده است ؟؟؟!!! در چه كتاب تاريخ اسلامي اين مطلب و نام آن مرد چه بوده است ؟؟؟؟!!!! ))

حداقل يك نفر را پيدا كنيد ؟؟؟!!!!



منبع جواب : 1420 سال اسلام جواب دهنده هاي معتبر : پيامبر اسلام و قرآن و 12 امام



وقت كافي به جواب اين سوال : از همين الان تا 100 هزار سال ديگه / خوبه ؟؟!!

و اوپن بوك از هر كسي خواستيد كمك بگيريد چه داخلي چه خارجي

ریپورتر
17th May 2010, 05:30 PM
سلام
ممنون اقای بروجردیان
متن خوب و تامل برانگیزی بود{happy}

Amir
17th May 2010, 05:46 PM
با سلام ... جناب بروجرديان عزيز نامه جالب شاگرد شما رو خوندم و بايد بگم كه ايشون يه طرفه به قاضي رفتند و مثل اينكه اب شور رو بخوره و بگه همه ابهاي دنيا شور هستش .. يعني وضعيت خودمون يا جمعي رو به همه نسبت بديم ...

از اينكه فرمودين يكي از دلايل قوانين حمايت از خانواده است به نظرم كمي تا قسمتي يا لااقل در بين همه صحت نداشته باشه.. يعني اين يكي عموميت نداره مثل موارد ديگه .. خوشبختانه يا متاسفانه الان نسل جوان ما از اين قوانين خبر چنداني ندارند و نهايتا اطلاعاتشون در حد همون مهريه هستش و فك كنم الان اگه بپرسيم عند المطالبه يا عند الستطاعه چه حكم قانوني داره و چه فرقي داره خيليا ندونن ...اين قوانين رو وقتي دختر و پسر و باهاش درگير ميشن كه پاشون بكشه به دادگاه بنابراين فك نميكنم غير از موضوع مهريه كه اونم معمولا دختر و پسر يا از سر شوق و علاقه اي كه به ازدواج دارند يا از سر نااگهي معمولان باهاش مخالفت نميكنن ... پس بايد دلايل رو جاي ديگه ببينيم

اما اينكه ايا اين قوانين به ضرر و يا به نفع دختر و پسر هستش بايد بررسي كنيم و نميتونيم كلي ردش كنيم و نه اينكه كلي قبلوش كنيم ...شرع مهريه رو به دلايلي تعيين كرده در قديم و از اصول ازدواج تعيين شده منتها در راستاي تجارت دختران و فشار بر جنس پسر نبوده و در حاليكه پيامبر اسلام فرمودند كه مهريه ها رو سبك تعيين كنيد ...اما اينكه نفقه و مهريه رو حذف كنيم اين ايا به معني تامين حقوق مرده ؟
زن مطلقه كه نياز به تامين مادي داشته باشه بايد از كجا و توسط چه كسي تامين بشه ... در حاليكه ازدواج به معناي قبول يك تعهد در قبال جنس زن هستش و نميشه انكار كرد كه داريم در مورد جنس ضعيف تري از نظر مالي و مادي صحبت ميكنم و براي همينه كه قوانين تاميني در مورد زن قويتر وضع شده .. البته انكار نميكنم كه نحوه اجرا بايد به صورتي باشه كه امكان سوئ استفاده رو از بين ببره و واقعان كساني رو كه نيازند هستند اونم به صورت صحيح زير پوشش ببره

LaDy Ds DeMoNa
17th May 2010, 08:02 PM
در رابطه با مهریه باید بگم

خودمن دو موضوعی رو به عینه دیدیم که مهریه اصلا اونطوری که فکر می کردم نبوده

مهریه فقط در مواقع خاص بدرد می خوره . . .


خانمی رو می شناسم که همین سال جدید مراحل طلاق اش یه اتمام رسیده
دیپلم نگرفته ازدواج کرد پس از گذشت 12 سال با وجود داشتن فرزند بدون دلیل همسرش طلاق اش داد !!!!!! البته دلیل داشت چون هنوز مراحل طلاق تموم نشده بود که متوجه شدند آقا با کسی دیگه سر و سری داره و قضیه علنی شد !
مرد حاضر نبود علی رغم پادرمیونی همه ریش سفیدآ حتی یک روز دیگه با همسرش زندگی کنه
بالاخره با گرفتن وکیل 15 و 20 میلیون نصیب زن خواهد شد که اونهم هنوز داده نشده
با مبلغی برای ادامه زندگی یک زن چندرغاز هم محسوب نمی شه


حالا این خانم مطلقه شده با مدرک دیپلم ردی و پدر و مادر پیری داره که خودشون رو بزور تامین می کنند . تنها مهارتش حانه داری همسرداری و تربیت فرزند بود !
بیچاره چه می دونسته قراره اینطوری بشه تا بدنبال مهارت بره !


با شرایط سنی هم که داره و ظاهری که دیگه اون طروات جونی رو نداره نمی تونه امید داشته با یک فرد مناسب دوباره شروع به زندگی کنه
از همه بدتر غصه فرزندی داره که دیگه نمی تونه ببینتش ! حتی تو اون روزهای اعلامی دادگاه هم نمی یارن تا اونو ببینه !
نمی اونه شغل مناسب پیدا کنه چون خیلی از جاهای معتبر بهش کار نمی دن و یا شرایط سنی اش نمی خوره
خوب یه همچین آدمی به نظرتون چه بلاهایی که نمی تونه سرش بیاد همه بهش نگاه بد می ندازن تا از خونه خارج می شه همه فکرای بد می کنن راجبش

.................................................. ..................

یکی از دوستان من پس از ازدواج متوجه شد کلاه بزرگی رفته سرش و همسرش بیمار بود که بهش گفته نشده
از اونجاییکه خانم ها همیشه جزء فرمول زنها فرشته اند می شن دو سال زیر یک سقف با همسرش زندگی می کنه
اما بیماری اون مرد روانی عود می کنه و چندین بار قصد کشتن دوستم رو می کنه که هربار بطرز شگف انگیزی و به خواست خدا زنده می مونه
دیگه مجبور می شه طلاق بگیره

با اینکه وکیل داشته وکیل اثبات کرده بود از 16 سالگی مرد بیمار بود و در بیمارستانی در تهران چندین بار بستری شده
مراحل طلاق اش بیش از یکسال طول کشید

هیچ مهریه ای نگرفت حتی یک سوزن هم از اون خونه غیر از وسایل شخصی اش برنداشت
الان در رفاه کامله با اینکه خودش شاغله اما پدرش به هیچ عنوان نمی ذاره ذره ای از حقوق اش خرج کنه
با همه این حرفها حالا دیگه اون یک زن مطلقه است
بهترین روزهای عمرش
اون کاخ آرزوهاش
همه همه فنا شد

چهره زیبا و دوست داشتنی داره بطوریکه هر کی نشناستش فکر می کنه مجرده بود و هست
هنوز هم البته خواستگارانی داره
اما می دونی از هر مردی متنفره!


این ها نسخه ها از زندگی یک زنه که هیچ جا نوشته نمی شه جز در پیش خدا

بهتون توصیه می کنم یا ازدواج نکنید
و اگه ازدواج کردید خواهش می کنم وفادار باشید و صادق ! با زندگی دخترا بازی نکنید
چون با هزار آرزو می یان خونه شما !

Amir
17th May 2010, 11:29 PM
جالب بود اين تاپيك مهسا خانوم ..."" خواهش ميكنم با زندگي دخترا بازي نكنيد "" درسترش اينكه بگيم با زندگي همديگه بازي نكنيد ازدواج هم يك امر دو طرفه است طلاقها مرجعش هر دوطرف ميتونن باشند و هستند ..

LaDy Ds DeMoNa
18th May 2010, 12:02 AM
جالب بود اين تاپيك مهسا خانوم ..."" خواهش ميكنم با زندگي دخترا بازي نكنيد "" درسترش اينكه بگيم با زندگي همديگه بازي نكنيد ازدواج هم يك امر دو طرفه است طلاقها مرجعش هر دوطرف ميتونن باشند و هستند ..


ولی قبول کنید خانم ها بیشترین ضربه رو توی طلاق می خورن
من یه آقایی رو می شناسم سه بار ازدواج کرده

و دو زن قبلی شو رو می شناسم
همسر اولش معتاد شد و با یک مرد معتاد ازدواج کرد
همسر دومش یا یک مرد زن دار دیگه ازدواج کرد


طلاق بخشی از زندگی که گاهی بدلیل عدم شناخت کافی زوجین اتفاق می افته
می دونم که باید باهاش راحت کنار اومد
اما

قبول کنید در کشور ما موقعیت زنها مطلقه مناسب نیست و طلاق باعث از هم پاشید شدن زندگی یک زن می شه که تا آخر عمر بازتاب داره

امير آشنا
18th May 2010, 12:05 AM
ممنون از مباحث خوبی که مطرح شد @};-

چند نکته رو لازم می دونم عنوان کنم :

1. مهریه در حدی که مرد توان پرداخت اون رو داشته باشه معقوله ؛ اگه از این حد فراتر بریم اول از همه اون زن متضرر میشه چون عموما آخرش به مهریه تعیین شده دست پیدا نمی کنه

2. حکم کلی دادن در مورد اینکه خانم ها فلان و آقایون بهمان و ... یا اینکه قوانین به ضرر زن یا مرده مسایلیه که اصل موضوع رو از یه بحث منطقی منحرف می کنه . بله بنده هم قبول دارم و بارها این موضوع رو تو اطرافیانم دیدم که زن یا مرد نتونسته به حق واقعی خودش برسه ... فکر می کنم نحوه اجرای قوانین خانواده نیاز به اصلاح داره

3. خانمی که سنگ بنای اطمینان به آینده خودش رو مهریه آنچنانی از طرف همسرش قرار بده خودش مقصره و نباید از زمین و زمان گله کنه چون به ریسمان محکمی برای اطمینان متوسل نشده ( بعضا دیدم متاسفانه شناخت صحیح از مرد با پیشنهادهای نجومی مهریه از طرف خانواده داماد به حاشیه میره ) اون آقایی هم که رو حساب اجبار محیط ( به زعم خودش ) ، بلندپروازی های کودکانه ، چشم و هم چشمی و ... و بدون درنظرگرفتن داشته های خودش مهریه سنگینی رو قبول می کنه یا حتی بعضا پیشنهاد میده جایی برای گله گذاری از جنس زن و قوانین جامعه و ... باقی نمی ذاره

4. راه حل کاملا در اختیار خودمونه . به جای متهم کردن ها ، می بایست تصمیم و انتخابمون رو بر پایه عقل و با توکل به خدا قرار بدیم . هیچکس از آینده خبردار نیست ولی تعقل تو انتخاب ، بهترین سوپاپ اطمینان برای آینده هستش

ساناز فرهیدوش
14th July 2010, 05:20 PM
دخترک در حیاط مشغول بازی بود .که او را داخل اتاق می برند در دهانش شیرینی می گذارند . دوان دوان بیرون می پرد تا النگوهایش را به دوستانش نشان دهند. چند روز لباس زیبایی او را می پوشانند و به خانه ی بزرگتری می رود که نیم خانه مال اوست .
آقا چه قدر مهربان است. با هم شام می خورند . عروسکش را بر می دارد زیر پتو می خزد . آقای او خیلی خوب است. آخر دوستان 9 ساله ی کوچک او چه سختی ها که نمی کشند غیر از کتک هایی که هر شب بنا به رسم می خورند . اما او فرق دارد او با مادرش به خاطر او دعوا می کند .که بچه است و گناه دارد .حال که نوجوانی 16 ساله است و کودکی در آغوش دارد آقا را عاشقانه تر می پرستد . این رفتار بزرگ مردی بود در خاندان ما که همسر پیر 70 ساله اش در فراق او با اشک و عشق از او یاد می کند

ساناز فرهیدوش
14th July 2010, 05:26 PM
این روز ها انقدر دغدغه ی شغل ، مسکن ، درس پررنگ شده که کسی به سایر مسایل زیاد فکر نمی کند.
سن ازدواج روز به روز بالاتر می رود . ازدواجی بر حسب دیگر نیازی که در حال انفجار است نمود پیدا کرده به ضرورت سن و اصرار اطرافیان فرزندی دعوت می شود شاید که همای خوشبختی بنشیند بر تازه آشیان جوان.
ازدواج چیزی فراتر از مستقل شدن و جدا شدن از خانواده ف رفع نیاز جنسی و تامین مالی است.
ازدواج فر خواندن کسی است که می خواهیم راه ناهموار زندگی را با او بپیماییم .پذیرش انسانی متفاوت که نمی توانیم او را تغییر دهیم! اما می توانیم با پذیرش یکدیگر از وجود هم لذت ببریم .

mahbiygom
27th November 2010, 02:59 PM
بالا بودن سطح خواسته طرفین[tashvigh][hoshdar][narahatish][hoshdar][narahatish][hoshdar]

LaDy Ds DeMoNa
11th December 2011, 08:15 PM
آیا ازدواج را فرآیندی برای تكامل شخصیت فردی و اجتماعی می‌دانید یا صرفا برای اینکه توسط دیگران تایید شوید انجام می‌دهید؟

آیا ازدواج را به قول معروف هندوانه سربسته می‌دانید یا معتقدید باید كاملا چشم‌ها را باز كرد و به سنجش ملاك‌های فردی و خانوادگی پرداخت؟

آیا از طرفداران ازدواج سنتی هستید یا ازدواج به اصطلاح مدرن را مناسب می‌دانید؟

دكتر ارجمندنیا، روان‌شناس در برنامه پرنیان رادیو سلامت به این پرسش‌ها پاسخ داده كه چكیده‌ای از آن را در زیر می‌خوانید.

عوامل زیادی در انتخاب همسر دخیل است كه در اینجا بیشتر به نحوه انتخاب و نقش مثبت خانواده بر رشد روانی و هدایت فرد می‌پردازیم.

ازدواج سالم رابطه صمیمی و روانی است كه در طول زمان رشد كرده و انسان را كامل‌تر می‌كند. امروزه به لحاظ علمی اثبات شده قسمتی از مغز كه مركز تصمیم‌گیری و كنترل هیجانات است، هنگام مشاهده افراد مشابه فعال‌تر می‌شود، یعنی مغز ما حین ملاقات با فرد هم طبقه اجتماعی و فكری خودمان واكنش مثبت و فعالیت بیشتری انجام می‌دهد.

این موضوع در واقع همان مساله هم‌كفو بودن است كه در اسلام بدان اشاره شده یعنی شباهت و هم‌شأن بودن زن و مرد در علم، شخصیت، فرهنگ، سن و...

در گذشته ازدواج‌ها سنتی بود یعنی انتخاب و تصمیم‌گیری به وسیله خانواده انجام می‌شد و بیشتر ماحصل تفاهم بین خانواده‌ها بود.

ولی در ازدواج‌های مدرن طرفین خودشان تصمیم می‌گیرند و خانواده‌ها در این امر مهم نقش چندانی ندارد.آشنایی در این موارد اغلب در محیط‌های تحصیلی، شغلی و حتی مجازی رخ می‌دهد و بعد از آشنایی خانواده‌ها در جریان قرار می‌گیرند كه تقدم و تاخر جابجا شده است.

آنچه كه می‌تواند یك ازدواج محكم و موفق را شكل دهد یك ارتباط سالم است، یعنی دو طرف تحت آگاهی و نظارت خانواده‌ها یك ارتباط سالم و عقل‌گرایانه جهت تحلیل و شناخت واقع‌بینانه از یكدیگر و خانواده‌های یكدیگر داشته باشند، چون خانواده بستر زندگی فرد است و شناخت آن تكمیل‌كننده شناخت فردی است.




اگر فردی بگوید در انتخاب از خانواده‌ام كمك نمی‌گیرم، اغلب این دیدگاه به دلیل باورهای نادرستی است كه خود را از لحاظ تحصیلی یا مهارت‌های اجتماعی برتر از والدین می‌داند و نیازی به مشورت با والدین نمی‌بیند، فرد در این مورد به علت تصمیم‌گیری‌های خام و عجولانه، در زندگی مشترك متوجه تضادهایی بین ایده‌آل و زندگی واقعی‌اش می‌شود.

اگر فردی خودش را از انتخاب محروم كند و بگوید من نظری ندارم و خانواده‌ام تصمیم بگیرند كه این ارتباط صحیح نیست و ناسالم است این فرد در آینده هیچ مشكلی در زندگی خانوادگی را تقبل نمی‌كند و همه را به گردن خانواده می‌اندازد.


واژه سنتی و مدرن بار ارزشی ندارد و می‌بایست جنبه‌های مثبت و منفی هر كدام را بررسی كنیم.

حق انتخاب همسر توسط خود فرد با نظارت والدین یكی از مناسب‌ترین راهكارهاست یعنی هم والدین به این حق فرزند احترام بگذارند و هم جوانان از تجربیات و مشورت با والدین حتما بهره ببرند. آگاهی والدین بخصوص با توجه به شناختی كه از فرزند خود دارند، بسیار مفید و موثر است، جوانان حتی برای استفاده از تجارب صحیح می‌توانند از مشاوره یا صحبت با افرادی كه ازدواج‌های موفق و ناموفق داشته‌اند نیز تحقیق كنند.

خانواده همیشه باید حامی و پشتیبان بودن خود را بیان كند و اگر متوجه مشكلاتی در مسیر انتخاب فرزندش شد باید بدون تهدید به ترك یا اعمال نظرهای غیر‌منطقی و تصمیم‌های خودسرانه، موضوع را كاملا با دلایل منطقی بیان كند و فرزند را از معایب و پیشامدهای كارش آگاه سازد.

سن مناسب ازدواج براساس بلوغ جسمانی، روانی و اجتماعی در هر فرد متفاوت است؛ بلوغ روانی یعنی فرد به رشد و ثبات فكری و عاطفی دست یافته است و قادر به كنترل احساسات و هیجانات خود می‌باشد. استقلال شخصیت و عدم وابستگی غیرطبیعی نیز از عوامل مهم بلوغ روانی است.سازگاری و تطبیق با شرایط زندگی خانوادگی و یا محیط كار از نشانه‌های بلوغ اجتماعی در فرد است.


ازدواج، فرد را با اعتقادات و عادات و اولویت‌های جدید روبه‌رو می‌كند اگر این انتخاب فقط بر مبنای احساس و علاقه و بدون پایه عقلی و منطقی باشد، احتمال اشتباه بودن آن بیشتر می‌شود.




گردآوری : گروه سبک زندگی سیمرغ
www.seemorgh.com/lifestyle
منبع : jamejamonline.ir

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد